بزغاله ها بزغاله ها کجایید

۱. بزغاله های عزیز! خوب به سلامتی و به فرموده مسئله هسته ای هم که حل شد. فقط من نمی دونم چرا حجم و نوع تهدیدها و تحدیدها رو به افزایش است. یا شاید هم این نوعی حل شدن است که ما درکش نمی کنیم و باید به آسمان وصل باشی. بعد از نتایج جالب گفتمان «ماکردیم و شد» رییس جمهور گفتمان جدیدی بر بکار بردند: گفتمان بزغاله ها!

۲. تابناک خاطره جالبی از امام نقل کرده است:…گویا در پاکت پولی که به آقای «….» بابت جلسات روضه دادید اشتباهی صورت گرفته و مبلغ آن بسیار ناچیز بود، شاید با پاکت دیگری اشتباه شده است. آقا فرمودند: «نه، اشتباهی در کار نبود. ما از ایشان دعوت کردیم تا در وصف ائمه و معصومین ـ علیهم السلام ـ سخن بگوید، نه این‌که از خمینی تعریف کند. منبری که در آن از خمینی تعریف شود، بیش از این نمی‌ارزد!».

۳. دیپلمات قهرمان خوش آمدی به ایران! بعد از ۲۷۲ روز اسارت در بند آمریکایی ها ۲ تن از ۵ دیپلمات به گروگان گرفته شده در اربیل آزاد شدند. هرچند که ایران نشان داده برای احقاق حقوق ایرانیان خارج از کشور خیلی تلاش می کند مثل تلاش های طاقت فرسای آزادسازی امام موسی صدر که ۳۰ سال است در حال به نتیجه رسیدن است.
گزارش تصویری فارس از بازگشت دیپلمات ها

۴. چهاردهمین نمایشگاه مطبوعات امسال از این جهت  قابل توجه است که جدا از نمایشگاه کتاب برگزار می شود و هم بین المللی. پوستر این دوره که یکی از ضعیف ترن پوسترهای سال های اخیر است ترکیبی است چند آنتن رادیو وایرلس ! که کمترین ربطی به مطبوعات و رسانه چه از نوع الکترونیکی و چاپی ندارد. داستان رسانه حرفه ای در ایران به جهت محدودیت های قانونی (رادیو-تلویزیون) و اعمال سلیقه های فراوان و مشکلات مالی تا رسیدن به فضای حرفه ای و نیمچه آرمانی فاصله زیادی دارد. روزنامه ای که به شماره ۳۰-۴۰ نرسیده تعطیل می شود و روزنامه نگارانی که هر روز بیکار می شوند، فضایی برای رشد و آزاد اندیشی مصرح در قانون اساسی نمی دهد. جایی که روزنامه نگاران سپربلای سیاسیون می شوند و پیاده نظام آنها، مجالی برای رشد حرفه ای ندارد.

سخت ترین امتحان خدا؛ صبر

  شهادت حضرت امام صادق (ع)، زداینده بدعت ها و متحجران تسلیت باد. … ویژه نامه

علی ربیعیخبر کوتاه و تلخ تصادف محمدجواد ربیعی حسابی چنان شوکی داشت که باورش برای ما که با صالح و حسن بیشتر رفاقت داشتیم، سخت بود چه رسد به پدر بزرگوارش. چند سالی است حضرت عزاییل که سلام ما بر او  با این خانواده قرارداد دارد و هرسال عزیزی را ازشان می گیرد: مادربزرگ، مادر و حالا محمد جواد معصوم. محمد جواد که از فوت مادر یگانه همدم علی ربیعی شده بود،بعد از سه هفته کما، رفتنش داغ بدون جبرانی بر دل و روح عباد گذاشت و به قولی کمرش را شکست.�
می گویند وقتی به پیامبری گفتند همسرت مرد، گفت صبر می کنم. وقتی گفتند: بیماری ات آزارمان می دهد، شهر را ترک کن، گفت صبر می کنم. وقتی گفتند: پسرت فوت کرد، گفت صبر می کنم. اینجا بود که امین وحی فرمود خدا ترا به مقام صبر رسانده است. این داغی است که کمر مرد را می شکند و تحملش چنان گران… و چه کشید اباعبدالله وقتی علی اکبر را به میدان فرستاد: اولادنا اکبادنا….
صبح جمعه که برای تشییع پیکر رفتم، من مردی دیدم که  هرگز کسی را چنین ندیده بودم و تصور نمی کردم. مردی که تهی شده بود از امید. مردی که دیدنش سخت بود.
حالا فهمیدم که چرا ۳ هفته بعد از مرگ مغزی محمدجواد اجازه نمی داد از دستگاه جدایش کنند. خدایش صبر دهد….
:: تکمله: گزارش تصویری ایسنا

اگر خون دل بود، ما خورده ایم

۱. گعده ای کرده بودیم با دوستان چندی پیش. گفتم:پایان نامه جلیلی سیاست خارجی حکومت اسلامی است. گفتند: حتماً صفحه اول تاریخ اسلام را باز کرده به پاراگراف ارسال نامه پیامبر اکرم (ص) به حکام تمدن ها رسیده است. فی الحال ایده تراوش کرده که حبیبنا احمدی نژاد ترا باید نامه ای نبشتن به مستطابان بوش و مرکل، انذارشان ده و دعوتشان نما به مهرورزی و عدالت پیشگی.
همان دوستان گفتند: که احتمالان به پارگراف و صفحه بعد نرسیده، پایان نامه خاتم یافته و بدین سبب وضع سیاست خارجی ایران چنین است که می بینید. عزیز دیگری تحلیل دیگری داشت و معتقد بر این که: احمدی نژاد خواسته سطح مذاکرات را پایین بیاورد و پازل را بهم بریزد. جالب این که امروز هم مقامات سویسی با لاریجانی در خصوص آزادی ۵ گروگان در بند آمریکایی ها مذاکره کرده و خبر از آزادی داده اند.
از سوی دیگر صبح روزی که لاریجانی برکنار و جلیلی دبیر شد اولین خبری که منتشر شد این بود که ساده زیستی جلیلی مهمترین ویژگی اوست. همانجا کامنت کردم: که خب سادگی خوب است اما برای این کار نه شرط لازم است و نه کافی… مگر می خواهند برای مسجد امام جماعت انتخاب کنند.
۲. با این که قیصر امین پور را یکی دو بار دیده بودمی، اما از آشنایی با وی احساس قرابت کردمی و صبح که خبر شنیدمی، محزون گردیدمی. خدایش بیامرزد.
جالب بود که فهمیدم از دانشجویان پیرو خط امام بود و بعد از آن دیگر به دور سیاست نچرخید و کنج ادب گرفت. آخرین بار هم شب نیمه شعبان امسال دیدمش. خدایش بیامرزد.
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم              اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم            اگر داغ شرط است، ما برده ایم

قیصر امین پور
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم!
اگر خنجر دوستان، گرده ایم؟!
گواهی بخواهید، اینک گواه:
همین زخمهایی که نشمرده ایم!
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست، عمری به سر برده ایم

زندگی نامه قیصر امین پور گاه شمار زندگی کتاب: به قول پرستو

۳. تک عکس زیبا از خاتمی

عکس: اعتماد ملی