با فشار افکار عمومی و فرماندهان دفاع مقدس: احسان باکری آزاد شد / ضرب و شتم شدید همسر شهید باکری

احسان باکری، فرزند شهید حمید باکری از فرماندهان دفاع مقدس، پس از چند ساعت بازداشت، با فشار و پیگری جمعی از فرماندهان دفاع مقدس  و همرزمان پدر و عمویش دقایقی پیش آزاد شد و به خانه برگشت.  احسان باکری عصر چهارشنبه ۳۱ شهریورماه و در سال روز آغاز جنگ تحمیلی، پس از اعتراض به ضرب و شتم مادرش توسط ماموران لباس شخصی در جلوی منزل مهدی کروبی، بازداشت شده بود که دقایقی پیش آزاد شد و به خانه بازگشت.

خانم باکری ممکن است بفرمایید روز گذشته چه اتفاقی افتاد؟ گویا شما را تهدید به مرگ هم کرده اند این قضیه صحت دارد؟

بله توهین کردند اسپری فلفل زدند و بعد گفتند با گلوله می زنیم توی ملاجت . من هم گفتم بزن پول گلوله ات را هم می دهیم به بچه هایم هم می سپارم که از تو شکایتی نکنند. بزن و راحتم کن آخر این چه وضعی است درست کرده ای؛د این چه مملکتی است برای ما ساخته اید. بزن ما را راحت کن . ما مهمان دعوت کرده ایم منزل شخصی مان . چگونه به خود این اجازه را می دهید که نگذارید مهمان به منزل ما بیاید؟ این چه وضعیتی است و.. احسان هم ناراحت شد اعتراض کرد او را گرفتند گفتم من هم می آیم که در گیر شدند گاز فلفل زدند توی صورت من و احسان. یعنی تصور میکردند جلوی احسان، مادرش را کتک بزنند و احسان چیزی نگوید و بایستد؟ این که نمی شود. احسان سه عمو دارد علی باکری که استاد دانشگاه و شاگرد اول دانشگاه تهران و مهندسی شیمی بود. یکی از اتهامات او این بود که از خاک بمب می سازد . اینقدر باهوش بود. به او حکم اعدام دادند و برادرش که با او در زندان بود می گفت شاه سه بار پیام فرستاد که نگوید توبه میکند توبه نکند اما فقط بگوید من نکردم و نمی کنم حیف است این کشته شود. اما ایستاد و گفت من کردم بکشید. حمید هم که رفت آن طرف جزیره مجنون در خاک عراق و برنگشت. مهدی را هم هر چقدر گفتند برگرد گفت من پیش بچه ها و بسیجی ها هستم برنمی گردم. حالا احسان ذره ای هم به این سه شخصیت کشیده باشد چطور انتظار دارند مقابل او مادرش را بزنند و تهدید به مرگ کنند و او ساکت بماند؟

آسیه باکری، دختر شهید حمید باکری: لباس‌شخصی‌ها مادرم را کتک زدند / نصف صورت او با گاز فلفل سوخته است

دختر شهید باکری با بیان اینکه ماموران لباس شخصی مادرش را به شدت کتک زده‌اند، از سوختن نصف صورت همسر شهید باکری بر اثر پاشیدن گاز فلفل خبر داد.
وی همچنین با اشاره به تهدید فاطمه امیرانی، همسر شهید حمید باکری، با سلاح گرم، از ضرب و شتم شدید وی توسط ماموران لباس شخصی خبر داد و گفت: نصف صورت مادرم بر اثر پاشیدن گاز فلفل سوخته است.

آغاز تلخ هفته دفاع مقدس: پسر شهید باکری دستگیر شد

مهندس احسان باکری فرزند شهید سرافراز حمید باکری عصر امروز با اسپری گاز مورد هجوم قرار گرفت و بازداشت شد. هنوز از مرجع امنیتی بازداشت کننده وی اطلاعی در دست نیست.

احسان باکری از فعالان ستاد میرحسین موسوی در انتخابات سال گذشته بود که بعد از اعلام نتایج نیز بازداشت شده بود. صبح امروز نیز از ملاقات خانواده های شهید همت و باکری با مهندس موسوی ممانعت به عمل آمده بود.

چه استقبال تلخی از هفته دفاع مقدس شد.

جاه طلبی های امپراتوری

جاه طلبی های امپراتوری

نوام چامسکی در گفتگو با دیوید بارسامیان ترجمه ی رضا بلیغ

Imperial Ambitions: Conversations with Noam Chomsky on the Post 9/11 World

چاپ اول ۱۳۸۵ نشر اختران / ۱۷۵ صفحه

این کتاب ترجمه روان و جذاب گفتگوهای نوام جامسکی روشنفکر منتقد آمریکایی با یک روزنامه نگار است  که در سال ۲۰۰۵ در قالب یک کتاب کم حجم منتشر شده.

چامسکی در این کتاب به بازخوانی فضای سیاسی بعد از حملات ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به عراق، نقش پررنگ رسانه ها در شکل دهی به افکار عمومی،  رابطه دولت/قدرت با مردم و نقش تبلیغات می پردازد.  کتاب جاه طلبی های امپراتوری  اطلاعات مفیدی از ساخت قدرت در آمریکا به خواننده منتقل می کند.

بخش هایی از کتاب در پی آمده است: واشنگتن به تنهایی در یک دستاورد تبلیغاتی واقعاً شگفت انگیز که بدون تردید در تاریخ ماندگار خواهد شد، به تلاشی خارق العاده برای متقاعد کردن مردم دست زد که صدام حسین نه تنها غول خون آشام بلکه تهدیدی برای موجودیت ماست  و این تبلیغات موثر واقع گردید. به طوری که نیمی از جمعیت باور دارند صدام حسین شخصا در حملات ۱۱ سپتامبر شرکت داشت.

هارولد لسول در سال ۱۹۳۳در مقاله ای با عنوان تبلیغات نوشت: ما نباید تسلیم جزم های دموکراتیک نظیر این که بهترین قاضی منافع مردم، خود آنانند شویم. قاضی منافع، نخبگانند نه مردم و چون مردم آن قدر احمق و نادانند که نمی توانند منافع خود را تشخیص دهند پس ما چون انسان دوست هستیم باید آن ها را به خاطر مصالح خودشان منزوی و کنترل کنیم و بهترین روش برای این کار استفاده از تبلیغات است… از آن جایی که ما شریف و استثنایی هستیم از تبلیغات در کار خیر و برای اطمینان از این که توده های ناآگاه و احمق منزوی شده اند و کاری با تصمیم گیری ندارند استفاده می کنند. همین تفکر را در دکترین لنین می توانید بیابید. نازی ها هم همین تفکر را برگزیدند.

هنگامی که رییس جمهور کندی در ساماندهی حملات خشن تروریستی اش علیه کوبا تلاش می کرد، مکزیک از همراهی با او خودداری کرد. سفیر مکزیک در آمریکا گفت: اگر صریحاً اعلام کنیم که کوبا تهدیدی علیه کشور ماست، ۴۰۰ میلیون مکزیکی از خنده خواهند مرد. در ایالات متحده مردم از همه چیز می ترسند.

تجاوز به عراق به اندازه جرایم جنگی عمده در تاریخ مدرن، عملی آشکارا تهاجمی است و تهاجم جرمی است که نازی ها به علت ارتکاب به آن در نورمبرگ به دار آویخته شدند. بهانه های این جنگ متقاعد کننده تر از بهانه ی هیتلر نیست.

چارلز گلاس یک روزنامه نگار آمریکایی نوشت: ایالات متحده تنها کشور جهان است که کسی را به خاطر دفاع از کشورش در مقابل حمله، تروریست می نامد.

به تاریخ واقعی اعتراف نمی شود زیرا بنا نیست بیاموزید که کوشش متعهدانه می تواند موجب تغییرات مهمی در درک و آگاهی افراد شود.

آمریکا در صورت نظارت بر دموکراسی، خواهان دموکراسی است. دموکراسی نظامی است که شما در آن آزادی دارید هر چه می خواهید بکنید مشروط بر این که آن چه را ما می گوییم، انجام دهید.

وقتی دشمنان/ مخالفان مرتکب جرم می شوند، عملشان جرم است و ما می توانیم بدون هیچ مجازاتی در مورد آن ها اغراق کنیم یا دروغ بگوییم. اما وقتی خود مرتکب جرم می شویم، اصولا جرمی واقع نشده است.

بسیار پیش از جورج ارول، به خوبی استنباط شده بود که حافظه باید واپس زده شود. نه تنها حافظه که حتی آگاهی بر آن چه که درست در پیش روی شما رخ می دهد. زیرا اگر مردم دریابند آن چه اتفاق می افتد به نام آن ها صورت می گیرد، احتمالا اجازه ی انجام آن را نخواهند داد و این دلیل اصلی تبلیغات است… نظام های قدرت اگر بتوانند از مسئولیت دروغ گویی شانه خالی کنند، هرگز حقیقت را نمی گویند چون به مردم اعتماد ندارند.

بخش عمده ای از هواداران معروف بوش بنیادگرایان افراطی مذهبی ایالات متحده هستند.

دیوید هیوم: حکومت گران برای حمایت خود چیزی جز عقیده ندارند و زور همواره در کنار حکومت شوندگان است. از این رو  است که حکومت ها منحصراً بر عقیده بنا می شوند. این گفته ی حکیمانه، استبدادی ترین و نظامی ترین حکومت تا آزادترین و مردمی ترین آن را شامل می شود. به عبارت دیگر در هر دولتی خواه دموکراتیک یا استبدادی، حکام بر رضایت متکی هستند. پس ناگذیرند کاری کنند تا حکومت شوندگان درنیابند که آن ها واقعا قدرت دارند. این اصل بنیادین حکومت است.

این ترجیع بند دائمی امپریالیسم است. شما چکمه ی خود را روی گردن دیگران گذاشته اید و آنان در صدد نابودی شما هستند! ظالم، همان قربانی است که از خود دفاع می کند

نظامی کردن فضا یعنی عملا تمام جهان را در خطر نابودی فوری و بدون هشدار قرار دادن.

کجایید ای شهیدان خدایی

امسال بیش از هر زمان دیگری یاد این شعر مولانا و آواز مسحور کننده بیژن کامکار بودم.

کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده​تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بی​نوایی
درین بحرید کین عالم کف اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت های عالم
زکف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد زن نقش سخن شد
بهل نقش و به دل رو گر زمانی
برآی ای شمس تبریزی ز مشرق
که اصل اصل هر ضیایی

دانلود تصنیف کجایید ای شهیدان خدایی اثر بیژن کامکار با کیفیت بالا

حکایت تلخ جاسوس نمایان و عزت مندی در ایران

این یادداشت را برای یکی از روزنامه ها نوشته بودم که دیر شد و به چاپ نرسید: سارا شورد آزاد شد؛ خبری که  شنیدنش برای مخاطبان ایرانی عادی شده و بخشی است از  از سناریوهای تبلیغاتی که هزینه اش از عزت و حکمت نظام پرداخت می شود و از زمان ورود ملوانان متجاوز انگلیسی به آب های سرزمینی ایران در خاطره جمعی ایرانیان جای خود را پیدا کرده است.
هنگامه ای به پا خواست و موج پیغام ها به حرکت درافتاد و سپس تهدیدها. اما آنچه در پایان برای دستگاه دیپلماسی ایران به دست آمد تبلیغ چند دست کت و شلوار و مانتو و روسری ایرانی دوز بود و بزرگداشت عید پسح!
این بار اما بخت یار جاسوسان یا جاسوس نمایان آمریکایی شده است تا مورد مهرورزی قرار گیرند. سارا شورد ، شِین بائر  و  جاش فَتال  سه جوان کوهنورد آمریکایی که ۸ مرداد ۱۳۸۸ در مرز غربی ایران و در ارتفاعات مشترک با عراق دستگیر شدند بارها از سوی نهادهای امنیتی دولت ایران به ویژه وزیر اطلاعات متهم به جاسوسی شدند و گفته شد اسناد و مدارک معتبر در این خصوص وجود دارد.
این بار نیز نامه ها و پیام های پیدا و پنهان رد و بدل شد  و میانجی خارجی وساطتت کرد تا مادر این ۳ جوان به ایران آمدند و چند روزی مهمان هتل استقلال بودند دیداری با فرزندانشان تازه کردند؛ به ناگاه اکنون در حالی که چند روزی به سفر سالانه محمود احمدی نژاد رییس جمهور ایران به اجلاس سازمان ملل مانده است بار دیگر این جاسوسان یا جاسوس نمایان مورد مهرورزی قرار گرفتند.
قرعه سارا شورد از آن دو دیگر بهتر بود که سه شنبه ۲۳ شهریورماه، بدون تودیع وثیقه از سوی آمریکا به دست دادستان تهران آزاد و تحویل سفارت سوئیس شد.
از سوی دیگر یکی از تلخ ترین بخش های این آزاد سازی ها زمانی است که متهمان متجاوزنما و جاسوس نما که مورد مهرورزی ایران قرار گرفته اند، وارد کشور خود می شوند و از رنج های دوران زندان داستان سرایی می کنند.
فی ترنی آن ملوان زن انگلیسی در اولین مصاحبه پس از آزادی ادعا کرد از مرگ و تجاوز در زمان بازداشت خود هراسان بوده است. ایرانیان به من گفته بودند که اگر آنچه را که می‌خواهند نگویم به هفت سال حبس در ایران به جرم جاسوسی محکوم خواهم شد.  ترنی همچنین افزود:«یک روز صبح صدای چوب و اره و میخ را نزدیک سلولم شنیدم و صدای زنی که داشت مرا با متر اندازه می‌گرفت! متقاعد شدم که آنها در حال ساخت تابوتم هستند. »
رکسانا صابری خبرنگار جاسوس نمایی که به ۸ سال زندان محکوم شده بود نیز بعد از آزادی و در بدو ورود به آمریکا گفت در روزهای اول بازداشت از اول صبح تا دیروقت ۴ مأمور او را بازجویی و تهدید می‌کرده‌اند. صابری افزود که در این دوره زیر فشارهای شدید روانی و روحی قرار داشته، ولی مورد شکنجه جسمی قرار نگرفته است. وی روزهای حضور در بند انفرادی را سخت‌ترین ایام بازداشت توصیف کرد.

مرور این اتفاقات و حوادث تقریبا مشابه چند سئوال و چالش جدی را به ذهن مخاطب ایرانی متبادر می کند که بالاخره آن ملوانان انگلیسی متجاوز بودند؟ آیا رکسانا صابری جاسوس بود؟ این سه کوهنورد آمریکایی جاسوس هستند؟ یا این که ملوانان، متجاوز نما و ما بقی جاسوس نمایانی بیش  نبودند.  و آیا اصولا باید با متجاوزان و جاسوسان رفتاری عطوفت آمیز و مهرورزانه داشته باشیم و در مقابل منتقدین خیرخواه داخلی خشن و تند خو؟
بر راستی نقش قوه قضاییه در تدبیر این وقایع تلخ چیست؟ مبنای حبس های طویل المدت برای این متهمان و آزادی های بعد از دادگاه تجدید نظر چیست؟ و چرا قوه قضائیه که مبنایش باید بر اساس حق و عدالت باشد این چنین تحت تاثیر مقامات و فضای سیاسی قرار می گیرد.
حکایت این جاسوس نمایان و آن متجاوز نمایان با عزت و غرور ملی بسیار دردناک شبیه به این حکایت معروف  است که از یخ فروشی پرسیدند، فروختی؟ گفت: نخریدند، آب شد و رفت!

زائری: اتفاق‌هایی که امروز در بعضی از وبلاگ‌ها و سایت‌ها دیده می‌شود، مصداق حرمت است

سردبیر سابق روزنامه همشهری با اشاره به «چارچوب‌های اخلاقی خاص در اسلام» گفت به عقیده وی، اتفاق‌هایی که امروز در بعضی از وبلاگ‌ها و سایت‌ها دیده می‌شود، «مصداق حرمت است.»

به گزارش «فردا»، حجت‌الاسلام محمدرضا زائری از وبلاگ‌نویسان مشهور ایرانی و صاحب‌نظر در حوزه رسانه در مورد اخلاق وبلاگ‌نویسی گفت: آیا می‌توانیم به کسی که مثلا به زعم شخص من ضد ولایت فقیه است ناسزا بگوییم؟ او را به حیوانی تشبیه کنیم؟ تعالیم اخلاقی و دینی به ما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. اتفاقا از ما انتظار می‌رود جلوه‌ای از تعالیم دین را استفاده کنیم که سرشار از التزام‌های اخلاقی و رفتار پسندیده باشد.

این وبلاگ‌نویس گفت «کجای دین آمده است که برای مقابله با حرام و باطل، از حرام و باطل باید استفاده کرد؟»

وی افزود اگر واقعا قبول داریم یک کارهایی حرام است، نمی‌توانیم تعارف کنیم و در حرام و حلال خدا شوخی کنیم. برخی آقایان متوجه نیستند که با ترویج چنین تفکری، کجا را دارند سست می‌کنند. ما اتفاقا می‌خواهیم بگوییم بچه بسیجی حزب‌اللهی حتی حاضر است خودش کشته شود، اما مرتکب حرام نشود.

وی با اشاره به تعلق خود به جریان حامی ولایت افزود: به هر حال کسانی که در فضای مجازی، نوشته من را می‌خوانند، انتظار دهان پاک‌تر و زبان پاک‌تر و قلم دقیق‌تر دارند. قلمی که اتهام ناروا نزند. ادامه خواندن “زائری: اتفاق‌هایی که امروز در بعضی از وبلاگ‌ها و سایت‌ها دیده می‌شود، مصداق حرمت است”

رافت اسلامی برای جاسوسان و متجاوزان، خشونت و بی مهری برای شهروندان

پرس تی وی، تلویزیون انگلیسی زبان ایران در خبری اعلام کرد: آزادی شورد در سایه رافت اسلامی. در لید این خبر چنین آمده است: دادستان تهران با اشاره آزادی تبعه زن امریکایی در قبال پرداخت وثیقه ۵۰۰ هزار دلاری، این تصمیم را در سایه رافت اسلامی دانست. سئوال اساسی این است که چرا همیشه رافت اسلامی شامل حال متجاوزان از نوع انگلیسی و جاسوسان از نوع آمریکایی(هاله اسفندیاری، رکسانا صابری و هم اکنون سارا شورد و آن دو آمریکایی دیگر) می شود؟ چرا در این سایه بلند رافت اسلامی جایی برای شهروندان مسلمان ایرانی وجود ندارد؟

از سوی دیگر در حالی که مسئولین امنیتی دولت احمدی نژاد، بارها این ۳ آمریکایی و آن ملوانان انگلیسی، رکسانا صابری و هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهان بگلو را جاسوس دانسته بودند حال که همگی آنان آزاده شده اند، بهتر است واژگان متجاوزنما و جاسوس نما نیز به فرهنگ و ادبیات سیاسی ایران وارد شوند.

حمله به خانه کروبی ؛‌ اقدام انقلابی یا آب به آسیاب دشمن ریختن؟!

عصرایران – در حالی که روز جمعه ، اخبار حضور میلیونی مردم ایران در راهپیمایی روز قدس ،‌مهم ترین خبر کشورمان بود که بازتاب های بین الملیی فراوانی هم داشت ،‌ تجمع عده ای در برابر خانه مهدی کروبی ،‌کاندیدای انتخابات گذشته ریاست جمهوری و حمله آنها به خانه وی ،‌ دستاویز مناسبی برای رسانه های بیگانه بود که با کمرنگ کردن اخبار مربوط به راهپیمایی روز قدس ،‌ رویداد یکی از کوچه های شمالی تهران را در صدر اخبار خویش قرار دهند و سپاسگزار مهاجمانی باشند که برایشان خوراک خبری مهیجی فراهم آوردند ؛‌به ویژه آن که این تجمع و درگیری ،‌به تیراندازی و مجروح شدن چند نفر هم منجر شد و البته بین رسانه های موافق و مخالف کروبی نیز دعوایی بر سر این که مقصر چه کسی بود و اول چه کسی شروع کرد ، آغاز شد!

این که در روز حادثه دقیقاً‌ چه رخ داد،‌ موضوع نوشتار حاضر نیست ؛‌ دفاع از کروبی یا نقد عملکرد وی در ماجراهای بعد از انتخابات نیز ،‌ دغدغه این مکتوب نیست ،‌ چه آن که هر کسی و از جمله کروبی ،‌خود باید پاسخگوی رفتارهایش باشد.

آنچه باعث شد این چند سطر از سر دلسوزی برای جامعه و نظام و انقلاب به رشته تحریر درآید ،‌موضوعی به نام قانونگرایی است که گویا به یک شوخی تکراری تبدیل شده است و تعریف عده ای از قانون ،‌ دقیقاً‌ همان چیزی است که در مخیله آنها می گذرد و نه چیز دیگر!

واقعاً‌ جای درد و تأسف است که بعد از سه دهه که از انقلاب اسلامی و استقرار حکومت قانون در کشور گذشته است ،‌ مجبور هستیم در باب بدیهیاتی مانند اهمیت قانون و این که اجرای آن ،‌برای جامعه مفید است و نباید آن را نقض کرد و … سخن بگوییم.

در موضوع مورد بحث نیز حتی اگر از منظر کسانی که شخصی به نام مهدی کروبی را “فتنه گر و خائن و عامل دست موساد و …” می دانند به ماجرا نگاه کنیم ،‌ نمی توانیم بپذیریم که عده ای فراتر از قانون ،‌بدون مجوز از وزارت کشور در مقابل خانه یک شهروند ( حتی یک شهروند بد!) تجمع کرده ،‌سنگ پرانده و بر دیوارهایش شعار نوشته و این اقدام را چندین شب ادامه داده اند.

حتی اگر کروبی مجرم باشد ،‌این وظیفه دستگاه های امنیتی و قضایی است که با او برخورد کنند ،‌نه وظیفه اشخاص دیگر.
اگر قرار باشد هر کسی بخواهد با هر کسی که مشکل دارد ،‌شخصاً‌برخورد و تسویه حساب نماید که باید در دستگاه قضایی را تخته کرد و پلیس را منحل نمود و به جامعه ای بدوی و متوحش تبدیل شد و فرهنگ ایرانی – اسلامی را به موزه سپرد!

گذشته از این ها ،‌ متاسفانه افرادی که چنین اقداماتی را شکل می دهند ،‌داعیه پیروی از ولایت را دارند و این خود ،‌بزرگ ترین جفا به ولایت است.

مزید یادآوری اینان ،‌ به سخنان رهبر معظم انقلاب اشاره می کنیم که در ۱۹ دی سال گذشته در جمع مردم قم بیان داشتند و رسماً‌،‌علناً‌ ،‌صراحتاً‌ و با بیانی بلیغ و به زبان فارسی ،‌هر گونه اقدام فراقانونی و خودسری را منع کردند ؛ عین سخن ایشان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری چنین است:

« می خواهم عرض بکنم جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویه‌‌‌اى، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند – میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه می کنند، هر روز مى آورند، من نگاه میکنم – مى بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟
من عرض میکنم؛ در شرائطى که دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد.

دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى».
بله، یک عده‌‌‌‌اى دشمنى میکنند، یک عده‌‌‌‌اى خباثت به خرج میدهند، یک عده اى از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانى میکنند – اینها هست – اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بى‌‌‌‌گناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد.

من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون. » (لینک منبع)

حال این سوال مطرح است که با این دستور ولی فقیه ،‌ کسی که خود را مطیع ولایت می داند ،‌ به خود اجازه می دهد که به هر دلیلی هم که باشد ،‌ به اقدامات خودسرانه و فراقانونی ادامه دهد؟
پاسخ قطعاً‌منفی است ،‌مگر آن که بپنداریم این افراد ،‌ در اظهار تبعیت از ولی فقیه ،‌ صداقت ندارند و از این که فرمان و توصیه و نصیحت رهبری بر زمین بماند ،‌ ناراحت نمی شوند.

آقایان بدانند مملکت قانون دارد ،‌سیستم اطلاعاتی و امنیتی دارد ،‌ دستگاه قضایی دارد و از این رو ،‌ علیرغم تصور بعضی ها با جنگل بسیار متفاوت است ؛ و نیز فراموش نکنند که سال گذشته ،‌بزرگترین ایرادی که بر همین کروبی و موسوی می گرفتند این بود که چرا در برابر قانون تمکین نمی کنند و می کوشند اعتراض خود به نتایج انتخابات را از راه های غیرقانونی و تجمعات و … پیگیری کنند. حال چگونه خود همان مسیر را می روند؟!
راستی آیا اینان می دانند که با حرکات خودسرانه اخیر خود ،‌ چقدر برای رسانه های بیگانه خبرسازی کرده و رسماً  آب به آسیاب آنها ریخته اند؟

آیا درک این نکته که « اگر همه چیز از مجرای قانونی پیش برود و دستور رهبری مبنی بر عدم خودسری رعایت شود جامعه بهتری خواهیم داشت» ، ‌آنقدر سخت است که هنوز که هنوز است باید شاهد چنین وقایعی باشیم؟

قتل علی المرتضى

نادى جبرائیل بین السماء و الأرض: تهدمت و الله أرکان الهدى، و انطمست و الله نجوم السماء و أعلام التقى، و انفصمت و الله العروه الوثقى، قتل ابن عم المصطفى، قتل الوصی المجتبى، قتل علی المرتضى.. قتل سید الأوصیاء .. قتله أشقى الأشقیاء