تاملاتی در باره سوریه

اتفاقات سوریه به سوی پیچیده تر شدن پیش می رود. جبهه عربی – غربی در سویی و روسیه و چین در دیگر سو، سوریه را مجال قدرت نمایی خود کرده اند. غرب و اعراب متحجر دلیل روشنی برای سرنگونی حکومت بشار اسد دارند: قدرت یافتن ایران.
بدیهی است حال که مصر، تونس و لیبی ساخت سیاسی اقتدارگرای خود را از دست داده اند و مشخص نیست دولت های برآمده از دموکراسی آن ها در راستای منافع غرب گام بر خواهند داشت یا خیر، ائتلاف عربی- غربی بر آن شده است با وارد کردن هزینه ای جدی به تهران، مجال بازیگری را از ایران به عنوان یکی از بازیگران اصلی قدرت در خاورمیانه بگیرند.
واقعیت موجود
شورش ها و اعتراضات سوریه ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ از شهر درعا با اعتراضات دانش آموزان یک مدرسه و اشتباه نیروهای امنیتی شروع شد. این دانش آموزان توسط نیروهای امنیتی دستگیر شدند و خانواده آنها در واکنش به این دستگیری تظاهرات کردند، که این اتفاق جرقه آغاز تحولات در سوریه بود.
در طول یک سال گذشته اعتراضات سوریه فراز و نشیب فراوانی طی کرده است اما شاید دخالت ترکیه و فشار اتحادیه عرب و در نهایت بردن پرونده سوریه به سازمان ملل و شورای امنیت و وتوی قطعنامه توسط روسیه از فرازهای تاریخی مهم تحولات سوریه باشد.
بدیهی است دولت سوریه هم مانند تمام رژیم های خودکامه همچون بحرین، عربستان، یمن، مصر و لیبی به اعتراضات پاسخی بهتر از سرکوب خشونت آمیز معترضین نداده و اصلاحات سیاسی در حد وعده باقی مانده است. اما حجم واقعی خشونت ها با آنچه توسط رسانه ها منتشر می شود، قابل مقایسه نیست. همان طور که در گزارش دیدبان های اتحادیه عرب منعکس شد، خشونت ها بسیار کمتر از آن چیزی بود که معترضین بیان می کردند.
انقلاب رسانه ای
اگر چالش سوریه منجر به سقوط ساختار سیاسی شود، به واقع باید آن را «انقلاب رسانه ای الثوره الإعلامیه » نامید چرا که رسانه های عربی  به ویژه الجزیره و العربیه با بزرگ نمایی و حملات تبلیغی خود حوادث سوریه را به گونه به تصویر می کشند که گویی حکومت دمشق، کنترل ۹۰ درصد کشور را از دست داده است و سعی می کنند با به راه انداختن حمام خون شهرها را پس بگیرند. این رسانه های هیچگاه به تعداد معترضین و نسبت آن ها به کل جمعیت و تنوع درخواست ها اشاره نمی کنند.   آنها همه ی مردم سوریه را مخالف بشار اسد و خواهان سقوط حکومت وی می دانند.
نگاه ایرانی
ایرانیانی که دل خوشی از دولت ندارند، همواره با بغض به حوادث سوریه نگاه می کنند و برای سقوط بشار اسد لحظه شماری می کنند و توجه ندارند که سقوط بشار اسد در راستای منافع ایران است یا خیر. آنها معتقدند معترضین همه یک دست و در اکثریت هستند و همگی  اسقاط نظام بشار اسد را می خواهند نه اصلاح آن را.
حقیقت این است که کشته شدن یک انسان معترض تلخ و و حشتناک است چه در ایران، چه در بحرین، چه در یمن، چه در عربستان و چه در سوریه. نمی شود برای کشته شدن انسان ها در سوریه داغ کرد و در همان حال برای کشته شدگان بحرین سکوت اختیار کرد.
برخی دیگر هم با حساسیت و نگرانی ماجرای سوریه را دنبال می کنند به ویژه که سوریه نقش مهمی در پشتیبانی حزب الله و هنگام مقابله با اسراییل ایفا می کند.

امام در پاریس متحول شد

وارد که می شوی، فضایش متفاوت تر از آن چیزی است که  تصور کرده ای؛ طراحی داخلی و نورپردازی کاملا با آنچه در آنجا جریان داشت هماهنگ بود: شهر کتاب مرکزی، در خیابان شریعتی کمی بالاتر از خیابان مطهری. در کنار محصولات ارزشمند و متنوع، اتفاق جالبی هم در حال جریان بود. صدای صادق طباطبایی از بلندگوی مجموعه پخش می شد. از جوان خوش لباس و خوش اخلاق پرسیدم برنامه کجاست؟ با لبخند گوشه ای را نشان داد:  دالانی محصور شده بین کتاب ها که حاضران بین آن روی صندلی و چهارپایه نشسته بودند. با کمی جابجایی جای مناسبی پیدا کردم، در بخش گرافیک و هنر مفهمومی! صندلی های جلو در کنار دیگران، ۴-۳ دانش آموز نشسته اند و بیشتر حاضرین را افراد چهل و چند ساله و مسن تر پر کرده اند. دکتر در بالای دالان پشت به تابلوی شهرکتاب و رو به جمعیت نشسته بود. روی میز لیوان و بطری آب بود و چندین مجلد از کتاب سوم خاطرات دکتر. مجری با صدایی رسا و نافذ گه گاه حرف سخنران را قطع می کرد و سئوالی می پرسید و تا پایان هم اجازه سئوال شفاهی حاضران از مدعو برنامه را نداد.

حسین شاه حسینی و صادق طباطبایی؛ در جلسه ناگفته هایی از انقلاب اسلامی، شهر کتاب مرکزی، شنبه ۹ بهمن ۱۳۹۰

۱. ناگفته های انقلاب اسلامی عنوان کتابی بود که در سال های ابتدای پیروزی انقلاب توسط دکتر ابراهیم یزدی نوشته شد و به برخی رویدادهای ماه های پایانی انقلاب، اشاره می کرد و عنوان برنامه عینا مانند آن کتاب بود.
۲. صادق طباطبایی ناگفته را مطرح نکرد که قبلا نگفته باشد یا در کتاب خاطراتش نیامده باشد. اما بازخوانی آن خاطرات از زبان خودش جذاب بود.
۳. امام در پاریس متحول شد؛ این کلیدی ترین حرف و ناگفته صادق طباطبایی بود، وی با تشریح وضعیت سیاسی، رسانه ای و امنیتی انقلابیون در نوفل لوشاتو  تاکید کرد:  خواهرم گفتند بار آخر که امام را در نجف ملاقات کرده بودم ایشان نوعی حیرانی و حرمان داشتند و آثار کهولت سن در ایشان پیدا بود اما اکنون که در پارس امام را دیدم بسیار شاداب و سرزنده بودند(نقل به مضمون). طباطبایی ادامه داد: این تغییر در بعد فقهی امام هم بسیار تاثیر گذاشت و تا پایان عمر با ایشان بود. به عبارت دیگر امامِ پاریس بسیار متفاوت تر از امام نجف بود. جای آن داشت که دکتر قدری بیشتر دراین باره صحبت می کرد.
۴. دکتر طباطبایی بازهم تحلیلی که سقوط شاه را مبتنی بر خواست قدرت های غربی می داند رد کرد.
۵. حضور حسین شاه حسینی از اولین اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران و گفتگوی وی از نکات جالب این برنامه بود. شاه حسینی تا زمان شهید رجایی مسئولیت سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک ایران را برعهده داشت. دبا ایشان احوال پرسی کردم می گفت: چرا گفته نمی شود چگونه پیش نویس قانون اساسی در خبرگان اول کنار گذاشته شد.
۶. به دکتر طباطبایی گفتم: در آمریکای دهه ۱۹۷۰ دو دیدگاه درباره ایران وجود داشت یکی تیم اقتصادی و شخص وزیر خزانه داری و دیگر برژینسکی و وزارت امورخارجه کارتر. اولی به دنبال جایگزین کردن ایران بود و دومی به دنبال تثبیت. گروه اول به صورت محرمانه با عربستان بر سر وضعیت تولید نفت و قیمت آن چانه زنی می کردند و گروه دیگر ایران و جزیره ثبات می دانستند. می خواستم نظرش را درباره نقس عربستان در آن مقطع جویا شوم و این که چرا در این باره مطلبی منتشر نشده ، گفت: این مسئله مهمی است و زمان مناسبی می خواهد تا درباره آن صحبت کرد.

گزارش ایسنا