مهرعلیزاده مقصر حذف کرسی ایران در آی.او.سی

صادق حسینی{روزنامه اعتماد، صفحه ۱۵ شنبه ۲۸ بهمن  ۱۳۹۱ نسخهPDF پی.دی.اف }{بازنشرها: پارسینه، نامه۱- حذف کشتی از بازی‌های المپیک ۲۰۲۰ بدون تردید مهم‌ترین خبر ورزشی ایران بود که بازتاب‌های متعددی در پی داشت. علاوه بر محمد علی‌آبادی رییس کمیته ملی المپیک بسیاری از نخبگان جامعه ورزش همچون دکتر امیررضا خادم و دکترعلیرضا دبیر در واکنش‌های خود تاکید کرده‌اند اگر کرسی عضویت سیدمصطفی هاشمی‌طبا در IOC از دست نمی‌رفت، چه بسا می‌شد با بهره‌گیری از توان ایشان و ایجاد یک فراکسیون از اعضای هم فکر، به تغییر رای کمیته بین‌المللی المپیک اقدام کرد.

۲- با تشکیل دولت دوم اصلاحات، مهرعلیزاده که خود را برای ریاست سازمان گردشکری آماده می‌کرد به یک باره از سازمان ورزش سر درآورد. او که در دولت اصلاحات سرکار آمده بود با نگاهی اقتدارگرایانه اساسنامه دموکراتیک فدراسیون‌های ورزشی را تغییر داد و خود را به عنوان رییس مجمع فدراسیون نهاد تا بتواند با اقتدار «روسای فدراسیون‌های ناهماهنگ» را با «مدیران همراه» عوض کند. مهرعلیزاده که با صرف هزینه هنگفت با واگذاری طرح جامع ورزش کشور به چهره‌های دانشگاهی بدون عملکرد نظیر رضا قرخانلو عملا در حوزه زیرساختی نیز توفیقی نداشت، گام بعدی‌اش را برای تصاحب کمیته ملی المپیک برداشت و زمینه را برای فعالیت شورای معاونین سازمان به رهبری سردار محمد درخشان معاون حقوقی و رییس فدراسیون جودو مهیا کرد.

۳- شورای معاونینی که رضا قرخانلو، عیسی اسحاقی، مهدی قدمی و محمد درخشان چهره‌های متنفذش بودند به هاشمی‌طبا فشار آوردند که در انتخابات کاندیدا نشود و او نپذیرفت. سرانجام در حالی که مهرعلیزاده قسم جلاله خورده بود در انتخابات دخالتی ندارد اما هاشمی‌طبا در انتخاباتی پرحرف و حدیث در مقابل رضا قرخانلو معاون وقت سازمان تربیت‌بدنی شکست خورد و بهرام افشارزاده نیز جایش را به رییس خندان این روزهای فوتبال، علی کفاشیان داد. در نهایت هیات اجرایی منتخب و منسوب مهرعلیزاده در کمیته المپیک در کنار مدیریت مبتنی ساخت و ساز محمد علی‌آبادی در سازمان ورزش با ضعیف‌ترین حضور ایران در المپیک‌های دو دهه اخیر شاهکار المپیک ۲۰۰۸پکن را خلق کرد: تنها مدال طلای هادی ساعی و مدال برنز مراد محمدی و جایگاه پنجاه و یکمی.

۴- در گرماگرم انتخابات بسیاری از چهره‌های باسابقه و تحصیلکرده ورزش به محسن مهرعلیزاده تذکر دادند که برای حفظ کرسی ایران در IOC که با تلاش بیش از ۱۰ ساله به دست آمده، سیدمصطفی هاشمی‌طبا را به عنوان رییس افتخاری کمیته ملی المپیک اعلام کند که او هرگز نپذیرفت. مهرعلیزاده در اظهاراتی تامل‌برانگیز با تایید عملکرد خود به ایسنا گفت: «به نظر نمی رسد کسب یک کرسی در IOC مشکل باشد. با تلاشی که مسوولان جدید انجام می‌دهند، درصددیم تنها رییس کمیته عضو IOC نباشد، بلکه قهرمانان بنام ایران نیز صاحب کرسی شوند. برای عضویت جدید برقراری ارتباطات قوی حرف اول را می‌زند.» البته او هیچگاه پاسخ نداد که آن ارتباطات قوی چرا نتوانسته‌اند تنها کرسی ایران را بازگردانند!

۵- این داستان تلخ «ورزش ایرانی» است؛ ورزشی که به دلیل ضعف جامعه مدنی‌اش همیشه از مدیران سیاسی ضربه خورده است و می‌خورد. اگر سیدمحمد خاتمی رییس‌جمهور وقت و غلامعلی حدادعادل رییس مجلس هفتم نسبت به این اتفاق تلخ بی‌تفاوت نبودند و مسوولان و مقصران را بازخواست کرده بودند و اگر نمایندگان مجلس در کنار «طرح تثبیت قیمت‌ها» گوشه چشمی هم به ورزش داشتند، شاید امروز کرسی عضویت ایران در کمیته بین‌المللی المپیک پابرجا بود و می‌شد به واسطه آن با رایزنی و تلاش‌های فراوان کشتی را به بازی‌های المپیک بازگرداند.

ساکتین ۷.۵ ساله ، شرکای هزینه ای که بر نظام و ملت تحمیل شد

{فیلم سخنانِ پایانی لاریجانی}{فیلم پاسخ لاریجانی به احمدی نژاد}{متن کامل پاسخ لاریجانی}{متن کامل نواری که احمدی نژاد از  فاضل لاریجانی پخش کرد}{بازنشرها: آفتاب، بازتاب؛  سروش، عصر خبر؛ عبرت    }اگر استیضاح عطالله مهاجرانی به واسطه هنر خطابه اش جذاب شد و او از مجلس محافظه کار و راست آن موقع -و به تعبیر امروزی اصول گرا- رأی دوباره گرفت، استیضاح وزیر کار آخرین دولت مهرورزان را باید به واسطه سخنان جنجالی محمود احمدی نژاد و پاسخ توفنده علی لاریجانی «منحصر به فرد ترین» دانست.

عصرایران ؛ صادق حسینی –  استیضاح  عبدالرضا شیخ الاسلامی که حالا باید وزیر کار سابق محمود احمدی نژاد خواندش را می توان منحصر به فرد ترین استیضاح جمهوری اسلامی دانست.

اگر استیضاح عطالله مهاجرانی به واسطه هنر خطابه اش جذاب شد و او از مجلس محافظه کار و راست آن موقع -و به تعبیر امروزی اصول گرا- رأی دوباره گرفت، استیضاح وزیر کار آخرین دولت مهرورزان را باید به واسطه سخنان جنجالی محمود احمدی نژاد و پاسخ توفنده علی لاریجانی «منحصر به فرد ترین» دانست.

جذابیت دیگر این استیضاح به آن جهت بود که غیر از شیخ الاسلامی، بیشتر موافقان و مخالفان استیضاح و شخص محمود احمدی نژاد، چندان در خصوص عملکرد وزیر کار و موارد استیضاح صحبت نکردند.
مخالفان که در روزهای پایانی دولت بینا شده  و بر واقعیت ها بصیرت پیدا کرده اند، در پشت میکروفن فریاد می زدند که مشکل شخص شیخ الاسلام یا مرتضوی نیست و ما با دست انداختن و دور زدن قانون مشکل داریم! ما با رویه ای که قانون را تفسیر به رای می کند و نظر فصل الخطابِ شورای نگهبان را نمی پذیرد مشکل داریم!

محمود احمدی نژاد هم که خود را “نوکر مردم” می خواند و در مصاحبه های اخیر خود تاکید می کند«اجازه دهید دولت مدیریت کند» با دفاع کوتاه از وزیر استیضاح شونده اش، مشکل و انسداد پیش آمده در سال های اخیر را ناشی از دخالت مجلس در کار دولت و تفسیر گسترده مجلس از قوانین اجرایی و انتصاب ها دانست و با استفاده از ناآگاهی مردم نسبت به قوانین، برخی از آن ها را که می توانست به نفعش باشد خواند و نتیجه گرفت: عزیزان با این وضع به بن بست می رسیم.

او همچنین تلاش کرد تا با تکرار مدل «بگم بگم» که از «کاغذ» به «نوار ویدیویی» ارتقاء یافته بود، چنان برادران و خاندان لاریجانی ها را بکوبد و اتهام «کارچاق کنی» به «فاضل لاریجانی» وارد کند تا از شانس «علی» در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ بکاهد. این بار اما اوضاع فرق می کرد؛ و او جواب سخنان و «بگم بگم» اش را همان جا در محضر ملت از علی لاریجانی شنید.

اگر در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۴ و دولت نهم و در مناظرات انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۸ اصولگرایان در مقابل سیل تهمت ها و تخریب های احمدی نژاد و اسلافش به همه شخصیت ها و گروه ها که اوج آن را در مناظره اش با میرحسین موسوی شاهد بودیم چشم هایشان را فروبستند و ساکت بودند؛ این بار اما دیگر نیازی به محمود احمدی نژاد و رفتارهایش ندارند برای همین بود که لاریجانی با اظهاراتی آرام ، شمرده و مستظهر به قانون و  البته و با صلابت او را بی اخلاق و مافیایی  خواند و گفت با انتشار این فیلم مردم شخصیت احمدی نژاد را بهتر شناختند.

این بار اما احمدی نژاد برخلاف حضور قبلی اش در مجلس حرف اش را زد و نرفت ؛ البته می خواست برود ولی رئیس مجلس به او گفت که بنشیند و جوابش را بگیرد و بعد برود. او  نشست و با تمام تیک های عصبی اش اظهارات ۵ ساعته نمایندگان و پاسخ های لاریجانی را شنید و این لاریجانی بود که از همان کلیدواژه های خود احمدی نژاد استفاده و او را محکوم کرد و این شاید آغازی باشد بر پایان دوره سیاسی محمود احمدی نژاد.

احمدی نژاد در حالی روز گذشته ، پروژه اختلاف را علنی کرد که همین چند وقت پیش رهبر انقلاب تاکید کردند: «از امروز تا روز انتخابات هرکس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف بکار گیرد قطعا به کشور خیانت کرده است.»

هزینه ای که دیروز در این استیضاح به نظام و ملت تحمیل شد  نتیجه سکوت ۷.۵ ساله بزرگان اصول گرا بود. آنان که به تعبیر مجلسیان در «دور زدن های قانون اساسی» سکوت کردند، کسانی که در مقابل توهین ها، تخریب ها و اتهام های بی اساس سکوت کردند، کسانی که رویه های غلط و افراط و تفریط ها را دیدند و دم نزدند و کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کردند  در این هزینه هنگفت و تلخ که به نظام تحمیل شد سهیم اند.

* عنوان یادداشت «از آن مناظره تا این استیضاح؛ هزینه که به نظام تحمیل شد» بود که با نظر سردبیر عصر ایران تغییر کرد.

هادی خامنه ای: مرحوم پدر ۴۰ سال یک کفش را پوشیدند

بازنشرها: پارسینه، بازتاب، انتخاب، اعتدال، مشرق|  هفته ی گذشته شصت و پنجمین سال تولد سید هادی خامنه ای با حضور تعدادی از دوستان و همکارانش در پژوهشکده تاریخ اسلام با سادگی و صمیمیت برگزار شد. برنامه قرار بود به صورت غافلگیری باشد، اما از سروصدا و فعالیت ها، ایشان خبردار شده بود اما به روی همکاران نیاورد.
سید هادی خامنه ای چهره ای آرام و رفتاری همراه با دقت و آرامش و میانه روی دارد و اجازه نمی دهد هیجان برای رفتار سیاسی و اخلاقی اش غلبه یابد.  بیش از آن که به فعالیت سیاسی اعتقاد داشته باشد، به فعالیت علمی و فرهنگی ایمان دارد. او می گفت: بارها بعد از فوت حضرت امام به آقایان گفتم باید حوزه علمیه و دانشگاه تاسیس کنیم،  با همین نگاه بود که همراه با شیخ علی اکبر محتشمی پور مدتی به تدریس در حوزه علمیه شهرری پرداختند.

برخی نکات گفت و گو با سیدهادی خامنه ای در زیر آمده است.

  • بیش از ۵۰ سال است که ورزش زورخانه ای انجام می دهم. در زورخانه های مختلف تهران مثل نیروشادی و چیذر ورزش کرده ام اما ورزش را به اندازه و به قاعده انجام می دهم. معنی ندارد ورزشکار ۶۰۰ تا شنا برود ۸۰۰ جف میل بگیرد با این روش، آسیب به بدن می رسد.
  • بیشتر ورزش ها مانند والیبال، شنا، تنیس و کوه نوردی را تجربه کرده ام.
  • ظهرهای پنج شنبه، وعاظ و روحانیون مشهد به میزبانی مرحوم پدر آسید جواد آقا(۱۲۷۴-۱۳۶۵) می آمدند منزل ما. با هم گعده ای داشتند و بعد از نماز می رفتند. آن موقع مشهد کوچک تر بود و مرسوم نبود نهار بمانند. البته وضع اقتصادی خانواده ی ما هم به گونه ای نبود که بتوانیم غذای مناسبی برای میهمانان تهیه کنیم. در یکی از این پنج شنبه ها با حضور دوستان ابوی معمم شدم.
  • برخلاف اخوان(سید محمد و سیدعلی) که عادت به «نو پوشی» داشتند، من از همان دوران طلبگی ساده و کهنه پوش بودم و از عبا، لباده و جوراب اخوان بزرگتر استفاده می کردم. برای همین بود که من همیشه چندین لباس داشتم و از این نظر وضع از برادرانم بهتر بود.
  • یک لباده داشتم که سال ها می پوشیدمش،مرحوم مادرم آن را پنهان کرد که دیگر نپوشمش و مرا مجبور کرد با پارچه ای که داده بود پیش خیاط برم.
  • خواهر بزرگوار ما که همسر شیخ علی آقای تهرانی است، لباس های برادران را برایم تعمیر می کرد که بپوشم.
  • مرحوم ابوی عزیز ما هم ساده پوش بودند. یک جفت کفش داشتند که بیش از ۴۰ سال پوشیدند.
  • اوایل انقلاب از لبنان یک کفش ایتالیایی خریدم و قریب به ده سال از آن استفاده کردم.
  • در اواخر دهه ۱۳۶۰ مجلس یک دوره کلاس کامپیوتر در شرکت داده پردازی گذاشت و در آنجا برنامه نویسی بیسیک را یاد گرفتم.

حسن حبیبی درگذشت


دکتر حسن حبیبی، برای نسل ما، مظهر تحملِ نقد و میانه روی بود، همو بود که پای ثابت گل آقا بود. گل آقا که زورش به آقای هاشمی نمی رسید، پس هرچه داشت می گذاشت برای حسن حبیبی.
انسان فرهیخته و ایران دوستی که بعد از فراقت از سیاست هرچه داشت از تجربه و علم را روی «بنیاد ایران شناسی» گذاشت. می گفت: موضوعات پایان نامه ها را خودم تایید می کنم تا مطمئن باشم ایران نیازمند آن است. ما نمی خواهیم دانشجویانمان کار کم اثر انجام دهند.
وقتی مجله «زورخانه ریویو» را در دستش گرفت، نگاه کرد و گفت کار خوبی انجام داده اید. خستگی از تنم در رفت.
***

وی که نام کاملش حسن ابراهیم حبیبی  است از حقوقدانان دوران انقلاب و دانش آموخته از فرانسه بود، از عناصر اصلی تدوین پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی به شمار می رود. حبیبی، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاست جمهوری بود که در مقابل بنی صدر شکست خورد.
وی متولد ۱۳۱۵ در تهران بود و وزیر ارشاد دولت بازرگان، وزیر علوم و آموزش عالی و پس از آن وزیر دادگستری دولت میرحسین موسوی بود.  وی در سال های اخیر، رئیس بنیاد ایران شناسی بود که بیشتر وقت خود در اواخر عمرش را در این بنیاد می گذراند.
حبیبی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ معاون اول رئیس‌جمهور وقت، اکبر هاشمی رفسنجانی، و پس از آن نیز در فاصله سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰، معاون اول سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران، بود.