برای آزادی فریبا پژوه

فریبا پژوه

فریبا پژوه را از اوایل ایلنا می شناختم؛ مانند آن روزهای همه ی ما پر شور بود و سرشار از انرژی؛ قبل از حوزه ی سیاسی، کارش را در حوزه حماسه و دفاع مقدس شروع کرده بود؛ شاید ادای دینی بود به پدر جانبازش؛
در ده سال گذشته؛ همان طور که همه ی ما پخته تر شدیم؛ او نیز؛ پخته تر شد و آرام تر.
سال ۱۳۸۸ بعد از آزادی از اوین که به منزلش رفتیم؛ از قرص هایی می گفت که همدمش شده بودند؛ …
برای فریبا پژوه و برای امیر بنان همسر روایت فتحی اش؛ که صبر را این روزها تجربه می کنند؛
برای آزادیش دعا کنیم که امیر المومنین علی (عل) فرمود:
مَنْ طَلَبَ عِزّا بِظُلْمٍ وَباطِلٍ أَوْرَثَهُ اللّهُ ذُلاًّ بِإِنْصافٍ وَ حَقٍّ؛
هر کس عزّت را با ظلم و باطل طلب کند، خداوند به انصاف و حق ذلّت نصیبش مى نماید.
نظر وارده: روح الله رجایی روزنامه نگار و مدرس ارتباطات درباره فریبا پژوه نوشت: اگر نوشتن این کامنت باعث دردسر برای من نمی شود باید بگویم که تقریبا ۱۰ سال قبل با او و یک بزرگوار دیگر رفتیم کربلا.طبیعی است که یک روح الله که رجائی هم باشد خودش را از یک فریبای پژوه متدین تر بداند و اعتراف می کنم فکر می کردم من لایق تر از او به این سفرم و نمی دانستم اصلا برای چه به چنین سفری آمده.بماند که چند بار و چقدر صورتش را خیس اشک دیدم اما این را خوب یادم هست که صبح اولین روزی که به تهران برگشتیم،به من تلفن کرد.بد جوری گریه می کرد.فکر کردم لابد کسی مرده.گریه می کرد و می گفت: «پس چرا من هر چه بیرون پنچره را نگاه می کنم حرم را نمی بینم؟!»
خانم پژوه البته در حوزه کاری اش « بیش فعال» بود و البته من و او الان دو جور متفاوت فکر می کنیم.اما هر چه هست،شنیدن این خبر که برای من کم تلخ نیست.اصلا خانه پرش این است که او را باید می گرفتند تا برای امنیت ملی مشکلی پیش نیاید.بیشتر از این؟ کاش دست کم این اتفاق در ماه رمضان نمی افتاد. از امیرالمونین که او با معرفت زیارتش کرد آزادی اش را می خواهم .

برنامه ورزشی ۱۰۰ روز اول دولت روحانی: اصلاح اساسنامه‌ ها

صادق حسینی{منتشر شده در خبرآنلاین/ بازنشر: عصر ایران، پارسینه، عصر خبر، روزنامه اعتماد ۲۴تیر۱۳۹۲،  نسخه PDF} : مردم ایران زمین یک ماه شاد را تجربه می کنند؛ ماهی که از شادی انتخاب «حسن روحانی» آغاز شد و با صعود مستقیم تیم ملی فوتبال به جام جهانی۲۰۱۴ برزیل و بردهای شیرین «عالی بالیست های»* غیور ایرانی در نخستین حضور در لیگ جهانی ادامه یافت.

اگر مصائب ناشی از ناکارآمدی دولت مهرورزکه اثرات تحریم های ظالمانه و غیر متعارف غرب را بیشتر کرده فضایی برای «تدبیر»های دولت رییس جمهور روحانی بگذارد، پیروزی های ورزشی اخیر نشان داد که روی دیگر دولت روحانی یعنی «امید» به مدد ورزش راحت تر به برانگیخته می شود.

راه حل های ۱۰۰ روزه

«راه حل های کوتاه مدتی یک ماه و ۱۰۰ روزه برای حل مشکلات ومعضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر وا مید پیش بینی شده است.» این ها سخنان «حسن روحانی» نامزد سابق یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است که امروز او را باید «رییس جمهور منتخب » به دانیم و کمتر از ۲۰ روز دیگر او را رییس جمهور به خوانیم.

هرچند در ۱۰۰ روز اول، دولت درگیر انتخاب وزراء، رای اعتماد از مجلس و انتصابات است، اما باید تیم مشاوران و «کارگروه های در سایه» فهرست بحران های به جا مانده از «دولت مهرورز محمود احمدی نژاد» را تهیه و برایش راه حل بنویسند.

بحران ورزشی

علاوه بر مشکل اعتبارات و بودجه که گریبان تمامی بخش های کشور را گرفته است، ورزش ایران با یک بحران اساسی بین المللی روبرو است؛ بحران مشروعیت! بحرانی که تیغ تیز محرومیت و تعلیق را بر گردن ورزش ایران نهاده است.

نخستین وزیر ورزش و جوانان ایران که حمید سجادی قهرمان سابق دوومیدانی را در جایگاه معاونت ورزشی اش داشت، دستوری را اجرا کرد که مشروعیت بین المللی ورزش ایران را فروریخت؛ برکناری هم زمان چند رییس فدراسیون المپیکی در فاصله کمتر از شش ماه! تا آغاز المپیک لندن۲۰۱۲؛ اول فدراسیون ها را به تعلیق کشاند بعد تا مرز تعلیق کاروان و حضور ایران با پرچم IOC در المپیک پیش رفت و سرانجام انتخابات کمیته ملی المپیک کشورمان را به محاق برد.

«دولت تدبیر و امید» در ۱۰۰ روز نخست می تواند با اصلاح اساس نامه های فدراسیون های** ورزشی با در نظر گرفتن منافع ملی و تطبیق با قوانین بین المللی حقوق ورزشی گام اول را بردارد و به بحران مشروعیت بین المللی ورزش ایران پایان دهد.

گام دوم با گرفتن تاییدیه اساس نامه ها از فدراسیون های جهانی و اصلاح اساس نامه کمیته ملی المپیک برداشته می شود. با رفتن «محمد عباسی» از وزارت ورزش و جوانان و نبودن مقاومت بی دلیل و لجوجانه وی، زمینه برای به روز رسانی و اصلاح اساس نامه کمیته ملی المپیک مطابق فرم جهانی فراهم می شود.

می توان در این زمینه از ارتباطات سازنده چهره هایی مانند سید مصطفی هاشمی طبا، بهرام افشارزاده، سید امیر حسینی و سایر نخبگان ورزشی با نهادهای بین المللی و فدراسیون های جهانی استفاده برد و اساس نامه در مدت زمان کوتاهی به تایید IOC و شورای المپیک آسیا (OCA) رساند.

با تایید اساس نامه جدید از سوی کمیته بین المللی المپیک، هیات اجرایی کنونی کمیته ملی المپیک باید مجمع عمومی و انتخاباتی را کوتاه ترین زمان برگزار کند.

دولت می تواند در گام سوم ۱۰۰ روز نخست با تدبیری بلند نظرانه بعد از اصلاح اساس نامه فدراسیون ها، کمیته ملی المپیک و برگزاری انتخابات کمیته، امور مربوط به فدراسیون های المپیکی را به کمیته ملی المپیک واگذار کند و آن ها را از مدیریت دوگانه رها کند.

*تیتر هفته نامه تماشاگر، ۲۲ تیر ۱۳۹۲، شماره ۱۶۰
** اساس نامه فدراسیون های ورزشی در دولت دوم سید محمد خاتمی، توسط محسن مهرعلیزاده رییس وقت سازمان به این نحو تغییر کرد که رییس سازمان تربیت بدنی رییس مجمع است و حق عزل و نصب رییس فدراسیون را دارد. این بند دستاویزی برای تمامی رئوسای بعدی ورزش شد تا به تغییرات گسترده رئوسای فدراسیون های ورزشی به اقدام کنند.

چرخه معیوب مصری

محمد مرسی؛ که حالا باید او را رییس جمهور سابق مصر بدانیم؛ درگیر همان آش و آتشی شد که در سوریه آن را هم می زد؛
بخشی از جامعه با حضور خیابانی و حمایت رسانه ای خواسته ای را به بخشی دیگر از جامعه تحمیل می کند؛ اگر او به دستور ارتش تمکین کند و از قدرت کنار رود؛ فاتحه مشروعیت انتخابات را در مصر باید خواند؛ و اگر کنار نرود جامعه به سوی خشونت پیش می رود و همان «وضعیت ویژه» ۴۰ ساله حاکم می شود و با انتخابات بعدی لابد قطب دیگر؛ سکولارهای مصری؛ رای می آورند؛ و این بار نوبت اسلام گراهای سلفی و اخوانی می شود تا با حضور خیابانی؛ دولت سکولار را بربیاندازد.

رییس‌جمهور روحانی! حالا نوبت حماسه ورزشی است

سید صادق حسینیصادق حسینی{روزنامه اعتماد، نسخه PDF}: «شور و نشاط و حضور مردم یک جمله را می‌گفت و آن این بود که ما آینده بهتری را می‌خواهیم.» این بخشی از سخنرانی «حسن روحانی» رییس‌جمهور آینده ایران در جمع اعضای ستادهای انتخاباتی‌اش بود.

جامعه ورزش به عنوان بخش فعال جامعه مدنی ایران، به دنبال «آینده بهتری» است که «دولت تدبیر و امید» نوید آن را می‌دهد. اما انتظارات جامعه ورزش از «رییس‌جمهور روحانی» که هر روز برای پست وزارت ورزش‌اش اسامی متنوعی را می‌پذیرد، چیست؟

۱- سپردن ورزش به ورزشی‌ها: یکی از انتظارات اساسی، همیشگی و مغفول جامعه ورزش سپردن مسوول‌های ورزش به جامعه ورزش است. با همان منطقی که نمی‌پذیرد برای یک وزارتخانه تخصصی مانند صنعت و تجارت یا اقتصاد از یک چهره فرهنگی یا ورزشی استفاده شود با همان منطق روا نیست برای وزارت ورزش نیز از چهره‌یی سیاسی همانند قبل استفاده شود چه آنکه این چهره‌ها از نوع اصلاح‌طلب و اصولگرایش نتیجه موفقی در ورزش نداشتند.

۲- سپردن مسوولیت فدراسیون‌های المپیکی به کمیته ملی المپیک: «دولت تدبیر و امید در زمینه ورزش نمی‌خواهد تصدی‌گری داشته باشد بلکه باید پشتیبان باشد.» این یکی از راهبردهای ورزشی دکتر روحانی است که در رادیو ورزش بیان شده است. بدون شک سپردن فدراسیون‌های المپیکی به کمیته ملی المپیک به عنوان بالاترین نهاد مردمی و عمومی که طبق ماده ۳ اساسنامه‌اش مسوول توسعه و ترویج ورزش قهرمانی و شرکت در بازی‌های المپیک و آسیایی است، گامی است ارزشمند در جهت زدودن تصدی‌گری دولت در ورزش.

۳- اصلاح اساسنامه‌ها: اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی در زمان ریاست محسن مهرعلیزاده به نحوی تغییر کرد که رییس سازمان ورزش، رییس مجمع هر فدراسیون شد و بر این اساس حق عزل و نصب روسای فدراسیون را یافت. علاوه بر مهرعلیزاده تمامی جانشینانش از این «افزایش اقتدار» نهایت استفاده را کردند و عباسی نخستین وزیر ورزش، تیر خلاص را به ورزش قهرمانی ایران زد: برکناری دنیامالی (قایقرانی) و کریم صفایی (تیروکمان) و… این برکناری‌ها که کمیته بین‌المللی المپیک و فدراسیون‌ها جهانی از آن به «دخالت دولت در ورزش» یاد می‌کنند، از جمله بحران‌های جاری ورزش ایران است. انتظار جامعه ورزش از «رییس‌جمهور آتی» این است که با انجام تغییر و اصلاح اساسنامه فدراسیون‌ها و کمیته ملی المپیک با لحاظ منافع و ضرورت‌های داخلی و تعامل سازنده با نهادهای بین‌المللی بالادستی و نه بازی دادن آنها، بحران ورزش را به ساحل آرامش برساند.

۴- مدیریت هماهنگ: یکی از چالش‌های همیشگی بین کمیته ملی المپیک و سازمان وزارت ورزش وجود «مدیریت دوگانه» است. اختلافات «غفوری فرد با هاشمی‌طبا»، «هاشمی‌طبا با محلوجی»، «مهرعلیزاده با هاشمی‌طبا»، «قرخانلو با علی‌آبادی» و «سعیدلو و عباسی با علی‌آبادی» نشان می‌دهد همیشه سه سال از عمر چهار ساله کمیته ملی المپیک با دولت جدید به چالش خورده است. ارتقای جایگاه ایران در المپیک‌ها و بازی‌های آسیایی در زمان تصدی همزمان هاشمی‌طبا در سازمان تربیت‌بدنی و کمیته ملی المپیک نشان می‌دهد وجود «مدیریت هماهنگ» در توسعه ورزش قهرمانی چه تاثیر شگرفی داشته است. حال که با بی‌تدبیر مسوولان، فرصت تاریخی برای «مدیریت هماهنگ» پیش آمده، انتظار این است که در انتخاب وزیر ورزش و بعد از آن رییس کمیته ملی المپیک دقت لازم صورت گیرد.

۵- عضویت ایران در IOC: یکی از حسرت‌های تاریخی جامعه ورزش «از دست رفتن کرسی عضویت ایران در هیات اجرایی کمیته بین‌المللی المپیک» است. نه محسن مهرعلیزاده، رییس وقت سازمان و نه رضا قرخانلو، رییس تازه کمیته ملی المپیک و جانشین سیدمصطفی هاشمی‌طبا توجهی به عواقب تصمیم‌شان نکردند. جانشینان بعدی‌شان نیز نه توانش را داشتند و نه چنین عزمی؛ چه آنکه سیاست خارجی تهاجمی دولت نهم و دهم نیز مجالی برای آن نمی‌گذاشت. حال که کشورهای جهان به انتخاب ملت ایران با دیده احترام و اعتماد می‌نگرند، «رییس‌جمهور روحانی» نیز می‌تواند با بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های دستگاه «دیپلماسی عمومی و رسمی» برای عضویت مجدد ایران در IOC اقدام کند.

۶- تداوم حمایت‌ها: از حق نباید گذشت که علایق «محمود احمدی‌نژاد» که از ۱۲ مرداد۱۳۹۲ او را «رییس‌جمهور سابق» می‌خوانیم، موجب بیشترین حمایت‌های سیاسی و مالی از ورزش شده است. انتظار از «حسن روحانی» افزایش حمایت‌های سیاسی و تداوم حمایت‌های بودجه‌یی و مالی است تا ورزش بتواند به جایگاه اصلی خود در آسیا و جهان برسد.