نامه ی روزنامه نگاران ایرانی به همکاران ترک خود درباره کوبانی

بیش از ۱۴۰ روزنامه نگار و خبرنگار ایرانی در نامه به روزنامه نگاران ترکیه آنان را به حمایت از “کوبانی” فراخواندند.

در متن این نامه که به زبان های کردی،فارسی و ترکی منتشر شده از روزنامه نگاران ترکیه خواسته شده برابر بی “عدالتی تاریخی” علیه مردم بی گناه کوبانی بایستند.

متن کامل نامه روزنامه نگاران ایرانی به همکارانشان دررسانه های ترکیه را ادامه می خوانید.

همکاران گرامی حاضر دررسانه های ترکیه
همکاران ایرانی شما این روزها د‌ل‌نگران و بهت‌زده، ستمی را به نظاره نشسته‌اند که به نام ایدئولوژی و دین، در همسایگی ما و شما بر انسان می‌رود.
ستمی که سیاهی آن، وجدان بشری و اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را یک‌جا نشانه‌ رفته‌ است.
ما، شما و همه بشریت اکنون بر لبه تاریکی ایستاده‌ایم.
«کوبانی» از نگاه وجدان‌های بیدار، تنها یک شهر نیست. ما بر این باوریم مردمانی را که اکنون در معرض یکی از ناعادلانه‌ترین بی‌عدالتی‌های تاریخ قرار دارند، هرگز نمی‌توان و نباید در مرزهای تنگ قومی و نژادی محصور کرد.
در آن سو، آنان که به کشتن چراغ آمده‌اند از قبیله‌ای هستند که تیغ بیداد امروزشان بی‌تردید فردا برگلوی ما و شما و دیگران نیز خواهد نشست.
دیروز «شنگال» به خون نشست و امروز کوبانی. فردا …
همکاران گرامی ؛ در میان شما پرشمارند انسان‌های آزاده‌ای که خروش باشکوهشان علیه بی عدالتی مرز وقومیت و ملیت و نژاد و دین نمی‌شناسد و قلم شریفشان در محکومیت ستم، در حصارهای تنگ نژادی محصور نمی‌ماند.
اکنون همکاران ایرانی‌تان، به نام انسان و عدالت و آزادی، شما و قلم تان را چون دیگر کوشندگان راه حقیقت در جهان به حمایت از مردم بی‌گناه «کوبانی» فرا می خوانند.
باشد که این ندا در سراسر گیتی فراگیر شود و به گوش ناشنوای دولت‌ها نیز برسد.

ادامه خواندن “نامه ی روزنامه نگاران ایرانی به همکاران ترک خود درباره کوبانی”

مصباح یزدی محور افتراق اصول‌گرایان است تا محور وحدت

مصباح یزدی؛ محور وحدت یا افتراق

به نظرم اصول‌گرایان باید خیلی ناچار شده باشند که بخواهند حول شخصیتی مثل آقای مصباح یزدی به «وحدت» برسند. البته نمی خواهم به سوابق معظم له در انقلاب و دفاع مقدس و زاویه فکری ایشان نسبت به امام و نیروهای انقلاب اشاره کنم و یا به شان علمی ایشان توجه بدم؛ 
اما معظم له در سیاست وقتی در میان این همه نیروی اصولگرا؛ در روی زمین و زیر زمین به «کامران لنکرانی» می رسند؛ نشان می دهد بیش از آن که به وحدت و آرمان اصول‌گرایی پایبند باشند؛ به گروهک و هم فکران‌شان توجه دارند.

جان و خون مردم مهم است؛ چه در «کوبانی» چه در هرجای دیگری

جنگ سوریه وارد چهارمین سال خود شد
جنگ سوریه وارد چهارمین سال خود شد

کوبانی؛ امروز مورد توجه بسیاری قرار گرفته تا جایی که برخی سقوط کوبانی را انحطاط اخلاقی جامعه جهانی و دولت های منطقه دانسته اند. این واکنش ها و هم دردی ها البته انسانی و قابل تقدیر است اما این نتیجه گیری آن قدر خنده دار و سطحی است که نمی شود به آن نپرداخت. 
سخن این است که از ۴ سال پیش و در اوج سردی و تلخی رابطه ی حاکمیت ایران با بخشی از طبقه متوسط و نخبگان، در عکس العمل طبیعی موضع حاکمیت در برابر سوریه را قبول نداشتند و یک صدا همه پشت همین جریان های مسلح بودند که با پیروزی این ها، بهار دموکراسی در پس بهار عربی می آید.
یادم می آید که آن زمان با بسیاری از دوستان همین بحث را داشتم که نمی شود از دل این همه خون ریزی و جنایت توقع برقراری دموکراسی را داشت. این البته به معنی ندیدن اشتباهات بشار اسد در مواجهه با اعتراضات مردمی و اصیل بخشی از مردم سوریه نیست. اما این واضح بود که نسبتی میان آن اعتراضات و این جنگ وجود ندارد که اگر داشت و اگر حاکمیت سوریه مشروعیت مردمی اش را از دست داده بود نمی توانست چهارسال در برابر این جنگ ناجوانمردانه دوام بیاورد.
سقوط «کوبانی» یا همان «عین العرب» در مقابل جنایات و قتل عام های گسترده این کارگران جهل مقدس، چیزی نیست جز یک جنایت دیگر؛ جنایت های قبل کمتر دیده و پرداخت شد چون می شد آن را به گردن بشار اسد انداخت و چون هنوز ایالات متحده خام خواب های عربستان و ترکیه و قطر بود که نظام بشار اسد تا سه ماه، شش ماه، نه ماه و یک سال دیگر سقوط می کند؛ حالا که ۴ سال از وعده های بندر بن سلطان و اسلافش گذشته و آمریکا چهره اش مخدوش تر از قبل شده، در موضعی انفعالی با «بمباران درمانی» می خواهد افتضاح سیاسی/حقوقی اش را سرهم بندی کند.
سقوط کوبانی انحطاط نیست؛ یک سقوط انسانی و یک جنایت دیگر است در دایره المعارف جنایات جنگی افراطی ها و اقتدارگراهای مذهبی؛ انحطاط این است که دولت هایی که دست شان در خون نوزاد و کودک و زن و مرد سوری و عراقی است، بدون عذرخواهی و بدون هیچ تنبیهی امروز مدعی باشند.