شکایت دولت از مرجعیت؛ با این مبنا هر فردی می تواند از رهبری و سایر مراجع شکایت کند

این هم از عجایب تاریخ معاصر است ، حتی در دوران ستم شاهی پیش از انقلاب اسلامی هم سابقه نداشت که حاکمیت از مرجعیت شکایت کند و حال سند این کار به نام دولت مهرورزان و عدالت گستران خورد.

یکی از روحانیون (!) دربار احمدی افاضه کرده است: شکایت  احمدی نژاد از آقای صانعی! شکایت از جایگاه شهروندی است. به مبنای این شکایت که بر اساس یک دروغ شکل گرفته است اشاره نمی کنم، اما اگر همین استدلال را مبنا قرار دهیم، دور از ذهن نیست که فردا هر فردی به خود اجازه دهد و از جایگاه شهروندی آقای خامنه ای یا نوری همدانی یا دیگر مراجع به هر دلیلی شکایت کنند.

در ضمن باید با این مبنا شکایت خانواده هاشمی رفسنجانی از  احمدی نژاد هم به سرعت رسیدگی شود چرا که آن ها هم از جایگاه شهروندی وی شکایت کرده اند.

به قول قدما وقتی خلیفه کشی شد چه علی چه عثمان.  خطاب دیگر این شکایت سایر مراجع عظام تقلید است که اگر از همین سکوت بی رمق و انتقاد خاموش پا را فراتر گذارند حاکمیت به آنها عارض می شود.

روز قدس روز مقابله با مستکبرین/ ۳ نامه تاریخی

امام خمینی: روز قدس روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است
امام خمینی: روز قدس روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است

دوشنبه ۲۲ شهریور ۳ نامه تاریخی در ایران منتشر شد، ابتدا نامه محمد نوری زاد روزنامه نگار کیهان و مستند ساز اصولگرا خطاب به رهبری جمهوری اسلامی که به نکات و انتقاداتی را مطرح و متوجه رهبری کرده بود که تا کنون حتی اصلاح طلبان هم از گفتنش دوری می جستند.  نوری زاد در نامه اش به رهبری که ایشان را «پدر» می خواند تهدید و تخریب خود را پیش بینی کرده بود در پست جدید با عنوان  تهدید آبرو نوشت: تهدیدهای امروز اما ،  از صراحت بیان نافذتری برخوردار بود . که یا تعطیل می کنی یا پرونده ات را رو می کنیم .

نامه دوم نامه ای است برای تاریخ به قلم مهدی کروبی که شمه ای از فجایع صورت گرفته را رو می کند و می گوید: قبای آقایان لای در مانده است و با همان صلابت همیشگی خود سعی می کند میان این فجایع و خط ناب و اصیل جمهوری اسلامی تمایز قائل شود.

نامه سوم هم نامه ی آقای منتظری است خطاب به مراجع که بعد از بازخوانی نقش خود در تئوریزه کردن نظریه ولایت فقیه از آن ها می خواهد به وظیفه تاریخی خود عمل کنند. این هم از محاسن! فضای امنیتی بعد از انتخاباته که ایشون بعد از چندین سال سکوت دوباره به چهره ای فعال و مورد رجوع مردم تبدیل شده اند.

از آن جایی که به قول کلینیک لاغری و فیتنس محمد علی ابطحی دیگر برای لاغری لازم نیست رژیم بگیرید فقط کافی است چند روزی رژیم شما را بگیرد، ما فقط متن کامل نامه کروبی خطاب به ملت را منتشر می کنیم.

ادامه خواندن “روز قدس روز مقابله با مستکبرین/ ۳ نامه تاریخی”

علی شهید آزادگی

تهدمت و الله ارکان الهدى و انطمست اعلام التقى و انفصمت العروه الوثقى قتل ابن عم المصطفى قتل على المرتضى قتله اشقى الاشقیاء

اول. شب گذشته مانند هر سال خودمان را با هزار کوچه پس کوچه رساندیم منزل مهندس فیروزان برای مراسم احیا حضرت آقای فاطمی نیا. ظاهراً این مجلس هم مانند سایر مجالس مورد مهروزی حاکمیت قرار گرفته و تعطیل شده است. هنوز جزئیات لغو این برنامه را نفهمیده ام. به هر حال شب گذشته  خود را به دار الزهرای آقای محتشمی پور رساندیم. به برکت مهرورزان برنامه شلوغی بود و علاوه بر سید یاسر خمینی، اعضای دفتر امام همگی بودند… پیشنهاد خودم این است که برای شناخت مظلومیت حضرت امیر (ع) یک دوره شناخت بنی امیه بگذرانیم.

دوم. حمله و پلمپ دفتر پیگری سرنوشت زندانیان و خسارت دیدگان میر حسین موسوی و پلمپ دفتر و هتک حرمت شیخ مهدی کروبی و پلمپ دفتر دفاع از حقوق زندانیان عماد الدین باقی و سرانجام بازداشت دکتر علیرضا بهشتی پسر شهید بهشتی و مرتضی الویری و موج جدید بازداشت فعالان دانشجویی دانشگاه های سراسر کشور، همه و همه نشان می دهد که ترس و واهمه ی شدیدی از بازشدن دانشگاه ها و فعال شدن جنبش های دانشجویی وجود دارد. جریان اقتدارگرا که از افشای اسناد مهدی کروبی واهمه داشت به دفتر وی هم حمله کرد تا اسناد را با خود ببرد اما به نظرم شیخ به زودی افشاگری های تازه ای از فجایع کهریزک و سایر بازداشتگاه ها منتشر می کند. البته این افشاگری ها متوجه چند گروهبان و استوار و ستوان نیروی انتظامی نیست و اشاره به آمرین واقعی دارد.

به نظر می رسد این فعالیت ها بجای آرام کردن وضع کشور بیشتر تحریک کننده  و موید این است که جریان اقتدارگرا، حیات خود را در ناآرامی و تشنج می بیند. نکته خطرناک دیگر این که همزمان با این بازداشت ها، اپوزسیون خارجی هم خیز برداشته و پیام می فرستند: باید رهبری جنبش اعتراضی سبز به خارج از کشور منتقل شود که راهبرد خطرناکی است.

سوم. اولین یادداشت حمزه غالبی پس از آزادی از زندان، فضای واقعی زندان و بازجویی های حاکمیت مهرورز را عیان کرد: وقتی سفیدی پوست آفتاب ندیده زیر کبودی تنت گم می شود. وقتی تهدید به تعرض هایی می شوی که حتی نمی توانی بازگو کنی. وقتی با حسرت تلاش های صادقانه برای اصلاح میهن را به یاد می آوری و تلاش آنها برای اعترافات دروغ، پیش چشمت است. وقتی برق نگاه پاکترین فرزندان انقلاب هنوز در یادت هست و  تقلای ناپاکان برای لکه دار کردن آنها را می بینی…قتی بر اثر تلقین بازجوها لحظه شکستن استخوان گردنت موقع اعدام را تصور می کنی. وقتی بازجو سعی دارد تو را مجبور کند که خودت خودت را بزنی… وقتی حس می کنی هیچ نهاد قانونی و تقیدات دینی و اخلاقی از تو حفاظت نمی کند

چهارم. دیروز داشتم گفت گوی روزنامه خبر با دکتر آزاد ارمکی با عنوان بگذاریم جامعه آرام بگیرد را می خواندم. بخش های جالبی دارد به ویژه این بخش هایش: جامعه ایران جامعه‌ای است که همواره حادثه خواهد داشت. دولت ایران و نظام جمهوری اسلامی باید آنقدر قوی و قدرتمند باشد که اجازه بدهد این حوادث درون آن اتفاق بیفتد. اگر چنین اجازه‌ای داده شد آن وقت می‌توانیم خودمان را سامان دهیم وگرنه روز به روز ضعیف‌تر خواهیم شد. نباید عنوان انقلاب رنگین روی چنین رویدادهایی گذاشت….  باید از توهم بیرون بیاییم.

دکتر آزاد ارمکی
دکتر آزاد ارمکی

اینکه ما همه را دشمن ببینیم و بگوییم که فقط ما خودی هستیم یا اینکه بگوییم اصلاً اتفاقی نیفتاده و فقط یک سری اوباش به خیابان‌ها ریخته‌اند یا اینکه بگوییم مردم داشتند انقلاب می‌کردند همه توهم است… متأسفانه نوعی فضای ضدیت با نخبگان در ایران خصوصاً در حوزه سیاسی ایجاد شده و در حال ادامه یافتن است که این امر می‌تواند دردسر جدید تولید کند. نخبگان جامعه همیشه نیروهای غیررادیکال و غیرانقلابی هستند که می‌توانند اعتدال را به جامعه بازگردانند. اما اگر ما نیرویی را که می‌تواند بحران‌ها را به شرایط عادی تبدیل کرده و جلوی حرکت‌های رادیکالی را بگیرد تحت محاکمه و خطاب قرار دهیم آن وقت ما نیروی اعتدال آفرین و میاندار را به یک نیروی رادیکال تبدیل می‌کنیم. در این صورت هیچ نیروی دیگری برای اعتدال جامعه وجود ندارد و جامعه شکننده می‌شود….در آینده اتفاقی که خواهد افتاد و الان گام‌های دوم و سومش را برداشتیم این است که سهم امر اجتماعی بیشتر از امر سیاسی خواهد شد… تعارضات و مناسباتی که بین نهادهای‌های اجتماعی از قبیل نهاد دین و سیاست و خانواده رخ داده و آنها را از همگرایی خارج ساخته است از یک نوع بازشدگی نظام اجتماعی خبر می‌د…به اعتقاد من دعوای امروز دعوای بین کم و زیاد شدن حجم حوزه اجتماع و حوزه سیاسی است و آینده جامعه ایرانی افزایش حوزه اجتماع است…. حرکت این جنبش تا آنجا که از آن تعبیر به یک دعوای خانوادگی نشد که کشت و کشتار از درون آن بیرون آمد اتفاقاً خیلی هم مدنی بوده و هم او رقیب را و هم رقیب او را پذیرفته و با یک نوع گفتمان و نظام نمادین و نشانه‌ای داشتند در جامعه حرکت می‌کردند. اما نمی‌دانم چرا ما یک مرتبه دچار یک دژخیمی و عصبانیت و رادیکالیسم خیلی بد شدیم و این ماجراها درست شد.

بیانیه شماره ۱۲ میرحسین موسوی: تلاش‌های شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود/ حوادثی سهمگین در پیش است

مهندس میر حسین موسوی در واکنش به بازداشت دکتر بهشتی و مهندس الویری بیانیه ای به شرح زیر صادر و در آن پیش بینی کرد حوادثی سهمگین در پیش است که اشاره به بازدداشت و دستگیری خود، سید محمد خاتمی و مهدی کروبی دارد.

ادامه خواندن “علی شهید آزادگی”

امام موسی صدر؛ احیاگر اسلام رحمانی در مقابل تمامیت خواهی

سید صادق حسینی – ۹ شهریور سال جاری، سی و یکمین سالی (۱۱۳۲۲روز) است که از ربودن امام موسی صدر در لیبی به دست جنرال قذافی می گذرد اما حرکت و جنبشی که ایشان پایه گذاری کرد هم چنان زنده و ماناست.

امام موسی صدر زمانی وارد لبنان شد که گروه های اقتدارگرا و تمامیت خواه، خواست های سیاسی و قومی خود را  در نهایت خشونت و به صورت مسلحانه دنبال می کردند. همه این درگیری های داخلی در حالی صورت می گرفت که جایگاه شیعیان به لحاظ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در پایین ترین سطح بود و بیشترین ظلم به آنها می شد و به فرموده امام شرایط حیات انسانی مهیا نبود.
ایشان با  شناخت این شرایط و پیچیدگی ها، وارد لبنان بحران زده شد، فعالیت خود را آغاز کرد و توانست علاوه بر ارتقاء جایگاه شیعیان، بحران لبنان را نیز آرام کند. اما رمز موفقیت و ماندگاری ایشان چیست.
امام موسی صدر در خانواده اصیل «صدر» که پایگاه مرجعیت تشیع بود متولد شد و تحصیلات دینی-علمی  خود را با فلسفه و عرفان اسلامی غنا بخشید. وی که همزمان با تحصیل در حوزه قم و نجف، دوره دبیرستان را نیز می گذراند، وارد دانشگاه تهران شد و در رشته حقوق در اقتصاد فارغ التحصیل شد.
بر اساس آموزه های خانواده و دوران تحصیل، معظم له درک و شناخت عمیق و جامعی از اسلام و جامعه داشتند و تلاش کردند مبنای فکر  و عمل خود را «اسلام رحمانی» در مقابل اسلام تمامیت خواه و خشونت گرا قرار دهند.
امام موسی صدر، آزادی را یکی از ویژگی های اساسی «اسلام رحمانی» می داند و تاکید می کند: آزادى برترین ساز و کار فعال کردن همه توانایی ها و ظرفیت هاى انسانى است. هیچ کس نمى‏تواند در جامعه محروم از آزادى خدمت کند، توانایی هایش را پویا و موهبت هاى الهى را بالنده سازد. آزادى یعنى به‏رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش‏گمانى نسبت به انسان؛ حال آنکه نبود آزادى یعنى بدگمانى نسبت به انسان و کاستن از کرامت او. کسى مى‏تواند آزادى را محدود کند که به فطرت انسانى کافر باشد. فطرتى که قرآن مى‏فرماید: «فِطْرَت اللَّهِ الَّتى فَطَرَ النّاسَ عَلَیها» فطرتى که پیامبر باطنى و درونى انسان است.
امام  بر نفی ترور و خشونت در اسلام تاکید دارد و معتقد است: ترور بدترین و شکست‏خورده‏ترین روش براى نیل به هدف است، حال این هدف هرچه باشد. پیامبر خدا مى‏فرمود ایمان خونریزى را مهار مى‏کند. و نیز مى‏فرمود مسلمان حیله‏گرى نمى‏کند، دستاورد آن هرچه باشد.
امام موسی صدر  ترور و خشونت را سوق دهنده حکومت به استبداد می داند و تاثیر آن را در جامعه چنین تبیین می کند:  ترور، حاکمان و رهبران را از دسترس مردم دور مى‏کند، رهبران را به انزوا مى‏راند و خیرخواهان جامعه را از مردم مى‏گیرد. در این فاصله گرفتن از جامعه خطرى بنیادین نهفته است. زیرا حاکمان، به طور مستقیم، از وضع و حال مردم آگاه نمى‏شوند، شکایت هاى آنان را نمى‏شنوند، گم‏گشتگان جامعه هدایت نمى‏شوند و منحرفان به راه راست برگردانده نمى‏شوند. زمامداران، بیرون از متن جامعه، در معرض تملق و چاپلوسى واقع مى‏شوند و راه بر کسانى که اشتباهات آنان را بکاوند و بنمایانند بسته مى‏شود و به این طریق، به انحراف، سرکشى و استبداد سوق داده مى‏شوند.

رهبر ایرانی شیعیان لبنان و مصلح اجتماعی بزرگ عصر حاضر در پاسداشت کرامت انسانی می گوید: نخستین گام در راه تربیت انسان و ارتقای اندیشه وی در طریق تکامل عبارت است از قرار دادن انسان در مسیری که کرامت خویش را درک کند، نسبت به بزرگی انسان و ارجمندی مقام خود آگاهی در خور داشته باشد و به همه شئون خویشتن خویش اهتمام شایسته ورزد.
امام موسی صدر با بیان این دیدگاه ها نشانه هایی را از «اسلام رحمانی» به مردم ارایه می کند و انتخاب را به آنان می سپارد و به فطرت آنها اعتماد می کند.
از سوی دیگر امام به درستی فهمیده بود که در لبنان خشونت زده، اگر صرفاً بر حقوق شیعیان تاکید کند، نه تنها موفق نمی شود بلکه سایر گروه هایی که با هم در تعارض هستند برای حذف شیعیان مؤتلف می شوند پس مبنای حرکت سیاسی خود را «راهبرد احترام متقابل (برد-برد)» قرار داد.
امام موسی صدر با همین تدبیر جامعه شیعی لبنان را آموزش داد و به آن ها آموخت: برای ماندگاری یک حرکت سیاسی باید به گونه ای عمل کرد که علاوه بر منتقدین، مخالفین هم حق حیات، ابراز عقیده و از همه مهمتر حق نقش آفرینی دارند.
نمونه مشهور «تدبیر برد-برد» خاطره معروف بستی فروش مسیحی شهر صور است. در حالی که شیعیان خرید بستی از وی را تحریم کرده و اوضاع بر وی تنگ شده بود، امام موسی صدر بعد از یک نماز جمعه به قصد خرید بستنی از این فرد مسیحی به مغازه اش می روند.
پیام این حرکت بسیار روشن است: یک فرد مسیحی در یک جامعه مسلمان، دارای حق زندگی است. این اتفاق در حالی صورت گرفته است که سایر جریان ها، با نفی چنین حقی، شیوه های خشونت آمیزی هم برای از میدان به در کردن طرف مقابل به کار می بردند.
این رافت و تسامح از امام موسی صدر در حالی است که ایشان در مقابل دشمن اول لبنان و جهان اسلام، اسراییل، دفاع و مبارزه مسلحانه و قاعده مند را مبنا قرار دادند به بیان دیگر: اشداء علی الکفار، رحماء بینهم.
ایشان در تببین مبارزه علیه اسراییل هم ملاحظات اجتماعی خود را حفظ می کند و معتقد است: وسایل مقاومت عبارت است از مجهز شدن به سلاحهاى جدید، تشکیل جامعه‏اى مقاوم، و نیز بهبود وضع اجتماعى در مناطقى که از سوى دشمن در معرض تهدید قرار گرفته ‏اند.
با نگاهی به موج خشونت های اخیر در منطقه که از افغانستان و پاکستان تا عراق و یمن را فراگرفته است، مشخص می شود که یک بار دیگر اسلام و سیاست با رویکردهایی تمامیت خواه و خشونت گرا در حال ظهور است و در این میان هر طرفی به دنبال حذف و نابودی طرف دیگر است: اشداء علی بینهم، رحماء علی الکفار!
شناخت عمیق از اسلام و پیچیدگی های جامعه، راهبرد «برد- برد» در مواجهه با مسائل و نمایان ساختن «اسلام رحمانی» رمز ماندگاری و پویایی جنبش امام موسی صدر در منطقه خاورمیانه است.

امید است در آستانه سی و یکمین سال ربایش امام موسی صدر، عقلای جهان اسلام است با تاسی ای ایشان و مبنا قراردادن و نمایان ساختن ویژگی های «اسلام رحمانی» ، استراتژی بدخواهان در افزایش اسلام هراسی ناکام بگذارند.

والله قادر علی رجعته
سیدصادق حسینی

این یادداشت برای همشهری جمعه که به همت دوست ارجمند جناب آقای حاج محمدرضا زمردیان شماره ۲۰۱ اش به امام موسی صدر  با عنوان « سال های صبر در آرزوی صدر»  اختصاص داشت، تهیه شده بود. هر چند که با اندکی ویرایش! در آن جریده مستطاب به طبع رسید.

بازتاب ها: آینده همشهری آن لاین بنیان

تیترهای مهم و برگزیده و متن کامل بیانیه شماره ۱۱ میرحسین موسوی خطاب به ملت ایران

میرحسین موسوی بیانیه ای خطاب به ملت ایران صادر کرد. به گزارش “کلمه” در این بیانیه ضمن  تاکید برحفظ نظام در مقابل مطامع بیگانگان و دفاع از جمهوری اسلامی اتخاذ رویکردی اجتماعی برای حل مسئله ضروری دانسته شده است.

تیترهای مهم و برگزیده و متن کامل بیانیه شماره ۱۱ میرحسین موسوی خطاب به ملت ایران

رویدادی که بنا بود سرمایه‌ای برای ملت ما فراهم آورد تاسفی بزرگ باقی گذاشت

همه دلبستگان به نظام جمهوری اسلامی اینک نگرانند

برخی تنها راه ادامه حضور خود در قدرت را التهاب‌آفرینی و بحران‌زایی‌های پیاپی و طفره رفتن از حل مشکلات و نابسامانی‌هایی می‌دانند که خود مسبب آنها بوده‌اند

به دنبال پوشاندن و پنهان کردن بحران های موجود با بحران های بزرگ تر و توسعه رفتارهای نابخردانه خود به مرزهایی خطرناک‌ترند

زمزمه تسویه های وسیع از دانشگاهیان آزاده و متعهد سر می‌دهند

رویکردی اجتماعی برای حل مسئله به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر تبدیل شده است که لازمه آن، بهره‌گیری از ظرفیت‌های مردمی نظام جمهوری اسلامی است

هر گاه حکومت‌ها خواسته‌اند به سوی محو تعدد و تنوع موجود در جوامع بشری دست دراز کنند، چاره‌ای جز متوسل شدن به چهره‌های ظاهرا گوناگون اما در جوهر یکسان استبداد نداشته‌اند

اتخاذ چنین رویه‌ای ممکن نیست

کیست که نداند وضعیتی که ایران امروز در آن قرار دارد حاصل استیلای چنین طرز تفکر اشتباهی بر تصمیم‌گیری‌های کلان کشور است

تنها راه همزیستی مسالمت‌آمیز سلیقه ها و گرایش‌ها، و اقشار، اقوام، مذاهب و ادیان گوناگونی که در این سرزمین پهناور زندگی می‌کنند اذعان به وجود تنوع و تعدد شیوه‌های زندگی و اجتماع بر کانون آن هویت دیرینه‌ ای است که آنان را به یکدیگر پیوند می‌زند، اگرچه فهم‌های ضعیف و باژگونه از دین هضم نکنند

مردم ما اینک به نتایجی بسیار ارزشمندتر و ماندگارتر از انتخاب یک فرد دست یافته‌اند

مردم ما از آنچه می‌خواهند آگاهند

همه ما از یکدیگر می‌پرسیم چه باید کرد؟ این سوالی از سر ناامیدی و یا بلاتکلیفی نیست

برخلاف آنچه دستگاه‌های تبلیغاتی دولتی سعی در القای آن دارند، این ما هستیم که بازگشت اعتماد و آرامش به فضای جامعه را خواهانیم و این ما هستیم که از هر اقدام تندروانه و خشن امتناع می‌کنیم

ما حفظ جمهوری اسلامی را می خواهیم، و تقویت وحدت ملی، و احیای هویت اخلاقی نظام و بازسازی اعتماد عمومی به عنوان اصلی‌ترین مولفه قدرت ساختار سیاسی کشور جز با پذیرش حق حاکمیت مردم و کسب رضایت نهایی آنان از نتایج اقدامات حکومت، و شفافیت در تمامی اقدامات از طریق اطلاع‌رسانی مستمر ممکن نیست. در نهضت سبزی که آغاز شده است ما امر غیرمتعارف و نابهنگامی نمی خواهیم. آنچه ما می‌خواهیم استیفای حقوق از دست رفته ملت است.

در میثاق ملی ما مشروعیت همه ارکان حکومت متکی به رأی و اعتماد مردم است

در همین قانون به صراحت اعلام می‌شود که برگزاری اجتماعات از سوی مردم آزاد است. اگر تنها همین اصل از میثاق ملی ما به درستی اجرا شود حتم داشته باشید که هیچ یک از ارکان حکومت هرگز امکان سوء‌استفاده از موقعیت خود را پیدا نمی‌کند

قانون اساسی به صورت منفعت طلبانه نباید اجرا شود

پس از سی سال ما هنوز با اصولی از این میثاق ملی روبرو هستیم که سخن گفتن از اجرایشان دست‌اندرکاران را به خشم می‌آورد، به صورتی که گویی گوینده با جمهوری اسلامی مخالفت کرده است

تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، رفع تبعیض، امنیت قضایی و برابری در مقابل قانون، تفکیک‌ناپذیری آزادی، استقلال و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر، مصونیت حیثیت، جان و مال اشخاص، ممنوعیت تفتیش عقاید، آزادی مطبوعات، ممنوعیت بازرسی نامه‌ها، استراق سمع و هر گونه تجسس، آزادی احزاب و جمعیت‌ها، آزادی برگزاری اجتماعات، تمرکز دریافت‌های دولتی در خزانه‌داری کل، تعریف جرم سیاسی و رسیدگی به آن با حضور هیئت منصفه، آزادی بیان و نشر افکار در صدا و سیما و بی‌طرفی آن و . . . هر یک اصولی روشن از قانون اساسی ما را به خود اختصاص داده‌اند. اصولی که به راحتی و صراحت نقض می‌شوند و یا به صورتی ناقص و براساس تفسیرهای مخالف با روح این میثاق ملی به اجرا درمی‌آیند

چه شعارهای بزرگی از انقلاب که اینک دم زدن از آنها روی کسانی را ترش می‌کند، تا جائی که گویی اینها شعارهای ضدانقلاب بوده‌اند. نمونه‌ای از آنها آزادی است

مظلوم‌تر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است

و سلیقه‌ها و مصلحت‌های خود را متن اسلام می‌نامند

چرا فاصله جامعه ما با زندگی ایمانی روزبه‌روز بیشتر می‌شود؟ این فاصله میراث انقلاب نیست

یک بار هم که شده میراثی را که از امام خود تحویل گرفتیم با ایران امروز مقایسه کنیم؛ جامعه‌ای سودازده که در آن تحجر دولت‌سازی می‌کند؛ جامعه‌ای تقلب‌زده، دروغ‌زده.

این پوستین وارونه اسمش اسلام هست، اما رسمش اسلام نیست

فرزندان انقلاب را به زندان انداختند تا اوهام خویش را ارضا کنند

بدن رنجور قربانی ترور را به بند کشیدند  و ضارب او را آزاد و متمتع قرار دادند

خردشان جا ماند و عنانشان در دست افراط‌گرانی قرار گرفت که نیمه‌های شب به خوابگاه دانشجویان غریب و مظلوم حمله می‌کنند و رایج‌ترین کلمات در فرهنگ لغاتشان دشنام‌های رکیک است

مردم فداکار ایران! پیمانی است بر ذمه فرزندان انقلاب اسلامی که در بازگرداندن آن به اصل نخستین‌اش از بذل هیچ کوششی کوتاهی نکنند، و عهدی است بر عهده همراهان و یاران شما که در راه مبارزه با متقلبان و دروغگویان به سرمایه اجتماعی و اعتمادی که ایجاد شده است، خیانت ننمایند

اینجانب برای رسیدن به آرمان‌هایی که پیش روی خویش داریم به جز ادامه راه سبزی که در این چند ماهه دنبال کرده‌اید پیشنهاد نمی‌کنم؛ راه سبز امید

راه سبز امید حرکتی اجتماعی و دامنه دار برای ترمیم و ایجاد برخی از بنیادین ترین زیرساخت‌های سیاسی است که همه شئونات کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد

آنچه اینک در جامعه ما نقش‌آفرینی می‌کند شبکه اجتماعی خودجوش و توانمندی است که در میان بخش وسیعی از مردم شکل گرفته

باید این شبکه اجتماعی را تقویت و تحکیم کنیم

زمانی موفق به برقراری ارتباط موثر با یکدیگر خواهیم شد که در شعاری مشترک همصدا شویم

در یک حرکت عظیم اجتماعی، اکثریت تنها زمانی به پیروزی می‌رسد که به اجماع نزدیک شود

به همان اندازه که محدودیت‌های جاری برای آزادی بیان و امکان برگزاری اجتماعات نگران‌کننده است، وجود فقر، فساد و تبعیض در سطحی گسترده چشم‌انداز دسترسی به جامعه‌ای آرمانی مبتنی بر قانون اساسی را تیره می‌کند

نه (۹) پیشنهاد میرحسین به حاکمیت اقتدارگرا برای برون رفت از این وضعیت

ادامه خواندن “تیترهای مهم و برگزیده و متن کامل بیانیه شماره ۱۱ میرحسین موسوی خطاب به ملت ایران”

رای اعتماد ناپلئونی دولت نورچشمی با توصیه رهبری

تصادفاً به رادیو گوش می دادم. واعظی پشت منبر سخن می گفت: از شیخی پرسیدند: قورمه! به غین است یا  به قاف. پاسخ داد: به هیچ کدام! به گوشت است و به روغن!

جالب است که محمدرضا باهنر، محافظه کار(اصولگرا) سنتی و اصیل در واکنش (تلافی) به طعنه های احمدی نژاد در مجلس هنگام دفاع از کابینه، پشت پرده رای اعتماد ناپلئونی کابینه ی دوم رییس دولت نورچشمی را پیام رهبری خطاب به مجلس بیان می کند: پیام رهبری بود که نقش مهمی در این زمینه ایفا کرد. در زمان شمارش آرا فضا را این طور می‌شد دید که اگر توصیه رهبری نبود احتمال داشت که ۸ الی ۹ نفر از وزرا رای نیاورند و این آغاز خوبی برای دولت نبود.

باهنر چنین ادامه داد: تیزبینی رهبری باعث شد که چنین اتفاقی نیفتد و در مجلس تغییر تحلیل ایجاد شود … وقتی پیام رهبری رسید نمایندگان نظرشان این بود که اگر عدم صلاحیت احراز شد رای ندهند. علاوه بر سه نفری هم که رای نیاوردند اگر پیام رهبری نبود احتمال می‌دهیم که وزرای نفت، صنایع، بازرگانی، تعاون، راه و ترابری و حتی وزارت خارجه رای نمی‌آوردند.

رهبری هم که در آن نماز جمعه معروف احمدی نژاد را بیش از سایرین به خود احساس کردند در پیام خود به وکلای حاکمیت در مجلس شورا گفتند: علاقه جدی من این است که همه وزرای پیشنهادی رای بیاورند.

با این حال خدا به مادر نیرو و برق رحم کرد که با وجود پیام رهبری، پدر ورزش را به عقدش در نیاوردند و وی را مفتضح تر از قبک کردند

حال  قورمه با غین است یا با قاف؟

آرش سیگارچی در وبلاگش، پنجره التهاب، سیر تکامل یک لباس شخصی به یک نخبه دانشگاهی را به تصویر کشیده است. کار جالبی است