بازخوانی موضع عجیب ۵سال پیش دلواپسانی که می خواهند صالحی را دفن کند

صادق حسینی{خبرآنلاین}: علی اکبر صالحی دانشمند  آرام و ساکت کابینه و عضو موثر هیات مذاکره کننده ی ایرانی صبح یک شنبه ۱۹ مهر ماه در جلسه علنی بررسی طرح برجام مجلس با صدایی بلند و گرفته گفت: «برادری در همین مجلس قسم جلاله می‌خورد و به من می‌گوید روی تو سیمان می‌ریزیم و می‌کشیمت این چه طرز بیان آن هم در جمهوری اسلامی است؟» صالحی این چنین ادامه داد: «گوش کنید، شماها که قرار است روی ما سیمان بریزید، لااقل حرف‌مان را گوش کنید.»

نمایندگانی که خود را دلواپس برنامه هسته ای می دانند و در «کمیسیون زاکانی» که مشخص شده «با مخالف کمیسیون امنیت ملی» تشکیل شده، در نقد و تخریب تیم مذاکره کننده هسته ای و برجام سنگ تمام گذاشتند، در هنگام تصویب «بیانیه تهران» که تمامی اورانیوم غنی شده را با وجود مخالفت های جدی در نظام، می خواست به ترکیه بدهد، چه موضعی داشتند؟

ادامه خواندن “بازخوانی موضع عجیب ۵سال پیش دلواپسانی که می خواهند صالحی را دفن کند”

بازخوانی بخشی از مذاکرات پنهانی احمدی‌نژاد با آمریکا

سیدصادق حسینی{خبرآنلاین} {بازنشر: پارسینه؛ آفتاب}: آنچه بیش از همه از خاطرات جمعی ما ایرانی ها از رئیس جمهوری سابق برجای مانده، رفتارهای پوپولیستی،وعده و وعیدها لفاظی های تند داخلی و خارجی و رویکردهای متناقض است که همگی منجر به انواع بی ثباتی ها می شد.

بی ثباتی که مردم در بحران ارزی یا افزایش چندبرابری قیمت مسکن و سایر خدمات و کالا آن را به خوبی حس کردند. اما  در عرصه  سیاست خارجی نیز این نوسانات و بی ثباتی ها به شدت نمود داشت. سیدحسین موسویان دیپلمات ارشد پیشین کشورمان در کتاب «ایران-آمریکا» تناقضات، برخی از این سیاست های دوگانه و فعالیت های پنهانی احمدی نژاد برای رابطه با آمریکا را تشریح کرده است.

سیدحسین موسویان دیپلمات ارشد سابق و سخنگوی تیم مذاکره کننده هسته ای در دولت سیدمحمدخاتمی که چندسالی است در آمریکا به تدریس و فعالیت تبلیغی به نفع جمهوری اسلامی ایران مشغول است، از جمله چهره های سیاسی کشورمان است که نقش موثری در توسعه «دیپلماسی عمومی ایران» دارد.

او مدت هاست با شرکت در همایش های فراوانی در آمریکا و اروپا، گفت و گو با رسانه های خارجی و انتشار مقالات متعدد تلاش می کند، سیاست مداران و تحلیل گران غربی فهم بهتری از ایران و مساله هسته ای کشورمان داشته باشند.

موسویان در تازه ترین کتابش با نام «ایران – آمریکا: گذشته شکست‌خورده و مسیر صلح» که خرداد ماه امسال(۱۳۹۴) در آمریکا و ایران منتشر شد، دلایل کامل بی اعتمادی متقابل ایران و امریکا را به همراه روایتی جامع از تلاش های ایران در دوره های مختلف برای حل مشکلات با آمریکا از سویی و اشتباهات آمریکایی ها از سوی دیگر و همچنین پیشنهادش برای رفع خصومت ها را بیان کرده است.

موسویان که به دلیل انتقاداتش از عملکرد هسته ای دولت قبل مورد خشم و آزار و اذیت تیم دکتر محمود احمدی نژاد قرار گرفت، در فصل ششم کتاب «ایران-آمریکا» برخی جزییات از تلاش های پنهانی محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی برای برقراری ارتباط با آمریکا را بیان کرده است.

رییس کمیسیون سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی در دولت سیدمحمد خاتمی که معتقد است «احمدی نژاد هرگز اصول گرا، تندرو و محافظه کار نبود، بلکه هدف او کسب قدرت ، اجرای سیاستها و اعتقاداتش و سپس حفظ قدرت بود» با بیان نمونه هایی از تلاش های پنهان تیم احمدی نژاد برای برقراری «رابطه مخفی» با آمریکا حتی به قیمت زیر پا گذاشتن خطوط قرمز و سیاست های رهبر معظم انقلاب، هدف احمدی نژاد را «حذف میانه روها و اصلاح طلبان»، «برانگیختن حمایت محافظه کاران» برای اجرای مدل «پوتین ـ مدودف» می داند تا بتواند راس قدرت اجرایی کشور را در اختیار داشته باشد.

این یاد آوری جالب توجه است که احمدی نژاد با همراهی کردن مشایی برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، دست او را بالاگرفت و گفت: مشایی یعنی احمدی نژاد، احمدی نژاد یعنی مشایی!

 

تلاش های محرمانه احمدی نژاد برای رابطه با آمریکا در زمان بوش

محمود احمدی نژاد از همان سال نخست مسئولیتش با در پیش گیری سیاستی دوگانه همزمان با تحریک و تهاجم لفظی به آمریکایی ها در مجامع عمومی در لفافه پیشنهاد آشتی به آن ها را می داد. احمدی نژاد برای نخستین بار در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵ به جورج بوش یک نامه بلند ۱۸ صفحه ای نوشت و آن را با این پیش بینی پایان برد که:« افراد با بصیرت اکنون صدای فروپاشی و سقوط این ایدوئولوژی و اندیشه های نظام لیبرال دموکراسی را می شنوند.»

امام جمعه موقت تهران در خطبه های نماز جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۵ تهران این نامه را چنین توصیف کرد: « این گونه حرف زدن ، الهام خداوند است و خدا لطف دارد. خدا الهام می کند و آنها را غافلگیر می کند. از این مرد مبتکر و شجاع و متدین باید تقدیر شود.» در سوی دیگر، جورج بوش به نامه چنین واکنش نشان داد:«رییس جمهور ایران آدم خیلی عجیبی است».

موسویان نوشته است: بنابر گفته باربارا اسلاوین روزنامه نگار و متخصص مشهور ایران در امریکا،کاندولیزا رایس وزیر وقت امور خارجه آمریکا، در ابتدای سال ۱۳۸۵ (کمتر از یک سال از روی کار آمدن احمدی نژاد) به او گفته بود:« ما در مکان های فراوانی از سازمان ملل گرفته تا بغداد و کابل، مدام با «پیام های ناخوشایند» مواجه هستیم که می گوید ایرانی ها خواستار مذاکره هستند.»

البته ایالات متحده در دوره جورج بوش هیچگاه به درخواست های مکرر احمدی نژاد برای گشودن باب مذاکره مستقیم اعتنا نکرد و پاسخ مثبت نداد.

 

تلاش های پنهانی احمدی نژاد برای رابطه با آمریکا در زمان اوباما

در حالی که آمریکایی ها، احمدی نژاد را «فردی نا متعادل»، «نامتعارف» و «پیش بینی ناپذیر» که «نباید او را جدی گرفت» ارزیابی می کردند، او از تلاش هایش برای ایجاد ارتباط با آمریکا به هر قیمتی دست نکشید. او نخستین رییس جمهور پس از انقلاب بود که انتخاب اوباما را به عنوان رییس جمهور منتخب ایالات متحده تبریک گفت.

محمدالبرادعی در کتاب خاطراتش که به فارسی با عنوان «عصر فریب: دیپلماسی اتمی در دوران خیانت» منتشر شده می نویسد:«احمدی نژاد طی نامه ای در سال ۱۳۸۸ و از طریق او به اوباما آمادگی ایران را برای مذاکره  دوجانبه بدون پیش شرط و بر مبنای احترام متقابل اعلام کرد.»

از طرف آمریکایی اما! اوباما با نادیده گرفتن احمدی نژاد به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت و تلویحا به احمدی نژاد پیام داد که ساختار حکومتی ایران را به خوبی می شناسد و می داندکه چه کسی در چه جایگاهی قرار دارد. این نامه که تقریبا نوعی دهن کجی اوباما به احمدی نژاد تلقی می شد، دلخوری احمدی نژاد را در پی داشت . یکی از سیاست مداران آمریکایی در این باره گفت: «کاخ سفید از این متعجب بود که آیت الله خامنه ای با لحن احترام آمیز پاسخ داده بود» و «به پیشنهاد اوباما برای تنش زدایی بر مبنای احترام و منافع متقابل پاسخ مثبت داده بود.» هر چند که پاسخ نامه دوم اوباما به رهبر انقلاب به دلیل اشتباه آمریکا در ورود به ناآرامی های بعد از انتخابات ۸۸ بی جواب ماند.

موسویان در این خصوص می نویسد: در دی ۱۳۸۹ یک عضو گروه تماس سطح دو به من گفت:« ایران از طریق سفیر خود در سازمان ملل از وزارت امور خارجه آمریکا در خواست معرفی نماینده ای برای مذاکراتی جدید و جامع کرده است.»

او سطح دو را چنین توصیف می کند: «گروهی از مقامات سابق آمریکا هستند که در تمامی سال های بعد از جنگ ایران و عراق در تماس با مقامات ایران بوده و برای بهبود روابط ایران و آمریکا تلاش کرده اند.»

در اسفند ۱۳۸۹ یک مقام آمریکایی به موسویان گفته:«ایالات متحده مکرراً پیام هایی از رحیم مشایی دریافت می کند که تهران برای مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا مشتاق است. او گفت که دولت احمدی نژاد پی در پی به ایالات متحده پیام می دهد و کانال هایی که این پیام ها را می فرستند آن چنان متعدد هستند که ما نمی دانیم کدام یک را انتخاب کنیم. ما واقعا گیج شده ایم و به دلیل این که نمی دانیم آیا این پیام ها حمایت و پشتیبانی آیت الله خامنه ای را با خود دارد یا خیر، نمی توانیم به آن ها پاسخ دهیم.»

یکی دیگر از اعضای گروه تماس سطح دو نیز به موسویان گفته است:« من هشت بار با مشایی دیدار کردم و او در همه ملاقان ها به من گفت که ایران در جستجوی گشودن باب گفت و گو و برقراری رابطه با ایالات متحده است.»

در پاییز ۱۳۹۰ از سوی یک مقام آلمانی به موسویان که پیشتر سفیر ایران در آلمان بود اطلاع داده شد: مشایی ملاقاتی مخفیانه با کریستوفر هویسگن مشاور ملی در سیاست امنیتی و خارجی خانم انگلا مرکل داشته است. در این ملاقات که در اقامتگاه معاون سابق وزیر خارجه المان برگزار شده است، مشایی از آلمانی ها خواسته بود که به واشنگتن اطلاع دهند تهران برای تجدید رابطه با آمریکا آمادگی دارد. مشایی گفته بود که ایران حتی آمادگی دارد در انتخابات دور بعد به اوباما کمک کند. البته آمریکایی ها به آلمانی ها پاسخ داده بودند که در گیر این موضوع نشوند.

همچنین دولت یار معاون وقت وزیر امور خارجه ایران در استکهلم در أوائل سال ٢٠١١به یک مقام سابق آمریکایی پیشنهاد دعوت از مارک گروسمن نماینده ویژه ی ایالات متحده در امور افغانستان را داده بود و رسما خواسته بود که او به تهران سفر رسمی داشته و با مقامات وزارت امور خارجه ایران دیدار کند.

 

دور زدن سعید جلیلی توسط مشایی و ثمره هاشمی

دبیر کمیته سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی در دولت سید محمد خاتمی با اشاره به دور زدن سعیدجلیلی در مذاکرات هسته ای توسط احمدی نژاد می نویسد: در سال ۱۳۹۱ یک آمریکایی عضو گروه تماس سطح دو درباره مذاکرات هسته ای به من گفت:« اسفندیار رحیم مشایی دستیار ارشد و دوست نزدیک احمدی نژاد با مقامات عالی رتبه سابق ایالات متحده درباره ی احتمال گشودن باب مذاکرات مستقیم صحبت کرده است.»

یکی از سفرای ایران در اروپا به یک عضو گروه تماس سطح دو که عضو دولت ایالات متحده بوده گفته است: «همه چیز از سوی ایران آماده است و مشایی و ثمره هاشمی برای شرکت در این ملاقات که در برلین برگزار خواهد شد ، می آیند.»

این عضو سابق دولت آمریکا به سفیر ایران چنین پاسخ داده است:«کاخ سفید گفت نه. آن ها گفته اند نمی خواهند در روابطی خارج از چهارچوب ۱+۵ با ایرانی ها وارد بحث شود.»

 

سرانجام واکنش نظام به فعالیت های احمدی نژاد

در حالی که همه  تلاش های پنهانی و محرمانه محمود احمدی نژاد و یارانش با بی اعتنایی و بی اعتمادی آمریکایی ها روبرو شده بود، او در آخرین سفرش به نیویورک برخلاف سخنرانی هایی که در آن به ایالات متحده حمله می کرد، در موضعی عجیب آخرین تیر ترکشش را رها کرد و گفت:«ایران جایگاه ایالات متحده آمریکا را می داند و بر این باور است که ما می توانیم با همدیگر رابطه داشته باشیم.»

اظهاراتی که واکنش صریح مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب را در پی داشت. دکتر علی اکبر ولایتی گفت: «سیاست های کلی ایران درباره ی ایالات متحده تغییر نکرده و هیچ تصمیم جدیدی در این باره گرفته نشده است.»

همکاری اطلاعاتی سعیدامامی با آلمان به روایت موسویان

صادق حسینی/خبرآنلاین: کتاب «ایران – آمریکا: گذشته شکست‌خورده و مسیر صلح» نوشته سید حسین موسویان دیپلمات ارشد و رییس سابق کمیته سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده هسته ای است که خرداد ماه امسال در آمریکا منتشر شد و با استقبال فراوان مجامع سیاسی و رسانه ای روبرو شد. بلا فاصله پس از آمریکا، این کتاب توسط انتشارات تیسا در ایران به فارسی ترجمه و منتشر شد.کتاب ایران - آمریکا
موسویان در این کتاب روایتی دست اول و شنیدنی همراه با جزییات قابل توجه از برخوردها و اتفاق های صورت گرفته در مسیر رابطه ایران و ایالات متحده را به بیانی روان ارایه کرده است.
نخستین سفیر ایران در آلمان متحد در فصل چهارم که به بررسی «سیاست تنش زدایی ایران با غرب» در دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی اشاره دارد، بخشی را به روایت ماجرای میکونوس و سناریوی ساختگی اسراییل در ضبط کانتیرهای ایرانی پر سلاح در بندر آنتروپف بلژیک اختصاص داده است. این دو حادثه تاثیری مخربی بر سیاست تنش زدایی هاشمی و رابطه با آلمان به عنوان دروازه ارتباط ایران و اروپا برجای گذاشت و موجب فراخوانی سفرای کشورهای اروپایی از ایران در میانه دهه ۱۳۷۰ شد.
موسویان در این فصل از کتابش روایتی از همکاری اطلاعاتی سعید امامی معاون وزارت اطلاعات با سازمان اطلاعات آلمان نقل کرده که در پی می آید:
اندکی پس از حادثه، آلمان را به مقصد تهران ترک کردم تا با مقامات کشور از جمله رییس جمهور(هاشمی رفسنجانی)، وزیر خارجه(علی اکبر ولایتی)، دبیر شورای عالی امنیت ملی(حسن روحانی) و وزیر اطلاعات علی فلاحیان ملاقات کنم. در ملاقات با وزیر اطلاعات، آقای فلاحیان مرا از عدم مداخله ایران در این ترور مطمئن ساخت و گفت معاون خود «سعید امامی» را برای همکاری کامل با مسئولان آلمان به آلمان خواهد فرستاد. علاوه بر این، در صورتی که هرگونه شواهدی دال بر مداخله ی ایران وجود داشت، بررسی بی قید و شرط آن در همکاری کامل با آلمانی ها امکان پذیر خواهد بود.
چند روز بعد، امامی وارد بن شد و پشت درهای بسته با عالی ترین مقام امنیتی آلمان ملاقات هایی برگزار کرد. مقامات امنیتی از هر دو کشور درخواست کرده بودند من در این جلسات شرکت نکنم.
بعدها من از یک منبع آلمانی آگاه شدم که موضع امامی در آن جلسه این بود که ایران در این ترور دخالت نداشته است. منبع به من اطلاع داد که موضع تهران(سعید امامی) این است که طرف سومی در این ماجرا دخالت داشته است و آلمانی ها را مطمئن ساخت که در صورت وجود هرگونه شواهد عینی، ایران جهت یافتن مقصرآن حادثه همکاری لازم را خواهد کرد و اگر لازم باشد رسیدگی های خود را برای رفع هرگونه تردید از دخالت ایران به کار خواهد گرفت.

واکنش جلیلی به قطعنامه‌های شورای امنیت چه بود؟ / پرونده+لینک

سیدصادق حسینی(خبرآنلاین): سعید جلیلی مسئول تیم سابق مذاکره کننده هسته ای کشورمان با تشکیل کمیسیون ویژه ۱۵ نفره بررسی برجام در مجلس شورای اسلامی که نیم بیشتر آنها از منتقدان و مخالفان برجام هستند، بار دیگر خبر ساز شده است. [چرا جلیلی شانتاژ می کند؟طرف اروپایی نامه جلیلی را برگرداند!]

سوای از حضور او در کمیسیون برجام که مخالفت برخی از منتقدان او و حامیان دولت را برانگیخت، [نظر مخاطبان خبرآنلاین در مخالفت یا موافقت با حضور جلیلی در کمیسیون برجام] آنچه سبب شد تا بار دیگر جلیل در معرض توجهات رسانه ای قرار گیرد، اظهارات او در خصوص لغو تحریم ها و امتیازاتی بود که به گفته جلیلی  طرف غربی حاضر به اعطای آن بوده اما او آنها را نپذیرفته است. [ناصری: دعوت مجلس از جلیلی جهت‌دار و یک طرفه است]

رئیس تیم سابق مذاکره کننده هسته ای با بیان این که «تحریم ها لغو نمی شود» مدعی شد در آلماتی «حق غنی سازی ایران» برسمیت شناخته شده بود.

طرح این موضوع سبب شد تا یکی از اعضای کمیسیون برجام صحت و سقم این ادعا را با محمدجواد ظریف در میان بگذارد که البته رئیس تیم مذاکره کننده کنونی کشورمان با بلند نظری پاسخی به این ادعا و نیز انتقادات پرشمار دیگر سعید جلیلی نداد.[کلیدی‌ترین صحبت‌های ظریف در کمیسیون برجام/ چرا پاسخ جلیلی داده نشد؟]

ظریف با گفتن این که «من قصد پاسخ به دکتر جلیلی را ندارم ادامه داد که من حتی زمانی که ایشان مسئولیت پرونده را داشتند هیچ حرفی نزدم در حالی که از منتقدین جدی بودم». او  تنها بر این تاکید کرد که « پیشنهاد غرب در آلماآتی دست ماست. اگر جایی گفته بودند که لغو می کنیم حق با شماست»
علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان نیز با بیان این که «حق غنی‌سازی در هیچ یک از مذاکرات ۱+۵ از سوی آمریکایی‌ها به رسمیت شناخته نشد» ادعاهای جلیلی را رد کرد.

از سوی دیگر علی اکبر ولایتی مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب نیز به حرف های جلیلی اینچنین واکنش نشان داد: «کاملا تکذیب می کنم این ادعا به هیچ وجه درست نیست. اگر مسایل حل شده بود نباید تا اینجا ادامه پیدا می کرد!» [واکنش ولایتی به اظهارات جلیلی]
سعید جلیلی همواره در نزد افکار عمومی چهره ای ارزشی بوده است که البته در خصوص مذاکره با پنج بعلاوه یک توفیقی نداشته اما حضور او در کمیسیون برجام و اظهاراتی اینچنین مبنی بر نادیده گرفتن هرگونه دستاوردی از سوی تیم مذاکره کننده کنونی و طرح ادعاهایی از این دست که هیچ پایه و اساسی ندارد می تواند مردم را وادار به قضاوت جدیدی نسبت به او کند. [جلیلی: غرب، لغو تحریم ها را در دوره مذاکرات ما پذیرفته بود که پرونده را به دولت یازدهم تحویل دادیم]

اکنون، شائبه حاکمیت نگاه سیاسی و جناحی و حتی مغرضانه بر نوع عملکرد او و تیمش و حامیان روش او در اذهان عمومی پدید آمده است و شاید همین دلیلی بود بر قطع ناگهانی پخش نشست های کمیسیون برجام. [صدا و سیما گزینشی عمل کرد] [توضیحات صدا و سیما درباره پخش نشدن ادامه جلسات برجام]

بدون تردید به وجود آمدن فضای باز گفت و گو و بررسی پیرامون عملکرد تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان غنیمت است و باید آن را به فال نیک گرفت، فرصتی که در سراسر دوران مذاکره تیم آقای جلیلی با پنج بعلاوه یک هرگز فراهم نشد و حتی کسی شاید جرئت طرح آن را نیز نداشت. [دلواپسان مذاکرات هسته ای سال های گذشته از جلیلی سوالی نداشتند؟] به نظر می رسد اکنون به واسطه پدید آمدن این فضای جدید که آن نیز از برکات دولت تدبیر و امید است و می توان دولت حاکم را اینگونه به نقد کشید،  فرصت انتقاد از تیم مذاکره کننده سعید جلیلی نیز به وجود آمده باشد [زیباکلام: جلیلی وقتی رئیس تیم مذاکره‌کننده بود، یکبار اجازه کوچکترین انتقاد به مذاکرات را نداد]، تیمی که دستاورد مذاکراتش برای کشور، تصویب ۴ قطعنامه شورای امنیت عله کشور و منافع ملی بود که تنها یکی از آنها یعنی قطعنامه ۱۹۲۹ است که از آن به عنوان بدترین، ظالمانه ترین و شدیدترین تحریم ها علیه یک کشور در طول تاریخ سازمان ملل یاد می شود و این در جای خود یک رکورد محسوب می شود. [جلیلی باید درباره علل صدور قطعنامه‌ها علیه ایران در کمیسیون برجام توضیح دهد]

در این بین بررسی واکنش های سعید جلیلی در دوران تصدی مسئولیتش در تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان و تصدی پست دبیری شورایعالی امنیت ملی نیز خالی از لطف نیست.  [از قطعنامه ۱۶۹۶ تا ۱۹۲۹؛ همه تحریم های شورای امنیت علیه ایران در دولت های نهم و دهم]

 

قطعنامه ۱۸۰۳

قطعنامه شماره ۱۸۰۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد در روز ۳ مارس سال ۲۰۰۸ (دوشنبه، ۱۳ اسفند ۱۳۸۶) با ۱۴ رأی مثبت در برابر یک رأی ممتنع و بدون رأی مخالف به تصویب رسید. در این قطعنامه دو تحریم جدید به تحریم‌های قبلی اضافه شد: بازرسی محموله های هوایی و دریایی ایران و دقت عمل در اعتبارات و تسهیلات مالی.

دکتر جلیلی ۴ روز پس از تصویب نخستین قطعنامه علیه ایران در دوره تصدی مسئولیت دبیری شورایعالی امنیت ملی و مسئول پرونده هسته ای، ۱۷ اسفند ماه ۱۳۸۷ در دیدار میگوئل دسکوتو، رییس مجمع عمومی سازمان ملل متحد نظام حاکم بر شورای امنیت را مبتنی بر قدرت خواند که در آن نه دموکراسی بلکه قدرت بیشتر موجب داشتن سهم بیشتری برای تصمیم‌گیری درباره سرنوشت سایر کشورها می‌شود. او خواستار «بازتعریف ساختارها در عرصه اقتصاد و روابط اقتصادی» شد تا این روابط به ابزار سیاسی تحمیل سیاست‌های قدرت‌های بزرگ تبدیل نشود. [اگر در زمان جلیلی درست مذاکره می شد تحریم نمی شدیم/ دولت احمدی نژاد باید پاسخگو باشد]

قطعنامه ۱۸۳۵

قطعنامه۱۸۳۵ در تاریخ ۲۷ سپتامبر سال ۲۰۰۸(شنبه، ۶ مهر ۱۳۸۷) به تصویب رسید و ایران را به عدم تعلیق فعالیت‌های غنی‌سازی متهم کرده است.

علی لاریجانی فردای تصویب این قطعنامه در مجلس گفت «درباره ادامه تفنن سیاسی با ۱+۵ شاید تصمیم دیگری گرفته شود». سعید جلیلی دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۷ در واکنش به قطعنامه ۱۸۳۵ سازمان ملل در نامه ای ۲ صفحه ای به خاویر سولانا نوشت: «فقدان تمدن گفتگو، برخی قدرت‌ها را به تکیه بر اهرم‌های فشار به جای استدلال و منطق کشانده است . برای جامعه جهانی جالب است که در روند گفتگو آنگاه که سوالی منطقی طرح می‌شود، طرف گفتگو به جای ارائه پاسخ از ابزار فشار استفاده می کند.»

جلیلی روز قبلش (یک شنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۷) نیز در دیدار نیکلاس مادورو” وزیر خارجه ونزوئلا از موضع گیری درباره این قطعنامه امتناع کرده .بود.
قطعنامه ۱۹۲۹

[بدترین و ظالمانه‌ترین قطعنامه‌ای که علیه کشورمان تصویب شد، کدام بود؟] اواخر اردیبهشت ۱۳۸۹ ایران بعد از مدت ها مذاکره علنی و محرمانه توانست در حاشیه اجلاس گروه ۱۵ «توافق نامه مبادله سوخته هسته ای» را با ترکیه و برزیل در ۱۰ بند به امضا برساند که بر اساس آن تهران ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده خود را به دولت آنکارا می داد تا ترکیه و برزیل از تداوم گفت و گوهای ایران با ۱+۵ استقبال کنند بدون این که تعهد خاصی به ایران داشته باشند. تنها ترکیه بر اساس بند ۸ نیز قبول کرده بود در صورت عدم توافق ایران با غرب، مواد هسته ای مان را به خودمان باز گرداند. [ناصری: توافق با برزیل و ترکیه، تاریک‌ترین مقطع مذاکرات بود]

بلافاصله و در فردای امضای «بیانیه تهران»۲۳۴ نماینده مجلس با صدور بیانیه از آن حمایت قاطعانه کردند و تاکید کردند: «دولت همواره در این زمینه محکم و منطقی رفتار کرده». روزنامه کیهان در فردای امضا بیانیه هسته ای زیر عکس بزرگی که احمدی نژاد را در حال بالاگرفتن دست سایرین نشان می دهد، تیتر زد:« گامی دیگر در دیپلماسی هسته ای کشور: اقتدار و هوشمندی ایران در بیانیه ۳ جانبه تهران ».

۱۹۲۹ بدترین قطعنامه علیه ایران

شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۹ ژوئن سال ۲۰۱۰ (چهارشنبه، ۱۹ خرداد ۱۳۸۹) کمتر از یک ماه از گذشت بیانیه تهران شدیدترین قطعنامه خود علیه ایران را تصویب کرد. قطعنامه ۱۹۲۹ که چهارمین دور تحریم‌ها علیه ایران به شمار می‌رفت با ۱۲ رأی مثبت، دو رأی مخالف و یک رأی ممتنع به تصویب رسید. این قطعنامه ایران را به عدم پایبندی به مفاد قطعنامه‌های پیشین سازمان ملل متحد و تعهدات آژانس متهم کرد.

ساعت ۲۲ چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ بیانیه ای از سوی دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی منتشر شد. سعید جلیلی در این بیانیه گفته بود:«بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران که بیش از دو سال پیش ارائه شد، بسترهای مناسبی را برای تلاش و همکاری جامعه جهانی حول نگرانی‌های مشترک ارائه کرد. این بسته فرصتی برای تعامل حول موضوعات اقتصادی، سیاسی و بین‌المللی بود که اگر طرف مقابل رویکرد منطقی به آن نشان می‌داد، فرصت‌های مناسبی برای همفکری و حل مشکلات جامعه جهانی فراهم می‌شد؛ چنان‌که جمهوری اسلامی ایران سعی کرد با ابتکار و تلاش مستمر برخی از این موضوعات را در همکاری با جامعه بین‌المللی دنبال کند.»

دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۹ کاترین اشتون به هنگام ورود به لوکزامبورگ جواب جلیلی را این گونه داد: «نامه‌ای به جلیلی برای دیدار و گفت‌وگو درباره‌ی مسائل هسته‌یی نوشته‌ام که در واقع در این مساله رویکرد هویج و چماق مدنظر است که هویج منظور گفت‌وگو و چماق منظور اعمال تحریم است.» [هر تیم مذاکره کننده چه دستاوردی داشت؟]

روایت احمدی مقدم از «تردیدی» که باعث خاتمه جنگ شد

سیدصادق حسینی{خبرآنلاین}: اسماعیل احمدی مقدم که این روزها عملکردش مورد قضاوت و مقایسه مردم قرار گرفته، هر از گاهی با حضور در تلویزیون و در گفت و گو با رسانه ها به دفاع و توجیه عملکردش می پردازد.

فرمانده سابق ناجا در دوره محمود احمدی نژاد در گفت و گوی مفصلی با هفته نامه «رمز عبور»  به دفاع از عملکرد پلیس در جریان و بعد از انتخابات پرچالش ۱۳۸۸، رفتار پرنوسان محمود احمدی نژاد و انتقاد علی لاریجانی و اصلاح طلبان پرداخته و گفت و گویش را با روایتی از «پایان جنگ» خاتمه داده است.  این گفت و گو با عنوان افشاگری احمدی مقدم درباره احمدی نژاد و دستور احمدی نژاد برای بازداشت خاتمی بازتاب و واکنش داشت، اما بخش جنگ مصاحبه فرمانده پلیس کمتر مورد توجه قرار گرفت.

پیش از این آیت الله هاشمی رفسنجانی «درگیری‌های همه‌جانبه زمینی، هوایی و دریایی و جنگ شهرها و کشتی‌ها و موشک‌ها» را از جمله دلایل اصلی خاتمه جنگ عنوان کرده بود و محسن رضایی «اختلاف مسئولان سیاسی» را دلیل پایان جنگ دانسته بود. اما اسماعیل احمدی مقدم که مدت کوتاهی مسئولیت عملیات نیروی زمینی سپاه را در سال پایانی جنگ برعهده داشت از «تردید» به عنوان دلیل اصلی پایان جنگ یاد می کند.

او با ارایه روایتی تکان دهنده از «پایان جنگ» از رابطه سرد محسن رضایی فرمانده سابق سپاه و آیت الله هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ سخن به میان آورده و با انتقاد از محسن رضایی گفته: «به نظر من یک سال قبل هم آقا محسن می‌توانست همین را بنویسد و بدهد و کار به اینجا نکشد.»

اشاره احمدی مقدم به نامه معروف محسن رضایی درباره نیازهای نظامی برای پیروزی و خاتمه جنگ است که با عنوان «سرور مکرم حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای هاشمی، جانشین محترم فرماندهی کل قوا» در ۲ تیر ۱۳۶۷، ۲۷ روز پیش از قبول قطعنامه ۵۹۸ نوشته شده؛ نامه ای که طبق پیوست آن ایران تا پایان سال ۱۳۷۱ درگیر جنگ می شد.

فرمانده سپاه پاسداران در این نامه تاریخی با درخواست افزایش توان زرهی به ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰ هواپیما و «تلاش جدی برای ساخت سلاح‌های لیزری و…» خواسته بود «کلیه نیروهای بین ۱۷ تا ۵۰ سال شرعا مکلف باشند که سالانه چهار ماه در جبهه باشند.»

  روایت احمدی مقدم از پایان جنگ

سردار احمدی مقدم در روایتش از پایان جنگ، از «تردید» سخن گفته، تردیدی که به تعبیر او در بین «عموم مردم» و «مسئولین» به وجود آمده بود؛ «تردید در پیروزی».

او شرایط سال های پایانی جنگ تحمیلی را که مردم را به «تردید» رساند چنین توصیف می کند: «نیروی انسانی خیلی کم بود. نیروی انسانی ما عمدتاً شب عملیات می‌آمدند که یک شب عملیات کنند و بروند. در خط پدافندی نمی‌ماندند. انگیزه‌ها کاهش پیدا کرده و نیروها کم شده بودند. بعد از کربلای ۵ دیگر هیچ وقت نتوانستند نیروی زیادی را بسیج کنند.»

احمدی مقدم تاکید کرده: «در رسیدن به پیروزی تردید ایجاد شده بود. عده‌ای به عشق امام می‌آمدند، ولی دو دو تا چهار تا که می‌کردید می‌دیدید افکار عمومی به تردید افتاده بودند، مخصوصاً بعد از اینکه جنگ شهرها شروع شد. به لحاظ سیاسی در مسئولان تردید ایجاد شده بود و کم کم علناً می‌گفتند پول و امکانات نداریم، چرا باید ادامه بدهیم؟ اینکه نمی‌توانیم بجنگیم برای همه روشن بود، منتهی به نظر من مانده بودیم چه کسی مسئولیتش را به عهده بگیرد!»

فرمانده سابق بسیج در بخشی از این گفت و گوی مفصل از دلخوری محسن رضایی از هاشمی رفسنجانی به واسطه انتصاب میرحسین موسوی به عنوان رییس و سردار فیروزآبادی به عنوان جانشین ستاد فرماندهی جنگ نیز سخن گفته و از ماجرای سرکار گذاشتن  آقاییان هاشمی و روحانی توسط محسن رضایی در عملیات ماهوت در بانه سخن گفته و افزوده است: «آقا محسن وقتی دید این ساختار شده و بهزاد هم هست، خیلی برآشفت. یادم هست در گلف بودیم که گفت خود آقایان هم بیایند اداره کنند!»

آیت الله هاشمی رفسنجانی در روزشمار ۹ خرداد ۱۳۶۷ درباره مخالفت با انتصاب محسن رضایی به ریاست ستاد فرماندهی جنگ چنین نوشته: «درباره ستاد جدید فرماندهی بحث کردیم و به این نتیجه رسیدیم که مناسب ترین فرد، فعلا آقای [میرحسین موسوی ] نخست وزیر است. همگی از فرماندهان بالای سپاه اظهار نارضایتی داشتند. این روزها به خاطر دو شکست فاو و شلمچه، فرماندهان سپاه سخت مورد تهاجم قرار دارند و از اینکه در ستاد فرماندهی حاکمیت پید ا کنند، مخالفت شدید می‌شود. اول شب آقایان [علی] شهبازی، [منصور] ستاری و [مصطفی] ترابی آمدند و مخالفت شدیدی با ریاست آقای محسن رضائی در ستاد ابراز کردند و خواستار ریاست دکتر روحانی شدند.»

  روایت هاشمی رفسنجانی از پایان جنگ

آیت الله هاشمی رفسنجانی «وقتی که درگیری‌های همه‌جانبه زمینی، هوایی و دریایی و جنگ شهرها و کشتی‌ها و موشک‌ها اوج گرفت» با پیشنهاد رییس جمهور و با حکم حضرت امام(ره) جانشینی فرماندهی کل قوا را برعهده گرفت. او «نگرانی» از وقوع فاجعه انسانی در پی حملات شیمیایی به شهرهای بزرگ ایران از جمله تهران از سویی و «مجموعه ای از عوامل به ویژه حضور آمریکا» و «نامه آقای رضایی» را از دلایل پایان جنگ دانسته اند.

وی درباره پایان جنگ در دیدار با اعضای روزنامه ابتکار در سال ۱۳۹۲ چنین می گوید: «زمانی بود که به اتفاق دکتر روحانی در حلبچه (اسفند ۱۳۶۶)، درو شدن انسان‌ها را دیدیم و یک لحظه این احساس در من ایجاد نگرانی کرد که اگر صدام این جنایت را در کرمانشاه، تبریز یا حتی تهران تکرار کند، چه فاجعه انسانی به‌وجود خواهد آمد؟! تصمیم گرفتم برای ختم جنگ، به اتفاق سایر سران قوا و مسئولان جنگ با امام(ره) صحبت کنیم و با توجه به مجموعه عوامل، به ویژه حضور آمریکا در خلیج فارس و نامه آقای رضایی درباره نیازها، امام به عنوان رهبری که صلابت و انعطاف از ویژگی‌های ایشان بود، پذیرفتند.»

عضو شورای عالی دفاع که در یادداشت اش درباره جنگ که ۲۹ شهریور ۱۳۸۹ منتشر شد امام را چنین توصیف می کند«صلابت و انعطاف و قاطعیت و قبول استدلال از ویژگی‌های ایشان بود» با اشاره به جلسه‌ای که با مسئولان عالی رتبه برای ختم جنگ پیش امام داشتند، گفت: «وقتی امام با احساس نگرانی از وعده‌ای که داده شده، جملات سابق برای ادامه جنگ تا «۲۰ سال» و «تا آخرین قطره خون» را یادآوری کردند، پیشنهاد کردم به عنوان جانشین شما بپذیرم و پس از پایان ماجرا، شما مرا محاکمه فرمایید که پس از سال‌ها هنوز شیرینی نگاه مهربان امام را پس از ردّ این پیشنهاد احساس می‌کنم.»

روایت محسن رضایی از خاتمه جنگ
آقا محسن! فرمانده سپاه در دوران جنگ در گفت و گویی با بیان این که «جنگ در پایان مرداد خاتمه یافت نه تیر ۱۳۶۷» چرا که «دشمن حتی در اوائل مرداد ماه دوباره خرمشهر را محاصره می کند جاده اهواز به خرمشهر را می گیرد» معتقد است بین «امام و مسئولان سیاسی اختلاف بود» اما او نیز کمبود نیرو و مباحث اقتصادی را از جمله دلایل اصلی خاتمه جنگ می داند.
محسن رضایی صحبت هایش درباره پایان جنگ را چنین جمع بندی می کند: « بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ من مطمئن شدم که امام بهترین کار را کرد. چون اگر قطعنامه ۵۹۸ را امام نمی پذیرفت جبهه های جنگ متحول نمی‌شد. به‌این خاطر که ما در تیرماه کمبود نیرو داشتیم، اقتصاد جنگ به شدت ضعیف شده بود.»

«فساد» در فوتبال بزرگ تر از فساد در جامعه نیست

{بازنشر در انتخاب} سید صادق حسینی در هفته نامه «طلوع صبح» نوشت: در دوره ی پایانی دولت محمود احمدی نژاد که اکنون رییس جمهور اصول گرای سابق است، جامعه فوتبال بیش از هر زمان دیگری نظاره گر اتهام «فساد» به خود بود. اگر تا پیش از آن جسته گریخته درباره فساد و مسایل اخلاقی در فوتبال حرفی به میان می آمد چندی است که سیل اخبار و واکنش های مربوط به «فساد» در فوتبال آن چنان اوج گرفته که هر از چندی به مساله روز کشور تبدیل می شود و نمایندگان مجلس در نطق هایی آتشین درباره اش اظهار نظر می کنند.

به عنوان نمونه محمد تقی رهبر رییس مجمع نمایندگان روحانی مجلس گفت: «مجلس نسبت به این گونه رفتارهای غیراخلاقی حساس است و وظیفه ی خود را در این زمینه انجام می دهد»، نماینده ی دیگری کار را به آنجا رساند که گفت: «فدراسیون فوتبال بی اخلاق ترین نهاد ورزشی کشور است» و آن دیگری با اعلام تشکیل «کارگروه بررسی فساد در فوتبال» در کمیسیون اصل نود مجلس از «ورود وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی» به موضوع «رشوه» و «فساد» در فوتبال خبر داد.

این واکنش های یک طرف ماجراست و اما در طرف دیگر که مردم باشندچندان واکنشی به «اتهام های پر سر و صدای فساد و بی اخلاقی در فوتبال» به وجود نیامد. به عنوان مثال وضعیت سکوها، هواداران، اقبال مردم به مدارس فوتبال و حتی میزان خرید و بازدید رسانه های فوتبالی قبل و بعد از این اتهامات تغییر قابل توجهی نداشت.

روشن است مردمی که اخبار بازداشت معاونان عالی رتبه دولت محمود احمدی نژاد و فساد بزرگ بانکی، پرونده بیمه ایران، آمارهای نادرست، پخش نوار در مجلس و بسیاری موارد دیگر را دیده و شنیده اند متوجه می شوند «مشکلات اخلاقی در فوتبال» موضوع جدیدی نیست که به یک باره از پشت ابر غفلت نمایان شده باشد.

مردم انتظار دارند همان گونه که مسوولان، نمایندگان مجلس و رسانه ها این قدر انرژی برای اتهام «فساد» در فوتبال خرج کردند در برابر بی اخلاقی ها، ناراستی ها و فسادهایی که در طول سالیان گذشته در کشور اتفاق افتاد نیز انرژی و توان خرج می کردند. واکنش به موقع به « فساد و بی اخلاقی ها» علاوه بر این که از اصول اخلاق است تضمین کننده اصالت انتقاد و واکنش نیز هست به این معنی که مردم متوجه می شوند منتقد همواره اخلاق را مد نظر داشته و به خاطر مصالح سیاسی، گروهی و جناحی انتقادات را بیان نمی کند.

از سوی دیگر فوتبالی ها و فوتبالیست ها بخش از همین جامعه ی ایرانی هستند، آن ها نه در خارج زندگی می کنند و نه از رویدادهای جامعه بی اطلاع هستند. آن ها هم در تعاملات روزانه شان، ارباب رجوع نهادها و سازمان های دولتی و حاکمیتی هستند، آن ها هم در همین فضای زندگی ایرانی زندگی می کنند، و در جزیره ای با تعاملات فقط فوتبالی زندگی نمی کنند. روشن است هر چقدر جامعه ایرانی در طول سال های اخیر اخلاقی و پیشرو بوده، جامعه فوتبال نیز اخلاقی و پیشرو بوده و هرچقدر جامعه دچار تحول اخلاقی و ارزشی شده است آن ها نیز شده اند.

امید و انتظار این است که «بزرگ کردن و برجسته سازی» اتهام «بی اخلاقی» در فوتبال به خاطر نیات «اصلاح طلبانه» صورت گرفته باشد و نه از روی خارج شدن از «روزمرگی» و «مدیریت افکار عمومی».

منتقدان امروز صادق خرازی چه کسانی هستند؟/جریانی که خود را مالک ۶ دانگ اصلاحات می داند

صادق حسینی{خبرآنلاین}: مصاحبه ی اخیر صادق خرازی با هفته نامه مثلث، حسابی حال فعالان سیاسی را جا آورد و بسیاری را شوکه کرد؛ آن جا که او به برخی ها طعنه زد که «من اصلاح‌طلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بدو بیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجی‌ها مذاکره می‌کردند و به دشمن ‌گرا می‌دادند؛ من آنها را به‌عنوان اصلاح‌طلب قبول ندارم. لیست‌شان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد.»

چهره های اصلاح طلب، مانند محمدعلی ابطحی و عبدالله رمضان زاده بلافاصله جواب او را دادند که:«لیست دیپلمات های قاچاقچی نسخ خطی کتاب های قدیمی در جیب کیست. البته قاچاق زیر خاکی هم اضافه کنید راه دوری نمی رود.» همچنین در بسیاری از محافل و جلسات و گروه های مجازی نیز فعالان اصلاح طلب واکنش های تندی به خرازی نشان دادند.

از آن سوی ماجرا نیز فعال سیاسی آن روزهای مشارکت و عضو موسس ندا در مقام دفاع از خرازی به ابطحی چنین نوشت:« تعدادی از دوستان با رفتارهای کاملا شخصی و غیر منصفانه این سوال را به صورت جدی در ذهن ما ایجاد کردید که اگر در دوران اصلاحات هم همین رفتارهای شخصی، خصلتی و تسویه حساب گونه فعلی را در برخورد با رقبا داشتیم، پس زمین گیر شدن اصلاحات چیز عجیبی نبوده و اگر نبود این رفتار و دشمن تراشی های بیجا و بی مورد قطعا اصلاحات ثمرات بیشتری داشت.»

البته ترش رویی اصلاح طلبان با خرازی مدت ها پیش از این مصاحبه شکل گرفت. خرازی از زمان تاسیس «ندا» یش همواره مورد حمله طیف تند روی اصلاح طلبان بود. در حالی که خرازی خود و حزبش را «اصلاح طلب» می دانست، خیلی ها او و حزبش را «بدلی»، «دست ساز» و «غیرخودی» می دانستند. برخوردهایی که یادآور برخوردهای تند برخی از اصلاح طلبان با تاسیس حزب «اعتماد ملی» است!

به عنوان نمونه هنگامی که مهدی کروبی دبیرکل آن روزهای حزب «اعتماد ملی» فعالیت های حزبش برای مجلس هشتم را شروع کرده بود یکی از اعضای جبهه مشارکت که امروز البته در «حزب ندا» فعال است گفته بود«کروبی سرلیست الیگودرز» شود. حالا ظاهرا فقط جای مهاجم و مدافع عوض شده و جوانان و فعالانی که آن روز به حزب جدید التاسیس «اعتماد ملی» می تاختند، امروز و در آستانه ی میانسانی و احتمالا پختگی در مقام دفاع قرار گرفته اند.

در این واکنش ها و حملات رسانه ای و مجازی، آن چیز که خیلی خودنمایی کرد، همان تفکر و رفتار «اقتدارگرایی» و «جزم اندیشی» است. این که یک فعال سیاسی ادعایی بکند و طرف دیگر جواب آن ادعا را بدهد البته امری جاری سیاست است اما این که گروهی خود را مالک شش دانگ یک جریان سیاسی و فکری بداند و سایرین را «غیر خودی» فرض کند، نشان از بلوغ و پختگی سیاسی نیست. آفتی که البته اصولگرایان نیز با آن دست به گریبانند!

این هجمه به فعالان سیاسی یک حزب جدید التاسیس اصلاح طلب نشان می دهد در پس ۸ سال خانه نشینی اصلاح طلبان، گروه های «احساسی» و «تندروی» آنان، اگر فرصت بیابند «دایره اصلاحات و فعالیت سیاسی» را چنان می بندند که کسی غیر از خود به آن راه نداشته باشد.

موضع کیهان درباره ۸ قطعنامه قبلی شورای امنیت چه بود+عکس

صادق حسینی در هفته نامه «طلوع صبح» نوشت{بازنشر در انتخاب/نامه}

با گذشت ۸ سال و ۱۱ ماه ۱۹ روز از نخستین قطعنامه و صدور در مجموع ۸ قطعنامه ضد ایرانی (۱۹۸۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ ، ۱۹۲۹، ۱۹۸۴) سرانجام قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل ۲۹ تیرماه ۱۳۹۴ در سال روز اعلام رسمی قطعنامه معروف ۵۹۸ با اکثریت آرا اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید.

(فهرست قطعنامه ها: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940423000060)

از دوشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۵ که تحریم ۱۶۹۶ شورای امنیت علیه ایران تصویب شد تا امروز فضای سیاسی ایران دوران پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت؛ روزهایی بود که اجازه کوچکترین انتقادی به روند مذاکرات و تیم مذاکره کننده هسته ای داده نمی شد و روزهایی که بر گزاری جلسات نقد و بررسی شق القمر بود.

با روی کارآمدن دولت روحانی و تغییر تیم هسته ای، حامیان قبلی به یک باره منتقد شدند و خود را «دلواپس» خواندند و جلسات پر زرق و برق و دامنه داری در نقد و بررسی روند مذاکرات و تیم مذاکره کننده برگزار کردند بدون این دولت مانع فعالیت شان شود.

این که چرا مردم به «دلواپسان» امروز و «حامیان دیروز» اعتماد ندارند و انقادهای کاسب کارانه و محلفی را از انتقادهای منصفانه و راهگشا تشخیص می دهند پاسخ ساده ای دارد. مردم انتظار دارند همین طور که فعالیت های تیم جدید هسته ای مورد مداقه و مداقه منتقدین قرار گرفته، همین دقت نیز در مورد تیم قبلی و نتایج تاریخی آن که برخی نخبگان آن را تعبیر به «بیانیه خواندن» کردند، وجود می داشت.

موضع کیهان دباره تحریم های قبلی چه بود؟

ادامه خواندن “موضع کیهان درباره ۸ قطعنامه قبلی شورای امنیت چه بود+عکس”

دلواپسانی که همراه دولت نیستند به رهبری اعتماد کنند

صادق حسینی{منتشر شده در خبرآنلاین/ بازنشر در عصر ایران، انتخاب} مذاکرات هسته ای و امضا توافق نامه «برجام» فرصت رسانه ای لازم را برای نواختن دولت حسن روحانی فراهم کرده است. فواد ایزدی نیز از جمله کسانی است از این فرصت بهره منده شده است. او از جمله نخبگان جریان اصول گرایی است که به یک باره در سپهر رسانه ای آن ها طلوع کرده. ایزدی که در دوران نوجوانی به آمریکا مهاجرت کرده پایان نامه دکتری ارتباطات سیاسی خود را از یک دانشگاه آمریکایی با عنوان «دیپلماسی عمومی آمریکا در ایران» نوشته است.
ایزدی که به شدت مورد علاقه صدا و سیما و رسانه های خاص است با ظهور اعتراضات مردمی در آمریکا که صداوسیما آن را «جنبش وال استریت» می خواند، رونمایی شد و این روزها به عنوان استاد دانشگاه و کارشناس هسته ای در انتقاد از دستاوردهای هیات مذاکره کننده ایران، به یک چهره منتقد تبدیل شده است.
مترجم کتاب «امپریالیسم بشردوستانه» که توسط انتشارات خبرگزاری فارس منتشر شده به تازگی در گفت و گو با یکی از خبرگزاری ها تاکید کرده« متن پیش‌نویس چند بخش مضر برای استقلال کشور دارد».
او در تمام مصاحبه اش به مخاطب اش چنین القا می کند که تیم مذاکره کننده هسته ای، ناپخته، شتاب زده و نفهمیده توافقی با ۱+۵ انجام داده که موجب «خدشه وارد شدن به استقلال کشور» شده است: «این قطعنامه یک گرز یا شمشیر خیلی بلندی بر روی سر ایران خواهد بود.»*
مهدی محمدی از یاران سعید جلیلی در مذاکرات نیز از دیگر افرادی است که به شدت تیم هسته ای را مورد انتقاد و اتهام قرار می دهد. او که با کنار رفتن تیم جلیلی به یک باره کت شوار منتقدین را تن کرده این روزها در رسانه های اصوال گرا به شدت خود را «دلواپس» نشان می دهد و بدون اشاره به «مسئولیت های تیم قبلی مذاکره کننده در تحمیل قطعنامه های سازمان ملل» علیه ملت و «خواندن بیانه های تاریخی و فلسفی» پیش بینی کرده «برجام عاقبت به خیر نخواهد شد» او با اتهام زنی های معمول روزنامه کیهان و وطن امروز گفته «شرکای آمریکا در داخل ایران، خیلی زود باید خلسه ناشی از توافق را کنار بگذارند.»
البته پاسخ به ادعاهای منتقدین کار چندان سخنی نیست. نقد اساسی آن ها که بعضا با اتهامات ناجوانمردانه و ادبیات سخیف نیز همراه است این است که آمریکا «دبه» می کند و زیر میز مذاکرات می زند و خلاف تعهداتش عمل می کند حال آن که محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و رییس هیات مذاکره بارها بر این نکته پافشاری کرده که تعهدات «متناظر» و اقدامات «برگشت پذیر» است و این یعنی این که ایران به دلیل بی اعتمادی که به غرب دارد در «برجام» مکانیزمی طراحی کرده که هر گاه طرف مقابل تعهداتش را نقض کند، ایران گام متناظر با آن را بر خواهد داشت.
ظریف ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ در جمع خبرنگاران حاضر در وین تاکید کرد:«براساس توافقی که صورت گرفته سازوکاری در نظر گرفته شده اگر این کشورها نقض عهد کنند ایران می‌تواند به سرعت به برنامه خود بازگردد. سرعت بازگشت ایران به برنامه های قبلی خود و کنار گذاشتن تعهدات به هیچ وجه کمتر از سرعتی که طرف مقابل می توانند بازگردند نخواهد بود.»
وزیر امور خارجه با تاکید مجدد گفت:«مشخص است هر کس در هر زمانی چه کاری انجام دهد و اقدامات متوازن و متناظر است و همین بهترین تضمین است که ما اطمینان حاصل کنیم همه طرف‌ها به تعهداتشان پایبند هستند.»
حال که منتقدین مذاکرات نشان داده اند هیچ اعتمادی به تیم مذاکره کننده دولت حسن روحانی ندارند، حداقل ادعای ولایت مداری خود را ثابت کنند و به راهبری ها، نظارت ها و بیانات رهبر معظم انقلاب توجه کنند تا شاید با «بصیرت» شوند و حقایق را بهتر درک کرده و اندکی آرامش پیدا کنند.
همین شنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۴ رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز عید فطر تاکید کردند:« نکته‌ی اوّل تشکّر از دست‌اندرکاران این مذاکرات طولانی و نفس‌گیر است، رئیس جمهور محترم و بالخصوص هیئت مذاکره‌کننده که حقیقتاً زحمت کشیدند و تلاش کردند؛ چه این متنی که تهیّه شده است، در مجاری قانونی پیش‌بینی‌شده‌ی خود تصویب بشود و چه نشود، اجر آنها محفوظ است؛… چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّه‌ی الهی، اجازه‌ی هیچ‌گونه سوءاستفاده‌ای از آن داده نخواهد شد؛ اجازه‌ی خدشه‌ی در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیّتهای دفاعی و حریم امنیّت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد، اگرچه میدانیم دشمنان بر روی این نقطه‌ی بخصوص، تکیه‌ی زیادی دارند. جمهوری اسلامی، در زمینه‌ی حفظ قابلیّتهای دفاعی و امنیّتی خود -آن‌هم در این فضای تهدیدی که دشمنان برایش به‌وجود می‌آورند- هرگز تسلیم زیاده‌خواهی دشمن نخواهد شد.»

پی نوشت:

به گواهی گوگل تا پیش از استقرار دولت حسن روحانی، هیچ انتقادی از فواد ایزدی درباره مذاکرات هسته ای با ۱+۵ یافت نشده است.

شب ۲۲ خرداد ۸۸ چگونه گذشت؟

حوالی این ساعت ها بود که غائله‌ی ستاد قیطریه تمام شده بود. رفتیم ستاد میرهادی؛ آنجا هم فضا متشنج بود و بوی ته مانده ی گاز اشک آور به مشام می رسید.
درجه دار نیروی انتظامی با التماس از مردم می خواست: بروید و متفرق شوید. رفتیم به جلسه مطبوعاتی میرحسین موسوی در دفتر علیرضای بهشتی. از سر و کول هم بالا می رفتیم تا فضا و زاویه ای پیدا کنیم؛ جای سوزن انداختن و فرصت سلام علیک با همکاران نبود.
علی ربیعی که از اتاق پشتی وارد سالن شد، میرحسین موسوی گفت: تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نمی شوم.
بیرون ساختمان خیلی ها جمع شده بودند و با شعار از میرحسین موسوی حمایت می کردند.
ابولفضل فاتح مسئول رسانه ای ستاد او؛ پیک ویژه ی بیت را میزبانی کرد و نامه ی مهندی موسوی برای رهبری انقلاب را به پیک داد؛
رضای رشیدپور که دیر رسیده بود و به زور خود را وارد ساختمان کرد و نشسته روی پله می گفت: فارس خبر ۶۳درصد را رفته و ایرنا هم این جور؛ این ها یعنی چی؟
در دفتر یکی از دوستان جمع شدیم. اخبار و آمار را یادداشت می کردیم؛ حوالی ساعت ۳ با کمی کار آماری وزن هر صندوق و نسبتش با کل را درآوردیم و فهمیدیم انتخابات با چه نتیجه ای قرار است تمام شود.

حالا اما ۶ سال از آن انتخابات تاریخی گذشته و جریانی که از تمام امکانات برای حذف جریان دیگر بهره می برد؛ در یک انتخابات دیگر شکست تلخ و تحقیر آمیزی خورد؛ این مردم ایران بودند که نگذاشتند سلیقه و سبک سیاسی عده ی قلیلی بر جامعه حاکم شود.
میرحسین موسوی با همه نقاط قوت و ضعف اش؛ و با همه ی سلامت نفس و اشتباهاتش اما نزد افکار عمومی بخشی از جامعه همچنان الگوی پاک دستی و سلامت اخلاقی است؛
اما طرف مقابلش؛ نه تنها در افکار عمومی مردم بلکه در میان اسلاف اصولگرایش به عنوان تجسم عینی فساد و تباهی شناخته می شود؛ احمدی نژاد کاری کرده که نظام مجبور است برای اثبات سلامت و عدالت اش، فساد پنهان آن ها را افشا و محکوم کند و کارگزارانش را یکی یکی به دادگاه بکشاند.
«امید» درس انتخابات ۸۸ بود. «امیدی» که خیلی ها در انتخابات مجلس هفتم و شورای شهر سوم با «تحریم» آن را از دست داده بودند؛ بار دیگر در ۸۸ و در ۹۲ خود نمایی کرد. «امید»ی که بذر هویت مردم است.