یادگاری‌های فاجعه‌بار احمدی‌نژاد برای دولت‌ها و نسل‌های بعدی

آفتاب : صادق حسینی– «ناجا در زمان دولت قبل نفتی را بابت جبران کسری بودجه و حقوق گرفته بود اما متاسفانه در آن زمان مقررات قانونی و پروتکل‌ها به درستی طی نشده بود» این بخشی از صحبت‌های سردار منتظر المهدی سخنگوی پلیس در رابطه با فساد بزرگ در ناجا است که به گفته‌ی او «توسط فرمانده وقت» به قوه قضاییه ارجاع شده؛ آخرین فساد افشا‌شده که از دولت قبل به یادگار مانده. دولت مهرورزی که با شعار عدالت‌پیشگی آمد اما این روزها مقامات عالی‌رتبه‌اش یا در زندان و مرخصی زندان هستند و یا در بازجویی و  بازداشت قوه قضاییه.

محمود احمدی‌نژاد برای ایرانیان با چند نماد شناخته می‌شود: ادبیات خاص، توجه ویژه به قانون، پول یارانه، مسکن مهر، دیدار از کشورهای ناشناخته، خانه‌نشینی ۱۰ روزه، وضع تحریم‌ها و در راس آن‌ها فساد؛ فسادی که در دوره‌ی او در تمام ابعاد گسترش یافت. چه به لحاظ رقم(با رکورد ۳۰۰۰میلیارد) چه به لحاظ تنوع(بانک‌ها، بیمه‌ها، وزارت‌خانه‌ها و نهادها) و از همه مهمتر چه به لحاظ ساختاری!

شاید احمدی‌نژاد حسن نیت داشت اما او با سوء‌مدیریت خود و استفاده از نیروهای غیر‌متخصص و ناکارآمد و بعضا با بن‌بست کشاندن روال‌های قانونی به گسترش فساد و آلوده‌کردن بنیاد دیوانی(بروکراسی) کشور اقدام کرد و کار را به جایی رساند که وزارت‌خانه‌ها و سازمان ها و نهادها برای تامین نیازهای خود مجبور به انجام فعالیت‌هایی خارج از وظایف‌شان شدند.

سئوال بدیهی این است که اساسا چرا دولت اصولگرای محمود احمدی‌نژاد اجازه داد نهادها و سازمان برای تامین نیازهای خود دست به سوداگری بزنند؟ آیا حضور این نهادها که به دریای اطلاعات و مجوزها و امکانات متصل هستند و ورای هرگونه نظارتی می‌توانند فعالیت کنند گسترش فساد نیست؟ آیا این فعالیت‌ها  محدود‌کننده فعالیت‌های اقتصادی مردم و بخش خصوصی نیست و موجب فرار سرمایه‌ها و نیروی انسانی از کشور نمی‌شود؟ از سوی دیگر در حالی که روشن است انجام سوداگری توسط نهادها به اعتماد مردم به آن‌ها آسیب جدی وارد می‌کند و به گسترش فساد دامن می‌زند آیا هیچ راه دیگری برای تامین مخارج‌شان وجود نداشته است؟

تنها «یادگار» محمود احمدی‌نژاد برای مردم، دولت تدبیر و امید حسن روحانی و نظام، «اتلاف منابع»، «ناپیدا‌بودن محل هزینه کرد بیش از ۵۷۸ میلیارد دلار درآمد نفتی سال های ۸۴ تا ۹۱» و «بی‌تدبیری دربرابر تحریم‌ها» نیست؛ بلکه «گسترش ساختاری فساد» و «سوداگر‌کردن» نهادها است که برای «دولت‌های بعدی» به «یادگار» مانده است.

بررسی واکنش های متناقض به مذاکرات هسته ای: دلواپسان امروز و حامیان دیروز (+لینک)

عصر ایران ؛ صادق حسینی– دلواپسان امروز که تمام همّ و غمّ خود را مصروف از تخطئه تیم مذاکراه کننده ایرانی در لوزان کرده اند، در روزگاری که سعید جلیلی مسؤول مذاکرات هسته ای بود، از توافقی که ایران را عملا از حق غنی سازی اش محروم می کرد، حمایت می کردند و آن را پیروزی بزرگ ایران می دانستند!

ادامه خواندن “بررسی واکنش های متناقض به مذاکرات هسته ای: دلواپسان امروز و حامیان دیروز (+لینک)”

ناطق نوری: به ماموران شاه چند تا هوک زدم و فرار کردم

حاج احمد ناطق نوری

ورزش را یک چیز اضافی تصور کردند/ اسم وزارت کاری نمی کند/ الویت های وزارت خانه را نمی دانیم/ وزارت یک تیم خبره و کاربلد نیاز دارد/ نسبت به دولت احمدی نژاد هنوز تغییری در دولت ایجاد نشده/ گودرزی آدم صاف و ساده ای است/مهرعلیزاده ناشی گری کرد
سید صادق حسینی: تحریریه خانواده بزرگ ورزش: احمد ناطق نوری بچه حمام چال گذر لوطی صالح و بچه محل لوطی معروف تهران اکبر گیل گیلی می گوید: «اگر بوکس بلد نبودم ای بسا در جریان راه پیمایی های سال ۴۲ توسط مامورین از بین رفته بودم؛ وقتی محاصره شدم به هرکدام شان یک هوک چپ و راست زدم و فرار کردم.»

احمد ۷۷ ساله برادر بزرگتر حاج علی اکبر و برادر کوچکتر شهید عباس ناطق نوری است که در جریان ترور حسن‌علی منصور حضور مسلحانه داشت. او با رفع محدویت بوکس در اواخر دهه ۶۰، به قول خودش فدراسیون را در یک کیف سامسونت تحویل گرفت. خودش این طور تعریف می کند:« آقای غفوری فرد به دنبال کسی بود که خودی باشد و بتواند فدراسیون را راه بیندازد. دوستان من را به ایشان معرفی کردند.»

ادامه خواندن “ناطق نوری: به ماموران شاه چند تا هوک زدم و فرار کردم”

«حسینی» ماندن عاشقی می طلبد

صادق حسینیسیدصادق حسینی: روزنامه نگار؛ {منتشر شده در روزنامه همشهری}: زنگ می زند که دل‌نوشته ای برای عاشوراء بنویس. گیج و حیران و بهت زده حرف هایش را شنیده/نشنیده  خداحافظی می کنم.  برای روزنامه نگار جماعت که قلم و کیبرد اش، لحظه ای برای نوشتن مطلبی درباره موضوعات سیاسی و اجتماعی درنگ نمی کند و واژه ها را روی کاغذ و مانیتور به رگباری می نویسد، نوشتن علی الاصول برایش سخت نیست. اما با این موضوع کارم به جایی رسیده که نوشتن تنها کلمه ای هم برایم دشوار است.

می مانم که چه بنویسم و چطور بنویسم؛ می مانم که چه بنویسم که هم رضایت پروردگار در آن باشد هم حضرت سیدالشهداء از آن راضی. من  می مانم و نوشتن منظومه ای از بهترین ها: «حماسه ی شکیبایی»، «صلابت بندگی» و «رشادت حسینی».

چه دل نوشته ای می توانم بنویسم برای کسی که همه ی آنچه را داشت در راه خدا و در مقابل «لشگریان جهل مقدس» داد و هیچ نگفت جز: «الهی إلهی رضاً برضاک، تسلیماً لأمرک، صَبراً عَلى‏ قَضائِک، یا رَبِّ لا اله سواک»؛  که حضرت باقر علیه السلام در این مصیبت فرمود: «یعقوب را یک یوسف گم شده چنان بگریست علیه السلام، که چشم هایش سفید شد من ده کس از اجداد خود یعنی حسین و قبیله او را در کربلا گم کرده‌ام، کم از آن که در فراق ایشان دیده‌ها سفید کنم.»

نوشتن و گفتن از حسین (علیه السلام) که همه ی «حق» بود و دشمنانش همه ی «ظلم»، «دل مخلص» و «ضمیر روشنی» می خواهد که من متصف به آن ها نیستم، اما می توانم از «حسینی» ماندن بنویسم که امام موسی صدر می گوید: محدود کردن عاشورا فقط به عزاداری سیدالشهداء جفایی است به جنبش سرخ حسینی.

«حسینی» ماندن آنچنان که بارها داستان و روضه اش را شنیده ایم، «حق خواه» و «ظلم ستیز و ذلت ناپذیر» و «بخشنده» بودن است. «حق خواه» است آن جا که می فرماید: «لا یکمل العقل إلا باتباع الحق؛ عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق»؛ «ظلم ستیز و ذلت ناپذیر» است که فرمود «هیهات من الذله»، و بخشنده است  آن چنان که حر بن یزید ریاحی را می پذیرد و نکو می دارد: « أَنْتَ الحُرُّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرَّاً فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ».

و صدالبته شاید بیش از همه ی این ها، «حسینی» ماندن رسم «عاشق و معشوقی» است: آن جا که حبیب ابن مظاهر اسدی، مسلم بن عوسجه و زهیر بن قین می گویند که اگر هزار بار ما را بکشند و خاکسترمان به باد دهند و زنده کنند دست از «تو» بر نمی داریم. آن جا که علی اکبر «فقطعه بالسیوف اربا اربا» شد و با تبسم رفت، آن طور که ابولفضل؛عباس ابن علی رفت آب بیاورد‌ و بی دست و بی مشک بازگشت؛ «رسم عشق بازی» با حسین بجا آوردند و حضرت سیدالشهداء نیز «رسم عشق بازی» اش با «خدا» را با «علی اصغر» به جا آورد.

«رسم عاشقی حسین» را وقتی فهمیدم که ۱۴ سال پیش، عصر عرفه ای به کربلا رسیدم و نتوانستم وارد حرم اش شوم، حرمی که آن روزهای عصر صدام خیلی شلوغ نبود. ۲ روز گذشت و باز نتوانستم به زیارتش بروم. شب آخر، آرام آرام وقتی چشم باز کردم کنار ضریح شش گوشه اش بودم و نفهمیدم که چگونه آمدم و چگونه رسیدم؛ داستانی که هربار بعدش تکرار می شود؛ تا نخواهد اشک نخواهی داشت و تا نخواهد وارد حرم‌اش نمی شوی.

اربعین هم که رفتم مبهوت همین حس و حال بودم که می شود بعد از پیاده روی و رد کردن تیرها و موکب ها و رسیدن به حرم‌اش به زیارت اش برسم؟ که صدای مرد عراقی که  کمربندش را روی دشداشه ی سیاه بلندش بسته بود و چفیه اش را مانند عشایر جنوبی به سرش بسته بود، شنیدم. بغلش تشتی بود پر از تربت و به سر و صورت زایرین اربعین می مالید؛ با صدایی گریان می خواند: «هله بالزوار؛ هله بالابطال؛ هله بالشباب؛ هله بالزوار الحسین؛ هله بالزوار ابوسجاد» بند دلم پاره شد که من کجا و زائری اباعبدلله کجا. همان جا بود که مزه «رسم عاشقی حسین» را دوباره فهمیدم؛ همان نهیب بود که به من می گفت: عاشق حسین «ظلم ستیز» است و «ذلت گریز»؛ همان جاست که می فهمی فریاد «هیهات من الذله» تا ابد حیات بشر طنین دارد: «ابد والله لن ننسى حسیناه»

نامه ی روزنامه نگاران ایرانی به همکاران ترک خود درباره کوبانی

بیش از ۱۴۰ روزنامه نگار و خبرنگار ایرانی در نامه به روزنامه نگاران ترکیه آنان را به حمایت از “کوبانی” فراخواندند.

در متن این نامه که به زبان های کردی،فارسی و ترکی منتشر شده از روزنامه نگاران ترکیه خواسته شده برابر بی “عدالتی تاریخی” علیه مردم بی گناه کوبانی بایستند.

متن کامل نامه روزنامه نگاران ایرانی به همکارانشان دررسانه های ترکیه را ادامه می خوانید.

همکاران گرامی حاضر دررسانه های ترکیه
همکاران ایرانی شما این روزها د‌ل‌نگران و بهت‌زده، ستمی را به نظاره نشسته‌اند که به نام ایدئولوژی و دین، در همسایگی ما و شما بر انسان می‌رود.
ستمی که سیاهی آن، وجدان بشری و اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری را یک‌جا نشانه‌ رفته‌ است.
ما، شما و همه بشریت اکنون بر لبه تاریکی ایستاده‌ایم.
«کوبانی» از نگاه وجدان‌های بیدار، تنها یک شهر نیست. ما بر این باوریم مردمانی را که اکنون در معرض یکی از ناعادلانه‌ترین بی‌عدالتی‌های تاریخ قرار دارند، هرگز نمی‌توان و نباید در مرزهای تنگ قومی و نژادی محصور کرد.
در آن سو، آنان که به کشتن چراغ آمده‌اند از قبیله‌ای هستند که تیغ بیداد امروزشان بی‌تردید فردا برگلوی ما و شما و دیگران نیز خواهد نشست.
دیروز «شنگال» به خون نشست و امروز کوبانی. فردا …
همکاران گرامی ؛ در میان شما پرشمارند انسان‌های آزاده‌ای که خروش باشکوهشان علیه بی عدالتی مرز وقومیت و ملیت و نژاد و دین نمی‌شناسد و قلم شریفشان در محکومیت ستم، در حصارهای تنگ نژادی محصور نمی‌ماند.
اکنون همکاران ایرانی‌تان، به نام انسان و عدالت و آزادی، شما و قلم تان را چون دیگر کوشندگان راه حقیقت در جهان به حمایت از مردم بی‌گناه «کوبانی» فرا می خوانند.
باشد که این ندا در سراسر گیتی فراگیر شود و به گوش ناشنوای دولت‌ها نیز برسد.

ادامه خواندن “نامه ی روزنامه نگاران ایرانی به همکاران ترک خود درباره کوبانی”

چرا وزیر ورزش این‌قدر خبرساز شده؟

صادق حسینی: خانواده بزرگ ورزش؛ بازنشر:عصر ایران/  شفاف/عصر خبرنامه / صدای ایران/ روزنامه آرمان/   محمود گودرزی آخرین گزینه معرفی شده به مجلس و آخرین وزیر اضافه شده به دولت تدبیر و امید بود که از ۲۶ آبان ۱۳۹۲ کار خود را آغاز کرد. دوران وزارت گودرزی را باید به دو بخش تقسیم کرد: دوران پیش از تمدید قرارداد کروش و دوران پس از آن. در دوره نخست او تا پس از بازگشت تیم ملی فوتبال از جام جهانی چندان ظهور و بروزی در رسانه ها نداشت و حاشیه را از حوزه کلان ورزش کم کرده بود؛ تنها موضوع ورزش تا پیش از آن ایام بحث برگزاری انتخابات فدراسیون های ورزشی بود که یا برگزار شده و یا  طبق روال در جریان بود.

اما با بازگشت تیم ملی فوتبال همه چیز به ناگاه تغییر کرد و دوره دوم مدیریت گودرزی آغاز شد؛ وزیر ورزش که در موافقت تمدید قرارداد کروش گفته بود «ما علاقه‌مند به ادامه فعالیت با کروش به عنوان سرمربی تیم فوتبال کشورمان هستیم چرا که وی در کار خود موفق بوده» نظرش را تغییر داد  و در  آستانه امضای تمدید قرار کروش، در نشست خبری با تهدید کفاشیان به برکناری، آشکارا و صریح چنین مخالفتش را اعلام کرد «نتایج تیم‌ملی ما با دوره‌های گذشته که در جام‌جهانی حضور داشتیم فرقی نکرده بنابراین دیگر باخت شرافتمندانه معنایی ندارد. با این روند مشخص است که در دور آینده باز هم دو باخت و یک مساوی می‌گیریم و تا ابد این رویه ادامه خواهد داشت. اگر قرار به کسب همان نتایج باشد چه تفاوتی میان کار مربی فعلی که همه از او تعریف می‌کنند با مربی که برای اولین‌بار تیم را به جام‌جهانی برده وجود داشته؟»

بعد از این مخالفت آشکار، وزیر ورزش که خود را مقابل افکار عمومی می دید که او را مسوول شکست مذاکرات با کروش می دانست بار دیگر نظرش را تغییر داد و این بار از طریق سخنگو و مدیر مرکز اطلاع رسانی وزارت ورزش در برنامه تلویزیونی نود گفته شد «کروش همین فردا بیاید قراردادش را امضاء کند»!

هنوز موضوع کروش داغ است که بار دیگر وزارت ورزش و وزیرش خبرساز شدند، این بار با برکنار علی دایی سرمربی ناموفق و مدیرعامل باشگاه پرسپولیس. در حالی که این بار و با تجربه قبل وزیر ورزش مایل نبود نامی از وزارت خانه اش در میان باشد اما این هر دو گفتند که برکناری ها با دستور شخص وزیر ورزش و جوانان توسط سیاسی رییس هیات مدیره انجام شده است. اظهاراتی که واکنش سریع روابط عمومی وزارت ورزش را در پی داشت « وزارت  ورزش و جوانان به هیچ عنوان در امور دو باشگاه استقلال و پرسپولیس دخالتی ندارد و هیات مدیره این باشگاه ها را مسئول امور می داند.»

صرف نظر از نگاه فنی به موضوع ورود وزیر ورزش به تمدید قرارداد سرمربی تیم ملی فوتبال و تغییرات باشگاه پرسپولیس، سوال اصلی این است که چرا وزیر ورزش سکوت ۸ماهه خود را این چنین با سروصدا شکسته؟ و اصولا چرا در دولت تدبیر و امید که «آرامش و حاشیه گریزی» از ویژگی های بارز آن است، این وزارت خانه تا این حد «پر از سروصدای خالی» است.

در هنگامه ایی که دولت پرونده های مهمی مانند خروج از رکود و تورم، اشتغال زایی، هدفمندی یارانه ها و مذاکرات هسته ای را دارد چرا باید در ورزشی که به قول رییس جمهور «ورزش هم سلامت ، هم نشاط و هم فرهنگ است. ورزش هنرهای زیادی دارد گاهی گره مشکلات عرصه دیپلماسی را هم باز می کند» این قدر حاشیه در این مدت کوتاه به وجود بیاید؟ شاید چرایی ورود رسانه ای و پرسروصدای وزیر ورزش به این مسایل را باید در مسایل غیر ورزشی جستجو کرد!

چه کسانی به دنبال جابه‌جایی سجادی و کفاشیان هستند!

صادق حسینی: خانواده بزرگ ورزش: بازنشر: عصر ایران، تابناک، اعتماد، عصرخبر:  فشار برای برکناری علی کفاشیان از ریاست فدراسیون فوتبال، بحث پشت پرده این روزهای ورزش ایران است. تا آنجا که روزنامه همشهری در گزارشی با تیتر «برکناری نرم کفاشیان» به این موضوع پرداخت: «برخی تلاش‌ها برای تغییرات گسترده در مدیریت فدراسیون فوتبال در حال انجام است. بر این اساس اپوزیسیون علی کفاشیان به دنبال ریاست نصرالله سجادی بر این فدراسیون هستند و در تلاشند که به صورت نرم، قدرت را از کفاشیان رییس سال‌های اخیر فوتبال ایران بگیرند. از همین رو گویا به کفاشیان پیشنهاد داده‌اند که پست خود را با سجادی عوض کند و معاون ورزشی وزیر ورزش و جوانان شود!» در گزارش همشهری البته اشاره روشنی به این متنفذین نشده اما تاکید شده «مخالفان کفاشیان مورد حمایت وزارت ورزش قرار دارند.»

انتشار این مجموعه گزارش‌ها واکنش شدید سید نصرالله سجادی، معاون ورزشی وزارت ورزش و جوانان را در پی داشت و با تکذیب این موضوع گفت: «من به عنوان کسی که با ۴۸ فدراسیون در ارتباط هستم باید زودتر از همه با خبر شوم، پس این خبر به هیچ‌وجه صحت ندارد.»با وجود تکذیب قاطع سجادی که به سردی و رسانه گریزی مشهور است، این جریان تا آنجا پیش رفته که چند رییس فدراسیون نیز به خبرنگاران گفته‌اند که نظر وزارت، رفتن سجادی به فدراسیون فوتبال است. منابع نزدیک به معاون وزیر ورزش معتقدند این جریان خبری با تمام حاشیه‌هایش از سوی متنفذین «داخل وزارت ورزش» که می‌خواهند «نصرالله سجادی و علی کفاشیان را باهم بزنند»! مدیریت می‌شود.

«جریان متنفذ داخل وزارت ورزش» که نصرالله سجادی و محمود گلزاری را نتوانست از وزارتخانه خارج کند و «ما مجبوریم با شما کار کنیم» آقای وزیر را شنیده سعی دارد با حملات روزهای اخیر به علی کفاشیان او را مجبور به استعفا کند و برای این کار نامزدهایی می‌تراشد و چه نامزدی موجه‌تر از سجادی!

علی کفاشیان در گفت‌وگو با «اعتماد» با اشاره به اینکه بسیاری از مشکلات را «اینها» درست می‌کنند، چنین می‌گوید: «الان چند روز است که دارند مصاحبه می‌کنند که فلانی بی‌کفایت و بی‌عرضه است. مدیریت بلد نیست و ضعف دارد. فلان است و بهمان است. مسخره بازی درمی‌آورد. من اینها را قبول دارم آقایان! اصلا بی‌کفایت‌تر از من وجود ندارد! اما اینکه راهش نیست! شما بیایید آدمی را که دوست دارید رییس فدراسیون فوتبال شود، معرفی کنید. خودم قول می‌دهم که حمایت کنم و مقدمات ریاستش را در فدراسیون به جای خودم فراهم کنم. این چه وضعی است که درست کرده‌اید. هر روز می‌گویید این باید برود. اون باید برود. فلانی اینجوری است، بهمانی اونجوری است. ما الان شش سال است که درگیر این مساله هستیم. هر روز می‌نویسند که من را برکنار می‌کنند یا باید برکنار شوم. هر چه سکوت می‌کنیم باز هم به کارشان ادامه می‌دهند. مانده‌ام این وسط که بالاخره چه زمانی خسته می‌شوند.»روشن است که تداوم این فضای مبهم و غیراخلاقی به ورزش ایران لطمه جدی وارد می‌کند، بهتر است وزیر ورزش سیاست خود درباره ماندگاری معاونانش و تغییر رییس فدراسیون فوتبال را روشن و بی‌واسطه بیان کند تا زیرمجموعه‌اش ساز دیگری نزند و در نهایت جلوی ضررهای بیشتر گرفته شود.

احمدی نژاد در اولین سخنرانی ۲۲ بهمن اش چه گفت؟

سید صادق حسینی، منتشر شده در خبرآنلاین: / بازنشر: نامه، عصر خبر، جمهوریت:  محمود احمدی نژاد در نخستین سخنرانی اش در سالگرد پیروزی انقلاب در میدان آزادی درباره انقلاب اسلامی، توهین روزنامه های اروپایی به ساحت حضرت محمد(ص)، هلوکاست، مسئله فلسطین و انرژی هسته ای و انتقاد از منتقدان داخلی اش سخن گفت.

او در بیست و هفتمین سالگرد انقلاب بخش قابل توجهی از صحبت هایش را به مسئله هولوکاستی اختصاص داد که در سال های بعدش پایه سیاست تبلیغاتی و دیپلماسی اش را بر آن گذاشت. سیاستی که در عمل چیزی جز هزینه برای کشور و چهره شدن برای او دستاوردی در پی نداشت، احمدی نژاد گفته بود: «می‌گویند در کشور ما(اروپایی ها) آزادی است این دروغ است آنها گروگان اسرائیل هستند. شما یک مشت مستبد وابسته و گروهبان صهیونیست‌ها هستید و ما پیشنهاد کردیم که اگر دروغ نمی‌گویید یک عده محقق در کشور شما حضور یابند و در خصوص وضعیت هولوکاست تحقیق کنند!»

رییس جمهور پیشین که مذاکرات هسته ای اش با غرب بی سرانجام و بدفرجام بود و قطع نامه ها را کاغذ پاره می خواند و در حالی که شعارهای تندی در این باره می داد دبیرشورای عالی امنیت ملی اش نیز به قول دکتر ولایتی مشاور رهبر انقلاب «بیانیه می خواند و مذاکره نمی کرد» با تاکید مجدد بر حق ایران در استفاده از انرژی هسته‌یی صلح‌آمیز خطاب به مردم گفته بود: از ملت عزیز ایران می‌خواهم که خود را برای یک مجاهدت بزرگ و تلاش گسترده آماده کنند، کمربندها را ببندند و آستین‌ها را بالا بزنند.»

او در سخنرانی سالگرد انقلاب  در اولین سال حضورش به عنوان رییس جمهور در ۲۲ بهمن ۱۳۸۴ با اشاره به پیشنهاد تهیه سوخت برای ایران در خارج از مرزهای کشور گفت:‌ «ما به این مساله اعتماد نداریم». او که در سال ۱۳۸۴ به این پیشنهاد اعتماد نداشت ۵ سال بعدتر به پیشنهادی خطرناک تری تن داد: « در راستای تسهیل همکاری هسته‌ای ذکر شده در بالا، جمهوری اسلامی ایران بر امانت‌گذاری ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم کم غنی شده (LEU) در ترکیه موافقت می‌کند. این مواردLEU در مالکیت ایران در ترکیه قرار خواهد داشت. ایران و آژانس امکان نظاره‌گیری بر نگهداری ایمن از این مواد LEU را در ترکیه دارند.»  (دقیق بیانیه مشترک ایران، ترکیه و برزیل، ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۹)

محمود احمدی نژاد که «کراهت چهره پلید استکبار در پشت مجامع حقوقی چون آژانس» می دید در این بخش از سخنرانی اش دست بر نکته ی خوبی گذاشت و غرب را به دلیل سیاست دوگانه اش در برخورد با کشورها مورد انتقاد قرار داد، او گفت:جای تعجب است که برای کشورهای برخودار از سلاح هسته‌ای که عضو کنوانسیون جلوگیری از گسترش سلاح های هسته‌ای نیستند، محدودیتی ایجاد نمی‌کنند و گویی کشورهایی که عضو ان .پی .تی نیستند، از حقوق بیشتری برخوردارند.

او همچنین در جملات پایانی سخنرانی اش منتقدان داخلی اش را نیز بی نصیب نگذاشت: «‌امیدوارم کاخ نشینان مدعی، به توصیه‌های رهبری نظام گوش فراداده و با مشاهده اراده ملت، دست از لجاجت بردارند».

بخش های مهم صحبت محمود احمدی نژاد در ۲۲ بهمن ۱۳۸۴

انقلاب اسلامی

  • انقلاب اسلامی تداوم عاشورا و دنباله‌ی نهضت انبیا است. جنس انقلاب اسلامی ایران از جنس نهضت انبیا و حرکت عاشوراست و رمز ماندگاری و شکست‌ناپذیری انقلاب نیز در ادامه‌ی این راه است.
  • انقلاب، ما را از ذلت حکومت طاغوت به عزت حکومت انسان کامل وارد کرد.
  • ای دنیا ببینید که امروز نسل سوم انقلاب، مومن‌تر، توانمندتر، مقاوم‌تر و منسجم‌تر در وسط میدان ایستاده و آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی را فریاد می‌زند.

توهین کنندگان به پیامبر اسلام

  • واضح است که توهین کنندگان به پیامبر اسلام نه مسیحی هستند و نه یهودی، بلکه کسانی هستند که ندای لا اله الا الله را که ندای همه پیامبران بوده بر نمی‌تابند آنها می‌خواهند بشریت را از رحمت پیامبر محروم کنند،نور انبیاء خاموش شدنی نیست چرا که نور انبیاء نور خدا است.
  •  کسانی که می‌خواهند چهره‌ی پیامبر اسلام را مخدوش کنند اشتباه می‌کنند؛ مثل آنها مثل کسانی است که یک مشت خاک برداشته‌اند و بر چهره‌ی خورشید می‌پاشند و می‌خواهد خورشید را پنهان کنند. من به آنها می‌گویم به خود زحمت ندهید، شما اشتباه می‌کنید. به چهره‌ی آفتاب خاک نپاشید، چون این خاک به خود شما برمی‌گردد و چشمان خودتان را آزار می‌دهد.

هلوکاست

  • سؤال این است که چگونگی شکل‌گیری رژیم جعلی اسرائیل و قضیه هولوکاست جرم محسوب می‌شود.
  • دانشمندان شما حق دارند در مورد کوچک‌ترین مسائل تحقیق و سوال کنند اما در مورد افسانه‌ی هولوکاست نمی‌توانند این کار را بکنند. روش شما روش قرون وسطایی است. آن زمان عده‌ای دور هم جمع می‌شدند و تصویب می‌کردند که مردم این چنین بیندیشند. امروز نیز عده‌ای نشسته‌اند و تصویب کرده‌اند که همه در مورد هولوکاست این چنین تصور کنند؛ این تحمیل و همان روش قرون وسطایی است. شما تنها از لحاظ فناوری عوض شده‌اید، اما تفکر و فرهنگ‌تان همان تصور قرون وسطایی است.
  • وقتی به آنها اعتراض می‌کنیم می‌گویند در کشور ما آزادی است این دروغ است آنها گروگان اسرائیل هستند.شما یک مشت مستبد وابسته و گروهبان صهیونیست‌ها هستید و ما پیشنهاد کردیم که اگر دروغ نمی‌گویید یک عده محقق در کشور شما حضور یابند و در خصوص وضعیت هولوکاست تحقیق کنند. اگر دنبال هولوکاست واقعی هستید،باید به فلسطین بروید و جنایت‌های اسرائیل را در آنجا مشاهده کنید و یا هولوکاست واقعی را در عراق پیدا کنید.

مسئله فلسطین

  • شما انتخابات اخیر فلسطین را دیدید. اگر به دنبال حل مسئله‌ی فلسطین هستید چرا راه را دور می‌کنید و از مسیر انحرافی می‌روید. این مسئله از راه جنگ حل نمی‌شود، بلکه راه‌حل آن یک همه‌پرسی از مردم فلسطین است.
  • این گوشه از خاک دنیا متعلق به ملت‌ فلسطین است و شما نباید برای حل مسئله فلسین دنبال جنگ و آدم‌کشی باشید،بلکه یک همه پرسی به شما می‌گوید که راه از کجاست.
  • از این که ملت‌ها اظهار نظر کنند شما در واهمه هستید،شما دموکراسی‌ای می‌خواهید که تامین کننده منافع شما باشد،به جای لجبازی با ملت فلسطین به حق ملت‌ها احترام بگذارید و بساطی که ۶۰ سال پیش برپا کرده‌اید جمع کنید و خودتان را از خشم ملت‌ها نجات دهید.
  •  شما باید به حق مردم فلسطین احترام بگذارید و در این ارتباط لج‌بازی نکنید.

انرژی هسته ای

  • پیشرفت همه جانبه کشورها در تمامی عرصه‌های علمی و فناوری به انرژی هسته‌ای وابسته است.
  •  ایران در چارچوب مقرارات آژانس و فراتر از آن فعالیت‌‌های خود را تعلیق کرد و اجازه بازدید از تمامی اسناد و مراکز هسته‌ای خود را به بازرسان آژانس داد ولی پس از سه سال حالا می‌گویند نمی خواهیم ملت ایران از فناوری صلح آمیز هسته‌ای برخوردار باشد.
  •  پس از ۵/۳ سال مذاکره مطمئن شدیم که غرب با پیشرفت و رشد علمی ملت ایران مخالف است و صراحتاً به ما می‌گویند نیاز به انرژی هسته‌ای ندارید.
  •  ما به انرژی هسته‌ای در تمامی عرصه‌های فناوری نیاز داریم ؛چرا که دوران انرژی فسیلی ‌رو به پایان است.
  •  بازرسی ها هم نمی‌تواند ایران را از حق مسلم دسترسی به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای محروم کند.
  •  جای تعجب است که برای کشورهای برخودار از سلاح هسته‌ای که عضو کنوانسیون جلوگیری از گسترش سلاح های هسته‌ای نیستند، محدودیتی ایجاد نمی‌کنند و گویی کشورهایی که عضو ان .پی .تی نیستند، از حقوق بیشتری برخوردارند.

 

ناکام‌ترین کشور سال ۲۰۱۳ خاورمیانه

سید صادق حسینی، منتشر شده در خبرآنلاین: در پایان سال ۲۰۱۳ میلادی در کنار فهرست ترین های سال خیلی ها می خواهند به دانند ناکام ترین کشور خاورمیانه در معادله قدرت منطقه ای چه کشوری بوده است؟ برای شناخت این ناکام ترین کشور، بررسی دستاوردهای آن در سیاست خارجی معیار مناسبی است.

آغاز ۲۰۱۴ با بمب گذاری در روسیه، لبنان و عراق و عملیات نظامی علیه گروه های مسلح و القاعده و اقمار آن در عراق و سوریه آغاز شد و چشم انداز محتمل تا حداقل نیمه اول سال نیز تداوم درگیری های نظامی و خشونت های مسلحانه است.
نگاه های نگران از تروریسیم و افراط گرایی در پایان ۲۰۱۳ و آغاز ۲۰۱۴ به یک کشور خیره شده بود؛ کشوری که نام و اثرش در تمام بمب گذاری ها، خشونت ها و درگیری های قومی – مذهبی منطقه دیده می شود: عربستان سعودی!
عربستان سعودی که از ابتدای بحران سوریه درمارس ۲۰۱۱ (اسفند ۱۳۸۹) سیاست حذف دولت قانونی دمشق را دنبال می کرد در سال ۲۰۱۳ بعد از دو سال جنگ بی وقفه و بی نتیجه و در شرایطی که دولت بشار اسد در موقعیت بهتری نسبت به سال اول بحران قرار دارد سعی کرد تجربه چند ساله خود در لبنان را دوباره امتحان کند و بازی را به خارج از مرزهای سوریه بکشاند.
چنین شد که عربستان ناکام در سوریه و نگران از ارتقا روابط ایران و غرب، موج انفجارات تروریستی را به شرق و غرب سوریه کشاند؛ کشورهایی که در جغرافیای قدرت ایران تعریف می شوند: عراق و لبنان.
از سوی دیگر نتیجه نگرفتن عربستان در بحران سوریه و مصر با وجود هزینه های سنگینی که تقریبا در سه سال گذشته پرداخته است ناکامی بزرگ تر دیگری برای سعودی ها در پی داشت. آن ها علاوه بر اعتماد به نفس، اعتبار خودانگارانه ای را که نزد آمریکا، غرب و کشورهای منطقه برای خود متصور بودند از دست دادند.
سعودی ها که حمایت های آشکارشان از ستیزه جویان مسلح در سوریه، رفتارهای شدید ضد حقوق بشری در داخل مرزهایشان و لشکرکشی شان در بحرین علاوه بر این که دستاوردی برای شان نداشته و وجهه شان را در افکار عمومی جهان و به ویژه نزد مردم خاورمیانه بیش از گذشته تخریب کرده است را می توان به عنوان ناکام ترین کشور خاورمیانه در سال ۲۰۱۳ شناخت.
با چنین نگاهی سئوالی که خیلی از ناظران پاسخ مناسبی برایش پیدا نمی کنند این است که راهبرد امنیتی عربستان سعودی که توسط بندر بن سلطان طراحی و اجرا می شود چه دستاوردی غیر از درخشش نام عربستان در صدر فهرست ناقضان حقوق بشر و حامیان گروه های تروریستی و افراط گرای مذهبی داشته است که کماکان تداوم می یابد؟ به دیگر سخن آیا سعودی ها آگاهانه به سوی تشکیل یک «امارات متحده القاعده» گام بر می دارند؟