شبکه‌های اجتماعی روابط عمومی در ایران را متحول کردند

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار| انتشار: عصر ایران: استارتاپ تریبون که بخشی از خدمات روابط عمومی را ارایه می دهد عصر یکی از روزهای میانه ی اردیبهشت سال ۰۲ در کتابخانه ملی ایران، «اولین گزارش جامع وضعیت روابط عمومی در ایران» که بر اساس نظرسنجی شان از فعالان حوزه روابط عمومی به دست آمده را به زیبایی ارایه کرد. (از سایت تریبون دانلود کنید. )

اول. به عنوان کسی که سال هاست در حوزه رسانه، ارتباطات و روابط عمومی هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی فعالیت کرده ام باید بگویم تا اواخر دهه ۷۰ روابط عمومی ها، تجربه ی پاسخگویی به مطالب و پیام های مردم در روزنامه ها و گزارش های رادیو و تلویزیون را به صورت سنتی داشتند. با آغاز دوره اصلاحات و شکوفایی رسانه ها، تاسیس خبرگزاری ایسنا و بعدتر موج فعالیت خبرگزاری ها، نهاد روابط عمومی پاسخگویی به رسانه ها را با شدت بیشتری تجربه کرد.

اما ارتباطات دوطرفه و بدون واسطه روابط عمومی با مردم، از اوائل دهه ۱۳۸۰ و جدی تر شدن وبلاگ فارسی آرام آرام رقم خورد. در این دوره بود که در بولتن های رسانه ای علاوه بر چکیده روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت ها، مطالب وبلاگ ها نیز جمع آوری می شد و بعضا روابط عمومی ها مجبور به پاسخگویی به نویسندگان وبلاگ ها می شدند. با این حال و قبل از فراگیر شدن شبکه های اجتماعی به ویژه تلگرام و اینستاگرام و در ۳ سال اخیر توییتر روابط عمومی ها، تجربه قابل توجهی در مواجهه و تعامل دوطرفه ی روزمره با مردم را نداشتند.

بر این اساس می توان ادعا کرد فراگیری شبکه های اجتماعی در ایران، اساسا سیاست گذاری و فعالیت روابط عمومی ها را از نهادی با کارکردهای سنتی و به قول قدیمی ها بخش گل و شیرینی تغییر داد و متحول کرد. حالا روابط عمومی های پیشرو علاوه بر پاسخگویی و ماموریت معمول، به دنبال حضور فعال در شبکه های اجتماعی و از آن مهمتر ایجاد تصویری مسئولانه‌ و متعهدانه، پاسخگو و خوش نام تر از مجموعه ی خود هستند.

دوم. پاییز سال ۱۴۰۱ در میانه اعتراضات، بحرانی برای شرکت میهن یکی از غول های لبنیات ایران روی داد. اتفاقی که علاوه بر ضربه به فروش برخی از محصولات به برندشان نیز آسیب وارد کرد که برای فعالان روابط عمومی یک درس قابل توجه است.
واقعیت این است در بسیاری از شرکت های سنتی، اساسا بخشی به عنوان PR وجود ندارد و مدیران ارشد نیز تنها به مسایل تولید توجه می کنند و حتی در هنگامه بحران و اتفاق نیز می خواهند با روش های سنتی موضوع را مدیریت کنند. یعنی مدیران پشت درهای بسته می نشینند و دستورات شان را به بخش روابط عمومی ابلاغ می کنند، که البته دوره ی آن سرآمده و نتیجه ای بهتر از اتفاقات لبنیات میهن برایشان در پی ندارد.
امروزه مدیران روابط عمومی(البته مدیران با کیفیت) مدیران ارشد را از بازخوردهای احتمالی تصمیمات و سیاست هایشان در افکار عمومی آگاه می کنند و با استفاده از نرم افزارهای پایشگر پیش از آغاز یک بحران می توانند از شدت آن مطلع شوند. مدیران روابط عمومی پیشرو باید در فرایند تصمیم سازی برای مدیریت بحران ها حضور داشته باشند و بتوانند برای جنبه های پیچیده برخورد افکار عمومی با موضوع را برای مدیران بیان کنند.

سوم. بسیاری از مدیران به ویژه در بخش دولتی وقتی با بحران روبرو می شوند از مدیر یا مشاور روابط عمومی می خواهند که موضوع را برایشان جمع کند! روابط عمومی خوب موضوع را البته می تواند هدایت کند اما روابط عمومی و مشاور پیشرو نه تنها موضوع را هدایت می کند بلکه تلاش می کند ریشه بحران را نیز خشک کند که علاوه بر ذینفع اصلی که مردم اند، سازمان و مدیر دوباره از این ناحیه ضربه نخورند.

چهارم. ۲۷ اردیبهشت روز ملی ارتباطات و روابط عمومی است. با گسترش رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی روابط عمومی‌ها خط مقدم و پیشانی شرکت‌ها و نهادها شده اند، با این حال آن طور که باید در ساختارهای اداری و اجرایی جایگاه مناسبی ندارند و هنوز سازمان‌هایی هستند که PR را زیر مجموعه دفتر مدیرعامل و مسئول و معاون اداری! تعریف می‌کنند. روابط عمومی‌ها ضربه‌گیر سازمان‌ها هستند اما آن‌قدر که باید قدرشان دانسته نمی‌شود. توجه به روابط عمومی هم در سطح PR هم GR حتما منافع بیشتری برای شرکت‌ها و سازمان‌ها در پی دارد.

طرح صیانت فضای مجازی نشان از ترس طراحان دارد

سیدصادق حسینی، عصرایران، عصر خبر – به دعوت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در جلسه استماع طرح صیانت از فضای مجازی که در سالن امام خمینی طبقه نهم مرکز شرکت کردم.

در این جلسه که با حضور تعدادی از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای برگزار شد چند موضوع را که بیان کردم و نوشتم. لازم است تاکید کنم که از نگرانی ها و چالش های حکمرانی بر فضای مجازی و اینترنت و اعمال قانون در این فضا آگاه هستم و صرفا این پیشنهادات برای رسیدن به چشم اندازی مشترک که منافع همه ی ذینفعان را تامین کند، بیان شده است.

طرح صیانت نشان از ترس طراحان دارد
مجلس یازدهم با مشارکت ۴۲.۵ درصد تشکیل شد که پایین ترین میزان مشارکت در ۱۱ دوره قبل است. با روی کارآمدن نمایندگان جدید، سیل حملات به اینترنت و فضای مجازی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. در چنین فضایی، پیگیری طرح صیانت آن همه از سوی چهره های تندرو و افراطی، این پیام را به جامعه منتقل کرد که طراحان دچار ترس و واهمه اند که می خواهند اینترنت را قطع کنند، اگر در اوج اقتدار و امنیت بودند به دنبال طرح های محدود کننده ی دسترسی به اطلاعات و اینترنت نمی رود.

اظهار نظرهای احساسی و هیجانی نمایندگان، رفتارهای خارج از ضوابط به ویژه طی نکردن روند قانونی ارسال طرح در مرکز پژوهش ها به صحن مجلس و مدیریت عجیب کمیسیون ویژه انگاره ترس را برجسته کرد و مسایل حکمرانی مترتب بر امنیت و حقوق عمومی را به حاشیه برد.

سپردن مدیریت اینترنت به نیروهای مسلح
طراحان طرح صیانت، درگاه‌های ورود و خروج پهنای باند ارتباطی با خارج از کشور را «مرز مجازی» تعریف و در فصل دوم، ماده ۵ صیانت از حریم داده‌ها نوشته اند: مرزبانی دیجیتال و دفاع سایبری از کشور و جلوگیری از بهره‌برداری غیرمجاز از داده‌های مجازی در درگاه‌های ورود و خروج پهنای باند کشور، با محوریت ستاد کل نیروهای مسلح، توسط مراجع ذی‌ربط انجام خواهد شد. حدود و ثغور وظایف با پیشنهاد ستاد کل نیروهای مسلح به تصویب مقام معظم رهبری خواهد رسید.
به نظرم یکی از اصلی ترین اهداف طراحان، همین بوده که نقش دولت به عنوان بخش نظارت پذیر که هر ۴ سال یک بار با انتخاب مردم، تغییر می کند را کم و مدیریت زیرساخت اینترنت را به نیروهای مسلح واگذار کنند. طبعاً و بر اساس قانون، نیروهای مسلح تنها به سلسله مراتب نظامی و فرماندهی معظم کل قوا پاسخگو هستند و عملا امکان نظارت، پرسش و مطالبه گری بخش های مردمی نظام یعنی دولت، مجلس و رسانه ها و نخبگان از آن سلب می شود.
همچنین به دلیل ذات محرمانگی و حفاظتی فعالیت نیروی های مسلح، مباحث مربوط کیفیت سرویس و طرح های توسعه زیرساخت نیز دیگر قابل سوال و پرسش نیست و شفافیت از روی آن برداشته می شود و متاسفانه نیروهای مسلح را به هدف اصلی اعتراضات مردم از کیفیت اینترنت تبدیل می کند که برای امنیت ملی کشور مناسب نیست.

مجلس یازدهم با مشارکت ۴۲.۵ درصد تشکیل شد که پایین ترین میزان مشارکت در ۱۱ دوره قبل است. با روی کارآمدن نمایندگان جدید، سیل حملات به اینترنت و فضای مجازی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. در چنین فضایی، پیگیری طرح صیانت آن همه از سوی چهره های تندرو و افراطی، این پیام را به جامعه منتقل کرد که طراحان دچار ترس و واهمه اند که می خواهند اینترنت را قطع کنند، اگر در اوج اقتدار و امنیت بودند به دنبال طرح های محدود کننده ی دسترسی به اطلاعات و اینترنت نمی رود.

ابهام در تامین حقوق و منافع ذینفعان
ذی نفعان اینترنت شامل مردم یعنی کاربران، تامین کنندگان خدمات، دولت به عنوان حکمران و تنظیم گر هستند در طرح پیشنهادی، تنها به چالش های بخشی از نظام حکمرانی توجه شده و عملا در بخش مربوط به تامین حقوق کاربران و تامین کنندگان که بخش وسیع و گسترده ذینفعان را تشکیل می دهند، دیده نشده و عبارات کلی و مبهمی بیان شده است و تقریبا موضوع را در «سهم ترافیک» خلاصه کرده اند.
نکته ی مهم تر این است که به نظر می رسد طراحان، درک و بینش صحیحی از چالش های پیش روی حکمرانی و اینترنت نداشته اند و کماکان با نگاه فیلترینگ طرح را دنبال می کنند.

خود تحریمی
یکی از مهمترین پیامدهای تحریم، علاوه بر قطع دسترسی های مالی، قطع ارتباط مردم ایران با جهان و کاهش حضور ایرانیان در عرصه های جهانی بوده است که در حوزه ی فناوری از آن به فناتحریم یاد می شود. هم اکنون بسیاری از نرم افزارهای تخصصی و عمومی و سرویس های جهانی از جمله خدماتی از گوگل به بهانه ی تحریم بر روی ایرانیان بسته شده اند.
به نظر می رسد در حالی که آمریکا با تحریم های خود سعی در حذف ایران در عرصه های جهانی دارد، نباید ولو به بهانه های درست، زمینه سازی حذف ایرانیان در عرصه های جهانی دنبال شود.

طرح صیانت: گام چهارم فیلترینگ
گام اول مدیریت بر محتوایی که ظاهرا غیرمجاز تشخیص داده شد، فیلترینگ بود. فرایندی که از ابتدای اینترنت در ایران همراه کاربران بوده و به یک کسب و کار اینترنتی با گردش مالی قابل توجه! تبدیل شده است. فیلترینگ تلگرام از جمله تجربه های درس آمیز حکمرانی در ایران بود که به یک باره با دستور یک بازرپرس، دسترسی حدود ۳۵ میلیون ایرانی به آن قطع شد و مردم مجبور شدند با نصب VPN دسترسی شان به پیام رسان محبوب تلگرام را دنبال کنند.

گام دوم کاهش شدید پهنای باند با هدف نارضاتی مردم از سرویس بود که در مورد وایبر اجرا شد.
گام سوم گران کردن اینترنت بود که طراحان مدعی بودند روش های فیلترینگ دیگر کارایی ندارد و باید با گران کردن ۸ برابری اینترنت، موجب کاهش دسترسی مردم شوند. که این طرح با مقاومت و تدبیر محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت روحانی ناکام ماند.


حالا طراحان طرح صیانت به دنبال آن هستند با سپردن مدیریت دسترسی به اینترنت تحت عنوان «مرز مجازی» به نیروهای مسلح، اهداف فیلترینگی شان را به صورت همیشگی و بدون سوال اجرا کنند.