ما الاندر یک زمانی هستیم که در بین دو شر واقع شدهایم / باید اقرار کنیم که ما مسلماننیستیم و اسلام چیز دیگری است / ما یک سری سلیقهی شخصی ازشرق و غرب جمع کردهایم و اسمش را اسلام گذاشتهایم / واقعاً زمان[دوره] خیلی مشکلی است. حرف بزنی، حرف نزنی، یکحرف میزنی، موج ایجاد میشود، یک کاری میکنی، موج ایجاد میشود / ما خیال میکنیم اگر در زمان حضرت علیع بودیم، در مقابل حضرت نمیایستادیم؟ / حالاچه شده است؟ متاسفانه همه با موبایل مشغول به دنیا شده ا ند / آنوقت ها طلبهها و اهل حوزه، خیلی صاف و ساده بودند الان هم اینطوریاست ولی الان یک مقدار گرفتارند/ من نباید سلیقهی خودم را به شما تحمیل کنم مگرمن فرعون هستم؟ من اگر منطق داشته باشم، با شما بحث میکنم/ خیلیها روی منبر نشستند و به جهنّم رفتند / اگر کسی با ما مخالفت می کند نانش را می بریم.
�
۱- فراز اول از دعای اول حضرت سجاد علیه السلام خداوند را به « اولین » ستوده است . ولی از آنجا که اذهان عموم مردم پیوسته از کلمه اول ، اولیت زمانی را می فهمند و در امتداد زمان ، پیوسته پیش و پس را در نظر می گیرند، امام علیه السلام به این نکته اشاره می فرمایند که اگر چه برای اول هر زمانی ، زمانی برای آن قابل تصور است ولی صفت اولیت برای خداوند متعال غیر از اولیت نسبی است که قبلیت دیگری را می پذیرد . چرا که آن اولیت هرگز قبل پذیر نیست . اول و آخر خداست ، هستی سر و ته ندارد . همه هستی از ازل تا به ابد نشان می دهد که اول و آخر خداست . توضیح آنکه جملگی پدیده ها در نظام هستی معلول هستند و هیچ چیز نیست که از این سنخیت خارج باشد ، پر واضح هست که هر معلولی از علت خود متاخر بوده و به آنها وابسته می باشد . پس هیچ چیز قبل از او وجودی نخواهد داشت . همچنین او آخری است که پس از او آخر دیگری قابل تصور نیست ، زیرا اولاَ هیچ موجودی نسبت به خداوند متعال استقلال ندارد تا بتوان آن را آخر دانست و ثانیاَ خداوند متعال غایت همه موجودات عالم است و غایت هر چیز غیر از خود آن چیز می باشد . در آیات عدیدهای از قرآن کریم نیز به این نکته عمیق برمی خوریم : ، « الی الله المصیر »، « الی الله تصیر الامور » ، « الی الله ترجع الامور»، « الی ربک المنتهی »، « کل الینا راجعون »، « هو اول و آلاخر » و بسیاری از آیات دیگر که حکایت از این حقیقت دارند که غیر از او چیز دیگری منتهی الیه نیست . زیرا اوست که کمال است و عالم به طرف کمال مطلق در تکاپوست اگر چه خود نمی داند .
�
۲- امام سجادعلیه السلام در دومین بحث فرمودند که بینندگان از دیدن او ناتوان هستند . براستی چشمان ظاهر بین ما چقدر توان رؤیت حتی پدیدههای طبیعی را دارد ؟ و نسبت بین دیدنیها و نادیدنیهای او چه مقدار است ؟ حقیقت آنست که دیدنیها اندک و نادیدنیها بسیار است . زیرا دیدنی های انسان در محدوده یک سلسله امواج با طول موجهای متناسب با دستگاه بینایی قرار دارد . همچنین که گوش انسان نیز فقط امواج با طول موجهای مخصوص را می گیرد و از درک بقیه آنها عاجز است . بنابراین قدرت دید انسان بسیار محدود بوده و به جز یک سلسله از امواج خاص که متناسب با ساختار چشم است را ، نمی بیند . البته روشن است که این مقایسه فقط در ارتباط با جهان مادی صحیح می باشد ، زیرا عوالم دیگر از دسترس امواج و نوسانات نوری خارج بوده و به هیچ وجه در ارتباط با ساختار چشم نیست و لذا خارج از قلمرو قوای حسی انسان می باشد ، از این رو دیدن ذات خداوند متعال که آفریدگار همه چیز و خلاق همه عالم از جمله چشم است هرگز باورکردنی نیست . چرا که علت در افق احاطه یا دید معلول قرار نمی گیرد .
�
۳- فراز سوم از دعای اول در بیان عجز واصفان عالم است ، آنان که باید طیران عقول خود را در آن اوج که برتر از آن محال است قرار دهند و به این نکته برسند که ناتوان تر از آنند که بتوانند کمتر وصفی از حقیقت نامحدود و نامتناهی خالق بی همتای خویش را ارائه کنند ، زیرا آنچه در احاطه ذهنی مخلوق در میآید ، محدود است .
�
۴- چقدر خوبست که بچه مسلمانها با همه گرایشهای دانشگاهی که دارند با معانی اولیه و ثانویه آشنا باشند تا از قرآن و نهج البلاغه و صحیفه لذت ببرند . من واقعاَ خودم از تفسیر « نسیم حیات » آقای بهرام پور استفاده می کنم . مثلاَ یکی از نکاتی که برای من خیلی جالب بود معنی « بسـم الله الرحمن الرحیم » است . یعنی به نام خدا برای خدا . آقای بهرام پور ریشهای بحث می کند ، چون ریشه لغات را می یابد بسیار خوب است . انسان وقتی معانی اولیه وثانویه را بیاموزد خیلی نکتههای قرآن برای انسان لذت بخش می شود . مثلاَ وقتی انسان دانست الف و لام بر روی خبر ، مفید حصر است ، آنوقت می فهمد « هوالحی »یعنی چه ؟ می فهمد « هو العلیم ، هو الاول و هو الآخر » یعنی چه ؟ یعنی : جز یکی نیست نقــد این عالم /باز بیــن و به عالمش مفروش
�
۵- قرآن کد عالم هستی است و می خواهد انسان را روشن کند که همه عالم به صورت آیات است . یکی یکی موجودات آیات خدا هستند . « و جعلنا اللیل و النهار آیتین »یکی از آیات خداوند ، شب است . از وقتی که برق آمده است مردم قدر شب را نمی دانند . شب ، روز ، مرد و زن همه آیت هستند. برگ درختان سبز در نظر هوشیار /هر ورقش دفتریست معرفت کردگار .این است که اباعبدالله علیه السلام می فرماید:« عمیت عینٌ لاتراک » ، کور است کسی که تو را نمی بیند . خداوند متعال هم در قرآن می فرماید : « من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی » ، وقتی انسان در این دنیا کور باشد در آن دنیا هم کور است . نه اینکه هر کس چشم ظاهرش در این دنیا ناقص است .آنجا هم کور است . اینها روشن دلاند . البته بعضی هم کور ظاهرند و هم کور باطن . ولی ما به این نابینایان می گوییم روشن دل . بسیاری از مسائلی که ما نمی فهمیم آنها می فهمند ؛ منظور قرآن کریم افراد کور دل اند . « عمیت عین لاتراک » کور است کسی که تو را نمی بیند . خوب حضرت که نفرین نمی کند این یک واقعیت است . این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود /هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار .
�
۶- « بن باز » از آن دشمنان سر سخت شیعه است . او وهابی است . خدا لعنت کند هر کسی را که مسیر بشریت را عوض کند و هر کس را که به جامعه بشریت خیانت کرده است و اگر قابل هدایت هستند ، خدا هدایتشان کند .آن سالی که مرحوم آیت الله العظمی حکیم «رضی الله عنه» به مکه دعوت شدند و در آن جلسه شخصیت ها شرکت داشتند . بن باز هم مفتی ایشان است . بن باز از آقای حکیم سؤال کرده بود که مفهوم واژه « تاویل » که شما می گوئید چیست. آیت الله حکیم فرمودند : تاویل با تفسیر فرق می کند . مثلاَ در آیه « ان من شیعته لابراهیم »درست است که « ه » در « شیعته » به حضرت نوح برمی گردد ولی وقتی می فرماید : « ان من شیعته » یعنی شیعه حضرت علی «علیه السلام» . چرا ؟ چون « اذ جاء ربه بقلب سلیم » دلیلش هم با خودش هست . این گونه نیست که هر کسی بتواند قرآن را تاویل کند . باید کسی این کار را بکند که به تاویل قرآن آشنا باشد . در تاویل کردن باید یک احاطه دیگری هم داشته باشید که غیر از تفسیر باشد . بن باز گفته بود که خوب اگر این تاویل درست نباشد به ضرر شماست . این آقای دکتر بطحایی که استاد حوزه است و در دانشگاه خواجه نصیر است . پدرش آقا سید علی آقا از علمای درجه یک مجلسی که از اعیان و اشراف و مسئولین حجاز در آن شرکت داشتند این بن باز شروع می کند و بر علیه شیعه حرفهای دروغ می زند و تهمت ها به شیعه می زند . بعد این آقا سید علی آقا بلند می شود و با عصبانیت می گوید: به جدم قسم این ها دروغ است . خدا می داند دروغ است . خدا لالت کند . که دیگر بن باز در آن مجلس نمی تواند حرف بزند و لال می شود .
�
۷- این آیات قرآن از اول تا آخر می گویند : « هو » . آی مردم عالم ! این عالم آیت خداست و در بی نشانی نشانی از اوست . آیت خودش را نشان نمی دهد . الان اگر با چراغ قرمز مواجه بشوم ، خوب چراغ قرمز می گوید خطر و دیگر آنجا فکر نمی کنیم که این چراغ از چه چیزی درست شده است . « علیکم بالمواشی لا بالحواشی » سراسر عالم می گوید من آیت خدا هستم و این است که قرآن یک فلش است . قرآن می گوید « هو » و عالم هم می گوید « هو » . دم چو فرورفت هاست هوست چو بیرون رود/یعنی از او در همه هر نفسی های و هوست.
�
۸- ولی افسوس که انسان ها خدا را رها کرده اند . البته انسان عاقل خدا را رها نمی کند . خدا یگانه است ، احد است، صمد است ، لم یلد و لم یولد است ، و لم یکن له کفواَ احد است . مثل و مانند ندارد . آدم خدا را رها کند و دیگران را بگیرد ؟! یار مفروش به دنیا که بسی سود نبرد/آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود.
�
۹- زچشم من چو تویی بر جمال خود نگران /چرا جمال خود را از من همی کنی پنهان .در تفسیر بیت فوق باید بگویم که اولاَ یک حقیقت وجود دارد و آن خداست و عالم مجاز نیست مهمل هم نیست. عالم ، معنی « از » دارد . از خانه ما تا خانه شما از دارد ، از مدرسه تا خانه ، « از » به خودی خود معنی ندارد . معنی رابط دارد ، موجودیت کلمه «از» ، از جنس وجود رابطه است یعنی وابسته است به خانه من و خانه شما . کلمه «از» در اینجا معنی پیدا می کند و الا خودش نه مهمل است و نه مجاز . عالم و انسان و همه موجودات غیر از خدای متعال ، مجاز هم نیستند ، محمل هم نیستند . در هستی یک حقیقت است و آن خدای تعالی و یک قدرت هست و آن قدرت خدای تعالی ، یک علم هست و آن علم خدای تعالی . همهاش علم و همهاش قدرت است ، زیرا که یگانه است . برای یگانه فرض درونی نیست . گفتیم که احد یعنی صمد ، صمد یعنی لم یلد و لم یولد ، لم یلد و لم یولد یعنی و لم یکن له کفواَ احد . یگانه دوم ندارد و دوم برایش فرض نمی شود . حالا که دوم برایش فرض نمی شود . پس بقیه موجودات چه کاره اند ؟ بقیه موجودات عکس اند ، مرآت اند . آن تصویری که شما در آینه می بینی می شود مرآت . عالم عکس است و همه موجودات مرآت هستند . پس حالا چرا آقایان عرفا و فلاسفه وقتی که بحث می کنند موجودات را به سه قسمت تقسیم می کنند : خدا و جهان و انسان . در حالی که گفتیم هستی دو تاست : خدا و جهان ؛ خدا و ماسوی . چون انسان امتیاز دارد و چون انسان چشم و چراغ این عالم است . او را ممتاز کرده اند و همین امتیاز است که بحث در مورد انسان را دارای جوهره کرده است . انسان چیزی است که عالم را خدا برای او خلق کرده است . « خلقت الاشیاءلاجلک و خلقتک لاجلی » ، « سخرلکم ما فی السموات و ما فی الارض » ؛ تمام زمین و آسمان ها برای انسان خلق شده است . انسان به قدری عظمت دارد که خدا به خودش افتخار کرده که این انسان را خلق کرده است . اگر در جائی خداوند متعال گفته است که: « تبارک الله رب العالمین » ،در موقع خلق انسان فرموده است : « فتبارک الله احسن الخالقین » . این انسان از سایر موجودات ممتاز است و خداوند جهان را به خاطر او خلق کرده است .
�
۱۰-حالا این انسان با این امتیاز ، خودش را به شهوات می فروشد . شهوات مقول به تشکیک است. طیران مرغ دیدی تو ز پای بند شهوت /به در آی تا ببینــی طیــران آدمیــت.بنده که دلم می خواهد که دستم را ببوسند ، این شهوت است ، بنده که دلم می خواهد مردم به من سلام کنند این شهوت است . بنده که دلم می خواهد مرید داشته باشم این شهوت است . شهوت فقط محدود به شهوت جنسی نیست . این که من دلم می خواهد معروف بشوم و سمعه و ریا بکنم ، این شهوت است . اصلاَ خود مطرح شدن مایه بدبختی است ، چون « المرء لنفسه لم یعرف ، فاذا عرف صار لغیره » ، وقتی انسان معروف شد دیگر برای خودش نیست . اگر کسی میل داشته باشد که مطرح بشود ، یا خود نمایی کند ، آنوقت خداوند متعال می فرماید من به او نظری ندارم . این کمر آدم را می شکند . البته اگر خدا انسان را مطرح بکند تا مردم از او استفاده کنند آن فرق می کند .
�
۱۱-کتاب « شیعه در اسلام » اثر علامه طباطبائی دو قسمت است . یک قسمتش تاریخ است که همه می دانند و قسمت دومش معارف است که انصافاَ در دانشگاه و حوزه باید تدریس شود . این کتاب آنوقت به ۹ زبان ترجمه شده بود . در صفحه آخر آن یک پیام معنوی شیعه دارد که شما اگر هزار مرتبه آن را مطالعه کنید خسته نمی شوید . اگر کسی به عمق سخن پی ببرد لذت می برد . یکی از جملاتی که در کتاب « شیعه در اسلام » آمده اینست : « عام در پیشگاه خود افسانه ای بیش نیست .» ، مگر علامه طباطبائی پوچ گراست و یا ایدئالیست بوده است . پس چرا اینگونه گفته است . مثلاَ عرفا می گویند : « کل ما فی الکون وهم و خیال » منتهی به حیثیت تقییدیه و تحلیلیه همه چیز هست . من هستم ، تو هستی ، اینها واقعیت دارد . اگر کلمه به کلمه این کتاب « شیعه در اسلام » را به علامه مطهری بدهی از هر کدام یک کتاب در می آورد . در یکی از این کتاب ها آمده است . که خودشناسی و خداشناسی و امام شناسی یک چیز بیشتر نیست . یک خودشناسی است که ما با مفهوم سروکار داریم . اما یک خودشناسی است که ’بقیه عملیه است .
۱۲- حکیم ابوالقاسم فردوسی مقامش خیلی بالاست مقامش هم بیشتر به خاطر این یک بیت شعرش می باشد : جهان را بلندی و پستی تویی / ندانم که ای هر چه هستی تویی یعنی اول و آخر تو هستی و این نهایت توحید می باشد.
�
۱۳-برخی ها در بعضی مسائل چنان وسواس نشان می دهند که قابل توصیف نیست . اگر یک ذره احتمال دهد که گوشه فرش نجس است دیگر در آن خانه هیچ غذایی نمی خورد اما آبروی مردم را به آسانی می برد راست می گویی حقوق مردم را رعایت کن اگر مردی زبانت را نگه دار ای کاش این کلمه را از رساله ها بردارند که « در غسل اگر یک سر موی خشک بماند» چه کسی می تواند ببیند که یک سر مویش خشک است یا تر ؟ رفتی زیر دوش دیگر تمام شد .
�
۱۴- اسلام بصیرت و فقاهت می خواهد اسلام عبادت زیاد نمی خواهد اسلام دنبال کمیت نیست دنبال کیفیت می باشد .
�
۱۵-ابن ابی الحدید سنی معتزلی می گوید : این خطبه حضرت علی « علیه السلام » را که در ذیل « الهکم التکاثر » است که ترسیم حال محتضر است را حدود هزار بار خواندهام . ابن ابی الحدید سخنشناسی است که انصافاَ شرح او در نهج البلاغه از بهترین هاست . یک مقدار از کتاب « علی و فلسفه الهی » را بخوانید تا بفهمید که اگر کسی بخواهد نهج البلاغه را شرح دهد چگونه باید وارد شود . ابن ابی الحدید می گوید در طول پنجاه سال ، هزار بار آن خطبه را مطالعه کردهام . این شرح نهج البلاغه را او در طول چهار پنج سال نوشته است ولی معلوم می شود که یادداشت داشته است زیرا در طول زندگیاش با نهج البلاغه سروکار داشته است و چهار پنج ساله نمی شود این کتاب را نوشت . کتاب نوشتن آسان نیست . دهخدا کتابش را در چند سال نوشته است ولی باید دانست که چقدر یادداشت داشته است . ابن ابی الحدید عالم بزرگی است که سنی ها نمی توانند بگویند سنی است و شیعه هم نمی تواند بگوید شیعه است . یک استخوان محکمی در گلوست . قاضی القضات بوده و کجدار و مریز حرف زده است و الا خیلی مطالب عجیبی دارد که مدرک خوبی است .
�
۱۶- معمولاَ بین فقها و عرفا خیلی میانه خوبی نیست . در حالیکه عرفا فقها را قبول دارند . ولی یک عده از فقها یی که با عرفان سروکار ندارند عرفا را قبول ندارند که در این مورد داستانهای فراوانی داریم ولی آقا سید جمال از عرفایی است که از مراجع بسیار بزرگ بود که در زمان آقای بروجردی از او تقلید می کردند . این حالات خطرناک است زیرا آدم خیال می کند که خداست . اینجاست که استاد می خواهد . قبل از اینکه استاد بخواهد آدم باید بداند که « لا الله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ». من بشری هستم سراپا نیاز و از خود هیچ ندارم . مولای متقیان امیرمومنان « علیه السلام » می فرمایند : « کفی بی عزا ان اکون لک عبداَ و کفی بی فخراَ ان تکون لی رباَ » ؛ افتخار من بندگی است.
�
۱۷-در عالم یک حقیقت بیشتر نیست و آن خداست . او اول است ، او آخر است ، او ظاهر است ، او باطن است ، او حاضر است ، او ناظر است ، این خبر هم که می بیند خبر تفضیلی نیست ، خبر تعیینی است . مثلاَ « الله اکبر » یعنی چه ؟ خدا بزرگ است یا بزرگ تر ؟ خدا بزرگ است . اگر بگوییم بزرگ است « من ان یوصف » خوب است ، یعنی از آنچه که توصیف می شود ، بزرگتر است . امام می فرماید که نماز یک موج است بین تکبیر و تسبیح « الله اکبر » یعنی خدا بزرگ است ، یا مثلاَ « تزودوا فان خیر الزاد التقوی » . حالا این خیر چیست ؟ تعیین است یا تفضیل؟. « السجن احب الی » تفضیل است یا تعیین ؟ یعنی نزد حضرت یوسف « علی نبینا و آله و علیهم السلام » آن عمل زشت بود ولی زندان بهتر بود ؟! نه خیر این تعیین است . « ان خیر الزاد التقوی » یعنی فقط چیزی که مفید است تقوی است . زیرا امیر المومنین « علیه السلام » می فرماید : « لا خیر فی ازواد الدنیا الا التقوی » ؛ خیری نیست به جز تقوی .پس منحصر شد که فقط تقوی است که خدا پسندانه است . دعای جوشن کبیر هم می خوانید به این ترنیب بخوانید . ببینید همه اش خداست . اول و آخر خداست ، ظاهر و باطن خداست ، شاکر و مشکور خداست ، عارف و معروف خداست ، عاشق و معشوق خداست. چیز دیگری برای کسی باقی نمی ماند . حالا بقیه موجودات چه هستند : « اگر نازی کند از هم فروریزند قالب ها » به این دلیل است که شاعر می گوید : زچشم من چو توئی بر جمال خود نگران / چرا جمال خود از من همی کنی پنهان.
�
۱۸-حکم شد که آیت الله شوشتری را بکشند گفتند این وقتی اسم علی را می آورد صلوات می فرستد حکم اعدامش آمد یکی از علمای سنی گفت لحمک لحمی مگر حدیث نبوی نیست بدون صلوات ذکر علی بی ادبی می باشد.
�
۱۹- آیینه عکس خود را نمی بینید . در چشمِ عکس ِ خودتان هم خودتان را می بینید . عکس شما کاره ای نیست . آن عکس بیننده شما نیست او یک عکس است ، او تابع شماست . اگر بگویم یک انسان کامل هرچه خدا دارد او هم دارد ، هیچ اشکال ندارد ولی به اعتبار استقلال و تابعیت او انسان کامل تابع است و خداوند مستقل اگر بگوییم انسان کامل استقلال دارد ، کفر است . حضرت علی « علیه السلام » و حضرت زهرا « سلام الله علیها » بنده خدا هستند . پس در آیینه تو خودت را تماشا می کنی ، پس از چه روی من خسته گشته ام حیران ، که عبارت « من لی غیرک » از دعای کمیل هم گویای همین مطلب است . یعنی غیر از تو نیست .جز یکی نیست نقـــد این عالــــم از بین و به عالمــش مفـــــروش /یار مفروش به دنیا که بسی سود نبرد .
�
۲۰- این دعای کمیل ، این عبادات و این زیارتها ، واقعاَ گنجینه هایی هستند که هیچ کس به غیر از شیعه آنها را ندارد . این زیارت ها در واقع صاعد است . چو حسن روی تو را کس ندیده جز چشمت /پس از چه روی من خسته گشته ام حیران/چگـــونه غیر تو بیند کسی که غیر تو نیست/بدان سبب که تویی عیـــن جمله اعیـــان .خدا حیرتمان را زیاد کند . من متاسفانه بیانم ناقص است ، اصلاَ خودم ناقصم ، از کوزه همان برون ترواد که در اوست؛ « کل یعمل علی شاکلته » .
�
۲۱-علم ، کمِ آن ضرر دارد . باید انسان خیلی علم داشته باشد و الا کمش ضرر دارد . هیچ باسوادی نمی آید به خدا و مذهب اشکال کند و هیچ بی سوادی هم نمی تواند . پس چه کسی اشکال می کند؟ آدم کم سواد . حالا آدم ناقص همه چیزش ناقص است . معذرت می خواهم اگر کسی بیاید و به من بگوید خدا را اثبات کن به او می گویم : خیلی خری . آخر این کتاب و این بلندگو تصادفاً اینجا نیامده است . آن وقت این عالم با این همه تشکیلات که درون یک سلول آن هزاران آیت و آیت الله وجود دارد آنوقت می گویی خدا را اثبات کن ؟! تو غیر خدا را اثبات کن . تو اصلاَ نمی توانی غیر خدا را اثبات کنی . اگر کسی هم به من بگوید قیامت و آخرت را برای من اثبات کن باز به او می گویم : خیلی خری . یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر آمده اند و گفته اند که قیامتی هست ، آنوقت تو می گویی آن را اثبات کن ؟! اگر یک بچه به تو بگوید در لباست عقرب است احتیاط می کنی . چطور حرف یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر را باور نمی کنی ؟!
�
۲۲-قرآن باید در جامعه مطرح شود . قرآن فقط تجوید نیست . قرآن کتاب انسان ساز است . قرآن برای همه آمده است؛« هدی للناس ». منتهی چه کسی از آن استفاده می کند ؛« هدی للمتقین » .
�
۲۳-ما می گوییم آفتاب خانه ما ، آفتاب خانه شما ؛ در حالی که همه اینها یکی است و یک آفتاب بیشتر نیست . علامه طباطبائی در آن کلام آخر در پیام معنوی شیعه در کتاب « شیعه در اسلام » می فرماید که : « خودشناسی و امامشناسی و خداشناسی یکی است . » ؛ چرا ؟ مثلا ما می خواهیم خودمان را بشناسیم . ما حیات داریم ، ما قدرت داریم ، واقعیت داریم. می گوییم حیات من ، قدرت من ، شنوایی من ، بینایی من ، اراده من ، تکلم من ، من هستم و این درست است و نمی شود انکار کرد خوب این من چه کاره است ؟ . تمام این بدبختی های ما مربوط به همین «من » است . « هر قبله ای که بینی بهتر ز خود پرستی است » . این من است که به او باید خدمت کنم . من باید سخنرانی کنم نه کس دیگر . این منیت یک جهنم بزرگی است . همه مشکلات جامعه مربوط به این منیت است و به خاطر همین منیت کمالات دیگری را نمی توان دید ولی اگر این طور نباشد همه همدیگر را کمک می کنند .
�
۲۴- آقای قاضی یک کلمه می گفت : « خودبین نباشید ، خدابین باشید» . بعد سه ساعت سرش را پایین می انداخت و به فکر فرو می رفت و حضار نیز چنین می شدند؛ و مثل بنده جاهل نبود که بیهوده حرف بزند . بر باد فنا تا ندهی گرد خودی را /هرگز نتوان دید جمال احدی را.وقتی این من شکسته بشود مضاف می ماند و مضاف الیه می رود . « التوحید اسقاط الاضافات» . آفتاب خانه من ، آفتاب خانه شما ، آفتاب مدرسه و دانشگاه همه اش یک آفتاب است این تقید است که انسان را نگه داشته است و الا اگر این تقید بشکند انسان می شود قدرت و علم . این معنی امام است وقتی منیت را بشکند خودش را بشناسد.وجودمامعمایی است حافظ/که تحقیقش فسون است و فسانه .این جا دیگر آدم راحت می شود . می بیند که یک قدرتی هست و علمی هست که آن هم امام است . در پشت سرش هم دیگر خبری نیست و دائما او پادشاه مطلق است و در کمال عز خود مستغرق است . او دیگر چیزی نیست ، نه این که نیست. « آن را که خبر شد خبری باز نیامد» . خداوند متعال یک آیینه بزرگی به نام انسان خلق کرده است . و انسان های بالفعل کاملی هم گذاشته است که مردم را هدایت کنند . سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی / عشق محمد بس است و آل محمد.
�
۲۵-ز بس که پرده عصیان گرفته چشم مرا/ تو در کنار منی من تو را نمی بینم .امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) الان از نظر فیزیکی یا کربلاست یا نجف یا مشهد و یا مدینه . امروزه خیلی ها دکان باز کرده اند و می گویند مثلا در مکه با امام زمان فالوده و بستنی خورده ایم . اینها دروغ است . مگر می شود هر کسی با سرّ الله آشنا شود . خود پیغمبر خدا در بین مردم بود ، ابولهب و ابوجهل او را می دیدند . امیر المومنین « علیه السلام » را ابن ملجم هم می دید . امام حسین « علیه السلام » را شمر هم می دید . اما خداوند یکی را سرّ الله قرار داده است و مخفی کرده است . آنوقت من بیایم و به راحتی با اسرار آشنا شوم . ما الان ظرفیت نداریم . رهبر اینجا بیاید شلوغ می کنیم. خود امام زمان فرمودند : دوست من باشید ، من خودم سراغ شما می آیم.سید پینه دوزی بود که همه علمای تهران قبولش داشتند . حضرت روزی خارج از نوبت به او فرمودند این کفش را بدوز . سید پینه دوز به ایشان گفت : نوبت این آقاست حضرت دوباره فرمود . سید باز هم گفت نوبت دیگری است . حضرت باز هم تکرار کرد و سید بلند شد و حضرت را بغل کرد و گفت : آقا اگر یک دفعه دیگر حرف بزنید به همه می گویم آن آقایی که دنبالش می گردید اینجاست . بعد حضرت خندید و گفت بارک الله . حضرت انجام وظیفه می خواهد و آنها از ما فقط صداقت و وظیفه می خواهند . امام داشتند او را امتحان می کردند .
�
۲۶-خوب حالا به کربلا برو در حالیکه بچه فقیر از گرسنگی دارد می میرد و خرج او را نمی دهد . ما امام حسینی را که در کربلاست قبول نداریم ؛ درست است که بدن مبارکش آنجاست اما هر جا خدا هست امام حسین هم هست . امام حسین « علیه السلام » مظهر اول و آخر است . مظهر ازل و ابد است . او قائده الامم است . قائده جمع قائد است یعنی رهبر . امام زمان رهبر تمام ذرات جهان از ازل تا ابد است . او همه چیز را می بیند و می داند وجود فیزیکی حضرت را کسی نمی بیند . یک اوحدی از مردم مثل سید طاووس و بحرالعلوم می توانند او را ببینند . به سید بحر العلوم گفتند اگر کسی ادعای رؤیت امام زمان را کرد چه کنیم ؟ گفت تکفیرش کنید . اصلاً می گویند بحرالعلوم به خاطر این بحرالعلوم شد که در یک مسیر صحرا حضرت را دید ولی نشناخت و حضرت او را در آغوش گرفت ، با این حال که نشناخت شد بحرالعلوم .
�
۲۷- به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من / چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا. حالا اگر کسی با ما مخالفت کند نانش را می بریم . هی بگیم علی علی . آقا نه ما باید بگوییم معاویه معاویه یزید . علی کجاست؟ علی قاتلش را سفارش می کند من کسی باهام مخالفت کند نانش را می برم. نان دادن هنر است یا نان بریدن .
�
۲۸- بعضی از علما می گویند که شعر مطلقا کراهت دارد ولی هر نظمی شعر نیست . بین نظم و شعر ، عام و خاص من وجه است . در ماده افتراق یک تشابه وجود دارد . اگر شعر به معنی نظم کراهت داشته باشد ، سید ابن طاووس که از آب شب پرهیز می کرد خودش در روز جمعه نمی گفت :نزیلک حیث ما اتجهت رکابی /و ضیفک حیث کنت من البلادی .این شعر نظم غیر از شعر ارسظویی و خیالی است . بله مرحوم حاج شیخ عباس قمی گفته است که به حق هم گفته. این جمله که « دیشب شام خوردم امشب هم نمی خورم » این می شود شعر . شب شعر و مشاعره اشکال دارد . شعرشناسی اشکال دارد ، نه اینکه شعر اشکال دارد . مثلا ؛ علمای بزرگ ما در راه نجف و کربلا مشاعره می کردند ، نه این که میم بیار ، لام بیار بگویند . به این صورت که او می گوید :هرگز نشد از سرّ علی کس آگـــــاه / زیرا که نشد کس آگه از سر الله / یک ممکن و این همه صفات واجب / لا حــــــول و لا قـوه الا بالله.آنوقت دیگری می گوید :زهرا که نشد کسی ز قدرش آگـــاه/غیبی است که نیست سوی او کس را راه/ یک دختر و گنجهای اسرار علـوم لا حــــــــول و لا قــــــــوه الا بالله .یا مثلا : ای فاطمه ای منشأ خیر و برکات /مهر تو بود قبولی صوم و صلوه /فرمود نبی ، خدا گناهش بخشید /آنکس که برای تو فرستد صلوات.خوب این بیت فوق یک حدیث ست . یا مثلا : به حق سجاده تزئین کن، مهل محراب و منبر را /که دیوان فلک سوزد از آن سازند محمل ها.
�
۲۹- آقا جان گله بی چوپان چه ارزشی دارد .این جوانان ما به چه کسی پناه ببرند ؟ اطرافشان را انواع فساد و آتش ها گرفته است . حالا ما هم برویم منبر بگوییم آقا تقوا داشته باشید . با این حرفها نمی شود . البته وظیفه است که بسیار بگوییم . یکی از وظایف حتمی همه ما دعا کردن برای نسل جوان است . چون این ها سرمایه ما هستند. ای جوان ! فقط ببین که امام زمان ناظر توست. این صدر الخلائق ذوالبر و التقوی ؛ این باب الله الذی منه یؤتی ؛ این وجه الله الذی الیه یتوجه الاولیاء .آقا جان! عمر من دارد تمام می شود ولی کار پسندیده ای نکردم . تمام این اعمالم ، نمازم ، همه عباداتم گناه است . به چه کسی پناه ببرم . دستگیری جز تو نمی شناسم . آقا ، فرمانروای کل عالم تویی . خدایا همه جامعه بشریت را نجات بده . دلبرا دست امید من و دامـــان شما / سر ما و قـــدم و سرو خرامــــــــان شما /نه در این دایره سرگشته منم چون پرگار/چرخ سرگشته چو گویی است به چوگان شما /فرش بلقیس نه شایسته فرش ره توست /عاصف اندر صــف اطفال دبستـــــان شما .
�
۳۰- عاصف بن برخیا فقط یک سر سوزن از علم بی پایان اهل البیت را داشت . با این حال توانست با سرعت مافوق سرعت نورتخت بلقیس را حاضر کند . می گویند وقتی فتنه روسها مردم را اذیت می کرد ، یک نفر تیر خورده پیش دکتری آمد و گفت من را جراحی کن. دکتر گفت این کار مقدمات می خواهد . آن مرد زخمی گفت : من آن را آماده می کنم بعد افتاد و بیهوش شد . و بعد از جراحی دکتر از او پرسید : آیا شما از یاران امام زمان هستید؟ گفت : نه . باز پرسید آیا امام زمان را دیده اید؟ گفت :نه ولی هفت نفر هستند که خدمت امام زمان می رسند ما با آنها ارتباط داریم . گفت : پس به آقا بگویید این فتنه روسها خیلی مردم را اذیت می کند . او گفت : بروند مهم نیست . بعد تا غروب قشون روس از ایران رفت !.ببینید که یک نوکری که در ارتباط با نوکر امام زمان است این گونه است .
�
۳۱-« امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء » . مضطر حقیقی امام زمان است . قرنهاست که از پشت پرده همه را می بیند و از گرفتاری عالم خبر دارد . اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش /نجف رفتی ، کربلا رفتی ، کاظمین رفتی یاد ما هم باش .
۳۲- دنیای ظلم و جور و ستم است. اگر آدم از ناراحتی وجود اینهمه بیعدالتیها دق کند و بمیردجا دارد. به خدا اگر منفجر بشوید حق دارید. انسان این همه ظلم و جنایت را ببیند و دست به روی دست بگذارد، مشکل است. خدایا صاحبمان را برسان! خدایا درست است بدیم، بنیاسرائیلهم بد بودند، ولی حضرت موسی به فریادشان رسید. همهی انبیاء منتظر حضرت مهدی بودند.خدایا فرجش را برسان.أباصالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ما هم باشنجف رفتی، کاظمین رفتی، کربلا رفتی یاد ما هم باش
�
۳۳- امام زمان قرنها ظلم و جور دیده است. حضرت، تمام این جریانات ظلم و ستمها را در دنیامیبیند، این چقدر سخت است. اگر یک خانوادهای ناراحت باشند، آن پدرِ خانواده چه حالیخواهد داشت؟
�
۳۴- خود حضرت فرموده است که (وَ أکْثِرُوا الدُّعاء بِتَعجیلِ الْفَرَجفَاءنَّ ذ’لِکَ فَرَجُکُم) فرج شما در همین است، چه فرج عمومی بشود چه نشود، که فرج عمومیمیشود انشاءاللّه. اینکه چه موقع فرج عمومی میشود معلوم نیست، هیچ چیزی جز ارادهیخداوند، حتمیّت ندارد، حالا ممکن است الا´ن و ممکن است ده سال دیگر و یا یک میلیارد سال دیگرفرج عمومی شود، نمیدانیم. ولی این را میدانیم که الا´ن دنیا در یک منگنه و تنگنایی واقع شدهاست که باید یک دستی پیدا بشود تا این ستم را از روی زمین بردارد و این کار ما نیست. ما الا´ندر یک زمانی هستیم که در بین دو شر واقع شدهایم، بین دو خیر واقع نشدهایم، مثل اینکه یک نفرسرطان گرفته است و یا باید دستش را قطع کنند و یا اینکه از این مرض بمیرد، این هر دو شراست، حالا همهی کارها واقعاً بین دو شر واقع شده است. دورهی عجیبی است، معلوم نیست کهدر تاریخ امتحانات شیعه چنین دورهای سابقه داشته باشد. شیعه الا´ن در فشار مخصوصیاست. این سختیها تناسب غیرمستقیم است، هرچه فرج نزدیکتر باشد، شدّت، بیشتر است. آخرنمیشود یک مریض بگوید میخواهم خوب بشوم ولی آمپول نمیزنم، مثل ماجرای آن کسی کهمیخواست بر روی بدنش عکس شیر را خالکوبی کند ولی تحمّل درد آن را نداشت. ما ذیالمقدّمهرا میخواهیم ولی بدون مقدّمه نمیشود.
�
۳۵- فرج عمومی حضرت آنست که حضرت، حکومت اسلامی تشکیل بدهد. ما یک قدم به عنواناینکه جمهوری اسلامی را قبول کردهایم به اسلام نزدیک شدهایم؛ ولی هیهات! تا اسلام، وضعیتموجود با واقعیت مطلوب فاصلهی زیاد دارد. نمیتوانیم چشمانمان را ببندیم و بگوییم هیچاشکالی نداریم و همین دولت الهی است. چرا وقتی اسم خاص حضرت را میآوریم، بلندمیشویم؟ برای اینکه حضرت در وقت بلند شدن، یک نظر خاص – نظر عام حضرت شامل همهمیشود – به ما میکند. یعنی خود حضرت از قیام خودش خوشش میآید. خود حضرت منتظِراست. او امام منتظَر است ولی خودش چشمانتظار است. وقتی شما برای حضرت دعا میکنی،بهترین کار را برای حضرت انجام میدهی. خوب وقتی شما به یک بزرگی محبّت میکنی او چندگونه به شما جواب آن محبّت را میدهد. اولاد شما، نسل شما، زندگی شما و فهم و بصیرت شما،همه را مورد عنایت خاص قرار میدهد، این میشود فرج خصوصی.
�
۳۶- البته ما باید برای این نظام تلاش کنیم امّا نباید خیال کنیم که ما چوناین نظام را قبول کردیم پس ما مسلمانیم. نخیر! مسلمان نیستیم و باید اقرار کنیم که ما مسلماننیستیم. اسلام چیز دیگری است. الا´ن اگر بنده بگویم من نمونهی حوزهی علمیه هستم، اصلاًمردم از حوزهی علمیه متنفّر میشوند. باید بگویم من هم یک طلبهی ناقص از حوزه هستم، اگریک نواقصی از من دیدی، آنها را به حساب حوزه نگذار. من یک مسلمان کالی هستم. اگر از مناشکالی دیدی به اسلام لطمه نزن. مرحوم جمالالدین اسدآبادی – خدا او را رحمت کند – میگفتباید اول بگوییم ما مسلمان نیستیم، بعد تبلیغ اسلام را کنیم. ما یک سری سلیقهی شخصی ازشرق و غرب جمع کردهایم و اسمش را اسلام گذاشتهایم. عروسی و عزای ما اسلامی است؟مراسم و رفتارهای ما اسلامی است؟ کجای ما اسلامی است؟ البته اینطوری نیست که فکر کنیمحضرت وقتی بیایند، من عوض میشوم و نفوس عوض میشوند. منتها من جرأت نمیکنم کاربد کنم. الان جرأت نمیکنم از ترس قانون شرابفروشی باز کنم ولی در خانهام میتوانم شراببسازم. امّا آنوقت جرأت نمیکنم در خانهی خودم هم شراب بسازم، نه اینکه نخواهم این کار رابکنم. آن کسی که میخواهد دزدی کند دیگر نمیتواند، نه اینکه نمیخواهد دزدی کند. اینطورینیست که وقتی امام زمان بیاید همهی نفوس، مسلمان میشوند، نخیر، چنین چیزی نیست، چرا؟چون قرآن میفرماید: (وَ ألقَین’ا بَینَهُمُ الْعَد’اوَهَ وَ الْبَغْضاءَ اءلی’ یَومِ الْقِی’امَه) تا قیامت، این بشرهمینطوری است. منتهی همینطور که برای حضرت سلیمان، همهی جن و انس در خدمتشبودند، وقتی حضرت بیاید، همهی قدرتها در دست اوست. آنوقت آدم از در و دیوار و عیالخودش و از شنود شدن حرفهایش میترسد. وقتی اینطور شد من دیگر میترسم خلاف کنم. نهاینکه خیال کنیم نفوس ما عوض میشود ولی الان اگر انسان کاری کند امام زمان راضی شودهفتاد برابر آن وقت است، منظور از هفتاد، عدد نیست، کنایه از کثرت است، یعنی اعمال خیلیارزش دارد. شما الان هرکار خوبی بکنی، هفتاد برابر آن وقت است. ما کافی است واجب را انجامدهیم و حرام را ترک کنیم آنوقت سلمان زمان میشویم. اگر کسی به واجب عمل کند و حرام راترک کند، خدا دستش را میگیرد و او را هفت شهر عشق میگرداند. ما خیال کردهایم کلاساخلاق امجد کسی را میسازد، نه، چنین نیست! امجد خودش را نساخته، بعد بیاید تو را بسازد؟از این کلاس اخلاق به آن کلاس اخلاق. یک عده شیّاد هم در جامعه افتادهاند و فرمول دستشاناست و از غیب هم میگویند و اسرار بقیه را فاش میکنند. آنوقت یک عده شیّاد با این جوانهاافتادهاند. خدا قوام را رحمت کند. وقتی خطایی میدید عبا را به سر میکشید تا نبیند. بزرگان مامظهر ستّاریت بودند، مظهرِ (ی’ا مَن ظَهَرَ الجَمیل و سَتَرَ القبیح) بودند.
�
۳۷- یک زمانی در جامعه وقتی یک مرجع دستور میدهد، همه به پایش میافتند و حرفش را اطاعتمیکنند ولی الان اینگونه نیست. همین عبدالحمید مولوی، مفتی سنیها وقتی که دو نفر کاندیدامیشوند، او میگوید به فلان کس رأی بدهید، همه اطاعت میکنند، یک وقت اینطوری است،شیعیان گوش شنوا دارند، خوب آن با وضعیت الان ما فرق میکند.یک وقت جامعه به گونهای است که وقتی میرزای شیرازی میگوید الیوم استعمال تنباکو وتوتون، بأیّ نحو کان، در حکم محاربه با امام زمانعج است، همه، این حرف را اطاعت میکنند،حتّی پدر من میگفت یکی از علما در سرداب، قلیان از دستش افتاد و شکست – خوب مسألهیتنباکو، یک مسألهی سیاسی بود – بعد او گفت این حکم، حکم امام زمان است که موجب شد ایناتفاق بیفتد. حتّی جامعه به گونهای بود که شرابخوار، مست بود و شراب خورده بود ولیمیگفت هرکه سیگار و چپق بکشد، من شکمش را پاره میکنم. به او میگفتی تو دیگر چرا اینحرف را میزنی؟ میگفت حکم، حکم امام زمان است.آیا ما در چنین زمانی هستیم؟ واقعاً زمان خیلی مشکلی است. حرف بزنی، حرف نزنی، یکحرف میزنی، موج ایجاد میشود، یک کاری میکنی، موج ایجاد میشود، چارهای نیست که شبو روز دعا کنیم که خدایا فرجش را برسان و ما را مورد پسند امام زمان قرار بده. یکی از عللاصلی نیامدن امام زمان این است که ما گوش شنوا نداریم؛ (لا’ لِامری تَعَقُّلٌ و لا’ مِن أولِیائی تَقْبَلُ) .ما تیغ ذوالفقاریم، باکی ز کس نداریمجز کربلا به کویی میل و هوس نداریم.
�
۳۸- ما خیال میکنیم اگر در زمان حضرت علیع بودیم، در مقابل حضرت نمیایستادیم؟ نخیر!ما اینطور اطمینانی از خودمان نداریم! ما امتحان خودمان را در تاریخ دادهایم. دوستان امامحسنع به امام توهین کردند!خلاصه در یک زمان بسیار بسیار مشکلی هستیم که یک ظرافتهای فوق برنامهای میخواهد،یعنی فوق این طرز تفکّری که ما داریم. فقط باید شب و روز دعا کنیم که خدایا فرجش را برسان.
۳۹- آقای صدیقی وقتی رفته بود که در سالگرد آیتاللّهالعظمی بهاءالدینی صحبت کند، وقتیداشت روضه میخواند یک مطلبی به ذهنش آمد که خیلی سوزناک بود و بغض همه را ترکاند.وقتی امام حسین(ع) در خاک و خون میغلطید، سپاه ابنسعد گفتند امتحانش کنید، او غیرتاللّهاست، به خیمهها حمله کنید، حضرت با آن حالش روی زانو ایستاد و فریاد زد: ای مردم! (اءنلَمیَکُن لَکُم دین فَکونوا أحراراً) تا من زنده هستم به حرم من نزدیک نشوید. تا اینجا را میدانید،ولی آنچه که آقای صدیقی به زبانش آمد این بود که سپاه ابنسعد پس از فریاد امام حسین(ع) ازخیمهها برگشتند و بعد از شهادت حضرت به سمت خیمهها رفتند، ولی مقابل چشم أمیرالمؤمنین آن ماجراها را به وجود آوردند.
�
۴۰- همه جا بروم به بهانهی تو که مگر برسم در خانهی توهمه جا دنبال تو میگردم که تویی درمان همه دردم یا أباصالح نظری مولا یا أباصالح نظری مولایا أباصالح نظری مولا یا أباصالح نظری مولامن ناقابل به تو دل بستممکشی دامان خود از دستمیا أباصالح نظری مولا یا أباصالح نظری مولایا أباصالح نظری مولا یا أباصالح نظری مولاخدایا ما را به حضرت، که کهف حصین است، پناهمان بده! خدایا! فرجش را برسان.
۴۱- وقتی از خواب بلند میشویم یک سلام به همهی اولیاء وانبیاء و شهداء بگوییم. آیا آنها جواب سلام ما را نمیدهند؟ جواب سلام آنها چگونه است؟«السلام علی تخته فولاد السلام علی وادیالسلام» برای همهی آنها یک سلام میدهیم و همهشانهم جواب میدهند.آیتاللهالعظمی آقاشیخ محمّدتقی آملی به شیخان رفته بودند و وقتی گفته بودند «السلامعلیکم» یکدفعه دیده بود همهی علما بر روی قبر نشستهاند.
�
۴۲- مردنی در کار نیست. این که فکر کنی قبر اینست که بروی و در آن بخوابی و پشتت را به خاکبگذاری، این حرفها نیست. شاید اینگونه تمثیلی برای آدم بشود ولی اینگونه نیست که ماگوشمان را روی قبر بگذاریم ببینیم نکیر و منکر آمدهاند یا نه و یا قبر را بشکافیم ببینیم آن مرده،تکان خورده یا نه؟ اینها درست نیست. مردن، رفتن از این خانه به آن خانه است. عزرائیل هم یکوجود خطرناک نیست، عزرائیل یک ملک بسیار زیبای خداست، منتها من آئینهی وجودم خراباست و عزرائیل را به صورت خودم میبینم و الاّ اگر آیینه صاف باشد، حضرت عزرائیل خیلیزیباست. اگر مؤمن باشیم یک دستهگل میدهد تا بو کنیم و به بهشت برویم. عزرائیل بدوناجازهی مؤمن جان او را نمیگیرد.
�
۴۳- تا از صحّت حدیثی مطمئن نشدهایم نباید آن را بخوانیم. اسلامشناسی خیلی مشکل است. یکفقهاش هشتاد سال کار میخواهد. بعد هم که فقیه میخواهد نظر بدهد، اصحاب استفتاء را جمعمیکند. در یک احکام که قطرهای از دریای معارف هم نیست، هشتاد سال باید استخوان خم کرد،آنوقت در معارف به این بزرگی که فقهاکبر است، به راحتی نباید نظر داد. امروز از غیرمحکماتنباید حرف زد. لزومی ندارد که منبر ما بگیرد.
�
۴۴- خدایا همه جایمان اشکال دارد، بالاتر از همه، بنده هستم. چه باید کرد؟ فقط باید دعا کرد تاسرپرستمان بیاید. گلهی بیچوپان چه ارزشی دارد؟ ما صاحب داریم و باید او دستمان رابگیرد. همانطور که وقتی یک یهودی برای لطمه زدن به عقیدهی شیعه یک قالب گلی درست کردهبود و آن را روی انار قرار داده بود تا جایش بماند بعد به شیعیان گفته بود یا دلیل بیاورید و یاشما را میکشیم، آنها گفتند سه روز مهلت بدهید، وقتی روز اول و دوم نتوانستند مشکل را حلکنند روز سوم خدمت امام رفتند و حضرت به آنها فرمود: چرا همان شب اول نیامدید؟ ما بر شماحاضر و ناظریم. ما پشتوانه داریم ولی مشکل از ماست.
۴۵- الحمدللّه که غرق نعمتیم و حالیمان نیست، جملهی «حالیمان نیست» را بگویید تا بفهمیمحالیمان نیست. با حمد و استغفار، همهی خوبیها را میخواهند به ما بدهند. (تدرک بذلک الخیرکلّه) چرا جامعهی ما استغفار نمیکند؟ در قدیم وقتی صبح به حمام میرفتند اذکار(أستغفراللّه) و (لاحول و لاقوه الاّ باللّه) را میگفتند. وقتی به دکان میرفتند ذکر میگفتند. حالاچه شده است؟ همه با موبایل مشغول به دنیا شده ا ند. ما در دنیا خلاصه شدهایم.
ولیّ مطلق الهی و ولیّ فقیه دو چیز متفاوت اند؛ مثنوی اگر بصورت نثر در بیاید، بهترین کتاب تدریس فلسفی، کلامی، عرفانی و اخلاقی است؛ اگر ما بازار را براى پول و علم را براى قبولى دانشگاه و دکتر را فقط براى شفا مى بیـنـیـم فـرقى با کمـونیسـت هـا نداریم؛ مستی دنیا خیلی بدتر و نجستر ازشراب است؛ مشکلترین و حساسترین برنامهی روحانیت امروز، تحمّل قول مخالف است.
�
۱- میگویند ابنتیمیه باهوشترین افراد است ولی بسیار متحجّر است، آنقدر رد منطق نوشتهاست ولی در تحجّر یگانه است. تحجّر نباید باشد. باید معلومات را کنار بگذاریم و سراغ قرآنبرویم، اگر یک مقدار نان خشک را برداریم و کنار سفرهی رنگارنگ برویم، درست نیست. خداسفرهی رنگارنگ انداخته است، قرآن «مأدبهاللّه» است و سفرهی رنگین خداست، آنوقت منبیایم نان خشک خودم، معلومات جاهلانهی خودم را حمل بر قرآن کنم؟! این درست نیست. بایدمعلوماتم را دور بریزم و بعد سراغ قرآن بیایم، ببینم قرآن چه میگوید. عقبماندگی مسلمانان بهاین دلیل است که نمیگویند قرآن چه میگوید، میگویند ما چه میگوییم.
۲- من در روز میلاد حضرت عبدالعظیمالحسنی در مدرسهی مروی صحبت میکردم، به آنهاگفتم: «مشکلترین و حساسترین برنامهی روحانیت امروز، تحمّل قول مخالف است، خوب شماصحبتی دارید، ممکن است بحق باشد، ممکن است نباشد، من نباید از اول حرف شما را رد کنم. ماروحانیون، امام معصوم که نیستیم، ملاک اسلام، ما نیستیم. ملاک اسلام، قرآن و اهل بیت است.اینطور نیست که یک نفر حرف من را قبول نکرد، حرف اسلام را قبول نکرده است، پس عقل کجارفته است. خداوند متعال برای فهم قول معصوم، عقل را قرار داده است.
۳- «سخنی که به خدا دعوت نکند یا گویندهی آن به گفتار خود معتقد نباشد و رفتار و منطق او بادعوتش تطبیق نکند، شایستهی پیروی نیست زیرا چنین کلامی از جان پاک مایه نگرفته است پسدر دل شنونده رسوخ نمیکند و با جمال ویژهی انسانی سازگار نمیشود و از یاد او رختبرمیبندد. اگر فرد و یا جامعهای به بهترین سخن که علل و علائم آن تبیین شد عمل کند و بهکاملترین سخنور که ویژگیها و صفات اسلامی وی در زبان وحی بیان شده اقتدا نماید، بهفرزانگی و حیات طیب و هدایت خاص رسیده است و به الی اللّه نایل میشود.»
�
۴- به ذره گر نظر لطف بوتراب کتد/به آسمان رود و کار آفتاب کند
�
۵- کل قرآن می خواهد بگوید بابا! خدا هست. حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت.
�
۶- حرف اول و آخر این هست که ما خدا نیستیم بنده ایم !
�
۷- کسی را که خواب باشد می توان بیدار کرد ولی هرگز شخصی را که خودش را به خواب زده باشد را نمی توان بیدار کرد.
�
۸- در نجف اشرف، زمانی که آقای بهجت می رفتند محضر آقای قاضی، تهمت زدند که صوفی شده!پدر آقای بهجت به ایشان امر کرد که دیگر حتی یک مستحب هم نباید انجام بدهی. ایشان هم امر پدر را اطاعت کردند و به طور مطلق یک مستحب هم انجام نمی دادند ؛ مثلاً در رکوع زیاده بر ذکر واجب، حتی یک صلوات نمی فرستادند و سایر مستحبات. ولی خدا می داند تا کجا بالا رفته اند.
�
۹- عده ای مانند اخباریون، می گویند هیچ چیز از قرآن نمی فهمیم. ولی قرآن برای همه آمده، نه فقط برای اهل بیت علیهم السلام ، البته اهل بیت علیهم السلام همه آن را می فهمند. قرآن کد عالم هستی یعنی شرح عالم هستی است، اگر کسی با قرآن آشنا شود با تمام اسرار هستی آشنا می شود و به قله اعلی انسانیت میرسد . هر آنچه که سعادت بشر را تامین میکند در قرآن وجود دارد قرآن کد و رمز عالم هستی است. اگر انسان با قرآن آشنا شود و قرآن را به عنوان شناسنامه خودش و به عنوان کلام خدا بخواند نورانی می شود و قرآن او را بالا میبرد (اقرا و ارق). ما از علامه طباطبائی پرسیدیم: قرآن را چگونه بخوانیم ایشان فرمودند: “قرآن کلام خدا است”، اگر انسان بداند که قرآن کلام خداست و به این اقرا و ارق توجه داشته باشد ترقی می کند و بالا می رود. تلاوت قرآن شفاست، اگر در زندگی از مسئله ای ناراحت شدید با قرآن ناراحتی خود را برطرف کنید. حتی اگر آن را نفهمیدید همین که قرآن را بدست بگیرید خدا فرج تان را می رساند .
�
۱۰- اولین نشانه اسلام آنست که هر چیزی را برای خودمان می خواهیم، برای دیگران هم بخواهیم.
�
۱۱- عقل ابزار دین است، با عقل دین را می فهمیم. عقل چراغ است و دین راه.مبانی دین، عقل و نقل است. نقل معتبر و عقل مبرهن و روشن.عقل مبرهن، یعنی عقلی که مبانی درستی داشته باشد.دو راه برای رسیدن به شرع دین داریم، عقل و نقل؛ نه اینکه عقل در مقابل نقل باشد. اگر نقل و عقل در مقابل هم واقع شد، عقل مقدم است.
�
۱۲- اگر روایتی درمورد مسائل علمی مطلبی را گفت، و بعد اثبات شد که جور دیگری است، روایت صحیح نیست. اگر روایت صد در صد درست باشد، امکان ندارد با علم مخالفت کند. هیچگاه نقل صحیح با علم مخالفت نمی کند، چون از طرفی ما به عصمت ائمه قائل هستیم، و از سوی دیگر عصمت در عالم تکوین جاری است. در زنبور عسل هم عصمت است. در تکوین خطایی نیست.
�
۱۳- پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد همه چیز در کل عالم زیباست. نه اینکه خطا را می پوشاند، خطایی نیست. بلاها نسبی است، هر کاری خدا می کند حسن است، و جز حسن کاری نمی کند. در ضمن اشعری هم نیستیم که بگوییم هر کاری خدا بکند، ظلم هم بکند درست است. مکتب صحیح و درست ، مکتب اهل بیت علیهم السلام است که واقعیات را بیان می کند.
�
۱۴- فیلسوف می خواهد با واقعیت آشنا شود، با دین کار ندارد. متکلم با دین کار دارد، می خواهد دین را حمایت کند. فیلسوف دلیل می خواهد، دین گفته باشد یا نه. متکلمین شیعه همه فیلسوف اند، دلیل را می پذیرند. شیعه یعنی کسی که جز برهان و سخن معصوم هیچ مبنایی ندارد، ذهنش را خالی می کند. بین فلسفه و دین فاصله نیست. دین اسلام پایه اش بر عقل و فلسفه است. پس تفکیک معنا ندارد.
�
۱۵- شهید مطهری می گوید تفسیر المیزان با فکر نوشته نشده، بلکه الهامات است، و همه مشکلات من با المیزان حل می شود.
�
۱۶- اصول متعارفه یعنی بحث کردیم و روشن شده است. اصول موضوعه یعنی فعلاً قبول کن، بعداً بحث می کنیم.
�
۱۷- ملاک شیعه و سنی اجتهاد است، کسی که بحث می کند و اهل اجتهاد است، شیعه است.
�
۱۸- مثنوی اگر بصورت نثر در بیاید، بهترین کتاب تدریس فلسفی، کلامی، عرفانی و اخلاقی است.
�
۱۹- علامه حلی برای فتوا در طهارت چاه، برای اینکه هوی و هوس او در رای او تاثیر نکند چاه منزل خودش را بست.
�
۲۰- قرآن رابه عنوان توسل به خدا بخوانیم.وقتی که یک رعیت نامه سلطان را برایش می خواند شاه به او جایزه می داد،ما هم وقتی که قرآن می خوانیم ازخدا جایزه می گیریم.
�
۲۱- ولیّ (مطلق الهی) و ولیّ فقیه دو چیز متفاوت اند ، ولیّ اگر به چیزی حکم کند بی برو و برگرد آن حکم درست است ، مثلا اگر گفت این طلاست قطعا و یقینا طلاست .اما ولیّ فقیه مسئله را بررسی نموده و با کارشناسان مختلف مشورت نموده و در نهایت حکم می دهد زیرا نظر کارشناس مقدم است، اما ولیّ الهی احتیاج به کارشناس ندارد و به هر چه حکم بدهد همان درست است.
�
۲۲- منظور از سنت صرفا حدیث نیست بلکه هر آنچه به معصوم نسبت داده شده لفظا و معنا حجت است به شرط اینکه صحت آن مورد تائید باشد.
�
۲۳- برخی از علما قائل به تحریف قرآن شده اند که در این زمینه اشتباه کرده اند ، این اشتباهات به ما می فهماند به غیر از چهارده معصوم به دیگران به طور مطلق نمی توان اعتماد کرد ، بنابراین بحث مرید و مرادی و اینکه هر چه مراد ما گفت همان را بدون چون و چرا انجام دهیم که بعضا مشاهده می شود نادرست است. البته بحث معلم و شاگردی بسیار مفید و لازم است چراکه هم معلم و هم متعلم هر دو رشد می کنند.
�
۲۴- داستان حضرت موسی و خضر قوانین الهی را نشان می دهد، نه به حضرت موسی خرده گرفته شده و نه به حضرت خضر ، و این نشان می دهد ما باید بر ظواهر اتکا کنیم .
�
۲۵- با خدا قهر نکن حتی اگر گناهکارترینی! چراکه هرآنچه کرده باشی در برابر عظمت و بخشش او ناچیز است.
�
۲۶- قرآن درس زندگی و کتاب هدایت است. کتابی برای شماست نه فقط برای علامه طباطبایی و بهترین حرف قرآن است.
�
۲۷- تفسیر المیزان بهترین تفسیر می باشدمتاسفانه مردم جهان به دنبال چیزهای سست میروند و قرآن آمده تا ما پوچ و سست نشویم.
�
۲۸- جوانان بهترین افراد هستند و امید ما به جوانان است و همه چیز (دل، عقل، اندیشه و…) در اختیار جوان قرار داده شده است.
�
۲۹- عشق، سوز و گریه شناخت میخواهد ولی دین ما تنها گریه نیست، فقط باید گناه نکنیم.
�
۳۰- لیلهالقدر حقیقی حضرت زهرا (س) است و افسوس که ما اسمی از او میشناسیم.
�
۳۱- همه امامها رئوف هستند اما رافت امام رضا(ع) طوری است که همه میفهمند. امام رضا(ع)حاجت همه زوارش را میدهد حال یا توی دامنش میریزند یا به حسابشان واریز میکنندودر قیامت از آن بهره مند می شوند.
�
۳۲- در حـوادث معلـوم مى شـود کـه خدا را چه کسى قبول دارد .
�
۳۳- اگر ما بازار را براى پول و علم را براى قبولى دانشگاه و دکتر را فقط براى شفا مى بیـنـیـم فـرقى با کمـونیسـت هـا نداریم.
�
۳۴- همـه دم از خـدا مـى زننـد چـنـد نفرشان خدا را مى شناسند و به آن ایمان دارند؟ خداشناسى بستگى به اطـاعـت دارد و فقط نشستن پشت تلسـکـوپ و این همه عظمـت را دیدن چه فایـده اى دارد؟مقام انسان بـه حـدى اسـت کـه خدا همه عالم به این عظـمـت را خلق کـرد، نگفـت :نـاز شـسـتـم ، ولى در خلـقـت انـسـان گـفـت :فتـبـارک الله احسن الخالقین .
�
۳۵- مـرحـوم قاضـى بـه مـردم در ماه رمـضـان مـى فـرمـود :مــردم خـودبـیـن نباشید، خدا بین باشید . از خودبینـى خـارج شدن کـافـى نیست باید خدابین شد . آدم حقیقى على است ، سجده ملائک در واقع به على بود قبر على (ع)و نوح و حضرت آدم در کنار هم بود و این براساس مصلحت الهى است .
�
۳۶- محبت عـلـى (ع)اکـسـیـرى در جان ماست کـه سـرمایه اصلى همـیـن است .
�
۳۷- حداقل اگر مـى خـواهید سـالـم باشـیـد سـکـوت کنـیـد دانـا بـاشـیـد و ساکت . به کسى نگو کم حرف بزن که اگر خودش عقل داشت مى فهمید .
�
۳۸- چـاره اى جـز تـوسـل نـیـسـت ، شیطان با یک اشـاره مى تـواند آدم را به جهنم بکشاند ولو اعلم علماء باشد .شیطان در وهلـه اول مى خواهد انسان را کافر کند، اگر توانست او را به گناه مى کشـانـد و اگـر هـم نـتـوانسـت انسان را به وسواس دچار مى سازد .شیطـان ولایت را قبـول نداشت که مطرود شد .
�
۳۹- سـوءظـن بـه خـودى خـود حرام است ، زیرا مبداء خیلى از کارهاى گناه مى شود . آدم هاى خبیث همـیـشـه عـیـب دیگران را مى بینند، اما افراد طیب به عیوب خود شان مشغولند . راه اصلاح انسان بدبینى نسبـت به خـود و خـوش بینى هـم نـسـبـت بـه دیگران است .
�
۴۰- دعای اول صحیفه سجادیه راجع به حمد است. این حمد، حمد جامعی است که اگر کسیبخواهد خداوند متعال را حمد کند، باید اینگونه حمد کند. که اگر حمد نکنیم حیوان هستیم. علامتانسان حمد است. فصل مقوم انسان، حمد است. هر چیزی حمد خودش را دارد. حامد ومحمودخداست؛ عالم و معلوم خداست ؛ عاشق و معشوق خداست؛ عارف و معروف خداست، اول و آخرخداست؛ ظاهر و باطن خداست؛ ذاکر و مذکور خداست؛ شاکر و مشکور خداست؛ حاضر وناظرخداست، تا آخر جوشن کبیر. همه کمالات از آن خداست وقتی این گونه است باید حمد کنیم. در مورد کلمه «حمد» رسالههای علمی بسیار عمیقی درحد مافوق دکتری نوشته شدهاست، خداوند متعال این سوره حمد را که برابر بیست ختم قرآن است، را به ما نشان داده است کهروزی ده مرتبه آن را در نماز بخوانیم. ده ضرب در بیست میشود دویست، یعنی ما روزیدویست بار قرآن را ختم کنیم اگر آدم نشویم پس چگونه میخواهیم آدم بشویم.
�
۴۱- در الفاظ نباید متوقف شویم برای فهم «الحمدلله»؛ در الفاظ نباید گیر کنیم که بنشینیمبگوییم که چند نوع الف و لام داریم. که۱۲ نوع الف و لازم داریم یا چهارده نوع یا ۱۶ نوع . سیوطیمیگوید: ۱۲ نوع الف و لام داریم. در مغنی ۱۴ نوع الف و لازم ذکر شده است. اما این مطالببحثهای اینجا نیست.
�
۴۲- اگر حمد نبود ماحیوان بودیم و در حدود بهیمیت متوقف میشدیم؛ حمد ما را از بهمیتنجات داده است. حمد امتیاز انسان است. سه تعبیر در مورد انسان بیان میشود :۱- در منطق به انسان میگویند حیوان ناطق، اگر نطق، همان کلام باشد که خیلی کمالفوقالعادهای نیست.۲- اما اگر ناطق به معنی عاقل باشد، بسیار تعبیر خوبی است اما چون بدن در کار است میگوییمحیوان عاقل ۳- اما اگر فصل مقوم، حامد باشد آنوقت میگوییم حیوان حامد.اما تعبیرهای فوق برای انسان با در نظر گرفتن بدن میباشد در حالی که بدن یک مرکباست هیچ کس الاغش را باخود به درون یک مجلس نمیبرد؛ بدن یک موتور و ماشین و دوچرخهاست. اگر بدن را رها کنیم،تعریف انسان بسیار برجستهتر میگردد و در این صورت تعریفانسان «حی متأله» میشود؛ یعنی جنس انسان میشود حی ، و امتیاز آن میشود تأله. یعنی آنحیی که متوجه به خداست. البته همه موجودات متوجه خدا هستند ولی انسان علم به علم پیدامیکند. تمام موجودات جهان، عالم هستند.
�
۴۳- ما سمیعیم و بصیریم و باهشیمبا شما نامحرمان ما خامشیمزمین و آسمان همه هوشیار و بیدار هستند ولی انسان این امتیاز را داردکه علم به علم پیدامیکند. مثلاً همه موجودات در عالم طبیعت تبدیل بهمجرد میشود؛ همینکه به مجرد تبدیل شد،دیگر ثابت میشود. تا وقتی که ماده وجود دارد، حرکت است، ماده که از میان رفت دیگر حرکتمعنی ندارد. و به همین دلیل است که معاد جسمانی است. انسان «حی متأله» است و موجودمجرد فوق تجرد است این عالم مکینه و کارخانه مجردسازی است، مجرد که شد دیگر ثابتمیشود اما انسان این گونه نیست؛ «اقرأ فارقع» در بهشت میگویند بخوان وبالا برو، هرچقدر کهانسان در این دنیا با قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه و روایات شریفه اهل البیت و زیارات ایشان وادعیه ماثوره ایشان (علیهم الصلوه و السلام) انس داشته باشد آنجاجلوه میکند. هرچه اخلاقخوب داشته باشد آنجا جلوه میکند. در آنجا قرآن ظهور و تجلی دارد. اینست که «اقرأ فارقع»؛تمام شدنی نیست. و لذتی بالاتر از قرآن نیست. صحیفه سجادیه هم قرآن صاعد است. دو تا نامهداریم یکی از طرف خدا آمده یعنی قرآن، یکی هم این صحیفه است که جواب آن است که البته امامسجاد علیهالسلام سی و پنج سال فرهنگ قرآن را به صورت دعا بیان کردند و همه آن در این صحیفهنیست.
�
۴۴- گفتیم که جنس انسان حی است که متأله است. بدن مرکب است این قبر خاک نیست تا چشم کارمیکند، «روضه من ریاض الجنه و حفره من حفر النیران» است، عرض کردم که در جزئیات معادالزامی به فکر کردن نیست. ما چند مسئله در قرآن داریم که از ما نخواستهاند تا در مورد آنها فکرکنیم مسئله عالم ذر و مسئله بهشت آدم و مسئله کیفیت معاد.
�
۴۵- امام سجاد (علیه السلام) در این دعای اول میفرمایند که اگر حمد نبود ما حیوان بودیم.اگر بدن را در نظر بگیریم میگوییم انسان، حیوان حامد است یعنی علم به علم دارد؛ میداند کهخدا دارد؛ وجدان میکند که خدا دارد آنوقت ناچار است که حمد کند. حمد یعنی خضوع در مقابلخدا. به زبانش میگوید «الحمدلله» قرآن میفرماید آخرین حرف بهشتیان الحمدلله است «آخردعواهم ان الحمدلله رب العالمین»
�
۴۶- به فضل خدا همه شما بهشتی هستید؛ الان امتحانتان میکنم، علی را دوست دارید یا نه؟دوست علی اهل بهشت است. اگر همه مردم دوست امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودند خدا جهنمرا خلق نمیکرد، این حرف خود ائمه (علیه السلام) است ولی بر این دوستی ماندن مشکل است.امروز مهرسوز زیاد است. گناهان این مهر را از بین میبرند. والا هرکس با محبت امیرالمؤمنین(علیه السلام) از دنیا برود نجات پیدا میکند.
�
۴۷- آخرین حرف شما «الحمدلله رب العالمین» است و اولین حرف «بسم الله الرحمنالرحیم» است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) وقتی غذا میخوردند بسم الله میگفتند. بسم الله بهجز در سوره برائت، در سایر سورهها جزو خود سوره است. سنیها فقط در سوره حمد، بسمالله را جزء خود سوره میدانند ولی در بقیه سورهها بسم الله را جزو سوره نمیدانند. و شما بااین بسم الله گفتن در نماز ثواب پیغمبر را میبرید؛ این را خودشان گفتهاند.حمد یعنی اینکه به زبانمان «الحمدلله» بگوییم؛ با وجودمان «الحمدلله» بگوییم. پیغمبر خدادر اول غذا خوردن بسم الله میگفت. مواظب باشید ضرر نکنید که برای هر غذا باید یکبسم اللهبگویی شیخ بهاء میگفت: بسم الله من الاول الی الاخر شخصی عادت کرده بود که بعداز هر لقمهای که میخورد، میگفت «الحمدالله» ؛ معمولاً آخر غذا الحمدالله میگویند. آن شخص به همراه عدهای بر سر سفره غذا نشسته بود تا یک لقمهای خوردگفت الحمدالله بقیه خجالت کشیدند و ازکنار سفره عقب رفتند زیرا در عرف آن جمله الحمدلله را در آخر غذا خوردن میگویند. اما آنها دیدند که این شخص هنوز دارد غذا میخورد ولیشرمشان شد که دوباره نزدیک سفره بیایند. بعد او را به پشت کوهی بردند و حسابی او را کتکزدند که چرا الحمدلله گفتی در حالی که ما گرسنه بودیم. روزی دیگر آنها با هم بر سر سفرهنشستند ولی آن شخص ماجرا را فراموش کرد و تا گفت الحمدالله بقیه گفتند یک کوه دیگری دراین طرف هست.
�
۴۸- یک آدم عاقل باید ازیک ولگرد خیابانی هم استفاده بکندمرحوم محقق کسی بود که وقتی به او میگفتی راجع به معراج حرف بزن شش ماه حرفحسابی برای گفتن داشت. او همیشه قلم در دست داشت و یادداشت میکرد. این یادداشتهامیشود دائره المعارف. متأسفانه امروز کاغذ و قلم کنار رفته است. دانشآموز و دانشجو ودانش پژوه باید کاغذ و قلم داشته باشد. یک وقت یک نکتهای میشنود و یا در جلسهای یک نکتهایمیخواهد تذکر بدهد نیاز به نوشتن دارد. ممکن است یک نکتهای بگیرد و آن را یک کتاب کند.روایت داریم که میفرماید چه بسا حامل معرفتی که خود از آن نصیبی نبرد. بنده یکدانشآموزم و شما یک استاد هستید ولی یک استاد از یک دانشآموز استفاده میکند. یک آدمعاقل و عارف از یک لات ولگرد در خیابان استفاده میکند، لاتهای سابق با لهجه خاص خود اینشعر را میسرودند و میخواندند:من از خار سر دیفال دانستم که ناکس کس نمیگردد از این بالا نشینیها من از افتادن نرگس به روی خاک دانستمکه کس ناکس نمیگردد از این افتان و خیزانها.
�
۴۹- حالا من سه بیت شعر میخوانم شما آن را تفسیر کنید. به نظر من خواندن شعر در روز جمعهکراهت ندارد. سیدبن طاووس، که سیدالمراقبین بود و از آب شب پرهیز میکرد ، در روز جمعهشعری را در زیارت حضرت اباعبدالله نقل میکرد.آیا مگر هرچه منظوم باشد شعر است؟ منظورحاج شیخ عباس قمی از شعر جملات بیمعنی و بیفایده است. اینکه بگوییم «دیشب شام خوردمامشب نمیخورم» این هم شعر نوست ولی اگر کسی گفت :تا ابد جلوه گر حق و حقیقت سرتوست معنی مکتب تفویض علی اکبر توستآیا میتوان گفت این همان شعری است که خواندن آن در روز جمعه مکروه است. پس معلوم شدهر شعری منظوم نیست و هر منظومی شعر نیست. چه بسا نثری که منظوم است ولی شعرنیست، حکمت است.من سه بیت میخوانم شما این سه بیت را تفسیر کنید. ز چشم من چو تویی بر جمال خود نگرانچرا جمال خود از من همی کنی پنهان/چو حسن روی تو را کس ندیده جز چشمتپس از چه روی من خسته گشتهام حیران /چگونه غیر تو بیند کسی که غیر تو نیستبدان سبب که تویی عین جمله اعیان
�
۵۰- من دلم میخواهد تا شما بچه مسلمانها را تحریک کنید تا با معارف اولیه و ثانویه آشنا بشوند تااز معانی نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه لذت ببرند. البته نمیخواهد خیلی عمیق بشوند آن کاراساتید است مثلاً بر روی عنکبوت شصت سال تحقیق میکنند و بیست هزار نوع عنکبوت کشف میکنند،خوب یکنفر آنجا هست و کافی است. اما یک بچه مسلمان وقتی میگوید: «ایاک نعبد و ایاکنستعین»، باید بفهمد یعنی چه، یعنی خدایا انحصاراً تو را میخواهم یعنی عاشق توام آنوقت ازفهم آن لذت میبرد، یا وقتی میگوید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»؛ یعنی دل آرام گیرد به یادخدای ؛ وقتی میفرماید تقدیم متعلقات مفید حصر است، لذت میبرد . در جای دیگر این لذتها وآرامشها نیست. کسی با سیگار و مواد مخدر و شراب و قمار به آرامش نمیرسد. با مرید ومرادی و با پول و ثروت هم همینطور. همگی مثل هم است. مستی دنیا خیلی بدتر و نجستر ازشراب است. «هر قبله که بینی بهتر است ز خود پرستی» هو الحی ؛ الف و لام مفید حصر است ؛یعنی جز یکی نیست نقد این عالمبازبین و به عالمش مفروش دم چو فرو رفت هاست، هوست چو بیرون رودیعنی از او در همه ، هرنفسی های و هوست.
�
۵۱- آیت الله فلسفی وقتی به اصفهان میرفت سینماها تعطیل میشد. ایشان هفتاد سال از کیانو حریم اسلام دفاع کرد. او یک روضه خوان امام حسین علیه السلام بود. ایشان میگفت حدیثبخوان، بیان خدادادی چیست. حالا بیایید ببینید این منبرهایی که بندهو امثال بنده میرویم چقدرمایه دارد. در این مجالس مخصوص فاتحه خوانی به جای اینکه چهار تا مسئله و حدیث درمورد قبر بگویند،مسائل کفن و دفن و نماز میت را بیان کنند، منبری حرف خودش را میزند وکاری هم به دیگرانندارد کسی هم گوش نمیدهد.
�
۵۲- نماز شرایطی دارد، شرایط قبول و شرایط صحت. شرایط قبول مربوط به اخلاقیات استدرکتابهایی چون معراج السعاده – جامع السعاده، مجالس البیضاء، احیاء العلوم، سرالصلوه،اسرار الصلوه و آداب نماز و… این کتابها مربوط به شرایط قبولی است اما شرایط صحتمربوط به رساله است. رسالهای که مجتهد به لم اثبات و لم ثبوت هم کار ندارد و از قال الصادق وقال الباقرها اینطوری فهمیده است. شرایط صحت هم بر دو قسم است، شرایط علمی و شرایطواقعی شرایط علمی مثل طهارت از خبث، یعنی اگر انسان ندانست که لباسش نجس است و صدسال هم با آن لباس نماز خواند، نمازش صحیح است. اما طهارت از حدث، شرط واقعی است یعنیاگر کسی غسلش باطل شد نماز و روزهاش هر دو باطل است اگر چه هشتاد سال عبادت کردهباشد.
�
۵۳- آیت الله بهاءالدینی شخصیت خیلی بزرگی است بیشتر مراجع امروز شاگرد ایشان بودند.در زمان آقای بروجردی امید به مرجعیت ایشان میرفت ولی یک دفعه به دلایلی منصرف شد وگفت شأن اسلام بالاتر از این حرفهاست. ایشان میگفت ما یک وقت فکر کردیم یک جملهای مثلصحیفه سجادیه بگوییم ولی بعد دیدیم هرچه کردیم نتوانستیم.یک ادیب مغروری هم بود که گفته بود من هم میتوانم مثل صحیفه بگویم و لی بعد نتوانسته بودو از غرورش نتوانست عجز خود را اقرار کند و دق کرد و مرد.
�
۵۴- دم چو فرو رفت هاست، هوست چو بیرون رودیعنی از او در همه، هر نفسی های و هوستاینست که امام حسین(علیهالسلام) در کربلا چیزی جز خدا نمیبیند. قرآن از اول تا آخرش فلشاست. قرآن یک کلمه بیشتر نیست همه قرآن آیت است. من چراغ خطر را که میبینم در فکر قطع ووصلش نیستم. در فکر مخترعش نیستم در فکر چگونگی نصبش نیستم که شهرداری آن رانصب کرده یا راهنمایی و رانندگی. من تا میبینم چراغ قرمز است میفهمم خطراست و ترمزمیکنم. عالم چراغ است در بینشانی نشان اوست.جز یکی نیست نقد این عالمباز بین و به عالمش مفروش/یار مفروش به دنیا که بسی سود مبردآنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود.
�
۵۵- یا حسین یا حسین گفتن و مردن خوش استجان خود را به دست او سپردن خوش است /لب شط فرات به یاد سقای عشقتشنه لب بودن و از آن نخوردن خوش است /قبر شش گوشه را بغل گرفتن خوش استراز دل با گل فاطمه گفتن خوش است.
�
۵۶- من وقتی که میشنوم به نماز لیله الدفن، نماز وحشت میگویند خیلی ناراحت میشوم،مردنی درکار نیست حرکتی است از یک عالم به عالمی دیگر.شب اول قبرم نکنم وحشت و ترسچون حسین است درآن لحظه که مهمان من است/به سوالم اگر آرند به میزان حسابپاسخ آرم به خداوند حسین جان من است.ترسیم بنده از روایات در مورد جان کندن سخت اینست که اگر تمام شکنجههای عالم را در یککپسول جمع کنیم، شکنجه جان کندن از آن سختتر است. اما برای مؤمن جان کندن الذ لذاتاست، لذتی بالاتر از جان کندن نیست، چون من با مرگ ازاین زندان بیرون میآیم و به جاییمیروم که چهارده معصوم هستند آنجا حضرت زهرا (سلام الله علیها) سفارش میکند،و میگویدیکی برای حسینم سیاه پوشیده، یکی پرچم زده، یکی موسسه تأسیس کرده مگر شوخی استحضرت زهرا آنجا سلطنت میکند.
�
۵۷- احمد لاتی درجهرم زندگی میکرد که در حال رفتن به سفر بود که یکی به او میگویدکبریت داری و احمد لات برای روشن کردن آتش زیر غذای مراسم عزاداری یک نخ کبریتمیدهد و بعد که از مسافرت برمیگردد مرحوم آیت الله بزرگ حق شناس به دنبال او میفرستدو از او میپرسد کجا بودی و او ماجرا را میگوید و آیت الله حق شناس میگوید در خواب امامحسین(علیهالسلام) را دیدم که یکی یکی کسانی را که برای عزاداریاش خدمت کرده بودند راشمرد و گفت احمد لات هم یک کبریت داده است. البته اینخوابهایی که بر روی منبر تعریف میکنند باید اساس داشته باشد و باید آدمحسابی خواب دیده باشد. نباید هر خوابی را روی منبر بگوییم. تعبیر خارجی خواب صادق استو ما که نمیدانیم خوابی که دیدهایم رویای صادقه است یا نه.
�
۵۸- مؤمن وقتی که میبیند ائمه معصومین (علیهم السلام) در وقت جان کندن بالای سرشمیآیند و عزرائیل هم از مادر به او مهربانتر میشود دیگر چرا از مردن بترسد. در کتاب منلایحضر الفقیه آمده است: الذ لذات برای مؤمن مرگ است. چرا از مردن بترسیم مردن خارج شدناز دراین دنیای کثیف و نفاقآمیز است که بزرگان هم دارند گمراه میشوند، روزگاری است کهایمان فلک رفته به باد؛ در این روزگار هرچه زودتر برویم بهتر است خدا رحمت کند آقا شیخعباس طهرانی را، در آن زمان میگفت از خدا بخواهید بمیرید که کار سخت است. جهنم بدستعلی است. خود ابابکر میگوید: «یا علی سمعت بأذنی من رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم)علی قسیم النار والجنه» من یک ماه از زبان ابابکر و عمر و عایشه در مدح علی سخن گفتم. سعیکنیم دوستی علی را با خودمان ببریم.
�
۵۹- به میخم تو سرشته شدگل کأس جام سبوکشان/زرهین جام تو سرگرانسرسرخوشان، دل بیهوشان/به پیاله دل عارفان شده ترک چشم تو میفشاننه منم زباده عشق تو همه مست و بیدل و بینشان/همه کس چشیده به قدر خود زمی زلالتو/ یا علیعلی یا علی علی یا علی علی یا علی
�
۶۰- بسمک العظیم الاعظم به وجاهت حجه بن الحسن علیه السلام یا الله فرج آقایمان را یاالله برسان یالله، نجات مسلمانان را یاالله، عاقبت بخیری برای همگان را یاالله،شفاء مریضان را یاالله. علو درجات علماء و بزرگان دین، حضرت امام، آمرزش گذشتگان واموات را یاالله. نسل جوان در پناه امام زمان را یاالله. آشنایی با اینکه وظیفهمان چیست؟را تا یکعمر عوضی نرویم یاالله. دشمن شاد نشویم یا الله. این انقلاب را به دست صاحبش برسان یاالله.مقام معظم رهبری، مسئولین، مؤمنین و مؤمنات همه در پناه امام زمان حفظ و حراست و با عزتبفرما یا الله. هرچه خوبی به اولیاءت دادی به ما هم بده و هرچه بدی از آنها دفع کردی از ما هم دفعبفرما یاالله. اینخشک مقدس هادر جامعه ایجاد اختلاف میکند.یارب از دلهای ما نور محبت را نگیراین تجمع این توسل این ارادت را نگیرهستی مابستگی دارد به عشق اهل بیتهرچه میخواهی بگیر اما ولایت را نگیر.
قلب مردان خدا کانون عواطف می باشدعاطفه جزو کمالات انسان می باشد انسان هرچه کامل تر باشد عاطفه اش قویتر می باشد /حزب الهی بی ترمز یعنی چه؟ بسیجی نور چشم همه می باشد باید ترمز داشته باشد . آخوند نور چشم همه می باشد باید ترمز داشته باشد .مومن باید ترمز داشته باشد تقوی یعنی ترمز /مردم را با الفاظ معطل نکنید /من دزد دین هستم مردم وقتی من را می بینند بی دین می گردند جوان ، من (امجد)چون آلوده شدم تو هم باید آلوده گردی؟
۱- خدایا به علی اکبر(ع) نسل جوان ما را که در آتش می سوزند حفظ بفرما خدایا مگر اینها بندگان تو نیستند پناهی ندارند کجا بروند با حرف که نمی شود درستشان نمود آتش اطرافتان را گرفته است کجایید ؟ آمدیم اینجا نقالی کنیم زرگری بکنیم ؟ این است؟ آمده ایم سخنرانی بکنیم ؟ آمده ایم پز سخنرانی بدهیم؟ امشب مهمان علی اکبر می باشید جوانان ، می دانید علی اکبر کیه؟ اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسول الله ، چقدر جوان دکتر و مهندس شهید شده است؟ چه علمایی شهید شده اند؟ آیا وقت آن نرسیده است که من بدبخت به هوش بیایم؟ « الم یان للذین امنوا ان تخشع قلوبهم لذکر الله » دزد این آیه را شنید شد یکی از اولیاء الله ، من دزد دین هستم مردم وقتی من را می بینند بی دین می گردند جوان ، من (امجد)چون آلوده شدم تو هم باید آلوده گردی؟
۲- خدا کند درجا بزنیم در جا که نمی زنیم هیچ عقب عقب هم می رویم. شهدا الان دارند به ما می خندند می گویند ما رفتیم شما ماندید . مثل اینکه نمی فهمید طوفانهای بلا دورو برتون را گرفته است؟ کار خودتان را درست کنید دنیا دنیای طوفانی می باشد گنده هاش از پا درآمده اند من و تو چیزی نیستیم روزگاری که ایمان فلک رفته به باد .
۳- ما چکاره ایم؟جبری نیستیم ولی مشیت یکی می باشد چه کسی می گوید جبری می باشد؟ هر کی گفت آن یکی بزند تو گوشش چیزی گفت بگوید من مجبورم جبر کجاست؟ خدا خواسته است ما با اختیار خودمان سعادت خودمان را تامین کنیم منتها مشیت یکی می باشد تا خدا نخواهد نمی شود همه امکانات را باید بدهد تا ما بد یا خوب باشیم .بارها گفته ام و بار دگر می گویم /که من دل شده این ره نه به خود می پویم / درپس آینه طوطی صفتم داشته اند / آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم / من اگر خارم گرگل چمن آرایی هست / که از آن دست که او می کشدم می رویم / دوستان عیب من بی دل حیران نکنید / گوهری دارم و صاحب نظری می جویم / گرچه با دلق ملمع می گلگون عیب است / مکنم عیب کزو رنگ و ریا می شویم / خنده و گریه عشاق زجایی دگر است / می سرایم به شب و وقت سحر می بویم / حافظم گفت که خاک در میخانه مپوی / گو مکن عیب که من مشک ختم می بویم .
۴- مردم را با الفاظ معطل نکنید عَطره یا عِطره ، جَماده یا جُماده ؟ فرقی نمی کند در این مسائل بچگانه گیر نکنیم اینها علم نیستند علم یک چیز دیگر می باشد اولا اینها علم نیستند همه علوم دانشگاه و حوزه همه صنعت می باشد علوم غریبه هم صنعت می باشد آن علمی که از ما خواسته اند خداشناسی می باشد کسی که خدا را دارد همه چیز دارد.
۵- انسان به تفریح هم نیاز دارد انسان که یک بعدی نیست چند بعدی می باشد همه اش عبادت کنید خشک می شوید همه اش مطالعه کنید چیزی نمی فهمید علم همه جا محترم است منتهی علم انسان ساز علم توحید می باشد از اول تا آخر قرآن یک کلمه بیشتر نیست نفی غیر ، در کتاب رساله حضرت آیت الله عرفاتی دیدم که نوشته دین نفی اتم علم است و من گفتم دین نفی عین دین سحق می باشد یعنی لا اله الا الله .
۶- نماز صبح دو رکعت می باشد همه اش دو دقیقه نمی شود آدم ساز می باشد همه ۱۷ رکعت ده دقیقه وقت نمی برد درس ات را بخوان ولی این را درست اش کن دانشگاه برو حوزه برو کتاب و تحقیق هم بنویس ولی نمازت را درست کن اگر این را درست نکنیم به هیچ جایی نمی رسیم اگر کلمه لا اله الا الله را درست نکنیم به هیچ جایی نمی رسیم این یعنی نفی غیر .جز یکی نیست نقد این عالم / بازبین و به عالمش مفروش .
�
۷- داستان حضرت یوسف فقط یک کلمه می باشد ارتباط با خدا همه چیز درونش می باشد از خدا گشتی همه چیز از تو گشت.اگر تقوی داشته باشیم همه چیز داریم.
�
۸- حزب الهی بی ترمز یعنی چه؟ بسیجی نور چشم همه می باشد باید ترمز داشته باشد . آخوند نور چشم همه می باشد باید ترمز داشته باشد .مومن باید ترمز داشته باشد تقوی یعنی ترمز ، آدم نمی تواند گاز بده بره توی دره می ره داغون می گردد.
�
۹- دروغگو حافظه ندارد کسانی که نگران آبرو و حیثیت اجتماعی خویش هستند هرگز گرد دروغ نمی گردند خدا دروغگو را رسوا می سازد اگر انسان در آثار و پیامدهای زشتی که دروغ دارد بیندیشد هرگز دروغ نمی گوید.بالاخره بی آبرو می گردد.
�
۱۰- امیدوارم خدا به همه شما پول و ثروت بدهد به شرط اینکه پول نوکر شما باشد نه اینکه شما نوکر پول باشید.
�
۱۱- اگر انسان بداند آن طرف چه خبر است هرگز حاضر نمی شود یک لحظه در این دنیا بماند در روایت داریم الذُ لذات مردن می باشد برای اینکه چهارده معصوم به استقبال آدم می آیند انسان اگر از زندان و شکنجه بیرون رفته و دوستانش را ببیند بد است؟ حضرت عزرائیل از مادر مهربانتر می باشد یک دسته گل به انسان می دهد و با خود به بهشت می برد حالا اگر دلتان می خواهد اینطور باشید صلوات بفرستید.
�
۱۲- عاشق باید که دریادل باشد گاه انسان شکیبایی می کند ولی این شکیبایی را با گفتن کلمات زننده که نشانه ناسپاسی و عدم تحمل حادثه پیش آمده می باشد زشت و بد نما می سازد مثلا می گوید هی بابا یا وقتی حالش را می پرسی می گوید: ای الحمدلله ، این کفر می باشد ای الحمدلله چیه ؟ قشنگ بگویید الحمدلله . آخرین حرف در بهشت الحمدالله می باشد وقتی کسی از شما مرد گریه بکنید بد نیست ولی جزع و فزع نکنید حرف ناسپاس نزنید انا لله و انا الیه راجعون .
�
۱۳- قلب مردان خدا کانون عواطف می باشدعاطفه جزو کمالات انسان می باشد انسان هرچه کامل تر باشد عاطفه اش قویتر می باشد امام حسین(ع) کانون محبت عالم و کانون رحمت خدامی باشد جوانی مثل حضرت علی اکبر(ع) که تمام عالم یک موی علی اکبر نمی شوند همه جوانها ، تمام بزرگان ، همه علما و حکما یک موی علی اکبر نمی شوند این علی اکبر را جلوی امام حسین(ع) تکه تکه کنند و امام حسین(ع) گریه نکند امام حسین(ع) اینها را قربانی نموده است راجع به علی اصغر هم در روایت دیدم که اشبه الناس برسول الله یعنی اگر پیامبر خاتم انبیاء نبود علی اصغر خاتم انبیاء می شد اگر پیامبر خاتم انبیاء نبود علی اکبر خاتم انبیاء بود.
�
۱۴- یک کلمه من می گویم قربانت برم ولی امام حسین(ع) می گوید قربانت رفتم هر چی داشتم فدای تو کردم بیا باهم برویم در تنور حوادث امام حسین و اهل بیت اش سوختند برای ما ، ما که دولّا بشویم مگر ژیمناستیک است ؟ پارالل می باشد چیه؟ این نماز است ما می خوانیم؟ مسخره است یا نماز است؟ واقعا مسخره است یا نماز است؟ کسی با شما حرف بزند و حین حرف های شما رویش را بکند آنطرف شما حق دارید به او توهین کنید که مردک من دارم با تو حرف می زنم چرا بی احترامی می کنید چرا توهین می کنید؟ آنوقت خدای عظیم ، میلیاردها سال نوری کهکشان کشف نموده اند آنوقت اینجا یک گوشه ای از عالم ناسوت می باشد تلسکوپ ها قوی گردد هر کجابروند هنوز همین زمین و آسمان می باشد خبری از هفت آسمان وجود ندارد تازه همه عالم ناسوت یک ذره است در برابر عالم ملکوت در برابر لاهوت و جبروت که همه اش در انسان جمع گردیده است یا الله کجاییم؟ این تذهبون ؟ انّا تؤفکون کجا داریم می رویم ؟ چرا به سرعت داریم بطرف جهنم می رویم ؟ چرا از نماز و قرآن استفاده نمی کنیم؟ چرا حرکت نمی کنیم؟ اینهمه کتاب می خوانیم چرا تکان نمی خوریم؟ مشکلی دارم زدانشمند مجلس بازپرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟ آقای استاد بهرامپور گفتند: انسان باور داشته باشد راست می گویدکسی یک آیه از قرآن را باور داشته باشد کافی می باشد کسی یک کلمه از اسلام را قبول داشته باشد کافی می باشد.الله اکبر یعنی اینکه خدا بزرگ می باشد همه چیز پیش ما بزرگ است الا خدا ! تا وقتی الله اکبر نماز را می گوییم هرچی فکر می باشد می آید در دل ما ، اگر کسی در نماز حواسش این ور و آن ور باشد صورتش صورت الاغ می باشد صورت برزخی اش صورت الاغ می باشد حالا می خواهد هر کی باشد درست است این شکلی؟ امام حسین فداکاری نموده تا ما انسان شویم عاقل شویم صورت انسان که همه دارید خدایا ما را از گرفتاریهای نفس و هوا نجات بده.
�
۱۵- یکی تلفن به من کرده که من گناه کردم دیگر چطور منبعد نماز بخوانم شیطان دارد تو را درس می دهد بدترین گناه یأس می باشد قبل از گناه باید انسان این حرف را بزند وقتی گناه کرد دیگر وقت این حرف ها نیست بعد از گناه وقت امید می باشد خدا خداست والعفو نعت لکلمک .از تمام نعمت های خدا استفاده بکن ولی حواست باشد که شخصیتت له نگردد یک دم به خود آی و ببین چه کسی به که بسته دل و هم نفسی .
�
۱۶- خدا این دنیا را برای ما خلق کرده نه اینکه ما را برای دنیا.
۱۷-پیامبر اکرم (ص) فرمود: علی(ع) دو رکن دارد یک رکن اش من هستم و رکن دیگرش فاطمه زهرا(س) می باشد. یعنی امیرمومنان بال و پرش رسول خدا و فاطمه می باشند مرتضی مشکل گشای ماسواست / فاطمه مشگل گشای مرتضاست.
۱۸- مداح اهل بیت(ع) باید از اخلاق و اعتقاد قلبی برخوردار باشد .تقوا و آگاهی از کمالات و مقامات اهل بیت(ع) و توجه به جنبه های عاطفی در اشعار و مدایح نسبت به اهل بیت از راههای مودت آنها به شمار می رود، مداحان با نیروی عظیم خود در اشعار پر بار و معنا می توانند پیوندی عمیق میان مردم و خاندان عصمت و طهارت ایجاد کرده و بسترهای هدایت جوانان را با اخلاص و اعتقادات قلبی خود فراهم آورند. مداحان می توانند انسان ساز باشند که رساترین و پر فایده ترین زبان زبان شعر است که با در اختیار این افراد بودن می تواند به صورت بسیار زیبایی فعالیت کند و از آنجایی که مدح پیامبر بالاترین کار و عمل است می تواند به عنوان بالاترین مقام توصیف شود.
۱۹- در سوره شعراء آمده است که ” بگو ای مردم، من پاداشی نمی خواهم الا مودت.” از این رو مودت بالاترین ارزش انسانی است که پیامبر اکرم (ص) به آن توجه بسیار زیادی می کرد و این مسئله عالی ترین مسئله بوده که تنها دوستداران قرآن و اهل بیت می توانند آن را انجام دهند.مودت تکلیف نیست، یک راه عملی و یک راه علمی برای مودت به اهل بیت وجود دارد. راه علمی آن تقوا، اطلاع یافتن از کمالات و مقامات آنها است و راه عملی نیز جنبه عاطفی است که شعر خوانی و نوحه سرایی از جمله آنها به شمار می رود. این نیروی عظیم می تواند در پیوند مردم با خاندان عصمت و طهارت تأثیر بسیاری داشته باشد.
�
۲۰- شیفتگان امام حسین (ع) از هیچ نمی ترسند و با حمایت از ارزشها، ضد ارزشها را نفی و با آن مخالفت می ورزند، نیروی مداحان بسیار زیاد است تا مردم را به سوی اهل بیت سوق دهند، چرا که زیر سایه آنها است که جوانان تربیت می شوند و با اشعاری که حامل پیام و معنا است، بسترهای مناسب برای هدایت این قشر را فراهم می آورند، از سوی دیگر اخلاص و اعتقاد قلبی برای مداح اهل بیت ضرورت دارد که اگر خالی از اخلاص و مودت به اهل بیت باشد، عمل او هیچ تأثیر نخواهد داشت.پیشکسوتان باید جوانان را در مسئله مدح یاری و هدایت کنند، امروزه علما و رهبر عظیم الشأن انقلاب از این مجالس مدیحه سرایی که برای اهل بیت عصمت و طهارت برگزار می شود، چندان رضایت ندارند که البته باید زمینه هایی فراهم شود تا این شیوه ها مرتفع گردد؛ به این منظور باید اشعار و مدایح دسته بندی و گروه بندی شده و سپس مورد استفاده قرار گیرد.
بعضی ها باید به نفع اسلام از حوزه بیرون بروند
متن زیر گزیده ای از سخنرانی استاد محمود امجد در میان طلاب قم است، که در انتها متن سوال و جواب استاد عینا نقل گردیده است.
�
شما طلاب باید فقیه بشوید نه اینکه فقط فقه اصطلاحی بخوانید باید فقیه در دین باشید آیه المحکمه،سنه قائمه، فریضه العادله ، فقیه بشوید کار دارد آقا زحمت می خواهد باید جان کند التماس ، التجا ، توکل و توسل می خواهد راه کوتاهی نیامده اید راه طولانی در پیش دارید آسان نیست خطرات فراوانی دارید شرایط زیاد و موانع سختی در پیش دارید توسل کنید بگویید بی بی دریاب مرا اگر تو بهم توجه کنی من ابراهیم خلیل الله می گردم زینب کبری اگر یک نگاهم بکنی من با انبیاء مسابقه می گیرم.
�
تمام منبر بنده را کسی گوش دهد صددرصد نمی فهمد چه برسد به اینکه کسی یک طرف را بفهمد و یک طرف دیگر را نگیرد بنده در حرف هایم بسیاری از مشکلات اعتقادی جامعه حل می گردد اگر گوش شنوایی وجود داشته باشد منبر دیکته ای نیست که من بیام برای شما دیکته کنم سهمیه شماست باید سرتاپا گوش شوید که از اینجا رفتید چگونه گوش دهید این خودستایی نیست آقا ، من نیستم در منبر ، گوینده من نیستم منی مطرح نیست من ناچیزتر از آنی هستم که چیزی به شما بگویم به قول آقای تبریزی من ناچیزتر از آنی هستم که بگویم ناچیز هستم هدف امیرالمومنین از گفتن اینکه سلمان بالاتره یا حضرت ابوالفضل(ع) این بود که این حرف ها را ول کنید بس کنید از مطرح کردن اینکه امام خمینی مقامش بالاتره یا حضرت عبدالعظیم(ع)؟نگویید حضرت زینب بالاتره یا حضرت مریم ، این حرف ها را شما نزنید.
�
این آقای نجفی هست که صفحه پنج شنبه روزنامه اطلاعات را می بندد این جدش از اصحاب آقای قاضی بوده آقای بهجت هم هنوز مو صورتش نبوده و هنوز ملتحی [جوانان قبل از در اوردن موی صورت] نبوده خوب نشسته در مجلس و آقای قاضی دارد دیر می آید می گوید[منظور آیت الله بهجت] ناراحت نشوید الان آقای قاضی حالش به هم خورده دارد دوا می خورد الان دارد در رخت کن رخت می پوشد و دارد می آید! حالا اینها هم در مدرسه نشستند آقای بهجت اینها را در نوجوانی اش به علما می گوید فلانی دارد می آید کجاست و کجاست تا اینکه در باز می شود و آقای قاضی داخل می شوند آقای قاضی صاف می رود پیش آقای بهجت و می گوید امروز شیرینکاری کردی ها یعنی مواظب باش ، آقای بهجت حالا جوان بوده می دانید که آقای بهجت از بچگی سری در سرها داشته و عرفان شناس بوده، این آقای کشمیری از بچگی غیب می گفته تا اینکه در این اواخر آقای بهجت به ایشان گفته بود دهنت را ببند.!
اگر طلبه ای تنها بیاید از بنده بپرسد چه کنم من به او می گویم چه کند اینقدر بس تان است یا نه؟ یا می گویم اینقدر بخوان یا برو تبلیغ و یا برو از طلبگی بیرون و آن بستگی به اشخاص دارد فرد فرد از بنده بپرسند من می توانم بگویم که چه بکند بعضی ها هم بایستی به نفع اسلام از حوزه بروند بیرون ، به نفع اسلام و روحانیت بایستی بروند بیرون ، خدایا ما اینجا آمده ایم خدمتگزار و نوکر امام زمان باشیم به آبروی امام زمان(عج) خدایا ما را پیش امام زمان آبرومند گردان خدایا ما را مخلص گردان.
�
بنده باید از طلبه ای که رونق پیدا کرد بایستی حظ کنم طلبه ای که در جامعه از وجودش استفاده می کنند البته به شرطی که این طلبه باتقوی باشد نه اینکه بازیگر باشد بنده از طلبه ای که بازیگر باشد بدم می آید خیلی سعی کنم دهنم را ببندم ولی طلبه ای ببینم که خدمتگزار هست در هرجایی خاک پایش می گردم این از بنده و از اول طلبه گیم هم اینطوری بودیم هرجایی رفتیم هر دهی و شهری رفتم سعی کردیم عالم و مبلغ آنجا را تبلیغ کنیم الحمدالله خدا این توفیق را به ما داده است.
�
ابوالفضل کسی است که امام حسین (ع) در موردش می گوید که بنفسی انت یا الله ابوالفضل کسی است که مرده ها را زنده می سازد قرن ها این عشایر و بیابانیها میان حرمش و می گویند زودباش این خونم را پاک کن و حضرت آنها را پاک می کند بیا خار را از پام درآور ابوالفضل درمیاورد. طلبه اگر در این حرف ها اشکالی داری بیا اشکالت را از بنده بپرس اگر نمی خواهی بپذیری از طلبگی برو بیرون ، طلبه دنبال معنویات نباشد یک غاز ارزش ندارد ولو اعلم علما باشد طلبه وقتی دنبال معنویات نباشد هیچ ارزشی ندارد فردا می شود آلت دست سیاست و پدر مردم را درمی آورد قرن ها است که ابوالفضل مرده ها را زنده می سازد عشایری می آید بسم الله حالا می گویی از کجا دیدی؟ جنابعالی لندن نرفتی ؟پس چرا می گویی هست؟ آمریکا رفتی ؟ قدس رفتی ؟ پس چطور می گویی هست؟ دیگر این مسئله آنقدر متواتر گردیده است که علما دیده اند روستایی آمده گفته بچه ام مرده زود باش خوبش کن من کار دارم باید بروم آداب صحبت کردنش را هم بلد نیست حالا حضرت ابوالفضل مرده اش را زنده می کند این می رود این است ابوالفضل یا ابوالفضل .
�
لطفا بگویید چگونه می توانم چشمم را حفظ کنم؟
�
چشمت را نگاه به آسمان بکن عرض کنم آقا جون ببین آقا صاف برایت بگویم اگر عاقلی این زنهایی که هستند همه مثل هم هستند فرض کنید در خانواده ما یا خانواده شما از اینی که من می خواهم به او دل ببندم زیباتر و بهترش وجود داشته باشد شیطان می آید انسان را زینت می دهد اذیت می کند خواهر زاده من ، دختر من ، نوه من و دختر برادر من از همه بهترند ولی چرا من وقتی پیرزنی می خواهد از خیابان رد شود حواسم را جمع می کنم تا بهش نگاه بکنم؟ وقتی انسان عادت کرد به چیزی دیگر ترک آن خیلی مشکل می شود چه برسد به هروئین ، اعتیاد بد چیزی است غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است .
�
شرکت کردن زنان در نماز جماعت اولی است یا در خانه؟
�
یک وقت حمایت از اسلام است البته در بیرون والا مسجد مر بیت.
�
آیا مقام حضرت زینب(س) بالاتر است یا حضرت مریم؟
�
آقا این به من و توچه ! این به ما مربوط نیست مقام امام خمینی بالاتره یا حضرت عبدالعظیم حسنی، گفتن اینها درست نیست برای شادی روح همه شان صلوات بفرستید.
�
افرادی مثل شیخ رجبعلی و شیخ جعفر مجتهدی بدون اینکه درس بخوانند به مقامات عالی رسیدند علت آنها چه بوده؟
�
آقا خدا خواسته ، معصیتی پیش آمده انجام ندادند خدا خواسته یک چیزهایی به ایشان داده ، شیخ رجبعلی الگو نیست آقا شیخ جعفر مجتهدی الگو نیست آقا فخر (تهرانی) الگو نیست اینها الگو نیستند و و لکم فى رسولالله اسوه حسنه .
�
آیا اینکه کسی برای نمازشب نمی تواند توفیق یابد آیا عیب بر او محسوب می گردد؟
�
بله گناه می کند نمی تواند نماز شب بخواند گناه نکند تا بتواند نماز شب بخواند.
�
اینکه سیروسلوک به همراه استاد می تواند باشد را توضیح دهید؟
�
استاد کو؟ تو مطابق علمت عمل می کنی یا نه؟ نه ! به ۱۲۴هزار پیغمبر مطابق علمت عمل بکنی به آنجا می رسی به این حضرت معصومه بی بی ملک و ملکوت ، شفیعه محشر ، کریمه اهل بیت و خاتون دنیا و آخرت که اینقدر مقام دارد که بتواند بیاید در جهنم همه را بیرون کند اگر ما خلاف نکیم بدانجا می رسیم دنده عقب نزنیم طبق رساله عمل بکنیم می رسیم .تو چه مفهمی استاد کیه؟ اینطور نیست که بلند شوی بروی در بیابان دنبال استاد بگردی اگر کسی روی هوا رفت استاد است؟ اگر کسی غیب گفت استاد است؟ ها؟ این شیطان است تو چه می فهمی استاد کیه ؟ به علمت عمل کن آن می شود استادت در و دیوار می شود استادت .
�
مخلص یعنی چه؟
�
مخلص یعنی کسی که خدا انتخابش کرده، شیطان دیگر نمی تواند بدو دسترسی داشته باشد.
�
منظور از بدهکار بودن در مسئله ازدواج یعنی چه؟
�
منظور اینست که خودت را مقصر بدانی؛ بیا جوراب منو در بیاور، بیا جای منو بینداز، باید بیایی دم در تعظیمم کنی، این لوس بازیها یعنی چه، مگر دختر مردم کلفت توست؟ تو حق نداری، باید صفا بکنی محبت عاقلانه یعنی عفو و اغماض و گذشت ، باید مردانگی داشته باشید.
�
اصلا زن خوب هست یانه؟
�
یک وقت زنی مثل بانوی اصفهانی هزاران مجتهد به گرد پایش نمی رسند خیلی از این معروف ها به گرد پایش نمی رسند بانوی اصفهانی نود سال یک کلمه حرف لهو زد؟ علامه طباطبایی رفته بود دیدنش مواظب بود یک کلمه حرف اضافه نزند این مرد است یا نامرده؟خیلی مردها نامردند بعد هم خیلی زنها مردند.
�
عرفان فرع بر تقوی است وقتی می گوییم آدمی عارف است یعنی تقوایش از دیگران بیشتر می باشد؟
�
عرفان بدون تقوی هیچ چیزی نیست، شیطان است .اینکه کسی اصطلاحات را بیاموزد یعنی این عرفان است کسی که مطیع خدا باشد می شود نورانی و عارف نه اینکه سبیل اگر غیرت شود می شود عارف .
�
اگر انسان به جای عبادت مطالعه نماید؟
�
این سوال شما مثل سوالی است که از شیخ شد به شیخ نوشتند که من نمازشب بخوانم یا مطالعه کنم ؟ گفته بود آن ده دقیقه قلیانت را ترک بکن نماز شب بخوان.
�
آیا استادی که تقوی ندارد آیا علم آموزی از وی جایز می باشد؟
�
علم را پیش مارکسیست هم می شود خواند ولی سابق به معنویات اهمیت می دادند کسی که معنویاتش بیشتر بود پیش او درس می خواندند. علم را باید از عالم استاد فرا گرفت عالمی که علمی ندارد بی تقوایی هست درسی را آموزش دهد من سیوطی بلد نیستم بیایم سیوطی بگویم این عین بی تقوایی هست من صرف بلد نیستم بیایم صرف بگویم این عین بی تقوایی می باشد اگر بی تقوایی استادی در درسش اثر نگذارد آن بهتر است که اعلم تر می باشد.
�
نظرتان در مورد کشیدن سیگار چیه؟ اگر بد است چرا آقای بهاءالدینی سیگار می کشید؟
�
آقای بهاءالدینی سیگار می کشید به من و تو چه! تو پدر جدت به گرد پای امثال آقای بهاءالدینی می رسد؟ آن عادت کرده بود سیگار می کشید هیچ هم اشکالی ندارد او تمام ماه رمضان را با یک سیگار افطار می کرد من و تو چه می فهمیم یعنی آدمی که یک ماه چیزی نمی خورد و نمی تواند بخورد و تنها با یک سیگار افطار می کند یک سیگار را هم نکشد؟ لب به سیگار بزنی خطرناک است سیگار کشیدن آقای بهاءالدینی هوا و هوس نبود ولی مال من و شما هوا و هوس است، خیال کرده سیگار بکشد می شود آقای بهاءالدینی!
�
برای خواندن اصول عقاید چه کتابی را پیشنهاد می کنید؟
�
قرآن بخوانید قرآن
�
آیا طلاب برای حفظ قرآن باید وقت بگذارند؟
�
این را بارها گفته ام نخیر ولی تفریحی اشکالی ندارد درس ات را باید بخوانی و به جای کارهای بی خود و شب نشینی می روی قدم زدن قرآن حفظ می کنی .
�
آیا باید تمام دعاها را خواند؟
�
آقا لازم نکرده حال داری بخوان نداری ول کن یک قسمت را امشب بخوان و یک قسمت را فردا شب همین دعای ابوحمزه ثمالی را یک دو سه سطرش را امشب بخوان و باز فردا دو سه سطر دیگر را ، لازم نیست انسان همه آن را بخواند .
�
چگونه بفهمیم کدام شخص استاد واقعی اخلاق می باشد؟یک استاد می گوید مستحبات را زیاد انجام بدهید و دیگری می گوید کمتر کدام یک صحیح تر می باشند؟
�
در حوزه اساتید اخلاق خوب زیاد است اونی که به گفته های خودش عامل تره آن را برگزینید .استادی که می گوید کمتر مستحبات را انجام بدهید آن واردتر می باشد طلبه مقدس خشک به درد اسلام نمی خورد طلبه باید عاقل باشد نماز واجبش را بخواند همه اش ده دقیقه خدا از ما نماز خواسته خیلی باشد هفده دقیقه ، این هفده دقیقه را با خدا حرف بزند بقیه خواست حرف بزند خواست حرف نزند طلبه ای که عاقل نیست باید برود پی کارش .
�
در مورد نماز شب؟
�
نمی خواهد حال نداشتین نخوانید حالا نمی خواهد نماز شب را طول دهید گردنت را کج کنی بلند شوید دو رکعت نماز بخوانید و ادای خوب ها را دربیاورید بعد بشین با خدا بگو خدایا من این هستم من نمی توانم درستم کن، تو بینی و بین الله اگر دوستت از مسافرت بیاد اگر دو روز تمام هم نخوابیده باشی بلند می شی بانشاط می گردی خدا دوست شماست و بهتر از خدا هم دوستی ندارید حواستان باشد.
�
هفته ای چند بار باید به زیارت حضرت معصومه (س) برویم؟
�
هیچ ، حال داری برو حرم دعا کن بیا بیرون حال نداری تو همان صحن بگو بی بی ملک و ملکوت توجهی به ما کن برخی وقت ها نورافکن خانم چنان قویه که آدم نمی تواند به حرمش برود بعضی ها وقتی نمی توانند به حرم بروند مبهوت می مانند هیچ لازم نیست هر روز بروید حرم آقای بهجت حسابش جداست ایشان می روند حرم و با حضرت معصومه صحبت می کنند تو هم اگر می توانی برو آیت الله کشمیری به بنده فرمودند که آقای بهجت که تازه آمده بودند به من گفتند که حضرت معصومه به بنده گفته بیا حرم بهش بگو بیاد حرم ، خانم دعوتش کرده بود به حرم .
�
در مورد عالم ذر؟
�
دو چیز در قرآن است که برای علما خیلی مشکل است که خیلی از علما در مورد آن چیزی نمی دانند یکی عالم ذر می باشد و دیگری بهشت آدم می باشد ما تکلیف نداریم همه چیز قرآن را بفهمیم .
�
آیا کارهایی که در جمهوری اسلامی رخ می دهند همه مطابق اسلام هستند؟
�
نخیر .
منبع: سایت انتخاب