فیلم نقاب را چون می دانستم که حتما از روی اکران برمی دارند رفتم و دیدم. در طول چند روز اخیر و با این شل کن سفت کن های ارشاد و بیانیه و عذرخواهی و غیره ذکر نکته ای را مفید فایده می دانم. در خود فیلم تصاویر زننده و غیر اسلامی غیر از ۲ پلان که هنرپیشه زن مثلا هنرپیشه مرد را لمس می کند، پلان خلاف عرفی ندیدیم. با این حال آقایان گفتند که اصل فیلم بر اساس فساد است. بر فرض این که چنین باشد، یعنی نمی شود برای گفتن این که فلان مطلب گناه است، اشاره ای به آن کرد. در حالی که مخاطب اصلا این احساس را درک نمی کند که باید برود این گناه را تقلید کند. کما این که در دیالوگی حیایی می گوید: دیگه بسه. می دونی چقدر آه و ناله و نفرین پشت سرمونه! نکته بعد این بر فرض این که داستان فیلم بر اساس یک گناه شکل گرفته است، با برداشتن آن از روی سینما، آن گناه در جامعه از بین می رود؟ یا این کار همان سرپوش گذاشتن همیشگی است. هنری که مدیران ایرانی خیلی خوب در آن واردند. یعنی واقعاً چنین گناهی در جامعه ما نیست؟! همین روزنامه دولت، ایران، صفحه حوادثش پر است از این دست ناملایمات. به نظر می رسدکماکان سرپوش و نقاب گذاشتن بر روی گناه، بهترین راه حل مدیران است.
سفر شرم آورالمحمودی و شلقم به تهران
بالاخره دولت اصولگرا نشان داد که چقدر برای اصول خود هزینه می کند. دولت اصولگرا با دعوت از نخست وزیر لیبی برگی دیگر از دفتر سیاه بی تدبیری و بی اهمیتی به اصول را ورق زد و با نادیده گرفتن دستور صریح حضرت امام (ره) در خصوص معلق ماندن روابط ایران با رژیم لیبی تا تعیین وضعیت امام موسی صدر از نخست وزیر این رژیم منفور دعوت کرد. البته شاید هم این از تعاریف اصولگرایی باشد که به ارزش های جامعه پشت کنی. دولتی که برای احقاق حقوق شهروندان خودش این گونه عمل می کند، چگونه می تواند موفق باشد؟ براستی کسب شهرت برای احمدی نژاد این قدر مهم است که به تمام اصول این چنین پشت کند؟ به این حرف احمقانه توجه کنید: وحدت ایران و لیبی توطئه دشمنان را خنثی میکند! لیبی در کجای جهان اسلام و دنیای عرب قراردارد. لیبی قزمیت کشوری منزوی است که نه تنها در میان اعراب و جهان اسلام که در میان آفریقایی ها نیز جایگاهی ندارد. کشوری ذلیل با رهبری احمق! نمی دونم شاید احمدی نژاد بین خودش و قذافی نزدیکی ویژه ای احساس کرده است!
این یادداشت رسول جعفریان به عنوان العجب کلالعجب، بین جمادی و رجب! هم به مطلب نزدیک است: خدا رحمت کند شاه سلطان حسین را که تلاش میکرد دولت صفوی را که بیش از دویست سال پاینده بود، در مقابل حمله افغانهای قندهاری، با «آش» نگهدارد. زمانی که در جریان حمله افغانها به اصفهان و محاصره این شهر (۱۱۳۴ق)، یکی از علمای شهر پیامی برای او فرستاد که برای مقابله با دشمن چه در سر دارید، شاه گفت: «دستور دادهایم آشی بپزند، ان شاءالله افاقه کند.» اما متأسفانه آن «آش» افاقه نکرد و شاید در نیت بانیان یا آشپز آن تردیدی وجود داشت!
::یادداشت اعتماد ملی در خصوص این سفر شرم آور: هروله به سوی لیبی … دولت نهم در اقدامی متضاد با اصول عزت، حکمت و مصلحت در سیاست خارجی، در اقدامی ذلت بار بر خلاف نص صریح دستور امام خمینی(س) و قانون اساسی، با پذیرش نخست وزیر و وزیر خارجه حکومت ژنرال قذافی دیکتاتور لیبی، عزت ایران اسلامی و مراجع عظام را لگدمال کرد…
:: روایت صدر: فریاد دردمندانه شهید چمران علیه رابطه ایران و لیبی؛ ۱۳۵۸
دیدگاهها بسته شدهاند.