نیمه ی شعبان میلاد منجی ای است که باید جهان را از ظلم پاک کند و عدالت و اخلاق واقعی را عیان سازد. میلاد حضرت مهدی، منجی عالمیان از ظلم و ریا و ناراستی بر شما مبارک.
بهتر است ظلم و فساد را بهتر بشناسیم تا بدانیم حضرت حجت با چه چیز به مبارزه بر می خیزد. در هفته ی گذشته ۳ نامه منتشر شد که به واقع تبیین کننده ی بخشی از ظلم و فساد در جامعه ی امروز ایران است. نامه ی اول و دوم متعلق است به محمد و علی پسران شهید مطهری و نامه ی سوم متعلق است به حضرت آقای دکتر مصطفی محقق داماد که جایگاه آیت اللهی خطاب به هاشمی شاهرودی دارند. مطالعه این سه نامه این امکان را می دهد که ظلم عیان در دوره ی معاصر را بهتر بشناسیم.
تیترهای برگزیده
محمد مطهری: نقش روحانیت در نظام اسلامی تملق گویی نسبت به نظام نیست
با ادعای در آوردن چشم فتنه مجاز به هر نوع ظلمی هستند حتی اگر چیزی از آبروی انقلاب و امام باقی نگذارند
چرا وظایف در قبال ظلم ها در یک نظام اسلامی مورد توجه نیست؟ به مخیله امام هم خطور نمی کرد افراد بازداشتی را مستقیما از اتاق بازجویی روانه قبرستان کنند و در وصیت نامه خود راه حل هایی ارائه میداد
ظاهرا قصدی در تکثیر مخالفان نظام در میان است
این همان آزادی مطلق رییس جمهور است؟
عمل به قانون جناحی شده است؛ نظام با آنچه تحت لوای «حفظ نظام» صورت میگیرد سقوط می کند نه حمله نظامی
با ظلم میتوان یک مسأله را جمع کرد اما نمیتوان آن را حل کرد
چرا دشمن سناسان خود خوانده از رد پای دشمن در بازداشتگاهها سخن به میان نمیآورند؟
دشمن شناسان خود خوانده بسیاری از طرفداران واقعی انقلاب اسلامی را نه تنها از انقلاب که از اسلام هم بیزار میکنند
سکوت کنندگان چاپلوس رهبری هستند نه مطیع و مرید او
نقش روحانیت در نظام اسلامی تملق گویی نسبت به نظام نیست
صدها بار مظلومتر از شربینی داریم؛ صداوسیما چه می کند؟
رعایت عدالت نسبت به قاتل امیر المؤمنین (ع) هم واجب است
علی مطهری: آقای جنتی! خطبه های شما توجیه گر خشونت های اخیر است
خطبه های شما منطبق با واقعیت نیست و تنش زاست
استدلال جنابعالی شبیه استدلال معاویه است
آقای جنتی! خطبه های شما توجیه گر خشونت های اخیر است
رفتارهای دوگانه ی خود را تغییر دهید
در مبادی رای احمدی نژاد ابهام وجود دارد
آیت الله مصطفی محقق داماد: زندان کهریزک در کنار گوانتانامو و ابو غریب به نام حکومت دینی ایران ثبت شد
بزرگترین ره آورد قرن حاضر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است
انگیزههای خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاه های بود
در زمان شما قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری عملاً در ملاء عام ویران شد
فقیهان رسانه ای توجیه گر شرعی نقض قوانین هستند
یکی از ذوات گفت: اعمال که توجیه شرعی دارد! این تفکر با تفکر حجاج یکی است: آخذ بالتهمه واقتل بالظنه
هرگز مجاز به قیمومت شرعی نیستیم
حضرت آیت الله مسئولیت همه ی رخدادهای اخیر با شماست
کار قوه قضائیه به جایی رسیده که توسط ائمه جمعه توصیه به بیرحمی می شود
زندان کهریزک در کنار گوانتانامو و ابو غریب به نام حکومت دینی ایران ثبت شد
این محاکمات ننگی است برای قضای اسلامی
افسوس که کاش در تدریس و پژوهش می ماندید
متن نامه های محمد مطهری، علی مطهری و آیت الله مصطفی محقق داماد در پی آمده است
محمد مطهری: نقش روحانیت در نظام اسلامی تملق گویی نسبت به نظام نیست
muhammadmotahari@gmail.com
به جرأت میتوان گفت که قاطبه افراد غیرمغرضی که در سی سال گذشته با انقلاب قهر کردهاند، به دلیل یک واژه سه حرفی بوده است: «ظلم». این افراد، یا ظلمی بر خودشان رفته و فریادرسی ندیدهاند، و یا ظلمی آشکار در حق یک فرد ـ مانند آنچه در جریان بازجویی وحشتناک بر همسر سعید امامی رفت ـ شاهد بودهاند، ولی هر چه به انتظار نشستهاند آب از آب تکان نخورده است. درد و سخن در این زمینه بسیار است؛ تنها به ذکر چند نکته بسنده میکنم.
با ادعای درآوردن چشم فتنه مجاز به هر نوع ظلمی هستند حتی اگر چیزی از آبروی انقلاب و امام باقی نگذارند
۱. دفاع از یک نظام اسلامی با توسل به شیوههای غیراسلامی و بلکه غیرانسانی، همان قدر موفقیت آمیز است که کسی بخواهد با شرابخواری از سنت نبوی پاسداری کند. برخی رفتارها مخصوصا با بازداشت شدگان وقایع اخیر و خانواده هایشان گواهی میدهد که گروهی پرنفوذ ـ که حفظ آبرویشان تضمین شده است ـ برای اینکه به خیال خودشان چشم فتنه را در بیاورند مجاز به هر نوع ظلمی هستند حتی اگر چیزی از آبروی انقلاب و امام باقی نگذارند.
۲. به نظر میرسد که در کشور ما همه مسائل، جز یک مسأله، قابل چشم پوشی و یا اهمال است حتی آنجا که پای یک حکم اسلامی و یا روحانیت در میان باشد. آن استثنا آنجاست که مساله، نام «امنیتی» به خود بگیرد، به طوری که تقاضای اجرای عدالت در مورد یک مساله امنیتی از سوی هر کس، مساوی است با همسو خوانده شدن با اسرائیل.
به همین دلیل است که برای آزرده نشدن برادران اروپایی حکم قطع دست سارق (در شرایط خاص) که در قرآن هم آمده اجرا نمیشود و حتی در مورد اعدام شروران متجاوز به عنف به کودکان و نوامیس مردم به خاطر اعتراض کشورهای غربی کوتاهی صورت میگیرد (چون این مسائل «امنیتی» نیست و بنابراین میتوان کوتاه آمد)، اما در مورد مرگ افرادی چون زهرا بنی یعقوب در زندان اگر تمام آبروی اسلام و نظام و انقلاب هم فدا شود مسألهای نیست چون پای دردانههای امنیتی در میان است. باز از همین روست که فیلم «مارمولک» با اینکه شائبه به ملعبه درآمدن روحانیت را داشت از سوی کارشناسان امنیتی بی اشکال اعلام شد اما فیلم «به رنگ ارغوان» که در مورد یک مأمور امنیتی است به خاطر ممانعت آنان جواز نمایش نمیگیرد.
چرا وظایف در قبال ظلم ها در یک نظام اسلامی مورد توجه نیست؟ به مخیله امام هم خطور افراد بازداشتی را مستقیما از اتاق بازجویی روانه قبرستان کنند و در وصیت نامه خود راه حل هایی ارائه میداد
۳. هنوز پس از سی سال معلوم نیست که وظیفه نخبگان و مردم در قبال ظلمهای مشهود در نظام اسلامی چیست؟ من نمیدانم که چرا باید درباره رابطه میان جمهوریت و اسلامیت صدها کتاب و مقاله نوشته شود اما موضوع مهمی مانند وظیفه مسئولان، علما و مردم در قبال ظلمها در یک نظام اسلامی، مورد توجه قرار نگیرد؟ حضرت امام (ره) در وصیتنامه خویش در مورد ترویج فساد چنین هشدار دادند که «مردم به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند». البته به مخیله امام هم خطور نمیکرد که بتوان برخی افراد بازداشتی در جمهوری اسلامی را به بهانه شرایط امنیتی، بدون محاکمه مستقیما از اتاق بازجویی روانه قبرستان کرد و الاّ چه بسا امام در وصیت نامه خود راه حلهایی در این مورد ارائه میداد.
ظاهرا قصدی در تکثیر مخالفان نظام در میان است
۴. افراد بازداشت شده حتی اگر مرتد و منافق و محارب هم بودند نباید با خانواده هایشان چنین رفتار میشد. این دیگر چه صیغهای است که وقتی کسی بازداشت میشود افراد خانواده اش باید گاهی تا چند هفته سراسیمه در بیمارستانها و پزشکی قانونی سرگردان باشند و یا در اطراف زندانها تنها برای گرفتن کوچکترین اطلاعی از محل نگهداری آنان ضجه زده و التماس کنند و کسی پاسخگو نباشد و نهایتا منتظر تماس یک فرد ناشناس بمانند؟ مگر آنکه قصدی در تکثیر مخالفان نظام در میان باشد.
این همان آزادی مطلق رییس جمهور است؟
در مقابل، وقتی گروهی از نمایندگان مجلس، در سایت خود از خانوادههای بازداشت شدگان میخواهند به آنان مراجعه کرده شاید بتوانند آنها را در پیداکردن عزیزانشان یاری کنند بلافاصله آن سایت فیلتر میشود! آیا این همان “آزادی تقریبا مطلق” در ایران است که چندی پیش رئیس جمهور در جواب خبرنگار خارجی از آن سخن میگفت؟ داستان مکرر چگونگی رفتار با خانوادههای جان باختگان و تعهدات اجباری هنگام تحویل جنازه از جمله اینکه «هیچ شکایتی نداریم»، خود حکایت جانسوز دیگری است.
عمل به قانون جناحی شده است؛ نظام با آنچه تحت لوای «حفظ نظام» صورت میگیرد سقوط می کند نه حمله نظامی
۵. عمل به قانون هم مثل خیلی چیزهای دیگر جناحی شده است. خلاف قانون، فقط این نیست که کاندیدایی به حکم شورای نگهبان تمکین نکند. نمیشود در این مورد فریاد را به عرش رساند اما در قبال هرگونه رفتار غیرقانونی با مردم معترض ـ که با اندک محبتی میتوانستند قاطبه آنان را جذب کنند ـ سکوت کرد. چنانکه پیش از این نیز گفته ام اگر نظام ما با برخی از آنچه تحت لوای «حفظ نظام» صورت میگیرد سقوط نکند بسیار بعید است که با عامل دیگری، حتی حمله نظامی از پا درآید.
با ظلم میتوان یک مسأله را جمع کرد اما نمیتوان آن را حل کرد
۶. میان «جمع کردن» یک بحران با «حل کردن» آن تفاوت بسیار است. اولی از کسانی برمی آید که به هر مساله تنها به دید امنیتی مینگرند و دومی کار افراد بصیر و دلسوزی است که دیدی جامع به مسائل داشته و راه حلهای امنیتی را آنهم بدون وقوع هیچ ظلمی آخرین گزینه میدانند نه اولین گزینه. با ظلم میتوان یک مسأله را جمع کرد اما نمیتوان آن را حل کرد. در یک نظام مردمی همیشه راه حل غیر امنیتی مقدم و بسیار کارساز است.
چرا دشمن سناسان خود خوانده از رد پای دشمن در بازداشتگاهها سخن به میان نمیآورند؟
روشن نیست افرادی که خود را «دشمن شناس» میدانند چگونه درباره این کارخانههای بزرگ ضد انقلاب سازی که حتی از به کام مرگ فرستادن فرزند یک مقام مسئول در بازداشتگاه هم ابایی ندارند، از رد پای دشمن در بازداشتگاهها سخن به میان نمیآورند؟ به راستی کسانی که با فرزند یک مقام مسئول این میکنند با جوانان بی نام و نشان چه میکنند؟
این را هم باید اضافه کرد که ما امروز «دشمن شناس» خودخوانده زیاد داریم. عدهای توجه ندارند که به ویژه در هنگام بحرانها، دشمنشناسی تنها از معدود افراد بصیر، عالم و متقی بر میآید و نباید اجازه داد یکی با دسترسی به شنود، دیگری با خواندن چند بولتن محرمانه، سومی برای تسویه حسابهای شخصی، چهارمی با تفسیرهای سودجویانه تحلیلهای بیگانگان و پنجمی برای خودشیرینی یا شهوت پست و مقام، خود را «دشمن شناس» جا بزنند.
دشمن شناسان خود خوانده بسیاری از طرفداران واقعی انقلاب اسلامی را نه تنها از انقلاب که از اسلام هم بیزار میکنند
این به اصطلاح دشمن شناسان، که اخیرا آیت الله استادی گروهی از آنان را به نقد کشید، به دلیل قضاوت بر اساس جناح بازی ـ که به عقیده من نوعی شرک است ـ عملا بسیاری از طرفداران واقعی انقلاب اسلامی، از مردم عادی گرفته تا دیگران را نه تنها از انقلاب که گاهی از اسلام هم بیزار کرده و میکنند و در عمل ولو با نیت خیر، خیانتی را انجام میدهند که از هیچ دشمنی بر نمیآید.
سکوت کنندگان چاپلوس رهبری هستند نه مطیع و مرید او
۷. کسی نمیتواند خود را پیرو ولایت فقیه بداند و در عین حال در مورد ظلمهایی که نهایتا کل نظام اسلامی را به نابودی خواهد کشاند بی تفاوت بماند، مگر آنکه پیامبر (ص) را ـ نعوذ بالله ـ دروغگو بپندارد. به فرموده پیامبر (ص)، ظلم یک حکومت را نابود میکند و حتی کفر چنین اثری ندارد. بنابراین هر کس نسبت به رهبر انقلاب ارادت بیشتری دارد باید نسبت به ظلم به مردم که در واقع، خطری است که رهبری و کل نظام را تهدید میکند بیشتر فریاد بزند. کسی که در شرایط فعلی تنها دم از اطاعت از رهبری میزند و در عین حال بر این ظلمها چشم میبندد چاپلوس رهبری است نه مطیع و مرید او.
نقش روحانیت در نظام اسلامی تملق گویی نسبت به نظام نیست
چه اتفاقی باید بیفتد که قاطبه علما که خود نیز برای استقرار و دوام نظام زحمتها کشیدهاند فارغ از جناح بندیها و دعواهای انتخاباتی در مقابل این ظلمها واکنش جدی نشان دهند؟ آیا برای مردم قابل قبول است که برای فوت یک عالم دست چندم ـ که البته تکریمشان واجب است ـ چندین اطلاعیه از سوی علما در کمتر از ۲۴ ساعت صادر شود ولی برای مرگ چند جوان در بازداشتگاههایی که هیچ کس مسؤولیت آن را نمیپذیرد سکوت پیشه شود؟ نقش روحانیت در نظام اسلامی تملق گویی نسبت به نظام نیست، بلکه همان طور که شهید مطهری تاکید داشت ـ و البته تا حد زیادی مغفول ماند ـ رویکردی نظارتی و منتقدانه با تکیه بر عدالت است.
در اینجا ذکر دو مطلب لازم است. اول آنکه آنچه گفته شد، نه به معنای نادیده گرفتن خدمات قاطبه دست اندرکاران امنیت کشور است که بدون توسل به ظلم، خدمات زیادی برای مردم انجام داده و میدهند و نه به معنای عدم لزوم مجازات سنگین برای آشوبگران واقعی که بسیار هم اندک بودهاند.
دیگر آنکه راه حل هایی از قبیل تشکیل چند کمیته رسیدگی ـ که متاسفانه تا قبل از کشته شدن فرزند یکی از مسئولان صورت نگرفت ـ اگر قرار است نهایتا به تهیه چند گزارش «خیلی محرمانه» و ارسال آن برای مسئولان بینجامد، هیچ کمکی به باور مردم به مقابله جدی با این فجایع نخواهد کرد و شاید تشکیل ندادنش مفیدتر باشد زیرا برای مردم امید واهی ایجاد میکند.
روشن است که مرحوم محسن روح الامینی تنها مقتول مظلوم نبود گر چه اکثر صداها تنها پس از مرگ او درآمد. ما به جز چند نام دیگر مانند سهراب و اشکان نشنیدهایم، اما آنچه مسلم است هر کس به ظلم کشته شده باشد در قیامت کبری با کفن خونین راه را بر مسببان و نیز سکوت کنندگانی مانند نویسنده خواهد بست.
به سبب سیاست خبری موجود، کسی نمیداند آیا مثلا آنچه در مورد افراد بیکسی مانند «ترانه موسوی» دهان به دهان میگردد راست است؟ خانواده وی که ظاهرا در اطراف مسجد قبا دستگیر شده به کجا باید مراجعه کنند؟ متأسفانه سیاست خبری رسانه ملی هر خبری را باورپذیر کرده است.
آیا رسانه ملی در مورد آنچه بر او گذشته است خبر موثقی خواهد داد و در صورت اثبات جرم، مجرمین را معرفی خواهد کرد؟ اگر چنین باشد امیدی به عدم تکرار اینگونه فجایع هست اما به نظر میرسد این رسانه، فعلا موظف به رصد کردن ظلم در جهان به جز ایران است آنهم در مورد کشورهایی که با ایران مشکل سیاسی دارند.
صدها بار مظلومتر از شربینی داریم
شربینی که توسط یک «شهروند» آلمانی در یک کشور سکولار کشته شد و در بیش از ۲۰۰ بخش خبری در کشورمان از او یاد شد بسیار مظلوم بود، اما آیا یک جوان ایرانی که در یک اعتراض آرام خیابانی دستگیر شده و بعد جنازه اش در سانسور کامل خبری ـ آن هم در کشوری که خود را پرچمدار استقرار عدالت در جهان میداند ـ از بازداشتگاه بیرون میآید صدها بار مظلومتر از شربینی نیست؟
رعایت عدالت نسبت به قاتل امیر المؤمنین (ع) هم واجب است
اینکه بیگانگان در حوادث اخیر دست داشتند یا نداشتند، نقشه قبلی یا انقلاب مخملی در کار بود یا نبود، نظام در خطر بود یا نبود، مسبب اولیه و ثانویه این بود یا آن، اینها بر فرض صحت، هیچکدام مجوز سر سوزنی ظلم به کسی نمیشود. در اسلام رعایت عدالت نسبت به قاتل امیر المؤمنین (ع) هم واجب است.
محمد مطهری
علی مطهری: آقای جنتی! خطبه های شما توجیه گر خشونت های اخیر است/ رفتارهای دوگانه ی خود را تغییر دهید
جناب آقای جنتی دامت برکاته
امام جمعه موقت تهران
خطبه های شما منطبق با واقعیت نیست و تنش زاست
با اهدای سلام و تحیت، سخنان جنابعالی در خطبه دوم نماز جمعه تهران، گذشته از نکات مثبت و قابل تقدیر آن، شامل دو نکته بود که نه تنها منطبق با واقعیت نیست بلکه موجب تشدید تنش سیاسی موجود است.
نکته اول اینکه محرکان حوادث اخیر را تنها مسبب مرگ مقتولان این حوادث معرفی کردید و کمترین اشارهای به نوع برخورد با معترضین و خصوصا قتل چهار نفری که در بازداشتگاهها جان خود را از دست دادند و لزوم معرفی و مجازات مسببان آن نکردید.
استدلال جنابعالی شبیه استدلال معاویه است/ خطبه های شما توجیه گر خشونت های اخیر است
البته این امر معمایی را برای این بنده حل کرد و آن اینکه افرادی که دست به این جنایت ها میزنند از نظر ایدئولوژیک و اعتقادی مستظهر به توجیهات امثال حضرتعالی هستند. بلاتشبیه استدلال جنابعالی شبیه استدلال معاویه در جنگ صفین است که پس از شهادت عمار یاسر و سخت شدن کار بر او، گفت قاتل عمار علی است که او را به این جنگ آورد! بی تردید افرادی مانند آقای موسوی در تحریک مردم به تجمعات خیابانی نقش داشتهاند ولی آیا این امر میتواند توجیه کننده هرگونه رفتاری با این مردم خصوصا در بازداشتگاهها باشد؟
به بهانه ی دفاع از نظام و رهبری حقایق را کتمان نکنید
این که به بهانه حفظ نظام ظلمها را خلاف همه نصوص اسلامی توجیه میکنید و در استدلالهای خود مغالطه به کار میبرید و از بیان حق خودداری مینمایید باعث میشود که بخشهای خوب حرفهای شما هم زمینه پذیرش نداشته باشد. دفاع از نظام و رهبری به این نیست که این حقایق را کتمان کنیم بلکه به این است که قبل از آنکه غربگرایان این موارد را به عنوان نقض حقوق بشر اعلام کنند و پرچم اصلاح به دست گیرند خودمان آنها را مطرح و اصلاح کنیم.
جنتی و یزدی مانعی برای اصلاحات واقعی و سدی برای جذب قشر فهیم و تحصیلکرده بوده اند
شهید آیتالله مطهری میفرمایند: «روحانیت نباید اجازه دهد پرچم اصلاحات اجتماعی به دست روشنفکران غربزده بیفتد.» حرفهای به تعبیر شهید مطهری «میخ دار» افرادی مانند حضرتعالی و جناب آقای محمد یزدی همواره مانعی برای اصلاحات واقعی و سدی برای جذب قشر فهیم و تحصیلکرده بوده است.
رفتارهای دوگانه ی خود را تغییر دهید
به عنوان نمونه جناب آقای یزدی پس از پیشنهاد جناب آقایهاشمی مبنی بر آزادی زندانیان، خطاب به آقایهاشمی گفتند شما چهکاره هستید، ولی بعد از توصیه آقای احمدی نژاد به رئیس قوه قضائیه مبنی بر رعایت رأفت اسلامی با بازداشت شدگان نفرمودند شما چهکاره هستید. این نحو سخن گفتن و اینگونه رفتارهای دوگانه مقبولیت فرد را تضعیف میکند. امیدوارم عنایت فرموده روش خود را تغییر دهید.
نکته دوم اینکه حوادث اخیر را معلول انتقامگیری جناب آقایهاشمی رفسنجانی به خاطر شکست در انتخابات قبلی ریاست جمهوری دانستید.
قطع نظر از اینکه این سخن خارج از حوزه انصاف است، فرضا که چنین باشد، آیا آقای احمدی نژاد با نوع مناظرات خود زمینه این حوادث را فراهم نکرد و هیچ تقصیری نداشت؟ آیا بخشی از منشأ اعتراضات رفتار انتخاباتی ایشان نبود؟
در مبادی رای احمدی نژاد ابهام وجود دارد
آیا مبادی رای آقای احمدی نژاد با توجه به آن مناظرات و فرصت ندادن به آقایهاشمی برای دفاع از خود در صدا و سیما و توزیع گسترده کمکهای نقدی در روستاها و… در انتخابات، صحیح بود؟
باید اشکالات دو طرف را به دور از حب و بغضها مطرح کنیم. علت اینکه این فتنه هنوز پایان نیافته است این است که هیچ طرفی اشکالات خود را نمیپذیرد. برای شما آرزوی توفیق بیشتر دارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری / ۹/۵/۱۳۸۸
آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد: زندان کهریزک در کنار گوانتانامو و ابو غریب به نام حکومت دینی ایران ثبت شد
متن نامه آیت الله دکتر مصطفی محقق داماد
حضرت آیت الله جناب آقایهاشمی شاهرودی
ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام وتحیات
به خاطر دارم نیمه اردیبهشت ۱۳۵۸ برای زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه یکی از دوستان مشترکمان به محل اقامت اینجانب تشریف فرما شدند و زیارت ایشان نصیبم شد. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که هرگز از خاطرم نمیرود. ایشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسی صدر، و یادداشتهای درس مرحوم والد ما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم «آیت الله سید محمد محقق داماد» و نظریات جدید مطروحه در این مکتب سخن گفتند.
از استاد مرتضی مطهری که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به میان آمد. آنگاه ایشان خطاب به اینجانب فرمودند «این روزها آقای سید محمودهاشمی که گویی فرزند من است برای حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نوید دادند که ایشان میتواند صدیق همفکرگران بهایی برای شما باشند». من که نادیده خریدار شده بودم نخستین بارکه جنابعالی را در قم زیارت کردم، درست همان یافتم که فرموده بودند. اینک به حکم ولایت دوستی و با استفاده از حقوق شهروندی، مایلم که بی پرده سطور زیر را به عرض برسانم:
حضرت آیت الله
بزرگترین ره آورد قرن حاضر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است
به عقیده اینجانب بالاترین و بزرگترین ره آورد تحولات قرن حاضر برای بشریت معاصر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است. این گفته حقوقدانان جهانی به هیچوجه گزاف نیست که ارزیابی نظام قضایی و حقوقی یک جامعه بر محور قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری و اجرای آن در جامعه دور میزند و برهمین محور باید سنجیده شود.
به موجب این گونه اصول قانونی است که اشخاص میدانند چه عملی جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات میشوند و اگر اجتناب کنند با خیال راحت میتوانند در کنار خانواده با آرامش به زندگی ادامه دهند و کسی به آنان کاری ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتی مجازات میشوند و چگونه و با چه آداب و موازینی مجازات بر آنها اجرا میگردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقی برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد میشود و چگونه آنان میتوانند دفاع کنند؟
معتقدم این نظام نامهها هرچند نگارش و تنظیم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولی مبانی و اصول آن چنان عقلانی است که نمیتواند با تعلیمات راقیه اسلام متکی بر اجتهاد مفتوح شیعی منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تایید فقیهان بزرگ زمان خویش نظیرآیت الله نائینی و آیت الله مدرس اعلیالله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی مورد تایید مراجع رسمی قرار گرفته است.
انگیزههای خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاه های بود
معتقدم که محور اصلی خواسته ملت ایران در انقلاب مشروطیت تحت عنوان تشکیل عدالت خانه در واقع تقنین همین اصول و موازین بوده و در انقلاب اسلامی هم، ما شاهد بودیم که یکی از انگیزههای خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاههای اختصاصی بود.
جناب آقایهاشمی شاهرودی
در زمان شما قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری عملاً در ملاء عام ویران شد
تحمل بفرمائید که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظراً بلکه عملاً، این رکن اساسی امنیت اجتماعی نه تنها متزلزل بلکه در ملاءعام ویران شد، و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد.
فقیهان رسانه ای توجیه گر شرعی نقض قوانین هستند
توجیه شرعی نقض قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات توسط برخی از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذیرم درایت و آگاهی آنان را هرگز نخواهم پذیرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولی شما مرا میشناسید که فرزند فقاهتم، و دیرینه این درگاهم، فقیهان واقعی را از فقهیان رسانهای بخوبی تشخیص میدهم. با شناختی که اینجانب از جنابعالی دارم، شما از آن دسته فقیهان نیستید، و امکان ندارد که از نظر فکری بتوانید با آنانی همراه شویدکه توجیه گر شرعی اینگونه نقض قوانینند.
سخنرانی شما در سال ۱۳۷۳ در محل کار اینجانب فرهنگستان علوم پیرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعید میدانم که در تقلب احوال تغییر نظری برایتان حاصل شده باشد.
یکی از ذوات گفت: اعمال که توجیه شرعی دارد! این تفکر با تفکر حجاج یکی است: آخذ بالتهمه واقتل بالظنه
چند روز پیش در جلسهای با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالای نظام سخن از اخبار وقایع اسفبارِ روز و ستمی که بر مردم رفته است، در میان بود. اخباری که بهطور مستفیض و بلکه متواتر اجمالی ثبوت آن مسلم و انکار آن غیر ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان یکی از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهی عاقل اندر سفیه رو بمن کرد و با پوزخندی معنیدار گفت این اعمال که توجیه شرعی دارد!!! خدا میداند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بیقرار و ناآرامم. یاد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:
ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندی ملوما بل کان عندی جدیرا. نهج البلاغ
مورخین آوردهاند که وقتی حجاج بن یوسف ثقفی بدستور عبدالملک مروان خلیفه اموی، برای ایجاد خفقان و اسکات معترضین، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالای منبر رفت و اعلام داشت «هانای مردم! نه به کودکانتان رحم میکنم ونه به پیرانتان!. بیگناهتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحویل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمه واقتل بالظنه)، همه اینهااز اختیارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است!!!»
تفکر فوق دقیقا همان بافته و تافته تفقه مبتنی بر کلام اشعری است که نتیجهاش در کتاب المستظهری غزالی به خوبی مشهود میگردد.
اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ (العیاذ بالله) باز میگرددکه مرگ بهتر ازآن زندگی است.
هرگز مجاز به قیمومت شرعی نیستیم
ما که به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتنی برکلام عدلیه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر این نعمت بزرگ هستیم، هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک میکنند قیمومت شرعی نمائیم و تفکر آنان را تعطیل کنیم.
حضرت آیت الله مسئولیت همه ی رخدادهای اخیر با شماست
حضرت آیت الله
حضرتعالی خدمات شگرفی در دستگاه قضایی البته که انجام دادهایدکه انکار آن ناسپاسی است، ولی با کمال تأسف وقایعی در دوران ریاستتان به خصوص در روزهای اخیر رخداد که ملت ایران طعم تلخش را هیچگاه از یاد نخواهد برد. وقایعی که چه به دست کارگزاران قوه مجریه انجام یافته باشد و چه بدست ظابطین قضایی و چه بدست دارندگان پایه قضایی همه و همه مسئولش قوه قضائیهای است که شما مسئولیتش را به عهده داشتید.
حضرت آیت الله!
مطمئن باشید شما در راس قوهای قرار داشتید که علیرغم همه ویرانیها و خرابیها به دلیل طبع کار و ساختار باقیمانده از پیش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و دارای و ثاقت قضایی وجود دارند.
شما میتوانستید با حمایت از استقلال قضایی بسیاری از مشکلاتی که ساعتها وقت قوه مقننه را میگرفت و از کارهای مهمتر باز میداشت به آسانی حل کنید، که نکردید.
شما در حوادث اخیر میتوانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکردهاید.
کار قوه قضائیه به جایی رسیده که توسط ائمه جمعه توصیه به بیرحمی می شود
شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بیرحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند-شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیسجمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان میکردند و وی را تحویل دستگاه عدالت میدادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرمآوری اتفاق افتاده است مگر میتواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟
زندان کهریزک در کنار گوانتانامو و ابو غریب به نام حکومت دینی ایران ثبت شد
به موجب قوانین مدون مملکتی کلیه زندانهای کشور زیر نظر قوه قضائیه اداره میشود، و مسئولیتش با این قوه میباشد. آیا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل «زندان کهریزک»، شما خودتان دستور بازرسی صادر میفرمودید و چنانچه آنرا فاقد معیارهای لازم میدیدید مبادرت به تعطیل آن میکردید؟ شما آنقدر تاخیر فرمودید تا این مدخل در دائره المعارفهای جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخلهای زندانهای گوانتانامو و ابوغریب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.
این محاکمات ننگی است برای قضای اسلامی
از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمهای که از سیمای ایران پخش میشد پیگیری میکردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی!! از تلویزیون پخش نشود.
عزیزانی که با زندگی صاحب این قلم آشنایند میدانند که صراحت وی تازگی ندارد و سوابق اوراقی که تحت عنوان گزارش خطاب به شورای عالی قضایی وقت و یا صاحبان مناصب اجرایی نگاشته شده و در بایگانی سازمان بازرسی کل کشور علی القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده این مدعاست.
صاحبان مناصب اجرایی آن زمان که در عمل به گزارشات این ناصح مشفق و درخواست خالصانه وی مبنی بر اجرای صحیح قوانین را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاری بر نهادینه کردن زندگی مدنی و تحت لوای قانون را یاری ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانین شدهاند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هیچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخیر شود ظلم و ستم به همه میباشد.
افسوس که کاش در تدریس و پژوهش می ماندید
از اینکه سخن به درازا کشید عذر میخواهم. آنچه عرض شد دراین روزهای آخرین مسئولیت حضرتعالی هر چند نوشداروی پس از مرگ سهراب است. ولی به هرحال این سطور شاید برای آیندگان مفید و برای شما نقطه افسوسی باشد که ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمینهادید و به همان نقطه امید استاد شهید بزرگوارتان واصل میشدید.
عریضه را با بیتی از غزل خواجه شیراز به آخر میبرم:
به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد
جهـان بگیـرد اگر دادگستـری دانـد
سید مصطفی محقق داماد-۱۱مرداد۸۸
دیدگاهها بسته شدهاند.