پی نوشت۱: در کابل جنگ زده که به همه جور نشانی دارد غیر از پایتختی، برق برقرار است و قطعی برق چندسالی است مرتفع شده است.
پی نوشت۲: آزادی بیان آن چنان است که به راحتی می توانید تلویزیون و رادیو تاسیس کنید چه رسد به این که به قانون سال ۱۳۲۴ مطبوعه را ببندند.
پی نوشت۳: از سانسور و فیلترینگ و عبارت آشنای «بازدید کننده بی شعور غلط می کنی این سایت را می بینی» هم خبری نیست.
پی نوشت۴: تجربه عراق و افغانستان به جامعه جهانی (!) نشان داد با هیچ جنگی، کشور و جامعه ای ساخته نمی شود و پیشرفت نمی کند.
دولت تهدید امنیت نظام
ده روزی بود که کتاب نگاهی به مسائل امنیتی ایران را مطالعه می کردم و ۲-۳ روزی است که پایان یافته. کتاب جالبی است به ویژه از آن جهت که دغدغه های ذهنی، هم فکران ما را به صورتی مرتب شده و کاربردی ارایه می دهد. خواندش برای فعالین اجتماعی مفید است.
در چند روزی هم هست که ماجرای قطعی برق در تهران فراگیر شده. یادم می آید تقریبا از اواخر دوره آقای هاشمی در تهران، پایتخت ام القری جهان اسلام قطعی برق نداشتیم حتی در زمان خشکسالی های پیاپی دوران آقای خاتمی اینگونه قطعی های سراسری نبود. در همین کتاب گفتمان مطرحی را توضیح می دهد که معقتد است امنیت حکومت در گرو کارامدی آن است البته این جای بحث دارد که کارامدی سیاسی یا اقتصادی کدامیک در اولویت باشد. اما به هر حال کارامدی است که بقای یک حکومت را تضمین می کند.
بحران سیاست خارجی و تحریم ها و انرژی هسته ای، چالش مجلس – دولت، دعوای رییس جمهور – وزرا-مدیران، بحران مسکن، اجاره، بی کاری و کارگری، بحران گاز، بحران بنزین، بحران آب، بحران برق، بحران پیگیری سرنوشت ایرانیان در خارج از کشور، بحران سئوالات موهون آموزش و پرورش، بحران دولت – مجمع، تورم ۳۰-۴۰ درصدی، بحران بانکی، ماجرای خلیج فارس، ماجرای پیمان امنیتی عراق و … همه این بحران ها و بی تدبیری های دولت در نهایت کارامدی نظام را در نظر مردم تخریب می کند و مشروعیت حکومت را زیر سئوال می برد. آن وقت می بینید که دولت خود بزرگترین تهدید امنیتی برای نظام جمهوری اسلامی است.
گرته بردای منفعت طلبانه از امام خمینی
ایام شهادت دختر پیامبر، مادر ما، حضرت فاطمه زهرا تسلیت باد.
برنامه هیات عشاق الحسین ، حاج علی قربان: چهارشنبه۱۵/۳/۸۷ الی جمعه ۲۴/۳/۸۷
ادرس :خیابان ۱۷ شهریور نرسیده به میدان خراسان بلوار قیام روبروی مسجد حوری حسینیه حضرت فاطمه الزهرا // برنامه حسینیه علوی تهرانی، روز شهادت از ساعت ۱۰ صبح، خیابان کارگر شمالی، فاطمی غربی، خیابان اعتماد زاده // شیخ حسین انصاریان، تا ۲۶ خرداد، بعد از نماز مغرب و عشا، مسجد حضرت امیر، کارگر شمالی // منزل آقای محتشمی پور، اوین، خیابان هشترودی، خیابان بیضاوی، بعد از نماز مغرب
اول. خرداد برای ایرانیان همواره پر از حادثه بوده است: از ۱۵ خرداد ۴۲ تا ۳ خرداد و فتح خرمشهر تا ۱۴ خرداد و تولد امام موسی صدر و رحلت امام و ۲ خرداد و پیروزی اصلاحات.
هر سال هم رسانه ها به حکم رویداد محوری حجم زیادی از اطلاعات و مطالب را راجع به امام منتشر می کنند که بیشتر شامل سیر و سلوک سیاسی و وقایع نگاری انقلاب است و کمتر سیر و سلوک اخلاقی-فلسفی و عرفانی.
اگر بپذریم در جامعه محدود رسانه ای ایران، اقبال گسترده مخاطبان با تلویزیون است، مجموعه گزارش های امام روح الله واحد مرکزی خبر، نمونه خوبی است از آنچه حکومت می خواهد از امام جلوه کند.
روح کلی این مجموعه گزارش که سرشار از تصاویر تاریخی و کمتر پخش شده از امام و انقلاب بود، سیاست و حکومت داری امام بود.
نکته ای که چندی است ذهن من را به خود مشغول کرده است و در بحث با برادر عزیزم آقا سعید آقای اله بداشتی نیز بیشتر نمود پیدا کرد، مواجه تلویزیون با رویدادها و برخورد امام با آنها بود.
در حالی همگان اذعان دارند رویکرد امام در مسائل تعقل، صبر، مشورت، تدبیر و قاطعیت بود، سیما ایران تنها با بزرگنمایی برخوردهای تند و قاطع و گاهاً خشن امام در آن روزها، سعی دارد به نسل جوان امروز که به قول رهبری، یا در آن دوران خردسال بودند یا بعد از دوران امام متولد شدند، چنین القا کند که روحی کلی برخوردهای امام تند بود.
در حالی که نمونه های چیزهای دیگری می گوید: در داستان بنی صدر، در داستان دولت میر حسین موسوی، در داستان مجلس و ادامه و خاتمه جنگ و مک فارلین و …
اما نکته ای که بیشتر ذهن مرا اذیت کرد این بود که از گزارشات، چنین برداشت می شد که توجیه کننده ادبیات امروز مدیران سیاسی ایران است. در حالی که بر همگان مشخص است امام، به جهت رهبری کاریزما با عمق فکری زیاد و به جهت مقبولیت مردم از سویی و مقام علمی و دینی شان چنین سخن می گفتند در حالی که مدیران سیاسی امروز ایران، افرادی عمدتاً سیاسی و فاقد چنین جایگاه و پایگاهی (پایگاه علمی و روحانی) هستند. نتیجه این می شود که ذهن جوان طرفدار آنها می گوید: نگاه کنید وقتی امام چنین می گوید و رفتار می کند، چرا فلانی چنین نگوید و نکند؟!
چرا در چنین گزارش هایی توجه به رویکردها و علایق فلسفی و عرفانی امام و اخلاق گراییش و بی اهمیت بودن قدرت در نزدش کمتر مطرح می شود. چرا از ایستادگی امام در مقابل تحجر و مصادیق آن کمتر طرح می شود و چرا اصولا حکومت دوست دارد آن بخش از سیره امام را بزرگنمایی کند که به نفعش است؟ چگونه می شود از یک شخصیت بی همتا در این عصر، چنین گرته برداری ناقص و منفعت طلبانه ای داشت؟
دوم. سال هاست که تصاویر فوت امام را در بیمارستان دیده ایم. تصاویر تلخ و تاثر برانگیز. اما از همه آنها سنگین تر، وداع حاج سید احمد آقا با امام است. آنجا که همه را از اتاق بیرون می کند. ملافه اول را بر می دارد و دومی را هم. صورت به صورت پدر می گذارد و اشک می ریزد و از هق هق گریه اش، تخت و بدن بی جان امام می لرزد. چه تصویر تلخ و جانکاهی بود. هیچ وقت این تصویر از ذهنم دور نمی شود.
پیوند مرتبط: امام و نمایندگاه مخالف نظرشان: نه رد صلاحیت شدند نه مزدور بیگانه و خائن و وطن فروش خوانده شدند.
درباره سید حسین خمینی خاطرات منتشر نشده همسر امام خمینی، خانم خدیجه ثقفی؛ بانو قدس ایران : شهروند امروز، هفته دوم خرداد ۸۷، گفت و گوی آقای دعایی و سید صادق طباطبایی هم دراین شماره خواندنی است.
sms تلخ: پسر از پدر می پرسد: پدر امام، شمال فوت کرده؟ پدر: نه پسرم در تهران. پسر: پس چرا مردم می رن شمال
سوم: ۱-۲ سالی است که برنامه های قناه الزهراء الفضائیه را نگاه می کنم. کیفیت برنامه ها معمولا خوب است و سخنرانی ها به زبان فصیح عربی است. شبکه مخاطب خوبی هم در میان شیعیان کویت و بحرین و عراق دارد. چندی پیش صحبت های سید محمد رضا شیرازی پسر آیت الله سید محمد شیرازی و برادر زاده سید صادق شیرازی، از خانواده علمای بزرگ نجف را گوش می کردم بحث جالبی داشت. چند روزی است که ایشان فوت کرده اند. خدایش بیامرزد. ظاهرا این شبکه ها از برنامه های فرهنگی بیت آقای شیرازی است. زندگی نامه مرحوم سیدمحمدرضا شیرازی