حسن حبیبی درگذشت


دکتر حسن حبیبی، برای نسل ما، مظهر تحملِ نقد و میانه روی بود، همو بود که پای ثابت گل آقا بود. گل آقا که زورش به آقای هاشمی نمی رسید، پس هرچه داشت می گذاشت برای حسن حبیبی.
انسان فرهیخته و ایران دوستی که بعد از فراقت از سیاست هرچه داشت از تجربه و علم را روی «بنیاد ایران شناسی» گذاشت. می گفت: موضوعات پایان نامه ها را خودم تایید می کنم تا مطمئن باشم ایران نیازمند آن است. ما نمی خواهیم دانشجویانمان کار کم اثر انجام دهند.
وقتی مجله «زورخانه ریویو» را در دستش گرفت، نگاه کرد و گفت کار خوبی انجام داده اید. خستگی از تنم در رفت.
***

وی که نام کاملش حسن ابراهیم حبیبی  است از حقوقدانان دوران انقلاب و دانش آموخته از فرانسه بود، از عناصر اصلی تدوین پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی به شمار می رود. حبیبی، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاست جمهوری بود که در مقابل بنی صدر شکست خورد.
وی متولد ۱۳۱۵ در تهران بود و وزیر ارشاد دولت بازرگان، وزیر علوم و آموزش عالی و پس از آن وزیر دادگستری دولت میرحسین موسوی بود.  وی در سال های اخیر، رئیس بنیاد ایران شناسی بود که بیشتر وقت خود در اواخر عمرش را در این بنیاد می گذراند.
حبیبی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ معاون اول رئیس‌جمهور وقت، اکبر هاشمی رفسنجانی، و پس از آن نیز در فاصله سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰، معاون اول سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران، بود.

حقِ کاپیتالیسیونِ حجاب

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار: انا لله و انا الیه راجعون…. استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى کردند، پایکوبى کردند. اگر من به جاى اینها بودم این چراغانى‏ها را منع مى‏کردم. … ملت ایران را از سگ‏هاى امریکایى پست‏تر کردند! ..چرا! براى این که مى‏خواستند وام بگیرند امریکا خواست که این کار انجام شود.

این جملات بخشی از سخنرانی تاریخی امام در۴ آبان ۱۳۴۳ درباره لایحه کاپیتالیسیون  بود که در جامعه با عنوان حق توحش از آن یاد می شود.

با گذشت نزدیک به نیم قرن (۴۸ سال) از آن سخنرانی، نماینده ی بوشهر در مجلس شورای اسلامی پرده از حق دیگری برداشت؛ حقی که این بار نه به آمریکایی ها که به زنان روسی داده شد. اگر در آن قضیه کاپیتالیسیون «دولت از پیگیری متجاوزان آمریکایی در خاک ایران منع می شد» در مورد اخیر به زنان روسی نیروگاه بوشهر مبلغی به عنوان «حق حجاب» پرداخت می شود تا حجاب شان را حفظ کنند.

سید مهدی موسوی نژاد نماینده مردم دشتستان در گفت و گو با سایت محلی سپاس گفت «زنان روس حق حجاب را می گیرند، اما حجابشان را رعایت نمی کنند». او که درباره میزان مبلغ حق حجاب دریافتی زنان روسی، اعلام بی اطلاعی کرد افزود: «بالاخره این افراد در بازارهای بوشهر هم حضور میابند و این در حالی است که در عمده موارد بد حجابند و حجابشان را رعایت نمی کنند.»

در تمام این مصاحبه ی کوتاه، موسوی ن‍ژاد گله و انتقادی  از چرایی لحاظ چنین حقی برای روس ها و اصولاً خارجی ها نمی کند بلکه نگرانی او این است که چرا با گرفتن مبلغ زنان روسی، روسری های خود را احتمالاً مطابق آیین نامه ی ضمیمه حق حجاب، رعایت نمی کنند.

به عبارت ساده تر این نماینده ی مجلس به صورت تلویحی تایید کرده که حفظ حجاب برای دیگران سختی و مشقت دارد و خارج از عرف است و باید حقی مانند حق سختی کار به زنان برای تحمل این سختی ها اعطاء شود تا آن ها هم ملزم شوند در مقابل دریافت نقدی این مبلغ، غش در معامله نکنند و روسری و مانتوی خود را بهتر بپوشند.

انتظار از سید مهدی موسوی نژاد نماینده مردم دشتستان این است که همراه با بیان این انتقاد، از چرایی پرداخت چنین حقی سخن بگوید و از مسئولین اجرایی بخواهد شرایط و ضوابط کار در ایران را به نحوی بیان کنند که نیازی به پرداخت «حقِ کاپیتالیسینِ حجاب» نباشد چرا که دور نیست با باب شدن این حق سایرین هم که برای کار به ایران می آیند حقِ خطرِ رانندگی، حقِ آلودگی هوا، حقِ ترافیک، حقِ نیاشامیدن …، و سایر حقوق را طلب نکنند.

حضرت امام خمینی آن سخنرانی مشهور را چنین خاتمه دادند: اگر این مستشاران نوکر شما هستند، چرا از ارباب‏ها بالاترشان مى‏برید؟ اگر نوکرند با آنان مثل سایر نوکرها عمل کنید. والله گناهکار است کسى که داد نزند، والله مرتکب گناه کبیره است کسى که فریاد نزند.

بشار چهره سال ۲۰۱۲ خاورمیانه

سال ۲۰۱۲ که تمام شد؛ خیلی ها دلشان می خواست، خیلی های دیگر بر مسند قدرت نباشند؛ «بشار اسد» از جمله افرادی بود که خیلی ها، نقشه کشیدند، پول خرج کردند، جنگجو وارد کردند، فتوی صادر کردند، و کردند هرچه می توانستند تا او را از مسند قدرت پایین بکشند؛ اما او ماند؛ شاید به این دلیل که ایران و روسیه و چین، حامی او هستند؛ اما به دلیل اصلی تر: «او هنوز شعبیت اش را از دست نداده»؛
به نظرم برای ما خاورمیانه ای ها، بشار اسد یکی از چهره های این سال بود؛ چهره ای که می توانست با تدبیر؛ بحرانی را آرام کند؛ و نکرد؛ او می توانست در ابتدا جلوی خشونت های طرفدارانش را بگیرد و در دام نیفتد و بهانه به دست ندهد؛ بشار دیر فهمید که بازی سیاست و قدرت، چند سالی است از گلوله گذر کرده؛ و حالا با گذشت بیست ماه؛ یک بحران رسانه ای تبدیل یه یک جنگ تمام عیار شهری؛ تلخ و دردناک شده است؛
کشمکشی که؛ مردم سوریه؛ قربانی اند؛