سخنرانی محمود احمدی نژاد در اجلاس بازنگری ان.پی.تی، در راستای سیاست ۳۰ ساله جمهوری اسلامی در نفی هژمونی قدرت های سلطه گر، انتقاد از آمریکا، ارتباط و همبستگی با مردم کشورها و کلیدواژه ها و آرمان هایی از این دست می باشد. بدیهی است اگر سید محمد خاتمی، مهندس میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و هر شخص دیگری در این سطح در اجلاس حضور پیدا می کرد با کمی تغییر در فروع، همین سخنان را بر زبان می راند.
اما واکنش دولت های غربی به سخنرانی های چندساله احمدی نژاد، ضمن تاسف شدید از توهین آمیز بودن آن، نشان می دهد به رغم ادعای پرسابقه گفت و گو با دیگران حتی با دشمن، خود پایبند به آن نیستند و بیشتر رفتاری کودکانه و احساسی دارند. هرچند بودن یا نبودن نمایندگان دولت های غربی و شنیدن صحبت های احمدی نژاد تاثیری در سیاست خارجی آن دول ندارد، اما این حضور می توانست تدبیر سیاسی آن ها را نشان دهد تا واکنش احساسی.
در نظام های سلطه گرا، گفت و گو امر پسین است، به عبارت ساده تر، قدرت برتر(جهانی، منطقه ای و ملی)، عقل کامل و فصل الخطاب است و تدابیر و فرامین و برداشت ها از پیش مشخص که در یک فرم دستوری بیان می شود، هرچند که شکل گفته گو داشته باشد. یعنی منولوگی در قامت دیالوگ. چرا که هیچ یک طرفین این به ظاهر گفت و گو حاضر نیستند به سخن دیگری گوش دهند. چیزی شبیه اتفاقات پرونده هسته ای ایران و چالش های سیاسی یک سال گذشته در کشورمان. در حالی که در یک نظام مردم سالار چه در عرصه جهانی و چه منطقه ای و ملی، گفت و گو امر پیشین محسوب می شود و طرفین ضمن مکالمه به تدبیر می رسند. روشی که ما در عرصه نظام بین الملل و سیاست داخلی ایران هیچ نوعی از آن را نمی بینیم.
واکنش کودکانه و احساسی ترک صندلی درست مانند ادعای واهی حمایت آمریکا از مردم ایران است که بارها از سوی رئوسای جمهور دولت های دموکرات و جمهوری خواه آمریکا بیان شده. و این ادعاها در حالی است که همین دولت ها با تحریم های خود به ویژه دربخش هواپیمایی، عملا سالی چندصد نفر ایرانی به دست هواپیماهای دست چندم روسی از نوع توپولف و ایلوشین قتل عام می کنند. نگاهی دیگر به این ادعاها نشان می دهد بیان آن ها، عملا بهانه و فرصت سرکوب و خشونت بیشتر مردم و منتقدین را فراهم ساخت و کیفرخواستی شده برای دادگاه های سیاسی!