وارد که می شوی، فضایش متفاوت تر از آن چیزی است که تصور کرده ای؛ طراحی داخلی و نورپردازی کاملا با آنچه در آنجا جریان داشت هماهنگ بود: شهر کتاب مرکزی، در خیابان شریعتی کمی بالاتر از خیابان مطهری. در کنار محصولات ارزشمند و متنوع، اتفاق جالبی هم در حال جریان بود. صدای صادق طباطبایی از بلندگوی مجموعه پخش می شد. از جوان خوش لباس و خوش اخلاق پرسیدم برنامه کجاست؟ با لبخند گوشه ای را نشان داد: دالانی محصور شده بین کتاب ها که حاضران بین آن روی صندلی و چهارپایه نشسته بودند. با کمی جابجایی جای مناسبی پیدا کردم، در بخش گرافیک و هنر مفهمومی! صندلی های جلو در کنار دیگران، ۴-۳ دانش آموز نشسته اند و بیشتر حاضرین را افراد چهل و چند ساله و مسن تر پر کرده اند. دکتر در بالای دالان پشت به تابلوی شهرکتاب و رو به جمعیت نشسته بود. روی میز لیوان و بطری آب بود و چندین مجلد از کتاب سوم خاطرات دکتر. مجری با صدایی رسا و نافذ گه گاه حرف سخنران را قطع می کرد و سئوالی می پرسید و تا پایان هم اجازه سئوال شفاهی حاضران از مدعو برنامه را نداد.
۱. ناگفته های انقلاب اسلامی عنوان کتابی بود که در سال های ابتدای پیروزی انقلاب توسط دکتر ابراهیم یزدی نوشته شد و به برخی رویدادهای ماه های پایانی انقلاب، اشاره می کرد و عنوان برنامه عینا مانند آن کتاب بود.
۲. صادق طباطبایی ناگفته را مطرح نکرد که قبلا نگفته باشد یا در کتاب خاطراتش نیامده باشد. اما بازخوانی آن خاطرات از زبان خودش جذاب بود.
۳. امام در پاریس متحول شد؛ این کلیدی ترین حرف و ناگفته صادق طباطبایی بود، وی با تشریح وضعیت سیاسی، رسانه ای و امنیتی انقلابیون در نوفل لوشاتو تاکید کرد: خواهرم گفتند بار آخر که امام را در نجف ملاقات کرده بودم ایشان نوعی حیرانی و حرمان داشتند و آثار کهولت سن در ایشان پیدا بود اما اکنون که در پارس امام را دیدم بسیار شاداب و سرزنده بودند(نقل به مضمون). طباطبایی ادامه داد: این تغییر در بعد فقهی امام هم بسیار تاثیر گذاشت و تا پایان عمر با ایشان بود. به عبارت دیگر امامِ پاریس بسیار متفاوت تر از امام نجف بود. جای آن داشت که دکتر قدری بیشتر دراین باره صحبت می کرد.
۴. دکتر طباطبایی بازهم تحلیلی که سقوط شاه را مبتنی بر خواست قدرت های غربی می داند رد کرد.
۵. حضور حسین شاه حسینی از اولین اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران و گفتگوی وی از نکات جالب این برنامه بود. شاه حسینی تا زمان شهید رجایی مسئولیت سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک ایران را برعهده داشت. دبا ایشان احوال پرسی کردم می گفت: چرا گفته نمی شود چگونه پیش نویس قانون اساسی در خبرگان اول کنار گذاشته شد.
۶. به دکتر طباطبایی گفتم: در آمریکای دهه ۱۹۷۰ دو دیدگاه درباره ایران وجود داشت یکی تیم اقتصادی و شخص وزیر خزانه داری و دیگر برژینسکی و وزارت امورخارجه کارتر. اولی به دنبال جایگزین کردن ایران بود و دومی به دنبال تثبیت. گروه اول به صورت محرمانه با عربستان بر سر وضعیت تولید نفت و قیمت آن چانه زنی می کردند و گروه دیگر ایران و جزیره ثبات می دانستند. می خواستم نظرش را درباره نقس عربستان در آن مقطع جویا شوم و این که چرا در این باره مطلبی منتشر نشده ، گفت: این مسئله مهمی است و زمان مناسبی می خواهد تا درباره آن صحبت کرد.