در گذر روزگار؛تاریخ پرچم در ایران

اعتماد ملی- مهدی محمدی: امروزه در دنیای مدرن وقتی می‌خواهند از هویت یک کشور یاد کنند، حضور آن را در جایی اعلا‌‌م نمایند، از قهرمانان آن کشور در مسابقات تقدیر به عمل آورند و به‌طور کلی نام آن کشور را بر صفحات تلویزیونی درج نمایند و از پرچم آن کشور استفاده می‌کنند. پرچم نشان از یک هویت مستقل می‌دهد و نشان از باورها، عقاید و ارزش‌های یک سرزمین و مردم آن دارد. پرچم هر کشور تداعی‌کننده نام آن کشور و فرهنگ آن است. در این گفتار نگاهی داریم به تاریخ پرچم ایران.

از روزگاران گذشته و تشکیل اولین امپراتوری‌ها روی کره خاکی تا امروز، همواره هر سلسله یا خاندان حکومت‌گری جهت تمایز خود از سایر همسایگان، نشانی را برمی‌گزیده‌اند که در پارسی به آن پرچم و در عربی به آن علم و در ترکی بیرق گفته می‌شود. هنگام نبرد معمولا‌‌پرچمداران هر سپاه در قلب لشکر جای گرفته و تا زمانی که پرچم برپا بود، نشان از مقاومت می‌داد و هرگاه که پرچم فرو می‌افتاد مشخص می‌گشت که دشمن تا کجا پیش رفته و تکلیف غیر از فرار چیزی نیست، بنابراین به محض کشته شدن پرچمدار، فرد دیگری آن را بر سر بالا‌‌می‌برد تا همزمان بدانند که مقاومت هنوز ادامه دارد و شکستی در کار نیست و این برای روحیه لشکر بسیار مهم بود، به همین خاطر همیشه گروهی از سواران و پیادگان زبده اطراف پرچم را می‌گرفتند و به شدت در مقابل هجوم دشمن مقاومت می‌کردند.اما در ایران و از روزگاران بسیار دور ایرانیان بر این باور بودند که سرانجام روز رهایی‌بخشی خواهد آمد. در اعتقادات آنها همچنین این بودکه خواروبار و بهروزی و فراوانی همانند گاو فربهی است که در درون غاری جای دارد و هنگامی‌که میترا زاده شد، گفتند که او همان رهابخشی است که ما چشم به راهش بودیم. ایرانیان همانگونه که گاو را مظهر رزق و روزی می‌دانستند، شیر را هم مظهر و نماد نیرومندی، مردانگی و سروری می‌پنداشتند. مدارکی که در کاوش‌های باستان‌شناسی به دست آمده نشان از آن دارد که پیوند تنگاتنگی میان پیکره شیر و میترا وجود دارد، نقشی که در زیرپله‌های کاخ آپادانا در تخت‌جمشید می‌بینیم (شیری گاوی را می‌درد) این گمان را استوارتر می‌کند. در سندهای به دست آمده در اروپا می‌بینیم میترا که گاه‌ زاده سنگ و گاه زاده و همتای آناهیتا خوانده می‌شود، در غاری گاوی را می‌کشد. در بیشتر آثار به دست آمده از ایران باستان مثل سنگ نوشته‌ها، برگه‌ها، کاسه‌ها و بشقاب‌ها نمونه‌های متعددی از شیری که گاوی را می‌درد می‌بینیم. در درازنای تاریخ به مدارک استوار و بدون شکی برمی‌خوریم که پدران ما خورشید را برتر از دیگر خدای‌گونه‌ها (رب‌النوع‌ها) برشمرده و آن را نشانه بی‌مرگی، برتری و نیرومندی می‌دانستند. همچنین می‌دانیم که میترا با ایزدمهر را خدای روشنی و نیرومندی می‌انگاشتند و خورشید را نماد و نشان او می‌شمردند و بر این باور بودند که خورشید با گوش و چشم تمام هستی را زیر نگاه خود دارد. به همین دلیل به خورشید، مهر هم گفته می‌شود که نام دیگر میتراست.

در ادبیات مزدسینا، شیت‌ها، زرتشت همبستگی میان میترا و خورشید را پذیرفته و می‌گوید: خورشید نشانه پادشاهی و چیرگی ایران بوده است. در بالا‌‌ی چادر شاهان چهره خورشید که از بلور ساخته شده بود، می‌افراشتند. گمان می‌کنند که ایرانیان خورشید پرستند ولی در باور ایرانیان، <شید> نور است که بزرگ‌ترین آفریننده همه چیز است و خورشید تنها بازتابی از اهورا مزداست.

درفش هخامنشیان

هنگام فرمانروایی کوروش بزرگ بر ایران و سایر سرزمین‌های وابسته به آن، در وقت لشکرکشی سواران پیشاپیش می‌تاختند و سپس پیاده‌ها می‌آمدند. کوروش خود جلوی لشکر و پیش‌سواران می‌رفت.

هر دسته از سپاه پرچمی داشت. پرچم کوروش عبارت بود از پیکره عقابی با بال‌های باز که روی نیزه‌ای بلند نصب شده بود و این نشان از این است که روی پارچه‌ای نقش نبسته است. شهباز نشان از توانمندی، بلندپروازی و تیزبینی بوده و در بیشتر برگه‌ها و سنگ‌نوشته‌ها دیده می‌شود. درفش کاویان آنها آنگونه که از سندها به دست می‌آید، مستطیل بوده که بر چهار سه گوشه تقسیم شده بود.

ساسانیان

ساسانیان به پرچم خود درفش کاویان می‌گفتند که عبارت بود از یک تکه چرم چهارگوش که بر بالا‌‌ی نیزه‌ای استوار شده بود که نوک نیزه از پشت آن پیدا بود. روی پرچم را دیبا کشیده بودند و گوهرکاری شده بود و نقش ستاره‌ای چهارپر در میان آن بود که فردوسی آن را اختر کاویانی می‌گوید. درفش ساسانیان همان درفش کاویان فریدون بود منتها بزرگ‌تر و در پایین درفش چهار رشته نوار به رنگ‌های سرخ، زرد و بنفش آویخته بود که نوک رشته‌ها را گوهر نشان کرده بودند. این همان رنگ‌هایی است که در شاهنامه آمده است.

صفویه

تا زمان صفویه نقش شیروخورشید در تمامی‌ پرچم‌های ایران بوده است. شیروخورشید یک نماد ملی بوده و با تغییر پادشاهان این نشان ملی دگرگون نمی‌شد. تنها شاه اسماعیل و شاه طهماسب روی پرچم خود نشان شیروخورشید نداشتند. پرچم شاه اسماعیل یک سره سبز و بر بالا‌‌ی آن نقش ماه خودنمایی می‌کرد. شاه طهماسب که در ماه حمل (گوسفند) به دنیا آمد، نقش گوسفند را برای پرچم خود برگزید. در زمان صفویه همچنین آیات قرآن و کلمات عربی روی پرچم ظاهر شدند.

افشاریه

تا زمان نادرشاه افشار پرچم‌ها در بیشتر موارد نوک تیز است و از همه رنگ‌ها استفاده شده است. نادرشاه پس از آنکه اتحاد ایران را بازآورد و لشکریانش در تمام مرزهای ایران به تاختن رفتند، تا آن زمان که پرچم یک رنگ بود (سبز، سرخ یا سیاه) دارای سه رنگ سبز و سفید و سرخ با هم شد. درفش شاهی نادر سرخ و زرد و دارای نقش شیر بود. پرچم در زمان نادر چهارگوش است. به همین دلیل باید گفت که پرچم مستطیل و سه رنگ نادر مادر پرچم سه رنگ ایران است که نقش شیر و خورشید بر آن نشسته ولی هنوز شیر شمشیری در دست ندارد.

پرچم، شمشیر و قاجارها

در هیچ یک از نگاره‌ها، سکه‌ها، نوشته‌ها، سنگ‌نوشت‌ها و قالیچه‌های ایرانی تا زمان قاجار نقشی از شمشیر دیده نمی‌شود و هنوز شیروخورشید به عنوان تنها نماد ملی ایران روی نشان‌ها باقی مانده است. آغامحمدخان قاجار با تمام کینه‌ای که از افشاری‌ها به دل داشت از سه رنگ تنها سبز را از پرچم برداشت و سرخ را رها نمود، ولی در میان آن دایره سفیدی را نگاه داشت و هنوز شیر و خورشید را که از پیشینیان به ارث رسیده بود، از میان نبرد.چون آغامحمدخان قاجار فردی مذهبی بود و برخی از پرچم‌های صفویه نشان شیروخورشید و برخی شمشیر دوسر حضرت علی(ع) را نقش کرده بود را درهم آمیخت و شمشیر به دست شیر داد. شمشیر نماد نیرومندی و نشان مردانگی و توانمندی و داوری بود، چنانکه نظامی‌ گنجوی در این مورد می‌گوید: ‌

با لشکر خودکشیده شمشیر/ افتاده در آن قبیله چون شیر

در زمان فتحعلی شاه دو گونه پرچم بود؛ یکی پرچمی یکسره سرخ رنگ با شیری نشسته (بدون شمشیر) و خورشید در پشت آن در میان پرچم، بالا‌‌ی چوب پرچم دستی از سیم ناب‌کار گذارده بودند که شاید نمادی از دست امام علی(ع) بوده است. این درفش در زمان جنگ به کار می‌رفته است. دیگر درفشی بود یکسره سبز رنگ باز هم شیری نشسته ولی این بار با شمشیر و خورشید بر پشت و بر بالا‌‌ی چوب پرچم پیکانی طلا‌‌یی کار گذارده بودند، این پرچم زمان صلح بود. در هر دو پرچم پرتوهای خورشید سراسر پرچم را پوشانیده است.سفیر فتحعلی‌شاه هنگام ورود به شهر سن‌پترزبورگ نگاره زیبایی از شیروخورشید که بر پرچمی یکسره سپید کشیده شده بود در جلوی خود حرکت می‌داد. با نگرش به پرچم زمان جنگ و صلح و پرچم سفید زمان دوستی می‌توان به این باور رسید که در آن زمان ۳ رنگ پرچم بوده؛ سرخ، سبز و سفید. در زمان محمدشاه قاجار تاج بر بالا‌‌ی نشان شیر و خورشید ظاهر می‌شود. سندی از زمان قاجار در دست است که در کتاب پارس لویی دوبوا به آن اشاره شده است: پس برای دوستی نشانی ترتیب داده‌اند دولت علیه ایوان را هم نشان و شیر و خورشید متداول بوده است که قریب ۳ هزار سال، بلکه متجاوز از عهد زرتشت این علا‌‌مت بوده و سبب انتشار آن شاید این باشد که در دین زرتشت آفتاب را مظهر کامل و مربی عالم می‌دانستند.

امیرکبیر و اقدامات او

امیرکبیر لباس سربازان را یکنواخت کرده و تنها از پارچه بافت ایران استفاده کرد. وی دستور داد تا دکمه‌های لباس سربازان نشان شیر و خورشید داشته باشد. این نشان در روی دکمه لباس‌ها تا بهمن ۱۳۵۷ باقی ماند. با نگرش و دلبستگی‌ای که به نادرشاه داشت، پرچم‌های سه‌گانه زمان فتحعلی شاه را بهانه ساخت و دستور داد درفش ایران دارای همان سه رنگ سبز، سفید و سرخ شده و مثل زمان نادری یکپارچه گردد. همچنین نقش تاج را از بالا‌‌ی نشان شیر و خورشید برداشت ولی در شمشیر و شکل پرچم (مستطیل) تغییری به وجود نیاورده. ‌

شکل پرچم پس از مشروطه

در سال ۱۲۸۴ هجری خورشیدی، درست یکصد سال پیش که نهضت مشروطه به ثمر نشست، در متمم قانون اساسی شکل پرچم چنین آمده است: الوان رسمی بیرق رسمی ایران، سبز، سفید و سرخ علا‌‌مت شیر و خورشید است، در این سند از نحوه و چگونگی قرار گرفتن رنگ‌ها و اندازه پرچم ذکری به میان نیامده است.

در مجلس اول مشروطه تعدادی از روحانیون حاضر که به پیروی از دین اسلا‌‌م تصویر را حرام می‌دانستند، با گذاشتن تصویر شیر و خورشید در میان پرچم مخالفت می‌کردند. در این میان گروهی از نواندیشان که تعدادشان هم کم نبود، بر آن شدند تا با استفاده از هرگونه وسیله‌ای که شده جلوی از بین رفتن این سنت دیر پا را بگیرند. از جمله این افراد ارباب کیخسرو شاهرخ نماینده زرتشتیان بود. این افراد با رایزنی برنامه‌ای حساب شده ریختند و در جلسه مجلس پس از سخنرانی آغازین گفتند: همه می‌دانیم که ۹۰ درصد ایرانیان مسلمانند و رنگ سبز رنگ دلخواه پیامبر اسلا‌‌م و رنگ دین است، پس بهتر آن است که بالا‌‌ی پرچم جای گیرد، اما زرتشتیان که هزاران سال است پشت اندر پشت در این سرزمین زاده و زندگی کرده‌اند و در قرآن نیز به دین آنها اشاره شده، رنگ سفید که رنگ ویژه دین زرتشتی است و همچنین رنگ آشتی و پاکی است به پاس بزرگداشت این مردم آزاده در زیر رنگ سبز جایگزین کنیم و به پاس خون شهیدان راه اندیشه و باور به ویژه فرزند علی و انقلا‌‌ب مشروطه رنگ سرخ را در آن جای دهیم. پس از این سخنان در هنگامی‌ که مجلس کاملا‌‌آماده شد، سخن به نشان شیر و خورشید کشیده می‌شود و این سخنان رد و بدل می‌گردد. انقلا‌‌ب مشروطه در امردادماه به پیروزی رسید، امرداد در برج اسد (شیر) جای دارد، از سوی دیگر چون بیشتر مسلمانان ایرانی شیعه و پیرو حضرت علی(ع) هستند و شیر همچنین یکی از نام‌های حضرت علی(ع) است و او را اسدا… می‌خوانند، بر این پایه شیر را هم که نشانه امرداد و هم نشانه پیشوای یکم است به یادگار به پرچم نقش کنیم. چون مشروطیت در میانه امرداد به پیروزی رسید و خورشید در این روز در اوج نیرومندی و گرمای خود است پیشنهاد می‌کنیم خورشید را نیز بر پشت شیر سوار کنیم که هم نشانه حضرت علی(ع) باشد، هم نشان امرداد و هم یادآور روز چهاردهم امرداد و هم نشان کهن ایرانیان. زمانی که دیدند زمینه مساعد است و مخالفتی نیست، گفتند حال که شیر را نشانه علی(ع) دانستیم باید ذوالفقار را هم به دستش دهیم. نمایندگان مجلس شورای ملی پس از پایان این مباحث با شتاب، براساس اصل پنجم متمم قانون اساسی این طرح را پیشنهاد و به تصویب رساندند. این شکل پرچم ایران تا انقلا‌‌ب اسلا‌می سال ۱۳۵۷ همچنان بر جای بود تا اینکه پس از پیروزی انقلا‌‌ب، در راستای زدودن مظاهر شاهنشاهی، در مورد پرچم هم تصمیم‌هایی گرفته شد. از پرچم ایران نشان شیر و خورشید و شمشیر برداشته شد و به جای آن نشانی گذارده شد که امروز آرم اصلی جمهوری اسلا‌‌می به شمار می‌رود. این آرم به شکل گل لا‌‌له و شهدای انقلا‌ب است که علا‌‌وه بر یادآوری این گل، تداعی‌کننده کلمه ا… و همچنین در تکرار آن می‌توان به لفظ لا‌‌اله‌الا‌‌‌ا… هم رسید. همچنین در حاشیه‌های سبز و قرمز پرچم ۲۲ بار کلمه ا…‌اکبر به رنگ سفید نقش بست تا یادآور روز ۲۲ بهمن و پیروزی انقلا‌‌ب اسلا‌‌می‌در این روز باشد.به هر حال پرچم ایران امروزه جزو پرچم‌های کلا‌‌سیک و قدیمی دنیا به شمار می‌رود که هر رنگ آن بار معنایی خاصی را به همراه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید