ایران و آمریکا به دنبال جنگ نیستند؛ چه کسی جنگ افروزی می کند؟

سیدصادق حسینی، خبرآنلاین | بازنشر: خبرگزازی فارس، تابناک: ترامپ برجام را توافقی بد برای آمریکا می دانست؛ او بارها به دموکرات ها از جمله باراک اوباما حمله کرد که علاوه بر امتیاز فراوان، پول نقد هم به ایران بابت برجام پرداخته اند. با چنین رویکردی، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ ترامپ رسما فرمان خروج از برجام را امضا کرد و ایالات متحده از مهمترین توافق جهانی ۲۰ سال گذشته خارج شد. اقدامی که با وجود مخالفت های جهانی به ویژه اروپا، چین و روسیه، بلوک اسراییل،عربستان سعودی و امارات که کارشکنی های فراوانی برای امضای برجام داشتند، از آن استقبال کردند.
خروج آمریکا از برجام، دوره ی جدیدی از تنش ها میان ایالات متحده و ایران را آغاز کرد که تحریم پایه ی اصلی آن است، تحریمی که از فروش نفت آغاز شد و به وزیر خارجه و رهبر ایران رسید و کماکان ادامه دارد.
فضای برجام بدون آمریکا یا برجام اروپایی، البته محدود به تحریم و تنش سیاسی نشد؛ ترامپ از راه های مختلف به دنبال گفت و گو با ایران بود تا بتواند از آن به عنوان برگ برنده در فضای سیاسی داخلی و انتخابات پیش‌رو استفاده کند. آن ها واسطه های متعددی فرستادند تا گفت و گو با ایران آغاز شود و در نقطه اوجش نخست وزیر ژاپن را ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ پس ۴۱ سال به تهران فرستادند.

افزایش تنش در خلیج فارس

۲۲ اردیهشت ۹۸، پیش از رسیدن هواپیمای نخست وزیر ژاپن به تهران، به ۴ کشتی در بندر فجیره حمله شد که اماراتی ها آن را «عملیات خرابکارانه خطرناک» و «تحولی خطرناک» خواندند. درحالی که آبه شینزو با رهبر انقلاب دیدار می کرد، به دو کشتی ژاپنی در تنگه هرمز و دریای عمان حمله شد، ایران در اقدامی مقتدرانه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸، پهپاد جاسوسی گلوبال هاوک آمریکا را که به آب های سرزمینی ش تجاوز کرده بود، با موشک سرنگون کرد؛ ترامپ نیز مدعی ساقط کردن پهپادهای ایرانی شد، ادعایی که از سوی ایران تکذیب شد و سندی از سوی آمریکا برای آن ارایه نشد. انگلیس در اقدامی عجیب ۱۴ تیر ۱۳۹۸ یک ابر نفتکش ایرانی را در جبل الطارق توقیف کرد و متعاقب آن، ۲۸ تیر ۱۳۹۸ ایران نیز ۲ کشتی انگلیسی را در تنگه هرمز به دلیل تخطی از رعایت قوانین کشتی‌رانی بین المللی متوقف کرد و آمریکا گفت یک ائتلاف نظامی برای امنیت کشتی‌رانی در خلیج فارس راه می اندازد!

جزییات از تهدید تا لغو دستور حمله ترامپ به ایران

دونالد ترامپ درحالی که توییت کرده بود «ایران اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شد»، در عقب نشینی آشکاری گفت:« برای من سخت است که باور کنم این اتفاق عمدا رخ داده است». او بعدتر توییت کرد: «آنها یک هواپیمای بدون سرنشین را در حال پرواز بر فراز آب‌های بین‌المللی ساقط کردند. شب گذشته آماده شلیک به سه سایت مختلف برای تلافی بودیم که پرسیدم چند نفر کشته خواهند شد؟ پاسخ یک ژنرال این بود: ۱۵۰ نفر قربان. ۱۰ دقیقه قبل از حمله، آن را متوقف کردم، چون متناسب با ساقط کردن یک پهپاد بدون سرنشین نبود».
با وجود ادعای ترامپ، ۳۱ مرداد، ۶۰ روز بعد از سرنگونی پهپاد آمریکایی، المانیتور به نقل از منابع خود در واشنگتن فاش کرد:« رئیس‌جمهور آمریکا بعد از ارسال پیام‌هایی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، تصمیم خود برای حمله به سه نقطه در داخل ایران را لغو کرده است.»
سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه ۷ شهریور ۱۳۹۸ دراین اظهارات جالبی دارد:« اطمینان داشتیم اگر اولین موشک یا بمب آمریکایی‌ها  به سرزمین ما اصابت کند، پایگاه‌های آنها در قطر و امارات و ناو آنها در دریای عمان را که از قبل هدف‌گیری کرده بودیم را می‌زنیم.» اظهاراتی که تایید کننده خبر المانیتور و تکذیب ادعای ترامپ است.

موضع مشترک ایران و آمریکا: به دنبال جنگ نیستیم

آمریکایی ها از روز اول خروج از برجام همراه با کارشکنی ها و افزایش فشارها، تلاش های گسترده و ناهماهنگی را برای مذاکره مجدد با ایران آغاز کردند، روزی پمپئو وزیر خارجه برای مذاکره پیش شرط می گذاشت، روز دیگر ترامپ می گفت آماده مذاکره بدون پیش شرط و تماس تلفنی از تهران است. اما همه ی این حرف ها یک پاسخ روشن از سوی تهران داشت: مذاکره نمی کنیم؛ الان زمان مذاکره نیست و شرایط برای مذاکره وجود ندارد!
آیت‌الله خامنه ای رهبر انقلاب در سخنرانی‌های خود در اردیبهشت ۱۳۹۸ تاکید کردند: «جنگ نخواهد شد، مذاکره نخواهیم کرد» و «نه ما دنبال جنگ هستیم، نه آنها{آمریکا}، که می‌دانند به صرفه‌شان نیست…تا وقتی آمریکا همینی است که الان هست مذاکره‌ی ما و آمریکا، سَم است». رییس جمهور حسن روحانی نیز هم‌زمان با اجلاس گروه ۸ در فرانسه ۵ شهریور ۱۳۹۸،  همین پیام را به زبان خود و البته با چاشنی طعنه بیان کرد: « این که کسی بخواد با حسن روحانی عکس بگیرد این کار امکان پذیر نیست، فتوشاپش البته امکان پذیر است، مگر از تحریم‌های ظالمانه دست بردارند و به حقوق ملت ایران احترام بگذارند؛ در آن موقع یک شرایط جدیدی ایجاد می‌شود و بر روی آن می‌توان فکر کرد».
دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا نیز در آخرین اظهاراتش در نشست خبری مشترک با امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه، در حاشیه اجلاس گروه ۷ گفت:«در صورتی که شرایط مناسب باشد با رئیس جمهور ایران دیدار می‌کنم. ایران می‌تواند کشور فوق‌العاده‌ای باشد اما این موضوع بدون سلاح هسته‌ای ممکن خواهد بود.»
نکته‌ی مشترک پیام های ایران و آمریکا یک چیز است: به دلایل مختلف نه ایران و نه آمریکا به دنبال جنگ نیستند و این برای رژیم اسراییل یک پیام تلخ، نگران کننده و ترسناک است.

اسراییل به دنبال جنگ و تنش در خاورمیانه

با گذشت ۳۱ ماه از حکم‌رانی ترامپ بر کاخ سفید، پیام رویکرد جدید ایالات متحده در مواجهه با ایران برای جهان و به ویژه مثلث اسراییل- سعودی-امارات روشن‌تر از قبل شد: آمریکا نمی خواهد چالش سیاسی با ایران به یک تنش نظامی ولو کوتاه مدت بینجامد.
بر این اساس درحالی که سعودی درگیر جنگ یمن و موشک ها و پهپادهای یمنی است و  امارات متحده عربی با دور شدن از سیاست های بن سلمان و از ترس هزینه های ناشی از واکنش ایران در جنگ احتمالی در تلاش برای برقراری ارتباط با تهران است، اسراییل تصمیم گرفته خود به تنهایی آتش جنگ در منطقه را روشن سازد.
از سوی دیگر تغییرات سیاسی و پیام های رد و بدل شده میان ایران و فرانسه و فرانسه آمریکا، بر شدت ترس و نگرانی اسراییل ناشی از کاهش تنش و احتمال آغاز گفت و گو میان ایران و آمریکا افزوده است. تیتر مطلب ۵ شهریور ۱۳۹۸ رادیو صدای اسراییل از مذاکره  تلفنی نتانیاهو و مایک پنس معاون رییس جمهور آمریکا به خوبی نشان دهنده همین ترس و نگرانی است: «اسرائیل نگران است که مبادا سیاست پرزیدنت ترامپ در برابر ایران، به زیان اسرائل تغییر یابد».
در پرتو این نگرانی و ترس است که اسراییل حمله به پایگاه های منتسب به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در سوریه، پایگاه های حشد الشعبی در عراق و ساختمان های حزب الله لبنان در بیروت انجام داد.
سردار حسین اعلایی فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه و کارشناس مسایل راهبری با تایید ترس و نگرانی اسراییل به شفقنا گفت:«اسرائیل به بهانه انجام عملیات پیش دستانه به دنبال شروع یک جنگ نیابتی به منظور وادار کردن آمریکا به افزایش فشار به ایران است. اسرائیل حس می کند که ایران در وضعیت فعلی تخاصم با آمریکا به دنبال افزایش تنش در منطقه نیست و از هر اقدامی که به جنگ منجر شود اجتناب می کند و بنابراین، بهترین زمان برای حمله به مواضع سازمان ها و جریانات طرفدار ایران در کشورهای منطقه است.»
دکتر اعلایی ترس و واهمه اسراییل از کاهش تنش در منطقه را چنین توصیف می کند:« هرگاه تلاش های دیپلماتیک برای کاهش تنش بین ایران و آمریکا افزایش می یابد، اسرائیل به شدت نگران می شود. فشارهای دیپلماتیک اخیر ایران برای وادار کردن آمریکا به عقب نشینی و سعی رئیس جمهور فرانسه برای گرفتن امتیازاتی از ترامپ جهت حفظ برجام، نتانیاهو را بیمناک کرده است». توییت بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود و نخست وزیر اسراییل همین نکته را نشان می دهد: «… اسرائیل به یک رهبر قوی مانند نتانیاهو نیاز دارد که در صورت لزوم، حتی در برابر رئیس جمهوری ایالات متحده نیز بایستد».
برخی توییت ترامپ که در آن عکس سکوی پرتاب موشک ماهواره بر سفیر را منتشر کرده در این گونه تحلیل می کنند که او به ایرانی می گوید: این خرابکاری، کار آمریکا نیست! حرفی که طبیعتا اذهان عمومی را به سمت اسراییل سوقی می دهد.
ترامپ توییت کرده بود:« ایالات متحده آمریکا در حادثه فاجعه‌باری که در آماده‌سازی‌های نهایی سکوی پرتاب موشک ماهواره‌بر سفیر در سمنان رخ داد نقشی نداشته است. برای ایران بهترین آرزوها را دارم و امیدوارم در مشخص کردن این که در جایگاه چه اتفاقی افتاده موفق باشند».
برای درک شدت نگرانی اسراییل از کاهش تنش میان ایران و آمریکا، کافی است بدانید آن ها بعد از ۱۳ سال، قطعنامه سازمان ملل درباره‌ی جنگ ۳۳ روزه زیر پا گذاشتند. در بند ب ماده ۸  قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل «اجرای تدابیر امنیتی برای جلوگیری از اعمال خصمانه» توسط اسراییل تاکید شده بود.  اسراییل بامداد ۳ شهریور  به دفاتر حزب الله در بیروت حمله ی پهپادی کرد که به تعبیر میشل عون رییس جمهور لبنان «نوعی اعلام جنگ بود».

پیام های صادر شده از مقام های آمریکایی که با مقامات اسراییلی گفت و گو می کنند نیز تایید کننده ترس روزافزون صهیونیست از کاهش تنش در رابطه تهران و واشنگتن است. به عنوان نمونه مایک پنس معاون رییس جمهور آمریکا بعد از گفت و گو با نتانیاهو توییت کرده:« در دورهٔ پرزیدنت ترامپ آمریکا همیشه در کنار اسرائیل خواهد ایستاد» یا جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در اکراین گفته «مذاکره با آنها[ایران]، از نظر پرزیدنت دونالد ترامپ به معنای تغییر موضع نیست».

با گذشت ۶۰ روز از سرنگونی پهپهاد آمریکایی توسط ایران، توقیف و  آزادی نفتکش ایرانی توسط انگلیس و کاهش تنش نظامی میان تهران و واشنگتن، اما منطقه‌ی خاورمیانه کماکان در تنش ناشی از جنگ به سر می برد، این بار اما نه از سوی آمریکا بلکه از سوی اسراییل!
نتانیاهو بعداز پنجمین حمله در ۴۰ روز اخیر به پایگاه‌های نیروهای حشد الشعبی در عراق گفت:« اسراییل نه تنها در عراق بلکه در همه منطقه علیه ایران اقدام می‌کند. اختیارات لازم به ارتش داده شده تا علیه هر جایی که نیروهای متحد ایران در آن حضور دارند، اقدام کنند» و این یعنی: اسراییل به دنبال جنگ است.

دموکرات‌ها و جمهوریخواهان امریکا؛ هر دو در عراق ناکام بودند

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار، روزنامه ایران، ۱۴مهر ۱۳۹۷| بازنشر خبرآنلاین:  ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷، عراق چهارمین دوره انتخابات بعد از سقوط صدام و دومین بعد از خروج امریکا و نخستین انتخابات پساداعش را برگزار کرد؛ انتخاباتی که نتایجش امریکایی‌ها را شوکه کرد. فهرست مقتدی صدر و هادی العامری، دو رهبر جریان مقاومت؛ در جایگاه‌های اول و دوم ایستادند و فهرستی که امریکایی‌ها برایش تلاش کردند، فهرست نصر، به رهبری نخست‌وزیر سابق حیدرالعبادی، با ۴۲ کرسی در جایگاه سوم ایستاد. انتخابات ۲۰۱۸ عراق که نخستین انتخابات دوره زمامداری ترامپ و به تعبیری جمهوریخواهان از سال ۲۰۰۹ بود، مانند ۳ دوره قبل، نتیجه‌اش چندان مورد پسند زمامداران امریکا نشد. با نگاهی تاریخی، برآیند مدیریت انتخابات توسط تیم‌های ترامپ، اوباما و جورج بوش یکسان بوده است. هر دو جریان دموکرات و جمهوریخواه امریکا، تلاش‌شان را کردند تا فهرست‌های همسو با خود و همراه با سعودی، مانند جریان‌های ایادعلاوی و طارق هاشمی که از عراق فراری است، رأی بیاورد تا نخست‌وزیر و عملاً هدایت عراق، بیشترین همراهی را با واشنگتن و کم‌ترین همراهی را با تهران داشته باشد.
نگاهی به انتخابات‌های ۲۰۰۵، ۲۰۱۰، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ نشان می‌دهد امریکا حتی با وجود رأی آوردن ۲۴.۷ درصد و ۹۱ کرسی فهرست ایادعلاوی برابر ۲۴.۲درصد و ۸۹ کرسی نوری مالکی در سال ۲۰۱۰، هیچ گاه نتوانسته دولت بغداد را از مسیر همراهی با ایران دور کند و در این هدف همواره ناکام بوده است. در انتخابات اخیر نیز، بعد از اینکه فهرست النصر با وجود تلاش‌های رابرت مک گورک فرستاده ویژه اوباما و ترامپ و داگلاس ای. سیلیمان سفیر کاخ سفید در بغداد و اجرای فراخوان انتخاباتی توسط یک شرکت انگلیسی نتوانست، پیروز «اول» و «غالب» شود، تلاش کردند خود را پیروز نشان دهند و با کمک جریان رسانه‌ای این طور نشان دهند که منتقدان ایران، دولت جدید عراق را تشکیل می‌دهند.
اما آنچه در عمل اتفاق افتاد و سیر رویدادها نشان داد که امریکا همچون دوره‌های قبل، سیاست اشتباهی را اتخاد کرده و گزینه‌اش حیدر العبادی نه تنها ظرفیت سیاسی لازم برای تشکیل دولت را ندارد بلکه فاقد هوشمندی و آینده نگری نیز هست. سخنرانی تند او علیه ایران و اعلام همراهی با تحریم امریکا که به «ناسپاسی» تعبیر شد و اهمال آشکار در تأمین امنیت کنسولگری ایران در بصره، تصویر العبادی را به‌عنوان یک چهره شکست خورده، ناامید و بی‌آینده مسجل کرد که در نهایت موجب ریزش فهرست انتخاباتی‌اش شد و به شکل‌گیری ائتلاف جدید البنا سرعت بخشید. با تشکیل اتئلاف بنا، امریکایی‌ها فشار بسیار زیادی را به ائتلاف‌ها و نمایندگان شیعه و سنی از سویی و کردها از سوی دیگر وارد کردند تا مانع از تشکیل دولت شوند. علاوه بر ملاقات‌های فراوان در بغداد و نجف، فرستادگان امریکایی بارها در منزل مسعود بارزانی با او دیدار و این رهبر کرد را مجبور به حمایت از العبادی کردند؛ درخواستی که توسط بارزانی رد شد. برخی منابع خبری می‌گویند بارزانی به آنها گفته: مثل اینکه نمی‌دانید مسعود بارزانی کیست و آداب سخن گفتن با رهبران و سیاستمداران را نمی‌دانید.
رابرت مک گورک و سفیر سیلیمان کار را به جایی رساندند که در جلسه‌ای با حضور احمد مشهدانی، اسامه نجیفی، حلبوس و سایر رهبران سنی، آنها را به افشاگری درباره پرونده خود و اعضای خانواده‌شان تهدید کردند و با تحکم به آنها دستور دادند که باید از حیدر العبادی برای نخست‌وزیری حمایت کنند. فرستادگان واشنگتن وقتی با پاسخ محکم رهبران عراقی روبه‌رو شدند تهدید نا امنی و داعش را روی میز گذاشتند؛ در این جلسه است که محمد ریکان حدید الحلبوسی، فرماندار سابق استان الانبار و رئیس فعلی مجلس، از خجالت امریکایی‌ها در می‌آید و آنها را از جلسه اخراج می‌کند و می‌درخشد. در حالی که فرآیند تشکیل دولت به مراحل آخر خود می‌رسید امریکایی‌ها رایزنی‌هایی را برای حذف برهم صالح، نامزد اتحادیه میهنی انجام دادند. سه‌شنبه ۱۰ مهر، ساعاتی قبل از رأی‌گیری مجلس عراق برای پست ریاست جمهوری، سفیر ایالات متحده خود را به دکتر برهم صالح می‌رساند و آن طور که برخی منابع می‌گویند: پمپئو وزیر خارجه امریکا در گفت‌و‌گوی تلفنی تهدید می‌کند که «باید» انصراف دهد، درخواستی که با واکنش جدی صالح روبه‌رو می‌شود: «شما حق ندارید در امور داخلی عراق دخالت کنید.»
در نهایت با رأی قاطع پارلمان عراق دکتر برهم صالح رئیس جمهوری شد و با دستور او عادل عبدالمهدی، از رهبران نسل اول مجلس اعلی به‌عنوان نخست‌وزیر مأمور تشکیل کابینه جدید شد. بلافاصله مک گورک فرستاده ویژه ترامپ در توئیتی با انتشار عکس دست دادنش با برهم صالح، در حالی که صالح لبخند سردی به‌صورت دارد، نوشت: «او کار بزرگی در پیش دارد و می‌تواند روی ایالات متحده حساب کند!» حرفی که این روزها نه در میان شیعیان، نه کردها و نه سنی‌های عراق خریداری ندارد. در پایان به‌نظر می‌رسد ۵ رویداد سیاسی مهم در جریان انتخابات ۲۰۱۸ و فرآیند تشکیل دولت، می‌تواند به خواننده در ارزیابی کامیابی و ناکامی سیاست‌های ایالات متحده در پس ۱۵ سال اشغال و حضور در عراق، کمک کند.
– رأی آوردن گروه‌های مقاومت؛ فتح و سائرون؛ در برابر گزینه مورد حمایت امریکا؛ فهرست النصر.
– تشکیل فراکسیون البنا در پارلمان عراق در برابر النصر
– انتخاب الحلبوسی رئیس جوان پارلمان
– انتخاب برهم صالح به‌عنوان رئیس جمهوری با وجود مخالفت شدید کارگزاران ایالات متحده
– نخست‌وزیری عادل عبدالمهدی و حذف حیدرالعبادی
زلمی خلیل‌زاد سفیر و فرستاده امریکا در افغانستان، عراق و سازمان ملل در کتاب خاطراتش با نام «فرستاده» می‌نویسد: ارزیابی اطلاعاتی گروه‌های سیاسی سنی عراقی و شورشیان را خواستم. اما از آنچه دریافت کردم ناامید شدم. ۲ سال بود که در عراق می‌جنگیدیم اما هنوز نمی‌دانستیم دقیقاً با چه کسانی در حال جنگیم. هر بار که اطلاعات می‌خواستم، پاسخ‌های مبهم و غیرقابل قبولی دریافت می‌کردم!

براندازی

«براندازی»
روایت یک قرن عملیات تغییر رژیم توسط آمریکا از هاوایی تا عراق
نوشته: استیفن کینزر
ترجمه: محمدحسین آهویی
نشر: ثالث
چاپ اول: ۱۳۹۰

«براندازی» کتاب جامع و با جزییاتی است از  دلایل عملیات های تغییر رژیم توسط ایالات متحده از سال ۱۸۹۳ در هاوایی تا سال سرنگونی صدام در سال ۲۰۰۳. استیفن کینزر که پیش از این، کتاب «همه ی مردان شاه» درباره کودتای ۲۸ مرداد در بازار ایران منتشر شده، نگاه انتقادی به سیاست های براندازی آمریکا دارد و تاکید می کند: این عملیات های براندازانه هیچ کدام موجب گسترش ارزش های آمریکایی یا همان رویای آمریکایی نشد و بر عکس موجب تقویت دیکتاوری، فساد و نابودی ملت ها برای چندین دهه شد.

«براندازی» در سه بخش، سه مقطع از تاریخ معاصر آمریکا را مورد بررسی قرار می دهد: عصر استعمارگری، عملیات مخفیانه و تهاجم.  کینزر درباره براندازی های آمریکا در دوره امپریالیستی که کوبا، پورتوریکو، فیلیپین، نیکاراگوئه و هندوراس را زیر نفوذ و تسلط آمریکا در آورد؛ دوره جنگ سرد که عملیات سری و مخفیانه بر ضد ایران، گواتمالا، ویتنام جنوبی و شیلی را در پی داشت و دوره حمله نظامی و اشغال کشورها که در این دوره نیروهای نظامی آمریکا اقدام به سرنگونی دولت های گرانادا، پاناما، افغانستان و عراق کرده اند، با بیانی جذاب می پردازد.

کینزر دراین کتاب می نویسد:« واقعیت دومی که از تاریخ این عصر سر بر می آورد، نشان دادن بی علاقگی مطلق ایالات متحده به افکار عمومی و نظریات مردمی است که کشورهایشان را تسخیر می کند.» او تاکید می کند:« نسل ها از رهبران سیاسی و بازرگانی ایالات متحده به قدرت نظریه ی ناب «استثنا انگاری  آمریکایی» EXCEPTIONALISM  پی برده اند. زمانی که آنان به دلایل خودخواهانه یا بی شرمانه در کشوری مداخله می کنند همواره تاکید دارند که در پایان, اقداماتشان نه تنها به ایالات متحده سود خواهد رساند بلکه در جهت منافع مردمان کشور مورد مداخله نیز خواهد بود و با گسترش مفهومی، صلح  و عدالت را در جهان سبب خواهد شد.»!

این کتاب تصویر عینی و قابل لمسی از سیاست های اصولی و اساسی آمریکا در جهان ارایه می دهد. شاید مهمترین پیام کتاب این باشد که تصویر کمک گرفتن مردم کشورها از آمریکا برای اصلاح کشورمان، چه پیامدهای ویران کننده ای در پی دارد.

ترجمه ی محمدحسین آهویی که ترجمه ای روان و یک دست است نیز به جذابیت کتاب برای خواننده کمک کرده است.