احمدی‌نژاد و رابطه با آمریکا: از هشدار به صالحی تا حمایت از مشایی

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار | انتشار: عصرایران|  «این کار خطرناک است و شما ممکن است زمین بخورید» این توصیه محمود احمدی نژاد رییس جمهوری وقت به علی اکبر صالحی وزیر خارجه برای آغاز مذاکرات محرمانه سال ۱۳۹۰ با آمریکا در عمان است که در کتاب خاطرات صالحی با نام «گذری در تاریخ» فروردین ۹۷ منتشر شده؛ مذاکره ای که با سفر اسفند ۱۳۸۹ حسن قشقاوی معاون کنسولی وقت به عمان برای آزادی نصرت الله تاجیک دیپلمات ایران در لندن جرقه اش زده شد.

۳ سال قبل از انتشار کتاب، علی اکبر صالحی در گفت و گوی مفصلش با ماهنامه دیپلمات که آذر ۱۳۹۴ منتشر شد درباره مذاکره محرمانه با آمریکا گفت:« آقای دکتر احمدی‌نژاد هم خیلی راغب به مذاکره نبود؛ ولی مانع هم نبود؛ اما این‌که بگوییم مشوّق باشند، نبودند. می‌گفتند: آقای صالحی! حواست را جمع کن. موضوع پیچیده است و ممکن است صدمه ببینی. برادرانه نصیحت می‌کرد که امری پیچیده است و حواست باشد که راه خطرناکی است. به‌هرحال مشوّق نبودند؛ اما مانع هم نبودند.»

توصیه‌ی سلبی احمدی‌نژاد به صالحی درحالی بود که او پیشتر و از کانال های مختلف از جمله نوشتن نامه ۱۸ صفحه ای به جورج بوش(۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵) به دنبال آغاز مذاکره مستقیم با آمریکا بود. آیت‌الله احمد جنتی در خطبه های نماز جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۵ تهران با بیان این که «دولت مردان آمریکایی قادر به پاسخگویی به نامه فوق‌العاده‌ رئیس جمهور نیستند»، نامه را چنین توصیف کرد:« این گونه حرف زدن ، الهام خداوند است و خدا لطف دارد. خدا الهام می کند و آنها را غافلگیر می کند. از این مرد مبتکر و شجاع و متدین باید تقدیر شود.» در سوی دیگر، جورج بوش به نامه چنین واکنش نشان داد:«رییس جمهور ایران آدم خیلی عجیبی است.»

تلاش های ناکام احمدی نژاد برای ارتباط گیری با آمریکا

محمدالبرادعی در کتاب خاطراتش که به فارسی با عنوان «عصر فریب: دیپلماسی اتمی در دوران خیانت» منتشر شده می نویسد:«احمدی نژاد در نامه ای در سال ۱۳۸۸ و از طریق او به اوباما آمادگی ایران را برای مذاکره دوجانبه بدون پیش شرط و بر مبنای احترام متقابل اعلام کرد.» از طرف آمریکایی اما! اوباما با نادیده گرفتن احمدی نژاد به رهبر انقلاب نامه نوشت و تلویحا به احمدی نژاد پیام داد که ساختار حکومتی ایران را به خوبی می شناسد و می داند چه کسی در چه جایگاهی قرار دارد. این نامه نوعی دهن کجی اوباما به احمدی نژاد تلقی می شد، دلخوری احمدی نژاد را در پی داشت.

سیدحسین موسویان دیپلمات پیشین ایرانی که این روزها در دانشگاه پرینستون تدریس می کند در کتابش با عنوان «ایران – آمریکا: گذشته شکست‌خورده و مسیر صلح» که خرداد ۱۳۹۴ در آمریکا و ایران منتشر شد به بازخوانی گوشه ای تلاش های محرمانه و مخفیانه ی احمدی‌نژاد رییس جمهور در سال های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ برای رابطه با آمریکا پرداخته و می نویسد: «در دی ۱۳۸۹ یک عضو گروه تماس سطح دو به من گفت:« ایران از طریق سفیر خود در سازمان ملل از وزارت امور خارجه آمریکا در خواست معرفی نماینده ای برای مذاکراتی جدید و جامع کرده است. گروهی از مقامات سابق آمریکا هستند که در تمامی سال های بعد از جنگ ایران و عراق در تماس با مقامات ایران بوده و برای بهبود روابط ایران و آمریکا تلاش کرده اند.»

احمدی‌نژاد و رابطه با آمریکا: از هشدار به صالحی تا حمایت از مشایی
در اسفند ۱۳۸۹ یک مقام آمریکایی به موسویان گفته بود:«ایالات متحده مکرراً پیام هایی از رحیم مشایی دریافت می کند که تهران برای مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا مشتاق است. او گفت که دولت احمدی نژاد پی در پی به ایالات متحده پیام می دهد و کانال هایی که این پیام ها را می فرستند آن چنان متعدد هستند که ما نمی دانیم کدام یک را انتخاب کنیم. ما واقعا گیج شده ایم و به دلیل این که نمی دانیم آیا این پیام ها حمایت و پشتیبانی آیت الله خامنه ای را با خود دارد یا خیر، نمی توانیم به آن ها پاسخ دهیم.»

یکی دیگر از اعضای گروه تماس سطح دو نیز به موسویان گفته بود:« من هشت بار با مشایی دیدار کردم و او در همه ملاقات ها به من گفت که ایران در جستجوی گشودن باب گفت و گو و برقراری رابطه با ایالات متحده است.»

بر اساس گزارش موسویان، پاییز ۱۳۹۰ یعنی زمانی که مسیر مذاکره ایران و آمریکا از طریق عمان و با مدیریت علی اکبر صالحی وزیر وقت امور خارجه در حال آماده شدن بود، یک مقام آلمانی به او گفته بود:« مشایی ملاقاتی مخفیانه با کریستوفر هویسگن مشاور ملی در سیاست امنیتی و خارجی خانم آنگلا مرکل داشته است. در این ملاقات که در اقامتگاه معاون سابق وزیر خارجه آلمان برگزار شده است، مشایی از آلمانی ها خواسته بود که به واشنگتن اطلاع دهند تهران برای تجدید رابطه با آمریکا آمادگی دارد. مشایی گفته بود که ایران حتی آمادگی دارد در انتخابات دور بعد به اوباما کمک کند. البته آمریکایی ها به آلمانی ها پاسخ داده بودند که در گیر این موضوع نشوند.»

احمدی‌نژاد و رابطه با آمریکا: از هشدار به صالحی تا حمایت از مشایی

شکل گیری مذاکرات محرمانه عمان میان ایران و آمریکا

تریتا پارسی در کتابش «از دست دادن یک دشمن: اوباما، ایران، و پیروزی دیپلماسی» که بخش هایی از آن در وب سایت مشرق منتشر شده جزییات مذاکرات محرمانه عمان را روایت کرده است:« … وزیر خارجه ایران درخواست دیگری هم داشت. برای این‌که تهران متقاعد شود آمریکا جدی است، واشینگتن باید رسماً آمادگی خود را اعلام می‌کرد. آمریکا نمی‌توانست چنین کاری بکند، اما عمان می‌توانست. بنابراین به جای دولت اوباما، سلطان قابوس نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای نوشت و به رهبر ایران اطمینان داد که آمریکایی‌ها در مورد ورود به مذاکرات دوجانبه با ایران جدی هستند. این نامه به صالحی تحویل داده شد و سپس صالحی توسط «علی‌اکبر ولایتی» مشاور نزدیک آیت‌الله خامنه‌ای، نامه را به دست رهبر ایران رساند، بدون آن‌که به «محمود احمدی‌نژاد» رئیس‌جمهور ایران اطلاعی بدهد… باوجود مقاومت شدید شورای عالی امنیت ملی ایران و سعید جلیلی دبیر وقت این شورا آیت‌الله خامنه‌ای نهایتاً موافقت کرد. صالحی به من توضیح داد: «رهبر ایران گفت: باشد، اما باید خیلی مراقب باشید، چون ما به آمریکایی‌ها اعتماد نداریم.»

نشست اول مذاکره محرمانه میان ایران و آمریکا، شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۱ در مسقط برگزار شد؛ از ایران علی‌اصغر خاجی معاون وزیر خارجه به همراه «رضا زبیب» رئیس دفتر آمریکای شمالی، «رضا نجفی» و «محسن بهاروند» مسئول آمریکای لاتین به عمان رفتند و از آمریکا «پونیت تالوار» کارشناس ارشد شورای امنیت ملی و «جک سالیوان» معاون ستاد کارکنان وزیرخارجه، به همراه «اِمِت بلیوو» و یک مترجم در مذاکرات شرکت کردند. مذاکراتی که به دلیل افرایش تنش ها در خلیج فارس، بعد از ماه ها آماده سازی به نتیجه ی مطلوب نرسید.

علی اصغر خاجی سفیر ایران در چین، ۲۸ مهر ۱۳۹۷ در معدود گفت و گوهایش با رسانه ها در روزنامه همشهری، مذاکرات محرمانه عمان را چنین توصیف می کند:«فضا خیلی شکننده بود، هیچ تضمینی به پیشرفت کار نبود… اولین چیزی که ما با هیأت آمریکایی مطرح کردیم این بود که دیوار بی‌اعتمادی بین ما و شما دیوار بسیار بلندی است.»

با وجود به شکست انجامیدن نشست اول، دور دوم مذاکرات با وقفه ای حدودا ۹ ماهه با تغییراتی در نحوه برگزاری، جسله دوم در ویلایی ساحلی، نیمه اسفند ۱۳۹۱ در مسقط برگزار شد.

احمدی‌نژاد و رابطه با آمریکا: از هشدار به صالحی تا حمایت از مشایی

علی اکبر صالحی نشست دوم را که با حضور خاجی معاون وزیر خارجه ایران و ویلیام بیل بِرنز دیپلمات کهنه کار و معاون وزیر خارجه آمریکا برگزار شد، چنین گزارش می کند:« آقای خاجی را برای برگزاری جلسه دوم (۱۴ اسفند ۱۳۹۱) به عمان فرستادیم که نشست خیلی خوبی شد. طرفین دو سه روز در عمان ماندند و نتیجه آن شد که پادشاه عمان نامه‌ای برای آقای دکتر احمدی‌نژاد نوشت مبنی بر این که نماینده آمریکا اعلام کرده حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت می‌شناسند.»

آینهورن عضو هیات آمریکایی و دستیار وزیر خارجه وقت آمریکا نیز نشست دوم در مسقط را چنین ارزیابی کرد:«ایرانی‌ها داشتند همان کاری را می‌کردند که دیپلمات‌های حرفه‌ای انجام می‌دهند. داشتند ما را وارسی می‌کردند، سؤال‌های هوشمندانه می‌پرسیدند.»

نشست دوم محرمانه میان ایران و آمریکا با تدبیر سلطان قابوس پایان یافت و در حالی که صالحی برای برگزاری نشست سوم در اردیبهشت ۱۳۹۲ آماده می شد، با نظر رهبری مذاکرات متوقف شد. صالحی در این باره می گوید:« ما خود را آماده می‌کردیم تا برای اجرای نقشه راه و تعیین جزئیات تعهدات متقابل وارد جلسه سوم با امریکایی‌ها شویم. این فعل و انفعالات، مربوط به زمانی بود که کشورمان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفته بود. در همین هنگام، از دفتر رهبر معظم انقلاب به ما اطلاع دادند که حسب صلاحدید معظم له، دیگر مذاکره را متوقف کنید؛ بگذارید بعد از تعیین تکلیف انتخابات، دولت بعدی مذاکرات را پیگیری کند.»

 

 از ایران علی‌اصغر خاجی معاون وزیر خارجه به همراه «رضا زبیب» در مذاکرات مسقط حضور داشتند.
از ایران علی‌اصغر خاجی معاون وزیر خارجه به همراه «رضا زبیب» در مذاکرات مسقط حضور داشتند.

دور زدن مذاکرات مسقط توسط احمدی‌نژاد

سیدحسین موسویان دبیر کمیته سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی در دولت سید محمد خاتمی در کتابش می نویسد:« در سال ۱۳۹۱ یک آمریکایی عضو گروه تماس سطح دو درباره مذاکرات هسته ای به من گفت:« اسفندیار رحیم مشایی دستیار ارشد و دوست نزدیک احمدی نژاد با مقامات عالی رتبه سابق ایالات متحده درباره ی احتمال گشودن باب مذاکرات مستقیم صحبت کرده است.»

همچنین یکی از سفرای ایران در اروپا به یک عضو گروه تماس سطح دو که عضو دولت ایالات متحده بوده گفته است: «همه چیز از سوی ایران آماده است و مشایی و ثمره هاشمی برای شرکت در این ملاقات که در برلین برگزار خواهد شد، می آیند. این عضو سابق دولت آمریکا به سفیر ایران چنین پاسخ داده:«کاخ سفید گفت نه. آن ها گفته اند نمی خواهند در روابطی خارج از چهارچوب ۱+۵ با ایرانی ها وارد بحث شود.»

پیام آمریکایی ها به نمایندگان احمدی نژاد البته روشن بود؛ همان طور که اوباما برای آیت الله خامنه ای رهبر ایران نامه نوشت که دلخوری احمدی نژاد را در پی داشت، کاخ سفید نمی خواست مذاکره اش با کانال مطمئن و معتمد رهبر ایران را از بین ببرد.

تداوم دولت احمدی نژاد در پی حل رابطه آمریکا

این روایت ها نشان می دهد، محمود احمدی‌نژاد که روزی قبله ی آمال اصولگرایان بود، از روز نخست، در پس شعارها و تبلیغات ضد غربی و با وجودی که سیاست رهبری در این خصوص را می دانست به دنبال رابطه با آمریکا بود. او کلید تداوم دولت احمدی‌نژاد-مشایی با مدل پوتین – مدودف را حل مشکل رابطه آمریکا می دانست، برای همین راضی نبود هیچ گروه دیگری در این زمینه موفق شود؛ حتی وزیرخارجه اش علی اکبر صالحی با تایید رهبر انقلاب.

برای محمود احمدی نژاد که نارضایتی اش از مذاکرات مسقط را با تعبیر «این کار خطرناک است» بیان کرده و تلاش تقریبا ۸ ساله آشکار و محرمانه اش برای ارتباط مستقیم با آمریکا ناکام مانده بود، در آخرین سفرش به نیویورک، حدود ۶۰ روز بعد از برگزاری دور اول مذاکرات در مسقط ، برخلاف سخنرانی هایی که در آن به ایالات متحده حمله می کرد، در موضعی عجیب آخرین تیرش را رها کرد:«ایران جایگاه ایالات متحده آمریکا را می داند و بر این باور است که ما می توانیم با همدیگر رابطه داشته باشیم.»

برجام با کدام نگاه

سیدصادق حسینی- روزنامه نگار؛ روزنامه اعتماد؛ چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۷ | بازنشر: خبرآنلاین؛ عصرایران: محمود بهمنی رییس کل بانک مرکزی در دولت محمود احمدی نژاد و عضو فعلی کمیسیون اقتصادی مجلس در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفت: «اروپایی‌ها وابستگی تجاری شدیدی به آمریکا دارند، به گونه‌ای که سال گذشته بیش از ۱۲۶۰ میلیارد دلار رابطه تجاری با آمریکا داشتند و دور از باور است که آن را رها کنند و ۲۰ میلیارد دلار رابطه اقتصادی با ما را در نظر گیرند!»
این نگاه، رویکرد بیشتر منتقدین و مخالفان برجام است؛ همان هایی که پیش از اجرای برجام نشست های «ما دلواپسیم» برگزار کردند و بعد از اجرای برجام هم برای شکستش روزشماری کردند و حالا با خروج آمریکا و اروپایی شدن برجام می گویند: اقتصاد آمریکا در برابر اقتصاد ایران!
مخالفین برجام معتقدند به دلیل حجم مبادلات اقتصادی اروپا با آمریکا در مقایسه با مبادلات اروپا با ایران، برجام شانسی برای بقا ندارد. جالب است که این نگاه و خط رسانه ای که ناامیدی و نگرانی جامعه را در پی دارد، در رسانه ها و برنامه های تلویزیونی یک جریان داخلی و رسانه های بیگانه مانند BBCفارسی و … به صورت هماهنگ دنبال می شود و خروجی هایشان، پر است از مصاحبه با تحلیلگرانی که این رویکرد را دنبال می کنند.

برجام سیاسی؛ برجام اقتصادی
واقعیت این است اروپا که روابط اقتصادی دیرینه ای با ایران دارد، از ظرفیت و توان اقتصادی کشورمان آگاه بود و رویکرد اقتصادی منطقا اولویت اول و اصلی آن ها برای مذاکره در پرونده هسته ای نبود. اروپا به دنبال سیاست چندجانبه گرایی و ایفای نقش در حل مسایل مهم جهانی بود و می توان گفت «برجام تنها دستاورد سیاسی مهم اتحادیه اروپا» در مدیریت پرونده های بین المللی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است.
سیدحسین موسویان تحلیلگر ارشد سیاست خارجی می گوید: «برجام مهم‌ترین دستاورد اتحادیه اروپا در حل یک بحران سیاسی-امنیتی بین‌المللی است. اروپا نگران باز شدن مجدد پرونده بحران هسته ایران و احتمال جنگی جدید در خاورمیانه است که آثار شوم آن گریبانگیر اروپا شود. برای اروپا اول ابعاد سیاسی-امنیتی برجام اولویت دارد، بعد مسایل اقتصادی.»
علیرضا اکبری تحلیلگر مسایل راهبردی و معاون پیشین وزارت دفاع در دوره اصلاحات نیز تاکید دارد: «اهمیت برجام برای اتحادیه اروپایی، اصولا امنیتی و استراتژیک است. عامل اقتصاد، می تواند حداکثر آخرین و در پایین‌ترین رده اهمیت برای اروپا محسوب شود، زیرا اروپا در حال عبور از یک وضعیت خطیر تاریخی است. مسائل اقتصادی، برای اتحادیه بسیار مهم است، اما، این تمام واقعیت نیست.»
اکبری معتقد است:« آمار مبادلات اروپا و آمریکا به هر ناظر آگاهی می گوید که مساله برجام و ایران، برای اروپا، حتما مساله اقتصادی نیست. آنچه برای اتحادیه اروپایی از اهمیت بیشتری برخوردار است، مساله «ثبات و پایداری» است. همچنین سه جریان پر شدت امنیتی نیز بر حساسیت شرایط استراتژیک اتحادیه افزوده است. یکی، شکاف بین آتلانتیکی ناشی از یک‌جانبه گرایی و سیاست خارجی تهاجمی آمریکا، دوم، تمایلات توسعه طلبانه تدریجی روسیه هم در حوزه اوراسیا و هم در خاورمیانه و سوم، مساله احتمال جنگ گسترده تر در خاورمیانه که این مساله، نقش ایران را برای اتحادیه در بستر امنیت بین المللی به شدت پر رنگ و پر اهمیت می کند.»

دستاورد فنی برجام
قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت پس از ۱۲ سال گفتگو با قدرت های جهانی درباره فعالیت‌های هسته‌ای ایران، ۲۹ تیرماه ۱۳۹۴ با ۱۵ رای موافق اعضای صادر شد و بر اساس آن هر ۶ قطع‌نامه تحریمی قبلی که در رابطه با موضوع هسته‌ای علیه کشورمان صادر شده بود، پایان یافت.
در گام بعدی در راستای اجرای برجام، سه شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۴ شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، در جلسه ای فوق العاده به قطعنامه پیشنهادی گروه ۱+۵، درباره بسته شدن پرونده «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هسته ای ایران (PMD) به اتفاق آرا رای داد و تمام دستورکارهای مربوط به مسایل گذشته پرونده هسته ای کشورمان که بر مبنای آن ادعاها، تحریم های شورای امنیت شکل گرفته بود، بسته شد. در این قطعنامه برای اولین بار با لحنی مثبت در مورد همکاری ایران به منظور حل و فصل موضوعات هسته‌ای صحبت شده است، و هیچ نکته یا عبارت‌ منفی در آن وجود ندارد.
بسته شدن PMD یکی از مهمترین دستاوردهای برجامی ایران است. ترامپ رییس جمهور آمریکا که پیش و پس از آغاز ریاست جمهوری اش همواره بر به ضرر ایالات متحده بودن برجام تاکید داشت و به دنبال خارج شدن از آن بود؛ به دلیل مختومه شدن PMD نتوانست پرونده ی هسته ای ایران را مجددا باز کند.
اما در روزهایی که فضای سیاسی کشور متاثر از آغاز تحریم های آمریکا، خروج یک جانبه کاخ سفید از برجام و نوسانات نرخ دلار است، گروه هایی نمی خواهند به این دستاورد مهم فنی برجام اشاره کنند.

تحلیل تک بعدی و انحراف افکار عمومی
تحلیل تک بعدی مسایل همواره یکی از چالش های اصلی در مواجهه با آن‌ها است و برجام نیز از آن بی گزند نمانده. همان طور که بارها توسط مقامات ایرانی و جهانی تاکید شده، برجام سندی است با رویکردهای فنی، سیاسی، راهبردی – امنیتی و اقتصادی و تقلیل آن به یک وجه از اساس اشتباه و مغرضانه است. بیان کاریکاتوریزه، برجام گمراهی و انحراف افکار عمومی را در پی دارد و روشن است به سود چه گروه هایی است.

بازخوانی بخشی از مذاکرات پنهانی احمدی‌نژاد با آمریکا

سیدصادق حسینی{خبرآنلاین} {بازنشر: پارسینه؛ آفتاب}: آنچه بیش از همه از خاطرات جمعی ما ایرانی ها از رئیس جمهوری سابق برجای مانده، رفتارهای پوپولیستی،وعده و وعیدها لفاظی های تند داخلی و خارجی و رویکردهای متناقض است که همگی منجر به انواع بی ثباتی ها می شد.

بی ثباتی که مردم در بحران ارزی یا افزایش چندبرابری قیمت مسکن و سایر خدمات و کالا آن را به خوبی حس کردند. اما  در عرصه  سیاست خارجی نیز این نوسانات و بی ثباتی ها به شدت نمود داشت. سیدحسین موسویان دیپلمات ارشد پیشین کشورمان در کتاب «ایران-آمریکا» تناقضات، برخی از این سیاست های دوگانه و فعالیت های پنهانی احمدی نژاد برای رابطه با آمریکا را تشریح کرده است.

سیدحسین موسویان دیپلمات ارشد سابق و سخنگوی تیم مذاکره کننده هسته ای در دولت سیدمحمدخاتمی که چندسالی است در آمریکا به تدریس و فعالیت تبلیغی به نفع جمهوری اسلامی ایران مشغول است، از جمله چهره های سیاسی کشورمان است که نقش موثری در توسعه «دیپلماسی عمومی ایران» دارد.

او مدت هاست با شرکت در همایش های فراوانی در آمریکا و اروپا، گفت و گو با رسانه های خارجی و انتشار مقالات متعدد تلاش می کند، سیاست مداران و تحلیل گران غربی فهم بهتری از ایران و مساله هسته ای کشورمان داشته باشند.

موسویان در تازه ترین کتابش با نام «ایران – آمریکا: گذشته شکست‌خورده و مسیر صلح» که خرداد ماه امسال(۱۳۹۴) در آمریکا و ایران منتشر شد، دلایل کامل بی اعتمادی متقابل ایران و امریکا را به همراه روایتی جامع از تلاش های ایران در دوره های مختلف برای حل مشکلات با آمریکا از سویی و اشتباهات آمریکایی ها از سوی دیگر و همچنین پیشنهادش برای رفع خصومت ها را بیان کرده است.

موسویان که به دلیل انتقاداتش از عملکرد هسته ای دولت قبل مورد خشم و آزار و اذیت تیم دکتر محمود احمدی نژاد قرار گرفت، در فصل ششم کتاب «ایران-آمریکا» برخی جزییات از تلاش های پنهانی محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم مشایی برای برقراری ارتباط با آمریکا را بیان کرده است.

رییس کمیسیون سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی در دولت سیدمحمد خاتمی که معتقد است «احمدی نژاد هرگز اصول گرا، تندرو و محافظه کار نبود، بلکه هدف او کسب قدرت ، اجرای سیاستها و اعتقاداتش و سپس حفظ قدرت بود» با بیان نمونه هایی از تلاش های پنهان تیم احمدی نژاد برای برقراری «رابطه مخفی» با آمریکا حتی به قیمت زیر پا گذاشتن خطوط قرمز و سیاست های رهبر معظم انقلاب، هدف احمدی نژاد را «حذف میانه روها و اصلاح طلبان»، «برانگیختن حمایت محافظه کاران» برای اجرای مدل «پوتین ـ مدودف» می داند تا بتواند راس قدرت اجرایی کشور را در اختیار داشته باشد.

این یاد آوری جالب توجه است که احمدی نژاد با همراهی کردن مشایی برای ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، دست او را بالاگرفت و گفت: مشایی یعنی احمدی نژاد، احمدی نژاد یعنی مشایی!

 

تلاش های محرمانه احمدی نژاد برای رابطه با آمریکا در زمان بوش

محمود احمدی نژاد از همان سال نخست مسئولیتش با در پیش گیری سیاستی دوگانه همزمان با تحریک و تهاجم لفظی به آمریکایی ها در مجامع عمومی در لفافه پیشنهاد آشتی به آن ها را می داد. احمدی نژاد برای نخستین بار در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۵ به جورج بوش یک نامه بلند ۱۸ صفحه ای نوشت و آن را با این پیش بینی پایان برد که:« افراد با بصیرت اکنون صدای فروپاشی و سقوط این ایدوئولوژی و اندیشه های نظام لیبرال دموکراسی را می شنوند.»

امام جمعه موقت تهران در خطبه های نماز جمعه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۵ تهران این نامه را چنین توصیف کرد: « این گونه حرف زدن ، الهام خداوند است و خدا لطف دارد. خدا الهام می کند و آنها را غافلگیر می کند. از این مرد مبتکر و شجاع و متدین باید تقدیر شود.» در سوی دیگر، جورج بوش به نامه چنین واکنش نشان داد:«رییس جمهور ایران آدم خیلی عجیبی است».

موسویان نوشته است: بنابر گفته باربارا اسلاوین روزنامه نگار و متخصص مشهور ایران در امریکا،کاندولیزا رایس وزیر وقت امور خارجه آمریکا، در ابتدای سال ۱۳۸۵ (کمتر از یک سال از روی کار آمدن احمدی نژاد) به او گفته بود:« ما در مکان های فراوانی از سازمان ملل گرفته تا بغداد و کابل، مدام با «پیام های ناخوشایند» مواجه هستیم که می گوید ایرانی ها خواستار مذاکره هستند.»

البته ایالات متحده در دوره جورج بوش هیچگاه به درخواست های مکرر احمدی نژاد برای گشودن باب مذاکره مستقیم اعتنا نکرد و پاسخ مثبت نداد.

 

تلاش های پنهانی احمدی نژاد برای رابطه با آمریکا در زمان اوباما

در حالی که آمریکایی ها، احمدی نژاد را «فردی نا متعادل»، «نامتعارف» و «پیش بینی ناپذیر» که «نباید او را جدی گرفت» ارزیابی می کردند، او از تلاش هایش برای ایجاد ارتباط با آمریکا به هر قیمتی دست نکشید. او نخستین رییس جمهور پس از انقلاب بود که انتخاب اوباما را به عنوان رییس جمهور منتخب ایالات متحده تبریک گفت.

محمدالبرادعی در کتاب خاطراتش که به فارسی با عنوان «عصر فریب: دیپلماسی اتمی در دوران خیانت» منتشر شده می نویسد:«احمدی نژاد طی نامه ای در سال ۱۳۸۸ و از طریق او به اوباما آمادگی ایران را برای مذاکره  دوجانبه بدون پیش شرط و بر مبنای احترام متقابل اعلام کرد.»

از طرف آمریکایی اما! اوباما با نادیده گرفتن احمدی نژاد به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت و تلویحا به احمدی نژاد پیام داد که ساختار حکومتی ایران را به خوبی می شناسد و می داندکه چه کسی در چه جایگاهی قرار دارد. این نامه که تقریبا نوعی دهن کجی اوباما به احمدی نژاد تلقی می شد، دلخوری احمدی نژاد را در پی داشت . یکی از سیاست مداران آمریکایی در این باره گفت: «کاخ سفید از این متعجب بود که آیت الله خامنه ای با لحن احترام آمیز پاسخ داده بود» و «به پیشنهاد اوباما برای تنش زدایی بر مبنای احترام و منافع متقابل پاسخ مثبت داده بود.» هر چند که پاسخ نامه دوم اوباما به رهبر انقلاب به دلیل اشتباه آمریکا در ورود به ناآرامی های بعد از انتخابات ۸۸ بی جواب ماند.

موسویان در این خصوص می نویسد: در دی ۱۳۸۹ یک عضو گروه تماس سطح دو به من گفت:« ایران از طریق سفیر خود در سازمان ملل از وزارت امور خارجه آمریکا در خواست معرفی نماینده ای برای مذاکراتی جدید و جامع کرده است.»

او سطح دو را چنین توصیف می کند: «گروهی از مقامات سابق آمریکا هستند که در تمامی سال های بعد از جنگ ایران و عراق در تماس با مقامات ایران بوده و برای بهبود روابط ایران و آمریکا تلاش کرده اند.»

در اسفند ۱۳۸۹ یک مقام آمریکایی به موسویان گفته:«ایالات متحده مکرراً پیام هایی از رحیم مشایی دریافت می کند که تهران برای مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا مشتاق است. او گفت که دولت احمدی نژاد پی در پی به ایالات متحده پیام می دهد و کانال هایی که این پیام ها را می فرستند آن چنان متعدد هستند که ما نمی دانیم کدام یک را انتخاب کنیم. ما واقعا گیج شده ایم و به دلیل این که نمی دانیم آیا این پیام ها حمایت و پشتیبانی آیت الله خامنه ای را با خود دارد یا خیر، نمی توانیم به آن ها پاسخ دهیم.»

یکی دیگر از اعضای گروه تماس سطح دو نیز به موسویان گفته است:« من هشت بار با مشایی دیدار کردم و او در همه ملاقان ها به من گفت که ایران در جستجوی گشودن باب گفت و گو و برقراری رابطه با ایالات متحده است.»

در پاییز ۱۳۹۰ از سوی یک مقام آلمانی به موسویان که پیشتر سفیر ایران در آلمان بود اطلاع داده شد: مشایی ملاقاتی مخفیانه با کریستوفر هویسگن مشاور ملی در سیاست امنیتی و خارجی خانم انگلا مرکل داشته است. در این ملاقات که در اقامتگاه معاون سابق وزیر خارجه المان برگزار شده است، مشایی از آلمانی ها خواسته بود که به واشنگتن اطلاع دهند تهران برای تجدید رابطه با آمریکا آمادگی دارد. مشایی گفته بود که ایران حتی آمادگی دارد در انتخابات دور بعد به اوباما کمک کند. البته آمریکایی ها به آلمانی ها پاسخ داده بودند که در گیر این موضوع نشوند.

همچنین دولت یار معاون وقت وزیر امور خارجه ایران در استکهلم در أوائل سال ٢٠١١به یک مقام سابق آمریکایی پیشنهاد دعوت از مارک گروسمن نماینده ویژه ی ایالات متحده در امور افغانستان را داده بود و رسما خواسته بود که او به تهران سفر رسمی داشته و با مقامات وزارت امور خارجه ایران دیدار کند.

 

دور زدن سعید جلیلی توسط مشایی و ثمره هاشمی

دبیر کمیته سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی در دولت سید محمد خاتمی با اشاره به دور زدن سعیدجلیلی در مذاکرات هسته ای توسط احمدی نژاد می نویسد: در سال ۱۳۹۱ یک آمریکایی عضو گروه تماس سطح دو درباره مذاکرات هسته ای به من گفت:« اسفندیار رحیم مشایی دستیار ارشد و دوست نزدیک احمدی نژاد با مقامات عالی رتبه سابق ایالات متحده درباره ی احتمال گشودن باب مذاکرات مستقیم صحبت کرده است.»

یکی از سفرای ایران در اروپا به یک عضو گروه تماس سطح دو که عضو دولت ایالات متحده بوده گفته است: «همه چیز از سوی ایران آماده است و مشایی و ثمره هاشمی برای شرکت در این ملاقات که در برلین برگزار خواهد شد ، می آیند.»

این عضو سابق دولت آمریکا به سفیر ایران چنین پاسخ داده است:«کاخ سفید گفت نه. آن ها گفته اند نمی خواهند در روابطی خارج از چهارچوب ۱+۵ با ایرانی ها وارد بحث شود.»

 

سرانجام واکنش نظام به فعالیت های احمدی نژاد

در حالی که همه  تلاش های پنهانی و محرمانه محمود احمدی نژاد و یارانش با بی اعتنایی و بی اعتمادی آمریکایی ها روبرو شده بود، او در آخرین سفرش به نیویورک برخلاف سخنرانی هایی که در آن به ایالات متحده حمله می کرد، در موضعی عجیب آخرین تیر ترکشش را رها کرد و گفت:«ایران جایگاه ایالات متحده آمریکا را می داند و بر این باور است که ما می توانیم با همدیگر رابطه داشته باشیم.»

اظهاراتی که واکنش صریح مشاور امور بین الملل رهبر معظم انقلاب را در پی داشت. دکتر علی اکبر ولایتی گفت: «سیاست های کلی ایران درباره ی ایالات متحده تغییر نکرده و هیچ تصمیم جدیدی در این باره گرفته نشده است.»

همکاری اطلاعاتی سعیدامامی با آلمان به روایت موسویان

صادق حسینی/خبرآنلاین: کتاب «ایران – آمریکا: گذشته شکست‌خورده و مسیر صلح» نوشته سید حسین موسویان دیپلمات ارشد و رییس سابق کمیته سیاست خارجی شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده هسته ای است که خرداد ماه امسال در آمریکا منتشر شد و با استقبال فراوان مجامع سیاسی و رسانه ای روبرو شد. بلا فاصله پس از آمریکا، این کتاب توسط انتشارات تیسا در ایران به فارسی ترجمه و منتشر شد.کتاب ایران - آمریکا
موسویان در این کتاب روایتی دست اول و شنیدنی همراه با جزییات قابل توجه از برخوردها و اتفاق های صورت گرفته در مسیر رابطه ایران و ایالات متحده را به بیانی روان ارایه کرده است.
نخستین سفیر ایران در آلمان متحد در فصل چهارم که به بررسی «سیاست تنش زدایی ایران با غرب» در دوران ریاست جمهوری آیت الله هاشمی رفسنجانی اشاره دارد، بخشی را به روایت ماجرای میکونوس و سناریوی ساختگی اسراییل در ضبط کانتیرهای ایرانی پر سلاح در بندر آنتروپف بلژیک اختصاص داده است. این دو حادثه تاثیری مخربی بر سیاست تنش زدایی هاشمی و رابطه با آلمان به عنوان دروازه ارتباط ایران و اروپا برجای گذاشت و موجب فراخوانی سفرای کشورهای اروپایی از ایران در میانه دهه ۱۳۷۰ شد.
موسویان در این فصل از کتابش روایتی از همکاری اطلاعاتی سعید امامی معاون وزارت اطلاعات با سازمان اطلاعات آلمان نقل کرده که در پی می آید:
اندکی پس از حادثه، آلمان را به مقصد تهران ترک کردم تا با مقامات کشور از جمله رییس جمهور(هاشمی رفسنجانی)، وزیر خارجه(علی اکبر ولایتی)، دبیر شورای عالی امنیت ملی(حسن روحانی) و وزیر اطلاعات علی فلاحیان ملاقات کنم. در ملاقات با وزیر اطلاعات، آقای فلاحیان مرا از عدم مداخله ایران در این ترور مطمئن ساخت و گفت معاون خود «سعید امامی» را برای همکاری کامل با مسئولان آلمان به آلمان خواهد فرستاد. علاوه بر این، در صورتی که هرگونه شواهدی دال بر مداخله ی ایران وجود داشت، بررسی بی قید و شرط آن در همکاری کامل با آلمانی ها امکان پذیر خواهد بود.
چند روز بعد، امامی وارد بن شد و پشت درهای بسته با عالی ترین مقام امنیتی آلمان ملاقات هایی برگزار کرد. مقامات امنیتی از هر دو کشور درخواست کرده بودند من در این جلسات شرکت نکنم.
بعدها من از یک منبع آلمانی آگاه شدم که موضع امامی در آن جلسه این بود که ایران در این ترور دخالت نداشته است. منبع به من اطلاع داد که موضع تهران(سعید امامی) این است که طرف سومی در این ماجرا دخالت داشته است و آلمانی ها را مطمئن ساخت که در صورت وجود هرگونه شواهد عینی، ایران جهت یافتن مقصرآن حادثه همکاری لازم را خواهد کرد و اگر لازم باشد رسیدگی های خود را برای رفع هرگونه تردید از دخالت ایران به کار خواهد گرفت.