دولت در حال عقب‌نشینی از وعده‌هایش است/ ترکیه و امارات و قطر و عمان هم به مقصد مهاجرتی برای ایرانیان تبدیل شده‌اند


سیدصادق حسینی، خبرآنلاین: وضعیت اقتصادی ایران خوب نیست. این خلاصه‌ی سخنان یک فعال صنعتی و اقتصادی است. مهدی بستانچی رئیس انجمن تولیدکنندگان سیستم های تهویه مطبوع ایران و بنیانگذار گروه صنعتی بستانچی با اشاره به اثرات ناگوار تحریم معتقد است اقتصاد ایران در وضعیتی ناپایدار قرار دارد. مشروح مصاحبه با وی درباره شرایط کنونی و آینده پیش روی اقتصاد در پی می‌آید.

آقای بستانچی در صنعت تهویه مطبوع که شما به تازگی دوباره در انتخابات رئیس انجمن تولیدکنندگان آن شدید طیف متفاوتی از فعالان صنعتی کار می‌کنند از کارخانجات و بنگاه های بزرگ تا بنگاه‌های کوچک، اوضاع تولید به ویژه در بخش بنگاه‌های کوچک و متوسط چگونه است؟

والا نفس تولید به شماره افتاده، نفس ندارد. این شامل همه‌ی فعالان صنعتی با همه ی مقیاس‌ها می شود. نفس همه کسب و کارها به شماره افتاده در SME ها بدتر است. چون بالاخره در بنگاه‌های بزرگ Cash Flow وجود دارد اما در کسب و کارهای کوچک وضعیت خوب نیست و ما شاهد تورم فزاینده در کنار رکود شدید و نبود نقدینگی هستیم.

از سوی دیگر منابع بانکی و تسهیلات تولید از سوی بانک‌ها قفل شده که این هم شرایط را برای بنگاه‌ها سخت‌تر کرده. اگر نگاهی به گزارش شامخ بهمن ۱۴۰۲ که اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران منتشر کرده بیندازیم می بینیم که شاخصی که اردیبهشت ۶۶.۹۶ بوده در بهمن به ۵۶.۹۵ رسیده که در ۶ سال گذشته با ۱۰ درصد اختلاف بیشتر فاصله را داشته.

بی ثباتی و نوسان شدید قیمت ارز که از اواخر پاییز آغاز شد و در اسفند به اوج رسید برای دولت که بزرگترین نوسان گیر اقتصاد است درآمد قابل توجهی ایجاد کرد اما برای صنایع با ترس و نگرانی همراه است. به دلیل افزایش قیمت و بی‌ثباتی نرخ ارز، تأمین مواد اولیه برای تولیدکنندگان بسیار دشوار شده و از سمت خریدار نیز شاهد افت شدید قدرت خرید هستیم.

از سوی دیگر با آغاز سال جدید، صنایع با چالش تعیین حقوق منصفانه نیروی کار نیز روبرو هستند و تداوم این شرایط و تحمیل هزینه‌های مالیاتی بیشتر ، موجب کاهش تولید و تعدیل نیروی انسانی خواهد شد.

چه اتفاقی در حال وقوع است؟

افزایش بیکاری و از بین رفتن بخشی از کسب و کارهای مولد پیامد افزایش مدوام قیمت نهاده های تولید در کنار رکود شدید است که ضربات سنگینی به جامعه و تولیدکنندگان وارد کرده است. تقریبا همه نهادهای صنفی و فعالان صنعتی هشدار داده‌اند تداوم این وضع حتما به از دست رفتن تعداد زیادی از شرکت‌های تولیدی و بنگاه‌های کوچک متوسط می‌انجامد که اتفاقا کالاها و خدمات با کیفیتی ارایه می‌کنند. با کسری بودجه شدیدی هم که دولت دارد، به نظر شاهد تورم بالاتر و تعدیل گسترده نیروی کار هم خواهیم بود که بحران‌های اجتماعی نیز در پی دارد.

شما نگاه کنید در یک صنعت پیشرانی مانند صنعت ساختمان، سال ۱۴۰۲ حدود ۱۲ هزار پروانه ساختمانی در شهرداری تهران صادر شده در حالی که ۱۰ سال قبل در سال ۱۳۹۲ این رقم حدود ۲۱هزار پروانه بوده. این هم نشان دیگری بر کوچک شدن و رکود شدید اقتصادی است.

به نظرم به خاطر همین مسایل است که رهبری، بر جهش تولید تاکید دارند و از سال ۱۳۹۵ رهبری در نام گذاری سال‌ها همواره مساله تولید و اشتغال را عنوان کرده اند.

مخاطب اصلی این نام گذاری‌های سالانه مخصوصا امسال که جهش تولید و با مشارکت مردم نام گذاری شده، چه کسانی هستند؟

روشن است که مخاطب اصلی دولت است. دولت علاوه بر این که بزرگترین کارفرما و خریدار است، نقش‌آفرین اصلی در اقتصاد است. اگر دولت ارزیابی درستی از مسائل و چالش‌های تولید و صنعت داشته باشد، به سمت حل گام بر می‌دارد و کارهای اصلی را انجام می‌دهد. اگر فعال اقتصادی و صنعتی مشکل تامین مالی و سرمایه در گردش دارد و دولت گرفتن مجوز فعالیت را تسهیل کند، یعنی درکی از چالش های تولید و صنعت ندارد.

شناخت چالش‌های تولید نیز کار عجیب و قریبی نیست با اندک هوش و فهم مدیریتی می توان فهرستی از چالش ها را مرتب کرد. منتها موضوع راه حل هاست. تجربه نشان داده نهاد دولت برای راه حل ها اول به منافع خودش توجه می کند.

اگر دولت به دنبال جهش تولید است، باید با بخش خصوصی مشورت کند. باید مدیران و مسئولین وزارت صمت با فعالان صنعتی گفتگوی مستقیم داشته باشد. راه حل های جهش تولید را باید از تولیدکننده پرسید نه از مدیر دولتی.

مشکل اصلی عدم جهش تولید چیست؟

روند صنعتی شدن تولید در کشور بعد از جنگ، از میانه‌ی دهه ۷۰ شروع شد و تا اواخر دهه ۸۰ با رشد مناسبی همراه بود. بسیاری از صنایع در دولت آقای خاتمی وارد نوسازی شدند و در دوره‌ی نخست آقای احمدی نژاد تا سال ۱۳۸۸ به دلیل درآمد سرشار نفتی کشور، فرایند تامین مالی و واردات مواد اولیه و ماشین آلات صنایع به راحتی انجام می شد و بازارهای صادراتی نیز برای محصولات ایرانی باز بودند.

اما با صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در خرداد ۱۳۸۹ و مذاکرات بی‌حاصل بعدی، شرایط بدتر شد و کشور برای بیش از یک دهه وارد شرایط تحریم شد و غیر از ۲ سال اجرای برجام، اقتصاد و صنعت با سایه شوم تحریم هر روز کوچکتر شد.

بنابر این مساله اصلی پیش روی اقتصاد و صنعت و به طبع آن جهش تولید، تحریم است. تحریم علاوه بر آثار اجتماعی که همه می‌دانیم، هم جلوی سرمایه گذاری خارجی را گرفته، هم ایجاد رانت کرده، هم مبادلات مالی را غیر شفاف کرده و به فساد دامن زده، هم موجب گران شدن محصولات شده، هم جلوی ورود فناوری و ماشین آلات صنعتی روز را گرفته و هم باعث از بین رفتن بازارهای صادراتی شده که نتیجه ی همه ی آن ها وضعیت ناگوار فعلی است.

براساس برآورد آقای سلاح ورزی رئیس پیشین اتاق ایران هزینه مستقیم تحمیل شده ناشی از تحریم‌ها از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۲ برای ۱۲ سال ۱۲۱۰ میلیارد دلار بوده، یعنی حدود ۱۰۱ میلیارد دلار سالانه هزینه تحریم به مردم مظلوم ایران تحمیل شده است.

خلاصه آسیب‌ها و اثرات تحریم را همه هم می دانند ولی این که چرا به قول آقای اژه‌ای ترک فعل می کنند را باید از مسئولین دولت پرسید!

علاوه بر چالش تامین مالی، کسب و کارهای کوچک و متوسط مشکل تامین مواد و قطعات اولیه محصولات خود را هم دارند؟

مشکل تامین مواد اولیه و ماشین آلات و فناوری البته مشکل تمام بنگاه ها است و به چند دسته تقسیم می شود. بخش مهمی از سختی به تحریم ها بر می گردد که هزینه تمام شده مواد اولیه و ماشین آلات را بین ۲۰تا۳۰ درصد بالا می برد. یعنی هم در پرداخت پول به دلیل حذف شدن کامل شبکه بانکی از مبادلات و هم به دلیل ارسال از طریق کشورهای واسط، هزینه اضافه سربار تولیدکننده می شود که محصول نهایی را گران می کند و طبیعتا به دلیل افت شدید قدرت خرید که در تمام شاخص ها خود را نشان می هد، باعث می شود فروش محصول هم با مشکل روبرو شود.

بخش دیگر مسایل مربوط به تخصیص و دریافت ارز برای خرید مواد اولیه و ماشین آلات صنعتی و فناوری است. تازه این در حالی است که نرخ ارز با ثبات باشد و الا خود تغییرات مداوم نرخ ارز هم یک مشکل جدی برای محاسبه قیمت تمام شده کالای تولیدی است.

بخش دیگری از مشکلات هم به چالش های واردات و ترخیص ماشین آلات تولیدی بر می گردد. حالا همه ی این چالش ها و بحران ها را که پشت سر بگذارید تازه وارد فرایند تولید و فروش می‌شوید که با رکود شدید روبرو می شوید! حالا ببینید تولیدکننده و کارآفرین چه هوش سرشاری دارد که با این شرایط بنگاه را اداره می کند.

دیگر چه؟

ما در بنگاه‌های اقتصادی تولیدی و خدماتی از تابستان سال ۱۴۰۱ با یک چالش قابل توجه درگیر هستیم و آن تامین نیروی انسانی متخصص و ماهر است. علاوه بر مسایل مالی، با روی کار آمدن دولت آقای رئیسی فشار اجتماعی بی‌امانی با موضوعاتی مثل حجاب و اینترنت شکل گرفته که نیروی انسانی متخصص را ناامید و سرخورده کرده و چشم انداز امیدبخشی برای آن‌ها باقی نگذاشته.

اگر سرمایه‌ی انسانی مان پیشتر فقط با پیشنهادهای مالی خوب ایران را ترک می‌کرد، امروز حاضر است با پیشنهادهای متوسط هم ایران را ترک کند. اگر قبلا فقط آمریکا و کانادا و اروپا مقصد مهاجرت نیروی انسانی متخصص و ماهر بود امروز ترکیه و امارات و قطر و عمان نیز به مقاصد مهاجرتی تبدیل شده‌اند. انگار مسئولین دولت برای کسب و کارهای خارجی آن ها بازاریابی می‌کنند!

از سمت نیروی کار ماهر هم بنگاه‌ها دچار مشکل هستند، از یک طرف محدودیت‌های پرداخت دارند از طرف دیگر حقوق تکافوی زندگی نیروی ماهر را نمی‌دهد و جذب تاکسی های اینترنتی می‌شوند که درآمد بیشتری برایشان دارد.

دولت آقای رئیسی سیاست حمایت از تولید را تبلیغ می‌کند اگر منصفانه بخواهیم نگاه کنید، شما سیاست های تولیدی دولت را چگونه ارزیابی می کنید؟

در تبلیغات که همه عاشق تولید هستند و به دنبال رفع موانع آن ولی در واقعیت و میدان عمل، اتفاقی نمی افتد و هر روز شرایط سخت تر می شود. شما با هر تولیدکننده ای که صحبت کنید حتما مشکل منابع مالی و سرمایه در گردش و واردات مواد اولیه و بیمه و مالیات دارد و در تابستان بحران قطعی برق دارد و در زمستان بحران قطعی گاز!

به شعارهای انتخاباتی آقای رئیسی نگاه کنید؟ تصورشان این بود که دولت روحانی نمی‌خواهد کار کند! الان در دولت آقای رئیسی که می‌گویند کار می کنند قیمت دلار ۳ برابر شده! قیمت گوشت از ۱۲۰ هزار تومان در آغاز دولت به حدود ۷۰۰ هزار تومان رسیده! قیمت خدمات عمومی مانند بهداشت و دارو هم همین طور چندین برابر شده! قیمت سکه هم رکورد ۴۰ میلیون تومان را رد کرده! مردم می گویند صد رحمت به آن کار نکن‌ها!

ادعای آقای رئیسی این است که معیشت کشور را به مذاکره گره نزده؛ این چه گره نزدنی است که هر روز شاهد گران‌تر شدن معیشت مردم هستیم. آقای رئیسی نمی‌گوید بهای این تصمیم را مردم چگونه دارند می پردازند. نمی گوید در سایه این سیاست چگونه فسادهای بزرگی مثل چای دبش شکل گرفته.

تازه این دولتی است که دنبال رفع تحریم هم نیست و کارگزانش معتقد بودند تحریم نعمت است!

امروز حال و روز دولت آقای رئیسی را ببینید؛ هر روز در یک موضوعی از وعده‌ها عقب نشینی می کنند. از ۴ میلیون مسکن تا چیزهای دیگر. دولتی که مجبور است در تحریم با تخفیف‌های نجومی نفت بفروشد و تازه برای نقد کردن پولش هم هزار مساله دارد، اولویتش تامین غذای مردم است و دادن حقوق کارمندانش.

این فشار مضاعف و ناتوانی مسئولین و کادرهای تازه نفس دولت و مجلس که به قول خودشان انقلابی هستند، موجب بی‌ثباتی در تصمیمات و اتخاد سیاست های غیر کارشناسی و اشتباه می شود که هزینه اش را مردم می پردازند.

یک نمونه از ظلمی که به صنعت می‌شود بحث مالیات ارزش افزوده است که از امسال به ۱۰ درصد رسیده، طبق قانون باید از مصرف کننده نهایی ارزش افزوده گرفته شود ولی از صنعتگر گرفته می شود. بارها هم این موضوع مطرح و پیگیری شده و راه به جایی نرسیده. قرار بود با ارزش افزوده زیرساخت های تولیدی و صنعتی بروز رسانی و از صنعت حمایت شود که نشد!

شما به عنوان یک فعال صنعتی و اقتصادی با حدود ۳۱ سامانه ی دولتی درگیر هستید از سامانه جامع تجارت، مالیات و اظهارنامه عملکرد و ارزش افزوده تا ایران کد و استاندارد و سماصط و سامانه ستکا! تازه علاوه بر ثبت درخواست در این سامانه‌های متعدد باید نسخه کاغذی و مستندات را هم ارایه کنید. خوب این ها به تسهیل فضای کسب و کار کمک کرده یا پیچیده تر شدن آن؟ الان در بسیاری از شهرک های صنعتی، تولیدکننده‌ها به ویژه SMEها با فشار مضاعف جریمه‌های بیمه و مالیات روبرو هستند در حالی که همه در شرایط رکود تورمی هستیم و فروش کالا و خدمات با مشکل روبروست.

اگر وضعیت تولید در مسیر خوبی بود رهبری هر سال تولید را مد نظر قرار می‌دادند و بر آن تاکید می‌کردند؟ اگر جهت گیری کشور اقتصادی و تولیدی بود هر سال رهبری تذکر می‌دادند؟

اوضاع صادرات چگونه است؟

اعداد به خوبی واقعیت ها را نشان می‌دهد، بر اساس آمارهای رسمی غیر از فروردین در ۱۰ ماه بعدی تراز تجاری کشور منفی بوده. طبق آمار گمرگ میزان صادرات غیرنفتی در سال ۱۴۰۲ (بدون احتساب نفت، برق و خدمات فنی مهندسی) ۱۳۶ میلیون و ۴۰۹ هزار تن کالا به ارزش ۴۹ میلیارد و ۳۳۰ میلیون دلار بوده که به لحاظ ارزش ۸.۸۷ درصد کاهش داشته است. جالب این که سال ۱۳۹۶ مجموع صادرات غیرنفتی ایران به ۴۶ میلیارد و ۹۳۱ میلیون دلار رسید که این یعنی بعد از ۷ سال، صادرات غیرنفتی ما رشد ناچیزی داشته است در حالی که همسایگان رکوردهای حیرت آوری را تجربه کردند. مثلا ترکیه ۲ سال قبل در سال گذشته (۲۰۲۲)میلادی ۳۴۳ میلیارد دلار صادرات داشته و سال ۲۰۱۶ میلادی ۲۰۰ میلیارد دلار صادرات داشته.

اتاق ایران دلیل کاهش صادرات ایران در سال ۱۴۰۲ را ناشی از قیمت تمام‌شده بالای محصولات و قوانین مربوط به تعهد ارزی می داند که باعث شده توان رقابتی برای صادرات کالا کاهش یابد و در نهایت صادرات به صرفه نباشد، یعنی سیاست های ارزی دولت به جای کمک به افزایش صادرات غیرنفتی منجبر به کاهش صادرات شده است. تمام فعالان صادراتی و اقتصادی هم به این سیاست اعتراض کردند اما دولت هیچ توجهی نکرد.

چقدر از این افت به تحریم برمی گردد؟

بگذارید با عدد و رقم توضیح دهم پایداری تحریم و سیاست‌گذاری‌های اشتباه و مسئولین ناکارآمد چه بلایی سر تولید و صادرات ایران آورنده‌اند: صادرات امارات در سال ۲۰۲۰ با رشد ۱۷ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۹ به ۳۳۵.۲۴ میلیارد دلار رسید و در سال ۲۰۲۲ یعنی ۲ سال بعدش به ۵۹۸.۵ میلیارد دلار صادرات رسید! برای درک بزرگی این رقم باید بگویم کل صادرات ایران در سال ۲۰۲۲ در حدود ۷۶.۹ میلیارد دلار بوده است. بله صادرات امارات بیش از ۷ برابر ایران بوده است.

بر اساس آمار رسمی وزارت اقتصاد امارات، حجم مبادلات میان ایران و امارات در سال ۲۰۲۲ به ۷میلیارد و ۱۹۲ میلیون دلار رسیده که ۵۵۳ میلیون دلار صادرات غیر نفتی و ۶ میلیارد و ۲۰۴ میلیون دلار صادرات مجدد به ایران داشته اند که ۵ میلیارد دلار آن توسط مناطق آزادشان بوده است و در مقابل ۴۳۳ میلیون دلار از ایران واردات داشته اند. در سال ۲۰۲۲ امارات بیش از ۱۷۵ میلیارد دلار صادرات مجدد re-export داشته، ۱۰۰ میلیارد دلار بیشتر از صادرات نفتی و غیرنفتی ایران.

این عددها واقعاً تاسف‌آور است، چرا با این سرعت درحال عقبگرد هستیم؟

مقایسه تطبیقی آمارها به خوبی نشان می دهد امارات متحده عربی، سیاست‌گذاری و هدف‌گذاری درستی داشته و توانسته نقش قابل توجهی برای خود در کیک جهانی اقتصاد ایجاد کند و کشور پهناور و بزرگ و غنی و صنعتی ما، نه تنها در جا زده بلکه عقب رفت فاحشی داشته است؛ به قول دکتر عبده تبریزی: ما در حال از دست دادن مزیت های رقابتی ژئوپلتیک سرزمین مان هستیم.

یک نکته ی قابل توجه دیگر این است که در سایه تداوم تحریم‌ها، عمق صادراتی ما محدودتر شده. بر اساس آمار گمرک سال ۱۳۸۵ بیشترین صادرات ایران به امارات متحده عربی، چین، عراق، ژاپن، هند، سنگاپور، ایتالیا، افغانستان، آلمان و هلند بود در سال ۱۴۰۱، چین، عراق، ترکیه، امارات متحده عربی، هند، افغانستان، پاکستان، عمان، اندونزی و روسیه. به غیر از عراق و افغانستان، به سایر بازارهای صادراتی، غالبا میعانات گازی، محصولات پتروشیمی و مواد معدنی صادر شده است.

بررسی آمارهای اقتصادی ایران به ویژه در دهه ۱۳۹۰ آشکارا نشان می‌دهد سیاست گذاری‌ها اشتباه بوده اما به جای اصلاح اشتباه و استراتژی و تعیین هدف‌های جدید در میدان عمل چه اتفاقی افتاده؟ برخی که اتفاقا بسیار متنفذ در ساختار تصمیم گیری‌اند این انگاره را ساختند که تحریم کم اثر و نعمت است؛ استراتژی ما درست بوده، مدیران توانمند نیستند!

حمایت های صادراتی که دولتی ها قولش را دادند چه؟

دولت‌های پیشرو اقتصادی همواره حامی صنعت و شرکت های صادراتی شان هستند. حمایت هم لزوما، حمایت مالی نیست، حمایت قانونی و تسهیل گری هم هست، پایین آوردن ریسک تجاری هم هست؛ انجام توافق برای امور گمرکی دو یا چندجانبه هم هست، توافقات استاندارد کالا هم هست. همین چندی پیش رئیس اتاق ایران گفته بود کالای ایرانی به دلیل عوارض گمرکی بالا، به کشورهای ثالث صادر می شود و از آنجا با برند آن کشور به هند صادر می‌شود که عوارض گمرکی نپردازد. خوب این یعنی حمایت صادراتی که وظیفه دولت است.

شما برای برنامه ریزی صادراتی نیاز به ثبات در سیاست‌ها و قوانین دارید، چیزی که مسئولین ما درکی از آن ندارند. از یک صادرکننده کوچک محصولات کشاورزی تا صادرکنندگان بزرگ نمی دانند فردا که صبح بشود، دولت چه محدودیتی بر صادرات وضع خواهد کرد. از سیب‌زمینی و پیاز تا محصولات صنعتی همه مشکل برنامه‌ریزی دارند و نمی‌توانند به خریداران تعهد تامین کالا بدهند چرا که فردا یک مسئولی در قرارگاه فلان اقتصادی تصمیم می‌گیرد ممنوعیت صادراتی اعمال کند!

متاسفانه دولت نه تنها از صادر کننده حمایت نمی‌کند بلکه ایجاد مشکل هم می‌کند. همین سیاست تعهد ارزی و وضع عوارض صادراتی را ببینید، چه تاثیری بر کاهش صادرات محصولات غیر نفتی داشته!

چه کسی مسئول این وضع است؟

اتفاقا نکته همین است که کسی مسئولیت پذیر نیست. من تولیدکننده و صنعتگر که کشور را در چاه تحریم نینداختم! من که نقشی در تدوین سیاست ها و برنامه های کشور ندارم. اصلا دولت‌ها گوشی برای شنیدن صحبت های فعالان صنفی ندارند. ببینید چه ماجرایی برای انتخابات هیات رئیسه اتاق ایران راه انداخته اند! سیاسیون کشور را زیر تحریم‌های ظالمانه بردند و فعال اقتصادی را رها کرده‌اند به امان خدا و انتظارشان از ما این است مانند شرایط قبل تحریم بتوانیم کار کنیم و مالیات و عوارض بدهیم!

دولت انتظار دارد بار مشکلات ناشی از تحریم و هزینه های خودش را تولیدکننده و صادرکنندگان پرداخت کنند. در صورتی که هرکسی مشکل ایجاد می کند خودش باید مشکل را حل کند و هزینه‌اش را بدهد، مردم چرا باید هزینه سیاست‌های اشتباه مسئولین را بدهند؟ دولتی‌ها یاد گرفته اند هزینه اشتباهاتشان را از جیب مردم ور دارند، راهش را هم یاد گرفته‌اند تورم ایجاد می کنند و از همان تورم مالیات می گیرند.

یکی از ریشه های اصلی تورم چیست؟ همه می دانند کسری بودجه شدید دولت! آقای رئیسی هنگام ارایه بودجه ۱۴۰۳ در مجلس چه گفت؟ گفت: بودجه تراز است و کسری ندارد و شاهکار کردیم! مرکز پژوهش های مجلس چه گفت؟ گفته: خیر! بودجه ۱۱۳۴ هزار میلیارد تومان کسری دارد! و مجلس کلیات بودجه را رد می کند! با وجود این در عمل چه اتفاقی می افتد؟ همان بازی تورم و افزایش مالیات ستانی!

در پایان نکته ای به ذهن تان می‌رسد؟

به نظرم نکته ای که باید به آن اشاره جدی کنم این است که هم نسلان دهه شصتی من که وارد ایام الله چهل سالگی شده‌ایم، موقع شکوفا شدن توانمندی ها و استعدادهایمان است. نظام باید این را درک کند که که فعال اقتصادی وقتی می‌بینید برای بیش از ۱۵ سال شرایط و فضا برای تولید و صادرات و بازرگانی غیر رانتی و احترام اجتماعی و زندگی مناسب فراهم نیست، تجربه و توان انسانی و مالی خود را بر میدارد و می رود به کشورهایی که بتواند آن را شکوفا کند و فشار بی دلیل را تحمل نکند.

این شرایطی که کشورهای جنوبی خلیج فارس برای تمام رشته ها و اروپایی ها برای حوزه IT فراهم می کنند ناشی از همین است که آن ها می بینند کارآفرینان و متخصصان از وضعیت ناراضی هستند و با پیشنهادهای خوب سرمایه انسانی و مالی کشور را جذب می کنند تا از آن بهره مند شوند.

به نظرم نظام اگر می خواهد در کشور به صورت واقعی جهش تولید و اقتصاد شکل بگیرد باید امید را به جامعه بر گرداند و دستاوردهای واقعی اقتصادی ایجاد کند. اگر دستاوردها و شاخص ها، رشد واقعی داشته باشند، فعالان اقتصادی و صنعتی حتما می توانند رکوردهای قابل توجهی را ثبت کنند.

نکته ی دیگر این که همان طور که همه می دانند فهم مساله نیمی از مسیر راه حل است. مسایل اساسی کشور هم که روشن است اما به نظرتان دولت آقای رئیسی آن مسایل را می فهمد و می شناسد؟ و اگر می شناسد راه حلی کارشناسی و منطقی برای آن دارد؟ برآیندها و تصمیمات نشان می دهد که وقتی شناختی از مسایل وجود ندارد راه حل ها هم به طنز شباهت دارد و این برای کشور عظیم ایران خیلی بد و تلخ است.

شما به همین مساله تثبیت ساعت توجه کنید. همه می‌دانند کشور با مشکل شدید ناترازی شدید برق روبروست اما تصمیم شان چیست؟ تثبیت ساعت! راه حل شان چیست؟ دادن جدول قطعی برق به صنایع در تابستان!

یونیکورن های ایرانی هزینه سیاست ها و مسئولین اشتباهی شدند!

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار، انتشار: خبرآنلاین| به تازگی با فرزین فردیس مدیرعامل سرآوا و عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی تهران درباره اوضاع اقتصاد دیجیتال گپ می زدم؛ به او گفتم: تپسی در عملکرد مرداد امسال ۸۵ میلیارد و ۸۸۸ میلیون تومان از محل کمیسیون رانندگان درآمد داشته؛ قبلا هم سود عملیاتی‌ش در سه ماهه سال ۰۲ معادل ۴۷میلیارد تومان بوده . خوش‌بینانه یعنی ۱۴۱میلیارد سود تا پایان سال، کمتر از یک آپارتمان ۳۰۰ متری نوساز در منطقه فرشته تهران که الان تقریبا متری۵۰۰میلیون تومان فروخته می‌شود.
فرزین گفت: چه سالی مخابرات ایران فروخته شد؟ مهر ۱۳۸۷ پنجاه به علاوه یک درصد سهام شرکت مخابرات ایران که مالک همراه اول بود، ۷۸۰۰ میلیارد تومان فروخته شد که با دلار ۱۰۰۰ تومان آن روز می شود ۷ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار. سال گذشته اپراتورهای منطقه مثل STC عربستان یا اتصالات امارات چقدر سود داشتند و همراه اول چقدر؟ تازه همراه اول پول سازترین شرکت اقتصاد دیجیتال است!

بر اساس اطلاعات رسمی منتشر شده از سوی شرکت مخابرات عربستان سعودی (STC) این اپراتور در سال ۲۰۲۲ با رشد ۷.۶ درصدی سود خالص خود را به ۳.۲۴ میلیارد دلار آمریکا رسانده. شرکت اتصالات امارات نیز سود خالص خود را به ۲ میلیارد و ۷۲۲ میلیون دلار رسانده. همراه اول هم در سال ۱۴۰۱ با رشد ۳۰ درصدی حدود ۳۸ هزار میلیارد تومان درآمد عملیاتی داشته و با ۶ درصد رشد سود خالص ۵۲۱۶ میلیارد تومانی ساخته که با نرخ متوسط ۳۰ هزار تومان می شود ۱۷۳ میلیون دلار!

این شاخص مهمی است که نشان می‌دهد همراه اول به عنوان یک شرکت شاخص و پیشرو در حوزه فناوری و اقتصاد دیجیتال با وجود افزایش و متنوع کردن درآمدها، چگونه در گرداب تورم، قیمت گذاری دستوری و کوچک شدن اقتصاد ایران گرفتار شده است.

شاخص جذب سرمایه (CAPITAL RAISED) نیز می تواند پرده ی دیگری از بلایی که بر سر اقتصاد دیجیتال آمده را نمایش دهد. بر اساس گزارش موسسه معتبرMind the Bridge در سال ۲۰۲۲ میلادی امارات متحده عربی با جذب ۵.۴ میلیارد دلار و ۲۵۱ استارتاپ ارتقا یافته (SCALEUPS) در جایگاه نخست منطقه قرار دارد و بعد از آن مصر با ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون و ۸۴ استارتاپ و عربستان سعودی با ۱ میلیارد و۲۰۰ میلیون دلار و ۱۰۶ استارتاپ قرار دارند و ایران با ۶۵ میلیون دلار و ۸ شرکت در جایگاه هفتم قرار دارد. بر این اساس کشورهای لبنان، اردن، کویت و مراکش به ترتیب بالاتر از اقتصاد دیجیتال ما قرار دارند.

رئیس سازمان فناوری اطلاعات دولت آقای رئیسی در خرداد ماه گفته: سهم اقتصاد دیجیتال در تولید ناخالص داخلی ایران به ۷.۵ درصد افزایش یافته است و معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هم گفته: برنامه هفتم توسعه که در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است، احکام زیادی درباره توسعه اقتصاد دیجیتال دارد که بر اساس آن به دنبال دستیابی به سهم ۱۵ درصدی برای اقتصاد دیجیتال هستیم.

این ادعاها را وقتی در کنار سیاست های دیگر دولت از جمله صیانت و قتل اینترنت، قیمت گذاری دستوری تعرفه های اینترنت، سپردن VODها و پلتفورم های ویدئویی به صداوسیما، راه اندازی پلتفورم های دولتی فروش کالاها و خدمات از جمله بلیت هواپیما و حمل و نقل جاده ای که اخیرا مسئولین وزارت راه و شهرسازی خبرش را داده اند و لابد فردا هم هم وزارت گردشگری پلتفورم فروش هتل و مهانسرا را راه می اندازد، می گذارم و یاد سیل مهاجرت نیروی متخصص حوزه فناوری به ترکیه، هلند و آلمان، کانادا و آمریکا و امارات و تهدید به مصادره استارتاپ ها توسط رسانه های زنجیره ای اصولگرا می افتم، چشم انداز امید بخشی برای آینده ی اقتصاد دیجیتال و اکوسیستم کشور نمی بینم.

یکی از مدیران عامل شرکت های فناور و پیشرو می گفت: صادق! ۴۵ سالمون شد، مگه چقدر دیگه عمر مفید داریم که درجا بزنیم و پسرفت کنیم. من هرجای دیگه این استارتاپ رو راه انداخته بودم به راحتی برای شروع چند ده میلیون دلار سرمایه گذار جذب می کردم، راحت محصولم رو در سراسر جهان می فروختم! اینجا همش درگیر تصمیمات خلق الساعه و سیاست گذاری ها و هدف گذاری های اشتباه در حوزه کسب و کار هستیم و مجبوریم با دولت بخاطر بدیهیات بجنگیم که بزارن کار کنیم. خسته شدیم از بس هزینه اشتباهات آقایون رو با سرمایه و عمرمون داریم میدیم.


وقتی یادداشت را می نوشتم، دیدم علیرضا کلاهی رئیس کمیسیون اقتصاد اتاق ایران همزمان با جمعه سیاه و سیل حراج ها، به طعنه در توییترش نوشته:«از ٣ میلیارد دلار فروش ترندیول ١ میلیاردش به ایرانه… بالاخره یونیکورن خلق کردیم ولی در ترکیه! سیاست گذاری درست !!!!!!»
فکر کنم بهترین پایان بندی برای یادداشت همین است: یونیکورن خلق کردیم ولی در ترکیه!

نگاهی به سخنرانی رئیس جمهور در سازمان ملل: محورهای زیاد و کلی گویی زیادتر و گم شدن پیام اصلی

سیدصادق حسینی، خبرآنلاین| سخنرانی سران کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل متحد فرصتی است که آن ها چالش ها و راه حل های پیشروی منافع ملی کشورشان و دیدگاه هایشان درباره موضوعات منطقه ای و بین المللی را بیان می کنند.

برای ایران که با چالش های بین المللی و منطقه ای متعددی ازجمله تحریم های ناجوانمردانه آمریکا و احیای برجام، تهدیدات نظامی اسراییل، پرونده قفقاز و زنگزو و چالش عدم تامین حقابه از سوی افغانستان روبرو است، فرصت سخنرانی سیدابراهیم رئیسی در سازمان ملل می توانست در جهت ارایه دیدگاه ها و راه کارهای عملیاتی استفاده شود که به نظر چندان از آن استفاده نشده.

در متن سخنرانی ۳۰۷۷ کلمه ای رئیس، ۱۳ محور گنجانده شده و برای هر محور نیز پاراگرافی اختصاص یافته بود. محور های سخنرانی آقای رئیسی در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد چنین بود: توهین به قرآن کریم، خانواده، نقد آمریکا و قطبی گرایی ، تغییر در چارچوب سیاسی جهان، تقویت روابط با همسایگان، سیاست مقاومت، اعتراضات بعد از مرگ دلخراش مهسا امینی، ترور شهید حاج قاسم سلیمانی، موضوع فلسطین و اسراییل، تبعیض در مبارزه با تروریسم، جنگ اکراین، و برجام.

بر اساس متن کامل منتشر شده آقای رئیسی ۲۴۸ کلمه درباره برجام، کلیاتی را بیان و بدون ارایه راه کاری صرفا آمریکا را به درستی به عنوان مقصر خروج از برجام معرفی کرده است.

آقای رئیسی در مورد بحران کریدور زنگزو و جنگ آذربایجان و ارمنستان نیز سخنی بیان نکرد.

رئیس جمهور همچنین به تهدیدات نظامی و جنگ طلبی رژیم اسراییل علیه کشورمان واکنشی نشان نداد و ترجیح‌اش این بود درباره موضوع فلسطین و عادی سازی روابط با رژیم اسراییل اشارات و کلیاتی بیان کند.

به نظر می رسد طراحان سخنرانی آقای رئیسی در مجمع عمومی سازمان ملل، ترجیح دادند به جای تکیه بر یک موضوع و دیدگاه ها و راه حل های آن، صرفا به بیان چارچوب های خیلی کلی و بعضا کلیشه ای موضوعات متعدد اکتفا کنند.

شاید اگر طراحان سخنرانی آقای رئیس جمهور نمی خواستند ایشان درباره موضوع هسته ای و رفع تحریم ها و احیای برجام راهکاری ارایه کند، صرفا به موضوع توهین به قرآن کریم یا خانواده می پرداختند و ابتکار عملی خاص در این باره بیان می شد، سخنان آقای رئیسی اقبال بیشتری می یافت.

محورهای سخنرانی رئیس جمهور در سازمان مللتعداد کلمه
۱توهین به قرآن کریم۴۲۳
۲خانواده۲۲۰
۳نقد آمریکا و قطبی گرایی۶۹
۴تغییر در چارچوب سیاسی جهان۳۴۶
۵تقویت روابط با همسایگان۳۴۵
۶سیاست مقاومت۱۷۶
۷اعتراضات بعد از مرگ دلخراش مهسا امینی۳۵۵
۸ترور شهید حاج قاسم سلیمانی۱۱۶
۹تبعیض در مبارزه با تروریسم۱۶۵
۱۰موضوع فلسطین و اسراییل۲۵۸
۱۱افغانستان و بحران پناهجویان۶۸
۱۲جنگ اکراین۹۶
۱۳برجام۲۵۰

متن کامل سخنرانی رئیس جمهور در در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد | گزارش تصویری | ویدیوی سخنرانی |

ادامه خواندن “نگاهی به سخنرانی رئیس جمهور در سازمان ملل: محورهای زیاد و کلی گویی زیادتر و گم شدن پیام اصلی”

ایران و عراق، ۲۰ سال بعد از سرنگونی صدام: عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: | بازنشر: عصر ایران | حالا بیست سال از سرنگونی صدام و رژیم بعث گذشته است و ۲۹ مرداد امسال هم می‌شود سی و پنجمین سالگرد پایان جنگ ایران و عراق. حالا روابط ایران و عراق چگونه است؟ مردم عراق راجع به ایران چه تصوری دارند؟ در اقلیم کردستان شرایط به چه ترتیبی است؟ اعتراضات ضد ایرانی و شعار «ایران بره بره، بغداد حره حره» از کجا نشئت می‌گرفت؟ آیا از نتایج نظرسنجی گالوپ که به مناسبت بیستمین سالگرد نابودی رژیم بعث و صدام منتشر شد می‌توان برداشتی ایرانی داشت؟ انصاف نیوز به دنبال پاسخ همین سوالات با سید صادق حسینی، خبرنگار باسابقه‌ و آشنا با عراق و تحولات آن، مصاحبه‌ای طولانی داشته است.

عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست

انصاف نیوز: گروه‌های مختلف در عراق از جمله حامیان مقتدی صدر، افراد حاضر در دولت فعلی عراق، سنی‌های عراق، کردهای عراق و سایر گروه‌های عراقی چه دیدی نسبت به ایران دارند؟

عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست که همه در مورد موضوعات هم‌نظر و متحد باشند. در عراق هم مثل ایران گروه‌های مختلف سیاسی تازه با آزادی بیشتری فعالیت دارند و این امر در عین وجود فضای قومی و مذهبی متنوع، باعث می شود هر کدام از آنها نگاه متفاوتی به ایران و همچنین رابطه با سایر کشورها داشته باشند. 

مثلا بین احزاب کرد با وجود نگاه‌های متفاوت، در مجموع نگاه آنها به ویژه پارتی و یکتی بر مبنای همکاری اقتصادی و تقویت فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی با ایران است. هرچند متاسفانه به دلیل اتفاقات و بی ثباتی که در این سال‌ها در فضای اقتصادی و صنعتی کشور جریان داشته، ترکیه به مقدار قابل توجهی مبادلات اقتصادی‌اش را با کردستان عراق افزایش داده است. این را براساس مشاهدات میدانی خود می‌گویم؛ اگر شما بازار سلیمانیه‌ی ۱۰ سال قبل را با امروز مقایسه کنید بازار محصولات پرمصرف یا همان FMCG و لوازم خانگی و کالاهای صنعتی کردستان عراق را بیشتر محصولات ترکیه‌ای پر کرده است.

در جریان‌ سنی هم همین‌طور است ما گروه‌هایی داریم که مایل به همکاری سیاسی و اقتصادی با ایران هستند و در مقابل گروه‌هایی هم داریم که مخالف حضور ایران هستند.

در سایر جریان های شیعه هم هستند کسانی مثل آقای ایاد علاوی، نخست وزیر اسبق، که سیاست تقویت روابط با ایران را دنبال نمی‌کند و نگاه‌های عربی را تقویت و مدام در رسانه هایشان به ایران حمله می‌کنند.

اگر به مجموعه‌ی احزاب شیعی، سنی و کرد نگاه کنید ایران یک موقعیت سیاسی قابل توجه و ممتاز در عراق دارد و گروه‌های سیاسی یا کُتله‌ها، حتی اشخاص و گروه‌های قومی و مذهبی از جمله ترکمانان و شبک‌ها و مسیحی‌ها هم روابط خود را با ایران تقویت کرده‌اند.

در بیت شیعی هم؛ گروه‌های شیعه‌ی ریشه‌دارتر مثل مجلس اعلا و حزب الدعوه و گروه‌های جوان‌تر مانند جریان حکمت سیدعمار حکیم تقویت روابط با ما را دنبال می‌کنند.

در اینجا یک نکته ی مهم وجود دارد و در ایران بدفهمی نسبت به آن شکل گرفته است؛ برخی تصور می‌کنند برقراری روابط عراق با سعودی به معنای دور شدن از ایران است. این حرف خیلی درست و فنی‌ای نیست.

ادامه خواندن “ایران و عراق، ۲۰ سال بعد از سرنگونی صدام: عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست”

مشکل صداوسیما با شبکه نمایش خانگی: تحریم هنرمندان یا رویکرد فرهنگی؟

پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما در گفتگو با ویژه نامه روزنامه جام جم درباره شبکه نمایش خانگی گفت: برخی از انگیزه‌ها یا منافع غیرفرهنگی که در ورای فعالیت برخی از سکو‌های تولید محتوای نمایش خانگی مطرح است، سعی می‌کند با فرافکنی، تهمت‌زدن یا طرح ادعای غلط جلوی این مسیر را بگیرد. ما در این دوراهی قرار داریم که اولویت تولیدات فرهنگی کدام است؟ سود سرشار مادی یا سلامت فرهنگی جامعه؟ طبیعتا مجموعه‌هایی که در اندیشه کسب سود‌های سرشار مادی و درآمد چرب و نرم در این حوزه هستند و با تنظیم‌گری بر‌اساس معیار‌های فرهنگی جامعه مخالفت می‌کنند. مطمئنا اگر تنظیم‌گری صحیح اتفاق بیفتد محتوای نابه‌هنجاری که به آن اشاره کردید اجازه انتشار نخواهد یافت.

مقایسه سریال‌های پرمخاطب شبکه نمایش خانگی و صداوسیما در دوره ریاست پیمان جبلی/ دانلود کنید

نکته: تشخیص پرمخاطب بودن شبکه ها و سریال های صداوسیما به دلیل عدم ارایه آمارهای فنی سیگنال های ارسالی قابل راستی آزمایی نیست.
صداوسیما بر اساس نظرسنجی، میزان استقبال مردم از سریال ها را به صورت عمومی منتشر می‌کند که دقیق نیست.
در حالی که در شبکه نمایش خانگی بلافاصله با پخش محتوا گزارش ها به صورت آنلاین قابل ارایه است و بعضا پلتفورم‌ها آن ها را منتشر می‌کنند.
به عنوان نمونه سریال زخم کاری در یک روز بیش از ۱۳ میلیون بازدید را ثبت کرد و به عدد ۱۳ میلیون و ۱۰۴ هزار و ۳۳۲ بازدید رسید؛ این رکورد پیش از این در اختیار سریال آقازاده بوده است.
طبق آمار منتشر شده از سوی فیلم نت، در روز اول عرضه قسمت دوم از فصل سوم سریال
«پوست شیر» بیش از دو میلیون بیننده این قسمت را تماشا کرده‌اند.

مروری بر راهکارهای صداوسیما برای بازگشت به دوران طلایی دهه ۷۰

پیمان جبلی رییس صداوسیما در گفتگوی نوروزی با خبرگزاری تسنیم گفت: دهه ۷۰ دوران طلایی صداوسیما بود، چون رقیب نداشت، آن موقع رقیبی در عرصه‌های بین‌المللی و عرصه‌های دیگر نبوده و شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هم نبوده است. ما مدعی هستیم و در تلاشیم به آن نقطه طلایی دست یابیم.

مروری بر راهکارهای صداوسیما برای بازگشت به دوران طلایی دهه ۱۳۷۰/ دانلود با کیفیت

شبکه‌های اجتماعی روابط عمومی در ایران را متحول کردند

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار| انتشار: عصر ایران: استارتاپ تریبون که بخشی از خدمات روابط عمومی را ارایه می دهد عصر یکی از روزهای میانه ی اردیبهشت سال ۰۲ در کتابخانه ملی ایران، «اولین گزارش جامع وضعیت روابط عمومی در ایران» که بر اساس نظرسنجی شان از فعالان حوزه روابط عمومی به دست آمده را به زیبایی ارایه کرد. (از سایت تریبون دانلود کنید. )

اول. به عنوان کسی که سال هاست در حوزه رسانه، ارتباطات و روابط عمومی هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی فعالیت کرده ام باید بگویم تا اواخر دهه ۷۰ روابط عمومی ها، تجربه ی پاسخگویی به مطالب و پیام های مردم در روزنامه ها و گزارش های رادیو و تلویزیون را به صورت سنتی داشتند. با آغاز دوره اصلاحات و شکوفایی رسانه ها، تاسیس خبرگزاری ایسنا و بعدتر موج فعالیت خبرگزاری ها، نهاد روابط عمومی پاسخگویی به رسانه ها را با شدت بیشتری تجربه کرد.

اما ارتباطات دوطرفه و بدون واسطه روابط عمومی با مردم، از اوائل دهه ۱۳۸۰ و جدی تر شدن وبلاگ فارسی آرام آرام رقم خورد. در این دوره بود که در بولتن های رسانه ای علاوه بر چکیده روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت ها، مطالب وبلاگ ها نیز جمع آوری می شد و بعضا روابط عمومی ها مجبور به پاسخگویی به نویسندگان وبلاگ ها می شدند. با این حال و قبل از فراگیر شدن شبکه های اجتماعی به ویژه تلگرام و اینستاگرام و در ۳ سال اخیر توییتر روابط عمومی ها، تجربه قابل توجهی در مواجهه و تعامل دوطرفه ی روزمره با مردم را نداشتند.

بر این اساس می توان ادعا کرد فراگیری شبکه های اجتماعی در ایران، اساسا سیاست گذاری و فعالیت روابط عمومی ها را از نهادی با کارکردهای سنتی و به قول قدیمی ها بخش گل و شیرینی تغییر داد و متحول کرد. حالا روابط عمومی های پیشرو علاوه بر پاسخگویی و ماموریت معمول، به دنبال حضور فعال در شبکه های اجتماعی و از آن مهمتر ایجاد تصویری مسئولانه‌ و متعهدانه، پاسخگو و خوش نام تر از مجموعه ی خود هستند.

دوم. پاییز سال ۱۴۰۱ در میانه اعتراضات، بحرانی برای شرکت میهن یکی از غول های لبنیات ایران روی داد. اتفاقی که علاوه بر ضربه به فروش برخی از محصولات به برندشان نیز آسیب وارد کرد که برای فعالان روابط عمومی یک درس قابل توجه است.
واقعیت این است در بسیاری از شرکت های سنتی، اساسا بخشی به عنوان PR وجود ندارد و مدیران ارشد نیز تنها به مسایل تولید توجه می کنند و حتی در هنگامه بحران و اتفاق نیز می خواهند با روش های سنتی موضوع را مدیریت کنند. یعنی مدیران پشت درهای بسته می نشینند و دستورات شان را به بخش روابط عمومی ابلاغ می کنند، که البته دوره ی آن سرآمده و نتیجه ای بهتر از اتفاقات لبنیات میهن برایشان در پی ندارد.
امروزه مدیران روابط عمومی(البته مدیران با کیفیت) مدیران ارشد را از بازخوردهای احتمالی تصمیمات و سیاست هایشان در افکار عمومی آگاه می کنند و با استفاده از نرم افزارهای پایشگر پیش از آغاز یک بحران می توانند از شدت آن مطلع شوند. مدیران روابط عمومی پیشرو باید در فرایند تصمیم سازی برای مدیریت بحران ها حضور داشته باشند و بتوانند برای جنبه های پیچیده برخورد افکار عمومی با موضوع را برای مدیران بیان کنند.

سوم. بسیاری از مدیران به ویژه در بخش دولتی وقتی با بحران روبرو می شوند از مدیر یا مشاور روابط عمومی می خواهند که موضوع را برایشان جمع کند! روابط عمومی خوب موضوع را البته می تواند هدایت کند اما روابط عمومی و مشاور پیشرو نه تنها موضوع را هدایت می کند بلکه تلاش می کند ریشه بحران را نیز خشک کند که علاوه بر ذینفع اصلی که مردم اند، سازمان و مدیر دوباره از این ناحیه ضربه نخورند.

چهارم. ۲۷ اردیبهشت روز ملی ارتباطات و روابط عمومی است. با گسترش رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی روابط عمومی‌ها خط مقدم و پیشانی شرکت‌ها و نهادها شده اند، با این حال آن طور که باید در ساختارهای اداری و اجرایی جایگاه مناسبی ندارند و هنوز سازمان‌هایی هستند که PR را زیر مجموعه دفتر مدیرعامل و مسئول و معاون اداری! تعریف می‌کنند. روابط عمومی‌ها ضربه‌گیر سازمان‌ها هستند اما آن‌قدر که باید قدرشان دانسته نمی‌شود. توجه به روابط عمومی هم در سطح PR هم GR حتما منافع بیشتری برای شرکت‌ها و سازمان‌ها در پی دارد.

مجلس عملکرد ضعیف فاطمی امین در اقتصاد دیجیتال را فراموش نکند

سید صادق حسینی، شبکه شرق| یک شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ دومین استیضاح سید رضا فاطمی امین یکی از وزرای ضعیف کابینه آقای رئیسی در فاصله شش ماه از استیضاح قبلی، برگزار می شود. مردم و به ویژه صنعتگران ضعف مدیریتی وزیر نورچشمی آقای رئیسی را با کمبود و گرانی مداوم قیمت محصولات و خودرو، تعطیلی مداوم و طولانی واحدهای صنعتی به دلیل کمبود برق و گاز! بی‌ثباتی در سیاست ارزی برای واردات نهاده های تولید و صادرات و همین طور عدم پیگیری مساله تامین مالی و تسهیلات بانکی بخش تولید، از نزدیک لمس کرده و آگاهند.

اما یکی از بخش هایی که از صدارت فاطمی امین آسیب دیده و صدایش کمتر شنیده می شود، اقتصاد دیجیتال است. با روی کار آمدن دولت جدید، فرایند برگزاری دومین دوره انتخابات اتحادیه کسب و کارهای مجازی با دخالت های مستقیم دولتی ها روبرو شد و بعد از چندین بار تاخیر به بهانه های واهی، سرانجام برگزاری انتخابات کلا ملغی شد.

از زمان روی کارآمدن دولت آقای رئیسی از شهریور ۱۴۰۰ اتحادیه کسب و کارهای مجازی تا کنون بعد از استعفای رییس این اتحادیه در اردیبهشت ۱۴۰۱ ، تاکنون ۴ نفر به عنوان رئیس این اتحادیه منصوب شده‌اند.

دولتی کردن اتحادیه‌های صنفی به ویژه اتحادیه کسب و کارهای مجازی معنی‌اش این است دولت، نه علاقه‌ای به شنیدن صحبت‌های فعالان بخش خصوصی دارد نه اراده‌ای برای حل مشکلات آن‌ها و طبیعی است روسای منصوب دولت، خود را وام‌دار و پاسخگوی دولت می‌دانند نه اعضا. به کلام دیگر ماحصل این سیاست اشتباه عوض شدن حوزه ذی نفعان از مردم به دولت است و البته دولتی شدن کسب و کارها، موضوعی بود که رهبر انقلاب به تازگی نسبت به آن هشدار دادند.

به نظر می‌رسد اگر سیاست وزارت صمت دولت آقای رئیسی تضعیف فعالیت‌ها و اتحادیه صنفی بوده، در یک هماهنگی قابل توجه با وزارت پست و تلگراف و تلفن (در دوره ی جدید اینترنت و ارتباطات پایدار نداریم) کاملا موفق عمل کرده و توانسته‌اند بخش نوپای اقتصاد دیجیتال را زیر ضربه ببرند. کاش در استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت نمایندگان مجلس به ضعف مشهود فاطمی امین در توسعه و تسهیل کسب و کارهای مجازی و دانش بنیان هم اشاره ای بکنند.

اینستاگرام بار ۲۰ میلیارد دلار هزینه سرمایه‌گذاری دولت در ایجاد اشتغال را به دوش کشیده

سیدصادق حسینی| پرهام قبادی کارآفرین جوان اقتصاد دیجیتال معتقد است: اینستاگرام رقم بزرگ ۶۰۰ هزار میلیارد تومانی که با دلار ۳۰ هزار تومانی می شود ۲۰ میلیارد دلار، که نیاز است برای اشتغال پایدار سرمایه گذاری شود را از روی دوش دولت برداشته است.

او معتقد است: در سیاست‌گذاریها به حقوق مردم در استفاده از اینترنت کم‌توجهی می شود و تداوم اختلال در اینترنت و شبکه پیامک به کاهش درآمد شرکت‌های کوچک و متوسط می‌انجامد و آن‌ها را ناگزیر به تعدیل نیروی انسانی می‌کند. در نهایت پیامدش افزایش نارضایتی در جامعه و سوق‌دادن نیروی انسانی متخصص به مهاجرت است.

پرهام قبادی ۳۵ ساله و فارغ‌التحصیل معماری است و کارش را در صنعت ساختمان آغاز کرده. او سال ۱۳۹۶ با ایده‌ی راه‌اندازی پلتفرمی برای تسهیل اسباب‌کشی، نوبار را راه‌اندازی کرده است تا تجربه‌ی بهتر و مناسب‌تر و البته بدون‌انعام برای مردم پدید آورد.

گفتگوی خبرآنلاین با پرهام قبادی کارآفرین حوزه دیجیتال در زیر آمده است.

در شرکت‌های نوپای دانش‌بنیا‌نی مثل شما که این روزها با اختلال در اینترنت و قطع شبکه پیامک تجاری روبرو است چگونه می گذرد؟

پرهام قبادی: اگر بخواهم خیلی ساده موضوع را بیان کنم می‌گویم: یأس و ناامیدی و سرخوردگی در اکوسیستم، جای خود را به امید و هیجان و انگیزه داده است. اگر پیش از این موانعی چون «مجوز»، «مالیات»، «نماد اعتماد» و غیره اجازه توسعه کسب‌وکار به ما نمی‌دادند، تداوم وضع فعلی خیلی از ما را به این فکر انداخته که بدون فکر کردن به مالیات و مجوز، کره‌کره را پایین بکشیم.

حتما اطلاع دارید در زمانی‌که ما با فیلترشکن‌های بسیار در حال سر و کله‌زدن هستیم تا سرویس‌های‌مان را دایر کنیم، امارات در جنوب خلیج‌فارس در نمایشگاه معتبر Gitex  میزبان ۵۰۰ هزار شرکت فناوری و  800 استارتاپ از ۱۷۵ کشور  دنیاست. آن ها فرصت‌ها را جذب می‌کنند و بستری برای گفت‌وگو و تعامل و جذب سرمایه‌گذار فراهم کرده‌اند و مسئولین ما با فیلترینگ و صیانت! کمر همت بسته‌اند برای رونق آن‌ها! مسئولین کاری می کنند نیروی انسانی متخصص از ایران مهاجرت کند و این روند در سال‌های آتی،کشور را با کمبود نیروی انسانی متخصص روبرو می‌کند. اتفاقی که همین الان هم شاهدش هستیم و بسیاری از برنامه‌نویس‌ها به محض دریافت پیشنهادهای مالی بهتر، بلافاصله استعفا می‌دهند و می‌روند.

البته این فشار تقریبا همراه با تحریم‌ها همواره بر اقتصاد ایران بوده است، چیز جدیدی که نیست؟

حقیقتش را بخواهید اوضاع برای ما در حوزه اقتصاد دیجیتال به اندازه کافی دشوار است. ما هر روز با تحریم و نوسان شدید نرخ ارز و البته تغییر مداوم و بی‌ثباتی در حوزه قوانین و  خطر بسته‌شدن یک سرویس خارجی در حال جنگ هستیم.

یعنی ما همواره هم با تحریم خارجی یا به قول دوستان فناتحریم که سرویس‌های مورد نظر توسعه ی پلتفرم ها را قطع می‌کند و هم با تحریم داخلی که حالا در چارچوب فیلترینگ و صیانت صورت بندی می‌شود روبرو بوده و هستیم.

جدیدترین اتفاق  سرویس گوگل ادز بود که از دسترس کسب‌وکار‌های ایرانی خارج شد. می‌دانید این موضوع یعنی چه؟ یعنی یکسری استارت‌آپ‌ها که به تازگی بعد از همه‌گیری کرونا کمر راست کرده بودند و تقریباً کل درآمدشان را از طریق بازاریابی دیجیتال و ابزارهای گوگل به دست می آورند با بن بست روبرو شده اند!

آقای قبادی! به نظر شما با گذشت حدود ۲۵ سال از حضور اینترنت در ایران مسئولین چه نگاهی به آن دارند؟

اگر بخواهم به قول جامعه‌شناسان مساله را صورت بندی کنم باید بگویم نگاه مسئولین به اینترنت، نگاه سرگرمی و به قول خارجی‌ها Entertainment است. آنچه در تریبون های رسمی شاهد آن هستیم همین است که اینترنت، ابزار سرگرمی است مثل تلویزیون و ماهواره! متاسفانه این نگاه در کشور حاکم شده.

وقتی نگاه به موضوع فراگیر و چند وجهی اینترنت، تنها سرگمی باشد، طبیعتأ فیلترینگ و قطع سرویس به راحتی توجیه‌پذیر می شود.

پرهام قبادی: اگر نظام کارشناسی در حوزه تصمیم‌گیری عمل می‌کرد، مسئولین متوجه می‌شدند مردم به دلایل شخصی و فنی به پیامرسان‌های ایرانی از این دست اعتماد نمی‌کنند، متوجه می‌شدند فیلترینگ کارایی سابق را ندارد و سیاست موفقی نبوده است.

یعنی معتقدید با گذشت حدود ۲ دهه هنوز شناخت درستی از اینترنت در میان مسئولین وجود ندارد؟

بله متأسفانه! یکی از آفت‌های شناختی در نظام حکمرانی دیجیتال کشور این است که مسئولین یک بخش از کاربردهای اینترنت را به شدت بزرگ نمایی می کنند و باقی ابعاد و کاربری‌های اینترنت را اصلا نمی‌بینند و متوجه آن نیستند. مثلا ببینید تصورشان از رسانه را در اینستاگرام و تلگرام خلاصه کرده‌اند و در تمام تریبون‌ها به آن حمله می‌کنند.

این ساده‌سازی ها به نفع حکمرانی در فضای مجازی نیست و اصلی‌ترین اشکالش این است که حقوق همه‌ی ذی‌نفعان از جمله ذی‌نفع اصلی که مردم هستند را تامین نمی‌کند و به آن بی‌توجه است. روشن است اگر دنبال حکمرانی مطلوب و اعمال حاکمیت در اینترنت هستیم باید به حقوق و منافع تمام ذی‌نفعان توجه کرد. مثلا در همین طرح صیانت که بسیار چالش برانگیز شد وقتی مطالعه می‌کنید می‌بینید اسمش صیانت از مردم است اما در واقع چیزی‌که به آن توجه نشده حقوق و منافع مردم است و آشکارا منافع سیستم و حکمرانی را تامین و نگرانی‌های آن‌ها را رفع می‌کند. این یعنی سیاست‌گذاری نامتوازن!

به نظر شما روند طی شده در حوزه مدیریت اینترنت موفق نبوده؟

متاسفانه از عملکردها، درس گرفته نمی‌شود و دوباره و چندباره تصمیمات بعضا اشتباه تکرار می‌شوند. نگاه کنید آذر ۹۲ وی‌چت فیلتر شد و مردم به وایبر هل داده شدند، اردیبهشت ۱۳۹۳ وایبر فیلتر شد و مردم به تلگرام هل داده شدند، تلگرام هم دی ۱۳۹۶ فیلتر شد و مردم به واتس‌اپ و اینستاگرام مهاجرت کردند. این درحالی است که در این فاصله تمامی پیام‌رسان‌هایی که می‌توانستند مورد استقبال مردم قرار بگیرند هم فیلتر می‌شد و تنها یک گزینه برای مردم باقی می‌ماند. نتیجه‌اش این شد که مردم همواره و با سیاست فیلترینگ اعمالی دولت مجبور شدند به پلتفرمی که بیشترین فراگیری را داشت مهاجرت کنند.

بعد مسئولین علیه همان پلتفرمی موضع‌گیری می‌کنند که خودشان مردم را به سمت آن هل داده اند! آیا از این تجربه‌ی شکست خورده، سیستم درس گرفته؟ من می‌گویم خیر! اگر تجربه‌اندوزی شده بود امروز واتس‌اپ و اینستاگرام که حدود ۶۵تا۷۰ درصد پهنای باند اینترنت ایران را مصرف می‌کنند تنها گزینه‌های فعالیت ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی نبودند. اگر تجربه‌اندوزی شده بود و اگر نظام کارشناسی در حوزه تصمیم‌گیری عمل می‌کرد، مسئولین متوجه می‌شدند مردم به دلایل شخصی و فنی به پیامرسان‌های ایرانی از این دست اعتماد نمی‌کنند، متوجه می‌شدند فیلترینگ کارایی سابق را ندارد و سیاست موفقی نبوده است.

همان موضوع تیک سوم؟

بله! موضوع تیک سوم که برجسته شد و یک بخش مهم است که بازتاب‌دهنده نگرانی‌های حوزه حریم شخصی است و بخش فناوری‌های توسعه این پلتفرم‌ها و همچنین فناوری‌های ذخیره‌سازی یا همان storage server های این حجم عظیم دیتای شخصی کاربران هم یک موضوع اساسی است که تجربه‌ی ناخوشایند کندی و محدودیت عملکرد برای مردم داشته است.

اما در مورد اعتراضات اخیر به نظر بهتر از اعتراضات سال ۹۸ عمل شد، آن موقع کلا اینترنت را قطع کردند، این بار فقط اینستاگرام و واتساپ را فیلتر کردند. به نظر می‌رساند از تجربه‌ی قبل، درس گرفته شده؟

سال ۹۸ حدود یک هفته دسترسی به اینترنت به صورت کامل قطع بود و مردم با اختلال روبرو بودند و به مرور دسترسی‌ها بازگشت. اما در اختلال و قطعی اخیر اینترنت که دارد به یک ماه می رسد علاوه بر اختلال‌هایی که در حوزه سرویس‌هایی مثل نسخه الکترونیک به وجود آمد، موضوع اصلی کسب‌وکارهایی است که در بستر اینستاگرام شکل گرفته و نظام تصمیم‌گیری به آن بی‌توجه است و می‌گوید بروند روی پلتفرم داخلی! یعنی شما با یک تصمیم مدیریتی معیشت و درآمد بخش قابل توجهی از مردم را نادیده می‌گیرید و مردم را به استفاده گسترده تر از فیلترشکن هدایت می‌کنید. به نظر شما این اسمش درس گرفتن از تجربه‌ی گذشته است؟

فیلترنیگ شبکه‌های اجتماعی و مشخصا اینستاگرام چه تاثیری بر کسب و کارهای کوچک و خانگی می‌گذارد؟

اینستاگرام منبع درآمد تعداد قابل توجهی از مردم است که یا سرمایه اجاره مغازه ندارند یا در کنار مغازه به دنبال افزایش درگاه فروش هستند. بر اساس ارزیابی سایت Statista تا پایان سال ۲۰۲۱ اینستاگرام در ایران ۴۳ میلیون کاربر دارد که اتفاقا ۲ میلیون نفر آن فالوور اکانت آقای رییسی هستند. به تازگی انجمن تجارت الکترونیک اتاق بازرگانی گفته بیش از ۴۰۰‌هزار کسب‌وکار در بستر اینستاگرام شکل گرفته است و دبیر انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی نیز گفته: آمار نشان می‌دهد بیش از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار کسب و کار بر بستر اینستاگرام ایجاد شده است.

صندوق کارآفرینی امید که دولتی است هزینه‌ی ایجاد اشتغال پایداری که در سال ۱۴۰۰ ایجاد کرده را ۲۵۰ میلیون تومان می‌داند. اگر برآورد ۲میلیون و ۴۰۰هزار شغل اینستاگرامی را  در  هزینه‌ی ایجاد اشتغال صندوق کارافرینی امید ضرب کنیم به رقم بزرگ ۶۰۰ هزار میلیارد تومان می رسیم. یعنی اینستاگرام رقم بزرگی که دولت باید برای ایجاد اشتغال سرمایه‌گذاری می‌کرده را از روی دوش نظام برداشته؛ با دلار ۳۰ هزار تومانی می‌شود ۲۰ میلیارد دلار!

از سوی دیگر ببینید بسیاری از تجربه‌های موفق فروش محصولات کشاورزی و طبیعی در روستاها در بستر اینستاگرام شکل گرفته است. می‌دانید فعالان این حوزه چقدر تلاش کردند تا افراد روستایی و زنان سرپرست‌خانوار از طریق اینستاگرام درآمدی کسب کنند و حالا با اتفاق‌های اخیر به گفته زهرا نقوی، مشاور طرح توان‌مندسازی اقتصاد زنان سرپرست خانوار به خاطر محدودیت اینترنت خیلی از این افراد مجدد مجبور به دست‌فروشی شده‌اند؛ آن هم در فضایی که چندان امنیت ندارد؟!

شاخص دیگر میزان ارسال و مراسلات پستی است. شرکت پست ایران هم اعلام کرده با قطع دسترسی مردم به اینستاگرام و واتساپ ۳۰درصد از درآمدش را از دست داده! این عدد خیلی بزرگ و قابل توجه است. تازه این فقط در سطح شرکت پست است و سایر شرکت‌های لجستیکی داخل شهری و بین‌شهری که مرسوله‌های کوچک و متوسط را جابجا می کنند چیزی نگفته‌اند. بر اساس گزارش شرکت پست جمهوری اسلامی ایران، مجموع درآمد این شرکت از سرویس‌های مختلف ارسال مرسوله‌های پستی در سال ۱۳۹۹ به هزار و ۹۰۰میلیارد تومان رسیده که نسبت به درآمد سال ۱۳۹۸، آن هم در دوره ی کرونا رشد حدود ۴۸درصدی دارد. به نظرم در سال ۱۴۰۰ درآمد شرکت پس بیش از ۲۵۰۰ میلیارد تومان بوده است. در ۶ ماهه اول سال ۱۲۶،۱۷۰،۲۴۷ بسته پستی ارسال شده. حالا ببینید کاهش ۳۰ درصدی چه عدد بزرگی می شود.

اگر این اعداد و ارقام را در کنار آمارهای بی‌کاری و اشتغال مرکز آمار ایران بگذارید، پیام‌های روشنی برای مسئولین و سیاست‌گذاران دارد.

بازنده خنده‌روی انتخاب رییس جمهور عراق

سیدصادق حسینی: انتشار خبرآنلاین | ماراتن تشکیل دولت عراق بعد از طی حوادث گوناگون و خشونت آمیز با گذشت یک سال از برگزاری ششمین دور انتخابات مجلس عراق در نهایت با تفاهم به پایان رسید و عبدالطیف جمال رشید ۷۸ ساله عضو اتحادیه میهنی کردستان عراق با کسب اکثریت آرا در دور دوم و در رقابت با برهم صالح، رییس جمهور شد و محمد شیاع سودانی ۵۲ ساله را مامور تشکیل کابینه کرد.

اخبار ائتلاف جریان صدر با فهرست تقدم حلبوسی و حزب دموکرات کردستان عراق(پارتی)، شروط مقتدی صدر برای تشکیل کابینه، اشغال مجلس توسط صدری ها، اعتراضات خشونت آمیز در بغداد، درخواست انحلال مجلس و برگزاری مجدد انتخابات و در نهایت استعفای تمامی نمایندگان جریان صدر رویداد را همه شنیده اند؛ اما با معرفی سودانی نخست وزیر جدید، عرصه سیاسی عراق ناکامان و کامیابان خود را شناخت و ارزیابی بروزی از توان و ظرفیت سیاسی احزاب و گروه ها به دست آورد که اشاره به این موضوع جالب توجه است.

کامیابان تشکیل دولت عراق

روشن است کامیاب اصلی تشکیل دولت سودانی، مردم عراق هستند که بالاخره فعالیت های اساسی دولت آغاز می شود. در حوزه سیاسی نیز احزاب و گروه هایی که در فرایند تشکیل دولت مشارکت داشتند و توانستند موضوع تشکیل دولت عراق را در نهایت با گفتگو و تفاهم به سرانجام برساند نیز کامیاب جلسه پنج شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ پارلمان جدید عراق هستند.

نشست مشترک مقتدی صدر با محمد حلبوسی(جریان تقدم)، نیچروان بارزانی(حزب دموکرات کردستان عراق) و خمیس خنجر(ائتلاف عزم) در الحنانه دفتر مقتدی صدر، بهمن ۱۴۰۰

ناکامان تشکیل دولت عراق: مقتدی صدر و مسعود بارزانی

صرف نظر از مقتدی صدر، ناکام اصلی امروز عراق که به دلیل رویکرد لجوجانه و تمامیت خواهش، جریان صدر را از حضور در فرایند سیاسی تشکیل دولت محروم کرد و در بیانیه تازه اش حضور نیروهایش در دولت جدید شیاع سودانی را حرام خواند، مسعود بارزانی نیز از ناکامان اصلی تشکیل دولت در عراق است که نمی تواند مردودی و دلزدگی اش را پشت لبخندهای یخ همیشگی اش پنهان کند.

مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات کردستان عراق که بعد از شکست در همه پرسی سال ۱۳۹۶، از پست ریاست اقلیم کردستان عراق در نهایت سرخوردگی و عزلت استعفا داد با مشخص شدن نتایج انتخابات ۱۴۰۰/۲۰۲۱ عراق و کسب ۳۱ کرسی، ائتلاف ۳ گانه ای را با جریان تقدم به رهبری حلوسی(جریان اهل سنت، ۳۷ کرسی) و مقتدی صدر(۷۳کرسی) تشکیل داد تا بتواند دولت بعدی عراق را معرفی کند.

بارزانی با فرصت طلبی و پشت کردن به حامیان همیشگی اش در بیت شیعی، روابط جدیدش را با مقتدی پایه گذاری و ۲ هدف اصلی را دنبال کرد: اول انتقال پست ریاست جمهوری از اتحادیه میهنی کردستان عراق به پارتی و دوم معرفی هوشیار زیباری دایی اش به عنوان رییس جمهور عراق.

با رد صلاحیت زیباری توسط دادگاه عالی عراق، بارزانی تلاش و رایزنی گسترده ای را برای معرفی ریبر احمد بازرانی وزیر داخله اقلیم و عضو پارتی به عنوان نامزد ریاست جمهوری آغاز کرد اما در نهایت بعد از ۸ ماه با پشت کردن به قول و قرارش با مقتدی صدر و چشم پوشی از خواسته هایش مجبور شد به ریاست جمهوری عبدالطیف رشید تن دهد که عضو اتحادیه میهنی، رقیب سنتی اش است و اتفاقا از خانواده ای است که به صورت ریشه ای با بازرانی ها مشکل دارند.

ابراهیم احمد رهبر معروف جنبش کردستان عراق و نویسنده پرآوازه کرد که به دلیل اختلافات راهش را از ملا مصطفی بارزانی جدا کرده بود، هیرو و شانار (شهناز) ۲ دختر خود را به عقد جلال طالبانی بنیانگذار و عبدالطیف جمال رشید عضو اتحادیه میهنی کردستان عراق(یکتی) درآورده بود. با گذشت سال ها و حل نشدن مسایل ریشه ای، هم چنان چهره های کلیدی اتحادیه میهنی از جمله هیرو خانم و بافل طالبانی نگاه تردید آمیزی به حزب دموکرات کردستان عراق(پارتی) دارند و فعالان کردی نیز می گویند شاناز ابراهیم احمد همسر رییس جمهور جدید عراق نیز به چارچوب های پدرش در رابطه با بارزانی ها وفادار است.

مسعود بارزانی ۷۶ ساله علاوه بر این که هدفش انتقال پست ریاست جهوری به حزب دموکرات کردستان عراق(پارتی) بود، به دلیل مسایل شخصی نیز مخالف تداوم ریاست جمهوری برهم صالح ۶۲ ساله بود.

به عبارت ساده تر مسعود بارزانی رهبر کردهای بارزان، مرگه‌سور و اربیل یا به تعبیر کردها «کاک مسعود» در بازی سیاست پس از انتخابات ناکام بود: هم نامزدهایش رد شدند، هم نتوانست پست ریاست جمهوری را به حزب دموکرات کردستان منتقل کند، هم نامزدی از رقیب سنتی اش پیروز شد، هم احترام و اعتماد حامیان شیعه قدیمی اش را از دست داد (هر چند در تعارفات رعایت کسوتش را می کنند) و هم به عهدش با مقتدی صدر وفا نکرد و او را تنها گذاشت. البته مسعود یک دستاورد داشت و حساب شخصی اش با برهم صالح را تسویه کرد و او را از پست ریاست جمهوری کنار زد.

دولت جدید عراق به زودی تشکیل می شود و «کاک مسعود» همچنان لبخندهای یخ همیشگی اش را می زند؛ او بازنده ی خنده روی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲ عراق است.

یک روزنامه‌نگار از اخلاق رسانه‌ای و قرارگاه‌های هشتگ‌ساز می‌گوید

انصاف نیوز| یک فعال حوزه رسانه می‌گوید: اگر فضای اخلاق حرفه‌ای در جامعه‌ی رسانه‌ای حاکم نباشد به دلیل انگیزه‌‌های عمدتاً مالی، همواره شاهد افشاگری و حملات رسانه‌ای غیر اخلاقی و غیر واقعی علیه افراد یا سازمان‌ها و شرکت‌ها خواهیم بود.

تقویت استقلال رسانه و محترم شناختن حقوق فعالان رسانه‌ای در کنار آموزش گسترده سواد رسانه‌ای در مدارس و دانشگاه‌ها، تا حدی جلوی اثرات کمپین‌های تخریبی رسانه‌ای را می‌گیرد.

سیدصادق حسینی روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای درباره‌ی اهمیت رعایت اخلاق حرفه‌ای در رسانه‌ها به انصاف نیوز گفت: برخی افراد و جریان‌های سیاسی و اقتصادی با استفاده از ظرفیت رسانه‌ها و در این سال‌های اخیر شبکه‌های اجتماعی، اهداف خود را دنبال می‌کنند. ممکن است شخصی بخواهد رقیب اقتصادی‌اش را از عرصه خارج کند، ممکن است جریانی بخواهد نامزد مورد نظرش را در پستی بنشاند، برای همین کمپین علیه سایرین راه می‌اندازد. یا در نمونه‌ی عینی‌تر آن، جریانی حداقلی به دنبال محدودیت اینترنت و اجرای طرح صیانت است، برای همین کمپینی جامع شامل رایزنی و فضاسازی و اخبار منفی علیه اینترنت راه انداخت تا گروه‌های هدف را زیر ضربه ببرد و طرح را به سرانجام برساند که با وجود مخالفت‌های گسترده همه گروه‌های سیاسی و اجتماعی، تا امروز موفق عمل کرده‌اند.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که در رسانه‌ها بالاخره به دلیل وجود قانون مطبوعات و قوانین مدنی، خبرنگاران و مدیران حداقل‌هایی از اخلاق حرفه ای را رعایت می کنند به همین دلیل کارفرمایان، سعی می کنند بخشی از کمپین های خود را در شبکه های اجتماعی دنبال کنند تا هم موضوع مطرح شود هم مسئولیتش متوجه کسی نشود و به اصطلاح سرنخ ماجرا گم شود.

تقویت استقلال رسانه و اخلاق حرفه ای و محترم شناختن حقوق فعالان رسانه ای از سویی و آموزش گسترده سواد رسانه ای، حتما از ابزارهای موثر مقابله با کمپین های تخریبی است.


انتشار فیش‌های جعلی مدیران پتروشیمی

سیدصادق حسینی با اشاره به یکی از مصادیق اقتصادی سو استفاده از رسانه توضیح داد: یکی از موضوعاتی که بازتاب زیادی داشت، فیش‌های نجومی مدیران شرکت پتروشیمی امیرکبیر بود که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و صدا و سیما هم به آن پرداخت. موضوع این بود که یک چهره اقتصادی برای اینکه مدیر خودش را در پتروشیمی امیرکبیر منصوب کند با استفاده از ظرفیت رسانه ها و شبکه‌های اجتماعی به انتشار فیش‌های جعلی پرداخت تا رقبا را از صحنه خارج کند. چند روز ابتدایی این کمپین شاهد بازتاب زیادی از جمله واکنش وزیر و امام جمعه ها و نمایندگان مجلس بودیم، اما با مشخص شدن جعلی بودن فیش‌ها فضا برگشت. برخی از خبرنگاران مطلع، رقمی که برای انتشار فیش های جعلی هزینه شد را بیش از ۱.۵ میلیارد تومان ارزیابی می کنند.


مسایل مالی باعث زیر پاگذاشتن اصول رسانه‌ای می شود

صادق حسینی ادامه داد: روزنامه‌ها و رسانه‌ها به صورت کلی در ایران مخصوصاً در بخش غیر دولتی عمر محدود و کوتاهی دارند. طبیعتاً بخشی از آن به بیزنس پلن و توانایی مدیریتی صاحبان رسانه برمی‌گردد. بالاخره راه اندازی رسانه مانند فعالیت تجاری نیاز به طرح تجاری دارد، اما شرایط عمومی رسانه‌ها از جمله برخوردهای سلیقه ای و محدودیت های تبلیغاتی نیز به کاهش کیفیت و کوتاهی عمر رسانه ها دامن زده است و شاهد آن هستیم که بخش خصوصی علاقه‌ای به سرمایه گذاری در رسانه ندارد. از طرفی رسانه‌ها با مشکلات مالی مواجه می‌شوند و چون فضای رسانه‌ای در کشور هنوز ابتدایی است، ممکن است رسانه‌ها اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند و با انتشار اخبار نادرست اشخاص یا شرکت ها و نهادها را تخریب کنند.


طرح نگهداری از حیوانات خانگی در مجلس

سیدصادق حسینی فعال رسانه ای درباره‌ی نمونه ای از تأثیر موج سازی در موضوعات اجتماعی گفت: چندسالی است نگهداری حیوان خانگی در بخش کوچکی از جامعه رواج دارد، پس این یک موضوع اجتماعی است که حتما از اولویت‌های اول و اصلی جامعه ایران نیست. اما شاهدیم چون یک جریان اصولگرا، این سبک زندگی را نمی‌پذیرد، از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کند و محتواهای متنوعی از حوادثی که ممکن است حتی اتفاق هم نیفتاده باشند منتشر می کنند و با استفاده از رسانه های زنجیره ای شان موضوع را به عنوان یک چالش مطرح و موج را به سمت مجلس می‌برد و در نهایت طرحی در مجلس اعلام وصول می شود با عنوان «صیانت حقوق عامه در مقابل حیوانات خطرناک و مضر»! که نگهداری حیوانات خانگی جرم انگاری شده و برایش مجازات تعیین می شود. از این دست طرح ها در این دوره مجلس زیاد است و نشان می دهد مجلسی که با کمترین میزان مشارکت مردم بر سرکار آمده، چقدر با فضای عمومی جامعه و الویت های واقعی مردم بیگانه است.


قرارگاه های هشتگ ساز

این روزنامه نگار گفت: امروزه کمپین های سیاسی بدون برنامه عملیاتی در شبکه های اجتماعی اجرا نمی شوند. در کشور ما نیز نمونه های زیادی داریم که البته تاثیر گذاری در توده ی جامعه ندارند و اما برای گزارش دادن به مقامات و گرم نگه داشتن فضای رسانه ای هواداران کارکردهایی دارند. برای نمونه باید به هشتگ سازی قرارگاه های …. اشاره کنم. آن ها به وسیله اکانت ها و حساب ها، هشتگ ها و پیام های خود را در شبکه اجتماعی ارسال می کنند و هشتگی را داغ می کنند که عموم مردم و فعالان شبکه های اجتماعی درگیر آن نیستند و اسمش را هم نشنیده اند. شما اصلا چیزی درباره هشتگ #اوکراینتجربهاعتمادبهآمریکا شنیده‌اید؟ اما آنها برای همین هشتگ صورتحساب برای کارفرما صادر می‌کنند. اتفاقی که صدای رائفی پور را هم درآورد و از سازمان سراج انتقاد کرده بود که چرا هشتگی را که موسسه‌اش در توییتر ترند کرده است، به نام سازمان سراج فاکتور زده‌اند.

نمونه های فراوانی از این هشتگ سازی ها به ویژه علیه اینترنت، سینمای خانگی، آذری جهرمی، برجام، دولت روحانی و جواد ظریف و حمایت از طرح صیانت وجود دارد که در جریان افکار عمومی تاثیری نداشتند اما برای افکار مخاطبان خاص بولتن ها و توجیه سازی ها و البته برای پیمانکاران آب و نان خوبی داشته است.


ماهیت رسانه با گذشته متفاوت است

صادق حسینی معاون خبرگزاری تماشاگر با تاکید بر این که ماهیت رسانه با گذشته فرق کرده است گفت: ۲۰ سال پیش روزنامه و مجله و تعدادی وب سایت جریان اخبار را هدایت می‌کردند. در چند سال اخیر به دلیل عمومی‌تر شدن تکنولوژی، افزایش دسترسی به اینترنت و حضور شبکه‌های اجتماعی، فضای رسانه هم متفاوت شده است. امروز شاهد آن هستیم بسیاری از افراد و حساب ها در شبکه های اجتماعی از برخی روزنامه ها، وب سایت ها و رسانه های رسمی و حتی برنامه های تلویزیونی، پر بازدیدتر و پر مخاطب تر هستند. شهروندخبرنگاری در سراسر جهان جریان دارد. این ها تحولات، هویت و کارکردهای رسانه را تغییر داده اند و اجبارها و الزامات خود را تحمیل کرده اند. ۲۰ سال پیش، در کنار روزنامه، یک نسخه ی متنی یا PDF روزنامه منتشر می شد، اما امروز روزنامه ها مجبور هستند برای عقب نماندن از جریان رسانه ای، بخش تولید محتوای ویژه ای برای وب سایت و شبکه های اجتماعی داشته باشند.


نتایج مثبت شبکه‌های اجتماعی پس از حوادث غیر مترقبه

این کارشناس رسانه گفت: همیشه از موج سازی در شبکه‌های اجتماعی نتایج منفی و سلبی بدست نمی‌آید. شما نگاه کنید در رویدادهایی مثل بازگشت پیکر پاک شهدای غواص و حادثه سقوط هواپیمای مسافربری، آتش سوزی پلاسکو، کشتی سانچی و حوادث پیش بینی نشده مثل سیل و زلزله که فراوان داریم! مردم از بستر شبکه های اجتماعی برای ابراز احساسات و همدردی و همبستگی استفاده می کنند؛ در مرحله ی بعد می بینیم که بسیاری از چهره ها با استفاده از شبکه های اجتماعی برای کمک فراخوان می دهند و سعی می کنند باری از روی مردم آسیب دیده بردارند و کمک حالشان شوند. این نشان می دهد در بزنگاه ها می توان از بستر شبکه های اجتماعی به صورت ایجابی برای جلب حمایت و هدایت کمک های مردمی استفاده کرد.

در نمونه ای دیگر بارها دیده ایم که یک موضوع که در شبکه های اجتماعی توسط مردم بازتاب می باید مسئولان را مجبور کرده اشتباهشان را جبران کنند. این از مزایای این رسانه های جدید است.