سلطان جنگل که اجرای وظایف حکومتی برایش بی اهمیت شده بود، روباهی را قائم مقام کرد و به بیشه ای دیگر رفت تا ایام استراحت سپری کند. روباه که شهوت بسیار داشت، خرگوش بلند گوش و زیبا رویی را نشان کرد و گفت: چرا گوش هایت بلند است؟ خرگوش که پاسخی نداشت، مجبور شد به خواسته بی شرمانه ی روباه تن دهد.
فردا و فرداها تکرار شد و خرگوش بیچاره که نفسی دیگر برایش نمانده بود پیش شورای جنگل شکایت برد. آن ها هم به روباه گفتند: سلطانا! گوش خرگوش، خدادادی بلند است. فردای آن روز، روباره آمد و زوزه ای کشید و دوباره جلوی خرگوش ظاهر شد و دستور داد برایش سیگار بیاورد.
خرگوش هم برایش سیگاری آورد. روباه گفت: چه کسی گفته است این سیگار را بیاوری، پس به تمشیت کار، دوباره به خرگوش خودی نشان داد. فردای آن روز باز دستور داد و خرگوش آن سیگار نوع دیگر آورد و باز روباره، آن کرد که گفته شد.
روزی که خرگوش طاقت از کف بریده بود، به فرموده هر چند نوع سیگار آورد و به سلطان داد، روباه گفت: عجب! سیگار را فراموش کن، چرا گوش هایت بلند است!
داستان واکنش های بعد از انتخابات دهم، بی ارتباط با این مثل تاریخی نیست. روزی گفتند که اعتراض وارد نیست و واکنش های خشونت آمیزی به مردم نشان دادند. بعد گفتند: آن ۱۹۰ حوزه که ۱۴۰ درصد واجدان شرایط رای داده اند! و مجموعش حدود ۳ میلیون رای می شود، تاثیری در سرنوشت انتخابات نمی گذارد و باز واکنش خشونت آمیزی نشان دادند. باز که اعتراضات را دیدند گفتند که ۱۰ درصد آرا را می شماریم و هیات ویژه البته از اقربای شورای نگهبان تشکیل می دهیم. زنهار که دیدند جامعه اعتمادش به حکام را از دست داده است و در همه ی شئون آن تشکیک می کند. فریاد بر آوردند و سخن گزاف گفتند که انتخابات مسئله نیست و معترضین به دنبال براندازی اند و مخملین اند و رنگی اند و فلان.
در این مدت فقط تحلیل های علی لاریجانی در خور توجه بود که در فضایی برخواسته از واقع گرایی گفت: به جهت ساختار و نیروهای سیاسی و اعتقادات تاریخی و دینی مردم انقلاب مخملی، هرگز عملی نمی شود. با این حال صحبت های خنده آور، وزیر اطلاعات دولت نهم که در گفت و گوی خبری شبکه دو تلویزیون دولتی ایران بیان شد و فراموشی ۳ باره ی وی در پاسخ به سئوال مجری نشان داد که موضوع، توجیه سناریو سازی انقلاب های به اصطلاح مخملین است نه چیز دیگر.
بازداشت شدگان: سعید الله بداشتی، فعال سیاسی و دانشجویی و دبیر ستاد یاران میرحسین، هاتف از ۲۵ خرداد ماه در بازداشت به سر می رود. در حالی که بیش از ۱۵ روز از بازداشت وی می گذرد تنها یک تماس ۱ دقیقه و ۳۰ ثانیه با خانواده داشته و اجازه ملاقات هیچ وکیلی نیز با وی و سایر بازداشت شدگان داده نشده است و اطلاعی هم از اتهام وی در دست نیست. همچنین از سرنوشت مهدی درویش دیگر عضو شورای مرکزی هاتف و ستاد مرکزی مهندس موسوی نیز اطلاعی در دست نیست.