آینده ی آزادی؛ الویت لیبرالیسم بر دموکراسی

فرید زکریا / ترجمه: امیرحسین نوروزی/ ویرایش: خشایار دیهیمی / چاپ اول: ۱۳۸۴؛ چاپ دوم: ۱۳۸۵ / انتشارات: طرح نو  با همکاری دفتر مطالعات و تحقیقات سیاسی وزارت کشور
The Future of Freedom: Illiberal Democracy at home and aboard / Fareed Zakaria, North Press 2003
پیشگفتار مترجم/ مقدمه: عصر دموکراتیک / فصل اول: تاریخچه ی آزادی انسان  / فصل دوم: راه پر پیچ و خم / فصل سوم: دموکراسی غیر لیبرالی / فصل چهارم:  استثنای اسلامی / فصل پنجم: زیاده ای از یک چیز خوب/ فصل ششم: مرگ اقتدار / نتیجه: راه برون رفت / یادداشت ها / نمایه

کتاب مستطاب «آینده ی آزادی: الویت لیبرالیسم بر دموکراسی» یکی از اولین کتاب های به فارسی ترجمه شده ی فرید زکریا در حوزه اخلاق، سیاست و اجتماع است. او در این کتاب کنکاشی می کند از سابقه حضور دموکراسی در غرب و روند قانون مند شدن مردم سالاری در تامین آزادی.
زکریا در این کتاب مخاطب را با  یک نگاه کلی با ساختار سیاسی غرب به وی‍‍ژه آمریکا و نگرانی های آنها درباره آینده سیاسی جهان و حاکم شدن دموکراسی قانون سالار که متضمن آزادی است بیان می کند.
در توضیح پشت جلد کتاب چنین آمده است: این کتاب دعوتی است به خویشتن داری و احیاء موازنه میان دموکراسی و آزادی.
این کتاب در ۳۳۶ صفحه توسط امیرحسین نوروزی ترجمه و به دست خشایار دیهیمی ویراسته شده است. خواندن این کتاب پیشنهاد مناسبی برای تعطیلات نوروزی است.

بخش هایی از کتاب
برای مردم غرب دموکراسی  به معنای «دموکراسی لیبرال» است، یک نظام سیاسی که مشخصه ی آن نه تنها انتخابات آزاد و عادلانه است بلکه همچنین حاکمیت قانون، جدایی قوای حکومتی، و صیانت از آزادی های اساسی بیان، اجتماعات، دین و مالکیت است. اما این دسته از آزادی ها که می توان آن را «لیبرالیسم قانون سالار» نامید ذاتاً ارتباطی با دموکراسی ندارد و این دو همواره همراه هم نبوده اند، حتی در غرب. هرچه باشد آدولف هیتلر از طریق انتخابات آزاد به صدر اعظمی آلمان رسید.
طی نیم قرن گذشته دموکراسی و آزادی در غرب ممزوج شده اند، اما امروز دو جزء تشکیل دهنده ی دموکراسی لیبرالی که در بافت سیاسی غرب در هم تنیده شده اند، در سرتا سر جهان در حال جدایی از یکدیگر هستند. دموکراسی در حال نشو و نمو است؛ آزادی چنین نیست.
اصلاحات اقتصادی یعنی شروعی برای حاکمیت واقعی قانون (سرمایه داری محتاج قرارداد است)، گشودگی به روی دنیا، دسترسی به اطلاعات و شاید مهمتر از همه گسترش یک طبقه صاحب کسب و کار.
یک طبقه سوداگر کارآفرینِ واقعی مهمترین نیروی واحد برای تحول در خاورمیانه خواهد بود. که همه نیروهای دیگر را به دنبال خود می کشد.
در دنیایی که روز به روز دموکراتیک تر می شود، نظام هایی که در برابر این روند مقاومت کنند موجد جوامعی ناکارآمد می شوند: مثل جهان عرب
کشورهایی که تازه دموکراتیک شده اند در بسیاری از موارد به دموکراسی هایی شرم آور تبدیل می شوند که موجب پسرفت، اغتشاش، خشونت و شکل هایی جدید از استبداد می شوند.
راه حل، اصلاحات دینی نیست، بلکه اصلاحات سیاسی و اقتصادی است. تمام تاکیدی که بر دگرگونی اسلام می شود، بی جاست. عامل اصلی که مسیحیت را با مدرنیته سازگار کرد این نبود که ناگهان کلیسا تفسیرهای لیبرالی از تئولوژی را پذیرفت. عامل اصلی، مدرنیزاسیون جامعه بود تا جایی که (نهاد) کلیسا مجبور شد (برای بقا) خود را با دنیای اطرافش وفق دهد. هرچه باشد بسیاری از تعصبات ضد مدرن اسلامی در مسیحیت هم وجود دارد. … امروزه دین در غرب منبعی است برای انگیزش روحی و نه الگویی برای زندگی روزمره. … ایالات متحده، کانادا و اروپا جوامع بزرگ مسلمان دارند، در تمام این نقاط اسلام با زندگی مدرن، بدون یک «اصلاح دینی» بزرگ، سازگار می شود. در تمام این کشورها اکثر مومنان راه هایی را یافته اند تا متدین باشند، بدون تاریک اندیشی و پرهیزگار باشند بدون خشم و غضب.
اسراییل برای بیشتر جهان عرب بهانه ای بزرگ شده است، راهی برای این که حکومت ها توجه عمومی را از ناتوانی خود منحرف کنند.

دسته‌هادسته‌بندی نشده