سیدصادق حسینی، روزنامهنگار[منتشر شده در روزنامه شرق، دوشنبه ۲۶فروردین۱۳۹۸، تیتر: نگاهی به ۱۸ سال حضور مستقیم آمریکا در عراق و افغانستان/ رابطه تهران- بغداد زیر سایه اقدام جدید آمریکا] [بازنشر: عصر ایران]: از دوم بهمن ۱۳۹۵ که دونالد ترامپ بهعنوان چهلوپنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا سوگند یاد کرد، جهان بهصورت مداوم یک پیام را از رهبر جدید کاخ سفید دریافت کرده است: بیثباتی! بیثباتیای که هم در میان کارگزاران حکومتش با اخراج، برکناری و تغییر مداوم آنها، هم در میان رویکردهای داخلی، هم در عرصه نظامی و هم در سیاست خارجی جنجالیاش با خروج از پیمانها و معاهدات بینالمللی مانند توافقنامه پاریس و برجام به چشم میخورد.
با چنین مقدمهای، واضح است تروریستی اعلامکردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چه آن را اقدامی تبلیغاتی برای فضای سیاست داخلی آمریکا و دوپینگ انتخاباتی حزب لیکود اسرائیل بدانیم، چه فرمانی برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران یا هر دو گزاره، بخشی از سیاست کلی «بیثباتی» ترامپ است.
تجربه ۱۸ سال حضور نظامی و مستقیم آمریکا در منطقه که با جنگ در افغانستان و عراق آغاز شد و با حمله در سوریه و حضور غیرمستقیم در لیبی و یمن تداوم یافت، مؤید یک نتیجه روشن است: همان بیثباتی! در سوریه، بعد از آغاز شورش مسلحانه با حمایت قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بر اساس گزارش سیمور هرش، روزنامهنگار برجسته آمریکایی، سیا عملیات تخلیه و انتقال تسلیحات زرادخانههای معمر قذافی، دیکتاتور لیبی از مسیر مدیترانه و ترکیه به داخل مرزهای سوریه را دنبال میکرد.
آمریکا در مواجهه با داعش با وجود داشتن پیمان نظامی و مسئولیت در برابر دولت عراق، تعلل کرد و شرط گذاشت و بعد که با تأخیر فراوان وارد کارزار شد، سیاست مدیریت و کنترل داعش را در پیش گرفت تا بتواند در بزنگاه از کارت داعش در تغییر موازنه در عراق استفاده کند. در محافل خبری مشهور است سفیر آمریکا در بغداد و فرستاده ویژه ترامپ که آشکارا برای نخستوزیری مجدد حیدرالعبادی تلاش میکردند، رهبران سیاسی عراقی را با دو کارت، تخریب و افشاگری و تهدید داعش، مجبور به حمایت از العبادی کردند؛ تلاشی که منجر به نخستوزیری عادل عبدالمهدی و ریاستجمهوری برهم صالح شد.
راهبرد بیثباتی در عراق
۲۰ خرداد ۱۳۹۳ موصل به دست داعش سقوط کرد و ابراهیم عواد ابراهیم علی محمد البدری السامرایی مشهور به ابوبکر البغدادی در خطبهای در مسجد جامع نوری خود را خلیفه خواند.
سقوط موصل و آغاز جنگ، موجی از ترس ، وحشت و بیثباتی را در عراقی که به سمت تکمیل فرایند «دولت – ملتسازی» و «ثبات و بازسازی» میرفت، ایجاد کرد. حسن داناییفر، سفیر سابق ایران در بغداد دراینباره در نشست سایت دیپلماسی ایرانی گفت: «هنگامی که موصل سقوط کرد، شرایط خاصی بر بغداد حاکم شد. بهنحویکه بیش از ۶۰ درصد مردم بغداد را ترک کرده بودند و افراد بسیار زیادی به کنسولگریهای ایران برای دریافت اقامت مراجعه میکردند. وضعیت روحی و روانی افت کرده بود. بنده ۱۴ دی ۹۲ یعنی چهار روز پس از سقوط فلوجه، در ملاقاتی که با آقای نوری مالکی داشتم، اعلام کردم میخواهند آن چیزی را که در سوریه اجرا شد، در عراق نیز اجرا کنند. دقیقا شش ماه قبل از سقوط موصل گفتم که میخواهند حلبی در شمال عراق و در موصل ایجاد کنند». داعش در عراق شکست خورد اما ماحصل خلافت داعش برای دولت بغداد، «بیثباتی» بود. داعش، با تحمیل هزینههای نظامی و امنیتی و انسانی، این کشور را از مسیر «ثبات و بازسازی» دور کرد. همین بیثباتی در شرایط سیاسی و امنیتی بود که مسعود بارزانی رهبر کردها را برای برگزاری همهپرسی استقلال کردستان عراق وسوسه کرد؛ طرحی که البته شکست خورد.
پیام شکست داعش توسط ایران
پیروزی نظامی بر داعش در عراق و سوریه که در نامه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ سردار سلیمانی خطاب به مقام معظم رهبری اعلام شد، یک پیام مهم برای منطقه و جهان داشت: ایران توانسته است ثبات و امنیت را در منطقه پرآشوب و پررقابت خاورمیانه حاکم کند. در دوران پساداعش، عراق توانست نخستین انتخابات بدون داعش را ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ برگزار و دوباره در مسیر ایجاد ثبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی حرکت کند. در سوریه هیئتهای سیاسی و اقتصادی جهان عرب به دیدار همتایان سوری خود میروند. عمر البشیر که این روزها باید او را دیکتاتور مخلوع سودان دانست، با چراغ سبز سعودیها به دیدار اسد رفت و امارات متحده عربی یکی از حامیان گروههای مسلح ضددولت بشار اسد، سفارتش را در دمشق بازگشایی کرد. سرلشکر علی مملوک، رئیس دفتر امنیت ملی سوریه به مصر سفر کرد و برخی منابع لبنانی گفتهاند او به سعودی نیز سفر کرده است. این تغییرات که در سایه پیروزیهای نظامی شکل گرفت، از نتایج راهبرد «ثباتسازی» ایران بود.
نیاز آمریکا به بیثباتی
«این تعیین، بر این حقیقت تأکید میکند که اقدامات ایران از پایه و بهصورت بنیادین با اقدامات دولتهای دیگر متفاوت است»؛ این بخشی از بیانیه ۱۹ فروردین ۱۳۹۸ دونالد ترامپ، رئیسجمهور نسبتا جمهوریخواه آمریکا است که در آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را بهعنوان سازمانی تروریستی اعلام میکند.
روشن است که هدف تروریستخواندن سپاه، تحت فشار قراردادن دولتهای همراه و همکار با ایران است که دولت عراق از جمله آنهاست. ایران روابط راهبردی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی سطح بالایی (حدود ۱۲ میلیارد دلار) با عراق دارد. به همین دلیل رویکارآمدن دولت همراه با آمریکا برای همکاری در اجرای تحریمهای ترامپ، برای رهبران کاخ سفید بسیار بااهمیت بود. با ناکامماندن حمایت کارگزاران منطقهای آمریکا در نخستوزیری مجدد حیدر العبادی، آنها تلاش میکنند با افزایش فشار بر دولت بغداد، آنها را از همراهی با دولت ایران منصرف کنند یا لااقل جلوی افزایش همکاریها را بگیرند. در دیدار تاریخی اسفند ۱۳۹۷، حسن روحانی، رئیسجمهور، از عراق که دستاوردهای سیاسی و اقتصادی شایانتوجهی داشت، دو طرف درحالیکه بهخوبی میدانستند ترامپ بهزودی سپاه را بهعنوان سازمانی تروریستی اعلام میکند، بر گسترش، تنوعبخشی و تعمیق روابط همهجانبه تأکید کردند. در بیانیه خبری دیدار تاریخی آیتاللهالعظمی سیستانی، مرجع عالیقدر تشیع با رئیسجمهور نیز همین نکته طلایی آمده است: «آقای سیستانی از هرگونه اقدامی در راستای تقویت روابط عراق با همسایگان خود بر اساس منافع طرفین استقبال نمودند».
آمریکا برای توجیه حضور نظامی، فضاسازی برای سیاست خارجی و افزایش فروش تسلیحاتیاش، نیاز به بیثباتی دارد. واضح است تروریستی اعلامکردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چه آن را اقدامی تبلیغاتی بدانیم، چه دستوری برای افزایش فشار بر ایران یا هردو گزاره، بخشی از سیاست کلی «بیثباتی» ترامپ است. عراقیها با تجربه ۱۶ساله کار مستقیم با آمریکاییها، ارزیابی دقیقی از توان ایالات متحده دارند؛ به همین دلیل عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق در واکنش به تصمیم جنجالی ترامپ گفت: «این تصمیم میتواند تأثیری منفی بر عراق و منطقه داشته باشد».