ژست های بی طرفانه و خنده های موزیانه

این چه دستی است که دو ساعت برنامه پربیننده سیما را در اختیار چنین تندروانی قرار می دهد؟اینها چه کسانی هستند و بدنبال چه هدفی این فرصتهای استثنایی را در اختیار چنین برنامه سازانی قرار داده و می دهند که پیروزی آنها در تخریب و تضعیف چهره مردان جنگ است؟اینان با نفی مردان دیروز وامروز! به دنبال ساختن چه فردایی هستند؟! …

غلامعلی رجایی: کار این روزها هنوز در اینجا و آنجا صحبت بر سرحضور مهندس علی شمخانی در برنامه کاملا یکطرفه دیروز، امروز ،فرداست و حرفهایی که به مجری جوان برنامه زد و ازگفتگویی که – خودش در جلسه ختم شهید علی هاشمی بمن می گفت قرار بوده فقط در باره فتح خرمشهر و…باشد ولی با هدایت دستهای آنطرف دوربین! به مسائل روز کشانده شد!- به شهادت همگان از آن پیروز بیرون آمد و بخشی از حرفهای متفاوت خودش را زد بدون آنکه به متولیان برنامه اجازه دهد به اهدافشان دست پیدا کنند ، همان که خودش با صراحت به مجری می گفت تو امشب می خواستی مرا شکست بدهی ولی شکست خوردی!

من در این نوشته کوتاه نمی خواهم از علی – و برادرانش حمید و محمد که اکنون زودتر از او به ملاقات خدایشان که بنام او و برای او و در راه او می جنگیدند شتافته اند همانها که مرگ ار آنها می گریخت – و حق بزرگی که در جنگ دارد و سینه دریاییش صندوق اسرار جنگ است و بقول خودش آدرس خیلی ها را که تا دیروز دستی از دور بر آتش جنگ داشتند و اکنون از مردان جنگ طلبکار شده اند !را دارد سخنی بگویم و یا ازصداقت و فروتنی و از استقلال رأیی که همواره داشته و دارد و انشاءالله خواهد داشت و از غربت او و امثال او در این روزگار قحطی و کمیابی انصاف ها حرفی زده باشم و یا ازصراحت لهجه و زیرکیهای او در مواجهه با دوربین ، در هر مصاحبه که هر بیننده را به سمت خود می کشاند سخنی بمیان بیاورم یا مانند بعضی از ضربه فنی شدن مجری و متولیان برنامه مورد نظر در این مصاحبه – که حتما درس عبرتی برایشان در دعوت امثال شمخانی – مانند برادرم دکتر حسین اعلایی که ابتدا برای حضور در این برنامه دعوت شد ولی بعد از حضور او عذر خواستند!- شده وخواهد شد !نظری داشته باشم بلکه آنچه مراد من در این مقال و مجال است گذر از مجری و سوالات او و جهتی است که سعی می کرد به مصاحبه خود بدهد تا از دریابان علی شمخانی در رد و تخطئه خاتمی و موسوی در سیاست حرف و سخنی مطابق میل خود بشنود یا ناشیانه از او بر دوگانگی سیاست هاشمی و محسن رضایی در باره نحوه ادامه و پایان جنگ اقراری بگیرد ! بلکه جان سخن من در این است که باید دانسته شود دست چه کسانی پشت این گونه برنامه ها در صدا وسیما ست و آنها از ساخت و پرداخت اینگونه برنامه ها با استفاده از فرصی طلایی که صدا وسیما در اختیارشان قرار داده و می دهد به دنبال رسیدن به چه هدف یا اهدافی هستند؟

همانها که یا برنامه شاخص می سازند و بیهوده و ناشیانه تلاش می کنند خط و سیره امام را به نفع امیال سطحی سیاسی خود تنزل دهند ،که هر چه متولی پاسداری از اندیشه امام یعنی آیت الله حاج سید حسن آقا خمینی و مؤسسه تنظیم و نشر و کارشناسان زبده سیره امام فریاد و خروش اعتراض در مغایرت محتوای این برنامه با سیره واقعی امام سر می دهند به جایی نمی رسد!

همانها که انگار پیروزی شان در چنگ زدن به چهره بزرگان این انقلاب نظیر آیت الله هاشمی و دکتر محسن رضایی و مهندس موسوی است. اما بیهوده سعی می کنند این موضع خود را در ورای ژستهای بیطرفانه و لبخندهای موذیانه پنهان کرده وبکنند.

برای اثبات این ادعا و اینکه دانسته شود در باطن این مجریان و متولیان چه می گذرد ناگزیر از ذکر مصداقی می شوم که سند آن نزد من است!

همین چند روزپیش دوستی روحانی و همشهری به من گفت یکی از دست اندر کاران اصلی این برنامه که دزفولی است در جمع چند نفر از طلبه های جوان شهر ضمن اهانت آشکار به محسن رضایی و تشبیه نامزدهای اخیر ریاست جمهوری به گوساله سامری که نیروهای انقلاب آن را ذبح کردند ! گفته است من وقتی در نماز جمعه شعار مرگ بر هاشمی را شنیدم جگرم خنک شد!

براستی اینان با این سن! و سابقه! به دنبال چیستند؟

این چه دستی است که دو ساعت برنامه پربیننده سیما را در اختیار چنین تندروانی قرار می دهد؟ کسانی که به صراحت در جلسات خصوصیشان که احتمال می دهند خبر آن به بیرون درز پیدا کند از مرگ هاشمی که دوست و دشمن می دانند از ارکان مهم نظام و انقلاب بوده وهست و اگر امام بود هرگز به اینان مجال اینگونه تاختن به ساحت او و امثال او را نمی داد، دم می زنند؟

هاشمی چرا باید بمیرد؟

مرگ هاشمی برای اینان و دیگران چه فایده و منفعتی در بر دارد؟

چه زود نوبت آسیاب تخریب به هاشمی رسید! – آنگونه که شهید بهشتی به هاشمی که وقتی از او پرسید که در برابر این همه تهمت ها ناراحت نمی شوی؟ گفت صبر کن آسیاب به نوبت! نوبت به تو هم می رسد!

اینها چه کسانی هستند و بدنبال چه هدفی این فرصتهای استثنایی را در اختیار چنین برنامه سازانی قرار داده و می دهند که پیروزی آنها در تخریب و تضعیف چهره مردان جنگ است؟

اینان با نفی مردان دیروز وامروز! به دنبال ساختن چه فردایی هستند؟!

اگر دیگران با اینان همدست و همداستان و هماهنگ نیستند و از این تاختن ها و غارت حیثیت بعضی افراد نصیبی نمی برند چرا بر سرشان نهیبی نمی زنند و آنها را از این فرصت ها و تاختن های ناجوانمردانه باز نمی دارند؟

این روزها بی آنکه بخواهم مانند بعضی ها در تحلیل حوادث چند سال اخیر به غلط یا تعمد !پای تاریخ صدر اسلام را به میان بکشم و به دنبال مشابهت سازی های غلط تر از آن ،این و آن را با پیغمبر و علی و طلحه و زبیر و ابن سعد! مقایسه کنم با مشاهده مواضع بعضی ها قویا به این احساس رسیده ام که انقلاب ما دراین دوران سخت پس از ارتحال معمار و بنیانگذار بی بدیل آن حضرت امام، با ظهور و خطر خوارج مواجه شده است .

مسخره آنکه در عصری که افتخار آفرینان و استوانه های انقلاب و یاران امام که ایران تا همیشه مدیون تلاش و مجاهدتهای آنهاست اینگونه مورد تهاجم این بی سابقه ها !واقع شده و می شوند این روزها در کشور بدنبال اثبات این مساله تاریخی هستند که آیا مرحوم ! کورش هخامنشی همان ذوالقرنین قرآن است یا نه!

سخت در شگفتم از مظلومیت این ملت و سرنوشت انقلاب و مردان انقلاب ساز آن و تندروانی که بی توجه به عاقبت و غایت خویش، هنوزاز تاریخ عبرت نمی گیرند!

چه خوش گفت آن که گفت که :”هرکه باد بکارد طوفان درو خواهد کرد!”

وقتی مراجع رییس دولت را به حضور نمی پذیرند و شهردار تهران را ارج می نهند

قالیباف در حالی به دیدار تمامی مراجع معظم تقلید در قم رفت که چند تن از مراجع  بنام علی رغم همه تلاش ها و پیام ها، احمدی نژاد  را به حضور نپذیرفتند و برخی دیگر شروطی را برای دیدار با وی مقرر کردند که در تاریخ انقلاب اسلامی کم سابقه بوده است و هیچگاه رابطه نهاد اجتهاد و دولت چنین سرد نبوده است.

قالیباف که از ساعت هفت بامداد پنجشنبه وارد شهر مقدس قم شده بود و در بدو ورود به زیارت حضرت معصومه (س) رفته بود پیش از ظهر این روز با حضرات آیات عظام مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، جوادی آملی و موسوی اردبیلی دیدار و گفتگو کرد. شهردار تهران و همراهان سپس نماز ظهر را در منزل تاریخی آیت الله بروجردی در خیابان چهار مردان قم اقامه کردند و ناهار را هم میهمان نوه این مرجع عالیقدر جهان تشیع بودند. دیدار با حضرات آیات عظام، علوی گرگانی، نوری همدانی، صافی گلپایگانی و شبیری زنجانی نیز بعد از ظهر روز پنجشنبه انجام شد.

گزارش تصویری از دیدار قالیباف با مراجع / حاشیه های دیدار

عیادت مهدی کروبی از ناطق نوری؛ عیادت سران فتنه از خواص بی بصیرت!

مهدی کروبی روز گذشته جهت عیادت از علی اکبر ناطق نوری به منزل وی رفت. چند روز پیش آقای ناطق نوری پس از عمل جراجی تاندوم پا از بیمارستان به منزل منتقل شده بود.

در ابتدای سال جاری سید محمد خاتمی با ناطق نوری تلفنی صحبت کرده و گفته بود: نتوانستم به عید دیدنی بیایم چون بالاخره جزء سران فتنه هستیم! و ممکن است برای شما اسباب اذیت و آزار فراهم شود. ناطق هم خندیده و گفته بود: ما هم جزء خواص بی بصیرت هستیم خیلی وضعمان بهتر از شما نیست.

ناطق نوری به دلیل فعالیت زیاد ورزشی و حضور در تمرینات مختلف از جمله کوهنوردی، زورخانه، شنا و فوتبال در میان چهره های سیاسی زبانزد است.

دهمین سالگرد آزادی جنوب لبنان؛ حزب الله لبنان نماداسلام رحمانی

انقلاب اسلامی سال های آغازین دهه سوم خود را آغاز کرده بود که نسل تربیت شده با اندیشه های امام موسی صدر و بینش امام خمینی، کاری کردند که تمام معادلات منطقه که فراتر از آن هژمونی قدرت آمریکا، هنوز از درک آن عاجز است. نسل جدید شیعیان لبنان که تحت تاثیر حضور ، گرایش فکری و فعالیت های امام موسی صدر، توانسته بودند دوران نامناسب گذشته را سپری کنند و جایگاه خود را به عنوان نیرویی در میان قدرت های برتر آن روز لبنان، تثبیت کنند، با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حمایت و تایید پیرجماران ، راه امام موسی صدر را که حالا به دست رژیم منفور لیبی ربوده شده بود، چنان ادامه دهند که امروز دهمین سال شکست ذلت بار ارتش فولادی! اسراییل از جوانان شیعه حزب الله لبنان را با افتخار جشن بگیرند و این همه در حالی است که  تا یک ماه آینده  دیگر سالگرد حرب تموز یا به قول ایرانی ها، جنگ ۳۳ روزه نیز پرشکوه تر به پا می دارند.

برای پی بردن به عظمت پیروزی های حزب الله لبنان کافی است بدانید از ۱۹۴۸ تا تاکنون هیچ کشور عربی نتوانسته است در مقابل ارتش اسراییل مقاومت کند و این ارتش بارها مقهور مجاهدت جوانی شیعه لبنانی شده است.

با این حال و برغم آرایش سیاسی جدید که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه به وجود آمده است، هنوز آمریکا و دولت های غربی تفسیرهای غلط و نادرستی از وضعیت جدید دارند و به جای پذیرفتن شرایط تازه و تعامل با آن، سعی دارند با استفاده از ابزارهای خود، آن چه که می خواهند بشنوند و از واقعیت فرار کنند و این مبنا، باعث مشکلات امروز منطقه است. به قول نوام چامسکی که می گوید: چه کسی در آمریکا باور داشت که صدام برای آمریکا خطرناک است و دارای سلاح کشتار جمعی؟ چه کسی باور می کرد که صدام با القاعده در ارتباط است؟ دستگاه تبلیغاتی چنان افکار عمومی را کنترل  و هدایت کرد که بعد از ۲-۳ نظر سنجی بیش از ۶۰ درصد مردم آمریکا اعتقاد داشتند که صدام سلاح کشتار جمعی دارد و در حملات یازده سپتامبر نقش مستفیم! بر این اساس، هیات حاکمه مشروعیتی کاذب ساخت و به عراق حمله کرد و بعد که همه از سلاح کشتار جمعی و القاعده سئوال کردند، بوش دوم اشک در چشمانش جمع کرد و با خواندن دعای همیشگی اشت گفت: دموکراسی! بله ما برای دموکراسی به عراق آمده ایم! و چه هدفی بالاتر از دموکراسی

همین مبنای عمل و تصمیم گیری کماکان در آمریکا وجود دارد و به جای واقع بینی، تلاش می کند رویاهای خود را به جامعه بقبولاند و البته در این زمینه کار خود را به نحو احسن انجام می دهند. اما نتیجه این رویا پردازی ها در عمل چیزی جز شکست برای آن ها نیست. اشتباهات مکرر سیاسی و استراتژیک در عراق، لبنان و از همه مهمتر ایران.

اشتباهی که دولت های غربی در مذاکرات هسته در زمان آقای خاتمی مرتکب شدند و می خواستند از حسن نیت نظام، جمهور اسلامی سوء استفاده کنند و هنگامه ای به اشتباه خود پی برده بودند که دیگر دیر شده بود را اهل فن به خاطر دارند.

بگذریم! می خواهم بگویم  امروز حزب الله در لبنان اسلام رحمانی  را به بهترین وجه اجرا می کند چه آن که مبنای بینش و اندیشه اش، تعالیم امام موسی صدر است و مبنای حرکتش، سیره امام خمینی: اشداء علی الکفار و رحماء بینهم. روشی که حزب الله لبنان آن را اجرا می کند، گفت و گو و سیاست ورزی در داخل است و استواری و مجاهدت در برابر دشمن اصلی، اسراییل.

و ان حزب الله هم الغالبون

توفان علی شمخانی در برنامه یک طرفه سیما؛ وقتی اخلاق بر بی اخلاقی پیروز می شود

برنامه دیروز، امروز، فردا که به نقد یک طرفه و تخریب چهره ها و جریان ها غیر اصولگرا می پردازد، در ویژه برنامه سوم خرداد خود، شاهد حضور علی شمخانی بود.  مجری کم دانش و اطلاعات برنامه که سعی داشت شمخانی را وارد مسایل سیاسی روز کند و از صحبت هایش برای تخریب، جریان فتنه !! استفاده کند، با صحبت های محکم و اصولی  شمخانی روبرو شد: می دانم تو به دنبال چه هستی. من وارد این بحث ها نمی شوم. مومن باید حق گو، حق خواه و حق شنو باشد. یامین پورگفت: آیا شما در یک سال گذشته این گونه بوده اید؟ علی شمخانی گفت: بله. البته.  من بسیجی بوده ام، بسیجی هستم و ان شاء الله بسیجی خواهم ماند.

مجری کم اطلاع و مدعی برنامه یامین پور در اظهارنظری عجیب مدعی شد: گفته می شود دولت در پشتیبانی جنگ کوتاهی می کرده. در طول ۸ سال، ۲۲ میلیارد تومان! خرج جنگ کرد و صدام ۱۸۰ میلیارد تومان. علی شمخانی خنده ای کرد و گفت: ۲۲ میلیارد دلار، ۲۲ میلیارد تومن که پولی نیست.

یامین پور به طعنه و با بغض از شمخانی پرسید: چرا جریان ۲ خردادی ها به ۳ خرداد بی اهمیت هستند که شمخانی پاسخ داد: چنین نبوده است، کلا در ایران ۳ خرداد مظلوم واقع شده است، در دولت فعلی چه کاری برای سوم خردادی ها کرده اند؟

در بخش دیگری از برنامه، شمخانی در پاسخ به ادعاهای بی اساس مجری که دولت آن موقع در  پشتیبانی جنگ کوتاهی می کرد گفت: طرح این صحبت ها از کسانی است که یک روز هم در جنگ نبوده اند و حال مدعی جنگ  و دفاع مقدس هستند.  شرایط آن روز جنگ و ظرفیت و توان ملی مشخص بود و امکان ادامه جنگ با توجه به تغییر آرایش قدرت و استفاده گسترده عراق از سلاح های غیر متعارف عملا امکان پذیر نبود. بنابراین با پیروزی بزرگ در والفجر هشت(فاو) و فتح هور(خیبر)، مقدمات قطعنامه ۵۹۸ فراهم شد و با  بسیج مردم و شکست مجدد ارتش بعثی عراق در جاده اهواز و ارتفاعات تنگه مرصاد، صدام ۵۹۸ را که حال به نفع ما تغییراتی یافته بود(مشخص شدن متجاوز و آغازگر جنگ و بحث غرامت) پذیرفت.

مجری از نامزدی علی شمخانی در انتخابات مقابل سید محمد خاتمی سئوال کرد تا باب انتقاد از جریان دوم خرداد باز شود، پاسخ شنید: ما(شمخانی) با اقای خاتمی هم رفیقیم، هم رقیب. من تلاش کردم در رقابت، بی اخلاقی نکنم. می خواستم ثابت کنم، نظامیان باید از صندوق رای عبور کنند. بالاخره آقای خاتمی هم انسان است و امام معصوم که نیست، طبیعی است که اشتباهاتی داشته باشد.

علی شمخانی در اظهاراتی کوتاه با بیان این که قصد ورود به مباحث سیاسی جناحی را ندارد گفت: مرز شکنی و هم مرزی با دشمن اشتباه است و فشار  بر عده ای برای رفتن به صف دیگران اشتباه دیگر. هر دو کار اشتباه است. ما باید بدانیم اگر خط رهبری بگذریم، دشمن همه را می درد و به هیچ کس رحم نمی کند. باید وحدت ملی را تقویت کرد. وحدت ملی ضامن بقای نظام است.

سردار سرافراز جنگ گفت: خیلی از کسانی که تو و دوستانت از آن ها خوشت نمیاید، پایبند به رهبری و ولایت هستند.

بازتاب ها:

گزارش بازتاب از این برنامه: شیطنت مجری شبکه ۳ در مقابل شمخانی
گزارش فارس از صحبت های شمخانی: بنی‌صدر با صدام تبانی نکرده بود اما نیت ناپاکی در جنگ تحمیلی داشت
گزارش جام جم آنلاین و متن گفت و گوی برنامه: گفتگوی چالشی شمخانی
تخریب علی شمخانی توسط رجا نیوز  و سایت های وابسته به واسطه حق گویی هایش: اشتباهات راهبردی شمخانی در دیروز، امروز، فردا: بهتر باید گفت آنچه شب گذشته در برنامه «دیروز امروز فردا» اتفاق افتاد، عبارت بود از شفاف کردن چهره خاکستری یکی از مردان اصلاحات که در ماه‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری سعی کرده بود چندان آفتابی نشود تا مورد سؤال قرار نگیرد. .در حالی که شمخانی از ابراز نظر درباره مسائل سیاسی روز طفره می‌رفت و این کار را مستند به تدبیر امام(ره) عنوان می‌کرد، مجری برنامه با طرح سؤالات غیرمنتظره و هدفمند، نادرست بودن ادعای شمخانی را اثبات کرد؛ مضاف بر اینکه اساساً آنچه مورد نهی امام راحل واقع شده است، ورود نظامیان به دعواها و جناح‌بندی‌های سیاسی است، نه اظهار نظر در مسأله‌ای مثل فتنه اخیر که در حقیقت نزاع و جدال بین جناح‌های سیاسی داخلی نبود؛ بلکه به تعبیر مقام معظم رهبری، دعوای درون نظام و بیرون نظام بود…

این یادداشت نشان می دهد جریانی که به قول شمخانی یک روز جنگ را درک نکرد ه ، در تلاش است خود را مدعی و صاحب همه چیز بداند و برای هدف چه باک که جریان خود را نزدیک تر به واقعیت جنگ حتی از از فرماندهان ارشد دفاع مقدس و امین امام و رهبری و نظام بدانند. حتما جریان جوانی که آقای یامین پور آنان را نمایندگی می کند و آن روز در کلاس های اول و دوم دبستان بوده اند، بر اطلاعات و ظرفیت های جنگ و ایران اشراف بیشتری دارند، حتما.

حجاب و تظاهرات درمانی

چند صباحی است ارباب منابر و اعلام،  داد و فغانی چند  از وضعیت حجاب سر می دهند و در تلاشند افکار مردمان به این مسئله جلب کنند. امید آن است که این فغان از برای خود حجاب باشد نه برای پنهان ساختن مسئله ای بغرنج تر و تغافل افکار از پیشامدی سخت و دردناک تر.

چنین شد که دستگاه های  مسئول! راه پیمایی ها به راه انداختند و تظاهرات ها کردند و در منابر و مجالس غیرتشان به غلیان افتاد که حجاب چنین است و چنان و بی حجاب چنین و چنان.  سئوالی ابتدایی که به ذهن هر ذی عقلی متبادر می شود این که اگر قرار بود مسئله حجاب و انرژی هسته ای و اتفاقات سیاسی تلخ اخیر با تظاهرات درمانی، مداوا شود که وضع اجتماعی و سیاسی ایران نباید چنین باشد.

ترفه آن که مرور وقایع و اتفاقات دهه اخیر نشان می دهد هرگاه دولت خواسته است از کنار مسئله ای عبور کند که بعدها متهم به اهمال نشود با استفاده از چنین راه کارهایی چند روزی افکار عمومی را مشغول نگه می دارد و قوانین و دستورالعمل و آیین نامه هایی صادر می کند تا هیچگاه اجرا نکند و کار خود را پی می گیرد. حال آن که بسیاری از علما و رجال و خواص معترفند دولت حالیه که مدعی نمایندگی طیف ارزش گرا و اصولگراست، اصولا اعتقادی به ورود در این مسائل را ندارد.

بدیهی است تحکیم ارزش های متعالی دیانت  فرایندی بلند مدت می باشد که از خانواده شروع و با گرامی داشت اخلاق از سوی حاکمیت، تقویت می شود نه با راهپیمایی ، تظاهرات، بخش نامه، آیین نامه و تهدید و ارعاب. متاسفانه  با روش های حکومت داری فعلی، که در عمل موجب تضعیف اخلاق و دست آوردهای معنوی انقلاب اسلامی شده است، هر روز فاصله میان بدنه اجتماعی و ساخت قدرت بیشتر می شود و این همه در حالی است که ارزش های متعالی خانواده ها، کمتر اخلاقی و بیشتر منفعت طلبانه شده.

چه خوش فرموده است، برهان حجت نبوی، امام صادق که سلام بر او باد: مطیع با عجب عاصی است، و عاصی با عذر مطیع

غسیل الهور

سردار هورشهید بزرگوار علی هاشمی از جمله سرمایه های اجتماعی کشور است که از بعد از گذشت سال ها گمنامی، چنان چهره اش تابان می نماید که همه را تحت تاثیر قرار داده .  رجعت پیکر پاکش در ایام فاطمیه و نکوداشتی چنین بی بدیل، بی گمان پاسداشت کمترینی است از مجاهدت های کم نظیر سردار هور.. و چه بسیار داریم چنین مجاهدینی که برای تامین امنیت و منافع ملی ایران، گمنام زیستند، گمنام شهید شدند،تهمت خوردند، و گمنام در اسارت به سر می برند.

و مدعیان چه می کنند با ارزش ها! جز این که از بلندگوهای خود، تخم نفرت و خشم می پراکنند و همسنگران سابق و یاران انقلاب را طلحه و زبیر می خوانند و خود را وارث همه خوبی ها و دیگران را وارث همه شرها می دانند. آیا این است اسلام انقلابی! والله که جفایی است به دیانت و اخلاق.

عکس های علی هاشمی در دفاع مقدس

گزارش تصویری از تشییع پیکر پاک سردار هور، علی هاشمی در اهواز:  مهر ایسنا۱ و ۲ فارس

غلامعلی رجایی: برای برادرم علی،که ۲۲ سال بی نشان بود!
روایت خواندنی علی شمخانی از سیدالشهدای سرداران گمنام

حاشیه تشییع پیکر شهدا و شهید علی هاشمی در تهران: حمله الله کرم به قالیباف: شما که می‌خواستی خلبان ایرفرانس باشی جایت همان فرانسه است/ به صحنه بیایید و از جلوگیری‌ها دست بردارید.و الا همان گفته زیبای استاد عزیز ما(منصور ارضی) که شما را به عمر سعد تشبیه کرد و گفت که عمر سعد به در و دیوار می‌زد تا اگر به گندم ری نرسید حداقل به جوی آن برسد، در مورد شما صدق خواهد کرد. ولی بدانید این راهی که می روید راهی نیست که حتی جوی شهر ری هم به شما برسد.(تکبیر حضار)

کامنت من در وبلاگ جنگی که بود، جنگی که هست پیرامون این حوداث رسم نامهمانی: بسم الله.. داستان حاج حسین الله کرم داستان هوی نفس است که رنگ دیانت و بوی معنویت می دهد… داستان همان برخورد های خشن ابتدای دهه ۷۰ است که جرقه آن از جلوی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بعد از نماز جمعه روشن می شد و به خیابان ها می کشید و جلوی سینماها.. داستان رویگردانی جوانان مخلص و درد دین داری بود که با این برخوردها در مقابل سایرین دستشان خالی می شد.. داستان تندروی هایی است که امروز به روشی دیگر ادامه می یابد برادر… کیست که نداند برادر حاج حسین الله کرم چه بر سر ارزش های جامعه و دفاع مقدس نیاورده است… کیست که بداند و دردمند نباشد از تیم سردار انصار حزب الله که چگونه اهل … بازی هستند، پشت موتور در راه هیات… برادر کیست که نداند هرگاه فضای جامعه به سمت تعامل و نقد اشتباهات مسلم دو طرف در بعد از حوداث تلخ انتخابات و یافتن راهی به سوی پایدارتر شدن و کارامد تر شدن جمهوری اسلامی عزیز بر می دارد، چگونه برادران کفن پوش و موظف فضا را احساسی می کنند تا آن دیگر جوان احساسی ناراضی، چنان راهی برگزیند که می دانیم و چنان شعاری دهد که همه را ناراحت کند… برادر چرا خودمان را گول می زنیم. حاج حسین های الله کرم در طول تاریخ ایران همواره بوده اند و قضاوت تاریخ در برابرشان مشخص. مهم آنانی هستند که در زیر فشار تهمت ها و دروغ ها و دشنام ها، ماندند و کاری حسینی کردند و مگر نه این که حسین را کشتند چون از دین جدش خارج شده بود.. و مگر نه این که امروز مدعیان داریم از جنگ، که از سرداران سربلند دفاع مقدس، سر خود را بالا می گیرند و در منابر مسخره می کنند سردار مسلم جنگ، آقا محسن را… برادر! داستان، داستان هوی نفس است و نفس قدرت.. باقی ارواح پاکی است که بازیچه حضرات می شوند.. والعاقبه للمتین یا اولی الابصار

سلام بر مادر پهلو شکسته

به قطره قطره سرشکش دخیل می‌بندد          بر آن ضریح کبود و شکسته و بــی‌تاب

هیئت عشاق الحسین مثل سا لهای گذشته در دهه دوم فاطمیه برنامه دارد .  آدرس هیئت : خیابان هفده شهریور، بلوار قیام، روبروی مسجد حوری

واکنش کودکانه دولت های غربی به اظهارات احمدی نژاد در نیویورک

سخنرانی محمود احمدی نژاد در اجلاس بازنگری  ان.پی.تی،  در راستای سیاست ۳۰ ساله جمهوری اسلامی در نفی هژمونی قدرت های سلطه گر، انتقاد از آمریکا، ارتباط و همبستگی با مردم کشورها و کلیدواژه ها و آرمان هایی از این دست می باشد. بدیهی است اگر سید محمد خاتمی، مهندس میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و هر شخص دیگری در این سطح در اجلاس حضور پیدا می کرد با کمی تغییر در فروع، همین سخنان را بر زبان می راند.

اما واکنش دولت های غربی به سخنرانی های چندساله احمدی نژاد، ضمن تاسف شدید از توهین آمیز بودن آن، نشان می دهد به رغم ادعای پرسابقه گفت و گو با دیگران حتی با دشمن، خود پایبند به آن نیستند و بیشتر رفتاری کودکانه و احساسی دارند. هرچند بودن  یا نبودن نمایندگان دولت های غربی و شنیدن صحبت های احمدی نژاد  تاثیری در سیاست خارجی آن دول ندارد، اما این حضور می توانست تدبیر سیاسی آن ها را نشان دهد تا واکنش احساسی.

در نظام های سلطه گرا، گفت و گو امر پسین است، به عبارت ساده تر، قدرت برتر(جهانی، منطقه ای و ملی)، عقل کامل و فصل الخطاب است و تدابیر و فرامین و برداشت ها از پیش مشخص که در یک فرم دستوری بیان می شود، هرچند که شکل گفته گو داشته باشد.  یعنی منولوگی در قامت دیالوگ.  چرا که هیچ یک طرفین این به ظاهر گفت و گو حاضر نیستند به سخن دیگری گوش دهند. چیزی شبیه اتفاقات پرونده هسته ای ایران و چالش های سیاسی یک سال گذشته در کشورمان. در حالی که در یک نظام مردم سالار چه در عرصه جهانی و چه منطقه ای و ملی، گفت و گو امر پیشین محسوب می شود و طرفین ضمن مکالمه به تدبیر می رسند.  روشی که ما در عرصه نظام بین الملل و سیاست داخلی ایران هیچ نوعی از آن را نمی بینیم.

واکنش کودکانه و احساسی ترک صندلی درست مانند ادعای واهی حمایت آمریکا از مردم ایران است که بارها از سوی رئوسای جمهور دولت های دموکرات و جمهوری خواه آمریکا بیان شده. و این ادعاها در حالی است که همین دولت ها با تحریم های خود به ویژه دربخش هواپیمایی، عملا سالی چندصد نفر ایرانی به دست هواپیماهای دست چندم روسی از نوع توپولف و ایلوشین قتل عام می کنند.  نگاهی دیگر به این ادعاها نشان می دهد بیان آن ها، عملا بهانه و فرصت سرکوب و خشونت بیشتر مردم و منتقدین را فراهم ساخت و کیفرخواستی شده برای دادگاه های سیاسی!