نقدی به تجلیل شتاب زده از مرد خندان کابینه

سید صادق حسینی روزنامه نگار{منتشر شده در انصاف نیوز}: در دولت تدبیر و امید که تدبیر دیپلماسی یکی از الویت های اساسی کار است، محمد جواد ظریف مورد توجه ترین چهره است. او که با دفاع و نطق جانانه اش در مجلس توجه بسیاری که را که نمی شناختندش به خود جلب کرد با هوشمندی و بهره گیری از فرصت های رسانه های رسمی، غیر رسمی و اجتماعی توانست سطح خویش را بالاتر از سایر اعضای کابینه ببرد و با ظرافت افکار عمومی را با خود همراه  کند و دیگر اعضای کابینه را وا دارد تا عضو شبکه های اجتماعی شوند.

دیپلمات های ایرانی و در راس آن ها محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه که حالا با تدبیر رییس جمهور روحانی مسئول اصلی مذاکرات پرونده هسته ای است، با پشتیبانی بالای مردمی و حمایت مقام معظم رهبری که فرمودند: «هیچ کس نباید مجموعه مذاکره کنندگان ما را سازشکار بداند، این‌ها بچه‌های خود ما و بچه‌های انقلابند. یک مأموریت سختی ‌بر عهده دارند و هیچ کس نباید مأموری را که مشغول کاری است تضعیف کند»  کار خود را با جدیت و البته با چالش شروع کردند.

با گذشت نزدیک به ۱۲۰ روز از آغاز به کار محمدجواد ظریف که در حسن نظر، اخلاص عمل و انقلابی بودنش شکی نیست، وی در نهمین جشنواره ملی قهرمانان صنعت و اقتصاد ایران حضور یافت تا از او به عنوان «قهرمان دیپلماسی ایران» تجلیل شود. در این مراسم که با حضور گسترده چهره های دولتی و نزدیکان رییس جمهور برگزار شد استاندار جدید تهران سید حسین هاشمی حمایل «قهرمان ملی دیپلماسی»  بر گردن ظریف انداخت و با دست چپش دست راستش او را بالابرد که یعنی او پیروز است.

البته نفس تجلیل از خادمان ملک و ملت امری پسندیده است اما چنین تجلیل شتابزده و عجولانه ای در حالی که هنوز در آغاز دورتازه ای از مذاکرات هسته ای قرارداریم و همان طور که خود رییس جمهور و وزیر امور خارجه بارها تاکید کرده اند که «راه دشوار، پرچالش و سختی» باید پیموده شود و بیانیه ژنو در فراز و فرود و تلاطم است، اقدامی پسندیده نیست.

از محمد جواد ظریف که پیش تر پیشرفت های دور اول مذاکرات را به «معجزه» تشبیه کرده بود انتظار می رفت که با احترام به دعوت کنندگان از حضور در این مراسم اجتناب می کرد یا آن را به بعد از مدت زمان شش ماهه بیانیه ژنو و اتمام گفت و گوهای جامع ایران با قدرت های جهانی موکول می کرد. اگر همین ابتدای کار دولت تدبیر و امید دقت نظر صورت نگیرد و تذکرات لازم به مدیران دولتی داده نشود دور نیست که دوباره خاطرات دولت قبل با طعم اعتدال زنده شود؛ خاطراتی مانند دیدن هاله ی نور، مدیریت امام زمان در هدفمندی یارانه ها و …

«مسی» گیت!؟

lionel_messi_caricature_by_kiddac-d3f1jucصادق حسینی، روزنامه نگار{انتشار در هفته نامه تماشاگر}: بعد از رسوایی و بحران بزرگ واترگیت در آمریکا که در فضای واقعی رخ داد این روزها فضای مجازی ایرانی و فوتبالی درگیر اتفاقی دیگر است که برخی آن را چنان بزرگ کرده اندد که انگار «مسی» گیت اتفاق افتاده است؛ البته در «مسی» گیت پای سیاسیون و اصحاب قدرت در میان نیست و جوانان میدان دار هستند.
هجوم کاربران ایرانی اینترنت به صفحه «لیونل مسی» فوتبالیست سرشناس آرژانتینی واکنش های متعددی داشت تا حدی که برخی آن را فاجعه ای برای اخلاق و فرهنگ کشورمان ارزیابی کردند ؛ شخصیت های دانشگاهی آن را «نو پدیده ای اجتماعی» دانسته اند که باید شناخته شود و برخی دیگر در اظهاراتی عجیب آن را کار دست های پنهانِ هکری برای تخریب ایرانیان.
سئوال اصلی این است که آیا واکنش های کاربران ایرانی اینترنت به این فوتبالیست، رفتاری خارج از عرف فوتبال بوده است؟ آیا کاربران ایرانی و خارجی فضای مجازی خاطره ی دیگری از واکنش های تند و ضد و نقیص به یک اتفاق در ذهن ندارند؟ چرا شخصیت های علمی واکنش را «پدیده ی نوظهور اجتماعی» می دانند؟ «واکنش ایرانیان برای کمک به زلزله ی آذربایجان» و یا «روحانی متشکریم» نیز در همین راستا و «پدیده ای نوظهور و ناشناخته» است؟
برخلاف گروه های بیگانه با فضای ورزش  که از شنیدن این خبر شوکه شده اند، برای کسانی که به ورزشگاه می روند و مسابقات ورزشی را از نزدیک می بینند شنیدن این کلمات سخیف و توهین آمیز که البته مذموم است طبیعی و بخشی از رویه جاری و ساری در استادیوم های ورزشی است.  برای آنانی که در استادیوم رفتاری خارج از شخصیت خود انجام می دهد این که بر روی صفحه ی یک بازیکن خارجی «با ناسزا کری خوانی کنند» امری است در ادامه ی همان رفتار استادیومی؛ برای ورزشگاه روهایی که سال ها با «شیر سماور» مانوس بوده اند، هیجان ناشی از رویارویی با یکی از ستارگان و یکی از برترین تیم های ملی فوتبال جهان به حدی است که با کامنت کردن روی صفحه ی این ستاره، درصدی از انرژی شان را هم خالی نمی شود.
و البته این «ناسزا گفتن و شنیدن» بخشی از فرهنگ جهانی تماشاچیان فوتبال است چه در «ومبلی لندن» فوتبال ببینی یا «سانتیاگو برنابئو» یا در مسکو و استانبول و تهران و تبریز شنیدن این الفاظ ناخوشایند جزیی از بازی شده است.
یکی از خبرنگاران فوتبال انگلیس می گفت یکی از تاکتیک های روانی برخی مربیان ما همین است که تماشاچیان با ناسزا بازیکن حریف را عصبی کنند. در فوتبال ایرانی خودمان هم که نه تنها خود مربیان بلکه تماشاچیان و لیدرها نیز این کار را می کنند.
با چنین فرهنگ فوتبالی و رسانه های جهانی ای که دسترسی به بازیکنان و چهره ها را به مرز چند کلیک و فشار دکمه رسانده است، چرا برای روشنفکران، دانشگاهی و اخلاق مداران واکنش های کاربران ایرانی عجیب به نظر می رسید.
اگر این گروه ها با حضور در اماکن ورزشی فرصت کشف  و شهود برای خود فراهم و واقعیت را از نزدیک لمس می کردند، می توانستند با شناخت محیط ورزش و پیرامون آن به کمک ورزش بیایند. طبیعی با دیدن تصویر رسانه ای وقایع ورزشی، گروه های مرجع کمکی به ورزش نمی کنند که قدما گفته اند: بیرون گود نشستن و لنگش کردن!
در «مسی» گیت اگر جوانان و فوتبال دوستان اشتباه کردند، گروه های مرجع نیز مقصر هستند چرا که نتوانسته اند ورزش و محیط پیرامونی آن را به درستی بشناسند و براساس دانسته های قدیمی و تصاویر رسانه ای نظر داده، تحلیل کرده اند.
برای جوانان ورزش دوست و ورزشی ها، «مسی» گیت اتفاق نیفتاده است؛ این رویدادِ مجازی واکنشی در امتداد سایر حوادث  ورزشگاهی است که نه زاییده دست های پنهان و هکرهای اجیر شده است و نه «پدیده ای نوظهور و ناشناخته».

در حاشیه فیلترینگ ویچت: آیا روش های گاز انبری ادامه می یابد؟

مردمی که به خیز «من سرهنگ نیستم؛ حقوق دان هستم» حسن روحانی لبیک گفتند و او را انتخاب کردند، انتظارشان این است از روش ها «گازنبری» اجتناب شود، رویه ها به روز و اصلاح گردند و راه های آزموده شده و نتیجه نگرفته، دوباره به کار گرفته نشود/ بسیار روشن است که تدام این روش ها نه تنها موثر نیست بلکه عین بی «تدبیری» و گامی است «امید» سوز.
عصرایران؛ صادق حسینی {بازنشر: ایسنا، ایرنا،  الف، نامه، جوان، پیام نفت، تدبیر، سیتنا، اینتا، عبرت، پارسینه، ملیت، برترین ها، جام نیوز، روزنامه ابتکار، کافه سینما} – «فیلتر شد! توقیف شد» تیتر تکراری دهه ۸۰ و ۹۰ جامعه ایرانی است که این بار نصیب «وی چت» شد. بنا به اظهارات یک منبع مطلع و آگاه در کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، “وی چت” فیلتر شده است.
البته برای جامعه جوان و هوشمند ایرانی به مصداق راه های رسیدن به خدا، روش های متعددی برای رسیدن به فیلتر شده ها وجود دارد اما مسئولان فیلترینگ به مصداق «العاقل یکفیه الاشاره» اگر در روش بیش از ده ساله شان تامل و تدبیر می کردند از رشد سریع کاربران شبکه های اجتماعی و سایت های فیلتر شده متوجه می شدند که چقدر در رسیدن به اهداف شان توفیق داشته اند.
مردمی که به خیز «من سرهنگ نیستم؛ حقوق دان هستم» حسن روحانی لبیک گفتند و او را انتخاب کردند، انتظارشان این است از روش ها «گازنبری» اجتناب شود، رویه ها به روز و اصلاح گردند و راه های آزموده شده و بدون نتیجه، دوباره به کار گرفته نشود.

از دیدگاهی دیگر انتشار این خبر مبهم که وزرای دولت که عضو کارگروه هستند به فیلترینگ وی چت رای مثبت داده اند نشان می دهد برخلاف لبخندها و صحبت های روکش شده رسانه ای، آنها به دلیل فاصله نسلی شان چندان درک و شناختی از فضای مجازی، ابزارها و فرهنگ اینترنت ندارند.این رای مثبت در حالی داده شده که حسن روحانی رییس جمهور که همزمان ریاست شورای عالی امنیت ملی، انقلاب فرهنگی و فضای مجازی ا برعهده دارد در گفت و گو با شبکه تلویزیونی خارجی درباره اینترنت گفته بود: «ما خواهان آن هستیم که مردم در زندگی خصوصی خود کاملا آزاد باشند. در دنیای کنونی، دسترسی آزاد به اطلاعات و آزادی گفتگو و اندیشه، حق همه و از جمله مردم ایران است.»

خوب است مسئولین دولتی که اکثریت اعضای کارگروه تعیین مصادیق را تشکیل می دهند به این سئوال پاسخ دهند که تداوم فیلترینگ ابزارهای اینترنتی نافی دیدگاه ها و نظرات روشن و صریح رییس جمهور نیست؟ آیا وزیران همگام با نظر رییس جمهور به فیلترینگ این ابزارها رای مثبت داده اند؟ یا این که نظرات رسانه ای با دستورات اجرایی متفاوت است. این حق مردم است که به دانند مبنای تصمیم و عمل مسئولان دولتی چیست؟
به نظر بسیار روشن است که تدام این روش ها نه تنها موثر نیست بلکه عین بی «تدبیری» و گامی است «امید» سوز.