دل های خون و دیده های داغ دیده

دوست عزیز و گران قدری  برایم نقدی نوشت در باب پاسخی که به نامه احمد توکلی داده بودم. من هم به رسم ادب نکاتی را قلمی کردم و برایشان فرستادم. بد ندیدم هر دو نامه را اینجا بگذارم.

سلام برادر صادق

من نوشته های شما وسایر مطالب ارسالی را خواندم من بنا به دلایلی به فرد دیگری رای دادم لذا از موضع طرفداری ازاین انتخاب نمی نویسم وبه خیلی چیزها انتقاد دارم اما میبینم که شما  بر خلاف ظاهر نوشته ها به همان راهی میروید که علیه ان می نویسید. شما چرا تصور می کنید ارزش اراء  باهم متفاوت است ورای یک دانشجو یا حتی یک استاد یا یک شهروند پایتخت نشین از رای یک روستایی یا یک کاسب یا یک فرد شهرستانی برتر وداری ارزش بیشتری است یا اینکه پایتخت نشین ها و بالا نشین ها بیشتر میفهمند. ایا تصور میکنید در روستاها یا شهرستانها و پایین شهرها که اعتراضی نمی کنند چیزی نمی فهمند یا اینکه همه انها تطمیع شده اند. اینکه هرکس انچه راکه خود می پسندد حق بداند عین دیکتاتوری وظلم است. کسی منکر تخلف انتخاباتی نیست ولی واقعیت این است که ۳۹میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند واکثریت انها بنا به دلایلی که برای هرفرد محترم است به رییس فعلی رای دادند و دیدید که به دعوت خلاف قاعده اقای موسوی  تنها طرفداران تهرانی و تعداد بسیار اندکی در برخی شهرستانها پاسخ مثبت دادند. ایا منطقی بود که نظام به در خواست بدعت ابطال انتخابات  یک بیستم  از شرکت کنندگان در انتخابات تن میداد. چه کسی تضمین می کرد که با فرض برگزاری انتخابات مجدد کسان دیگری خواستار ابطال مجدد ان نشوند. بیشتر از ۷۰در صد رای دهندگان به اقای موسوی که خیل عظیمی از انها از معتقدان به انقلاب و امام و  رهبری بودند به این درخواست غیر منطقی پاسخ ندادند انها اقای موسوی را در چارچوب انقلاب ونظام می پسندیدند وبسیاری از دوستان من از این قبیلند و در مقابل جریانی می خواست اورا در تقابل با انقلاب قرار دهد کما اینکه هم اکنون به وضوح قابل مشاهده است در خارج از کشور دستبندهای سبز بر دست کسانی است که یک روز انقلاب اسلامی و میرحسین موسوی را تحمل نمی کنند من قبلا میر حسین را به لحاظ سوابق انقلابی و هم نفس بودن با امام دوست داشتم ولی فکر نمیکردم با بی بصیرتی و بی صبری در دام جنگ روانی رقیب انتخاباتی واز سوی دیگر دشمنان دوست نما بیافتد
با عرض پوزش از اطاله کلاما

سلام حاجی
مخلصم

نمی دانم چه طور احساس کردید که من بین آرا تفاوتی قایل هستم و خدای ناکرده آرای شهرنشینان مرفه را بر سایرین ترجیح می دهم به واقع آن چیز که به نظر جوان کم تجربه ای چون من می رسد این است که جریانی در حال قدرت گرفتن است که نمی خواهد عقلای جمهوری اسلامی و بزرگان انقلاب میانه کار را بگیرند. این جریان همانی است که با زیر پا گذاشتن اخلاق اسلامی روزی به سایرین تهمت و افترا می زند و روز دیگر در صدد است هاشمی را به سرنوشت منتظری دچار کند (هم شما و هم می دانیم چه فشار به رهبری آوردند تا هاشمی را منزوی کند) و از سوی دیگربا تحریک مردم و برخی افراد نظیر شیخ کروبی، هر روز بر کوس هیجان ملت بکوبند. این جریان آن قدر تند می شوند که صدای رهبری را هم در چندین مورد به صورت بلند در می آورند: فاجعه کهریزک، بحث هتک حرمت اشخاص در دادگاه ها.
این همان جریانی است که به رییس قوه قضاییه ای ایران اجازه دخالت در امور را نداد. این همان جریانی است که مافوق همه ی قانون ها عمل کرد. این همان جریانی است که با پیش فرض به همه اتهام می زند، به همه افترا زد بی آن که نگران بازخواستی باشد از حسن خمینی تا پسر شهید مظلوم دکتر بهشتی که مثل اینان فکر نمی کردند.
برادر من می گویم به برکت خون شهدا و مجاهدت چون شمایانی، این جریان که به قول قالیباف اصلا در جنگ نبود و امروز مدعی بهترین روایت از جنگ است و به قول شاگردان امام، جریانی که در انقلاب همواره برای امام سنگ اندازی کرد و امروز می بینیم به راحتی از امام و اندیشه هایش و خانواده مکرمش با نام امام! می گذرد برای مردم رسوا می شود.
این جریان به دنبال محدود کردن حلقه یاران انقلاب است. این جریان مدعی است تنها و تنها راه و حقیقت انقلاب اسلامی این است که ما تبیین می کنیم. این جریان به دنبال محدود کردن یاران رهبری است. این خطر است برای جمهوری اسلامی. این خطر است برای امنیت ملی. این خطر است برای خون شهدایی چون اعضای خانواده ی من و شما و میلیون ها نفر از این ملت.

این ها حقیقت است . آن چه این روزها در ایران گذشت و به واقع تلخ بود نتیجه اشتباهاتی بود که این دوستان انجام دادند که متاسفانه نتیجه اش کم رمق شدن اعتبار نظام ما، میان مردم است و  اگر بحران ناکارامدی دولت خدای ناکرده افزایش یابد و تورم کمرشکن تر شود و طبقه مستضعف  بر نارضایتی اش افزوده، آن موقع شما بگو چه می شود.

برادرم ما هم مثل شما در این روزها، خون دل ها خورده ایم و داغ دل ها دیده ای .

یاد فیلم تاریخی آژانش شیشه ای به خیر، آنجایی که حاج کاظم رو به آدم امنیتی می کند و فریاد بر می آورد:  ضامن امنیت ملی برای من، امثال عباسه. اگر امنیت ملی اونها رو سی ان ان و  بی بی سن تعیین می کنه، پس هرکی قبله خودش رو بچسبه!
برای من و خیلی های دیگر ضامن امنیت ملی اسلام رحمانی، سیره و سلوک امام و راه شهدا است نه فیگورهای تبلیغاتی آقای رییس دولت

یاد می کنم از سخنان حضرت امام که زنگار زداید از دل های زنگ زده ی مان، باشد که پند گیریم: آنهایى که به اسم اسلام مشغول شده اند به تبلیغات، و به اسم اسلام مشغول شده اند به اعمال سرخودى، اینها کرمهایى هستند که باطن این نهضت را به فساد خواهند کشید.

و من نمى دانم باید چه بکنیم.این یک قدرت مرکزى مى خواهد.یک قدرت اجرایى مى خواهد که این اشخاص هر جا یک شلوغى کردند، اینها را بگیرند و محاکمه شان کنند، و جزایى اگر دارند به آنها بدهند.

سر خود همین طورى یک دسته اى، هر کس در هر جا، یک تفنگى داشته دست خودش گرفته ، و به اسم کمیته و به اسم پاسدار و به اسم بسیج، هر که هر چه دلش مى خواهد، هر کارى دلش مى خواهد مى کند. با هر که بد است مى ریزند منزلش بازرسى مى کنند.با هر که یک غرضى دارند مى ریزند منزلش.خانه اش را غارت مى کنند.

و این یک خطر بزرگى است که براى اسلام در زمان ما پیش آمده ، و شاید خطرش بیشتر از خطرى باشد که اسلام از رژیم سابق داشت.

تمام ضوابط را به هم ریخته اند.هر چه ضابطه اسلامى باشد عمل به آن نمى شود. به اسم اسلام، اسلام را دارند از بین مى برند.اشخاصى نفوذ کرده اند در همه جا.به اسم اسلام، اسلام را مى پوسانند.اسلام را مى کوبند.
جاهل متنسک از آنهایى است که پیغمبر فرموده است که : دو طایفه هستند که کمر مرا مى شکنند: یکیشان عالم متهتک است، یکیشان جاهل متنسک است.جاهل مقدس ماب کمر پیغمبر را مى شکند.جاهلى که نداند قانون اسلام چیست و پیش خود به اسم اسلام برود به خیال خودش خدمت مى کند.این از آنهایى است که پیغمبر فرموده است که کمر مرا مى شکند: قصم ظهرى الرجلان، عالم متهتک و جاهل متنسک

والسلام علی من اتبع الهدی
برادر کوچکتر شما
صادق

دسته‌هادسته‌بندی نشده