کجایید ای شهیدان خدایی

امسال بیش از هر زمان دیگری یاد این شعر مولانا و آواز مسحور کننده بیژن کامکار بودم.

کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده​تر ز مرغان هوایی
کجایید ای شهان آسمانی
بدانسته فلک را درگشایی
کجایید ای ز جان و جا رهیده
کسی مر عقل را گوید کجایی
کجایید ای در زندان شکسته
بداده وام داران را رهایی
کجایید ای در مخزن گشاده
کجایید ای نوای بی​نوایی
درین بحرید کین عالم کف اوست
زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت های عالم
زکف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد زن نقش سخن شد
بهل نقش و به دل رو گر زمانی
برآی ای شمس تبریزی ز مشرق
که اصل اصل هر ضیایی

دانلود تصنیف کجایید ای شهیدان خدایی اثر بیژن کامکار با کیفیت بالا

حکایت تلخ جاسوس نمایان و عزت مندی در ایران

این یادداشت را برای یکی از روزنامه ها نوشته بودم که دیر شد و به چاپ نرسید: سارا شورد آزاد شد؛ خبری که  شنیدنش برای مخاطبان ایرانی عادی شده و بخشی است از  از سناریوهای تبلیغاتی که هزینه اش از عزت و حکمت نظام پرداخت می شود و از زمان ورود ملوانان متجاوز انگلیسی به آب های سرزمینی ایران در خاطره جمعی ایرانیان جای خود را پیدا کرده است.
هنگامه ای به پا خواست و موج پیغام ها به حرکت درافتاد و سپس تهدیدها. اما آنچه در پایان برای دستگاه دیپلماسی ایران به دست آمد تبلیغ چند دست کت و شلوار و مانتو و روسری ایرانی دوز بود و بزرگداشت عید پسح!
این بار اما بخت یار جاسوسان یا جاسوس نمایان آمریکایی شده است تا مورد مهرورزی قرار گیرند. سارا شورد ، شِین بائر  و  جاش فَتال  سه جوان کوهنورد آمریکایی که ۸ مرداد ۱۳۸۸ در مرز غربی ایران و در ارتفاعات مشترک با عراق دستگیر شدند بارها از سوی نهادهای امنیتی دولت ایران به ویژه وزیر اطلاعات متهم به جاسوسی شدند و گفته شد اسناد و مدارک معتبر در این خصوص وجود دارد.
این بار نیز نامه ها و پیام های پیدا و پنهان رد و بدل شد  و میانجی خارجی وساطتت کرد تا مادر این ۳ جوان به ایران آمدند و چند روزی مهمان هتل استقلال بودند دیداری با فرزندانشان تازه کردند؛ به ناگاه اکنون در حالی که چند روزی به سفر سالانه محمود احمدی نژاد رییس جمهور ایران به اجلاس سازمان ملل مانده است بار دیگر این جاسوسان یا جاسوس نمایان مورد مهرورزی قرار گرفتند.
قرعه سارا شورد از آن دو دیگر بهتر بود که سه شنبه ۲۳ شهریورماه، بدون تودیع وثیقه از سوی آمریکا به دست دادستان تهران آزاد و تحویل سفارت سوئیس شد.
از سوی دیگر یکی از تلخ ترین بخش های این آزاد سازی ها زمانی است که متهمان متجاوزنما و جاسوس نما که مورد مهرورزی ایران قرار گرفته اند، وارد کشور خود می شوند و از رنج های دوران زندان داستان سرایی می کنند.
فی ترنی آن ملوان زن انگلیسی در اولین مصاحبه پس از آزادی ادعا کرد از مرگ و تجاوز در زمان بازداشت خود هراسان بوده است. ایرانیان به من گفته بودند که اگر آنچه را که می‌خواهند نگویم به هفت سال حبس در ایران به جرم جاسوسی محکوم خواهم شد.  ترنی همچنین افزود:«یک روز صبح صدای چوب و اره و میخ را نزدیک سلولم شنیدم و صدای زنی که داشت مرا با متر اندازه می‌گرفت! متقاعد شدم که آنها در حال ساخت تابوتم هستند. »
رکسانا صابری خبرنگار جاسوس نمایی که به ۸ سال زندان محکوم شده بود نیز بعد از آزادی و در بدو ورود به آمریکا گفت در روزهای اول بازداشت از اول صبح تا دیروقت ۴ مأمور او را بازجویی و تهدید می‌کرده‌اند. صابری افزود که در این دوره زیر فشارهای شدید روانی و روحی قرار داشته، ولی مورد شکنجه جسمی قرار نگرفته است. وی روزهای حضور در بند انفرادی را سخت‌ترین ایام بازداشت توصیف کرد.

مرور این اتفاقات و حوادث تقریبا مشابه چند سئوال و چالش جدی را به ذهن مخاطب ایرانی متبادر می کند که بالاخره آن ملوانان انگلیسی متجاوز بودند؟ آیا رکسانا صابری جاسوس بود؟ این سه کوهنورد آمریکایی جاسوس هستند؟ یا این که ملوانان، متجاوز نما و ما بقی جاسوس نمایانی بیش  نبودند.  و آیا اصولا باید با متجاوزان و جاسوسان رفتاری عطوفت آمیز و مهرورزانه داشته باشیم و در مقابل منتقدین خیرخواه داخلی خشن و تند خو؟
بر راستی نقش قوه قضاییه در تدبیر این وقایع تلخ چیست؟ مبنای حبس های طویل المدت برای این متهمان و آزادی های بعد از دادگاه تجدید نظر چیست؟ و چرا قوه قضائیه که مبنایش باید بر اساس حق و عدالت باشد این چنین تحت تاثیر مقامات و فضای سیاسی قرار می گیرد.
حکایت این جاسوس نمایان و آن متجاوز نمایان با عزت و غرور ملی بسیار دردناک شبیه به این حکایت معروف  است که از یخ فروشی پرسیدند، فروختی؟ گفت: نخریدند، آب شد و رفت!

زائری: اتفاق‌هایی که امروز در بعضی از وبلاگ‌ها و سایت‌ها دیده می‌شود، مصداق حرمت است

سردبیر سابق روزنامه همشهری با اشاره به «چارچوب‌های اخلاقی خاص در اسلام» گفت به عقیده وی، اتفاق‌هایی که امروز در بعضی از وبلاگ‌ها و سایت‌ها دیده می‌شود، «مصداق حرمت است.»

به گزارش «فردا»، حجت‌الاسلام محمدرضا زائری از وبلاگ‌نویسان مشهور ایرانی و صاحب‌نظر در حوزه رسانه در مورد اخلاق وبلاگ‌نویسی گفت: آیا می‌توانیم به کسی که مثلا به زعم شخص من ضد ولایت فقیه است ناسزا بگوییم؟ او را به حیوانی تشبیه کنیم؟ تعالیم اخلاقی و دینی به ما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. اتفاقا از ما انتظار می‌رود جلوه‌ای از تعالیم دین را استفاده کنیم که سرشار از التزام‌های اخلاقی و رفتار پسندیده باشد.

این وبلاگ‌نویس گفت «کجای دین آمده است که برای مقابله با حرام و باطل، از حرام و باطل باید استفاده کرد؟»

وی افزود اگر واقعا قبول داریم یک کارهایی حرام است، نمی‌توانیم تعارف کنیم و در حرام و حلال خدا شوخی کنیم. برخی آقایان متوجه نیستند که با ترویج چنین تفکری، کجا را دارند سست می‌کنند. ما اتفاقا می‌خواهیم بگوییم بچه بسیجی حزب‌اللهی حتی حاضر است خودش کشته شود، اما مرتکب حرام نشود.

وی با اشاره به تعلق خود به جریان حامی ولایت افزود: به هر حال کسانی که در فضای مجازی، نوشته من را می‌خوانند، انتظار دهان پاک‌تر و زبان پاک‌تر و قلم دقیق‌تر دارند. قلمی که اتهام ناروا نزند. ادامه خواندن “زائری: اتفاق‌هایی که امروز در بعضی از وبلاگ‌ها و سایت‌ها دیده می‌شود، مصداق حرمت است”

رافت اسلامی برای جاسوسان و متجاوزان، خشونت و بی مهری برای شهروندان

پرس تی وی، تلویزیون انگلیسی زبان ایران در خبری اعلام کرد: آزادی شورد در سایه رافت اسلامی. در لید این خبر چنین آمده است: دادستان تهران با اشاره آزادی تبعه زن امریکایی در قبال پرداخت وثیقه ۵۰۰ هزار دلاری، این تصمیم را در سایه رافت اسلامی دانست. سئوال اساسی این است که چرا همیشه رافت اسلامی شامل حال متجاوزان از نوع انگلیسی و جاسوسان از نوع آمریکایی(هاله اسفندیاری، رکسانا صابری و هم اکنون سارا شورد و آن دو آمریکایی دیگر) می شود؟ چرا در این سایه بلند رافت اسلامی جایی برای شهروندان مسلمان ایرانی وجود ندارد؟

از سوی دیگر در حالی که مسئولین امنیتی دولت احمدی نژاد، بارها این ۳ آمریکایی و آن ملوانان انگلیسی، رکسانا صابری و هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهان بگلو را جاسوس دانسته بودند حال که همگی آنان آزاده شده اند، بهتر است واژگان متجاوزنما و جاسوس نما نیز به فرهنگ و ادبیات سیاسی ایران وارد شوند.

حمله به خانه کروبی ؛‌ اقدام انقلابی یا آب به آسیاب دشمن ریختن؟!

عصرایران – در حالی که روز جمعه ، اخبار حضور میلیونی مردم ایران در راهپیمایی روز قدس ،‌مهم ترین خبر کشورمان بود که بازتاب های بین الملیی فراوانی هم داشت ،‌ تجمع عده ای در برابر خانه مهدی کروبی ،‌کاندیدای انتخابات گذشته ریاست جمهوری و حمله آنها به خانه وی ،‌ دستاویز مناسبی برای رسانه های بیگانه بود که با کمرنگ کردن اخبار مربوط به راهپیمایی روز قدس ،‌ رویداد یکی از کوچه های شمالی تهران را در صدر اخبار خویش قرار دهند و سپاسگزار مهاجمانی باشند که برایشان خوراک خبری مهیجی فراهم آوردند ؛‌به ویژه آن که این تجمع و درگیری ،‌به تیراندازی و مجروح شدن چند نفر هم منجر شد و البته بین رسانه های موافق و مخالف کروبی نیز دعوایی بر سر این که مقصر چه کسی بود و اول چه کسی شروع کرد ، آغاز شد!

این که در روز حادثه دقیقاً‌ چه رخ داد،‌ موضوع نوشتار حاضر نیست ؛‌ دفاع از کروبی یا نقد عملکرد وی در ماجراهای بعد از انتخابات نیز ،‌ دغدغه این مکتوب نیست ،‌ چه آن که هر کسی و از جمله کروبی ،‌خود باید پاسخگوی رفتارهایش باشد.

آنچه باعث شد این چند سطر از سر دلسوزی برای جامعه و نظام و انقلاب به رشته تحریر درآید ،‌موضوعی به نام قانونگرایی است که گویا به یک شوخی تکراری تبدیل شده است و تعریف عده ای از قانون ،‌ دقیقاً‌ همان چیزی است که در مخیله آنها می گذرد و نه چیز دیگر!

واقعاً‌ جای درد و تأسف است که بعد از سه دهه که از انقلاب اسلامی و استقرار حکومت قانون در کشور گذشته است ،‌ مجبور هستیم در باب بدیهیاتی مانند اهمیت قانون و این که اجرای آن ،‌برای جامعه مفید است و نباید آن را نقض کرد و … سخن بگوییم.

در موضوع مورد بحث نیز حتی اگر از منظر کسانی که شخصی به نام مهدی کروبی را “فتنه گر و خائن و عامل دست موساد و …” می دانند به ماجرا نگاه کنیم ،‌ نمی توانیم بپذیریم که عده ای فراتر از قانون ،‌بدون مجوز از وزارت کشور در مقابل خانه یک شهروند ( حتی یک شهروند بد!) تجمع کرده ،‌سنگ پرانده و بر دیوارهایش شعار نوشته و این اقدام را چندین شب ادامه داده اند.

حتی اگر کروبی مجرم باشد ،‌این وظیفه دستگاه های امنیتی و قضایی است که با او برخورد کنند ،‌نه وظیفه اشخاص دیگر.
اگر قرار باشد هر کسی بخواهد با هر کسی که مشکل دارد ،‌شخصاً‌برخورد و تسویه حساب نماید که باید در دستگاه قضایی را تخته کرد و پلیس را منحل نمود و به جامعه ای بدوی و متوحش تبدیل شد و فرهنگ ایرانی – اسلامی را به موزه سپرد!

گذشته از این ها ،‌ متاسفانه افرادی که چنین اقداماتی را شکل می دهند ،‌داعیه پیروی از ولایت را دارند و این خود ،‌بزرگ ترین جفا به ولایت است.

مزید یادآوری اینان ،‌ به سخنان رهبر معظم انقلاب اشاره می کنیم که در ۱۹ دی سال گذشته در جمع مردم قم بیان داشتند و رسماً‌،‌علناً‌ ،‌صراحتاً‌ و با بیانی بلیغ و به زبان فارسی ،‌هر گونه اقدام فراقانونی و خودسری را منع کردند ؛ عین سخن ایشان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری چنین است:

« می خواهم عرض بکنم جوانهاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویه‌‌‌اى، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند – میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه می کنند، هر روز مى آورند، من نگاه میکنم – مى بینم همین طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله میکنند که چرا فلانى صبر میکند؟ چرا فلانى ملاحظه میکند؟
من عرض میکنم؛ در شرائطى که دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و میخواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد.

دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب میکند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى».
بله، یک عده‌‌‌‌اى دشمنى میکنند، یک عده‌‌‌‌اى خباثت به خرج میدهند، یک عده اى از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانى میکنند – اینها هست – اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بى‌‌‌‌گناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد.

من برحذر میدارم جوانهاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون. » (لینک منبع)

حال این سوال مطرح است که با این دستور ولی فقیه ،‌ کسی که خود را مطیع ولایت می داند ،‌ به خود اجازه می دهد که به هر دلیلی هم که باشد ،‌ به اقدامات خودسرانه و فراقانونی ادامه دهد؟
پاسخ قطعاً‌منفی است ،‌مگر آن که بپنداریم این افراد ،‌ در اظهار تبعیت از ولی فقیه ،‌ صداقت ندارند و از این که فرمان و توصیه و نصیحت رهبری بر زمین بماند ،‌ ناراحت نمی شوند.

آقایان بدانند مملکت قانون دارد ،‌سیستم اطلاعاتی و امنیتی دارد ،‌ دستگاه قضایی دارد و از این رو ،‌ علیرغم تصور بعضی ها با جنگل بسیار متفاوت است ؛ و نیز فراموش نکنند که سال گذشته ،‌بزرگترین ایرادی که بر همین کروبی و موسوی می گرفتند این بود که چرا در برابر قانون تمکین نمی کنند و می کوشند اعتراض خود به نتایج انتخابات را از راه های غیرقانونی و تجمعات و … پیگیری کنند. حال چگونه خود همان مسیر را می روند؟!
راستی آیا اینان می دانند که با حرکات خودسرانه اخیر خود ،‌ چقدر برای رسانه های بیگانه خبرسازی کرده و رسماً  آب به آسیاب آنها ریخته اند؟

آیا درک این نکته که « اگر همه چیز از مجرای قانونی پیش برود و دستور رهبری مبنی بر عدم خودسری رعایت شود جامعه بهتری خواهیم داشت» ، ‌آنقدر سخت است که هنوز که هنوز است باید شاهد چنین وقایعی باشیم؟

قتل علی المرتضى

نادى جبرائیل بین السماء و الأرض: تهدمت و الله أرکان الهدى، و انطمست و الله نجوم السماء و أعلام التقى، و انفصمت و الله العروه الوثقى، قتل ابن عم المصطفى، قتل الوصی المجتبى، قتل علی المرتضى.. قتل سید الأوصیاء .. قتله أشقى الأشقیاء

یادداشت: پیام های یک انتصاب

یادداشت منتشر شده در صفحه ۲ روزنامه خبر، چهارشنبه ۳ شهریور۱۳۸۹: محمود احمدی نژاد اسفندیار رحیم مشایی، حمید بقایی، محمدمهدی آخوندزاده و ابولفضل ظهره‌وند را با احکام جداگانه به عنوان نمایندگان ویژه رئیس جمهور در امور خاورمیانه، آسیا، دریای خزر و افغانستان منصوب کرد.

این انتصاب ها که مهمترین و راهبردی ترین آنها انتصاب اسفندیار رحیم مشایی به سمت نماینده ویژه رییس جمهور در حوزه خاورمیانه است نشان می دهد در درجه اول محمود احمدی نژاد اعتقادی به ساختار و وظایف وزارت امور خارجه ندارد و به عبارت دیگر این وزارت خانه نتوانسته است انتظارات (درست و یا نادرست) دولت نهم و دهم را برآورده سازد و احمدی نژاد سعی دارد با نگاه ستادی، اهداف خود را پیگری کند به ویژه آنجا که تنها در حکم مشایی تاکید می کند: «اتخاذ تدابیر هدفمند و هوشمندانه به منظور تعمیق روابط و گسترش همکاری‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی با کشورهای منطقه و ایجاد یا تقویت تشکل‌های منطقه‌ای، سلطه‌گران را در نابودی استعدادها و چپاول ثروت‌های مادی و معنوی خاورمیانه ناکام خواهد کرد.» در این موضوع البته بخت با وزارت امور خارجه یار بود که به سرنوشت سازمان برنامه و بودجه دچار نشد و تنها نظاره گر دو وزارت خانه است: وزارت خانه ی در سایه و وزارت خانه ی بی اقتدار.

اما مهمترین نکته این انتصاب ها به ویژه در حوزه خاورمیانه با پرونده های مهمی مانند عراق، لبنان و مقاومت اسلامی با پرونده های راهبردی و امنیتی خاص خود، این است که احمدی نژاد خواهان ورود در پرونده های فرا دولتی و حاکمیتی است.  واضح است که در حوزه های راهبردی کلان مانند امنیت و سیاست خارجی، سیاست گذاری با مقام معظم رهبری می باشد و اجرای این تدابیر و سیاست ها با دولت ها.  در این مجموعه از تدابیر، پرونده های مهمی همچون انرژی هسته ای، پیگیری روابط با برخی از همسایگان، حمایت از مقاومت اسلامی و ارتباط با آمریکا قرار دارد.

در همین چارچوب است که مقام معظم رهبری علاوه بر مجمع تشخیص مصلحت از مشاور ویژه خود دکتر علی اکبر ولایتی دیپلمات واقع گرای سال های جنگ و سازندگی و از مشورت نهادهایی همچون شورای سیاست خارجی با مسئولیت سید کمال خرازی نیز بهره می برند تا تصمیمی که گرفته می شود جامع، فرا-دولت و تضمین کننده منافع بلند مدت نظام باشد.

از سوی دیگر طبیعی است رییس جمهور پیش از صدور حکم و یا دستوری می بایست مقدمات آن را برنامه ریزی کند با این مبنا و تصمیم آیا ناکامی سیاسی امروز عراق که با گذشت بیش از  ۵ ماه از انتخابات نتوانسته اند دولت را مستقر کنند، نتیجه ورود تیم رییس جمهور در پرونده ی عراق است؟ در حالی که حمایت و پشتیبانی از مقاومت اسلامی متولیان خاص خود را در نظام دارد، ورود و موازی کاری دولت چه دستاوردی می تواند داشته باشد؟  آیا مسئولیت بعدی مشایی، مذاکره کننده ارشدی هسته ای و یا نماینده ویژه رییس جمهور در امور آمریکا  است؟

همان طور که در حکم مسولیت جدید مشایی از سوی رییس جمهور تاکید شده است همه دستگاه‌ها و نهادهای مربوطه موظف شده اند در فرآیند طراحی و اجرای سیاست‌های راهبردی در خصوص منطقه خاورمیانه در هماهنگی کامل با نماینده ویژه عمل کنند. بر مبنای این حکم آیا نهادهای زیر نظر مقام معظم رهبری در اجرای برنامه های خود در حوزه خاورمیانه باید با اسفندیار رحیم مشایی هماهنگ باشند. اگر پرونده هایی که توسط نهادی فرادولتی پیگری می شوند  با سیاست دولت هماهنگ نبودند، دولت فعالیت آنان را مختل می کند؟

با تامل بیشتری می توان پاسخ ها را دریافت.

سه شنبه ۹ شهریور: بررسی آثار تفسیری امام موسی صدر با حضور دکتر دینانی و دکتر محقق داماد

آثار تفسیری امام‌ موسی صدر، روز سه‌شنبه نهم شهریور با حضور دکتر غلامحسین ابراهیمی‌دینانی و دکتر سیدمصطفی محقق‌داماد، در شهر کتاب مرکزی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

به گزارش مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، به تازگی مجموعه‌ پنج جلدی از آثار تفسیری امام موسی صدر منتشر شده که شامل «تاملی دیگر در قرآن و تفسیر»، «تفسیر سوره قدر»، «تفسیر سوره ناس و فلق» و «تفسیر سوره اخلاص» و «تفسیر سوره تکاثر» است.

نشست هفتگی شهرکتاب در روز سه‌شنبه ۹ شهریور ساعت ۱۶:۳۰ به بررسی آثار تفسیری امام‌ موسی صدر اختصاص دارد که با حضور دکتر غلامحسین ابراهیمی‌دینانی و دکترسیدمصطفی محقق‌داماد در مرکز فرهنگی شهرکتاب واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمد قصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم برگزار می‌شود.

پیام های انتصاب مشایی به عنوان نماینده ویژه احمدی نژاد در خاورمیانه

مراد و مرید

محمود احمدی نژاد مشایی، بقایی، آخوندزاده و ظهره‌وند را با احکام جداگانه به عنوان نمایندگان ویژه رئیس جمهور در امور خاورمیانه، آسیا، دریای خزر و افغانستان منصوب کرد.

این انتصاب ها که مهمترین و راهبردی ترینش حوزه خاورمیانه است نشان می دهد در درجه اول وی اعتقادی به ساختار و وظایف وزارت امور خارجه ندارد و به عبارت دیگر این وزارت خانه نتوانسته است انتظارات (درست و نادرست) دولت نهم و دهم را برآورده سازد.

اما پیام مهمتر این انتصاب ها به ویژه در حوزه خاورمیانه با پرونده های مهمی مانند عراق، لبنان و مقاومت اسلامی این است که آیا احمدی نژاد خواهان ورود در پرونده های فرا  دولتی است؟ پرونده هایی که سیاست گذاری آن با رهبری و به اصطلاح ملف الرئیسی است. آیا ناکامی سیاسی امروز عراق که با گذشت ۵ ماه نتوانسته اند دولت را مستقر کنند نتیجه این دخالت ها است؟

از سوی دیگر این انتصاب زمانی صورت گرفت که سیل انتقادات به جا و نابجا از مشایی و حمایت های احمدی نژاد از وی جاری است و این حکم نشان از حمایت تام و کامل و مردانه شخص احمدی نژاد از مشایی دارد و دهن کجی آشکاری به منتقدین. همان منتقدینی و مداحانی که سال پیش سینه چاکش بودند و امسال به وی می گویند: آقای احمدی نژاد! مشایی عورت توست! یا بپوشانش یا می بریمش!؟