بعد از روزنامه ایران؛ تخریب سید حسن خمینی توسط سایت احمد توکلی// سید حسن در نجف است نه در پاریس

در حالی که سید حسن خمینی برای یک فرصت مطالعاتی به نجف اشرف سفر کرده است، جریان اقتدارگرا این بار توسط سایت احمد توکلی به تخریب یادگار امام پرداخته است.

به گزارش بنیان  سایت اصولگرای  الف وابسته به احمد توکلی در خبری که پیشتر توسط بیت امام خمینی تکذیب شد، به تخریب سید حسن خمینی پرداخت و نوشت: بر خلاف انتشار خبر سفر حسن خمینی به پاریس به جهت عدم تمایل به شرکت در مراسم اعلام حکم تنفیذ رئیس جمهور، استراحت و تفریح به عنوان انگیزه اصلی این سفر همچون سال های گذشته عنوان شده است!

جریان اقتدارگرا، وقاحت را به آنجا رسانده که مدعی شده است: برآورد هزینه این قبیل مسافرت های مستمر به بیش از ده ها و حتی صدها میلیون تومان می رسد که در گذشته و به طور غالب تحت عناوین تحقیقاتی و پژوهشی صورت پذیرفته است.

با این حال یکی از نزدیکان سیدحسن خمینی به خبرنگار سایت بنیان گفت: ایشان برای یک فرصت مطالعاتی به نجف اشرف رفته اند.

این فضا سازی که با مطالب روزنامه دولتی ایران آغاز شده است سعی دارد تا با تحت فشار گذاشتن چهره های محبوب مردم برای احمدی نژاد مشروعیت! کسب کند.

حمید انصاری قائم مقام موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) با انتشار جوابیه خطاب به روزنامه ی ایران با عنوان «انتشار اخبار دروغ نسبت به یادگار حضرت امام در روزنامه دولتی ایران چرا؟!» تاکید کرده است: این اخبار کذب و جعلی، حلقه‌ای است از سناریوی جدید نسبت به سرمایه‌های انقلاب و یادگاران امام عزیز.

متن کامل جوابیه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خطاب به روزنامه هتاک دولت ایران و محفل ویژه ی آن در پی آمده است.

ادامه خواندن “بعد از روزنامه ایران؛ تخریب سید حسن خمینی توسط سایت احمد توکلی// سید حسن در نجف است نه در پاریس”

ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست

حسین فردوست در لباس نظامی
حسین فردوست در لباس نظامی

حوادث بعد از انتخابات فرصتی پدید آورده است تا با نگاهی جذاب تر به تاریخ معاصر به ویژه دوران پهلوی ها و پیروزی انقلاب اسلامی، دقت کنیم. برای این کار مطالعه خاطرات رجال سیاسی آن زمان، می تواند بستر اطلاعاتی خوبی برای مخاطب ایجاد کند، هرچند برای راستایی آزمایی، باید آنها را با منابع دیگر نیز تطبیق داد تا تصویر واقع بینانه تری به دست آید. بدون شک کتاب خاطرات ارتشبد حسین فردوست و اسدالله علم جز منابع خوب است.
انتشار کتاب خاطرات حسین فردوست واکنش های فروانی به همراه داشت. برخی آن را تحریف واقعیات و برخی نیز آن را همراه با حب و بغض دانسته اند. احسان نراقی در کتاب «آن حکایت ها» می گوید: فردوست با بزرگنمایی فساد دربار عملا بازجوهای خود را فریب داده است تا اطلاعات اصلی و جدی را مخفی کند. نراقی معتقد است این کتاب حول محور، مسائل جنسی و خصوص افراد و به خاطر خوشامد مسئولین انقلاب به بدگویی افراطی از آمریکا پرداخته است.
از اشکالات دیگری که احسان نراقی به کتاب فردوست گرفته این است که فردوست معدنی از تجارت اطلاعاتی است در حالی که بازجوی وی نهایتا جوانی بیست و چندساله. بدیهی است که این جوان اشرافی به تمامی مسائل حکومت و نظان پهلوی نداشته است. پس فردوست هرطور که خواسته است اظهارات خود را بیان کرده است بدون این که نگرانی از بابت تصدیق آن داشته باشد.

به هر حال با نگاهی به تاریخ حکمرانی پهلوی و مقایسه ی آن با دوران حاضر، متاسفانه شباهت های ماهوی وجود دارد که برخی از آنها که به عقل بنده رسیده است در پی می آید.
–    یکی از طرح هایی که محمدرضا پهلوی در ابتدای حکومتش تا اواسط دهه ۳۰ انجام داد، تقویت نیروهای شبهه نظامی بود. حسین فردوست دراین باره می نویسد: حزب آریا یک شاخه نظامی داشت. ارفع در منزل شخصی خود تعداد قابل ملاحظه ای از افسران ارشد را گرد می آورد و آنها را هدایت می کرد. گرداننده ی اصلی شاخه نظامی سرتیپ دیهیمی و مغز متفکر آن سرلشگر حسن اخوی بود.این حزب بنا به تصویت محمدرضا ایجاد شده بود. هدف این حزب این نبود که مثلا یک تظاهرات صد هزار نفری راه بیاندازد که البته می توانست چنین جمعیتی را با وسایل مختلف جمع کند، بلکه هدف حزب در اختیار گرفتن مشاغل حساس نظامی و غیر نظامی بود.

جاده یک طرفه ی استبداد
جاده یک طرفه ی استبداد

–    تاسیس و حمایت از احزاب وابسته به دربار از سال های ۱۳۲۰ تا سال های پایانی حکومت منفور پهلوی. از حزب سومکا، آریا، مردم ایران، اراده ملت، رستاخیر! . فردوست در این باره می نویسد: یکی از این احزاب که محمدرضا هزینه ی آن را تامین می کرد، حزب سومکا، سوسیالیسم ملی کارگران ایران، بود که توسط داوود مشی زاده راه انداخته شده بود. اعضای این حزب با مخالفین محمدرضا مبارزه می کردند، حتی مبارزات خیابانی سخت، آنها برای حمله به مخالفین چماق های مخصوص دسته کوتاه داشتند. به هزینه محمدرضا، آنها خانه ای اجاره کرده بودند و وسایل خانه هم توسط دربار تامین می شد. در این خانه آنها جلسات سخنرانی منظم داشتند و حملات خیابانی را طراحی می کردند. آنها خود را به شدت «شاه پرست» می خواندند … اعضای حزب اکثراً جوان و زیر ۲۰ سال سن داشتند و با اونیفورم به شکل واحد نظامی در خیابان ها دیده می شدند. .. تقلید از هیتلر هم علاقه شخصی منشی زاده بود و هم برای رعب و وحشت.
–    برخوردهای سطحی با مسئله فساد اداری. در حالی که بر همگان واضح بود که فساد اداری در ایران ناشی از تاثیرات حکومت استبدادی و ایلگارشی (فامیل سالاری) و رابطه سالاری است، محمدرضا پهلوی برای آرام کردن مردم، هویدا را قربانی کرد. مردم یادشان نرفته است که محمود احمدی نژاد چه در دوره قبل و چه در این دوره چگونه به سایر جریانات که وابسته به حاکمیت نیستند به عنوان مبارزه با فساد حمله کرد و برخلاف اخلاق اسلامی اتهاماتی بی پایه و اساس را در سطح ملی مطرح کرد.  فردوست در این باره می نویسد: از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ تنها در قسمت تحقیق بازرسی شاهنشاهی ۳۷۵۰ پرونده سوء استفاده کلان تشکیل شد که عموما به دادگستری ارجاع گردید. من هر ۲ ماه یک بار از طریق افسر دفتر ویژه که مسئول پرونده ها بود، پیشرفت کار را سئوال می کردم. اصلاً پیشرفتی وجود نداشت و صفر بود. همه پرونده ها طبق دستور شفاهی نخست وزیر به وزیر دادگستری بایگانی می شد و محمدرضا نیز به این امر اهمیت نمی داد و از نظر او بی ایراد بود.
–    یکی دیگر از شباهت های تلخ و دردناک رژیم منفور پهلوی با دوران حاضر، دموکراسی است. که آن رژیم منفور وقاحت را به عالی ترین درجه رسانده بود و برای تمامی انتخابات ها کمیته ای از هویدا، علم، رییس ساواک و فردوست تشکیل می داد تا صلاحیت و وفاداری کامل و تام آنها به مقام عظمای همایونی تایید شود. بعد در لیستی اسامی افراد، میزان آرا و یا پستی که باید اختصاص می یافت نوشته می شد. سپس به تایید محمدرضا می رسید و این افراد نماینده، سناتور و وزیر می شدند.
–    مسئله دموکراسی نیز از دیگر مسائلی است که رویکردهای مشابهی در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی به آن وجود داشته است. در آن دوران سرکوب و خشونت، محمدرضا پهلوی خطاب به خبرنگاران می گفت: مسئله ی حقوق بشر و دموکراسی در ایران متفاوت است و تعریف خود را داریم. ما در ایران نهایت دموکراسی را در عین رعایت حقوق بشر داریم!
متاسفانه به نظر می رسد به رغم تفاوت بنیادین فلسفه ی تشکیل جمهوری اسلامی  با سلطنت پهلوی در ظاهر هنوز رویکردهای مشابه با دوران ستم شاهی به شدت دنبال می شود.

وسیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون… و کسانى که ستم کرده‏اند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت

فرش قرمز استبداد، مانا نیستانی
فرش قرمز استبداد، مانا نیستانی
طراحی جلد فوق العاده ضعیف است
طراحی جلد فوق العاده ضعیف است

ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست

جلد اول: خاطرات حسین فردوست
ویراسته ی: عبدالله شهبازی
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
چاپ اول: ۱۳۶۹ چاپ بیست و ششم: ۱۳۸۷ تیراژ: ۲۱۰۰ نسخه
انتشارات اطلاعات

ظهور و سقوط سلطنت پهلوی

جلد دوم: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران
تالیف: عبدالله شهبازی
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
چاپ اول: ۱۳۶۹ چاپ بیست و ششم: ۱۳۸۷ تیراژ: ۲۱۰۰ نسخه
انتشارات اطلاعات
جلد دوم کتاب بیشتر به بیانیه ای سیاسی درباره رجال دوره ی معاصر است همچنین با بزرگ نمایی نقش دولت های خارجی، نقش بی تدبیری این رجال کمرنگ شده است.

احمدی نژاد: خودم نایب السلطنه و جامع الوزرا هستم، احتیاج به وزیر ندارم

نایب السطان و جوامع الوزار محمود احمدی نژاد

نایب السطان و جوامع الوزار محمود احمدی نژاد

در پی عزل صفارهرندی، محسنی اژه ای، سعیدی کیا لنکرانی و جهرمی احمدی نژاد اعلام کرد: در راستای اجرای منویات ملوکانه از این پس احتیاج به وزیر ندارم و تمام مسئولیت های وزرا را خود به اتفاق الهام انجام می دهم.

این عزل ها نشان داد همان طور که محمدرضا پهلوی را امثال علم و ایادی اداره می کردند، احمدی نژاد را رحیم مشایی اداره می کند و به عبارت ساده تر وی، راسپوتین! دولت های نورچشمی نهم و دهم است.

همچنین در جایی که رهبری به صراحت اعلام کردند از مشایی استفاده نشود، احمدی نژاد به وی پستی داد که بیش از معاون اول بر مسائل کشور احاطه دارد.

انتصاب جنجالی مشایی به سمت رییس دفتر رییس جمهور در حالی صورت گرفت که  با دهن کجی آشکار به فرامین رهبری،  تمامی وزرایی  هم که منتقد این اقدام احمدی نژاد بودند حذف شدند.

چه زود پیش بینی های هاشمی رفسنجانی در نامه ی تاریخی اش به رهبری به واقعیت پیوست: تهمت ها غیر مستقیم به شما اشاره دارد.

در میان سیاسون گفته می شود که بعد از نوشتن این نامه و دیدار هاشمی و رهبری، هاشمی گفته است: هرچه تلاش کردم رهبری را راضی کنم که شکست احمدی نژاد شکست شما نیست، موفق نشدم و چه پاسخ خوبی هاشمی از رهبری شنید: البته مواضع من به آقای احمدی نژاد نزدیک تر است.

نکانی درباره ی کشته شدن محسن روح الامین

سلام بر سرور آزادگان و آزادی خواهان

سلام بر سرور آزادگان و آزادی خواهان

ان الحیاه عقیده و الجهاد.. زندگی عقیده و جهاد در راه آن است… حضرت سید شهداء… تولد سرور آزادگان حضرت امام حسین مبارک… هیات عشاق الحسین، خیابان مفتح، پشت امجدیه، خیابان ملک الشعرا

با روح الامین ها از دوران تحصیل آشنا بودم. با حسن همکلاس و با محمد به واسطه محمد توکلی دوست بودم. حسن علایق سیاسی نداشت و اما محمد همچون پدرش به شدت راست بود اما در عین حال مزین به حسن اخلاق. در گذر سال ها، از دور از وی خبر داشتم تا این که روز گذشته خبر درگذشت برادر کوچکش را شنیدم. عجیب  است که این بار دست نوازش نیروهای امنیتی بر سر یکی از خودی ترین، نیروهای نظام فرود آمده بود.  ظاهراً بالاخره باید یک نفر از آقایان هم چنین هزینه ی تلخی می داد که متوجه شوند در این مدت مردم و خانواده های نگران بازداشت های فله ای اخیر چه کشیده اند و شکنجه ی مردم ساخته و پرداخته رسانه های بیگانه نیست:  محسن من که رفت، به فکر محسن های مردم باشید

با محمد روح الامین که از فعالین بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و مسجد جامع جمهوری است صحبت کردم گفت: فردا می خواهیم عزاداری کنیم اگر عده ای که ادعای رییس جمهور شدن دارند بگذارند. گفتم همیشه آنچه دوست می داریم اتفاق نمی افتد. بعد تر فکر کردم که پدر محسن روح الامین با خود چه می اندیشد: آیا پدر شهیدم؟ پسرم برای چه به شهادت رسید؟ چه کسی پسرم را شهید کرده است؟ به دستور چه کسی چنین شکنجه هایی صورت گرفته است؟  نمی دانم محمد روح الامین چگونه هضم می کند فعالیت های همرزمان بسیجی دیروز و قاتلان برادر را؟

در سایت ها می چرخیدم تا در سایت سراج میرادمادی نوشته سردار محترم و فرمانده  سپاه دوران امام راحل درباره این حادثه را خواندم که ظاهراً هیچ رسانه ای جرات انتشار آن را پیدا نکرده بود.

علت مرگ: شدت جراحات شکنجه

علت مرگ: شدت  شکنجه

نامه به غایت تلخ است و شرح ماوقع را به زبانی ساده گفته است: … راه افتادم و به پزشکی قانونی رفتم. مشخص شد که فرزندم را وقتیکه گرفته اند مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و او را مجروح کرده اند. جنازه اش را که دیدم متوجه شدم که دهانش را خرد کرده اند…نتوانسته اند، صداقت او را تحمل کنند و وی را به شدت، کتک زده و زیر شکنجه کشته اند. با عنایت مسؤولین، پرونده پزشکی او را مطالعه کردم، محل فوت او را لاک گرفته بودند. مشخص شد که بعد از مجروح شدن، به او نرسیده اند تا خون او عفونی شده و دچار تب شدید بالای ۴۰ درجه گردیده و از شدت تب، دچار بیماری مننژیت شده است. او را ساعت سه و نیم بعد از ظهر چهارشنبه به عنوان فرد مجهول الهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و صبح روز پنج شنبه جسد او را به سردخانه تحویل می دهند. آنها، پس از یک هفته، ما را در جریان قتل فرزندم، قرار دادند. برای تحویل جسد، از ما تعهد گرفتند که شکایتی از کسی نداریم

بخش عجیب دیگر نامه حسین اعلایی درباره کشته شدن محسن روح الامین آنجاست که از قول پدرش می گوید: بتدا اجازه تشییع جنازه در جلوی منزل نمی دادند و بهانه می آوردند که خانه شما، نزدیک دانشگاه تهران و محل برگزاری نماز جمعه است و ممکن است مردم به آن بپیوندند و مشکلاتی ایجاد شود، من گفتم که وقت برگزاری نماز جمعه هنگام ظهر است و ما صبح او را تشییع خواهیم کرد و وقت زیادی نخواهد گرفت و با نماز جمعه تداخل ندارد. بالاخره با تعهد من و آقای ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما که افراد زیادی مطلع نخواهند شد و افرادی هم که خواهند آمد همه طرفداران نظام هستند، با این شرط که تشییع در جلوی منزل زیاد طول نکشد و بجز لا اله الا الله شعار دیگری داده نشود، اجازه دادند تا مراسم تشییع برگزار شود…. مادرش از لحظه اول اطلاع از مرگ فرزند، فقط می گفت: محسن من که رفت، به فکر محسن های مردم باشید.

پدر محسن روح الامین به حسین اعلایی با گله چنین گفته است: امروز این چفیه را بر گردن چه کسانی انداخته اند. کسانی که کار آنها دستگیری و احیاناً کشتن مردم شده است. آیا ما از جمهوری اسلامی این وضع را می-خواستیم؟

ظاهراً شکنجه جوانان این سرزمین با چنان شدتی در حال افزایش است که باقری لنکرانی اعلام کرده: به خاطر مبارزه با بیماری های عفونی و مننژیت در زندانها، ظرف این چند روز، بیش از دو هزار آمپول پنی سیلین بسیار قوی و آمپولهای ضد مننژیت به زندان های تهران فرستاده ایم.

یکی از بخش های جالب وقایع نگاری پدر روح الامین آنجاست که تمام نهادها به وی جواب سربالا می دهند و در عین حال دلالی در ازای ۴ میلیون تومان پول می گوید که اخباری از فرزندش دارد. خبری که به وزیر اطلاعات منعکس شد ولی پیگری صورت نگرفت.

همان طور که بدیهی بود دامنه حوداث اخیر چنان گسترده است که با نه سخنرانی و بیانیه نه مشروعیت ایجاد می شود و نه می تواند جلوی تشکیک نیروهای انقلاب و تنهایی مسببان را گرفت.

متن کامل نامه حسین اعلایی درباره کشته شدن محسن روح الامین

ادامه خواندن “نکانی درباره ی کشته شدن محسن روح الامین”

عزم جدی جریان اقتدارگرا برای عبور از هاشمی رفسنجانی

مشخص است که پیام های جمهوری اسلامی و راهبردهای آن را باید از رسانه های وابسته به جربان اقتدارگرا درک کرد، به عبارت بهتر این برنامه ی اجرایی نظام  از جمع بندی  کیهان و خبرگزاری لجن پراکن فارس و وابستگان  به دست می آید.

بر این اساس و بعد از خطبه تاریخی هاشمی در نمازجمعه ۲۶ تیرماه و بازخوردهای آن مشخص شد که جریان اقتدارگرا سناریو خود را برای عبور از هاشمی و در حقیقت حذف تمام جریان های منتقد آغاز کرده است. شیخ محمد یزدی از چهره های شاخص این جریان در خطابه ای در خبرگزاری لجن پراکن فارس بعد از زیر سئوال بردن اولین دستاورد انقلاب اسلامی که حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است، گفت: در حکومت اسلامی مشروعیت و مقبولیت با یکدیگر متفاوت است و همراهی مردم، برای حکومت مشروعیت ایجاد نمی‌کند.

یزدی آشکارا با نادیده گرفتن این واقعیت که تولید کننده تردید در جامعه، بازیگر اصلی جریان اقتدارگرا،  محمود احمدی نژاد است که اتهاماتی را از دوران رهبری امام تا دوران هاشمی و خاتمی به نظام سیاسی ایران وارد کرده و تنها به دوران ابولحسن بنی صدر اشاره ننمود، گفت: ایشان در خطبه دوم موضوع بذر تردید افشاندن را مطرح کردند که باید از ایشان پرسید چه کسی برای اولین بار این بذر را در جامعه گسترش داد.

با صحبت های روز گذشته رهبری که جریان های سیاسی آن را بازخوردی به صحبت های هاشمی می دانند، و در کنار تحلیل های رسانه های دیکتاتور نژاد، کیهان و فارس و اظهارات نمایندگان ولی فقیه قطعی شده است که سناریو عبور از هاشمی در حال سیر مراحل خود است.

در چنین شرایطی دور از تصور نیست در جلسه داخلی مجلس خبرگان، انتخاباتی برگزار شود و منصوبان رهبری در سطح کشور که عضو خبرگان هستند رای به برکناری هاشمی دهند و یزدی یا هر مجری اوامر دیگری را به جای هاشمی معرفی کنند.

( به روز شده:  متن بیانیه تهیه شده توسط یزدی، جنتی و مصباح یزدی علیه هاشمی رفسنجانی که قرار است به امضای خبرگان برسد. )

به نظر می رسد جریان اقتدارگرا در حال محاسبه بازخوردهای حذف هاشمی از ساخت حکومت هستند تا بر این اساس گام نهایی این سناریو را بردارند.

جریان اقتدارگرا که تجربه آیت الله منتظری را مد نظر قرار داده است  آشکارا به  نکات زیر بی توجه اند:

اول. امام در ایران بعد از انقلاب یک رهبر فرهمند  کاریزماتیک بودند و اقبال مردم به معظم له غیر قابل تصور بود
دوم. رهبری جامعه بعد از دوره ی رهبر فرهمند، دوره رهبری منطق است و رهبر نماد عقلانیت جامعه است. در چنین وضعیتی اکثیریت مردم و نخبگان مناسبات خود با رهبری نظام را بر مبنای عقل تنظیم می کنند و واکنشی همسنگ فهم خود از واقعیت نشان می دهند.
سوم. شرایط امروز جامعه ی ایران اصلا قابل مقایسه با دوره حضرت امام نیست و مردم گروه های مرجع و مامن دیگری هم یافته اند. یادآوری درخواست ها و انتظارات زیاد مردم از علما و مراجع مستقل تقلید و واکنش های عمومی به حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه نشان گر این نکته است.
چهارم. رسانه ها. برخلاف دهه ی ۶۰ مردم دیگر به یک تلویزیون و ۲-۳ روزنامه توجه ندارند. به قول مهندس موسوی اکنون زمانه ای است که هر ایرانی یک رسانه است. پوشش سرکوب های اخیر و افشای خشونت ها و تیراندازی های وسیع صورت گرفته نشان می دهد که در این وضعیت این رسانه های جهانی هستند که محتاج محتوای تولید شده توسط شهروندان هستند. نمونه دیگر اطلاع رسانی راهپیمایی بزرگ دوشنبه ۲۵ تیرماه است که در حالی محقق شد که تمام وسایل ارتباطی از جمله اینترنت، موبایل و اس.ام اس قطع شده بود.
پنجم. قطبی شدن فضا. مدیریت اقتدارگریان جامعه را به اینجا رهنمون شده است که جریان اقتدارگرا به سرکردگی دولت مهروز در یک سو قرار گرفته و در سوی دیگر تعداد وسیعی از علما و نخبگان  دینی و سیاسی از اصولگرایانانی  از جنس محسن رضایی، لاریجانی و قالیباف و نخبگان اصلاح طلب و جریانان های غیر سیاسی و  کارگزاران اجرایی کشور  و دیگر سو طبقه حجیم متوسط شهری و مستضعفان که از طرح های اقتصادی دولت در تنگنا قرار می گیرند. این جبهه عظیم مردمی واکنش های غیرقابل تصوری دارد.

به هر روی مشخص است که در این وضعیت به محض جمع بندی بازخوردهای حذف هاشمی به عنوان نماد قدرتمند جریان منتقد از ساخت حکومت، گام نهایی برداشته می شود.

پی نوشت: چه بر سر این نظام چه آمده است که حذف مشایی از سمت‌های کلیدی و معاونت‌های رییس‌جمهور تصمیم استراتژیک آن است و احمدی نژاد اصرار بر ماندن و ابقای وی دارد. روزی در این نظام بر سر حقوق مردم بحث می شد و امروز از ماندن یا رفتن چنین آدمی.

ادامه خواندن “عزم جدی جریان اقتدارگرا برای عبور از هاشمی رفسنجانی”

خطبه ی هاشمی: مسکّن مردم، بی تاثیر در ساخت سیاسی

اول. شهادت حضرت امام کاظم تسلیت باد

معنی ساده ی این حدیث این است که خودت را با زور و قدرت در حکومت نگه ندار و به زور هم مردم را به بهشت رهنمون نساز

دوم. از زمانی که در مجتمع امام صادق دوره ی راهنمایی را  شروع کردم تا سال ها بعد هر هفته نماز جمعه می رفتم. حداقل ۳۵۰ جمعه ی بدون وقفه. بعدتر دیگر شرایط مانند قبل نبود! به هرحال این نماز، بعد از نماز بر پیکر مرحوم امام که در ایام کودکی و نوجوانی بود،  خاطره انگیز ترین نماز طول عمرم بود.

هاشمی در امسال چند واکنش تاریخی برای خود ثبت کرده است که مخاطب آن آقای خامنه ای بوده است: اول آن نامه ی تاریخی که با واکنش تاریخی تر رهبری مواجه شد و دیگری خطبه نماز جمعه ۲۶ تیر. اما این نماز جمعه چندین نکته داشت و مخاطبینی ویژه: وابستگان به رهبری : سپاه، بسیج، شورای نگهبان، نیروهای امنیتی، نیروهای لباس شخصی و صداوسیما

اشاره هوشمندانه به سال آخر حیات پیامبر اسلام و شرایط آن روز: پیغمبر اسلام بعد از غدیر به حضرت علی گفت که تو ولی این امت هستی. اگر دیدی این مردم راضی بودند و تو را قبول کردند و با اجماع و اکثریت آمدند، ‌شما بپذیر و متولی امر شو و اگر دیدی اختلاف کردند ولشان کن و بگذار هر کاری که می‌خواهند بکنند و خداوند برای تو راهی پیدا می‌کند که به اهدافت برسی. معنی ساده ی این حدیث این است که خودت را با زور و قدرت در حکومت نگه ندار و به زور هم مردم را به بهشت رهنمون نساز

تاکید بر این که علما و روحانیون قم با وضعیت حاکم، مخالف و منتقد هستند و باید نظر آنها تامین شود:  ما علما را نداریم؟ مراجع ما که همیشه پشتیبان و حقیقتا بدون توقع در حوزه‌های علمیه در خدمت بودند، چرا باید بعضی از آن‌ها برنجند؟ باید آن‌ها را کنار خودمان حفظ کنیم. باید به آن‌ها متکی باشیم.

تاکید بر وجود بحران جدی در ایران بعد از انتخابات:  مشکلی که می‌شود متاسفانه اسم بحران روی آن گذاشت

اعلام خطر جدی درباره تردید و عدم اعتماد بخشی وسیعی از مردم به نظام جمهوری اسلامی: دچار تردید شدیم. افرادی تردید کردند، تبلیغات نادرست و عمل نادرست صداوسیما باعث شد، بذل تردید در دل مردم به وجود بیاید که مثل خوره به جان ما افتاده است. ما تردید را بدترین مصیبت می‌دانیم.

مخاطب ویژه خطبه: وابستگان به رهبری بودند: سپاه، بسیج، شورای نگهبان، نیروهای امنیتی، نیروهای لباس شخصی، صداوسیما
مخاطب ویژه خطبه ی هاشمی : وابستگان به رهبری بودند: سپاه، بسیج، شورای نگهبان، نیروهای امنیتی، نیروهای لباس شخصی، صداوسیما

تاکید بر حقوق بازدداشت شدگان و آسیب دیدگان حوادث اخیر:  لازم نیست در این شرایط ما افرادی را به این نامی که الان است در زندان داشته باشیم. اجازه بدهیم این‌ها بیایند و به خانواده‌های‌شان برسند. نگذاریم به خاطر زندانی بودن یک عده دشمنان ما، ما را سرزنش و شماتت کنند. برای ما بخندند و برای ما نقشه بکشند. … با آسیب‌دیدگان حوادثی که اتفاق افتاده همدردی و دلجویی شود، آن‌هایی که عزادارند هم به آن‌ها تسلیت بدهیم و هم دل آن‌ها را دوباره به نظام نزدیک کنیم.

هرچند تعدادی از مردم انتظار داشتند آقای  هاشمی صحبت ها و انتقادات جدی تری به همه دامن زنندگان به حوداث اخیر وارد کند، اما در پایان مردم راضی از خطبه ها بودند. هرچند کسانی که آشنا تر به ادبیات ایشان هستند، این حجم نکات را بسیار قابل توجه و عمیق می دانند.

به نظر نمی رسد این صحبت ها، غیر از آرام کردن مردم در گروه های قدرتمند و اقتدارگرای ساخت سیاسی جمهوری اسلامی  (سپاه، بسیج، نیروهای امنیتی و رسانه هایشان) تاثیری داشته باشد. چرا که حتی بعد از صحبت های ۱۳ رجب رهبری هم تیترهای کیهان و خبرگزاری دست پرورده ی چریکی اش، فارس، تغییر نکرد. جالب است که در برنامه تلویزیونی سپاه هم حتی وقعی به این صحبت ها نشد و نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: برای فهمیدن فرق بین اصلاح طلب و اصولگرا باید تفاوت های اسلام علوی و اسلام اموی را شناخت.

پیشنهادهایی هم که هاشمی رفسنجانی بر زبان راند نیز چیز جز جمع بندی پیشنهادهای چند وقت اخیر نبود مگر این که طرح های دیگری در مذاکره با خبرگان و مجمع در حال بررسی باشد.

پیوندها: متن کامل خطبه های نماز جمعه ی هاشمی رفسنجانی عکس: حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در نماز جمعه شخصیت هایی که به نماز جمعه رفتند

گزارش تصویری از نماز جمعه ی ۲۶ تیرماه تهران:   مهر، حاشیه ایسنا فارس، حاشیه

سوم. بازتاب های نماز جمعه تاریخی هاشمی رفسنجانی

سانسور شدید خطبه های نماز جمعه در پخش تلویزیونی شبکه اول صداوسیما
تنظیم کودکانه و مغرضانه خبر و گزارش خبری پخش شده در شبکه های تلویزیون دولتی ایران: آیت الله هاشمی رفسنجانی با تاکید بر اینکه مسائلی که در این خطبه می گوید برداشت و دیدگاه فردی وی است!
تنظیم خبر و حاشیه سازی های تعجب برانگیز خبرگزاری لجن پراکن فارس
بازتاب های فراوان خطبه ها در رسانه های خارجی
حاشیه های جالب سایت آینده از نماز جمعه ی تهران، کامنت ها را حتما بخوانید
واکنش مردم به خطبه های نماز جمعه، کامنت ها را بخوانید

دیوار نوشته: احمدی نژاد باید از صفحه روزگار محو شود امام خمینی

اوایل تیرماه بود که به اتفاق جمعی ازعلما و فضلا ! برای حضور در مراسم سالگرد پدربزرگ امین بزرگی عازم چالوس شدیم. در فرصتی که مهیا شد کمی در شهر پیاده روی کردم که دیوار این دیوار نوشته را دیدم.

دیوار نوشته ای در شهر چالوس

توضیح ضروری:  بدیهی است هرگونه مسئولیت بر عهده دیوار نویس است

و انسانِ خالی همچنان می تاخت به سوی دروغ

یکی از مخاطبان رسانه ی صادق نوشته ای  با عنوان «خدا را پشت کدام آبشار دار زدند» درباره این روزهای جامعه ایرانی برایم ارسال کرده است  متن کامل آن در پی می آید. این نوشته ی شاعرانه ،  با اشاره به ارزش های فرهنگی و دینی جامعه ایرانی تلنگرهایی می زند به روح های پاک: ما دروغگویان، خائنان را شاید فراموش کنیم اما خس خس سینه ی پدران و برادران و مردانمان و بدن های تکه تکه ی جوانانمان را فراموش نخواهیم کرد… ما تو را،  شهرمان، خرمشهرمان و آبادانمان، هویزه مان را فراموش نخواهیم کرد…اگر چه روزی عالم نام ظالمان و فرومایه گان را مثل هزار بیچاره ی دیگر فراموش کند ، نام شریعتی و بهشتی و حسین علم الهدی و … ندا آقا سلطان ها را فراموش نمی کنیم

متن کامل این نوشته ی چنین است:

ادامه خواندن “و انسانِ خالی همچنان می تاخت به سوی دروغ”

آن چه علی (ع) نبود؟ // آیا سناریو سازان هم‌نظر رهبری اند؟

ولایت علی ابن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی
ولایت علی ابن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی

ایام ولادت حضرت امیر المومنین، علی علیه السلام بر شما مبارک.  حتما در این سال ها درباره آنچه علی (ع) بود زیاد شنیده اید. بهتر است بازخوانی کنیم آنچه را که علی (ع) نبود.

علی، به قدرت اصالت نداد و قائل به اصالت حق بود.
علی، حق را مبنای عمل قرار داد و رابطه با دیگران را بر مبنای حق تنظیم کرد و نه بر اساس میزان ارادت و نزدیکی به خود.
علی، در حالی که بر حق بود، قدرت را زمانی قبول کرد که مردم بر او وارد شدند و قدرت را به مردم تحمیل نکرد.
علی، هرگز برای مخالفانش پرونده سازی نکرد.
علی، هرگز مخالفان و منتقدانش را بر منبر مسجد  و دارالخلافه، متهم نکرد و موجبات توهینشان را فراهم نساخت.

خدا ما را رهرو، علی که سلام خدا بر او باد، قرار دهد. حضرت امیر، علی (ع) در سفارش های مهمی به رهبران و زمامداران  جامعه تاکید می کنند: از پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوستدار ستایش باشند، و کشوردارى آنان بر کبر و خودپسندى استوار باشد، … از گفتن حق، یا مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آنکه اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى دانم

آقایان شورای نگهبان! آلت دست بازیگران سیاسی نشوید! انجمن حجتیه‌ای ها همه چیزتان را نابود کرده‌اند

در وفای عشق تو، مشهور خوبانم چو شمع

سایت فیلتر شده ی آینده، نظرات و دستورات صریح امام به اعضای شورای نگهبان را منتشر کرده است. فقط رهبری چون امام خمینی، می توانست این گونه استوار به آقایان تذکر دهد، خطر انجمن حجتیه را عیان سازد و مهمتر این که چه افق بلندی را برای حفظ قانون و جایگاه شورا روشن کند درحالی که حضرات آقایان در شورا چشم ها و گوشهای خودرا بسته اند. شورای نگهبان با دبیری چند دهه ای احمد جنتی، نشان داد که بعد از امام، به اصول و تذکرات جدی ایشان پایبند نبوده است و از چارچوب فکری امام خمینی عدول کرده است: دیده می‌شود که بعضی از آقایان محترم در مسائلی وارد می‌شوند که موجب وهن شورای نگهبان است.  فقهای محترم باید توجه داشته باشند که نباید در مسائلی که مورد درگیری هست، وارد شوند. از باب مثال در شان شورای نگهبان و حتی خود حضرت آقای خزعلی نیست که به افراد مختلف تندی کند. این که دیگر روشن است که روی منبر و یا هر کجا حرام است به مسلمانی نسبت کمونیستی داد. بر فرض که ایشان بگوید من نسبت ندادم ولی این را که معترفند که گفته اند: می‌گویند آقای سلامتی کمونیست است…آیا شخصی که می آید نزد فقهای شورای نگهبان و می گوید: اگر گناهی هم کرده‌ام توبه می‌کنم، راه درستی را رفته است یا کسی که روی منبر این توبه را به عنوان ضعف یک نماینده نقل می‌کند؟ بحث بر سر خوبی و بدی نمایندگان و سایر افراد نیست، بحث بر سر راه گناه و کج رفتن است. همه باید توجه کنیم که آلت دست بازیگران سیاسی نشویم. باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگری که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشوند.

آیا سناریو سازان هم‌نظر رهبری اند؟

رهبری انقلاب امروز (۱۵ تیر، روز ولادت حضرت علی) ، بعد از مدت ها عتاب به معترضین انتخابات صحبت های منصفانه تری داشتند به ویژه آن جا که میان معترضین و دشمنان خط تمایزی کشیدند و سعی کردند همه را دوباره در خانواده انقلاب تعریف کنند.

میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در حال رای دادن
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، ۲۲ خرداد

ولی به نظرم جالب ترین بخش سخنرانی این باشد: گاهی ممکن است این رقابت داخل خانواده به عصبانیت هم کشیده شود اما این مسئله ربطی به بیگانگان ندارد… تصور نکنید که اگر شما از یک جریانی به خیال خود دفاع کردید و یا اسم برخی افراد را آوردید آن جریان به شما متمایل خواهد شد. ابداً چنین اتفاق نخواهد افتاد. این بخش از سخنان، بعد از گفت و گوی تلویزیونی علی لاریجانی، منطقی ترین صحبت سیاسی بعد از انتخابات است که از درون حاکمیت بیان می شود. فقط باید منتظر بود که برادر حسین شریعت مداری و اعاظم سناریو ساز از نوع رنگین و مخملین هم نظر رهبر انقلاب را دارند یا کماکان به دنبال اعتراف گیری، فیلم پرکنی و تدوین آنها، با شنودهای چهره های سیاسی هستند.

به واقع مردم و جناح های سیاسی ایران، هیچ احتیاجی به حمایت و دلسوزی دولت های غربی ندارند. حتی اگر این سخنان خیرخواهانه باشد، در ایران وارونه، همه چیز به پیچیده شدن ماجرا می انجامد نه حل شدن آن.  البته بدیهی است هر کشوری می تواند در هر موردی اظهار نظر کند دقیقا مثل فعالیت ها و رایزنی ها و نظرات  سیاسی ایران در عراق، لبنان، افغانستان و سایر کشورهای جهان، فقط در آن کشورها بعضا ظرفیت و آستانه تحمل به مراتب بیش است.

رسانه های ایرانی بعد از سانسور به دست رهبری می رسند!

بخش جالب دیگری از صحبت های رهبری آن جا بود که گفتند: معرفی مردم ایران در رسانه های امریکایی و اروپایی تحت سلطه صهیونیستها، به عنوان اغتشاش گر، اهانت به ملت است.  با این سخنان واضح، به نظر می رسد صداوسیمای جمهوری اسلامی و رسانه های دولتی به ویژه کیهان، ایران و جوان بعد از سانسوری ویژه به دست معظم له می رسد مگر این که رهبری این ها را رسانه های تحت سلطه آمریکا و صهیونیست ها بدانند. الله و اعلم

پی نوشت: کودتاچیان  نظامی هندوراس، رییس جمهوری قانونی آن کشور را تهدید به بازداشت کردند و وی را مسئول کشته شدن مردم دانستند. نمایندگان (وکیل الدوله ها) ی مجلس هشتم  و برخی مدیران نظامی- امنیتی هم طرحی آماده کردند تا مهندس موسوی به عنوان مسئول اعتراضات اخیر بازداشت شود. هرگونه همزاد پنداری با آن کودتاچیان  محکوم به حبس انفرادی است.