غدیریه

الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتى ورضیت لکم الإسلام دینا…عید غدیر، عید اثبات حقانیت علوی مبارک باد

– اگر با دید نشانه شناسی به رسانه های مکتوب و تلویزیون نگاه کنیم، شباهت های زیادی می بینیم. با این وصف هر کدام از بخش های خبری صدا و سیمای ایران نظیری در مطبوعات پیدا می کنند.
خبر ۱۴: روزنامه اطلاعات
خبر ۲۰:۳۰ :روزنامه کیهان با همان مشی لجن پراکن و سطحی نگر و تخریبی
خبر ۲۱: روزنامه رسمی
خبر ۲۲:۰۰ روزنامه همشهری
خبر ۲۰ شبکه ۶: روزنامه حوداث قدیم


– حرکت خبرنگار عراقی در پرتاب کفش به بوش، یکی از شاهکارهای عراقی ها بود و قطعاً بهترین خداحافظی در حق بوش. بلافاصله هم بازی کامپیوتری آن درآمد: شما هم امتحان کنید و به بوش کفش پرتاب کنید!


خاتمی: به ناقد به عنوان برانداز نگریسته نشود    متن کامل
– حضور خاتمی در دانشگاه تهران و استقبال جدی دانشجوبان، خواب دولتیان را سخت برهم می زند و آرامش را از آنان گرفته و موج تخریب ها علیه خاتمی و اصلاح طلبان را شدت می بخشد. اگر به پذیریم که دانشجویان بخش  از نخبگان کشور را تشکیل می دهند، طرفداری جنبش های دانشجویی غیر دولتی! از حرکت اصلاحی نشان می دهد که برخلاف تصورها، کماکان نخبگان ایرانی، طرفدار اصلاحات به روش و منش خاتمی هستند. البته نظام مدیریتی این دولت، در چرخش و اصلاح نگرش جامعه نخبه، بیشترین تاثیر را داشته است. ظاهراً همان هایی که با نیامدن به پای صندوق ها، موجبات حضور احمدی نژاد در راس کشور را فراهم کرده اند، به اشتباه تاریخی خود پی برده اند.
خبرگزاری عنادورز فارس هم هیچگاه عنادش را با حرکت اصلاحات پنهان نمی کند، حاشیه های جالبی از حضور خاتمی در دانشگاه تهران نقل کرده است: “خاتمی قهرمان، برای حفظ ایران، امید ملت بمان”، “ممد خاتمی تو پینه دوزی، مملکت پاره شد باید بدوزی”، “ممد خاتمی برگرد به پستت، محمود احمدی برگرد به پستت”، “دانشجو دانشجو اتحاد اتحاد، خاتمی خاتمی اعتماد اعتماد”، “خاتمی پاینده‌، رئیس‌جمهور آینده”، “خاتمی خاتمی به عهد خود وفا کن، احمدی احمدی مملکتو رها کن”، “آزادی اندیشه، بی خاتمی نمی‌شه” و “نصر من الله و فتح قریب، مرگ بر این دولت مردم فریب” سر می‌دادند.
گزارش تصویری از حضور خاتمی در میان دانشجویان: مهر فارس ایسنا ایلنا

ارتقاء تناسلی

این ره که می روی به ترکستان است
این ره که می روی به ترکستان است

چندی پیشتر گپ می زدم با یکی از کنسول های ایران، انتقاد می کردم که ما در زمان آقای خاتمی انتقادمان به وزارت خارجه این بود که کُندتر از حضرتش عمل می کند و در دوره رییس جمهور جدید، یارانش باز چنین انتقادی دارند، وارد می کنند و ما می گوییم کارشناسی هم در این دوران کمرنگ تر شد و می بینیم که وزارت خارجه، واقعاً در حد خدمات کنسولی فعال است و کمتر به امور با اهمیت تر علاقه و توجه نشان می دهد.
دوست کنسول ما، لبخندی زد و گفت: دلیل اش روشن است، نظام ارتقاء در وزارت خارجه، نظام ارتقاء تناسلی است. ملاک و معیار انتخاب سفیر و اعزام کارشناس به خارج از کشور، داماد فلان شخصیت شدن و برادر عروس فلانی شدن است.
جوابی داد بس کوبنده و قانع کننده!

:: خبر نیمه فوری: برادر آق مصطفای بهمن آبادی ملقب داماد الطیور، دوشنبه ای که می آید نزد آقای خاتمی، صیغه اش خوانده و ذبحش حلال می شود. پیشاپیش تبریک می گویم به هر دو طرف.

::عکس ویژه: فقط در تهران

 

مخاطب کیست؟

ما باید مردم را در سطح مطلوب و متوسط  تامین کنیم، نه یک زندگی ریاضت‌کشانه. ما امکان تامین مردم در حد متوسط را داریم، نه به عنوان صدقه‌خوری و گداپروری، بلکه باید انسان‌هایی بسازیم که روی پای خود درس بخوانند، کار کنند و خود را تامین کنند… ما نمی‌توانیم دگم و متحجر بمانیم. باید نیروهای عظیم به ویژه در بخش خصوصی و حتی در بخش دولتی را به حرکت درآوریم، اما می‌بینید که این امر چقدر در این چند سال محقق شده است…. بخشی از سخنان هاشمی رفسنجانی درهمایش بین المللی ایران ۱۴۰۴.

مخاطب این انتقادها، قطعاً ، ما مردم نیستیم چرا که با وجود داشتن چنین دغدغه هایی، کاری از دستمان بر نمی آید که بتوانیم روال را تصحیح کنیم و دلسوزیمان عملا بیفایده است.

مخاطب این سخنان و انتقادها کیست؟ این مخاطب قطعا در میان مدیران کنونی اجرایی نیستند چرا که آنها ارداتی به هاشمی ندارند و اعتنایی به وی نمی کنند.

مخاطب این پیام نخبگان سیاسی هم نیستند چرا که آنها خود به این امور واقف هستند، نخبگان اقتصادی، علمی و فرهنگی هم که هکذا!

این مخاطب حتماً در میان هیات دولت هم یافت نمی شود چون گوش و امیدی  برای شنیدن نیست!
شما بگویید مخاطب این انتقادها کیست؟

سلام بر امام مهربان

إِذا کَذَبَ الْوُلاهُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَهُ.
زمانى که حاکمان دروغ بگویند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار شود.
:: پیوند مرتبط: چهل حدیث رضوی

سقوط اخلاقی حاکمان

مسئله مدرک تقلبی و جعل عنوان کردان و پافشاری در ماندن بر مسند وزارت آنجا که چک های ۵۰ میلیون ریالی رشوه به نمایندگاه عیان گشت، پیامی در خود داشت بس بزرگ و خطرناک.

پیامی که با در کنار هم گذاشتن عوامفریبی ها و دروغ گویی و آمارهای ناروا، متبادر می شود چیزی نیست، جز سقوط اخلاقی حاکمان وقت.

مردم به یاد دارند که آقای جوادی آملی در واکنش به هاله نور گفت: دروغ نگویید حتی به بچه! حضرات دولتی گفتند: نه! نه! کدام هاله و کدام نور و کدام آیت الله و بعدها که مرحوم سایت  بازتاب فیلم آن را منتشر کرد گفتند: دروغ است و ساختگی!

سئوال  این است که اصول دولت اصولگرا چیست؟  و این اصول چه تفاوتی با ارزش های اخلاقی در ایران بعد از انقلاب دارد؟

برای این دولت، ارزش، حفظ دولت است به هر وسیله. چه آنجا که برای مخاطب طبقه روحانی از هاله نور و واقعه عاشورا مایه می گذارند، چه آنجا که برای حفظ حلقه خود، مدرک جعل می کنند، دروغ می گویند و آمار غلط می دهند و چه آنجا که از رهبری مایه می گذارند.

این موارد بی اخلاقی و بی اصولی بیش از هرچیز نشان دهنده خطر بزرگیست که جمهوری اسلامی را تهدید می کند؛ سقوط اخلاقی!

اگر حاکمان امروز بی اخلاقی ها مردمان غیر خودی را منتسب به خارج می کردند حال چه پاسخی به بداخلاقی های خود دارند؟
چه کسی می گوید:
که گرانی شده است!
دوره ی ارزانیست!!
چه شرافت ارزان! تن عریان ارزان!
آبرو قیمت یک تکه نان
و دورغ از همه چیز ارزان تر
وچه تخفیف بزرگی خورده،
قیمت هر انسان…
(sms از آق مصطفی)

—————-
خواندنی: خاطرات اولین روز زندان کرباسچی:پنج شنبه ۱۶/۲/۷۸ ، شهروند امروز: …آقای نوری گفت که در سالگرد رحلت امام خمینی قرار است بعد از ۳۶ سال خدمت به امام خمینی زندان بروم… اقتصاد زندان دست بچه‌های مرتبت با مؤتلفه است و مغازه‌ها به ریاست آقای رفیقدوست!

مجالس احساساتی

اول. وقایع اخیر نشان داد مجلس کماکان، نماد احساسات ملت است و نه نماد عقلگرایی.
نگاهی به رای اعتماد کردان با استناد به نقل قوی رییس دولت نهم از رهبری، طرح جدا سازی میراث فرهنگی از رییس جمهوری که بعداً رای نیاورد، جلسات مداوم با علی آبادی در خصوص نتایج ضعیف ورزش ایران در المپیک ۲۰۰۸ پکن که به ریاست وی بر کمیته انجامید و نمونه های متعدد دیگر، نشان می دهد مجالس در ایران بیشتر نمایانگر احساسات مردم هستند تا عقلگرایی.
جالب اینجاست که در تمام استیضاح های مجالس اخیر، هیچکدام دلایل فنی نداشته و همه برای دلایل سیاسی بوده است و نهایتاً هم با لابی های سیاسی رفع شده است حتی همین استیضاح کردان!
پیوند:: آقای کردان! ما چند بدهیم خادم ما نباشید؟!

دوم. هفته گذشته عروسی، یکی دیگر از سرسلسله زمان آبادی ها بود؛ محمد جواد! بعد از ۲-۳ ماه می دیدمش، با اراده ای زیاد وزن کم کرده بود که جای تقدیر داشت. زمان آبادی‌ها، غلامحسین، میثم، محمدجواد و کمی بعد تر ایلیا ، نیز یکی از سلسله های رسانه ای ایران هستند که شاید بعد از سلسله میرزاییان، دومین سلسله ورزش نویس مطبوعاتی باشند از نظر کثرت. امیدوارم که عروسی مبارکی باشد برای هر۲ نفرشان.  خانواده ی محمد یزدانی هم یکی دیگر از خاندان های رسانه ای است که این بار به صورت کاملا فامیل سالار، روزنامه عصر اقتصاد را می گردانند.
پیوند مرتبط

سوم. خدا محمد جواد ربیعی را بیامرزد. دیروز سالش در مسجد نور برگزار شد.

جهان سوم


قدیم تر فکر می کردم جهان سوم جایی است که زیرساخت های اصلی را ندارد ،  بعدتر فکر کردم چون ایران در حال بستر سازی است در کشور در حال توسعه زندگی می کنیم مخصوصا بعد از به نتیجه رسیدن طرح های دوره سازندگی و بینش بلند و جهان شمول خاتمی.
فکر می کردم در این کشور لا اقل بخشی از چالش های، به جهت بینش بلند مطرح می شود و چالش ها رنگ و بوی بلند نظری و جهان فهمی دارد.
اما روال کشور نشان داد که ایران کماکان در جهان سوم قراردارد، نه برای درآمد هنگفت نفتی و سرمایه های ذاتی که به جهت پرداختن و دامن زدن به مسائل پیش پا افتاده و حاکم شدن اندیشه سطحی در مملکت داری. یعنی در دهه سوم انقلاب اسلامی و بیست سال بعد از جنگ تحمیلی و زمامداری آقای خامنه ای کماکان دغدغه هرم سیاسی، دادن کوپن و پول نقد و مدرک جعلی و توهم ترور و توهم نقد و توهم رای و توهم عدالت و توهم تبصره ۱۳
و توهم مخالف و مشکل بازی فلان هنر پیشه در خارج از ایران و … است.
… افغانستان بودیم و پیش یکی از وزیران، گله می کرد از شالوار کابل (شهردار کابل) که کار نمی کند و نمی گذارد دیگران هم کار کنند گفتم چرا؟ گفت دوست ندارد کسی قوی تر از وی کار کند، خودش هم توان ندارد.

می گویند تقوا از تخصص لازم تر است، آن را می پذیرم. اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی تقوا است. شهید چمران

هویت جدید اعراب

چند وقتی است موج جدیدی از تبلیغات علیه تشیع با سخنان قرضاوی مفتی ساکن قطر شروع شده است و رسانه های غرض ورز نیز به انتشار آن پرداخته اند.
در اوج این رسانه ها، العربیه قرار دارد. رسانه ای که با سرمایه گذاری عربستان (مالک لعربیه  شاهزاده بن نایف – از برادران تنی فهد- صاحب مرکز رسانه ای خاورمیانه ) اداره می شود بیشترین حملات و تهمت ها را به ایران و تشیع وارد می کند که دلیل آن روشن است. حاکمان مرتجع و متحجر عرب، نمی خواهند واقعیت های روز جهان عرب و خاورمیانه را ببینند و باور کنند. همان حاکمانی که در اوج جنگ ۳۳ روزه لبنان به اسراییل کمک می کردند نمی توانند باور کنند که مقاومت چنین جانانه بایستد. حاکمانی که پیشتر زمانی با شنیدن صدای اسراییل به دنبال هر مفری می گشتند. از سوی دیگر واقعیت عراق و حضور قدرتمند مردم و شیعیان در ساخت سیاسی، به مذاق این حاکمان اصلا خوش نمی آید و با حمایت از گروه های ارهابی و تروریستی سعی در برهم زدن این ساختار دارند.

اما فراتر از همه اینها، این حاکمان چشم خود را بر روی واقعیت دیگری بسته اند و آن: هویت جدید است. هویتی که دیگر با کانال های رقص mbc و art تعریف نمی شود. هویتی که در آن ایستادگی و مقاومت ارزش است نه سرعت چرخش کمر در دقیقه! این واقعیتی است که حکام مترجع عرب نمی خواهند و برای همین به همه چیز دست می زنند تا آن را پنهان کنند. از اتهام ها و دروغ های قرضاوی و ایادی وهابیون تا حمله های سیاسی و مذاکره با اسراییل برای حمله مجدد به حزب الله، همه به این دلیل است که این هویت از بین برود که به یاری خدا، تقویت می شود.

پیوند مرتبط: خشم قرضاوی ناشی از تشیع پسر اوست انفجار در درمشق و اتهام های العربیه: … نتیجه ی بسط تشیع درسوریه