در پی عزل صفارهرندی، محسنی اژه ای، سعیدی کیا لنکرانی و جهرمی احمدی نژاد اعلام کرد: در راستای اجرای منویات ملوکانه از این پس احتیاج به وزیر ندارم و تمام مسئولیت های وزرا را خود به اتفاق الهام انجام می دهم.
این عزل ها نشان داد همان طور که محمدرضا پهلوی را امثال علم و ایادی اداره می کردند، احمدی نژاد را رحیم مشایی اداره می کند و به عبارت ساده تر وی، راسپوتین! دولت های نورچشمی نهم و دهم است.
همچنین در جایی که رهبری به صراحت اعلام کردند از مشایی استفاده نشود، احمدی نژاد به وی پستی داد که بیش از معاون اول بر مسائل کشور احاطه دارد.
انتصاب جنجالی مشایی به سمت رییس دفتر رییس جمهور در حالی صورت گرفت که با دهن کجی آشکار به فرامین رهبری، تمامی وزرایی هم که منتقد این اقدام احمدی نژاد بودند حذف شدند.
در میان سیاسون گفته می شود که بعد از نوشتن این نامه و دیدار هاشمی و رهبری، هاشمی گفته است: هرچه تلاش کردم رهبری را راضی کنم که شکست احمدی نژاد شکست شما نیست، موفق نشدم و چه پاسخ خوبی هاشمی از رهبری شنید: البته مواضع من به آقای احمدی نژاد نزدیک تر است.
ان الحیاه عقیده و الجهاد.. زندگی عقیده و جهاد در راه آن است… حضرت سید شهداء… تولد سرور آزادگان حضرت امام حسین مبارک… هیات عشاق الحسین، خیابان مفتح، پشت امجدیه، خیابان ملک الشعرا
با روح الامین ها از دوران تحصیل آشنا بودم. با حسن همکلاس و با محمد به واسطه محمد توکلی دوست بودم. حسن علایق سیاسی نداشت و اما محمد همچون پدرش به شدت راست بود اما در عین حال مزین به حسن اخلاق. در گذر سال ها، از دور از وی خبر داشتم تا این که روز گذشته خبر درگذشت برادر کوچکش را شنیدم. عجیب است که این بار دست نوازش نیروهای امنیتی بر سر یکی از خودی ترین، نیروهای نظام فرود آمده بود. ظاهراً بالاخره باید یک نفر از آقایان هم چنین هزینه ی تلخی می داد که متوجه شوند در این مدت مردم و خانواده های نگران بازداشت های فله ای اخیر چه کشیده اند و شکنجه ی مردم ساخته و پرداخته رسانه های بیگانه نیست: محسن من که رفت، به فکر محسن های مردم باشید
با محمد روح الامین که از فعالین بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و مسجد جامع جمهوری است صحبت کردم گفت: فردا می خواهیم عزاداری کنیم اگر عده ای که ادعای رییس جمهور شدن دارند بگذارند. گفتم همیشه آنچه دوست می داریم اتفاق نمی افتد. بعد تر فکر کردم که پدر محسن روح الامین با خود چه می اندیشد: آیا پدر شهیدم؟ پسرم برای چه به شهادت رسید؟ چه کسی پسرم را شهید کرده است؟ به دستور چه کسی چنین شکنجه هایی صورت گرفته است؟ نمی دانم محمد روح الامین چگونه هضم می کند فعالیت های همرزمان بسیجی دیروز و قاتلان برادر را؟
در سایت ها می چرخیدم تا در سایت سراج میرادمادی نوشته سردار محترم و فرمانده سپاه دوران امام راحل درباره این حادثه را خواندم که ظاهراً هیچ رسانه ای جرات انتشار آن را پیدا نکرده بود.
علت مرگ: شدت شکنجه
نامه به غایت تلخ است و شرح ماوقع را به زبانی ساده گفته است: … راه افتادم و به پزشکی قانونی رفتم. مشخص شد که فرزندم را وقتیکه گرفته اند مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و او را مجروح کرده اند. جنازه اش را که دیدم متوجه شدم که دهانش را خرد کرده اند…نتوانسته اند، صداقت او را تحمل کنند و وی را به شدت، کتک زده و زیر شکنجه کشته اند. با عنایت مسؤولین، پرونده پزشکی او را مطالعه کردم، محل فوت او را لاک گرفته بودند. مشخص شد که بعد از مجروح شدن، به او نرسیده اند تا خون او عفونی شده و دچار تب شدید بالای ۴۰ درجه گردیده و از شدت تب، دچار بیماری مننژیت شده است. او را ساعت سه و نیم بعد از ظهر چهارشنبه به عنوان فرد مجهول الهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و صبح روز پنج شنبه جسد او را به سردخانه تحویل می دهند. آنها، پس از یک هفته، ما را در جریان قتل فرزندم، قرار دادند. برای تحویل جسد، از ما تعهد گرفتند که شکایتی از کسی نداریم
بخش عجیب دیگر نامه حسین اعلایی درباره کشته شدن محسن روح الامین آنجاست که از قول پدرش می گوید: بتدا اجازه تشییع جنازه در جلوی منزل نمی دادند و بهانه می آوردند که خانه شما، نزدیک دانشگاه تهران و محل برگزاری نماز جمعه است و ممکن است مردم به آن بپیوندند و مشکلاتی ایجاد شود، من گفتم که وقت برگزاری نماز جمعه هنگام ظهر است و ما صبح او را تشییع خواهیم کرد و وقت زیادی نخواهد گرفت و با نماز جمعه تداخل ندارد. بالاخره با تعهد من و آقای ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما که افراد زیادی مطلع نخواهند شد و افرادی هم که خواهند آمد همه طرفداران نظام هستند، با این شرط که تشییع در جلوی منزل زیاد طول نکشد و بجز لا اله الا الله شعار دیگری داده نشود، اجازه دادند تا مراسم تشییع برگزار شود…. مادرش از لحظه اول اطلاع از مرگ فرزند، فقط می گفت: محسن من که رفت، به فکر محسن های مردم باشید.
پدر محسن روح الامین به حسین اعلایی با گله چنین گفته است: امروز این چفیه را بر گردن چه کسانی انداخته اند. کسانی که کار آنها دستگیری و احیاناً کشتن مردم شده است. آیا ما از جمهوری اسلامی این وضع را می-خواستیم؟
ظاهراً شکنجه جوانان این سرزمین با چنان شدتی در حال افزایش است که باقری لنکرانی اعلام کرده: به خاطر مبارزه با بیماری های عفونی و مننژیت در زندانها، ظرف این چند روز، بیش از دو هزار آمپول پنی سیلین بسیار قوی و آمپولهای ضد مننژیت به زندان های تهران فرستاده ایم.
یکی از بخش های جالب وقایع نگاری پدر روح الامین آنجاست که تمام نهادها به وی جواب سربالا می دهند و در عین حال دلالی در ازای ۴ میلیون تومان پول می گوید که اخباری از فرزندش دارد. خبری که به وزیر اطلاعات منعکس شد ولی پیگری صورت نگرفت.
همان طور که بدیهی بود دامنه حوداث اخیر چنان گسترده است که با نه سخنرانی و بیانیه نه مشروعیت ایجاد می شود و نه می تواند جلوی تشکیک نیروهای انقلاب و تنهایی مسببان را گرفت.
متن کامل نامه حسین اعلایی درباره کشته شدن محسن روح الامین
مشخص است که پیام های جمهوری اسلامی و راهبردهای آن را باید از رسانه های وابسته به جربان اقتدارگرا درک کرد، به عبارت بهتر این برنامه ی اجرایی نظام از جمع بندی کیهان و خبرگزاری لجن پراکن فارس و وابستگان به دست می آید.
بر این اساس و بعد از خطبه تاریخی هاشمی در نمازجمعه ۲۶ تیرماه و بازخوردهای آن مشخص شد که جریان اقتدارگرا سناریو خود را برای عبور از هاشمی و در حقیقت حذف تمام جریان های منتقد آغاز کرده است. شیخ محمد یزدی از چهره های شاخص این جریان در خطابه ای در خبرگزاری لجن پراکن فارس بعد از زیر سئوال بردن اولین دستاورد انقلاب اسلامی که حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است، گفت: در حکومت اسلامی مشروعیت و مقبولیت با یکدیگر متفاوت است و همراهی مردم، برای حکومت مشروعیت ایجاد نمیکند.
با صحبت های روز گذشته رهبری که جریان های سیاسی آن را بازخوردی به صحبت های هاشمی می دانند، و در کنار تحلیل های رسانه های دیکتاتور نژاد، کیهان و فارس و اظهارات نمایندگان ولی فقیه قطعی شده است که سناریو عبور از هاشمی در حال سیر مراحل خود است.
در چنین شرایطی دور از تصور نیست در جلسه داخلی مجلس خبرگان، انتخاباتی برگزار شود و منصوبان رهبری در سطح کشور که عضو خبرگان هستند رای به برکناری هاشمی دهند و یزدی یا هر مجری اوامر دیگری را به جای هاشمی معرفی کنند.
به نظر می رسد جریان اقتدارگرا در حال محاسبه بازخوردهای حذف هاشمی از ساخت حکومت هستند تا بر این اساس گام نهایی این سناریو را بردارند.
جریان اقتدارگرا که تجربه آیت الله منتظری را مد نظر قرار داده است آشکارا به نکات زیر بی توجه اند:
اول. امام در ایران بعد از انقلاب یک رهبر فرهمند کاریزماتیک بودند و اقبال مردم به معظم له غیر قابل تصور بود دوم. رهبری جامعه بعد از دوره ی رهبر فرهمند، دوره رهبری منطق است و رهبر نماد عقلانیت جامعه است. در چنین وضعیتی اکثیریت مردم و نخبگان مناسبات خود با رهبری نظام را بر مبنای عقل تنظیم می کنند و واکنشی همسنگ فهم خود از واقعیت نشان می دهند. سوم. شرایط امروز جامعه ی ایران اصلا قابل مقایسه با دوره حضرت امام نیست و مردم گروه های مرجع و مامن دیگری هم یافته اند. یادآوری درخواست ها و انتظارات زیاد مردم از علما و مراجع مستقل تقلید و واکنش های عمومی به حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه نشان گر این نکته است. چهارم. رسانه ها. برخلاف دهه ی ۶۰ مردم دیگر به یک تلویزیون و ۲-۳ روزنامه توجه ندارند. به قول مهندس موسوی اکنون زمانه ای است که هر ایرانی یک رسانه است. پوشش سرکوب های اخیر و افشای خشونت ها و تیراندازی های وسیع صورت گرفته نشان می دهد که در این وضعیت این رسانه های جهانی هستند که محتاج محتوای تولید شده توسط شهروندان هستند. نمونه دیگر اطلاع رسانی راهپیمایی بزرگ دوشنبه ۲۵ تیرماه است که در حالی محقق شد که تمام وسایل ارتباطی از جمله اینترنت، موبایل و اس.ام اس قطع شده بود. پنجم. قطبی شدن فضا. مدیریت اقتدارگریان جامعه را به اینجا رهنمون شده است که جریان اقتدارگرا به سرکردگی دولت مهروز در یک سو قرار گرفته و در سوی دیگر تعداد وسیعی از علما و نخبگان دینی و سیاسی از اصولگرایانانی از جنس محسن رضایی، لاریجانی و قالیباف و نخبگان اصلاح طلب و جریانان های غیر سیاسی و کارگزاران اجرایی کشور و دیگر سو طبقه حجیم متوسط شهری و مستضعفان که از طرح های اقتصادی دولت در تنگنا قرار می گیرند. این جبهه عظیم مردمی واکنش های غیرقابل تصوری دارد.
به هر روی مشخص است که در این وضعیت به محض جمع بندی بازخوردهای حذف هاشمی به عنوان نماد قدرتمند جریان منتقد از ساخت حکومت، گام نهایی برداشته می شود.
پی نوشت: چه بر سر این نظام چه آمده است که حذف مشایی از سمتهای کلیدی و معاونتهای رییسجمهور تصمیم استراتژیک آن است و احمدی نژاد اصرار بر ماندن و ابقای وی دارد. روزی در این نظام بر سر حقوق مردم بحث می شد و امروز از ماندن یا رفتن چنین آدمی.
دوم. از زمانی که در مجتمع امام صادق دوره ی راهنمایی را شروع کردم تا سال ها بعد هر هفته نماز جمعه می رفتم. حداقل ۳۵۰ جمعه ی بدون وقفه. بعدتر دیگر شرایط مانند قبل نبود! به هرحال این نماز، بعد از نماز بر پیکر مرحوم امام که در ایام کودکی و نوجوانی بود، خاطره انگیز ترین نماز طول عمرم بود.
هاشمی در امسال چند واکنش تاریخی برای خود ثبت کرده است که مخاطب آن آقای خامنه ای بوده است: اول آن نامه ی تاریخی که با واکنش تاریخی تر رهبری مواجه شد و دیگری خطبه نماز جمعه ۲۶ تیر. اما این نماز جمعه چندین نکته داشت و مخاطبینی ویژه: وابستگان به رهبری : سپاه، بسیج، شورای نگهبان، نیروهای امنیتی، نیروهای لباس شخصی و صداوسیما
اشاره هوشمندانه به سال آخر حیات پیامبر اسلام و شرایط آن روز: پیغمبر اسلام بعد از غدیر به حضرت علی گفت که تو ولی این امت هستی. اگر دیدی این مردم راضی بودند و تو را قبول کردند و با اجماع و اکثریت آمدند، شما بپذیر و متولی امر شو و اگر دیدی اختلاف کردند ولشان کن و بگذار هر کاری که میخواهند بکنند و خداوند برای تو راهی پیدا میکند که به اهدافت برسی. معنی ساده ی این حدیث این است که خودت را با زور و قدرت در حکومت نگه ندار و به زور هم مردم را به بهشت رهنمون نساز
تاکید بر این که علما و روحانیون قم با وضعیت حاکم، مخالف و منتقد هستند و باید نظر آنها تامین شود: ما علما را نداریم؟ مراجع ما که همیشه پشتیبان و حقیقتا بدون توقع در حوزههای علمیه در خدمت بودند، چرا باید بعضی از آنها برنجند؟ باید آنها را کنار خودمان حفظ کنیم. باید به آنها متکی باشیم.
تاکید بر وجود بحران جدی در ایران بعد از انتخابات: مشکلی که میشود متاسفانه اسم بحران روی آن گذاشت
اعلام خطر جدی درباره تردید و عدم اعتماد بخشی وسیعی از مردم به نظام جمهوری اسلامی: دچار تردید شدیم. افرادی تردید کردند، تبلیغات نادرست و عمل نادرست صداوسیما باعث شد، بذل تردید در دل مردم به وجود بیاید که مثل خوره به جان ما افتاده است. ما تردید را بدترین مصیبت میدانیم.
تاکید بر حقوق بازدداشت شدگان و آسیب دیدگان حوادث اخیر: لازم نیست در این شرایط ما افرادی را به این نامی که الان است در زندان داشته باشیم. اجازه بدهیم اینها بیایند و به خانوادههایشان برسند. نگذاریم به خاطر زندانی بودن یک عده دشمنان ما، ما را سرزنش و شماتت کنند. برای ما بخندند و برای ما نقشه بکشند. … با آسیبدیدگان حوادثی که اتفاق افتاده همدردی و دلجویی شود، آنهایی که عزادارند هم به آنها تسلیت بدهیم و هم دل آنها را دوباره به نظام نزدیک کنیم.
هرچند تعدادی از مردم انتظار داشتند آقای هاشمی صحبت ها و انتقادات جدی تری به همه دامن زنندگان به حوداث اخیر وارد کند، اما در پایان مردم راضی از خطبه ها بودند. هرچند کسانی که آشنا تر به ادبیات ایشان هستند، این حجم نکات را بسیار قابل توجه و عمیق می دانند.
به نظر نمی رسد این صحبت ها، غیر از آرام کردن مردم در گروه های قدرتمند و اقتدارگرای ساخت سیاسی جمهوری اسلامی (سپاه، بسیج، نیروهای امنیتی و رسانه هایشان) تاثیری داشته باشد. چرا که حتی بعد از صحبت های ۱۳ رجب رهبری هم تیترهای کیهان و خبرگزاری دست پرورده ی چریکی اش، فارس، تغییر نکرد. جالب است که در برنامه تلویزیونی سپاه هم حتی وقعی به این صحبت ها نشد و نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: برای فهمیدن فرق بین اصلاح طلب و اصولگرا باید تفاوت های اسلام علوی و اسلام اموی را شناخت.
پیشنهادهایی هم که هاشمی رفسنجانی بر زبان راند نیز چیز جز جمع بندی پیشنهادهای چند وقت اخیر نبود مگر این که طرح های دیگری در مذاکره با خبرگان و مجمع در حال بررسی باشد.
اوایل تیرماه بود که به اتفاق جمعی ازعلما و فضلا ! برای حضور در مراسم سالگرد پدربزرگ امین بزرگی عازم چالوس شدیم. در فرصتی که مهیا شد کمی در شهر پیاده روی کردم که دیوار این دیوار نوشته را دیدم.
توضیح ضروری: بدیهی است هرگونه مسئولیت بر عهده دیوار نویس است
یکی از مخاطبان رسانه ی صادق نوشته ای با عنوان «خدا را پشت کدام آبشار دار زدند» درباره این روزهای جامعه ایرانی برایم ارسال کرده است متن کامل آن در پی می آید. این نوشته ی شاعرانه ، با اشاره به ارزش های فرهنگی و دینی جامعه ایرانی تلنگرهایی می زند به روح های پاک: ما دروغگویان، خائنان را شاید فراموش کنیم اما خس خس سینه ی پدران و برادران و مردانمان و بدن های تکه تکه ی جوانانمان را فراموش نخواهیم کرد… ما تو را، شهرمان، خرمشهرمان و آبادانمان، هویزه مان را فراموش نخواهیم کرد…اگر چه روزی عالم نام ظالمان و فرومایه گان را مثل هزار بیچاره ی دیگر فراموش کند ، نام شریعتی و بهشتی و حسین علم الهدی و … ندا آقا سلطان ها را فراموش نمی کنیم
ایام ولادت حضرت امیر المومنین، علی علیه السلام بر شما مبارک. حتما در این سال ها درباره آنچه علی (ع) بود زیاد شنیده اید. بهتر است بازخوانی کنیم آنچه را که علی (ع) نبود.
علی، به قدرت اصالت نداد و قائل به اصالت حق بود.
علی، حق را مبنای عمل قرار داد و رابطه با دیگران را بر مبنای حق تنظیم کرد و نه بر اساس میزان ارادت و نزدیکی به خود.
علی، در حالی که بر حق بود، قدرت را زمانی قبول کرد که مردم بر او وارد شدند و قدرت را به مردم تحمیل نکرد.
علی، هرگز برای مخالفانش پرونده سازی نکرد.
علی، هرگز مخالفان و منتقدانش را بر منبر مسجد و دارالخلافه، متهم نکرد و موجبات توهینشان را فراهم نساخت.
خدا ما را رهرو، علی که سلام خدا بر او باد، قرار دهد. حضرت امیر، علی (ع) در سفارش های مهمی به رهبران و زمامداران جامعه تاکید می کنند: از پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوستدار ستایش باشند، و کشوردارى آنان بر کبر و خودپسندى استوار باشد، … از گفتن حق، یا مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آنکه اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى دانم
آقایان شورای نگهبان! آلت دست بازیگران سیاسی نشوید! انجمن حجتیهای ها همه چیزتان را نابود کردهاند
سایت فیلتر شده ی آینده، نظرات و دستورات صریح امام به اعضای شورای نگهبان را منتشر کرده است. فقط رهبری چون امام خمینی، می توانست این گونه استوار به آقایان تذکر دهد، خطر انجمن حجتیه را عیان سازد و مهمتر این که چه افق بلندی را برای حفظ قانون و جایگاه شورا روشن کند درحالی که حضرات آقایان در شورا چشم ها و گوشهای خودرا بسته اند. شورای نگهبان با دبیری چند دهه ای احمد جنتی، نشان داد که بعد از امام، به اصول و تذکرات جدی ایشان پایبند نبوده است و از چارچوب فکری امام خمینی عدول کرده است: دیده میشود که بعضی از آقایان محترم در مسائلی وارد میشوند که موجب وهن شورای نگهبان است. فقهای محترم باید توجه داشته باشند که نباید در مسائلی که مورد درگیری هست، وارد شوند. از باب مثال در شان شورای نگهبان و حتی خود حضرت آقای خزعلی نیست که به افراد مختلف تندی کند. این که دیگر روشن است که روی منبر و یا هر کجا حرام است به مسلمانی نسبت کمونیستی داد. بر فرض که ایشان بگوید من نسبت ندادم ولی این را که معترفند که گفته اند: میگویند آقای سلامتی کمونیست است…آیا شخصی که می آید نزد فقهای شورای نگهبان و می گوید: اگر گناهی هم کردهام توبه میکنم، راه درستی را رفته است یا کسی که روی منبر این توبه را به عنوان ضعف یک نماینده نقل میکند؟ بحث بر سر خوبی و بدی نمایندگان و سایر افراد نیست، بحث بر سر راه گناه و کج رفتن است. همه باید توجه کنیم که آلت دست بازیگران سیاسی نشویم. باید سعی شود آقایان به عنوان منبری پرخاشگری که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشوند.
آیا سناریو سازان همنظر رهبری اند؟
رهبری انقلاب امروز (۱۵ تیر، روز ولادت حضرت علی) ، بعد از مدت ها عتاب به معترضین انتخابات صحبت های منصفانه تری داشتند به ویژه آن جا که میان معترضین و دشمنان خط تمایزی کشیدند و سعی کردند همه را دوباره در خانواده انقلاب تعریف کنند.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، ۲۲ خرداد
ولی به نظرم جالب ترین بخش سخنرانی این باشد: گاهی ممکن است این رقابت داخل خانواده به عصبانیت هم کشیده شود اما این مسئله ربطی به بیگانگان ندارد… تصور نکنید که اگر شما از یک جریانی به خیال خود دفاع کردید و یا اسم برخی افراد را آوردید آن جریان به شما متمایل خواهد شد. ابداً چنین اتفاق نخواهد افتاد. این بخش از سخنان، بعد از گفت و گوی تلویزیونی علی لاریجانی، منطقی ترین صحبت سیاسی بعد از انتخابات است که از درون حاکمیت بیان می شود. فقط باید منتظر بود که برادر حسین شریعت مداری و اعاظم سناریو ساز از نوع رنگین و مخملین هم نظر رهبر انقلاب را دارند یا کماکان به دنبال اعتراف گیری، فیلم پرکنی و تدوین آنها، با شنودهای چهره های سیاسی هستند.
به واقع مردم و جناح های سیاسی ایران، هیچ احتیاجی به حمایت و دلسوزی دولت های غربی ندارند. حتی اگر این سخنان خیرخواهانه باشد، در ایران وارونه، همه چیز به پیچیده شدن ماجرا می انجامد نه حل شدن آن. البته بدیهی است هر کشوری می تواند در هر موردی اظهار نظر کند دقیقا مثل فعالیت ها و رایزنی ها و نظرات سیاسی ایران در عراق، لبنان، افغانستان و سایر کشورهای جهان، فقط در آن کشورها بعضا ظرفیت و آستانه تحمل به مراتب بیش است.
رسانه های ایرانی بعد از سانسور به دست رهبری می رسند!
بخش جالب دیگری از صحبت های رهبری آن جا بود که گفتند: معرفی مردم ایران در رسانه های امریکایی و اروپایی تحت سلطه صهیونیستها، به عنوان اغتشاش گر، اهانت به ملت است. با این سخنان واضح، به نظر می رسد صداوسیمای جمهوری اسلامی و رسانه های دولتی به ویژه کیهان، ایران و جوان بعد از سانسوری ویژه به دست معظم له می رسد مگر این که رهبری این ها را رسانه های تحت سلطه آمریکا و صهیونیست ها بدانند. الله و اعلم
پی نوشت: کودتاچیان نظامی هندوراس، رییس جمهوری قانونی آن کشور را تهدید به بازداشت کردند و وی را مسئول کشته شدن مردم دانستند. نمایندگان (وکیل الدوله ها) ی مجلس هشتم و برخی مدیران نظامی- امنیتی هم طرحی آماده کردند تا مهندس موسوی به عنوان مسئول اعتراضات اخیر بازداشت شود. هرگونه همزاد پنداری با آن کودتاچیان محکوم به حبس انفرادی است.
اکثریت جامعه مشروعیت دولت را نمی پذیرد
امنیت نظام در گروه بازسازی اعتماد مردم است
راهی غیرقابل عبور را پشت سرگذاشته ایم
برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد
از این هویت خود فاصله نگیریم
مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم
مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد
اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازیها و کجاندیشیهای آنان ندارد
ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد
هیچکس نباید صدمه ببیند
راهحل بسیاری از مشکلات ما قانون است
پیروزی ما در گرو وحدت، معاضدت و پیوند با یکدیگر است
گمان خامی است که فرجه ای برای اعتراض باقی نمانده است
نباید هیچ فرصتی برای روشنتر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پیآمدهای تلخ آن از دست برود
مسئله انتخابات مسئله شخصی من نبود و نیست
نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شده مردم معامله یا مصالحه کنم
توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی
اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بیطرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند
رعایت اصل ۲۷ قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات
آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها
فعالیت مجدد سایتهای خبری مستقل
ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیامهای کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر
توقف برخوردهای یکجانبه، افترا، دروغپردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور
برخورداری از کانالهای مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور
صدور مجوز برای تشکیل جمعیتهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی
آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پروندهسازیهای جعلی امنیتی و دخالت ندادن پروندههای جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی
خون کشته شدگان، جراحات مجروحین سرکوب های خشونت آمیز و رنج بازداشت های فله ای فعالان سیاسی و رسانه ای که معترض به نتایج مهندسی شده شمارش آرا و اتهام احمقانه برنامه ریزی انقلاب مخملین هستند هنوز بر جان خسته جامعه تازه و جاری است.
این هم آغوشی با رهبر ملعون و دیکتاتور مشهور جهان در حالی صورت می گیرد که بر اساس نص نظر صریح امام راحل، هرگونه توسعه روابط (سیاسی-اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی) با رژیم خودکامه و در راس آن جنرال معمر قذافی منوط به روشن شدن وضعیت و سرنوشت امام موسی صدر است.
حال سئوال اساسی از رییس دولت مدعی اصولگرایی این است که آیا شما و ایادی امنیتی و سیاست خارجی دولت، اطلاع تازه ای از سرنوشت رهبر برجسته جهان تشیع امام موسی صدر، پیدا کرده اید که مردم از آن بی اطلاعند؟
اگر چنین است که نشان می دهد به رغم شعارها، کماکان مردم محرم حکومت نیستند که از چنین مسئله مهمی بی خبر نگه داشته شده اند و اگر هم که در زمینه پیگری پرونده ی ربودن امام موسی صدر به دست رژیم دیکتاتور لیبی و معمر قذافی کاهلی کرده که قطعاً کرده اید، با نادیده گرفتن نظر صریح امام و رهبری اقدام به گسترش روابط کرده اید که بدتر. البته نمی دانم پنهان کاری از مردم بدتر است یا لاابالی گری در اصول.
پی نوشت: در روزهای گذشته که با دوستان در این زمینه بحث بود پیشنهاد شد در مقابل سفارت لیبی در تهران، تجمعی اعتراضی به شیوه ای مدنی و مسالمت آمیز با حضور فعالین دانشجویی، اجتماعی و دوستداران و حامیان امام موسی صدر و اندیشه هایش برگزار کنیم اما واضح است که در این فضای امنیتی و نظامی چه بر سر تجمع کنندگان می آورند و حتما تجمع مقابل سفارت رژیم لیبی را در راستای انقلاب های مخلمین و رنگین کمانی ارزیابی می کنند.