ده سال از دوم خرداد به چشم بر هم زدنی گذشت. ده سال پیش در دوران تحصیل شکافی عیان بین دو طرف انتخابات در مدرسه به وجود آمده بود. شکافی که خاطره انگیز بود برای ما. دوستان دیگر هم که در مدارس خوب تهران تحصیل می کردند کم و بیش چنین وضعی داشتند. از صالح ربیعی و محمد گلزاری که در دبیرستان معلم آتشی افروختند تا ما که در مجتمع خواجه نصیرالدین طوسی جنجال ها ایجاد کردیم.
ده سال پیش با اعتقاد به حرکت فرهنگی و رویکرد ایمانی فرزند متعهد و باتقوای امام، بستر اندیشه ای ذهنمان را ساختیم و امروز با همان اعتقاد که فزون تر است تلاش می کنیم البته کماکام معتقدم کمی چاشنی خشونت لازم است!
دیروز هم که آقا مصطفی خبر داده بودند با اشتیاق رفتم و البته خیلی چهره های آشنایی دیدم از سیاسیون معتدل و غیر معتدل تا همکاران سابق.
سید مهربان و با اخلاق بر دستاوردها و برنامه های دوم خرداد تاکید نکرد که افکار عمومی خود بهترین گواه است تنها گفت: ما می خواهیم که جهان ما را به مهربانی بشناسد و نه از ما بهراسد.
اولین دهه دوم خرداد در جمع زیادی از طرفداران در حالی برگزار شد که هیچ اطلاع رسانی عمومی نشده بود.
دوم خرداد برای ما صرف نظر از یک انتخاب سیاسی، یک انتخاب فرهنگی نیز بود، انتخابی که در مقابل اندیشه دخالت و مدیریت تمام عیار در عرصه های فرهنگی، تدبیر اعتماد به مردم، آسان گیری و خوش خلقی در فرهنگ معمول شد.
در این دوره ی مهرورزی شاید مردم راحت تر متوجه وجه تمایزات این دو دیدگاه فرهنگی بشوند. دیدگاهی که همه مجرمند غیر از حلقه دوستان.
افزایش ممیزی های فرهنگی، افرایش خود سانسوری رسانه ها، مهرورزی در داستان حجاب و داستان هایی که خود شاهد آن هستید بهترین شاخص برای ارزیابی این دو رویکرد فرهنگی است.
به هر حال رویکرد اصلاح طلبی ای که نه در دام تجددخواهی و فرنگ نشینی بیفتد و نه در دام قشری گری و بازی سیاسی، رویکردی است که از اندیشه و خرد سرچشمه می گیرد و حتما از افراطی گری دوری می کند.