اول. شب گذشته مانند هر سال خودمان را با هزار کوچه پس کوچه رساندیم منزل مهندس فیروزان برای مراسم احیا حضرت آقای فاطمی نیا. ظاهراً این مجلس هم مانند سایر مجالس مورد مهروزی حاکمیت قرار گرفته و تعطیل شده است. هنوز جزئیات لغو این برنامه را نفهمیده ام. به هر حال شب گذشته خود را به دار الزهرای آقای محتشمی پور رساندیم. به برکت مهرورزان برنامه شلوغی بود و علاوه بر سید یاسر خمینی، اعضای دفتر امام همگی بودند… پیشنهاد خودم این است که برای شناخت مظلومیت حضرت امیر (ع) یک دوره شناخت بنی امیه بگذرانیم.
دوم. حمله و پلمپ دفتر پیگری سرنوشت زندانیان و خسارت دیدگان میر حسین موسوی و پلمپ دفتر و هتک حرمت شیخ مهدی کروبی و پلمپ دفتر دفاع از حقوق زندانیان عماد الدین باقی و سرانجام بازداشت دکتر علیرضا بهشتی پسر شهید بهشتی و مرتضی الویری و موج جدید بازداشت فعالان دانشجویی دانشگاه های سراسر کشور، همه و همه نشان می دهد که ترس و واهمه ی شدیدی از بازشدن دانشگاه ها و فعال شدن جنبش های دانشجویی وجود دارد. جریان اقتدارگرا که از افشای اسناد مهدی کروبی واهمه داشت به دفتر وی هم حمله کرد تا اسناد را با خود ببرد اما به نظرم شیخ به زودی افشاگری های تازه ای از فجایع کهریزک و سایر بازداشتگاه ها منتشر می کند. البته این افشاگری ها متوجه چند گروهبان و استوار و ستوان نیروی انتظامی نیست و اشاره به آمرین واقعی دارد.
به نظر می رسد این فعالیت ها بجای آرام کردن وضع کشور بیشتر تحریک کننده و موید این است که جریان اقتدارگرا، حیات خود را در ناآرامی و تشنج می بیند. نکته خطرناک دیگر این که همزمان با این بازداشت ها، اپوزسیون خارجی هم خیز برداشته و پیام می فرستند: باید رهبری جنبش اعتراضی سبز به خارج از کشور منتقل شود که راهبرد خطرناکی است.
سوم. اولین یادداشت حمزه غالبی پس از آزادی از زندان، فضای واقعی زندان و بازجویی های حاکمیت مهرورز را عیان کرد: وقتی سفیدی پوست آفتاب ندیده زیر کبودی تنت گم می شود. وقتی تهدید به تعرض هایی می شوی که حتی نمی توانی بازگو کنی. وقتی با حسرت تلاش های صادقانه برای اصلاح میهن را به یاد می آوری و تلاش آنها برای اعترافات دروغ، پیش چشمت است. وقتی برق نگاه پاکترین فرزندان انقلاب هنوز در یادت هست و تقلای ناپاکان برای لکه دار کردن آنها را می بینی…قتی بر اثر تلقین بازجوها لحظه شکستن استخوان گردنت موقع اعدام را تصور می کنی. وقتی بازجو سعی دارد تو را مجبور کند که خودت خودت را بزنی… وقتی حس می کنی هیچ نهاد قانونی و تقیدات دینی و اخلاقی از تو حفاظت نمی کند
چهارم. دیروز داشتم گفت گوی روزنامه خبر با دکتر آزاد ارمکی با عنوان بگذاریم جامعه آرام بگیرد را می خواندم. بخش های جالبی دارد به ویژه این بخش هایش: جامعه ایران جامعهای است که همواره حادثه خواهد داشت. دولت ایران و نظام جمهوری اسلامی باید آنقدر قوی و قدرتمند باشد که اجازه بدهد این حوادث درون آن اتفاق بیفتد. اگر چنین اجازهای داده شد آن وقت میتوانیم خودمان را سامان دهیم وگرنه روز به روز ضعیفتر خواهیم شد. نباید عنوان انقلاب رنگین روی چنین رویدادهایی گذاشت…. باید از توهم بیرون بیاییم.
اینکه ما همه را دشمن ببینیم و بگوییم که فقط ما خودی هستیم یا اینکه بگوییم اصلاً اتفاقی نیفتاده و فقط یک سری اوباش به خیابانها ریختهاند یا اینکه بگوییم مردم داشتند انقلاب میکردند همه توهم است… متأسفانه نوعی فضای ضدیت با نخبگان در ایران خصوصاً در حوزه سیاسی ایجاد شده و در حال ادامه یافتن است که این امر میتواند دردسر جدید تولید کند. نخبگان جامعه همیشه نیروهای غیررادیکال و غیرانقلابی هستند که میتوانند اعتدال را به جامعه بازگردانند. اما اگر ما نیرویی را که میتواند بحرانها را به شرایط عادی تبدیل کرده و جلوی حرکتهای رادیکالی را بگیرد تحت محاکمه و خطاب قرار دهیم آن وقت ما نیروی اعتدال آفرین و میاندار را به یک نیروی رادیکال تبدیل میکنیم. در این صورت هیچ نیروی دیگری برای اعتدال جامعه وجود ندارد و جامعه شکننده میشود….در آینده اتفاقی که خواهد افتاد و الان گامهای دوم و سومش را برداشتیم این است که سهم امر اجتماعی بیشتر از امر سیاسی خواهد شد… تعارضات و مناسباتی که بین نهادهایهای اجتماعی از قبیل نهاد دین و سیاست و خانواده رخ داده و آنها را از همگرایی خارج ساخته است از یک نوع بازشدگی نظام اجتماعی خبر مید…به اعتقاد من دعوای امروز دعوای بین کم و زیاد شدن حجم حوزه اجتماع و حوزه سیاسی است و آینده جامعه ایرانی افزایش حوزه اجتماع است…. حرکت این جنبش تا آنجا که از آن تعبیر به یک دعوای خانوادگی نشد که کشت و کشتار از درون آن بیرون آمد اتفاقاً خیلی هم مدنی بوده و هم او رقیب را و هم رقیب او را پذیرفته و با یک نوع گفتمان و نظام نمادین و نشانهای داشتند در جامعه حرکت میکردند. اما نمیدانم چرا ما یک مرتبه دچار یک دژخیمی و عصبانیت و رادیکالیسم خیلی بد شدیم و این ماجراها درست شد.
بیانیه شماره ۱۲ میرحسین موسوی: تلاشهای شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود/ حوادثی سهمگین در پیش است
مهندس میر حسین موسوی در واکنش به بازداشت دکتر بهشتی و مهندس الویری بیانیه ای به شرح زیر صادر و در آن پیش بینی کرد حوادثی سهمگین در پیش است که اشاره به بازدداشت و دستگیری خود، سید محمد خاتمی و مهدی کروبی دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
خبر دستگیری برادران عزیز آقایان دکتر سیدعلیرضا بهشتی و مهندس مرتضی الویری مسئولان کمیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث ایام اخیر و سردار مقدم مسئول کمیته ایثارگران ستاد انتخاباتی اینجانب موجی از شگفتی و ابهام در دلبستگان به نظام اسلامی ایجاد کرده است.
آنان به بند کشیده شدهاند در حالی که جرمی جز پیروی از راه انقلاب و دفاع از اجرای عدالت در مورد خونهای بهناحق ریخته شده و کمک به خانواده بی گناهانی که پس از انتخابات به زندان افتادهاند ندارند. آنان اینک در زندان به سر میبرند در حالی که عاملان فجایع اخیر آزادند و مسئولان ادعا میکنند حتما به جنایاتی که رخ داده است رسیدگی خواهند کرد. آیا با از بین بردن اسناد جنایت و در بند کردن کسانی که حقوق قربانیان را پیگیری میکردند این کار را انجام میدهید؟
المرء یحفظ فی ولده. حرمت انسانها در فرزندانشان پاسداری میشود. مردم اینک از مدعیان پرچمداری انقلاب اسلامی میپرسند حرمت شهید مظلوم انقلاب آیت الله دکتر بهشتی را در خاندان او چگونه رعایت کردهاید؟
مردم ایران!
کاملا پیداست که تلاشهای شما برای بازگرداندن آرامش به جامعه قرار نیست با پاسخی خردمندانه روبرو شود. روزهایی خطیر در پیشرو قرار گرفته است. دستگیری کسانی چون دکتر بهشتی یک نشانه است که از حوادثی سهمگینتر خبر میدهد. اما باطل رفتنی است و آن چیزی که به مردم سود میرساند باقی میماند.
و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض. آرامش و هوشیاری خود را حفظ کنید. سلسله حوادث جدیدی که آغاز شده است به مانند دیگر تحرکات کور این ایام برای مخالفان شما جز خسارت باقی نخواهد گذاشت. مراقب باشید که آنها شما را تحریک نکنند و به هنگام نابودکردن خود به کاشانه و کشورتان لطمه نزنند.
اینجانب به ویژه هتک حرمتی که از بهشتی مظلوم شده است را به فرزندان آن شهید و شاگردان و پیروان و دوستداران او و تمامی دلبستگان به انقلاب و اسلام تسلیت میگویم و از خداوند آرزومندم ضایعهای که با این عمل در قلب مردم ما ایجاد شده است با جاودانه کردن آبروی این خاندان جبران شود.
میرحسین موسوی
دیدگاهها بسته شدهاند.