ایران و عراق، ۲۰ سال بعد از سرنگونی صدام: عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست

آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: | بازنشر: عصر ایران | حالا بیست سال از سرنگونی صدام و رژیم بعث گذشته است و ۲۹ مرداد امسال هم می‌شود سی و پنجمین سالگرد پایان جنگ ایران و عراق. حالا روابط ایران و عراق چگونه است؟ مردم عراق راجع به ایران چه تصوری دارند؟ در اقلیم کردستان شرایط به چه ترتیبی است؟ اعتراضات ضد ایرانی و شعار «ایران بره بره، بغداد حره حره» از کجا نشئت می‌گرفت؟ آیا از نتایج نظرسنجی گالوپ که به مناسبت بیستمین سالگرد نابودی رژیم بعث و صدام منتشر شد می‌توان برداشتی ایرانی داشت؟ انصاف نیوز به دنبال پاسخ همین سوالات با سید صادق حسینی، خبرنگار باسابقه‌ و آشنا با عراق و تحولات آن، مصاحبه‌ای طولانی داشته است.

عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست

انصاف نیوز: گروه‌های مختلف در عراق از جمله حامیان مقتدی صدر، افراد حاضر در دولت فعلی عراق، سنی‌های عراق، کردهای عراق و سایر گروه‌های عراقی چه دیدی نسبت به ایران دارند؟

عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست که همه در مورد موضوعات هم‌نظر و متحد باشند. در عراق هم مثل ایران گروه‌های مختلف سیاسی تازه با آزادی بیشتری فعالیت دارند و این امر در عین وجود فضای قومی و مذهبی متنوع، باعث می شود هر کدام از آنها نگاه متفاوتی به ایران و همچنین رابطه با سایر کشورها داشته باشند. 

مثلا بین احزاب کرد با وجود نگاه‌های متفاوت، در مجموع نگاه آنها به ویژه پارتی و یکتی بر مبنای همکاری اقتصادی و تقویت فعالیت‌های اقتصادی و سیاسی با ایران است. هرچند متاسفانه به دلیل اتفاقات و بی ثباتی که در این سال‌ها در فضای اقتصادی و صنعتی کشور جریان داشته، ترکیه به مقدار قابل توجهی مبادلات اقتصادی‌اش را با کردستان عراق افزایش داده است. این را براساس مشاهدات میدانی خود می‌گویم؛ اگر شما بازار سلیمانیه‌ی ۱۰ سال قبل را با امروز مقایسه کنید بازار محصولات پرمصرف یا همان FMCG و لوازم خانگی و کالاهای صنعتی کردستان عراق را بیشتر محصولات ترکیه‌ای پر کرده است.

در جریان‌ سنی هم همین‌طور است ما گروه‌هایی داریم که مایل به همکاری سیاسی و اقتصادی با ایران هستند و در مقابل گروه‌هایی هم داریم که مخالف حضور ایران هستند.

در سایر جریان های شیعه هم هستند کسانی مثل آقای ایاد علاوی، نخست وزیر اسبق، که سیاست تقویت روابط با ایران را دنبال نمی‌کند و نگاه‌های عربی را تقویت و مدام در رسانه هایشان به ایران حمله می‌کنند.

اگر به مجموعه‌ی احزاب شیعی، سنی و کرد نگاه کنید ایران یک موقعیت سیاسی قابل توجه و ممتاز در عراق دارد و گروه‌های سیاسی یا کُتله‌ها، حتی اشخاص و گروه‌های قومی و مذهبی از جمله ترکمانان و شبک‌ها و مسیحی‌ها هم روابط خود را با ایران تقویت کرده‌اند.

در بیت شیعی هم؛ گروه‌های شیعه‌ی ریشه‌دارتر مثل مجلس اعلا و حزب الدعوه و گروه‌های جوان‌تر مانند جریان حکمت سیدعمار حکیم تقویت روابط با ما را دنبال می‌کنند.

در اینجا یک نکته ی مهم وجود دارد و در ایران بدفهمی نسبت به آن شکل گرفته است؛ برخی تصور می‌کنند برقراری روابط عراق با سعودی به معنای دور شدن از ایران است. این حرف خیلی درست و فنی‌ای نیست.

ادامه خواندن “ایران و عراق، ۲۰ سال بعد از سرنگونی صدام: عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست”

مواضع آیت الله سیستانی در اعتراضات عراق چه بود؟

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار | انتشار در خبرآنلاین | : سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸ بعد از چند روز فراخوان در شبکه های اجتماعی فیس بوک و واتساپ، اعتراضات در شهرهای شیعه نشین عراق آغاز شد، مردم به فساد و تبعیض و وضعیت سخت زندگی در عراق اعتراض داشتند؛ مطالبه ای که بارها از سال ۲۰۱۱ در شهرهای مختلف عراق از جمله بغداد، سلیمانیه و اربیل طرح شده است. این بار اما جرقه ی اعتراضات جمعه ۵ مهر ۱۳۹۸ با برکناری غیر مترقبه فرمانده مشهور مبارزه با داعش سرلشگر عبدالوهاب الساعدی رییس سازمان مبارزه با تروریسم عراق، توسط عادل عبدالمهدی نخست وزیر تازه استعفا داده، زده شد.

برکناری سرلشگر الساعدی که در میان عراقی ها محبوبیت بالایی دارد، باعث ایجاد نارضایتی در میان مردم و ایجاد پویش های حمایت آمیز از او شد. در فیس بوک و واتس اپ فراخوان های برگزاری تظاهرات های آرام داده شد. نخستین تظاهرات ساعت ۳:۳۰ بعد از ظهر شنبه ۷ مهر ماه در منطقه کوچک الشعله در شمال بغداد شکل گرفت. فراخوان های مختلفی نیز برای برگزاری تظاهرات در شهرهای دیگر داده شد.

چهار روز بعداز برکناری رییس سازمان مبارزه با تروریسم عراق و برگزاری چند دور اعتراض آرام؛ تظاهرات مبارزه با فساد در بغداد به خشونت کشیده شد که براساس گزارش ها ۳ نفر کشته و ۶۰ تن زخمی شدند و حالا بر اساس برآوردها، بعد از ۶۰ روز اعتراض بیش از ۳۵۰ نفر کشته و ۱۵هزار نفر زخمی شده اند.

با گذشت ۲ ماه از اعتراضات که با عزل سرلشگر الساعدی ۵۶ ساله آغاز شد، نخست وزیری که او را برکنار کرد، با عدم حمایت آیت‌الله سیستانی روبرو شد و استعفا داد، دولت سقوط کرده و عراق در بی ثباتی به سر می برد و هنوز هیچ راه کاری برای اصلاحات و مبارزه با فساد آغاز نشده است.

ادامه خواندن “مواضع آیت الله سیستانی در اعتراضات عراق چه بود؟”

تهدیدهای آمریکا در عراق

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار | روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ | بازنشر: خبرآنلاین، عصر ایران| ابوتکتک بازی را رها کرد، گاز اشک‌آور را برداشت و به طرف ماموران پرتاب کرد و دوباره به فوتبال بازی کردنش چسبید. این فیلم کوتاه از مرکز بغداد، یکی از فیلم‌های پربیننده توییتر و شبکه‌های اجتماعی از اعتراضات مردم عراق به فساد و ناکارآمدی حکومت عراق بود.

عراق ۴۰ میلیونی با تولید روزانه ۴.۵ میلیون بشکه نفت و صادرات ۳.۷ میلیون بشکه و بودجه ۱۲۲ میلیون دلاری در سال ۲۰۱۹ از ۹ مهر ۱۳۹۸ شاهد دور جدید اعتراض به فساد در حکومت، بیکاری و فقر و وضعیت سخت زندگی بود. اعتراضاتی که با فرا رسیدن ایام زیارت اربعین فروکش کرد سپس دوباره اوج گرفت. اعتراض به فساد و شرایط زندگی البته در سرتاسر عراق از بصره تا بغداد و اربیل و سلیمانیه همواره در طول سال‌های متمادی برقرار بوده است. معترضین گاه کار را به آنجا رساندند که اردیبهشت ۱۳۹۵ ساختمان مجلس عراق را برای ساعاتی اشغال کردند. هر چند که مشهور است، اشغال مجلس با چراغ سبز حیدرالعبادی، نخست‌وزیر وقت انجام شد.

اعتراضات ۲۰۱۹ عراق که از سوی آیت‌الله‌العظمی سیستانی مرجع عالی‌قدر شیعیان، برهم صالح رییس‌جمهور، عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر که چند روزی است باید او را نخست‌وزیر سابق خواند و تمامی ائتلاف‌ها، احزاب و شخصیت‌های سیاسی در عراق محترم شمرده شد، همگی خواستار پایان خشونت‌ها و حاکم شدن آرامش و پیگیری و اجرایی شدن مطالبات مردم و اصلاحات شدند… اما اعتراض و خشونت‌ها تا امروز ادامه یافته است.

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ عراق چهارمین دوره انتخابات بعد از سقوط صدام و دومین بعد از خروج آمریکا و نخستین انتخابات پساداعش را برگزار کرد؛ انتخاباتی که نتایجش آمریکایی‌ها را شوکه کرد. در این فهرست مقتدی صدر و هادی العامری، دو رهبر شیعه؛ در جایگاه‌های اول و دوم ایستادند و فهرستی که آمریکایی‌ها برایش تلاش کردند، نصر به رهبری نخست‌وزیر اسبق حیدرالعبادی با ۴۲ کرسی در جایگاه سوم ایستاد. انتخابات ۲۰۱۸ عراق که نخستین انتخابات دوره زمامداری ترامپ و به تعبیری جمهوری‌خواهان از سال ۲۰۰۹ بود مانند ۳ دوره قبل نتیجه‌اش چندان مورد پسند زمامداران آمریکا نشد.

۱۰ مهر ۱۳۹۷ با وجود فشار بسیار بالای آمریکا و متحدانش، رییس‌جمهور برهم صالح، عادل عبدالمهدی نخست‌وزیر مورد حمایت ائتلاف‌های مختلف را مکلف به تشکیل دولت کرد؛ درست یک سال قبل از آغاز اعتراضات.

در دوران رایزنی برای انتخاب رییس‌جمهور و نخست‌وزیر، رابرت مک‌گورک فرستاده اوباما و ترامپ(که چندی پیش استعفاد داد) و سیلیمان سفیر آمریکا در بغداد در دیدارهای متعدد و فشرده‌شان با تمامی احزاب و گروه‌ها و ائتلاف‌های شیعه، سنی و کرد عراقی، آنها را به افشای فعالیت‌های فسادآمیز نزدیکان و بازگشت داعش تهدید کرده بودند. برای آمریکا، روی کار آمدن یک دولت همراه با سیاست‌های تحریمی واشنگتن علیه تهران یک الویت بود برای همین از تمام ابزارهای تطمیع و تهدیدش استفاده می‌کرد.

عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر سابق عراق ۳۰ آبان ۱۳۹۷ در نخستین نشست مطبوعاتی‌اش با خبرنگاران عراقی درباره تحریم‌های ظالمانه آمریکا علیه ایران گفته بود «بخشی از نظام تحریم‌ها نیستیم، آمریکا می‌خواهد تحریم‌هایی را علیه کشور و اشخاصی تحمیل کند، این به خودش مربوط است و سیاست خود آمریکاست این {تحریم‌های آمریکا علیه ایران} تصمیم عراق نیست حتی این تصمیم {آمریکا} از تصمیمات بین‌المللی و تحریم‌ها مبتنی بر منشور و قطعنامه‌های سازمان ملل نیست که عراق بخواهد به آن پایبند باشد. عراق بخشی از نظام تحریم‌های آمریکا نیست.»

نخست‌وزیری عبدالمهدی و مواضعش خشم آمریکایی‌ها را در پی داشت و باعث شد آنها در دیدارها به صورت شفاهی و کتبی مکررا نسبت به آن واکنش نشان دهند. کارگزاران آمریکا تهدید کردند، عبدالمهدی هزینه سختی بابت مواضعش خواهد پرداخت.

۹ مهر ۱۳۹۸ یک سال بعد از روی کار آمدن عبدالمهدی، اعتراض به فساد در عراق آغاز شد، مطالبه حقی که همه بر آن تاکید کردند؛ این ‌بار اما شرایط به گونه دیگری رقم خورد. نه حرف آیت‌الله‌العظمی سیستانی و نه هیچ شخصیت دیگری، فضای عراق را آرام نکرد و همسایه غربی را در یک نا آرامی و بی‌ثباتی و بی‌دولتی فرود برد و هسته‌های داعش را در استان دیاله عراق فعال کرد که نیروهای حشدالشعبی به مقابله با آنان برخاسته‌اند.

آمریکایی‌ها این روزها خوشحال هستند، هم عراق را بی‌ثبات کرده‌اند، هم نخست‌وزیری که آشکارا مخالفش بود را حذف کردند، هم فرماندهان بزرگ نیروهای حشدالشعبی ترور شده‌اند، هم تهدید فعال شدن داعش عملیاتی شده و هم در یک حرکت‌ نمادین آن هم در سالروز تسخیر سفارت آمریکا در تهران به کنسولگری‌های ایران در عراق حمله کردند. اگر آمریکا در بازی سیاسی تشکیل دولت شکست خورد، یک سال تلاش کرد تا در بازی ناامنی و بی‌ثباتی امتیازات مورد نظرش را بگیرد.

ابوتکتک بازی را رها کرد، گاز اشک‌آور را برداشت و به طرف ماموران پرتاب کرد و دوباره به فوتبال بازی کردنش چسبید. برای ابوتکتک‌ها و مردم عراق که مطالبه مبارزه با فساد و ناکارآمدی دارند اما وضعیت بدتر شده. حالا نه دولت دارند نه افقی برای تشکیل دولت و مبارزه با فساد و تبعیض و ناکارآمدی متصور است. حالا دیگر چای شیرین عراقی به تلخی می‌زند.

مبنای کشتن غیر نظامیان توسط داعش چیست؟

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار{انتشار در خبرآنلاین، بازنشر: عصرایران} سه سال قبل از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، در سال ۱۹۹۸، انفجارهایی در نزدیکی سفارت‌خانه های ایالات متحده در دو شهر نایروبی در کنیا و دارالسلام در تانزانیا به کشته شدن دست کم ۲۵۰ نفر و زحمی شدن بیش از ۴ هزار نفر انجامید. این انفجارها، نام القاعده را در سطح جهان مطرح کرد.

ایمن دین، جوان میانسال احتمالا کویتی که در آستانه جوانی به مجاهدین عرب-افغان پیوست و در افغانستان، بوسنی، چچن و فیلیپین، خدمت و سرانجام با بن لادن رهبر القاعده در افغانستان بیعت کرد، در گفت‌وگوی مفصلش با روزنامه الحیات چاپ لندن نکاتی در باره مبانی فکری کشتن غیرنظامیان در عملیات‌های القاعده بیان کرده است. *

ایمن دین که  یک سال و نیم در بیعت بن لادن و پیک او بود و ۹ سال علیه رهبر القاعده با سرویس اطلاعات خارجی انگلیس MI۶ فعالیت کرد، توجیه کشتن غیرنظامیان توسط مفتی القاعده را چنین روایت می کند:

بعد از این عملیات{کنیا و تانزانیا} از شیخ ابوعبدالله المهاجر پرسیدم: از باب «لیطمئن قلبی» سوالی دارم. آیا آنچه در نایروبی رخ داد از لحاظ شرعی جایز بود؟ آیا فتوایی هست که بگوید می توانیم در جنگ هایمان مسلمانان و آفریقایی‌هایی که هیچ گناهی ندارند را هم بکشیم؟

شیخ ابوعبدالله المهاجر پاسخ داد: بله! یک فتوای شرعی هست که از آن با اصطلاح «تترُّس» یاد می کنند. این فتوا پایه فقهی اصلی برای عملیات جهادی و تا الان هم مورد استناد است. مفهوم فقهی این فتوا آن است که کشته شدن غیر عمدی تعدادی مسلمان در عملیات های نظامی حرام نیست.

برخی نظرات فقهی قدیمی تر هم این را تایید می کند و می گوید: اگر دشمنان اسلام به اسرای مسلمان تترس کنند، طوری که نتوان به دشمنان دست یافت مگر از طریق کشتن اسرای مسلمان، در آن صورت کشتن اسرا جایز است! شیخ الاسلام ابن تیمیه و برخی علمای دیگر هم این فتوا را تایید کرده اند!

با مطالعه نوشته های ابن تیمیه و فتاوایش و کتاب تاریخ ابن اثیر متوجه شدم، کارهای القاعده ابدا با فتوای تترس منطبق نیست. واقعیت این است وقتی مغول ها هجوم به سرزمین های اسلامی را آغاز کردند، از مسلمانان اسیر می گرفتند و از اسرا به عنوان ابزاری برای فتح شهرهای جدید استفاده می کردند. مثلا وقتی بر بخارا مسلط شدند، اسرایی از بخارا گرفتند و با خود به سمرقند بردند و آن ها را سپر خود کردند تا به دیوارهای شهر نزدیک شوند. از علما نظرخواهی و طلب فتوا شد. علما هم فتوا دادند که می توان آن مسلمانان را کشت و آن ها نزد خدا شهید محسوب می شوند، چون آن ها در هر دو حالت کشته خواهند شد. این یک حالت نادر در تاریخ بوده است.

شیخ ابوعبدالله المهاجر یا ابوالافغان المصری کیست؟
«عبدالرحمن العلی» اصالتا مصری بود. او بعد از انفجار سفارت مصر در پاکستان با ۷۵۰ کیلوگرم مواد منجفره در ۲۸ آبان ۱۳۷۴ توسط دستگاه اطلاعاتی پاکستان متهم شد که تسهیلات لجستیکی و خودرو برای عملیات را فراهم کرده به همین دلیل به افغانستان گریخت و در پادگان ابو روضه السوری در جلال آباد ساکن شد و در پادگان های مختلف به تدریس مسایل شرعی پرداخت.
ایمن دین درباره او می گوید:«المهاجر دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه اسلام آباد و به عبارتی می توان گفت فتوا دهنده ی القاعده بود… وقتی نیروهای{عرب} پادگان ابومعاذ{الخوستی} می خواستند دروس شرعی یاد بگیرند به پادگان روضه می آمدند تا از مباحثات «ابوعبدالله المهاجر» که از شیوخ مهم مصری بود استفاده کنند.»

بر اساس گزارش ها  ابومصعب الزرقاوی نخستین رهبر القاعده در عراق که در طول سال های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۸ در افغانستان به سر می برد «۴ سال شاگرد المهاجر بوده و علاوه بر احکام عملیات انتحاری در تکفیر شیعه و همچنین تاکتیک های وحشیانه کشتار مانند سر بریدن و استفاده از سلاح شیمیایی بسیار از وی متاثر بوده است.»

شیخ محمد وائل حلوانی عضو کمیته شرعی القاعده عراق می گوید: « المهاجر بعد از فروپاشی دولت طالبان به مرزهای ایران می آید و تا انقلاب ٢٠١١ مصر در ایران بازداشت بوده و سپس آزاد می شود و به مصر بازمی گردد و با آغاز نا آرامی سوریه به این کشور می رود و به صفوف یاران ابومحمد الجولانی در جبهه النصره می پیوندند.»

کتاب فقه الدماء  مانیفست تروریسم تکفیری
معروف ترین اثر ابوعبدالله المهاجر یا ابوالافغان المصری کتاب «مسائل من فقه الجهاد: ۲۰ مساله مهم که یک مجاهد به آن نیاز دارد» است که مرداد سال ۱۳۹۳، ۲ ماه بعد از حمله داعش به موصل منتشر شد. این کتاب۵۷۹ صفحه ای که به «فقه الدماء» مشهور است، مانیفست توجیه خشونت داعش و گروه های تکفیری است.

محمدرضا عشوری‌، تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ای درباره «فقه الدماء» نوشت: «بخش قابل توجه و متمایز کتاب این است که المهاجر ده‌ها صفحه از کتاب خود را به احکام جنگ با شیعیان به مثابه «کفار رافضی» اختصاص داده است.

وی در این باره بر قتل شیعیان تاکید دارد و می‌گوید: «شیعیان از تمامی دشمنان برای امت اسلام خطرناک‌تر هستند. عالمان به خوبی می‌دانند که رافضیان همواره به دشمنان دین گرایش داشته‌اند.

مهاجر در این باره به نقلی از ابن تیمیه استناد می‌کند که می‌گوید: «هیچ یهودی و نصرانی و مشرکی با مسلمانی نمی‌جنگد؛ مگر آنکه یک رافضی با آن‌ها همراه شده باشد.»

همچنین می‌گوید: «کشتن تمامی اقشار کفار حتی زنان و کودکان و سالخوردگان جایز است».

المهاجر به بحث «مثله کردن اجساد» نیز می‌پردازد و مدعی است که این کار نه تنها جایز، بلکه مستحب نیز هست. مسائل مختلف مربوط به «عملیات انتحاری»، «ربایش» و «ترور» و تاکتیک‌های مختلف ایجاد ترس و وحشت از دیگر سرفصل‌های کتاب ابوعبدالله المهاجر است. وی در بخشی از کتاب خود بر این اعتقاد است که کشتن دسته‌جمعی یک طائفه اسیر شده بلامانع است.»

روزنامه گاردین با بیان این که «فقه دما؛ انجیل داعش، القاعده و بوکو حرام است» درباره این کتاب نوشت:«استفاده از سلاح های کشتار جمعی، نسل کشی، کشتن غیرنظامیان، بردگی زنان برای رابطه جنسی و گروگان گیری را مشروعیت می بخشد.»

سرانجام مفتی توحش
در نهایت، پیتر کوک، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد: جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵(۱۸نوامبر۲۰۱۶)، در حمله ی یک پهپاد آمریکایی ابوالافغان المصری، سرکرده‌ی جبهه فتح الشام از شاخه های گروه تروریستی القاعده در سوریه کشته شده است. المصری با گروهای تروریستی در سراسر خاورمیانه در ارتباط بود و  از مدت‌ها قبل هدف ما بود. حمله هوایی آمریکا در نزدیکی شهر سرمده در استان ادلب در شمال غرب سوریه رخ داد.

جالب این که هیچ یک از رهبران گروه های تروریستی و تکفیری از جمله ایمن الظواهری رهبر القاعده و ابوبکر البغدادی رهبر داعش پیامی برای این عضو بلندپایه سابق القاعده منتشر نکردند.

عبدالرحمن العلی یا ابوعبدالله المهاجر یا ابو الافغان المصری، ۲ سال بعد از انتشار کتاب جنجالی اش در توجیه خشونت و کشتار، به قتل رسید اما دستاورد فکری او،  چنین خود را در بیانیه داعش نشان می دهد:«ما جهاد با مشرکین را به خاطر کشتن یک مسلمان مجاور تعطیل نمی کنیم.»

پاورقی:
* کتاب «روزی روزگاری القاعده»، ترجمه وحید خضاب، انتشارات نارگل

تداوم راهبرد «بی ثباتی» آمریکا با تروریستی نامیدن سپاه

سیدصادق حسینی، روزنامه‌نگار[منتشر شده در روزنامه شرق، دوشنبه ۲۶فروردین۱۳۹۸، تیتر: نگاهی به ۱۸ سال حضور مستقیم آمریکا در عراق و افغانستان/ رابطه تهران- بغداد زیر سایه اقدام جدید آمریکا] [بازنشر: عصر ایران]: از دوم بهمن ۱۳۹۵ که دونالد ترامپ به‌عنوان چهل‌و‌پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا سوگند یاد کرد، جهان به‌صورت مداوم یک پیام را از رهبر جدید کاخ سفید دریافت کرده است: بی‌ثباتی! بی‌ثباتی‌ای که هم در میان کارگزاران حکومتش با اخراج، برکناری و تغییر مداوم آنها، هم در میان رویکردهای داخلی، هم در عرصه نظامی و هم در سیاست خارجی جنجالی‌اش با خروج از پیمان‌ها و معاهدات بین‌المللی مانند توافق‌نامه پاریس و برجام به چشم می‌خورد.

با چنین مقدمه‌ای، واضح است تروریستی اعلام‌کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چه آن را اقدامی تبلیغاتی برای فضای سیاست داخلی آمریکا و دوپینگ انتخاباتی حزب لیکود اسرائیل بدانیم، چه فرمانی برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران یا هر دو گزاره، بخشی از سیاست کلی «بی‌ثباتی» ترامپ است.

تجربه ۱۸ سال حضور نظامی و مستقیم آمریکا در منطقه که با جنگ در افغانستان و عراق آغاز شد و با حمله در سوریه و حضور غیرمستقیم در لیبی و یمن تداوم یافت، مؤید یک نتیجه روشن است: همان بی‌ثباتی! در سوریه، بعد از آغاز شورش مسلحانه با حمایت قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بر اساس گزارش سیمور هرش، روزنامه‌نگار برجسته آمریکایی، سیا عملیات تخلیه و انتقال تسلیحات زرادخانه‌های معمر قذافی، دیکتاتور لیبی از مسیر مدیترانه و ترکیه به داخل مرزهای سوریه را دنبال می‌کرد.
آمریکا در مواجهه با داعش با وجود داشتن پیمان نظامی و مسئولیت در برابر دولت عراق، تعلل کرد و شرط گذاشت و بعد که با تأخیر فراوان وارد کارزار شد، سیاست مدیریت و کنترل داعش را در پیش گرفت تا بتواند در بزنگاه از کارت داعش در تغییر موازنه در عراق استفاده کند. در محافل خبری مشهور است سفیر آمریکا در بغداد و فرستاده ویژه ترامپ که آشکارا برای نخست‌وزیری مجدد حیدرالعبادی تلاش می‌کردند، رهبران سیاسی عراقی را با دو کارت، تخریب و افشاگری و تهدید داعش، مجبور به حمایت از العبادی کردند؛ تلاشی که منجر به نخست‌وزیری عادل عبدالمهدی و ریاست‌جمهوری برهم صالح شد.

راهبرد بی‌ثباتی در عراق
۲۰ خرداد ۱۳۹۳ موصل به دست داعش سقوط کرد و ابراهیم عواد ابراهیم علی محمد البدری السامرایی مشهور به ابوبکر البغدادی در خطبه‌ای در مسجد جامع نوری خود را خلیفه خواند.
سقوط موصل و آغاز جنگ، موجی از ترس ، وحشت و بی‌ثباتی را در عراقی که به سمت تکمیل فرایند «دولت – ملت‌سازی» و «ثبات و بازسازی» می‌رفت، ایجاد کرد. حسن دانایی‌فر، سفیر سابق ایران در بغداد در‌این‌باره در نشست سایت دیپلماسی ایرانی گفت: «هنگامی که موصل سقوط کرد، شرایط خاصی بر بغداد حاکم شد. به‌نحوی‌که بیش از ۶۰ درصد مردم بغداد را ترک کرده بودند و افراد بسیار زیادی به کنسولگری‌های ایران برای دریافت اقامت مراجعه می‌کردند. وضعیت روحی و روانی افت کرده بود. بنده ۱۴ دی ۹۲ یعنی چهار روز پس از سقوط فلوجه، در ملاقاتی که با آقای نوری مالکی داشتم، اعلام کردم می‌خواهند آن چیزی را که در سوریه اجرا شد، در عراق نیز اجرا کنند. دقیقا شش ماه قبل از سقوط موصل گفتم که می‌خواهند حلبی در شمال عراق و در موصل ایجاد کنند». داعش در عراق شکست خورد اما ماحصل خلافت داعش برای دولت بغداد، «بی‌ثباتی» بود. داعش، با تحمیل هزینه‌های نظامی و امنیتی و انسانی، این کشور را از مسیر «ثبات و بازسازی» دور کرد. همین بی‌ثباتی در شرایط سیاسی و امنیتی بود که مسعود بارزانی رهبر کردها را برای برگزاری همه‌پرسی استقلال کردستان عراق وسوسه کرد؛ طرحی که البته شکست خورد.

پیام شکست داعش توسط ایران
پیروزی نظامی بر داعش در عراق و سوریه که در نامه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ سردار سلیمانی خطاب به مقام معظم رهبری اعلام شد، یک پیام مهم برای منطقه و جهان داشت: ایران توانسته است ثبات و امنیت را در منطقه پر‌آشوب و پر‌رقابت خاورمیانه حاکم کند. در دوران پساداعش، عراق توانست نخستین انتخابات بدون داعش را ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ برگزار و دوباره در مسیر ایجاد ثبات سیاسی، امنیتی و اقتصادی حرکت کند. در سوریه هیئت‌های سیاسی و اقتصادی جهان عرب به دیدار همتایان سوری خود می‌روند. عمر البشیر که این روزها باید او را دیکتاتور مخلوع سودان دانست، با چراغ سبز سعودی‌ها به دیدار اسد رفت و امارات متحده عربی یکی از حامیان گروه‌های مسلح ضددولت بشار اسد، سفارتش را در دمشق بازگشایی کرد. سرلشکر علی مملوک، رئیس دفتر امنیت ملی سوریه به مصر سفر کرد و برخی منابع لبنانی گفته‌اند او به سعودی نیز سفر کرده است. این تغییرات که در سایه پیروزی‌های نظامی شکل گرفت، از نتایج راهبرد «ثبات‌سازی» ایران بود.

نیاز آمریکا به بی‌ثباتی
«این تعیین، بر این حقیقت تأکید می‌کند که اقدامات ایران از پایه و به‌صورت بنیادین با اقدامات دولت‌های دیگر متفاوت است»؛ این بخشی از بیانیه ۱۹ فروردین ۱۳۹۸ دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور نسبتا جمهوری‌خواه آمریکا است که در آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را به‌عنوان سازمانی تروریستی اعلام می‌کند.
روشن است که هدف تروریست‌خواندن سپاه، تحت فشار قراردادن دولت‌های همراه و همکار با ایران است که دولت عراق از جمله آنهاست. ایران روابط راهبردی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی سطح بالایی (حدود ۱۲ میلیارد دلار) با عراق دارد. به همین دلیل روی‌کارآمدن دولت همراه با آمریکا برای همکاری در اجرای تحریم‌های ترامپ، برای رهبران کاخ سفید بسیار بااهمیت بود. با ناکام‌ماندن حمایت کارگزاران منطقه‌ای آمریکا در نخست‌وزیری مجدد حیدر العبادی، آنها تلاش می‌کنند با افزایش فشار بر دولت بغداد، آنها را از همراهی با دولت ایران منصرف کنند یا لااقل جلوی افزایش همکاری‌ها را بگیرند. در دیدار تاریخی اسفند ۱۳۹۷، حسن روحانی، رئیس‌جمهور، از عراق که دستاوردهای سیاسی و اقتصادی شایان‌توجهی داشت، دو طرف در‌حالی‌که به‌خوبی می‌دانستند ترامپ به‌زودی سپاه را به‌عنوان سازمانی تروریستی اعلام می‌کند، بر گسترش، تنوع‌بخشی و تعمیق روابط همه‌جانبه تأکید کردند. در بیانیه خبری دیدار تاریخی آیت‌الله‌العظمی سیستانی، مرجع عالی‌قدر تشیع با رئیس‌جمهور نیز همین نکته طلایی آمده است: «آقای سیستانی از هرگونه اقدامی در راستای تقویت روابط عراق با همسایگان خود بر اساس منافع طرفین استقبال نمودند».
آمریکا برای توجیه حضور نظامی، فضاسازی برای سیاست خارجی و افزایش فروش تسلیحاتی‌اش، نیاز به بی‌ثباتی دارد. واضح است تروریستی اعلام‌کردن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چه آن را اقدامی تبلیغاتی بدانیم، چه دستوری برای افزایش فشار بر ایران یا هردو گزاره، بخشی از سیاست کلی «بی‌ثباتی» ترامپ است. عراقی‌ها با تجربه ۱۶ساله کار مستقیم با آمریکایی‌ها، ارزیابی دقیقی از توان ایالات متحده دارند؛ به همین دلیل عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق در واکنش به تصمیم جنجالی ترامپ گفت: «این تصمیم می‌تواند تأثیری منفی بر عراق و منطقه داشته باشد».

العبادی؛ قربانی تحریم‌های ایران

سیدصادق حسینی|روزنامه شرق|بازنشر: خبرآنلاین|عصر ایران|رویداد۲۴|  دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷| ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده بعد از مدت ها حمله مداوم به برجام، رسما از آن خارج شد و با استفاده از تجربه ی نظام سنگین تحریم های باراک اوباما، ستاد تحریم ایران را با محوریت وزارت خارجه دوباره فعال کرد. برایان هوک که از دوره ریاست جمهوری جورج بوش پسر به عنوان دستیار وزیر امور خارجه آمریکا شناخته می شود، نقش هماهنگی تحریم ها را میان وزارت خزانه داری، وزارت خارجه و کاخ سفید بر عهده گرفت.

کاخ سفید که می دانست برخلاف دوره قبلی تحریم ها، با وجود برجام که از حمایت روسیه و چین و اتحادیه اروپا برخوردار است نمی تواند علیه ایران اجماع ایجاد کند، نگاهی به همسایگان ایران داشت، تا با افزایش فشار بر آن ها، مانع همکاری شان با ایران شود. با چنین سیاستی، کارگزاران منطقه ای کاخ سفید تلاش کردند تا حیدرالعبادی نخست وزیر پیشین را که برای پیروزی فهرستش در انتخابات ۲۰۱۸ پارلمان عراق کار می‌کرد، در سمتش ابقا کنند. حیدرالعبادی نیز برای اعلام همراهی‌اش، ۱۶ مرداد ۱۳۹۷ در جریان یک نشست خبری گفت: «عراق ناگزیر از رعایت و اعمال تصمیمات واشنگتن است و دولت عراق در حال حاضر تصمیم گرفته تا برای حفظ منافع خود از تحریم های آمریکا تبعیت کند.» این اظهارات البته با واکنش های زیادی در عراق و ایران روبه‌رو شد. اظهاراتی که عبادی هزینه اش را با از دست دادن کرسی نخست وزیری پرداخت کرد.

اهمیت عراق برای آمریکا در دوره تحریم

از میان همسایگان، به دلایل تاریخی و فرهنگی، ایران گسترده ترین رابطه را با عراق دارد و با سرنگونی رژیم صدام در سال ۱۳۸۲ دولت های عراق رابطه ی نزدیکی با ایران داشتند. ایران علاوه بر این که نخستین کشوری بود که خطر ظهور داعش در عراق را به مقامات بغداد هشدار داد، پیش از سایرین نیز در دفاع از عراقی‌ها (کرد و عرب) پیشگام بود. از سوی دیگر نیروهای مردمی عراق همراه با رزمندگان افغانستانی و پاکستانی در کنار نیروهای حزب الله و بسیج مردمی سوریه با هماهنگی فرماندهان ایرانی در سوریه علیه داعش و گروه های تکفیری مبارزه می کنند.

علاوه بر روابط سیاسی نزدیک ایران، عراق پس از چین دومین مقصد صادراتی ایران است. بر اساس آمار گمرک در نیمه نخست ۱۳۹۷، ایرانیان از لحاظ وزنی ۴۵.۳۲ درصد و از لحاظ ارزشی ۴۴.۵۸ درصد بیش از سال ۹۶ به عراق کالا صادر کردند که ارزش آن به ۴.۵ میلیارد دلار رسیده است. همچنین ایران برای عراقی‌ها، نخستین مقصد سفر است و در ۷ ماهه امسال حدود ۲میلیون عراقی برای زیارت، گردشگری و درمان به ایران آمده‌اند که از این جهت هم درآمد قابل توجهی نصیب ما می شود. این دلایل برای آمریکا کافی بود تا در آستانه دور جدید تحریم ها، تلاش کند دولتی را در عراق روی کار بیاورد که آشکارا از ایران دور باشد؛ هم در بعد سیاسی و امنیتی و هم در بعد اقتصادی.

ترامپ با گماردن مجدد رابرت مک گور به عنوان فرستاده ویژه از مدت ها پیش از انتخابات اردیبهشت ۱۳۹۷ پارلمان عراق و در فرایند دولت سازی، تلاش کرد سیاست «دولت دور از ایران» را اجرایی کند. مک گورک به همراه داگلاس آلن سیلمان سفیر آمریکا در بغداد در این مدت با تمامی گروه های عراقی اعم از سنی، شیعه و کرد ملاقات کرد و آن ها را به حمایت از نخست وزیری مجدد حیدر العبادی فراخواندند و هر جا لازم بود از تماس های تلفنی و حمایت های پمپئو وزیر خارجه آمریکا استفاده کردند. آن‌ها با دنبال کردن دوگانه سازی کاذب «آن هایی که نزدیک جمهوری اسلامی ایران هستند و مستقلین» عراقی ها را تهدید به افشای پرونده هایشان کردند و سپس، تهدید داعش را پیش کشیدند.

«غالب الشابندر» سیاستمدار و تحلیلگر مشهور عراقی در این باره در گفت و گو با شبکه سعودی الحدث تاکید کرد: «مک گورک از طریق پیام های شفاهی و مکتوب به بسیاری از سیاستمداران و نمایندگان منتخب در پارلمان جدید، به آنها وعده داده یا آنها را تهدید کرده است که اگر از نخست وزیری دوباره العبادی حمایت نکنند، واشنگتن با آنها از جمله از طریق بازگرداندن داعش به‌شدت برخورد خواهد کرد.»

حازم الباوی تحلیلگر عراقی نیز تحرکات فرستاده ترامپ در تعیین نخست وزیر را «بی سابقه» خواند و «شیخ قیس الخزعلی» دبیرکل «عصائب اهل الحق» نیز گفت: «آمریکا به شکل علنی در تشکیل دولت در عراق مداخله می‌کند تا در برخی موارد شخصیت‌های مدنظر خود را تحمیل کند.»

ناکامان عراق

با وجود رایزنی ها، وعده ها و تهدیدهای چند ماهه فرستاده ویژه و سفیر ایالات متحده در بغداد، در نهایت اما دولت جدید عراق با ریاست جمهوری برهم صالح سیاست مدار نوگرای کرد و نخست وزیری عادل عبدالمهدی کهنه کار، شکل گرفت. آن ها برای تشکیل دولتی هماهنگ با کاخ سفید در بغداد حساب ویژه ای باز کرده بودند تا در پرتوی آن، فشار تحریم را بر ایران بیشتر کنند و مانع نزدیکی بغداد با تهران شوند.

برهم صالح که با غلبه بر چنین فشارها و مخالفت هایی بر کرسی ریاست جمهوری نشست در نخستین سفر رسمی اش به عنوان رییس جمهور عراق در نشست خبری مشترک با حسن روحانی رییس جمهور پیامی را به واشنگتن ارسال کرد که معنی اش همراهی بیشتر با ایران بود. او با چهره ای خندان به حسن روحانی نگاه کرد و گفت: «امروز پیامی روشن از بغداد آورده‌ام: در عراق اهمیت روابط با جمهوری اسلامی ایران را درک می‌کنیم.» او در دیدار با رهبر انقلاب نیز مجددا تاکید کرد: « من با یک پیام صریح و آشکار به تهران آمده‌ام، عوامل و عناصر پیونددهنده‌ی دو ملت ایران و عراق، ریشه در تاریخ دارد و غیر قابل تغییر است.»

عادل عبدالمهدی نخست وزیر عراق نیز ۲ هفته بعد از آغاز تحریم های آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۹۷ با تاکید بر این که «به طرف آمریکایی گفتیم به ما دستور ندهید»، موضع دولت جدید عراق را چنین توصیف کرد: «در برنامه و شیوه وزارتی تاکید کردیم بخشی از نظام تحریم‌ها نیستیم. این که آمریکا تحریم‌هایی را علیه کشور و اشخاصی تحمیل کرده، به خودش مربوط است و سیاست خود آمریکاست این، تصمیم عراق نیست، حتی این تصمیم(آمریکا)، تصمیم بین‌المللی هم نیست. تحریم‌ها مبتنی بر منشور و قطعنامه‌های سازمان ملل نیست که عراق بخواهد به آن پایبند باشد، ما بخشی از نظام تحریم‌ها نیستیم، ما همچنین بخشی از هیچ تجاوزی علیه هیچ کشوری نیستیم. ما توانستیم این مسئله را به طرف آمریکایی و تمام طرف‌ها تفهیم کنیم.»

عملگرایی ایرانی

نگاهی به رویدادهای چندماه اخیر روشن می سازد آمریکا که به دنبال روی کار آوردن یک دولت هماهنگ با واشنگتن و همراه با نظام تحریم ها در بغداد بود، نتوانست به هدفش برسد. حیدر العبادی نخست وزیر پیشین عراق در گفت و گوی جدیدش با تلویزیون الشرقیه گفته که ایران در نخست‌وزیر نشدن من در دور دوم نقش داشت. او بر اهمیت «دولت همراه در بغداد» برای واشنگتن تایید کرده و دلیل دوباره نخست وزیر نشدنش را «پایبندی اش به تحریم های آمریکا علیه ایران» می‌داند.
از ۱۸ اردیبهشت که ترامپ از برجام خارج شد ۶ ماه و از آغاز تحریم ها در ۱۳ آبان بیش از ۱ ماه می گذرد، ایران تاکنون توانسته اجماعی بین المللی علیه خروج آمریکا از برجام شکل دهد، نوسان نرخ دلار را مهار کند و شیب نزولی به آن دهد، با فشارهای دیپلماتیک و رایزنی های گسترده فروش نفت اش را فعلا حفظ و خریداران عمده نفت را از تحریم آمریکا معاف کند و اروپا را مجبور به ارایه مکانیسم جدید اقتصادی (SPV) کند و از سوی دیگر با تقویت مناسبات اقتصادی با همسایگان صادراتش را افزایش دهد.

هلاکت «زهران علوش» نشانه ای «کوچک» از «کاهش» بحران سوریه

سیدصادق حسینی- خبرآنلاین: مهمترین خبر اولین جمعه زمستان ۹۴ خبر به هلاکت رسیدن «زهران بن عبدالله علوش» سرکرده گروه ستیزه جوی «جیش الاسلام» بود که می خواست سلطنت اموی را احیا کند. او که روابط بسیار نزدیکی با سازمان های امنیتی سعودی و ترکیه داشت، نیروهای تحت امرش با داعش و دیگر گروه های تروریستی بر سر قلمرو در سوریه می جنگیدند و جمعه ۴ دی ماه ۴ روز پیش از آن حملات روسیه به داعش ۳ ماهه شود، بعد از یک عملیات شناسایی چند روزه به هلاکت رسید.
کشته شدن علوش را می توان از «نشانه های کوچک» اما «قابل توجه» کاهش بحران و جنگ ۴ ساله در سوریه دانست؛ جنگی که از یک تظاهرات ساده یک بحران گسترده و تلخ انسانی ساخت.

شاید از جمله دلایلی که می توانست به زنده ماندن علوش تا به امروز بیانجامد، تمرکز ارتش سوریه بر مقابله با داعش و دیگر گروه های تروریستی قوی تر بود؛ داعش بخش قابل توجهی از سوریه را اشغال و نا امن کرده است و طبیعی است که الویت ارتش سوریه مقابله با داعش به عنوان بزرگترین و گسترده ترین گروه تروریستی در آن کشور است؛ حال با «تغییر موازنه قدرت» در سوریه و به قول برخی تحلیل گران ارشد آغاز «دوره پسا داعش» زمینه برای از بین رفتن سایر گروه های تروریستی از جمله جیش السلام، احرار الشام و … محیا شده است.

البته منظور از «دوره پسا داعش» این نیست که جنگ علیه «داعش نظامی» به زودی پایان می یابد، بلکه مراد این است که داعش از دوره «فراز» که در آن با جذب امکانات و حمایت های لجستیکی ائتلاف سعودی، قطر و ترکیه و با چشم پوشی غرب و ایالات متحده توانست سر زمین های قابل توجهی را ناامن کند و به زیر چتر خود ببرد، گذشته است و حال در دوره «فرود» و «کاهش» است.
از سوی دیگر با تشکیل چند دور گفت و گوی بین المللی درباره سوریه که در نهایت به مشخص شدن فهرستی از گروه های تروریستی در اجلاس نیویورک در روزهای گذشته انجامید، هر گونه مقابله و از بین بردن ظرفیت های این گروه ها زمینه را برای تشکیل گفت و گوی «سوری-سوری» محیا می کند.

همچنین با جدیدترین تغییر سیاست آمریکا از «سقوط بشار اسد و تغییر نظام سوریه» در ابتدای بحران (۲۰۱۱-۲۰۱۲) به «بی توجهی و لفاظی» در ۳ سال گذشته(۲۰۱۲-۲۰۱۵) و به «باقی ماندن بشار اسد» آنچنان که به تازگی جان کری وزیر خارجه اش در مسکو گفت: «ایالات متحده و شرکای ما به دنبال آنچه تغییر رژیم خوانده می‌شود نیستند و اسد فعلا می‌تواند در قدرت باقی بماند» زمان قربانی کردن پیاده نظام های ائتلاف سعودی-ترکیه ای فرا رسیده است و چه اشاره ای بهتر از زدن رهبر یکی مهمترین گروه های تروریستی سوریه که از حمایت کامل سعودی برخوردار بود برای سایر گروه ها.

به نظر می رسد در روزهای آینده با تکرار حملات هدفمند هوایی روسیه و ارتش سوریه در کنار پیشروی نیروهای زمینی و تنگ تر شدن عرصه داعش و دیگر گروه های تروریستی، باید شاهد به هلاکت رسیدن سایر فرماندهان میدانی این گروه های ستیزه جو باشیم.

جنگ در سوریه چه زمانی پایان می یابد؟

سیدصادق حسینی (منتشر شده در خبرآنلاین): از ۸ مهر ۹۴ که حملات هوایی روسیه به داعش در سوریه آغاز شد بیش از چهل روز می گذرد و حالا این سوال مطرح است که با حملات پردامنه هوایی روس ها و حملات متعدد و گسترده ارتش و نیروهای مردمی سوریه و حزب الله لبنان با حضور مستشاران ایرانی از یک سو و برگزاری یک دور نشست بین المللی درباره سوریه با حضور تمام اطراف، پرونده جنگ در سوریه چه زمانی بسته می شود.

آنچه مسلم است تداوم این حملات نظامی پر قدرت به تضعف لجستیکی و نظامی داعش در کوتاه مدت می انجامد اما این ضعف به معنای از بین رفتن «موجودیت داعش» نیست و آن ها بعد از مدتی دوباره خود را تقویت می کنند؛ همان طور که در طول ۴ سال چنین کرده اند. پس سئوال جدی تر این است که چه زمانی مقاومت جانانه ی مردم سوریه به سرانجام می رسد و پرونده تروریسم تکفیری در شامات خاتمه می یابد.

برای یافتن پاسخ این سوال که «جنگ در سوریه چه زمانی پایان می یابد» می بایست به ۲ نکته اساسی برای پایان جنگ و دوره «پسا داعش» در سوریه توجه کرد: سرانجام جنگجویان داعش و سرانجام حامیان سیاسی، امنیتی و لجستیکی داعش. ادامه خواندن “جنگ در سوریه چه زمانی پایان می یابد؟”

جان و خون مردم مهم است؛ چه در «کوبانی» چه در هرجای دیگری

جنگ سوریه وارد چهارمین سال خود شد
جنگ سوریه وارد چهارمین سال خود شد

کوبانی؛ امروز مورد توجه بسیاری قرار گرفته تا جایی که برخی سقوط کوبانی را انحطاط اخلاقی جامعه جهانی و دولت های منطقه دانسته اند. این واکنش ها و هم دردی ها البته انسانی و قابل تقدیر است اما این نتیجه گیری آن قدر خنده دار و سطحی است که نمی شود به آن نپرداخت. 
سخن این است که از ۴ سال پیش و در اوج سردی و تلخی رابطه ی حاکمیت ایران با بخشی از طبقه متوسط و نخبگان، در عکس العمل طبیعی موضع حاکمیت در برابر سوریه را قبول نداشتند و یک صدا همه پشت همین جریان های مسلح بودند که با پیروزی این ها، بهار دموکراسی در پس بهار عربی می آید.
یادم می آید که آن زمان با بسیاری از دوستان همین بحث را داشتم که نمی شود از دل این همه خون ریزی و جنایت توقع برقراری دموکراسی را داشت. این البته به معنی ندیدن اشتباهات بشار اسد در مواجهه با اعتراضات مردمی و اصیل بخشی از مردم سوریه نیست. اما این واضح بود که نسبتی میان آن اعتراضات و این جنگ وجود ندارد که اگر داشت و اگر حاکمیت سوریه مشروعیت مردمی اش را از دست داده بود نمی توانست چهارسال در برابر این جنگ ناجوانمردانه دوام بیاورد.
سقوط «کوبانی» یا همان «عین العرب» در مقابل جنایات و قتل عام های گسترده این کارگران جهل مقدس، چیزی نیست جز یک جنایت دیگر؛ جنایت های قبل کمتر دیده و پرداخت شد چون می شد آن را به گردن بشار اسد انداخت و چون هنوز ایالات متحده خام خواب های عربستان و ترکیه و قطر بود که نظام بشار اسد تا سه ماه، شش ماه، نه ماه و یک سال دیگر سقوط می کند؛ حالا که ۴ سال از وعده های بندر بن سلطان و اسلافش گذشته و آمریکا چهره اش مخدوش تر از قبل شده، در موضعی انفعالی با «بمباران درمانی» می خواهد افتضاح سیاسی/حقوقی اش را سرهم بندی کند.
سقوط کوبانی انحطاط نیست؛ یک سقوط انسانی و یک جنایت دیگر است در دایره المعارف جنایات جنگی افراطی ها و اقتدارگراهای مذهبی؛ انحطاط این است که دولت هایی که دست شان در خون نوزاد و کودک و زن و مرد سوری و عراقی است، بدون عذرخواهی و بدون هیچ تنبیهی امروز مدعی باشند.

پایان عصر نگاه به بیرون آمریکا

#آمریکا هر روز بیشتر در لاک خود فرو می رود؛ به عبارت دیگر هر روز بیشتر از شعارهای جهانی ای که دست مایه دخالت و حمله به کشورهای مختلف بود فاصله می گیرد؛ رابطه ی استراتژیک اش با اسراییل را که بگذاریم کنار؛ نمونه ی بارز همین دور شدن اش از رویای آمریکایی که نماد همه ی ارزش های خوبی ایالات متحده است  همین داستان جنایت های عمله اکره های جهل مقدس؛ #داعش است که کلی جنایت علیه بشریت کردند و آمریکا غیر از لفاظی هیچ نکرد؛

امروز  اما اوباما دستور حمله هوایی به داعش را صادر کرده است:« او با بیان این که سفارتخانه آمریکا، دیپلمات های این کشور و همچنین مستشاران نظامی آمریکایی در اربیل هستند، تاکید کرد در صورت حرکت شبه نظامیان به سوی اربیل، هدف حملات هوایی آمریکا قرار خواهند گرفت.» این یعنی این که آمریکا دیگر نمی خواهد نقش پدرخوانده ی خودخوانده و ژاندارم جهانی را بازی کند؛ چون نه توانش را دارد نه پولش را و نه برای شان صرف می کند؛
تعبیر دیگرش این می شود که پایان دوره ی نگاه به بیرون آمریکا و آغاز دوران نگاه به داخل. و این باعث می شود اقمار مصنوعی غرب آسیا که اقتدار و مشروعیت شان را از آمریکا می گیرند به شدت دچار ضعف و انحطاط شوند. نمونه ی عینی اش عربستان سعودی است که تلاش کرد به آمریکا خودی نشان دهد و برای همین بحران سوریه را آغاز کرد و به آن دامن زد. بحرانی انسانی و امنیتی که جز خفت و شکست دستاوردی برای عربستان و حامیان غربی اش نداشت.  این نگاه به درون آمریکا اوضاع این کشورها که منبع قدرت شان به خارج از مردم شان وصل است را به شدت بهم می زند؛ همین دلیل برای این اقمار مصنوعی کفایت می کند که آمریکا را هر طور که می توانند مشغول خود کند که از تصمیم راهبردی اش دست بکشد.