یک روزنامه‌نگار از اخلاق رسانه‌ای و قرارگاه‌های هشتگ‌ساز می‌گوید

انصاف نیوز| یک فعال حوزه رسانه می‌گوید: اگر فضای اخلاق حرفه‌ای در جامعه‌ی رسانه‌ای حاکم نباشد به دلیل انگیزه‌‌های عمدتاً مالی، همواره شاهد افشاگری و حملات رسانه‌ای غیر اخلاقی و غیر واقعی علیه افراد یا سازمان‌ها و شرکت‌ها خواهیم بود.

تقویت استقلال رسانه و محترم شناختن حقوق فعالان رسانه‌ای در کنار آموزش گسترده سواد رسانه‌ای در مدارس و دانشگاه‌ها، تا حدی جلوی اثرات کمپین‌های تخریبی رسانه‌ای را می‌گیرد.

سیدصادق حسینی روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای درباره‌ی اهمیت رعایت اخلاق حرفه‌ای در رسانه‌ها به انصاف نیوز گفت: برخی افراد و جریان‌های سیاسی و اقتصادی با استفاده از ظرفیت رسانه‌ها و در این سال‌های اخیر شبکه‌های اجتماعی، اهداف خود را دنبال می‌کنند. ممکن است شخصی بخواهد رقیب اقتصادی‌اش را از عرصه خارج کند، ممکن است جریانی بخواهد نامزد مورد نظرش را در پستی بنشاند، برای همین کمپین علیه سایرین راه می‌اندازد. یا در نمونه‌ی عینی‌تر آن، جریانی حداقلی به دنبال محدودیت اینترنت و اجرای طرح صیانت است، برای همین کمپینی جامع شامل رایزنی و فضاسازی و اخبار منفی علیه اینترنت راه انداخت تا گروه‌های هدف را زیر ضربه ببرد و طرح را به سرانجام برساند که با وجود مخالفت‌های گسترده همه گروه‌های سیاسی و اجتماعی، تا امروز موفق عمل کرده‌اند.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که در رسانه‌ها بالاخره به دلیل وجود قانون مطبوعات و قوانین مدنی، خبرنگاران و مدیران حداقل‌هایی از اخلاق حرفه ای را رعایت می کنند به همین دلیل کارفرمایان، سعی می کنند بخشی از کمپین های خود را در شبکه های اجتماعی دنبال کنند تا هم موضوع مطرح شود هم مسئولیتش متوجه کسی نشود و به اصطلاح سرنخ ماجرا گم شود.

تقویت استقلال رسانه و اخلاق حرفه ای و محترم شناختن حقوق فعالان رسانه ای از سویی و آموزش گسترده سواد رسانه ای، حتما از ابزارهای موثر مقابله با کمپین های تخریبی است.


انتشار فیش‌های جعلی مدیران پتروشیمی

سیدصادق حسینی با اشاره به یکی از مصادیق اقتصادی سو استفاده از رسانه توضیح داد: یکی از موضوعاتی که بازتاب زیادی داشت، فیش‌های نجومی مدیران شرکت پتروشیمی امیرکبیر بود که در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و صدا و سیما هم به آن پرداخت. موضوع این بود که یک چهره اقتصادی برای اینکه مدیر خودش را در پتروشیمی امیرکبیر منصوب کند با استفاده از ظرفیت رسانه ها و شبکه‌های اجتماعی به انتشار فیش‌های جعلی پرداخت تا رقبا را از صحنه خارج کند. چند روز ابتدایی این کمپین شاهد بازتاب زیادی از جمله واکنش وزیر و امام جمعه ها و نمایندگان مجلس بودیم، اما با مشخص شدن جعلی بودن فیش‌ها فضا برگشت. برخی از خبرنگاران مطلع، رقمی که برای انتشار فیش های جعلی هزینه شد را بیش از ۱.۵ میلیارد تومان ارزیابی می کنند.


مسایل مالی باعث زیر پاگذاشتن اصول رسانه‌ای می شود

صادق حسینی ادامه داد: روزنامه‌ها و رسانه‌ها به صورت کلی در ایران مخصوصاً در بخش غیر دولتی عمر محدود و کوتاهی دارند. طبیعتاً بخشی از آن به بیزنس پلن و توانایی مدیریتی صاحبان رسانه برمی‌گردد. بالاخره راه اندازی رسانه مانند فعالیت تجاری نیاز به طرح تجاری دارد، اما شرایط عمومی رسانه‌ها از جمله برخوردهای سلیقه ای و محدودیت های تبلیغاتی نیز به کاهش کیفیت و کوتاهی عمر رسانه ها دامن زده است و شاهد آن هستیم که بخش خصوصی علاقه‌ای به سرمایه گذاری در رسانه ندارد. از طرفی رسانه‌ها با مشکلات مالی مواجه می‌شوند و چون فضای رسانه‌ای در کشور هنوز ابتدایی است، ممکن است رسانه‌ها اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند و با انتشار اخبار نادرست اشخاص یا شرکت ها و نهادها را تخریب کنند.


طرح نگهداری از حیوانات خانگی در مجلس

سیدصادق حسینی فعال رسانه ای درباره‌ی نمونه ای از تأثیر موج سازی در موضوعات اجتماعی گفت: چندسالی است نگهداری حیوان خانگی در بخش کوچکی از جامعه رواج دارد، پس این یک موضوع اجتماعی است که حتما از اولویت‌های اول و اصلی جامعه ایران نیست. اما شاهدیم چون یک جریان اصولگرا، این سبک زندگی را نمی‌پذیرد، از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کند و محتواهای متنوعی از حوادثی که ممکن است حتی اتفاق هم نیفتاده باشند منتشر می کنند و با استفاده از رسانه های زنجیره ای شان موضوع را به عنوان یک چالش مطرح و موج را به سمت مجلس می‌برد و در نهایت طرحی در مجلس اعلام وصول می شود با عنوان «صیانت حقوق عامه در مقابل حیوانات خطرناک و مضر»! که نگهداری حیوانات خانگی جرم انگاری شده و برایش مجازات تعیین می شود. از این دست طرح ها در این دوره مجلس زیاد است و نشان می دهد مجلسی که با کمترین میزان مشارکت مردم بر سرکار آمده، چقدر با فضای عمومی جامعه و الویت های واقعی مردم بیگانه است.


قرارگاه های هشتگ ساز

این روزنامه نگار گفت: امروزه کمپین های سیاسی بدون برنامه عملیاتی در شبکه های اجتماعی اجرا نمی شوند. در کشور ما نیز نمونه های زیادی داریم که البته تاثیر گذاری در توده ی جامعه ندارند و اما برای گزارش دادن به مقامات و گرم نگه داشتن فضای رسانه ای هواداران کارکردهایی دارند. برای نمونه باید به هشتگ سازی قرارگاه های …. اشاره کنم. آن ها به وسیله اکانت ها و حساب ها، هشتگ ها و پیام های خود را در شبکه اجتماعی ارسال می کنند و هشتگی را داغ می کنند که عموم مردم و فعالان شبکه های اجتماعی درگیر آن نیستند و اسمش را هم نشنیده اند. شما اصلا چیزی درباره هشتگ #اوکراینتجربهاعتمادبهآمریکا شنیده‌اید؟ اما آنها برای همین هشتگ صورتحساب برای کارفرما صادر می‌کنند. اتفاقی که صدای رائفی پور را هم درآورد و از سازمان سراج انتقاد کرده بود که چرا هشتگی را که موسسه‌اش در توییتر ترند کرده است، به نام سازمان سراج فاکتور زده‌اند.

نمونه های فراوانی از این هشتگ سازی ها به ویژه علیه اینترنت، سینمای خانگی، آذری جهرمی، برجام، دولت روحانی و جواد ظریف و حمایت از طرح صیانت وجود دارد که در جریان افکار عمومی تاثیری نداشتند اما برای افکار مخاطبان خاص بولتن ها و توجیه سازی ها و البته برای پیمانکاران آب و نان خوبی داشته است.


ماهیت رسانه با گذشته متفاوت است

صادق حسینی معاون خبرگزاری تماشاگر با تاکید بر این که ماهیت رسانه با گذشته فرق کرده است گفت: ۲۰ سال پیش روزنامه و مجله و تعدادی وب سایت جریان اخبار را هدایت می‌کردند. در چند سال اخیر به دلیل عمومی‌تر شدن تکنولوژی، افزایش دسترسی به اینترنت و حضور شبکه‌های اجتماعی، فضای رسانه هم متفاوت شده است. امروز شاهد آن هستیم بسیاری از افراد و حساب ها در شبکه های اجتماعی از برخی روزنامه ها، وب سایت ها و رسانه های رسمی و حتی برنامه های تلویزیونی، پر بازدیدتر و پر مخاطب تر هستند. شهروندخبرنگاری در سراسر جهان جریان دارد. این ها تحولات، هویت و کارکردهای رسانه را تغییر داده اند و اجبارها و الزامات خود را تحمیل کرده اند. ۲۰ سال پیش، در کنار روزنامه، یک نسخه ی متنی یا PDF روزنامه منتشر می شد، اما امروز روزنامه ها مجبور هستند برای عقب نماندن از جریان رسانه ای، بخش تولید محتوای ویژه ای برای وب سایت و شبکه های اجتماعی داشته باشند.


نتایج مثبت شبکه‌های اجتماعی پس از حوادث غیر مترقبه

این کارشناس رسانه گفت: همیشه از موج سازی در شبکه‌های اجتماعی نتایج منفی و سلبی بدست نمی‌آید. شما نگاه کنید در رویدادهایی مثل بازگشت پیکر پاک شهدای غواص و حادثه سقوط هواپیمای مسافربری، آتش سوزی پلاسکو، کشتی سانچی و حوادث پیش بینی نشده مثل سیل و زلزله که فراوان داریم! مردم از بستر شبکه های اجتماعی برای ابراز احساسات و همدردی و همبستگی استفاده می کنند؛ در مرحله ی بعد می بینیم که بسیاری از چهره ها با استفاده از شبکه های اجتماعی برای کمک فراخوان می دهند و سعی می کنند باری از روی مردم آسیب دیده بردارند و کمک حالشان شوند. این نشان می دهد در بزنگاه ها می توان از بستر شبکه های اجتماعی به صورت ایجابی برای جلب حمایت و هدایت کمک های مردمی استفاده کرد.

در نمونه ای دیگر بارها دیده ایم که یک موضوع که در شبکه های اجتماعی توسط مردم بازتاب می باید مسئولان را مجبور کرده اشتباهشان را جبران کنند. این از مزایای این رسانه های جدید است.

الزامات رسانه ای مبارزه با فساد چیست؟

سیدصادق حسینی، انتشار: خبرآنلاین | بازنشر: عصرایران | در چهل سالگی انقلاب، مبارزه با فساد برجسته تر از قبل و با الویت بیشتری دنبال شد. رییس وقت قوه قضاییه از رهبری استجازه قضایی گرفت، دادگاه مبارزه با مفاسد اقتصادی به صورت ویژه تاسیس و دادگاه به صورت پیاپی برگزار شدند و سلاطین سکه و قیر اعدام شدند.

این که چرا سران قوا تصمیم گرفتند به موازات راه حل سریع قضایی، فرایند اصلاح و بهینه سازی فرایندها و حذف گلوگاه های فساد را اجرایی نکنند موضوع این یادداشت نیست، در اینجا به الزامات فعالیت رسانه های مبارزه با فساد اشاره می شود.
چندی پیش دکتر علی صابری استادیار حقوق جزا و جرم‌شناسی دانشگاه امام‌صادق(ع) در برنامه تلویزیونی زاویه درباره مبازره با فساد گفته بود: «برنامه مبارزه با فساد، چهار ویژگی مهم را باید داشته باشد؛ اول این‌که باید از عزم سیاسی صادقانه شروع شود، چون فساد جرم قدرت است، قدرت باید عزم جدی برای مبارزه با آن داشته باشد. صادقانه بودن این عزم با بی‌طرفی روشن می‌شود. هیچ انتصابی به هیچ حزب سیاسی و هیچ دعوا و زد و خورد و مناقشه سیاسی نباید داشته باشد. مجری مبارزه با فساد لااقل در نظر مردم باید بی‌طرف باشد. هیچ انتصابی به هیچ حزب سیاسی نداشته باشد. من هیچ وقت نمی‌توانم یک رقیب انتخاباتی را مجری مبارزه با فساد بدانم. دوم این‌که هر پروژه مبارزه با فساد باید نظریه داشته باشد و نیاز به دانش دارد. مهم‌تر از همه، نظریه حکمرانی داشته باشد. سوم این‌که پروژه مبارزه با فساد باید راهبرد داشته باشد. مهم‌ترین راهبرد، راهبرد پیشگیرانه است. به نظر می‌رسد دو اهرم شفافیت و افشاگری (نظارت مدنی و اجتماعی) برای راهبرد پیشگیری لازم است. البته من معتقدم به شفافیت خیلی نمی‌شود امیدوار بود و باید به نظارت اجتماعی، ولو این‌که نام آن افشاگری گذاشته شود، امیدوار باشیم. همچنین راهبرد پسینی باید وجود داشته باشد؛ در مرحله محاکمه و دادرسی و مواجهه قانونی با فساد. باید یک برنامه جدی و دقیق وجود داشته باشد. برنامه دادرسی باید اعتمادساز باشد و تکلیف خود را با قانونی بودن فساد حل کند. دادرسی نیز باید عادلانه باشد؛ در غیر این صورت اعتمادساز نخواهد بود. چهارم این‌که نیروی انسانی مناسب برای مبارزه با فساد لازم است. اقلا در محاکم و در دادرسی نیروی انسانی مناسبی باید در خط مقدم مبارزه با فساد بایستد.»
در حوزه رسانه نیز، به نظر می رسد این ۴ شرط یعنی عزم صادقانه، نظریه، راهبرد و برنامه و روزنامه نگار متخصص مبارزه با فساد باید وجود داشته باشد تا جریان رسانه ای صحیح عدالت خواه و فسادستیز به وجود آید.
علاوه بر این ۴ شرط، فعالان رسانه ای و رسانه های مدعی مبارزه با فساد و عدالت خواهی، می بایست شرایطی را بیش از دیگران داشته باشند که از جمله مهمترین آن ها، پاک دستی، نداشتن نگاه سیاسی و جناحی و رعایت اخلاق و انصاف است.
این که رسانه ها و فعالین رسانه ای به موضوع فساد یک مقام، آقازاده یا داماد با آب و تاب بپردازند البته اقدام خوبی است اما وقتی همین موضوع با نگاه سیاسی یا… پیوند می خورد، نه تنها هدف عدالتخواهی را محقق نمی کند بلکه اعتماد عمومی که مهمترین سرمایه نظام است را تخریب می کند.

یا وقتی یک رسانه و خبرنگار عدالتخواه، گزارشی از یک گروه تولیدی، صنعتی و تجاری پخش می کند و به حاشیه ها و فساد رقیبش نمی پردازد، تداعی کننده وجود ارتباطات ویژه میان رسانه و روزنامه نگار عدالتخواه با رقیب تجاری یا همان کمپین رسانه ای است که بی طرفی و عدالتخواهی را زیر سوال می برد.
طبیعتا هر رسانه ای می تواند کمپین های رسانه ای و تبلیغاتی را له یا علیه دیگران و رقبای تجاری اجرا کند، اما رسانه و روزنامه نگار مدعی عدالت طلبی باید الزامات عدالت خواهی را رعایت کند و به خطوط قرمز بیش از سایرین توجه کند. رهبر معظم انقلاب نیز درباره الزامات مبارزه با فساد تاکید دارند: اگر به نام عدالت‌خواهی و به نام انقلابیگری، اخلاق را زیر پا بگذاریم، ضرر کرده‌ایم؛ از خط امام منحرف شده‌ایم.
کوتاه آن که عدالتخواهی رسانه ای نباید به سوداگری و بی اخلاقی آلوده شود.

۱۰نکته برای مدیریت رسانه‌ای بحران کرونا

سیدصادق حسینی، منتشر شده در خبرآنلاین \ ویروس کرونا با سرعتی مانند خبرش در جهان در حال گسترش است؛ شهر به شهر و استان به استان و کشور به کشور و قاره به قاره جهانگردی می‌کند و سر راه میلیون‌ها نفر را آلوده می‌سازد و جان انسان‌ها را می‌گیرد.

به عنوان یک روزنامه‌نگار که تجربه مدیریت بحران دارم چند نکته‌ی رسانه‌ای به ذهنم می‌رسد که در زیر آن‌ها را نوشته‌ام.

۱. درمیان بحران هایی که ما ایرانی ها روزانه با آنها درگیر هستیم؛ چه آن ها که طبیعی هستند مثل سیل و زلزله و چه آن ها که ساخته ی دست خودمان هستند مانند تصادفات جاده ای و آلودگی هوا، کرونا فعال ترین و سریع ترین بحرانی است که تا به حال در ایران داشته ایم. درحالی که برای بحران های طبیعی که در کشور سابقه دار است کماکان غافلگیر می شویم، رویایی با کرونایی که با این سرعت در حال شیوع است و برای مقابله با آن در کشور تجربه ی قابل اتکایی وجود ندارد که جای خود را دارد.

۲. جامعه ی ایران این روزها، شرایط سختی دارد. شدیدترین تحریم های آمریکا موجب رکود در تولید و افزایش فقر در جامعه شده است. امید در جامعه، به عنوان عامل پیشبرنده و متحد کننده به شدت پایین آمده که زمینه ها و نشانه هایش را همه می دانیم. از سوی دیگر جامعه به ویژه بخشی وسیعی از طبقه متوسط، راست گویی و پاسخ گویی مسئولین را به چالش کشیده اند؛ اتفاقات تلخ آبان، سقوط تاسف بار و باور نکردنی هواپیمای اکراینی و مواجهه با کرونا این روند را تشدید کرده است. به نظر می رسد مردم، بیشتر از همیشه نیازمند دانستن واقعیت ها هستند تا شنیدن صحبت های کلی، اظهانظرهای مبهم (که موجب خنده در جامعه می شود) و توجیهات بعضا غیرقابل پذیرش. مردم نیاز دارند واقعیت ها را آن طور که هست بشنوند، بیان واقعیت ها در این شرایط بیشتر به آرامش در جامعه کمک می کند تا نگفتن و پنهان کردن آن با هدف ایجاد آرامش در میان شهروندان.

۳. یکی از کارهای خوبی که صورت گرفت، ممنوعیت و محدودیت اظهار نظر توسط مقامات دولتی و حاکمیتی درباره ویروس کرونا بود. در وضعیت عادی، مسئولان به دلیل نگاه های بخشی شان، صحبت هایی می کنند که در تناقض با دیگران است، در دوره بحران به دلیل افزایش هیجان و حساسیت این اظهارات بعضا با اشتباه همراه است و به اختلافات و کدورت ها دامن می زد. سازماندهی اطلاع رسانی مسئولان اقدام ارزشمندی بود.

۴. وزارت بهداشت که نهاد مسئول است، باید با راه اندازی یک مرجع اطلاع رسانی رسمی، تمام فرایند اطلاع رسانی، آگاهی بخشی و آموزش را در آن متمرکز کند تا تمامی رسانه ها چه صداوسیما و چه سایرین از این مرجع استفاده کنند.

۵. دولت باید یک ردیف بودجه ی اختصاصی برای تولید محتوای آموزشی و اطلاع رسانی ویژه بحران کرونا مصوب کند و آن را در اختیار وزارت بهداشت قرار دهد. وزارت بهداشت نیز باید با تدوین محتوای خام، از تولیدکنندگان محتوا به ویژه چندرسانه ای ها، دعوت کند محتواهای آموزشی و اطلاع رسانی را تولید کنند تا در همان سایت مرجع برای انتشار همه جانبه در رسانه ها و شبکه های اجتماعی بارگذاری شود.

۶. رقابت در اطلاع رسانی انفرادی در توییتر و شبکه های اجتماعی آسیب های بزرگی به جریان مدیریت بحران وارد می کند. هم اکنون همکار پرتلاش آقای علیرضا وهاب زاده خبرنگار با سابقه حوزه بهداشت و مشاور اطلاع رسانی وزیر و آقای کیانوش جهان‌پور مدیرکل مرکز ارتباطات وزارت بهداشت از اکانت های شخصی شان، اخبار را منتشر می کنند. این روند باید متوقف شود. اخبار و محتوای مرتبط با کرونا، باید از طریق یک حساب رسمی در شبکه های اجتماعی توییتر و اینستاگرام منتشر و راهبری شود. تجربه نشان داده با هم افزایی و کمک فعالان شبکه های اجتماعی می توان تیک آبی برای این اکانت ها گرفت تا مردم آن ها را بشناسند.

۷. پیشنهاد می کنم تجربه موفق هلال احمر در مدیریت و اطلاع رسانی سیل نوروز ۹۸ در توییتر مرور شود.

۸. بهتر است وزارت بهداشت، با دعوت از روزنامه نگاران و فعالان شبکه های اجتماعی فرایند آگاهی بخشی و آموزش را دنبال کند تا خطا در پوشش اخبار و گزارش ها به حداقل ممکن برسد.

۹. بحران کرونا که در ایام اوج آن هستیم، لحظات شیرین کم ندارد؛ قدر تک تک این لحظات را باید دانست. پیروزی بر کرونا غیر از شعار، روحیه هم می خواهد.

۱۰. کمیته ملی المپیک آمریکا که پرافتخار ترین کشور در دوره های متعدد المپیک است شعار جالبی دارد: Team Behind the Team. یادمان نرود پشت تیم پزشکی کرونا، تیم های مختلفی باید باشند تا شکستش دهیم که تیم رسانه‌ای از مهمترین هاست.