تضمین اجرای برجام چه بود؟

سیدصادق حسینی| انتشار: خبرآنلاین | بازنشر: ایسنا، انصاف نیوز| نیمه تیر، مجلس جدید اصولگرا که یک ماه از آغاز به کار رسمی اش می گذرد در آستانه ی برجام که ۲۳ تیر ۵ سال از تولدش می گذرد، میزبان محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه بود تا گزارشی از فعالیت های این وزارخانه را بشنود. جلسه ای که با تنش و اعتراض نمایندگان به اظهارات ظریف و دعوت های مکرر محمدباقر قالیباف رییس مجلس به رعایت نظم و آیین نامه همراه بود و با لبخند ظریف پایان یافت.

در این جلسه مجتبی ذوالنوری نماینده ملایری الاصل قم و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم در خطاب پایانی با انتقاد از عملکرد وزارت خارجه در اجرای برجام گفت: «یک جا هرچه بود در طبق اخلاص قراردادید و تحویل دادید بدون این که تضمین بگیرید.»

صرف نظر از این که برجام چه می توانست باشد، این توافق بین المللی مورد تایید ۵ قدرت برتر جهان یعنی چین، روسیه، آلمان، فرانسه، انگلیس و ایالات متحده و اتحادیه اروپا بود و توسط قطع نامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد بالاترین نهاد بین المللی به عنوان یک قانون بین المللی تایید، تضمین و اجرا شد. همچنین اتهام مغرضانه و سیاسی ابعاد نظامی برنامه هسته‌ای ایران مشهور به PMD بعداز ۱۲ سال با اجماع آرای کشورهای عضو شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و قطعنامه کشورهای۱+۵ بسته شد که از جمله دستاوردهای مهم برجام بود.

براساس قطع نامه ۲۲۳۱ سازمان ملل که ۲۹ تیر ۱۳۹۴ در ۳۰ ماده و ۲ پیوست تنظیم و اجرایی شد، بعد از تایید اقدامات ایران توسط یوکیو آمانو دبیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی اتمی، سازمان ملل تمام قطعنامه‌های هسته‌ای ایران شامل ۱۶۹۶ (۲۰۰۶/مرداد ۱۳۸۵)، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶/دی ۱۳۸۵)، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷/ فروردین ۱۳۸۶)، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸/ اسفند ۱۳۸۶)، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸/مهر ۱۳۸۷)، ۱۹۲۹ (۲۰۱۰/ خرداد ۱۳۸۹) و ۲۲۲۴ (۲۰۱۵/خرداد ۱۳۹۴) را هم‌زمان لغو کرد که البته در میانشان قطع نامه ۱۹۲۹ سنگین ترین و گسترده ترین تحریم بود که اثرات زیانبار فراوانی بر دولت احمدی نژاد و مردم گذاشت.

بر اساس ماده ۱۹ و پیوست شماره ۵ برجام، «اتحادیه اروپایی و دولت های عضو اتحادیه اروپایی متعهد می شوند وفق پیوست شماره ۵ (برنامه اجرا)، کلیه مفاد آئین نامه اجرایی شماره ۲۶۷/۲۰۱۲ شورای اتحادیه اروپایی را، با اصلاحات بعدی، که کلیه تحریم ها یا اقدامات محدودکننده مذکور در بخش های ۱.۱ تا ۱.۱۰ زیر را اجرایی می کنند، و کلیه مفاد تصمیم ۲۰۱۰/۴۱۳/CFSP شورای اتحادیه اروپایی را، با اصلاحات بعدی لغو نمایند و قوانین اجرایی ملی را نیز لغو یا حسب نیاز اصلاح نمایند.» بر این اساس اتحادیه اروپا از ۹ مرداد ۱۳۹۴ اقداماتش را آغاز کرد.
مجید تخت روانچی عضو ارشد هیات مذاکره کننده ایران و معاون وقت اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه  آذر ۱۳۹۵ در شبکه العالم گفت: ضمانت اجرایی برجام، درحقیقت قطعنامه فصل هفتم شورای امنیت است که لازم الاجرا است.  
به عبارت ساده تر، ایران بالاترین تضمین ممکن در حقوق بین الملل یعنی پشتیبانی شورای امنیت سازمان ملل متحد را در اجرای برجام گرفته بود.  خوب است اصولگرایان منتقد بگویند ایران چه تضمینی از آمریکا، چین و روسیه و اتحادیه اروپا مبنی بر اجرای تعهدات برجامی شان می توانسته بگیرد که نگرفته است. 
همچنین برخی می گویند ایران باید گام های متناظر در برابر آمریکاهایی در اجرای برجام بر می داشت، مهر ۱۳۹۸ در جلسه ای با حضور محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و فعالان رسانه ای شرکت کردم. او درباره ی گام های متناظر گفت: « به من گفته شد اول باید آقای اوباما امضا کند که تحریم ها را برداشته تا شما اقدامات ‌تان را انجام دهد. دستور من این بود که باید امضا بگیرید، که امضا {ی اوباما را} گرفتم. ما هیچ اقدامی نکردیم قبل از این که طرف مقابل گامش را برداشته و تعهدش را انجام داده باشد. »
ساعت ۵ عصر سه شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ رییس جمهور روحانی و باراک اوباما رییس جمهور آمریکا به صورت همزمان رسما آغاز برجام را اعلام کردند.
روحانی آن روز در حالی که ۲سال از ریاست جمهوری اش گذشته بود، شاداب و پر امید گفت: این توافق آغاز یک امتحان است و می تواند خشت های دیوار بی اعتمادی را بردارد. ایران پای این پیمان خواهد ایستاد به شرطی که طرف مقابل به آن پایبند باشد.
روحانی در حالی معتقد بود « امروز روز آغاز است. آغازی برای حرکت نو، آغاز برای نشاطی نو،‌آغاز برای امیدی نو، آغاز برای آینده بهتر برای جوانان‌مان، برای حرکتی سریع‌تر برای رشد و توسعه کشور عزیزمان ایران» اما از بی اعتمادی به طرف های مقابل هم گفت: «ممکن است از ما بپرسند که آیا این توافق بر مبنای اعتماد به ۱+۵ بنا شده است که اگر این چنین بود که ۲۳ ماه مذاکره و این دور اخیر ۱۸ شبانه‌روز مذاکره لاینقطع نیاز نبود. برای ما در بحث اعتماد اجرای این توافق آغاز یک امتحان است،اگر این توافق به دقت و به خوبی اجرا شد، قدم به قدم اجرای این توافق می‌تواند، آرام، آرام خشت‌های دیوار بی‌اعتمادی را بردارد. روشن است که ما امروز بر مبنای دقت کامل و نظارت بر توافق کارمان را پیش می‌بریم بدون اینکه از پیش بخواهیم نسبت به کشورهایی که سابقه بسیار بدی برخی از آنها نسبت به ایران داشتند و برخی هم سابقه خوبی نداشتند، اعتماد کنیم. امروز اجرای توافق دو طرفه است، اگر آنها به این توافق پایبند باشند، ما البته به توافق پایبندیم. ملت ایران همواره در تاریخ اگر عهد و پیمانی بسته پای پیمان خود ایستاده است. ما پای این پیمان خواهیم ایستاد به شرط آنکه طرف مقابل ما پای این پیمان ایستاده باشد.»

دونالد ترامپ اول بهمن ۱۳۹۵ به عنوان رییس جمهور آمریکا سوگند خورد، ۱۶ ماه بعد، همان طور که گفته بود از برجام خارج شد و تحریم های جدیدی را علیه ایران اعمال کرد. در این سو ایران با تامل یک سال بعدش ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، نخستین اقدام متقابل را انجام داد و در نهایت تا امروز به دستور رییس جمهور ۵ گام متقابل در کاهش تعهدات برجامی برداشته است. حالا در آستانه ۵ سالگی برجام، ایران ۳ماه و نیم تا ۲۷ مهر و رفع تحریم محدودیت های تسلیحاتی و ۳ سال تا رفع محدودیت های اشاعه ای فاصله دارد. ایران آن طور که می خواست نتوانست از منافع برجام بهره مند شود، حالا  ۳ ماه و نیم سخت و پرفشار پیش رو دارد تا شاید بتواند از میوه ی برجام در زمینه رفع تحریم تسلیحاتی بهره مند شود.

اشتباهات رسانه ای در فاجعه سقوط هواپیمای اکراینی

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار| عصرایران: بامداد جمعه بود که خبر حمله در فرودگاه بغداد را شنیدم، بعداز چند تماس، توانستم در عراق با دوستانم صحبت کنند و آنها خبر شهادت بزرگ را دادند؛ بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ بود که ایران دیگر، سرباز قاسم سلیمانی را از دست داده بود. بامداد چهارشنبه ۱۸ دی، ایران عملیات موفقی را علیه پایگاه عین الاسد بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در عراق انجام داد و بامداد همان چهارشنبه، بوئینگ ۷۳۷ اکراین با ۱۷۶ سرنشین در نزدیکی تهران سقوط کرد.

تا عصر روز جمعه ۲۰ دی، یک ایران تمام قد شائبه ی سقوط هواپیمای اکراین توسط موشک را رد می کردند و آن را ساخته پرداخته ی آمریکای زخم خورده از عملیات در عین الاسد می دانستند. رییس جمهور عصر چهارشنبه به مردم پیام تسلیت داد و در گفت و گوی تلفنی با رییس جمهور اکراین گفت: «به وزارت راه و شهرسازی دستور می دهم که تیم مشترکی از کارشناسان دو کشور برای بررسی دقیق علت این حادثه تشکیل دهد.» ظریف نیز با وزیر خارجه کانادا بعد از سال ها گفت و گوی تلفنی کرد. محمد اسلامی وزیر راه و شهرسازی قاطعانه شایعات را رد کرد و گفت: «شایعاتی مبنی بر تروریستی بودن، انفجار یا تیراندازی به هواپیما به عنوان علت بروز سانحه و سقوط هواپیمای ۷۳۷ اوکراینی درست نیست و نقص فنی دلیل این حادثه بوده است.»

تا عصر جمعه ما رسانه ای ها همراه با کارشناسان پرواز و مدیران دولتی، این سقوط را ناشی از عوامل فنی دانستیم و شایعات را با هدف حذف ایران از کریدور پروازهای بین المللی ارزیابی کردیم و این سقوط را نیز به سلسله سقوط های بوئینگ ۷۳۷ نسبت دادیم.

از عصر جمعه ورق برگشت؛ به روزنامه ها گفته شد صفحات اول خود را برای پوشش خبر مهمی باز نگه دارند. این خبر اول در فضای رسانه ای و بعد در شبکه های اجتماعی بازتاب یافت و از جمعه شب مشخص شد که هواپیمای اکراینی با اشتباه پدافند سپاه مورد اصابت قرار گرفته و سقوط کرده است. آن شب بیانیه ای منتشر نشد، ظاهرا مسئولان گفتند بگذاریم مردم امشب را آرام بخوابند و صبح شنبه با این خبر مواجه شوند!

صبح شنبه رییس جمهور بیانیه داد و با اشاره به «فضای تهدید و ارعاب رژیم متجاوز آمریکا» نوشت: «متأسفانه خطای انسانی و شلیک اشتباه، به یک فاجعه بزرگ منجر شد و دهها انسان بی‌گناه قربانی شدند.» بلافاصله ستادکل نیروهای مسلح نیز با ادبیاتی مشابه، با تاکید بر «بروز خطای انسانی و به‌صورت غیرعمد»، کشته شدگان پرواز اکراین را «شهید» نامید.

ظهر شنبه ۲۱ دی ماه، سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه با صورتی گرفته و غم زده، برای ارایه گزارش در تلویزیون ظاهر شد. او گفت در غرب کشور از فاجعه مطلع شده و با بیان جزییاتی که به شلیک موشک و سقوط هواپیما منجر شد، تاکید کرد:«همه مسئولیت‌های این کار را می پذیریم.» ۲ روز قبل تر، عصر پنج شنبه ۱۹ دی سردار حاجی زاده با صورتی بشاش و روحیه ای سرشار از پیروزی جزییاتی از عملیات موفق سپاه علیه آمریکا را بیان کرده بود.

این روایت کوتاه به علاوه فاجعه تلخ کشته شدن ۵۶ نفر از تشییع کنندگان پیکر پاک حاج قاسم سلیمانی در کرمان، روایت یک هفته ی تلخ ایران است.

بررسی عملکرد پدافند، نقش جنگ الکترونیک، نفوذ و فعالیت های خرابکارانه در صلاحیت نگارنده نیست؛ اما به عنوان کسی که ۲۰ سال فعالیت رسانه ای کرده و در بحران ها مدیریت رسانه ای و روابط عمومی انجام داده ام، باید تاکید کنم، دیواری که صبح شنبه بر روی جامعه خراب شد و آب رویی که از دولت جمهوری اسلامی و نظام رفت، نتیجه ضعف سیاست رسانه ای نهادهای مسئول در مواجهه با بحران است.

سردار حاجی زاده در بیان جزییات این حادثه گفت: « بنده در اولین ساعتی که مطلع شدم آن را به مقامات اطلاع دادم و آنان به واسطه اینکه باید این مسئله را بررسی می‌کردند، از اینجا به بعد مربوط به ستاد کل است.» بر اساس روایت رسانه ها، رهبر انقلاب صبح جمعه از جزییات مطلع شدند و بنا بر توییت علیرضا معزی معاون ارتباطات رییس جمهور، آقای روحانی نیز عصر جمعه از جزییات آگاه شده؛ به عبارت ساده یعنی بعد از حدود ۴۸ ساعت از وقوع فاجعه فرایند اطلاع رسانی به مقامات و دولت آغاز شده است.

روشن است براساس گفته های فرمانده نیروی هوافضا سپاه، ستادکل نیروهای مسلح از نخستین دقایق و ساعات سقوط هواپیما، از مساله آگاه بوده و اقدام به «قرنطینه ی تمامی افراد دخیل» در موضوع کرده است.این که ستادکل نیروهای مسلح برای حدود ۴۸ ساعت، هیچ جلسه ای با مقامات دولتی نداشته که به آنان بگوید در اظهار نظرهای خود جانب احتیاط را رعایت کنند و با قطعیت شایعات را تکذیب نکنند، نشان از نشناختن نقش رسانه در فضای امروز و بروز نبودن ساختارهای اطلاع رسانی نظامی دارد. کافی بود ستادکل نیروهای مسلح همان ابتدا به دولت بگوید تا روشن شدن جزییات و نتایج بررسی ها، از گفتن دلیل سقوط خود داری شود. یک عبارت مانند «باتوجه به شرایط جنگی کشور، تیم های فنی، امنیتی و نظامی مشغول بررسی دلایل سقوط هستند و در زمان مقتضی جزییات به اطلاع خانواده های درگذشتگان و مردم می رسد» در همان ظهر چهارشنبه می توانست جلوی سیل بی اعتمادی را بگیرد.

این سکوت موجب شد علاوه بر غیرخودی جلوه دادن دولت در میان مردم و کشورهای دیگر، شکاف های اساسی در میان اعتماد مردم ایجاد شود، شکافی که زخم های کهنه ی قبل را باز کرد.

ایران و آمریکا به دنبال جنگ نیستند؛ چه کسی جنگ افروزی می کند؟

سیدصادق حسینی، خبرآنلاین | بازنشر: خبرگزازی فارس، تابناک: ترامپ برجام را توافقی بد برای آمریکا می دانست؛ او بارها به دموکرات ها از جمله باراک اوباما حمله کرد که علاوه بر امتیاز فراوان، پول نقد هم به ایران بابت برجام پرداخته اند. با چنین رویکردی، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ ترامپ رسما فرمان خروج از برجام را امضا کرد و ایالات متحده از مهمترین توافق جهانی ۲۰ سال گذشته خارج شد. اقدامی که با وجود مخالفت های جهانی به ویژه اروپا، چین و روسیه، بلوک اسراییل،عربستان سعودی و امارات که کارشکنی های فراوانی برای امضای برجام داشتند، از آن استقبال کردند.
خروج آمریکا از برجام، دوره ی جدیدی از تنش ها میان ایالات متحده و ایران را آغاز کرد که تحریم پایه ی اصلی آن است، تحریمی که از فروش نفت آغاز شد و به وزیر خارجه و رهبر ایران رسید و کماکان ادامه دارد.
فضای برجام بدون آمریکا یا برجام اروپایی، البته محدود به تحریم و تنش سیاسی نشد؛ ترامپ از راه های مختلف به دنبال گفت و گو با ایران بود تا بتواند از آن به عنوان برگ برنده در فضای سیاسی داخلی و انتخابات پیش‌رو استفاده کند. آن ها واسطه های متعددی فرستادند تا گفت و گو با ایران آغاز شود و در نقطه اوجش نخست وزیر ژاپن را ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ پس ۴۱ سال به تهران فرستادند.

افزایش تنش در خلیج فارس

۲۲ اردیهشت ۹۸، پیش از رسیدن هواپیمای نخست وزیر ژاپن به تهران، به ۴ کشتی در بندر فجیره حمله شد که اماراتی ها آن را «عملیات خرابکارانه خطرناک» و «تحولی خطرناک» خواندند. درحالی که آبه شینزو با رهبر انقلاب دیدار می کرد، به دو کشتی ژاپنی در تنگه هرمز و دریای عمان حمله شد، ایران در اقدامی مقتدرانه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸، پهپاد جاسوسی گلوبال هاوک آمریکا را که به آب های سرزمینی ش تجاوز کرده بود، با موشک سرنگون کرد؛ ترامپ نیز مدعی ساقط کردن پهپادهای ایرانی شد، ادعایی که از سوی ایران تکذیب شد و سندی از سوی آمریکا برای آن ارایه نشد. انگلیس در اقدامی عجیب ۱۴ تیر ۱۳۹۸ یک ابر نفتکش ایرانی را در جبل الطارق توقیف کرد و متعاقب آن، ۲۸ تیر ۱۳۹۸ ایران نیز ۲ کشتی انگلیسی را در تنگه هرمز به دلیل تخطی از رعایت قوانین کشتی‌رانی بین المللی متوقف کرد و آمریکا گفت یک ائتلاف نظامی برای امنیت کشتی‌رانی در خلیج فارس راه می اندازد!

جزییات از تهدید تا لغو دستور حمله ترامپ به ایران

دونالد ترامپ درحالی که توییت کرده بود «ایران اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شد»، در عقب نشینی آشکاری گفت:« برای من سخت است که باور کنم این اتفاق عمدا رخ داده است». او بعدتر توییت کرد: «آنها یک هواپیمای بدون سرنشین را در حال پرواز بر فراز آب‌های بین‌المللی ساقط کردند. شب گذشته آماده شلیک به سه سایت مختلف برای تلافی بودیم که پرسیدم چند نفر کشته خواهند شد؟ پاسخ یک ژنرال این بود: ۱۵۰ نفر قربان. ۱۰ دقیقه قبل از حمله، آن را متوقف کردم، چون متناسب با ساقط کردن یک پهپاد بدون سرنشین نبود».
با وجود ادعای ترامپ، ۳۱ مرداد، ۶۰ روز بعد از سرنگونی پهپاد آمریکایی، المانیتور به نقل از منابع خود در واشنگتن فاش کرد:« رئیس‌جمهور آمریکا بعد از ارسال پیام‌هایی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، تصمیم خود برای حمله به سه نقطه در داخل ایران را لغو کرده است.»
سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه ۷ شهریور ۱۳۹۸ دراین اظهارات جالبی دارد:« اطمینان داشتیم اگر اولین موشک یا بمب آمریکایی‌ها  به سرزمین ما اصابت کند، پایگاه‌های آنها در قطر و امارات و ناو آنها در دریای عمان را که از قبل هدف‌گیری کرده بودیم را می‌زنیم.» اظهاراتی که تایید کننده خبر المانیتور و تکذیب ادعای ترامپ است.

موضع مشترک ایران و آمریکا: به دنبال جنگ نیستیم

آمریکایی ها از روز اول خروج از برجام همراه با کارشکنی ها و افزایش فشارها، تلاش های گسترده و ناهماهنگی را برای مذاکره مجدد با ایران آغاز کردند، روزی پمپئو وزیر خارجه برای مذاکره پیش شرط می گذاشت، روز دیگر ترامپ می گفت آماده مذاکره بدون پیش شرط و تماس تلفنی از تهران است. اما همه ی این حرف ها یک پاسخ روشن از سوی تهران داشت: مذاکره نمی کنیم؛ الان زمان مذاکره نیست و شرایط برای مذاکره وجود ندارد!
آیت‌الله خامنه ای رهبر انقلاب در سخنرانی‌های خود در اردیبهشت ۱۳۹۸ تاکید کردند: «جنگ نخواهد شد، مذاکره نخواهیم کرد» و «نه ما دنبال جنگ هستیم، نه آنها{آمریکا}، که می‌دانند به صرفه‌شان نیست…تا وقتی آمریکا همینی است که الان هست مذاکره‌ی ما و آمریکا، سَم است». رییس جمهور حسن روحانی نیز هم‌زمان با اجلاس گروه ۸ در فرانسه ۵ شهریور ۱۳۹۸،  همین پیام را به زبان خود و البته با چاشنی طعنه بیان کرد: « این که کسی بخواد با حسن روحانی عکس بگیرد این کار امکان پذیر نیست، فتوشاپش البته امکان پذیر است، مگر از تحریم‌های ظالمانه دست بردارند و به حقوق ملت ایران احترام بگذارند؛ در آن موقع یک شرایط جدیدی ایجاد می‌شود و بر روی آن می‌توان فکر کرد».
دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا نیز در آخرین اظهاراتش در نشست خبری مشترک با امانوئل مکرون رییس جمهور فرانسه، در حاشیه اجلاس گروه ۷ گفت:«در صورتی که شرایط مناسب باشد با رئیس جمهور ایران دیدار می‌کنم. ایران می‌تواند کشور فوق‌العاده‌ای باشد اما این موضوع بدون سلاح هسته‌ای ممکن خواهد بود.»
نکته‌ی مشترک پیام های ایران و آمریکا یک چیز است: به دلایل مختلف نه ایران و نه آمریکا به دنبال جنگ نیستند و این برای رژیم اسراییل یک پیام تلخ، نگران کننده و ترسناک است.

اسراییل به دنبال جنگ و تنش در خاورمیانه

با گذشت ۳۱ ماه از حکم‌رانی ترامپ بر کاخ سفید، پیام رویکرد جدید ایالات متحده در مواجهه با ایران برای جهان و به ویژه مثلث اسراییل- سعودی-امارات روشن‌تر از قبل شد: آمریکا نمی خواهد چالش سیاسی با ایران به یک تنش نظامی ولو کوتاه مدت بینجامد.
بر این اساس درحالی که سعودی درگیر جنگ یمن و موشک ها و پهپادهای یمنی است و  امارات متحده عربی با دور شدن از سیاست های بن سلمان و از ترس هزینه های ناشی از واکنش ایران در جنگ احتمالی در تلاش برای برقراری ارتباط با تهران است، اسراییل تصمیم گرفته خود به تنهایی آتش جنگ در منطقه را روشن سازد.
از سوی دیگر تغییرات سیاسی و پیام های رد و بدل شده میان ایران و فرانسه و فرانسه آمریکا، بر شدت ترس و نگرانی اسراییل ناشی از کاهش تنش و احتمال آغاز گفت و گو میان ایران و آمریکا افزوده است. تیتر مطلب ۵ شهریور ۱۳۹۸ رادیو صدای اسراییل از مذاکره  تلفنی نتانیاهو و مایک پنس معاون رییس جمهور آمریکا به خوبی نشان دهنده همین ترس و نگرانی است: «اسرائیل نگران است که مبادا سیاست پرزیدنت ترامپ در برابر ایران، به زیان اسرائل تغییر یابد».
در پرتو این نگرانی و ترس است که اسراییل حمله به پایگاه های منتسب به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در سوریه، پایگاه های حشد الشعبی در عراق و ساختمان های حزب الله لبنان در بیروت انجام داد.
سردار حسین اعلایی فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه و کارشناس مسایل راهبری با تایید ترس و نگرانی اسراییل به شفقنا گفت:«اسرائیل به بهانه انجام عملیات پیش دستانه به دنبال شروع یک جنگ نیابتی به منظور وادار کردن آمریکا به افزایش فشار به ایران است. اسرائیل حس می کند که ایران در وضعیت فعلی تخاصم با آمریکا به دنبال افزایش تنش در منطقه نیست و از هر اقدامی که به جنگ منجر شود اجتناب می کند و بنابراین، بهترین زمان برای حمله به مواضع سازمان ها و جریانات طرفدار ایران در کشورهای منطقه است.»
دکتر اعلایی ترس و واهمه اسراییل از کاهش تنش در منطقه را چنین توصیف می کند:« هرگاه تلاش های دیپلماتیک برای کاهش تنش بین ایران و آمریکا افزایش می یابد، اسرائیل به شدت نگران می شود. فشارهای دیپلماتیک اخیر ایران برای وادار کردن آمریکا به عقب نشینی و سعی رئیس جمهور فرانسه برای گرفتن امتیازاتی از ترامپ جهت حفظ برجام، نتانیاهو را بیمناک کرده است». توییت بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود و نخست وزیر اسراییل همین نکته را نشان می دهد: «… اسرائیل به یک رهبر قوی مانند نتانیاهو نیاز دارد که در صورت لزوم، حتی در برابر رئیس جمهوری ایالات متحده نیز بایستد».
برخی توییت ترامپ که در آن عکس سکوی پرتاب موشک ماهواره بر سفیر را منتشر کرده در این گونه تحلیل می کنند که او به ایرانی می گوید: این خرابکاری، کار آمریکا نیست! حرفی که طبیعتا اذهان عمومی را به سمت اسراییل سوقی می دهد.
ترامپ توییت کرده بود:« ایالات متحده آمریکا در حادثه فاجعه‌باری که در آماده‌سازی‌های نهایی سکوی پرتاب موشک ماهواره‌بر سفیر در سمنان رخ داد نقشی نداشته است. برای ایران بهترین آرزوها را دارم و امیدوارم در مشخص کردن این که در جایگاه چه اتفاقی افتاده موفق باشند».
برای درک شدت نگرانی اسراییل از کاهش تنش میان ایران و آمریکا، کافی است بدانید آن ها بعد از ۱۳ سال، قطعنامه سازمان ملل درباره‌ی جنگ ۳۳ روزه زیر پا گذاشتند. در بند ب ماده ۸  قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل «اجرای تدابیر امنیتی برای جلوگیری از اعمال خصمانه» توسط اسراییل تاکید شده بود.  اسراییل بامداد ۳ شهریور  به دفاتر حزب الله در بیروت حمله ی پهپادی کرد که به تعبیر میشل عون رییس جمهور لبنان «نوعی اعلام جنگ بود».

پیام های صادر شده از مقام های آمریکایی که با مقامات اسراییلی گفت و گو می کنند نیز تایید کننده ترس روزافزون صهیونیست از کاهش تنش در رابطه تهران و واشنگتن است. به عنوان نمونه مایک پنس معاون رییس جمهور آمریکا بعد از گفت و گو با نتانیاهو توییت کرده:« در دورهٔ پرزیدنت ترامپ آمریکا همیشه در کنار اسرائیل خواهد ایستاد» یا جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در اکراین گفته «مذاکره با آنها[ایران]، از نظر پرزیدنت دونالد ترامپ به معنای تغییر موضع نیست».

با گذشت ۶۰ روز از سرنگونی پهپهاد آمریکایی توسط ایران، توقیف و  آزادی نفتکش ایرانی توسط انگلیس و کاهش تنش نظامی میان تهران و واشنگتن، اما منطقه‌ی خاورمیانه کماکان در تنش ناشی از جنگ به سر می برد، این بار اما نه از سوی آمریکا بلکه از سوی اسراییل!
نتانیاهو بعداز پنجمین حمله در ۴۰ روز اخیر به پایگاه‌های نیروهای حشد الشعبی در عراق گفت:« اسراییل نه تنها در عراق بلکه در همه منطقه علیه ایران اقدام می‌کند. اختیارات لازم به ارتش داده شده تا علیه هر جایی که نیروهای متحد ایران در آن حضور دارند، اقدام کنند» و این یعنی: اسراییل به دنبال جنگ است.

روحانی ۴ سال پیش درباره برجام چه گفت؟

سیدصادق حسینی، انتشار : خبرآنلاین| حسن روحانی رییس جمهور بعداز سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۴ برای اعلام توافق هسته ای(برجام) به سالن اجلاس رفت و با مردم ایران سخن گفت. سخنانی که پوشش گسترده ای در جهان یافت و بسیاری از شبکه های تلویزیونی با قطع سخنرانی هم زمان اوباما رییس جمهور وقت ایالات متحده، صحبت های رییس جمهور ایران را پوشش دادند.

روشن است برجام سندی چند بعدی است؛ با ابعاد فنی، سیاسی، حقوقی، امنیتی و اقتصادی. برجام منافع ملی ایران را در ابعاد فنی، سیاسی، حقوقی و امنیتی تامین کرد، اما در بعد اقتصادی، به دلایل مختلف انتظارات را پاسخ نداد. در سالگرد ۴ سالگی برجام اما بسیاری از منتقدان که آن روزها خود را دلواپس می خواندند، با دستاویز قراردادن وضعیت اقتصادی، به برجام حمله و تصویری کاریکاتوری از برجام ارایه می کنند. آن ها می گویند دولت حسن روحانی به غرب اعتماد کرد درحالی که رییس جمهور در سخنانش پیرامون آغاز برجام تاکید کرده بود:«ما امروز با دقت کامل کار خود را پیش می‌بریم بدون آنکه بخواهیم به کشورهایی که در قبال ایران سابقه بدی دارند اعتماد ‌کنیم.»

اما حسن روحانی ۴ سال قبل در عصر ۲۴ تیر ۱۳۹۴ زمانی که ۲ سال از ریاست جمهوری اش می گذشت، درباره انتظارات طرف های غربی از ایران در مذاکرات چه گفت؟

ما از روز اول گفتیم در صورتی غرب می تواند با ما تعامل کند که مسیر تحقیر و تهدید را کنار بگذارد و مسیر تکریم را آغاز کند. آنچه امروز به دست آمد ریشه در تعامل از طرف ایران و تکریم از طرف ۱+۵ دارد که اگر این روند وجود نداشت ما دستاوردی نداشتیم.

۴ هدف ایران از مذاکرات: هدف اول ما آن بود که توانمندی هسته‌ای و فناوری هسته‌ای و حتی فعالیت‌ هسته‌ای را بتوانیم در داخل کشور ادامه دهیم. هدف دوم ما نیز این بود که تحریم‌های غلط ، ظالمانه و ضد انسانی را لغو کنیم و هدف سوم این بود که کلیه قطعنامه‌هایی که از دید ما قطعنامه‌های غیر قانونی در شورای سازمان ملل بود را لغو کنیم. چهارمین هدف این بوده است که پرونده‌ی هسته‌ای ایران را از فصل هفتم منشور ملل متحد و از شورای امنیت خارج کنیم. در توافق امروز و در این برنامه جامع اقدام مشترک هر چهار هدف حاصل شد.

در روزهای اولیه مذاکره طرف مقابل به ما می‌گفته که ایران فقط صد سانتریفیوژ داشته باشد بعد از بحث‌های فراوان به ۱۰۰۰ رسیدند و سپس این عدد به ۴هزار رسیدند و امروز در شرایطی توافق انجام شده است که بیش از ۶ هزار سانتریفیوژ موجود است که ۵ هزار آن در نطنز و ۱۰۰۰ در فردو باقی خواهد ماند و همه سانتریفیوژهای نطنز به غنی‌سازی ادامه می دهند.

آن‌ها ابتدا می‌گفتند که مدت انجام توافق باید ۲۰ سال به علاوه ۱۰ سال باشد سپس گفتند حرف آخرمان ۲۰ سال است و دیگر از صحبت خود کوتاه نخواهیم آمد اما این ۲۰ سال در نهایت به ۱۰ سال و در مذاکرات روزهای اخیر به ۸ سال تقلیل پیدا کرد.


آن‌ها در مساله تحقیق و توسعه می گفتند که فقط تحقیق و توسعه راجع به IR1 برای ایران امکان پذیر است که این حرفی مضحک و غیرمعقول بود چرا که ما IR1 داشتیم و این نوع سانتریفیوژ در حال فعالیت بود. آن‌ها بعدها گفتند که حداکثر می توانیم در مورد IR2 تحقیق و توسعه انجام دهیم و در نهایت اظهار کردند که از IR8 بیشتر امکان پذیر نیست اما آن چه که جمهوری اسلامی ایران به دنبال آن بود IR6 و IR8 بود.

ما توافقی را می‌خواستیم که در روز اجرای توافق بلافاصله تزریق گاز UF6 و IR8 آغاز شود و امروز به همین توافق دست یافته ایم.

آنها راجع به اراک می‌گفتند که راکتور می تواند در اراک بماند اما به هیچ عنوان موضوع آب سنگین معنا ندارد و این جزء خطوط قرمز قطعی ماست و امروز در شرایطی توافق انجام شده است که در متن توافق مشترک به صراحت از آب سنگین اراک یاد شده است و راکتور اراک با همان ماهیت آب سنگین و با ویژگی‌هایی که درتوافق آمده است تکمیل خواهد شد.

آن‌ها نسبت به مساله فردو می‌گفتند که بر زبان آوردن و شنیدن نام فوردو سخت است و نه شما از آن صحبت کنید و نه ما نیز آن را می‌شنویم؛ آن‌ها سپس اظهار کردند که نباید در فردو هیچ سانتریفیوژی وجود داشته باشد و در آنجا مرکز تحقیقات ایزوتوپ‌های پایدار خواهد بود.

بالاخره پس از ماه‌ها چانه‌زنی گفتند که باید فقط یک ۱۶۴ سانتریفیوژ در فردو بماند و من امروز می گویم که در فردو بیش از ۱۰۰۰ سانتریفیوژ استقرار خواهد داشت و بخشی از فردو نیز برای تحقیق و توسعه در زمینه ایزوتوپ‌های پایدار خواهد بود.

می گفتند که باید قطعنامه‌های سازمان ملل را ۶ ماه اجرایی کنیم تا بعد آن‌ها لغو شود اما در روزهای آینده که توافق در شورای امنیت به تصویب می‌رسد،‌ تمام ۶ قطعنامه قبلی لغو می شود.

همچنین درباره اینکه پرونده ایران به صورت کامل از شورای امنیت به طور دائم خارج شود می گفتند باید آژانس گزارش دهد و ۱۵ یا ۲۰ سال زمان می‌برد اما امروز بدون درنظر گرفتن آژانس و بعد از اجرای توافق و ۱۰ سال بعد پرونده به طور کامل در شورای امنیت نخواهد بود.

اجرای توافق آغاز یک امتحان است. اگر توافق به دقت و به خوبی اجرا شد قدم به قدم اجرای توافق می‌تواند خشت‌های دیوار بی اعتمادی را بردارد. روشن است که ما امروز با دقت کامل کار خود را پیش می‌بریم بدون آنکه بخواهیم به کشورهایی که در قبال ایران سابقه بدی دارند اعتماد ‌کنیم.

اگر آن‌ها به توافق پایبند باشند ما هم بر توافق پایبندیم. ملت ایران اگر عهد و پیمانی بست پای آن ایستاده و ما پای این پیمان می‌ایستیم به شرط آنکه آن‌ها هم پای پیمان خود بایستند.

نیمه پر لیوان دولت روحانی

انتشار در عصر ایران | سیدصادق حسینی: این روزها همه از افت شدید قیمت برابری ریال در برابر دلار نگران و ناراحتند؛ به ویژه که این افت را برابر با کاهش شدید سرمایه، پس انداز، گرانی و قدرت خرید خود می دانند. در این میان البته آن چه بیش از افت برابری نرخ ریال نگران کننده است، از بین رفتن «امید و اعتماد مردم» است؛ اعتماد به این که دولت راه کاری برای بیرون رفت از این وضعیت ندارد.

نکته تلخ این است که انفعال و تداوم سکوت ناامید کننده مدیران دولتی و پایداری نابسامانی موجود، آرام آرام در مردم این سوال را ایجاد می کند: تفاوت دولت احمدی نژاد با دولت روحانی چیست؟

دولت چگونه تحویل روحانی شد؟

واقعیت این است که حسن روحانی، دولت را در بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دوره احمدی نژاد، تحویل گرفت. در سیاست داخلی دولت احمدی نژاد با تمام نهادها درگیر بود، آمریکا توانسته بود با استفاده از اشتباهات دولت، با ایجاد اجماع جهانی، تحریم های هوشمند سنگینی را علیه مردم ایران اعمال کند، تورم و بیکاری به بالاترین حد خود رسیده و فراتر از همه این مسایل، امید و سرزندگی در جامعه رنگ باخته بود.
نیمه پر لیوان دولت روحانی

در مقابل اما، محمود احمدی نژاد، دولتش را در شرایط با ثبات و نشاط سیاسی و اقتصاد روبه رشد و اندوخته ۱۰ میلیارد دلاری در صندوق ذخیره ارزی از دولت اصلاحات تحویل گرفت. بر اساس آمارها، درآمد نفتی دولت اصلاحات در ۸ سال ۲۱۱.۳ میلیارد دلار بود که متوسط سالانه آن ۲۶.۴۱ میلیارد دلار است. همچنین رشد اقتصادی دولت اصلاحات از ۰.۸ درصد در سال ۱۳۷۶ به ۶.۳ درصد در سال ۱۳۸۴ رسیده بود.

محمود احمدی نژاد رییس جمهوری محبوب و نورچشمی جریانات اصولگرا، در دولت نهم و دهم در مجموع ۵۸۹ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت که متوسط سالانه ۸۴.۲ میلیارد دلار است. احمدی نژاد که بیشترین درآمد نفتی تاریخ معاصر ایران را در دست داشت و دولتش ۲.۲ تا ۳.۳ برابر دولت های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دلار در اختیار داشت، این سوال مهم را در میان افکار عمومی و نخبگان ساخت که «پول نفت چه شد و کجا رفت؟» کار به آنجا رسید که احمد توکلی عضو اصولگرای مجلس وقت و از حامیان نخست ریاست جمهوری دور اول او، شهریور ۱۳۹۲ در برنامه تلویزیونی پایش، وضعیت حساب ذخیره ارزی را در یک جمله خلاصه کرد؛ « حساب ذخیره ارزی جارو شد».

*درآمد نفتی ۸ ساله دولت اصلاحات: ۲۱۱.۳ میلیارد دلار / تورم در سال پایانی‌(۱۳۸۴) ۱۰.۴ درصد

*درآمد نفتی ۸ ساله دولت محمود احمدی نژاد: ۵۸۹ میلیارد دلار / تورم در سال پایانی‌(۱۳۹۲): ۳۵.۹ درصد

محمود احمدی نژاد که دولت را با رشد ۶.۳ درصد، تورم ۱۰.۴ درصد و بیکاری ۱۱.۵ درصدی در سال ۱۳۸۴ از رئیس دولت اصلاحات تحویل گرفت، با رشد ۳.۹- درصد، تورم ۳۵.۹ درصد و بیکاری ۱۰.۶ درصدی در حالی که اجماع سنگینی علیه پرونده هسته ای ایران شکل گرفته بود و ایران زیر بار شدید ترین تحریم ها و در فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد بود، تحویل حسن روحانی داد.

شرایط ایران بهتر از ۱۰ سال پیش است

در برخی ضعف های جدی دولت روحانی،همه مردم و مسؤولان متفق القول هستند اما با این حال نباید فراموش کرد دولت روحانی، وارث چه شرایط اسفناک و خطرناکی بود. یادمان نرود در دوره رییس جمهور محبوب اصولگرا، به رییس پلیس کشور برای پرداخت حقوق، مجوز فروش نفت داده شد! یادمان نرود که در پی سیاست های کسی که دولت ش را «پاک ترین دولت» تاریخ ایران می دانست چه فسادهایی کشف شد.

امروز ، ایران توانسته است از شرایط خطرناک سال های آغازین دهه ۹۰ به سلامت و با افتخار گذر کند: ناامیدی و عدم اعتماد به فرایندهای سیاسی با برگزاری ۲ انتخابات ریاست جمهوری کاهش قابل توجهی یافت؛ رشد فزاینده تورم متوقف شد و از ۳۵.۹ درصد به ۹.۶ درصد در سال ۱۳۹۶ رسید؛ در صندوق توسعه ملی ۴۴ میلیارد دلار پس انداز دارد(اردیبهشت۱۳۹۶)؛ مهمترین پرونده ی سیاسی ۳۰ سال اخیرش را با جهان حل شد؛ برجام و حسن عمل ایران نگذاشت اجماعی علیه کشور شکل بگیرد و تحریم کنندگان دیروز به جز آمریکا، به دنبال اجابت خواست های برجامی ما هستند و کار آمریکا را تقبیح می کنند و روابط سیاسی و اقتصادی ما با کشورهای جهان در حال عادی شدن است.

در سیاست منطقه ای نیز، ایران توانسته با سیاست های پیشرو و واقع‌گرایانه دست بالاتری نسبت به رقبای منطقه ای داشته باشد و کارت های بازی اش را افزایش دهد. در صنعت نفت، دولت توانسته با وجود همه سختی ها علاوه بر بالابردن تولید و صادرات، دیپلماسی انرژی را با قوت بیشتری دنبال کند که رشد قیمت نفت را در پی داشته است.

با وجود مشکلاتی که همه ی ما درگیر آن هستیم؛ اما همه این توفیقات در سایه هم‌دلی، امید و نشاط جامعه شکل گرفته است. انتظار این است دولت پیام مردم را به درستی درک کند، از شوک ناشی از حملات و لفاظی های ترامپ بیرون بیاید و فراتر از سخنرانی های بی حاصل، با انجام تغییرات، راه کارها را عملی کند و امید را به جامعه برگرداند که امید بذر هویت ماست.

صورت‌حساب ۱۳ هزار میلیاردی موسسات غیرمجاز مشهد

سیدصادق حسینی| خبرآنلاین | بازنشر: عصرایران؛ رویداد۲۴ | با پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۱۳۹۲، دولت تدبیر و امید با میراثی از تحریم های هسته ای و چالش های اقتصادی کارش را آغاز کرد. علاوه بر تورم یکی از ابرچالش های پیش روی دولت نخست روحانی، موسسات مالی غیر مجازی بودند که در دوره ۸ ساله ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ به صورت تصاعدی رشد کرده و با وعده سودهای نجومی، حجم قابل توجهی از نقدینگی کشور را در خود جمع کرده بودند. ۱۹ بهمن ۱۳۸۹ برای نخستین بار بانک مرکزی ۴۸ موسسه مالی و اعتباری را غیر مجاز اعلام کرد که خراسان با داشتن ۱۲ موسسه در صدر قرار داشت؛ اما دولت احمدی نژاد ترجیح داد به بحران موسسات ورود جدی نکند و این چالش را هم مانند چالش هسته ای به دولت بعدی بسپارد.

برای درک حجم پولی که در این موسسات در جریان بود کافی است بدانید در سال ۱۳۹۳ که کل بازار پولی ایران در حدود ۵۰۰هزار میلیارد تومان بود، این موسسات بیش از ۱۰۰هزار میلیارد تومان پول یعنی در حدود ۲۰ درصد بازار پول کشور را در اختیار داشتند.

با روی کار آمدن ولی‌الله سیف رییس کل بانک مرکزی در ۳ شهریور ۱۳۹۲، او ساماندهی موسسات مالی غیر مجاز را یکی از برنامه اصلی خود عنوان کرد و در یک فرایند پرمشقت، پرهزینه و طولانی آن ها را منحل، ادغام و ساماندهی کرد. با اقدامات بانک مرکزی موجی از اردوکشی های خیابانی و تجمع و تحصن مقابل بانک مرکزی، مجلس و خیابان ها به راه افتاد و سود باختگان که پول خود را در موسساتی گذاشته بودند که سرمایه ای برای بازپرداختش نداشتند، از بانک مرکزی طلبکار شدند که ضررشان را جبران کند. فعالیت هایی که در نهایت به اعتراضات دی ماه مرتبط شد که اتفاقا آن نیز از مشهد آغاز شده بود.

در نهایت با تصمیم کمیسیون ویژه قوا و نظر مقامات نظام رییس جمهور در گفت و گوی تلویزیونی ۲ بهمن ۱۳۹۶ اعلام کرد: ۱۱.۵ هزار میلیارد تومان به سپرده گذاران پرداخت شده است. هرچند بعدتر اعلام شد بانک مرکزی یک خط اعتباری ۱۴هزار میلیارد تومانی برای سپرده گذاران ناکام باز کرده است.

دردناک است بدانید در سال ۱۳۹۵ بانک مرکزی ۱۶هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان تسهیلات به ۲۴.۰۰۰ واحد تولیدی پرداخت کرده بود که به جای ۱۴هزار میلیارد تومانی که برای موسسات غیر مجاز هزینه کرد، می توانست در بحران رکود و بیکاری کشور ۲۰.۰۰۰ واحد تولیدی را حمایت کند و زنده نگاه دارد.

بر این اساس ضرر هر نفر از ۸۰ میلیون ایرانی در این پرداخت نجومی، ۱۴۳هزار و ۷۵۰ تومان و سهم ضرر هر خانواده ۴۷۸ هزار و ۶۸۷ تومان است. (با بعد خانوار ۳.۳۳درصد بانک مرکزی)

البته پشت پرده این موسسات مالی غیرمجاز تاکنون مشخص نشده و جز اندک اطلاعاتی چیزی در رسانه ها وجود ندارد. به عنوان نمونه ولی الله سیف رییس کل بانک مرکزی در توصیف نحوه کار مدیرعامل یکی از اَبَر موسسات غیر مجاز خراسانی در جلسه با یکی از فراکسیون های مجلس گفته است: «یکی از موسسات ۱۲ هزار میلیارد تومان پول مردم را درحالی جمع کرده بود که سرپرست آن دیپلم نداشت و مسلح وارد بانک مرکزی می‌شد و من را نیز تهدید می‌کرد.»

شفافیت، پول کثیف و لایحه سی‌اف‌تی
مردم ایران همواره از عدم شفافیت آسیب دیده اند. در زمان محمود احمدی نژاد، فساد ۳ هزار میلیاردی، فساد بیمه ایران و فساد بزرگ نفتی بابک زنجانی پیش آمد و در سال های اخیر هم، عدم شفافیت و نظارت بر موسسات مالی ۱۴هزار میلیارد تومان ضرر روی دست مردم گذاشت. همچنین نقدینگی قابل توجه حاصل از آن یکی از دلایل التهابات بازار ارز، سکه، خودرو و مسکن است که ضرر مالی و روانی آن به چشم همه ما رفته است.

برای تامین همین شفافیت بود که لایحه الحاق ایران به کنوانسیون بین‌المللی مقابله با تأمین مالی تروریسم مشهور به CFT، به مجلس ارجاع شد اما روز یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۷، بعد از چند روز فشار و تهدید پیامکی نمایندگان، سرانجام با نمایشی تعجب برانگیز در مجلس بررسی آن تا دو ماه به تعویق افتاد. مصوبه ای که به گفته محمد مهاجری روزنامه‎نگار اصولگرا برای نخستین بار «این سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی بود که در سال ۱۳۸۹ دستور اجرای با قوت CFT را داده بود.»

روشن است که شفافیت راهکار اساسی مبارزه با فساد در جامعه است و نمی توان با استانداردهای دوگانه، مانند همراهی با CFT در زمان محمود احمدی نژاد و مخالفت با همین طرح در زمان حسن روحانی مدعی مبارزه با فساد بود.

از سوی دیگر تعویق ۲ ماهه بررسی لایحه مبارزه با پول شویی سخنان چندی پیش وزیر کشور روحانی که به «پول کثیف» مشهور شد را یاد آوری می کند. او زیر فشارها مجبور شد صحبت هایش در مجلس را اینگونه توضیح دهد: «باید برای ایجاد اطمینان بیشتر به مردم از طریق لایحه یا طرح، قانونی بگذرانیم تا منشا کلیه هزینه‌های انتخاباتی مشخص و قابل نظارت باشد.»

علیرضا رحیمی نماینده تهران در مجلس در توییت اش نوشته بود: «مرکز طراحی و سازماندهی پیامک ها علیه نمایندگان و مجلس شهر مشهد بوده است» و علی مطهری نایب رییس مجلس نیز با انتقاد از سخنان امام جمعه مشهد گفت: «گفته آقای علم الهدی شاید بتواند به کشف منشأ پیامک های بعضا تهدیدآمیز ارسالی از مشهد برای نمایندگان در ایام طرح لایحه مرتبط با CFT کمک کند.» جالب است بدانید تنها در خراسان ۷ موسسه غیر مجاز وجود داشت که دولت حسن روحانی مجبور شد ۱۲.۹۵۰ میلیارد تومان از بیت المال به سودباختگان آنها بپردازد که از این قرارند:
۱. ثامن الحجج (۴۳۰۰میلیارد تومان)
۲. فرشتگان (۳۹۰۰میلیارد تومان)
۳. وحدت (۲۷۵۰ میلیارد تومان)
۴. افضل توس (۱۵۰۰ میلیارد تومان)
۵. میزان (۵۰۰میلیارد تومان)
۶. الزهرا
۷. بدرتوس

«امید و اعتماد»، سرمایه روحانی است

انتشار در خبرآنلاین/   سیدصادق حسینی: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، در کشاکش یک رقابت جدی و دو قطبی، حسن روحانی که ۴ سال قبل‎ترش با وعده حل پرونده هسته‌ای و گشایش سیاسی و اقتصادی از مردم رای گرفته بود، با درخواست رای بیش از قبل از مردم برای عملی کردن همان وعده ها توانست با ۵.۰۲۳.۳۲۳ رای بیشتر از انتخابات ۱۳۹۲ رقیب را شکست دهد.

حالا در آستانه یک سالگی همان انتخابات، تمام دستاورد ۵ ساله حسن روحانی به یک باره در برابرش فرو ریخته است و از برجام مهمترین معاهده جهانی ایران بعد از جنگ تحمیلی، تنها بسته شدن PMD که به جرات می توان گفت مهمترین دستاورد مذاکرات بسیار پیچیده و سخت ۲۰ ماهه ایران با ۵+۱ قدیم! بود، فعلا باقی مانده است. برجامی که به گفته رییس جمهور ایالات متحده و نخست وزیر رژیم اسراییل «بدترین معاهده تاریخ است که آمریکا امتیاز قابل توجهی نتوانسته از ایران بگیرد، و پول نقد هم به تهران پرداخت کرده»!

وعده های دیگر روحانی مبنی بر گشایش سیاسی و اقتصادی البته وضع بهتری نسبت به برجام ندارد. تلگرام مهمترین ابزار ارتباطی ایرانیان فیلتر شده است، موضوع حصر همچنان پابرجاست، به نظر می رسد اوضاع اقتصاد به سیاهی دوران دوم محموداحمدی نژاد(۱۳۸۹-۱۳۹۲) است و ارزش دلار در برابر ریال؛ بگذریم…

اما این ها همه، مشکل پیش روی رییس جمهور روحانی نیست، که ایران از فردای پیروزی انقلاب با جنگ و تحریم و فشار قدرت های جهانی روبرو بوده است و او با گوشت و پوستش تمامی این ها را حس کرده است.

مشکل پیش روی روحانی، فراتر از رقابت سایر نهادها و قوا با او و دولت اش است. مشکل پیش روی روحانی مشکل آتی نظام جمهوری اسلامی است؛ مشکل «امید و اعتماد» است.

روحانی در انتخابات ۹۲، توانست امید و اعتماد را در مردم زنده کند. در انتخابات ۹۶ هم مردم به واسطه همان امید و اعتماد و البته ترس از پیروزی رقیب پای صندوق آمدند و به او رای دادند. اما امروز در پس همه مشکلات روزمره تحریم، فشار و تخریب، «امید و اعتماد مردم» به چالش کشیده شده است. امید مردم به آینده بهتر و اعتماد مردم به مسئولان برای حل مشکلات و بحران ها و اداره کشور به چالش کشیده شده؛ مساله ای که دامن گیر دولت، نهادها، سایر قوا و در یک کلام کلیت حاکمیت شده است.

این که رییس جمهور روحانی و دولتش چقدر در تداوم رکود اقتصاد و مشکلات کارگران، بحران دلار، بحران آب اصفهان، تقسیم کازرون و یا فیلترینگ تلگرام نقش دارند، چندان با اهمیت نیست، مهم این است آقای رییس جمهور در کسوت پاسدار قانون اساسی کشور، «امید و اعتماد» مردم را جلب کرده است و بحران امروز نه دولت او که کل حاکمیت را به چالش کشیده است.

مردم همان گونه که نظاره‌گر توفیق ایران در سیاست خارجی هسته ای و منطقه ای هستند باید نتیجه و تاثیر «امید و اعتماد» را در سیاست داخلی نیز ببینند. دولت آقای روحانی در برهه انتخابات ثابت کرد که شایسته «امید و اعتماد مردم» است و امروز مکلف به تداوم آن است چرا که: امید بذر هویت ماست.

مشکل از صندلی است آقای روحانی!

حسن روحانی

از سخنرانی تنفیذ و تحلیف آقای روحانی در سال ۹۲ تا سخنرانی امروزش یک سالی می گذرد؛ او که می گفت «بگذاریم سینه ها از کینه ها پاک شود» چندی است جا پای سلف قبلی اش، محمود احمدی نژاد، می گذارد. او امروز در جمع سفیران ایران گفته: «به جهنم بروید که نلرزید» و البته مشخص است روی سخن اش با کیست؛ همان طور که مشخص بود احمدی نژاد وقتی از «لیست در جیب» و «برخی ها» و «بزغاله ها» و «آقایان» سخن می گفت منظورش کدام افراد و گروه ها بودند.

نمی خواهم از وعده ی «رفع حصر میرحسین موسوی» و «بازشدن فضای امنیتی» که او وعده داده است چیزی بگویم؛ نمی خواهم بگویم که کابینه اش به این فکر می کنند که «رفع حصر میرحسین موسوی» اصلا الویت نیست، اما می خواهم بگویم مشکل اصلا از آقای روحانی نیست؛ مشکل از «صندلی» است. صندلی که برای حفظ آن حتما لازم است از «پوپولیسم سبدکالا» بهره برد و لازم می شود وعده و حُسن سخن فراموش شود و طبعا در سخن‌وری به رییس دولت اصول‌گرای مهرورز تنه بزند.

فیلم: سخنان حسن روحانی در جمع سفرا

نگاه حسام الدین آشنا به دولت حسن روحانی

مصاحبه آقای حسام الدین آشنا با نامه مصاحبه خوبی درنیامده. ایشان هم با مانند اسلاف پیشین خیلی آقای روحانی را ویژه تر دیده و گفته اند ایشان «بهاری» پشت «زمستان ۲۰ ساله اند»! در بخش دیگر مصاحب کمی باقر قالیباف را نواخته اند که حدش و وزنش خیلی پایین است: « اگر هرکسی در حد همان وزن خودش حرف میزد با هیچ ضدحمله ای مواجه نمی شد.»
اما شاید مهمترین فراز این مصاحبه تعریف ایشان از دولت تدبیر و امید است. تعریفی که نشان دهنده مسیر قابل قبولی است: « موضوع آقای روحانی دولت حرفه ای است. نه دولت حزبی، نه دولت کاریزماتیک بلکه دولت قانونی. به این معنا که دولت کار ویژه‌های حرفه ای دارد که باید آنها را انجام دهد چه محبوبیتش اضافه شود چه کم شود باید آنها را انجام دهد ولی باید به مردم راست بگوید. یک دولتی مورد نیاز است که سرش را پایین بیندازد و کار دولت کند. نه کار حزب، نه کار رسانه، نه کار مسجد، نه کار ارتش. دولت باید فقط کار دولت را بکند.»
آقای آشنا در مورد هواداران دولت هم تعبیر تامل برانگیزی دارد: « یک تحلیلی که وجود دارد این است آقای روحانی از آن هواداران سر سختی که فقط حسن روحانی را می خواهند، ندارد. خطرناک ترین چیز برای جمهوری اسلامی همین هوادارن سرسخت هستند.»