مقصر اول تعلیق قایقرانی کیست؟

منتشر شده در رجا، عصر ایران و ….: اگر بخواهیم سیاهه ای از مدیران موفق ورزش کشور در مقابل انبوهی از مدیران سیاسی که با تغییر دولت ها به ورزش سرک کشیدند با اتوبوسِ یاران در ایستگاه تربیت بدنی پیاده شدند؛ تهیه کنیم، نام دو مدیر در ابتدای آن است؛ دو مهندس؛ سید مصطفی هاشمی طبا و احمد دنیامالی.

البته این هردو سرنوشتی یکسان داشتند؛ هاشمی طبا و دنیا مالی که علاوه بر توفیق داخلی توانسته بودند با هوشمندی و درایت مسئولیت های بین المللی کسب کنند و توجه و حمایت بین المللی را به ورزش کشور جلب نمایند، هر دو توسط مدیرانی سیاسی و به بهانه هایی واهی از مسئولیت کنار گذاشته شدند و چه فرق می کند نتیجه این کار اصولگرایان و اصلاح طلبان در ورزش!

سناریو حذف سیدمصطفی هاشمی طبا از ریاست کمیته ملی المپیک با پرسش محمد درخشان معاون وقت سازمان ورزش در دوره تصدی گری محسن مهرعلیزاده آغاز شد: «شما با ما هستید؟»؛ و وقتی پاسخ منفی شنید که «من کار خودم را می کنم»؛ سناریو حذف مهندس کلید خورد و با انتخاب دکتر رضا قرخانلو خاتمه یافت که دستاورد آن نتایج اسف بار و تحقیر آمیز المپیک پکن و جایگاه پنجاه و یکم برای ایران بود.

البته سردار درخشان و معاونین سازمان تربیت بدنی هوشمند تر از مسئولین فعلی بودند و صورت شکلی سناریوی خود را درست کردند. آنها که پیشتر اساس نامه فدراسیون های ورزشی را تغییر داده بودند تا محسن مهرعلیزاده بتواند رئسای فدراسیون ها را عزل کند برای در آوردن نام مورد نظر خود از صندوق آرای کمیته ملی المپیک مشکلی نداشتند. مهندس هاشمی طبا هم در حالی که می توانست با گزارش اعمال نظر دولت، انتخابات کمیته ملی المپیک را باطل کند، با لحاظ کردن منافع ملی از حق خود صرف نظر کرد و در نهایت جایگاه ارزشمند ایران در کمیته بین الملل المپیک براحتی از دست رفت.

امروز! در دورانی که وزارت ورزش، از نداشتن نیروی ورزشی تصمیم ساز و تصمیم گیر رنج می برد و درگیر روزمرگی مفرط و بی برنامگی است،ی رییس موفق ترین فدراسیون ورزشی ایران که به برنامه ریزی و توانایی بالای اجرایی شهره است و حتی وزیر ورزش وی را به عنوان الگوی رییس فدراسیون موفق به سایر فدراسیون ها معرفی می کرد، به دلیل حضور نیافتن در مراسم تقدیر از قهرمانان، عزل گردید.

این بار اما به مدد رسانه ها خبر این عزل عالم گیر شد و وزارت ورزش با غروری دولت ساخته، نصایح دلسوزان مبنی بر لحاظ کردن منافع ملی و فراهم نکردن بستر تعلیق را نادیده گرفت و شد آن چه نباید؛ فدراسیون قایقرانی ایران به تعلیق رفت.

بی گمان مسئولیت تعلیق قایقرانی ایران و ناکامی قهرمانان این رشته در المپیک، متوجه سیدحمید سجادی معاون ورزشی وزارت ورزش و جوانان است. در حالی که همگان می دانند تصمیم به عزل دنیا مالی بر اساس اراده ای خارج از وزارت ورزش بوده است، این وظیفه سجادی بود که مسئولین را از پیامدهای این تصمیم غلط آگاه سازد و با رایزنی های مسئولانه دنیامالی را به قایقرانی بازگرداند، مقابل تضییع منافع ملی و تعلیق فدراسیون و در نگاهی کلان تر، بی اعتباری ورزش ایران در جهان  را بگیرد؛ و الا کت شلوار رسمی پوشیدن، شیک و دانشگاهی حرف زدن، ماشین امضاء بودن و در یک کلام بله قربان بودن را که هر شخص غیر ورزشی دیگری هم می تواند انجام دهد.

اگر جامعه ورزش با مسببین حذف کرسی ایران از کمیته بین المللی المپیک که بعد از بیش از یک دهه تلاش به دست آمده بود برخورد می کرد،‌ امروز داغ دار حذف مدیری توانمند و شاخص در عرصه مدریت ورزش به بهانه هایی واهی در این قحط الرجال نبود.

حدادعادل؛ مرد این میدان نیست

غلام‌علی حداد‌عادل

بازنشر در بازتاب: غلامعلی حداد عادل؛ از جمله اشخاصی است که ارادتی به ایشان ندارم؛ که اگر معیار؛ عملکردها باشد، با تصدی همزمان انبوهی از مشاغل و مسئولیت ها، ایشان در سیاهه ی بی عمل ترین شخصیت های جمهوری اسلامی قرار دارد. دلیل عدم توفیقات فرهنگی انقلاب را هم باید در وجود چنین افراد نیک ولی بی خاصیتی دید.

از سوی دیگر، صرف نظر از اعتماد نَسَبی؛ دلیل حضورش در عرصه سیاسی از واهمه ی شور فراگیر اصلاح طلبی بود که فضای سیاست ایران را در می نوردید و گرنه مرد فرهنگ کجا و عرصه ی سیاست کجا؛  مرد خاموش فرهنگ که سیاست را هم با خاموشی دنبال می کرد؛ خود را مقابل احمدی نژادی یافت که معجزه هزاره سومش خوانده اند! و البته که توفیقی نداشت و نتوانست کیان مجلس را در مقابل دولت دفاع کند.

پس! کرسیِ ریاست به علی لاریجانی داد که از جمله عملکرد دارهای جریان اصولگراست؛ لاریجانی به واقع سیاست مداری زیرک و تیزهوش است؛ هرچند که در مقابل رییسِ دولتِ نظر کرده، دست بسته بود و نتوانست از ساحت مجلسی که مملو از وکیل الدوله ها و کیف های دولتی بود، به تمامی صیانت کند.

اینک که سال پایانی دولتِ کریمه ی مهرورزِ اصولگرای احمدی نژاد است و جامعه سیاسی اصولگرایان به مانند جامعه کوفیان؛ به یک باره روی از احمدی ن‍ژاد برکشیده؛ به او پشت کرده؛ چشم هایشان بینا شده است و زبان انتقادشان باز؛ هر از گاهی سخن می رانند که: احمدی ن‍ژاد کسی نیست که به راحتی همه چیز را رها کند و تیرها در چله کمان دارد؛ برای چنین وضعیتی؛ قطعاً حداد عادل بدترین و خطرناک ترین انتخاب است.

شخصیت و سبقه جناب حدادعادل نشان می دهد که اصولاً او مرد میدان سیاست و مواجهه و مقابله نیست چه رسد در مقابله با سیاست مداری همچون احمدی نژاد؛ پس گزینه ریاست حدادعادل بیشتر دلخواه حامیان معجزه هزاره سوم است تا سیاست و برنامه خود را پیش برند.

با چنین مبنا و تحلیلی، ریاست احتمالی علی لاریجانی بر مجلس نهم را باید واکنشی دانست از نگرانی های حاکمیت از پایان دوران احمدی ن‍ژادیسم در عرصه قدرت و سیاست ایران.

غلام علی حدادعادل هم اینک این مسئولیت ها را تصدی می کند. (برگرفته از سایت شخصی ایشان)
عضو شورای عالی آموزش و پرورش کشور، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، عضو هیأت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو هیأت امنای موسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت (ع)، عضو شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی و رئیس شورا، عضو هیئت علمی گروه فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، مدیر عامل بنیاد دایره المعارف اسلامی، نظارت بر تألیف جلدهای دوم تا چهاردهم، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله ۸۳ تا ۸۷)، مدیر گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله ۸۳ تا ۸۷)، نماینده مردم تهران، مشاور عالی مقام معظم رهبری، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی (مجلس هشتم)، ریاست بنیاد سعدی(هنوز در سایت ایشان نیامده است)/ در میان عکس ها عکس آقازاده ایشان، فریدن الدین هم گذاشته ام.