دولت فخیمه گمان نمی کرد که تعویض وزیر اقتصاد چنین هزینه ای برایش دربر دارد. انتقادات دلسوزانه دانش جعفری نشان نشان داد که انسانی واقع گراست هرچند که عدم بیان طویل المدت این انتقادات و حتی سازش در برابر دستورات سیاسی دولت به ویژه در خصوص کاهش سود بانک ها، انحلال سازمان مدیریت و … نکات تامل برانگیزی است. متن کامل سخنرانی دانش جعفری در مراسم تودیع گزارش تصویری تابناک
هرچند در اندیشه سیاسی و دینی اصولگرایان را نمی پسندم اما چهره های قابل احترامی دارند. مثلا حداد عادل که عضو غیر موثر ولی محترمی است. نامه نگاری احمدی نژاد به وی شباهت به بی احترامی دانش آموزی پاچه ورمالیده و بد دهن به معلمی مودب داشت. واقعاً ادبیات نامه، بی ادبانه و شنیع بود. لابد احمدی نژاد، حداد را هم در کنار سایر چهره های سیاسی جانشنین خطرناک خود می داند و می پندارد دولتش سخت کوتاه و رفتنی است و او زنگ خطر را برای رفقایش به صدا درآورده است.
تورم! یکی دیگر از جنبه های خنده دار و دردناک توامان ایران شده است. خنده دار از این بابت که تا چندی پیش صدای هیچ کس از حضرات و علما و نمایندگان و نهادها درنیامده بود. تا رهبری گفتند که تورم مشکلی جدی است به ناگاه همه بیدار شدند که ای وای تورم فلان و تورم بهمان. به برادر میث گفتم ظاهراٌ حضرات و بزرگان یا خواب بوده اند یا از منزل بیرون نرفته اند و یا اطلاع نداشته اند و یا همه موارد که تا رهبری گفت، جماعت نیز بالافاصله مصاحبه ها کردند و انتقادها کردند و گفتند: تورم و گرانی واقعی است نه رسانه ای! انگار تا رهبری انتقاد نمی کرد احدی از آنان اجازه انتقاد به دولت ملوکانه را نداشت.
برخوردهای اخیر مجلس هفتم به خصوص در مورد انحلال سازمان مدیریت، رای اعتماد به وزرای بی کفایت و انتقاد از بوجه امسال و رای دادن توامان، و برخوردها و طرح های عمدتا سیاسی مجلس ششم نشان داد، که مجلس از راس امور به لابی سرا و معامله سرا تبدیل شده است که به راحتی با گرفتن زمین (مجلس ششم) یا وزیر(مجلس هفتم) همه چیز قابل حل است. نگاه کنید به انتقادات کارشناسی مجالس که در همه همه دعوای های سیاسی مجلس ها خفه شد. حال سئوال این است از چنین مجالسی توقع چیست؟ و اصولا باید توقع داشت! از سوی دیگر مجمع تشخیص که به پارکینگ کارشناسان تبدیل شده است نیز عموماً وارد این مباحث نمی شود. شورای نگهبان هم که کلا داستانش جداست. شما پیدا کنید ملجا و ناظر به دولت و حسن رعایت قانون اساسی را
خاله های مسنی دارم که اخیرا توفیق زیارت خانه خدا نصیبشان شده بود. یکی از آنها می گفت رفتم یک کاپشن بهاره بخرم. هرچه با زبان بی زبانی به فروشنده توضیح دادم نفهمید. نا گهان وی دستانش را برعکس خم کرد و چهره و ابرو برهم کشید در حرکتی تمسخر آمیز و گفت: احمدی نجاد!
چند روزی است مدیریت سایتم را به نسخه ۲.۵ وردپرس ارتقا داده ام و پچ جلالی را هم. اما در راست چین مشکلی وجود دارد که به در تلاش برای رفع آن هستم.
دیدگاهها بسته شدهاند.