پنج شنبه ششم اسفندماه، بیست و ششمین سالگرد شهید حمید باکری و مراسم یادبود شهدای باکری (علیرضا، حمید و مهدی باکری) بود. در کنار مراسم رسمی که از سوی نهادهایی همچون سپاه برگزار می شود، سالگرد دیگری هم در منزل این شهید برگزار شد. یادبودی بسیار ساده تر و بی آلایش تر و از سویی غنی تر و معنوی تر.
حضور همزمان چهره هایی همچون میرحسین موسوی، حسین اعلایی، عزیز جعفری(فرمانده کل سپاه)، علی شمخانی، عبدالعلی زاده، احمد خرم و بسیاری دیگر از همرزمان باکری ها، نشان داد که برغم فضا سازی و القائات رسانه های اقتدارگرایان، رهبران معترض نظیر میرحسین موسوی همچنان بر ارزش های انقلاب اسلامی پایدارند و ارتباط ناگسستنی در این میان وجود دارد و شهدا محور وحدت هستند.
در این برنامه که با قرائت دعای کمیل آغاز شد، نماهنگی از شهیدان باکری پخش شد و بعد از آن سردار پر افتخار دکتر حسین اعلایی به بیان ویژگی های اخلاقی شهیدان باکری و فضای اخلاقی حاکم بر جنگ پرداخت و با اشاره ای دقیق به سیره امام و عمل رزمندگان در مواجهه با اسرای عراقی گفت: امام فرمودند شما به گونه ای با اسرا برخورد کنید که مبلغ اسلام شوند. چنین بود که رزمندگان نه چشم بند، نه دست بند به اسرا می زندند و نه حتی به آنها دشنام و ناسزا می دادند. البته بود موارد استثنایی اما روح حاکم بر جبهه این بود. در مواجه با اسرا نهایت حسن خلق به نمایش در می آمد.
دکتر حسین اعلایی در ادامه افزود: در یکی از بیمارستان های صحرایی معروف است که بچه ها صف کشیده بودند تا به درجه دار بعثی خون بدهند تا زنده بماند و وی شروع به فحاشی کرد و به فارسی حرف های نامربوطی زد. چند نفری از تصمیم خود منصرف شدند اما شهید حمید باکری داوطلب شد و گفت امام فرموده اند نهایت، اخلاق را نشان دهید.
سردار اعلایی با بیان این که بهتر بود در این مراسم شخصیت های برجسته تری نظیر مهندس میرحسین موسوی صحبت می کردند و ما استفاده می کردیم صحبت های خود را به پایان برد.
اتفاقات و حواشی؛ به روز رسانی
نمی خواستم مسائل حاشیه ای را پوشش دهم اما با توجه به روایت های متناقض بهتر دیدم در این باره چند سطری بنویسم. با خروج سردار عزیز جعفری در پایان دعای کمیل و خاموشی چراغ یکی از محافظین جوان ایشان تا پایان برنامه ماند. بسیج محل که از حضور میرحسین آگاه شده بود می خواستند در برنامه حضور یابند و شعارهایی علیه میرحسین بدهند. محافظ جوان آقای جعفری تا پایان مراسم ماند و این گروه کوچک از بسیجیان را توجیه کردند که خدای ناکرده حرمت منزل شهید باکری شکسته نشود. در پایان برنامه جمعی از مردم در حدود ۱۵۰ نفر، منتظر خروج میرحسین موسوی بودند تا ایشان را ببینند. نخست وزیر محبوب و محجوب امام و زهرا رهنورد در کمال آرامش سوار بر خودرو خود شدند و ماشین دوم محافظین هم به همراه آنها رفت.
در انتهای کوچه گروه اندکی از بسیج راه را بستند تا ایجاد مزاحمت کنند و با برخی از مردم درگیر شدند که ظاهرا پسر شهید والا مقام حاج داود کریمی هم در این میان مضروب شد. در نهایت این قائله با درایت خانم باکری و خروج مهندس با ماشین دیگری از منطقه پایان یافت.
مهم حضور همه جریان ها با دیدگاه مختلف در این سالگرد شهیدان باکری است و این اتفاقات کوچک تاثیری در این حرکت ندارد.
و شهید نظر می کند به وجه الله
دیدگاهها بسته شدهاند.