۲۷تیرماه سالروز اعلام پذیریش قطع نامه ۵۹۸ از سوی امام و آغازی بر پایان جنگ تحمیلی. در چند سال اخیر افراط گرایان همواره فرماندهان دفاع مقدس را متهم به مجبور کردن امام به پذیرش قطع نامه کرده اند. یکی از آخرین موارد آن فحاشی های پناهیان منبری افراطیون علیه آقا محسن رضایی است: «یک بچه هم عقلش تا قوزک پایش هم نمیرسید، آمده میگوید که امام بعدها فهمید که قطعنامه جام زهر نبوده است و بعدها شیرینی آن را چشید.» در موردی دیگر در برنامه یک طرفه تلویزیون به نام دیروز، امروز، فردا باز از علی شمخانی از پایان جنگ و فشار به امام برای پذیرفتن قطع نامه پرسیده شد و علی شمخانی با صلابت تمام گفت: این حرف ها را کسانی می زنند که یک روز هم در جنگ نبوده اند. من آن ها را به خوبی می شناسم.
اما چرا افراطیون همواره به قطع نامه و ماجرای آن دست اندازی می کنند؟ طبیعی است اکثر جوانان امروز ایران، و هم نسلان من، جنگ و فضای آن را به درستی درک نکرده اند و برداشت صحیح و واقعی از شرایط آن زمان ندارند. از سوی دیگر افراطیون که برای مشروعیت بخشیدن به خود نیاز به تاریخ سازی دارند، تلاش می کنند با جعل تاریخ ، هرچه بیشتر خود را موجه و نقششان را پررنگ تر کنند: موسوی نخستوزیر و بهزاد نبوی وزیر صنایع سنگین در حالی که در سه سال آخر حتی به استانهای درگیر جنگ هم سفر نکرده بودند،(!) از عدم توان دولت برای پشتیبانی رزمندگان سخن میگفتند. محمد خاتمی وزیر ارشاد وقت و رئیس ستاد تبلیغات جنگ نیز که در ۸ سال دفاع مقدس، یکبار هم به ۱۰۰ کیلومتری جبههها نرفته بود، در نامههای مفصل از عدم حضور رزمندگان در جبههها سخن میگفت و هاشمی رفسنجانی نیز که عنوان جانشین فرماندهی کل قوا را داشت با جمعبندی گزارشها فشار بر امام را بیشتر میکرد و این گونه ضعف نظامی، سیاسی و تبلیغاتی دولتمردان سبب شد تا امام مجبور به پذیرش قطعنامه و نوشیدن جام زهر شود. برای اثبات نادرستی فرضیه هاشمی، موسوی، خاتمی و رضایی فقط چند روز کافی بود و سیل هجوم رزمندگان به جبههها و عقب راندن دشمن بعثی، پایانی بر ۸ سال دفاع مقدس بود. (رجا نیوز، محمد حسن روزی طلب)
بر این اساس افراطیون با به بازی گرفتن احساسات و شور جوانان پاک، تهییج و تاریخ سازی دروغین و ناروا از اتفاقات جنگ، چنین القاء می کنند که فرماندهان دفاع مقدس توانمند نبودند و ناتوانی خود را پشت سر امام پنهان می کردند و با باند بازی مانع از حضور امثال ما می شدند. اگر جنگ را ما مدیریت کرده بودیم، الان غزه استان ۷۵ ایران بود! افراطیون در گام دیگر خود هم که چند سالی است شروع شده می گویند: بعله! امام نمی توانست تصمیم بگیرد و بازیچه دست محسن رضایی، هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی بود. اصلاً امام کیست؟ ایشان پیرمردی بودند مصطفوی نام و آمده اند خود را امام خواندند. ایشان امام که بودند؟ ایشان امام خانه ی خود بودند اسناد آن هم در دست است… و این واقعیتی است تلخ و در حال وقوع.
از سوی دیگر افراطیون می دانند که هر چه بگویند اگر ما در جنگ مدیریت می کردیم چنین می شد و چنان ، هزینه ای برایشان ندارد. چون جنگی وجود ندارد که این رجال شجاع پشت خط مقدم بتوانند خودی نشان دهند؛ بنابرین به تخریب پر شدت سرمایه های اجتماعی و تاریخ آن دوران می پردازند تا مخاطب بیشتری جذب کنند.
و این درس تاریخ است که دوباره تکرار می شود و ما عجیب مردمانی هستیم که از آن پند نگرفته ایم.
پیام حضرت امام به مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸
بسم اللّه الرحمن الرحیم …. و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئلهی بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.
من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می کنم و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خون ها و شهادت ها و ایثارها چه شد…
…خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه اند و نیازمند به مشعل شهادت، تو خود این چراغ پرفروغ را حافظ و نگهبان باش.
خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده ام و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می کنم
و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکه بزرگ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!
آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگتری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سال مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجددا به همه مردم و مسئولین عرض می کنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند، و نگذارند این مدعیان بی هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه ها برگردند. من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.
اکیدا به ملت عزیز ایران سفارش می کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به معنای حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است. ولی دورنمای حوادث را نمی توان به طور قطع و جدی پیشبینی نمود و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است، و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه های تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم و ملت ما هم نباید فعلا مسئله را تمام شده بداند…
…در صورتی که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم، برای بعد از آن و سازندگی کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتی دارم که در وقت مناسب خواهم گفت ولی در مقطع کنونی به طور جد از همه گویندگان و دست اندرکاران و مسئولین کشور و مدیران رسانه ها و مطبوعات می خواهم که خود را از معرکه ها و معرکه آفرینیها دور کنند و مواظب باشند که ناخودآگاه آلت دست افکار و اندیشه های تند نگردند و با سعه صدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند…
…من باز می گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.
و نکته ای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسئولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفته اند و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است، مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می دانم و شما می دانید که من به شما عشق می ورزم و شما را می شناسم، شما هم مرا می شناسید در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله کردهام.
عزیزانم، شما می دانید که تلاش کرده ام که راحتی خود را بر رضایت حق و راحتی شما مقدم ندارم.
خداوندا، تو می دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم.
خداوندا، تو می دانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند.
خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی شناسیم و غیر از تو نخواسته ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن که تو بهترین یاری کنندگانی.
خداوندا، تلخی این روزها را به شیرینی فرج حضرت بقیهاللّه – ارواحنا لتراب مقدمه الفداء – و رسیدن به خودت جبران فرما.
فرزندان انقلابیام، ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید؛ شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد، ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟می دانم که شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست. مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست و تاکید می کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من می باشند. آنها را از این تصمیمی که گرفته اند شماتت نکنید، که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است…
…و من به همه مسئولین و دست اندرکاران سفارش می کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری ها همراهی کنید، و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید…
…علما و روحانیون متعهد اسلام هرگز به آرمان و اصالت و عقیده و هدف اسلامی ملت خیانت نکرده و نمی کنند. البته تذکر این نکته لازم است که در تمام نوشته ها و صحبت ها هر وقت نام روحانیت را به میان آورده ام و از آنان قدردانی نموده ام، مقصودم علمای پاک و متعهد و مبارز است، که در هر قشری ناپاک و غیرمتعهد وجود دارد. و روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده اند، و ضربات اصلی را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدس ماب و دین فروش زده اند و می زنند و روحانیون متعهد ما همواره از این بی فرهنگ ها متنفر و گریزان بوده اند…
…و باید به این نکته توجه کنید که نمی شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت…
…در این شرایط حساس و سرنوشت سازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوءاستفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید به شدت مواظب حرکات خود بود. چه بسا افرادی از سازمان ها و انجمن ها و تشکیلات سیاسی و غیر آنها با ظاهری صددرصد اسلامی بخواهند به حیثیت و اعتبار آنان لطمه وارد سازند، و حتی علاوه بر تامین منافع خود، روحانیت را رو در روی یکدیگر قرار دهند.
البته آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند حمایت از محرومین و پا برهنه هاست، چرا که هر کسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم و در تحقق آن اگر کوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم.
در خاتمه، از پیشگاه مقدس پروردگار، که الطاف بیکران خود را بر این ملت ارزانی داشته است، تشکر و قدردانی میکنم. و از محضر مقدس بقیهاللّه – ارواحنا فداه – عاجزانه می خواهیم که ما را در مسیر و هدفمان مدد و رهبری فرماید.
خداوند متعال به خانواده های شهدا صبر و اجر، و به مجروحین و معلولین شفا عنایت فرماید، و اسرا و مفقودین را به وطن خویش باز گرداند.
خداوندا، از تو می خواهیم آنچه را مصلحت اسلام و مسلمین است را برای ما مقدر فرمایی.
انک قریب مجیب.
والسلام علیکم و رحمهاللّه و برکاته.
پنجم ذیحجه ۴۰۸ / ۲۹/۴/۶۷
روحالله الموسوی الخمینی
۱- سوره فتح، آیه ۲۷: هر آینه خداوند حقیقت خواب رسولش را آشکار ساخت که حتما شما مؤمنین) به خواست خدا، با دل ایمن وارد مسجدالحرام خواهید شد.
۲- بخشى از آیه ۲۷ سوره حج: و مردم را به انجام مناسک حج ندا ده تا پیاده و سواره از دورترین نقاط به سوى تو گرد آیند.
۳- فتوا دهندگان.
۴- از علماى بنى اسرائیل که در حق حضرت موسى بدى کرد و به مخالفت او برخاست.