صادق حسینی، خبرآنلاین {بازنشر: عصر ایران، عصر خبر، مدال نیوز، راه دانشجو ، صراط، سر زندگی} ورزش به عنوان یکی از جذابترین مسایل مورد توجه مردم به ویژه نسل جوان که ۶۰درصد هرم جمعیتی کشور را تشکیل می دهند، همواره در انتخابات ها مورد توجه بوده است به همین دلیل سیاسیون تلاش می کنند تا از چهره های محبوب و مطرح ورزشی برای تبلیغ خود بهره گیرند. اما آیا سهم ورزش از عرصه سیاست، همان ژست ها و کمپین های تبلیغاتی است؟
همین نگاه های تبلیغاتی و ابزاری به چهره های ورزشی بود که نخبگان ورزشی جوان و تحصیل کرده را بر آن داشت تا با حضور در عرصه های اجتماعی و سیاسی، بخشی از مطالبات ورزش را پیگیری کنند. چنین بود که محمود خسروی وفا رییس موفق فدراسیون جانبازان و رسول خادم قهرمان کشتی المپیک با پرچم اصول گرایی وارد شورای شهر دوم (۱۳۸۱-۱۳۸۵) تهران) شدند و پس از آن ها امیررضا خادم در سال ۱۳۸۲ نامزد تهران فهرست اصولگرای آبادگران در انتخابات مجلس هفتم (۱۳۸۲-۱۳۸۶) به عنوان نفر سوم وارد مجلس شد، هر چند که در انتخابات مجلس هشتم شصتم شد. بعد از خادم ها، علیرضا دبیر قهرمان کشتی آزاد المپیک نیز وارد عرصه انتخابات شد و با شگفتی توانست به عنوان نامزد مستقل وارد انتخابات شورای سوم تهران شود. هادی ساعی قهرمان تکواندو المپیک نیز با حضور در میانه فهرست اصلاح طلبان به شورای شهر تهران راه یافت.
با چنین پیشینه ای سئوال جامعه ورزش از نمایندگان ورزشی این است که چقدر توانسته اند پاسخگوی «مطالبات ورزش» باشند؟ آیا ورزشی ها توانسته اند با بهره گیری از مشاورین خود در تصمیم های اساسی نقش آفرین باشند؟ آیا توانسته اند نگاه عمدتاً «حیات خلوتی» سیاسیون مدعی مدیریت و توانمندی را به ورزشی ها تغییر دهند و به عبارت ساده تر توانسته اند نقش «بازیگر» اصلی را در موضوعات بازی کنند یا در بازی سیاسیون حل شده و بی اثر و کم اثر شده اند؟
هم زمانی حضور امیر رضا خادم در مجلس هفتم با المپیک فاجعه بار پکن و تجربه حضور رسول خادم، علیرضا دبیر و هادی ساعی در طولانی ترین شورای شهر تهران( شورای سوم ۱۳۸۶-۱۳۹۲) نشان می دهد که برخی از آن ها توانسته اند با افزایش «ظرفیت اجتماعی» در معادلات و تصمیم گیری ها «نقش آفرین» باشند و برخی دیگر عملکردشان نشان داد «بود و نبودشان» در تصمیم گیری ها محلی از اعراب نداشت و علاوه بر نارضایتی مردم، موجب نارضایتی حامیان سیاسی شان نیز شده اند.
با آغاز مرحله اجرایی دوره چهارم انتخابات شوراهای اسلامی شهر، بسیاری از چهره های ورزشی در تهران و سایر شهرها ثبت نام کردند مدیرانی مانند احمد دنیامالی، سیدامیر حسینی، محمد علی آبادی، کریم صفایی، مجید شایسته و ورزشکارانی مانند آرش میراسماعیلی، حسین رضازاده، دکتر علیرضا دبیر، دکتر رسول خادم، حمید سوریان، هادی ساعی و عباس جدیدی و محمد فنایی (داور فوتبال) از جمله این چهره های ورزشی بودند. حضور ورزشی ها انتقادات فراوان سیاسیون را در پی داشت. سیاسیونی که سند شوراها و نمایندگی ها را در انحصار خود می دانند از حضور چهره های ورزشی و هنری ناخشنود هستند و با طرح ادعای عدم تخصص در حالی که خودِ آن ها نیز تخصص چندانی ندارند تمام تلاش شان را می کنند تا سایرین را کنار بزنند. به هر حال انتخابات شوراها محل رقابت چهره های سیاسی، اجرایی، ورزشی، فرهنگی و هنری است و طبیعی است که هر گروهی سعی در گرفتن رای و بیرون راندن رقبا دارد.
به نظر می رسد جامعه به طور عام و ورزشی ها به صورت خاص به نامزدهای ورزشی ای رای می دهند که نشان داده باشند می توانند با ارتقاء «ظرفیت اجتماعی» و «مشارکت فعال» در همه عرصه ها، حضوری موثر و کارآمد داشته و «مطالبات ورزش» را از مدیران شهری با جدیت بخواهند. نامزدها باید نشان دهند همان طور که در عرصه های ورزشی قهرمان شدند یا قهرمان سازی کردند در عرصه های عمومی نیز حضوری جدی دارند.