ترجمه ی: دکتر محد الدین کیوانی
چاپ اول: ۱۳۷۸ چاپ سوم: ۱۳۸۵
ناشر: نشر مرکز nashr-e-markaz.com
شابک: ۹-۴۳۴-۳۰۵-۹۶۴
واقعیات زندگی حلاج و موضوع نابودی
ظهور مجدد حیات روحانی حلاج و تاثیر مکرر آن
مسئله همه نگری
مسئله بی همانندی
مروری دیگر: حلاج که بود و جایگاه او در عرفان اسلامی چیست؟
مرگ حلاج
گزیده کتاب شناسی
فهرست نام ها
فهرست اصطلاحات
نامش حسین پدرش منصور جدش محما در حدود ۲۴۴ قمری در روستای تور از توابع شهر بیضا در ایالت مستعربه فارس، جنوب غربی ایران، از پدر و مادر ایرانی متولد شد.
در روایت عطار آمده است: او را به میدان بردند. آنجا پس از آنکه ۵۰۰ تازیانه به او زدند، دست ها و پاهایش را قطع کردند. دو دست بریده خون آلود بر روی درمالید و روی و ساعد را خون آلود کرد. گفتند: چرا کردن؟ گفت: خون بسیار از من رفت. دانم رویم زرد شده باشد. شما پندارید که زردی روی من از ترس است. خون در روی مالیدم تا در چشم شما سرخ روی باشم که گلگونه مردان خون ایشان است. گفتند اگر: روی را به خون سرخ کردی، ساعد را باری چرا آلودی؟ گفت: وضو سازم. گفتند: چه وضو؟ گفت: رکعتان بی العشق، لایصح وضوءهما الابالدم. عشق دو رکعت است که وضوء آن دست نیاید الا به خون. پس چشم هایش برکندند. خواستند تا زبانش ببرند. گفت: چندانی صبر کن که سخنی بگویم. روی سوی آسمان کرد و گفت: الهی! بر این رنج که از بهر تو می دارند، محرومشان مگردان و از این دولتشان، بی نصیب مکن.
حلاج، ضمن این که عامل به شعایر خاص اسلام بود، در تمام سطوح یک همه نگر و کل گذا بود و باطناً عقیده داشت که رسول الله (ص) هم چنین بوده است.
دیدگاهها بسته شدهاند.