سیدصادق حسینی (منتشر شده در خبرآنلاین): از ۸ مهر ۹۴ که حملات هوایی روسیه به داعش در سوریه آغاز شد بیش از چهل روز می گذرد و حالا این سوال مطرح است که با حملات پردامنه هوایی روس ها و حملات متعدد و گسترده ارتش و نیروهای مردمی سوریه و حزب الله لبنان با حضور مستشاران ایرانی از یک سو و برگزاری یک دور نشست بین المللی درباره سوریه با حضور تمام اطراف، پرونده جنگ در سوریه چه زمانی بسته می شود.
آنچه مسلم است تداوم این حملات نظامی پر قدرت به تضعف لجستیکی و نظامی داعش در کوتاه مدت می انجامد اما این ضعف به معنای از بین رفتن «موجودیت داعش» نیست و آن ها بعد از مدتی دوباره خود را تقویت می کنند؛ همان طور که در طول ۴ سال چنین کرده اند. پس سئوال جدی تر این است که چه زمانی مقاومت جانانه ی مردم سوریه به سرانجام می رسد و پرونده تروریسم تکفیری در شامات خاتمه می یابد.
برای یافتن پاسخ این سوال که «جنگ در سوریه چه زمانی پایان می یابد» می بایست به ۲ نکته اساسی برای پایان جنگ و دوره «پسا داعش» در سوریه توجه کرد: سرانجام جنگجویان داعش و سرانجام حامیان سیاسی، امنیتی و لجستیکی داعش.
سرانجام جنگجویان تکفیری داعش
بر اساس گزارش شورای امنیت که خرداد ماه امسال منتشر شده است حدود ۳۰ هزار جنگجوی خارجی از ۱۰۰ کشور جهان از جمله از اروپا عضو داعش هستند. سیا نیز در گزارشی که سال گذشته منتشر شد این تعداد را بین ۲۰ تا ۳۲ هزار نفر که بیشترین آن ها از تونس، عربستان، اردن، روسیه، فرانسه، ترکیه، مغرب، لبنان، آلمان و انگلستان هستند ارزیابی کرده بود.
یکی از سئوالات اساسی که می تواند بحران سوریه را به پایان خود نزدیک کند، سرنوشت این ۳۰ هزار تروریست خطرناک است. تروریست هایی که هم اجاره ای هستند و هم اعتقادی. به گفته یکی از خبرنگاران ایرانی حاضر در جنگ سوریه در جیب بسیاری از جنازه های داعش «قاشق» پیدا می شد. تکفیری های داعش چنین القا کرده اند که کشتگانشان بر سر سفره پیامبر(ص) در بهشت حاضر می شوند برای همین «قاشق شخصی» شان را با خود برده اند!
جهان عرب، بخش هایی از آسیا و به ویژه اروپا چگونه می خواهند بازگشت این تروریست های تکفیری را تحمل کنند؟ روشن است این پذیرش محتمل نیست؛ آنها یا باید به سرزمین های جدیدی مانند یمن و صحرای سینا وارد شوند و یا به مراکز قبلی خود مانند افغانستان و شمال پاکستان بازگردند!
اهداف سیاسی حامیان داعش
فرصت طلبان منطقه ای که خود را سوار اعتراضات روزهای اول مردم سوریه کردند اهداف روشنی داشتند: «سرنگونی بشار اسد» و «تغییر ساختار حکومت سوریه» و صد البته جلوگیری از توسعه «هژمونی قدرت ایران» در منطقه.
بشار اسد با اصلاح قانون اساسی در اسفند ۹۰ و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در اردیبهشت ۹۲ علاوه بر پاسخ دادن به خواست های مدنی به حق مردم سوریه به جهان نشان داد جنگ در سوریه نه تنها «مشروعیت مردمی» ندارد بلکه اهدافی را دنبال می کند مورد نظر و تایید مردم سوریه نیست.
از سوی دیگر امروز ایران در اوج قدرت با به سرانجام رساندن مذاکرات ۱۲ ساله هسته ای، توانست به توافق سطح بالای سیاسی با شش قدرت جهان برسد. توافقی که بدخواهان منطقه ای همه ی آنچه را می توانستند برای به سرانجام نرسیدنش انجام دادند.
از چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۸۹ که جرقه اعتراضات در یک شهر مرزی سوریه روشن شد، بیش از ۴ سال و ۹ ماه گذشته و تا کنون اهداف سیاسی حامیان داعش محقق نشده است.
داعش و تامین منافع اقتصادی ترکیه، قطر و عربستان
روشن است که داعش از حمایت امنیتی، لجستیکی و اطلاعاتی اتئلافی از بخشی از جهان عرب و ترک ها برخوردار است و در مقابل داعش نیز برای آن ها دستاوردهای اقتصادی و سیاسی را در کوتاه مدت و بلند مدت فراهم می کند و «گاز و انرژی» از جمله این فرصت ها است.
در سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) بشار اسد به پیشنهاد خط لوله قطر که می توانست گاز پارس جنوبی را از مسیر عربستان، اردن، سوریه و ترکیه به اروپا برساند «نه» گفت. البته اسد دلایل روشنی برای این «نه»گفتن داشت: رابطه مطمئن و پایدار و منافع راهبردی با ایران و محافظت از منافع متحد قدیمی خود «روسیه». بشار در عوض «نه به قطر» به طرح ۱۰ میلیارد دلاری خط لوله ایران-عراق-سوریه «بله» گفت. یادداشت تفاهم این طرح عظیم در جولای سال ۲۰۱۲(مرداد ۱۳۹۱) امضا شد درست زمانی که جنگ داخلی سوریه به حومه دمشق و حلب گسترش یافت و عراق نیز چارچوب توافقنامهای برای ساخت خط لولههای گاز را امضا کرد.
کامران متین استاد روابط بین الملل در دانشگاه ساسکس در یادداشتی که ۲ سال و نیم بعد از آغاز بحران، در شهریور ۹۲ منتشر شده با اشاره به نقش «گاز» در بحران سوریه نوشت: «با توجه به میزان ذخایر قابل استخراج گاز طبیعی ایران در خلیج فارس که بالغ بر ۱۶ تریلیون متر مکعب تخمین زده میشود، خط لوله ایران-عراق-سوریه ظرفیت تامین بخش قابل توجهی از نیازهای کشورهای اروپایی برای ١٠٠-١۵۰ سال آینده را دارا خواهد بود.»
این استاد روابط بین الملل با اشاره به ترس عربستان از این که ایران «قدرت هژمونیک منطقه» شده تاکید کرده است: «ترکیه نقش ترانزیت را برای کمکهای کشورهای غربی و نیز قطر و عربستان به مخالفین رژیم اسد ایفا کرده و میکند چرا که خط لوله پیشنهادی ایران-عراق-سوریه این کشور را از درآمدهای سرشار گمرکی حاصله از عبور خط لوله های حامل گاز طبیعی به مقصد اروپا از خاک این کشور بی نصیب میکند.»خط لوله ای که قرار است در شرق ترکیه به «نابوکو» متصل شود.
همچنین بر اساس گزارش های خبری بندر بن سلطان مشاور امنیت ملی وقت عربستان سعودی در تلاش ناموفق برای پرداخت رشوه به روسیه برای تغییر موضع، به رییسجمهور پوتین گفته بود: بعد از اسد «هر رژیمی بیاید»، «به طور کامل» در دستان عربستان سعودی خواهد بود و «هیچ گونه توافقی را که به دیگر کشورهای خلیج فارس(ایران) اجازه انتقال گاز خود از مسیر سوریه به اروپا بدهد و به رقابت با صادرات گاز از روسیه بپردازد، امضا نمیکند.»
این گزارش ها نشان می دهد ائتلاف ترکی – عربی به داعش و تروریست های موجود در سوریه چه نقشی داده اند و چه انتظاری از آن ها دارند.
سرانجام حامیان داعش
تحولات چندساله اخیر نشان داده است که حامیان داعش نتوانسته اند به هیچ کدام از اهداف خود که با سرنگونی حکومت سوریه متصور بودند برسند: امروز ایران در اوج قدرت سیاسی و نظامی خود است و روابط سازنده ای با همه ی کشورهای جهان دارد. بشار اسد توانسته است به جهان نشان دهد، بحران سوریه، اهداف «مردمسالارانه» ندارد و از «مشروعیت مردمی» برخور دار نیست.
از سوی دیگر نیز به نظر می رسد غرب با نتیجه نگرفتن از سیاست های غلط اش ، با تاخیر به اشتباه خود در فهم بحران سوریه اعتراف کرده و آمریکا و هم پیمانانش هرچند به صورت نمایشی حملاتی را علیه داعش انجام می دهند در حالی که «بحران مهاجران» به کابوس اروپا تبدیل شده است. البته داعش و حامیانش دستاوردهایی هم داشتند: «ایجاد ناامنی»، «نابودی زیرساخت های سوریه»، «جنایات جنگی» و «تلفات انسانی» و البته به تعویض انداختن عملیات اجرایی پروژه خط لوله گاز ایران-عراق-سوریه!
عصر پسا داعش
برای پیش بینی سرانجام داعش و خاتمه جنگ در سوریه باید به این سوال ها پاسخ داد: آیا غرب و آمریکا مایل به از بین رفتن موجودیت و تشکیلات داعش هستند؟ آیا روسیه و آمریکا می توانند عربستان سعودی، قطر و ترکیه را مجبور به پذیرش واقعیت ها و نظر مردم سوریه کنند؟ آیا آمریکا می تواند حامیان داعش را «مجبور» به پذیرش سیاست های جدید خود کند؟در عصر «پسا داعش» اهداف قدرت طلبانه ائتلاف ترکی – عربی چه می شود؟ آیا اعراب می توانند از ابزار «داعش» چشم پوشی کنند؟ آیا در دوران «پسا داعش»، رویکرد تروریستی و جنایتکارانه تبدیل به رویکردهای سیاسی می شود؟
با چنین نگاهی به نظر می رسد جامعه جهانی و طرف های درگیر در بحران زمانی خاتمه جنگ و فاجعه انسانی در سوریه و «عصر پسا داعش» را اعلام می کنند که «عاقبت جنگجویان داعش» و «سرانجام حامیان سیاسی، امنیتی و لجستیکی داعش» را روشن کرده باشند.