اهالی خوزستان ضرب المثل های خوبی دارند مخصوصا اگر با لهجه خودشون هم بشنوید. پیشتر با یکی از عزیزان جنوبی گعده کرده بودیم، بحث به احوالات مردم رسید. گفت: حاکمی از این که مراجعات و دیدارهای مردمی نداشت، خسته و بی حوصله شده بود. وزیر اعظم را خواست و گفت این چه وضعی است مگر این مردم مشکل ندارند، چرا به ما رجوع نمی کنند. وزیر گفت: حاکما! بزرگا! بیایید مالیات را ۲ برابر کنیم، حتما می آیند.
چنین کردند و چنان نشد. حاکم با غضب و پرخاش بیشتر، وزیر را عوض کرد و دیگری را منصوب. وزیر جدید گفت: جانم فدایت راه حل من این است که در سر پل های دروازه شهر، آدم هایی بگماریم تا ترتیب مردم به افضل وجه دهند، با این کار حتما مردم نزد شما می آیند. چند روزی گذشت و مردم برای ورود به شهر پشت صف های طویل ماندند. بالاخره مردی نزد حاکم گله آورد. حاکم که به وجد آمده بود، گفت: هان! چه کمک و خواسته ای داری، بگو تا من برایت همت کنم و چاره سازم. مرد گفت: حاکما! مردانی که گذاشته ای تا ترتیب مردم دهند، اندک اند و خیلی در صف معطل می شویم، لطف کن مردان بیشتر بگذار تا بیش از معطل نشویم و به زندگی مان برسیم!
دیدگاهها بسته شدهاند.