سناریوی نچسب ترور سفیر عربستان در آمریکا؛ وقتی مرغ پخته خنده اش می گیرد

منصور ارباب سیار توسط سازمان های امنیتی آمریکا از یک ماه پیش بازداشت شده است. Suspect Manssor Arbabsiar is a 56-year-old naturalized U.S. citizen.

وزیر دادگستری آمریکا دو ایرانی به نام های “غلام شکوری” و “منصور ارباب سیار” را به  تلاش برای ترور سفیر عربستان در  واشنگتن متهم کرد و از بازداشت یک ماه پیش منصور ارباب نصیر ایرانی – آمریکایی ۵۶ ساله  در فرودگاه جان اف کندی نیویورک خبر داد. مقامات آمریکایی نیروی قدس سپاه پاسداران را مسئول طراحی این عملیات معرفی کردند و گفتند باراک اوباما از پنج ماه پیش این عملیات امنیتی را زیرنظر داشت! آن ها کشف این عملیات را یک پیروزی بزرگ برای سیستم امنیتی ایالات متحده خواندند! چند نکته در این رابطه به نظرم می رسد.
بهار عربی و شکنندگی عربستان
شرایط سیاسی حاضر و بهار عربی که اوضاع منطقه و اعراب را دگرگون کرده، بیشترین نگرانی را در هیات حاکمه متحجر و اقتدارگرای عربستان سعودی ایجاد کرده است نه ایران. عربستان این منبع بنیادگرایی دینی و مصدر تروریسم دینی که اینک  اسلافش، تونس و مصر، دگرگون شده اند و  با چنگ و دندان از بحرین و یمن محافظت می کند تا حاکمیت های خودکامه اش باقی بمانند، بیشترین ترس و نگرانی را از بهار عربی دارد. از سوی دیگر بعید نیست عربستان که ایران را مسئول ناآرامی های سیاسی-اجتماعی روزهای اخیر خود می داند، آمریکا را مجبور به پذیرش چنین سناریویی برای به انفعال کشاندن ایران کرده باشند.
مرغ پخته هم خنده اش می گیرد!
ادعای این که عامل این سناریو که به ادعای آمریکایی ها ، عضو نیروی قدس است  برود به یک ناشناس دیگر که کارتل مواد مخدر در مکزیک است  سفارش کار دهد، مرغ پخته را هم به خنده می اندازد. این چه نیروی عملیاتی است که چنین طرحی را می رود در یک بزرگراه، جار می زند! این حرف شبیه ادعای دریافت یک میلیارد دلار توسط اصلاح طلبان  از عربستان سعودی است!
تحریم بیشتر؟!
در حالی که روابط خارجی ایران محدود شده است به کشورهای همجوار و پیکسل هایی در نقشه جغرافی، اگر با طرح این سناریو به دنبال افزایش فشار سیاسی بر روی مقامات تهران هستند که بعید است دستاوردی داشته باشد. با این همه تحریم نظامی، هوایی، اقتصادی و تکنولو‍ژیک، با یکی دو تحریم بیشتر، وضعیت ما خیلی تفاوتی نمی کند.
آگهی تبلیغاتی آمریکا برای نیروی قدس
پخش این سناریو نکته جالب دیگری هم دارد؛ نیروی قدس با هزینه آمریکاهایی بسیار توانمند نشان داده شد. آنگونه که آمریکایی کشف این سناریو خیالی! را دستاوردی بزرگ برای خود می پندارند، شهروند خاورمیانه ای که دل خوشی از سیاست های آمریکا ندارد و رفتار دوگانه آنها در حوزه حقوق بشر و دموکراسی و حمایت شان از حکام مرتجع را لمس می کند برداشت متفاوتی از این اتفاق می کند.

عادل الجبیر ۴۹ ساله از سال ۲۰۰۷ و دوره زمام داری جورج بوش سفیر عربستان در آمریکا است.

 

شب ۱۸ مهر ۱۳۹۰ از آن شب های ماندگار شد؛ ایران ۶ بر صفر بحرین را درهم شکست، رونمایی از سناریوی جدید آمریکا برای ایران و موافقت حماس با مبادله گلعاد شالیط خلبان اسراییلی با ۱۰۰۰ فلسطینی.

زنان به ورزشگاه آمدند و زلزله ای نیامد

تصورش ناممکن نیست؛ پیشترهم تجربه شده بود؛ نه در فوتبال که در والیبال و بسکتبال؛ حضور تماشاگران زن را می گویم. این بار اما؛ زنان حد نصاب ها را شکستند تا بزرگترین تجمع غیرسیاسی، مختلط طول جمهوری اسلامی شکل بگیرد. اگر نظرات مراجع دینی را در این خصوص کنار بگذاریم، در جمهوری اسلامی هم که غالب نگاه ها به مسایل امنیتی است، چرایی عدم حضور زنان نیز  پاسخ های امنیتی می گرفت، عده ای هم که نگاه عملگرایانه داشتند نبود امکانات و سرویس بهداشتی مجزا! را دلیل عدم حضور ذکر می کردند.  با این حال والیبال جام ملت های آسیا در تهران، فرصتی را فراهم کرد تا زنان از نزدیک یک رویداد ورزشی را ببینند و خود را بخشی از جامعه تماشاگران ورزش بدانند.

بیش از شش هزار زن که در میان آنها، فتنه گر، انحرافی، با بصیرت و بی بصیرت، با حجاب هایی متنوع از چادر ایرانی و عربی تا مقنه و روسری و شال در کنار ۹ هزار مرد نشستند و یک صدا جیغ و داد کردند: ایــــــــــــران!  این اتفاق جزء نادرترین نمادهای همبستگی ملی بعد از شاهکار انتخابات ۱۳۸۸ ریاست جمهوری و حوداث تلخ بعد از آن بود.  این بار هم ورزش است که خلاء همبستگی ملی را در جایی که سایر بخش ها ناتوان و ناکارآمد هستند، پر می کند.
مهم نیست که صداوسیمای جناب مجتهد رسانه، ضرغامی، مانند همیشه منفعلانه و متحجرانه حضور زنان در ورزشکاه را نشان ندهد و صدای آمبیانس را آنقدر پایین بیاورد که صدای واضحی شنیده نشود،  مهم این است که اتفاق آنقدر تاثیرگذار است که تمام رسانه های مستقل و رسانه های شهروندی و  بی بی سی فارسی و صدای منحوس آمریکا، این حضور را به بهترین صورت پوشش می دهند و کلی فیلم موبایلی و عکس مردمی نشان می دهند تا خیال مجتهد رسانه راحت شود.

خیلی ها منتظر دیدن عکس هایی از حضور زنان در ورزشگاه هستند درحالی که مردان پشت به زمین مسابقه و رو به زنان باشند

حاشیه ها

جوگیر شدن وزیر

۱. شاید اولین مواجهه وزیر ورزش و جوانان ایران با ۱۵ هزار تماشاگر بود، رفتارش نشان می داد که بار اولش است و تجربه اش را ندارد؛ وقتی حاضران به احترامش دست زدند، عباسی تاملی کرد و همان طور که در مبل لم داده بود، دستی تکان داد، بعد فهمید که اینگونه خارج از ادب است، ایستاد و دستی تکان داد و چنان انرژی ای از فضا گرفت که کوتاه نیامد و دقایقی برای مردم دست تکان می داد؛ ظریفی می گفت: جو است دیگر؛ وقتی بگیرد به این راحتی ها ول نمی کند. حتما همین جو، سودای ریاست جمهوری را در سر مهرعلیزاده انداخت.
یک، دو، سه چهار!
۲. نمی دانم چرا در تمام کشورهای جهان سوم، نظم حتما با وجود یگان ویژه باید برقرار شود. حالا می فرض می کنیم داستان فوتبال جداست؛ اما حضور این برادران عمدتا خوش هیکل! با لباس های لجنی! و باتوم، بیشتر تخریب کننده وجهه ایران و به قول اصولگرایان دیپلماسی عمومی است. این ۱۵ کشور خارجی با خود چه فکری می کنند؟ اشکال ندارد مسئوولین برگزاری کمی ذوق و سلیقه به خرج دهند و لباس غیر نظامی تن این سربازان بکنند. یکی از نمودهای این حضور نظامی، زمانی بود که نیروهای یگان ویژه ۵ امتیاز مانده به پایان مسابقه، در سالن آرایش گرفتند، وقتی به ستون یک حرکت می کردند، ۱۵ هزار تماشگر زن و مرد فریاد می کشیدند: یک، دو، سه چهار؛ یک، دو، سه، چهار! … و با قهقه تمامش کردند. در جای دیگری، هنگامی که نیروهای یگان ویژه می خواستند سقف اتاق اسکوربورد را از تماشاچیان پاکسازی کنند، برای دقایقی همه فریاد می کشیدند: ولش کن؛ ولش کن!
یک وزیر این همه محافظ
۳. به نظر شما یک وزیر که سابقه امنیتی نداشته، چهره سیاسی مطرحی نیست، از مدیریت فرهنگی، آموزشی و نمایندگی مجلس به وزارت رسیده است، چرا باید ۵-۶ محافظ مسلح با خود داشته باشد؟ یعنی این قدر در مملکت مشکل امنیتی حاد است؟ سید مصطفی هاشمی طبا با آن سابقه مبارزه پیش از انقلاب  و مسئولیت های کلان و وزارت و معاونت رییس جمهور در دوره  ترورها  و دولت های جنگ، سازندگی و اصلاحات تنها یک راننده – محافظ داشت و کمتر کسی به خاطر دارد که هاشمی طبا را با چند محافظ دیده باشد. این چه رسمی است که در یک وزارت خانه فرهنگی و اجتماعی برای یک وزیر این همه محافظ قرار می دهند؟

مهمان های فوتبالی
۴. ضیافت والیبال، مهمان فوتبالی هم داشت.  کارلوس کروش سرمربی تیم ملی و عزیز محمدی هم تماشاگر فینال مسابقات بودند.

کاش روزی برسد که درصدی از هزینه های سیاسی و امنیتی که به جامعه تحمیل می شود، در ورزش سرمایه گذاری شود.

بازخوردها
سایت عصر ایران: کامنت های مخاطبان را حتما بخوانید / سایت آینده

 

دیکتاتور وابسته؛ دیکتاتور مستقل

تفاوت دیکتاتور مستقل و وابسته؛ این روزها به خوبی نمایان است؛ دیکتاتورهای وابسته مثل محمدرضا پهلوی؛ بن علی؛ و حسنی مبارک با اندک اعتراضی؛ قدرت را به اشاره پدرخوانده رها می کنند؛ اما دیکتاتورهای مستقل؛ مثل جنرال دیوانه؛ معمر قذافی؛ با چنگ و دندان از قدرت و سلطنتش دفاع می کند؛ چه باک که هم وطن بیشتری را هم بکشد؛ یا مادران فراوانی را بی فرزند و بی شوهر کند؛

بیست و هشت مرداد و کودتادرمانی آمریکا

کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲  و سرنگونی دولت محمد مصدق علاوه بر عرصه سیاسی ایران در سیاست جهانی هم این تاثیرات عمیقی برجای گذاشت. احیاء و تقویت حاکمیت خوکامه و اقتدارگرای محمدرضا شاه پهلوی و از بین رفتن باقی مانده ناچیز قانون اساسی مشروطه از مهمترین تاثیرات عملیات آمریکایی – انگلیسی آژاکس در ایران بود.
در سیاست جهانی هم کودتای موفق کرومیت روزولت پسر ارشد تئودر روزولت  باعث شد سازمان سیا اعتماد بنفس زیادی پیدا کند و آمریکا در هرجای جهان که با ساختار سیاسی مشکلی داشت، با نسخه کودتادرمانی سازمان سیا، برای رسیدن به اهداف خود گام بردارد: گواتمالا، اندونزی، برزیل، شیلی و …
با گذشت  ۵۸ سال از کودتای ۲۸ مرداد، هنوز برخی از تاثیرات عمیق آن در عرصه سیاست ایران به چشم می خورد که از آن جمله می توان به بی اعتمادی شدید حاکمیت  به احزاب اشاره کرد.
:: فهرست مداخلات آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم کودتای ۲۸ مرداد در ویکی پدیا عکس های ۲۸ مرداد در موسسه مطالعات تاریخ معاصر
پیشنهاد کتاب: یکی از جدیدترین کتاب های نوشته شده درباره کودتای ۲۸ مرداد، کتاب «همه مردان شاه» اثر استفان کینزر است که در ایران ترجمه های متعددی از آن منتشر شده. کینزر در این کتاب کودتای ۲۸ مرداد را به صورت داستانی مستند روایت می کند. به نظرم یکی از نکات برجسته کتاب روایت مباحث و مذاکرات صورت گرفته در آمریکا و انگلیس برای انجام عملیات آژاکس است. کینز در کتابش به یک نکته ظنز در فرایند اجرای کودتا اشاره می کند: کودتا قرار بود پنج شنبه ۲۲ مرداد اجرا شود که اجرا کنندگان با بیان این که پنج شنبه  و جمعه روز تعطیل ایرانی هاست و آنها در این روز هیچ کاری انجام نمی دهند از جمله کودتا، تاریخ دیگری را معین می کنند.
PDF کتاب همه مردان شاه کتاب صوتی همه مردان شاه، ترجمه رضا بلیغ

نویسنده مشهور به فحاشی الگو فرهنگی دولت در فیلترینگ

به مدد سیاست های کارآمد فرهنگی دولت، سایت پیوندها، همان صفحه فیلترینگ، ، جایگاه پنجم پرمخاطب ترین سایت ایرانی در الکسا و ۴۸۵ سایت جهان را از آن خود کرده است. در صفحه جدید فیلترینگ دیگر به جای آن علامت ورود ممنوع معروف، سایت هایی فهرست شده است که به نظر می رسد این سایت ها از نظر سیاسی و فرهنگی مورد تایید کمیته معظم فیلترینگ می باشند.
در فهرست سایت های فرهنگی – مذهبی ، اولین سایتی که معرفی شده است وبلاگ قطعه ۲۶ متعلق به حسین قدیانی، نویسنده افراطی طرفدار دولت است. قدیانی سلسله جنبان وبلاگ های زنجیره ای اصولگرایان افراطی حامی احمدی نژاد است که از توهین، فحاشی و پاشیدن بذر نفرت علیه منتقدان هیچ کوتاهی نمی کنند. او همان کسی است که رکیک ترین ناسزاها و دشنام ها را به هاشمی رفسنجانی و خانواده اش، سیدمحمد خاتمی، لاریجانی ها، ناطق نوری، قالیباف و بسیاری دیگر نسبت می دهد. او همان کسی است که فحاشی هایش به صادق لاریجانی و حمایتش از حمله به فائزه هاشمی واکنش رهبری را برانگیخت و مدتی سایتش فیلتر شد و چند ساعتی بازداشت.
اگر در نظام قضایی کشورمان، عدالت برای همه یکسان بود و کارآمدی بیشتری به چشم می خورد، امثال حسین قدیانی ها، امروز باید جواب تهمت ها، ناسزاها، دروغ گویی ها و  نسبت های ناروایی که به این و آن زده اند می دادند نه این که با رویی گشاده تر و حمایتی آهنین تر همان راه و روش خود را ادامه دهند.
چرا امثال قدیانی نمی توانند حرف خود را بدون فحاشی و تهمت زنی بیان کنند؟ بالاخره هر کلام و پیامی باید بر اساس عقل و شرع باشد که پذیرفته شود، حرف اگر حرف باشد چاشنی فحاشی نمی خواهد: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا
در حالی که تعداد زیادی سایت و وبلاگ اصولگرا وجود دارد که آراسته به اخلاق، بیان منطقی و قول سدید هستند، انتخاب این چهره افراطی اصولگرا به عنوان الگوی فرهنگی مذهبی جای تامل زیادی دارد.

 

عکس هایی دیده نشده از مقتدی صدر

سید مقتدی صدر، چهارمین فرزند شهید آیت الله سید محمد صدر (متولد ۱۹۷۳) رهبر جنبش صدر و از تنها بازماندگان خاندان بزرگ صدر عراق است؛ خاندانی که از ایران تا عراق و لبنان جایگاه ارزنده ای دارند. وی در صحنه ی سیاست عراق یکی از موثرترین و با نقوذترین رهبران سیاسی است. بعد از بحران انتخاب دولت در عراق، جنبش صدر توانست جایگاه خود را با عنوان یک بازیگر فعال و موتلف سیاسی که از تاکتیک های افراطی دست کشیده است، تثبیت کند.

سیدمقتدی صدر اینک برای تحصیل در قم به سر می برد و سفرهای منظمی به عراق دارد.

ادامه خواندن “عکس هایی دیده نشده از مقتدی صدر”

کدام الگوی بومی؟

مجری خوش سیمای برنامه گره شبکه سوم سیما که موهایی آراسته، ته ریشی و لباسی امروزی به تن داشت، به دوربین زل زد و گفت: ما دو جور مرگ بر آمریکا داریم. شعاری و عملی. شعاری این است که می رویم و فریاد می زنیم مرگ بر آمریکا و بعد به زندگی مان برمی گردیم. عملی اش این می شود که الگوی زندگی مان را الگوی آمریکایی قرار ندهیم. بعد خاطره شخصی اش را گفت در یک رستوران!: به پیشخدمت گفتم برایم آب بیاور؛ یک بطری آب آورد؛ گفتم نه یک لیوان آب از شیر برایم آب بیاور؛ پیشخدمت گفت نداریم! این می شود تلاش برای تغییر زندگی آمریکایی
مجری خوش چهره سپس بیانیه ای در مذمت مدرنیته داد و گفت: ما فکر نمی کنیم بشود خوبی های مدرنتیته را گرفت و بدی هایش را واگذاشت!
حرف اش درست بود که ما باید از الگوی زندگی بومی ایرانی استفاده کنیم؛ حرف درست هم پاسخ ندارد. اما منظورش کدام الگوی زندگی ایرانی است؛ به نظرم منظور مجری برنامه، الگوی زندگی حوزی نبود پس مجری از کدام الگوی ایرانی حرف زد: الگوی اسلام رحمانی که برای اصلاح طلبانِ از خدابی خبرِ بازیچه ی دست استکبارِ جهانی و صهیونیزم بین الملل، است! الگوی اسلام ایرانی هم که مال جریان انحرافی است؛ الگوی اسلام اصولگرایانه هم که در جامعه نمادهایی افراطی و احساسی داشته. این کدام الگوی ایرانی است که در طول سی و چند سال گذشته هنوز کشف نشده؟ این کدام الگوی آرمانی است که با واقعیات آن چنان فاصله دارد که آن را دست نیافتنی کرده .
خدای ناکرده منظور مدیران صداوسیما، الگوی اخلاق سیاسی ایرانی که نیست؛ همان اخلاقی که در آن منتقد گوساله، بزغاله و مفسد فی الارض خوانده می شود  و برای حذف اش اتهام زنی، دادن نسبت های ناروا و دروغ پردازی بلا اشکال است.
این همان الگویی نیست که مدعیان با بصیرتش امروز آن چنان از کرده خود پشیمانند که اشتباهشان را به گردن جنیان می اندازند؟ این همان الگویی نیست که دیروز انتقاد دلسوزانه را تخریب و لجن پراکنی می دانستند و به جرم بیان این حرف ها فعالین سیاسی اجتماعی را روانه زندان کردند و امروز خود صدها برابر بدتر از این انتقادات را با همان ادبیات و اتهام زنی های معمولشان بیان می کنند؟ این الگوی سیاسی، همانی نیست که از  مفاهیم و ارزش های دینی تنها در حد لغلغه زبان و برای از بین بردن طرف مقابل استفاده می کنند؟
خوب است  اربابان بنگاه صداوسیما داستان منع رطب پیامبر اکرم(ص) را از کتاب ارزشمند داستان راستان بارها مرور کنند تا شاید بفهمند چگونه به یکی از بی اخلاق ترین رسانه ها تبدیل شده اند و سپس  درس اخلاق به مردم می دهد.

اندیشه سیاسی محقق کرکی

محقق کرکی؛ پایه گذار اندیشه سیاسی ولایت فقیه

اندیشه سیاسی محقق کرکی
نویسنده: سیدمحمدعلی حسینی زاده
تهیه: پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
ناشر: بوستان کتاب، چاپ دوم: ۱۳۸۷، ۱۵۰ صفحه
نور الدین علی بن حسین عبد العالی کرکی  معروف به محقّق کُرکی مشهور به محقق ثانی و شیخ علی عرب در روستای کرک نوح منطقه جبل عامل در سال ۸۷۰ هجری قمری متولد شد.
محقق کرکی در تاریخ سیاسی ایران و تشیع جایگاه ویژه ای دارد. محقق کرکی بنا به درخواست شاه اسماعیل صفوی به ایران آمد اما با شکست صفویان در جنگ چالدران با عراق بازگشت و بار دیگر در عهد شاه طهماسب به ایران آمد.
فعالیت عمده محقق کرکی در دوره شاه اسماعیل تبلیغ و پاسخگویی به مسایل روز و پایه گذاری حوزه های علمیه در شهر های مختلف ایران بود.
محقق کرکی با استدلال های فقهی خود، مبانی مشروعیت سیاسی و دینی حکومت صفوی را بنیان گذاشت و به عنوان خاتم المجتهدین صفوی مشهور شد.
وی با حل مسئله نمازجمعه در عصر غیبت عملا برای فقیه اختیاراتی بیش از فتوا و قضاوت قائل می شود: … فقیه موصوف به اوصاف معین از جانب معصوم نصب شده است و در همه آنچه در آن نیابت راه دارد نایب او محسوب می شود.
فصل های ابتدایی کتاب به توضیح مختصری از وضعیت دولت صفوی و همایسگانش عثمانی ها و ازبک ها می پردازند و در بخش های بعدی محقق کرکی، جایگاه علمی، سیاسی، عمده ترین مخالفان و تالیفاتش را توضیح می دهد.
تالیفات محقق کرکی
جامع المقاصد، رساله خراجیه، رساله فی صلاه الجمعه، رساله نفحات الاهوات فی لعن جبت و الطاغوت، رساله فی عداله، رساله فی طریق استنباط الاحکام، رساله المطاعن المجرمیه
بخش هایی از کتاب
قبل از جنگ چالدران علمای عثمانی فتوا دادند که قتل یک شیعه به مراتب بهتر از قتل هفتاد کافر حربی است و این فتوا بهانه ای شد برای قتل عام وسیع شیعیان عثمانی و تهییج سربازان.
پربارترین حوزه علمیه شیعه در این دوران حوزه حله است که با تدابیر علمای شیعه آن دیار از گزند هجوم ویرانگر مغولان مصون ماند.
شهید اول وکلایی را به شهرها و روستاهای شیعه نشین فرستاد و بدین ترتیب نخستین شبکه وسیع شیعی را ایجاد کرد و همچنین یک نیروی مسلح تشکیل داد.
کسانی که بدون اهلیت امامت و حلافت را داشته باشند عهده دار آن می شوند، به خود خداوند، پیامبر و امام و مردم و نیز منصب امامت ظلم روا داشتنده اند و مستحق لعن و نفرین اند.

بدعت ابطال انتخابات؛ خاتمی:درخواست ابطال درست نبود

به آقای خاتمی گفتم؛ اگر قرار بود با تظاهرات انتخابات باطل شود و این بدعت سیاسی در ایران باب؛ طبیعی است فردا روزی آن دیگری هم در اعتراض به نتیجه تظاهرات راه می اندازد و خواستار ابطال انتخابات می شود؛ آن وقت نمی شود به او گفت: تو راهپیمایی نکن؛ درخواست ابطال نداشته باش؛
آقای خاتمی گفت: من هم گفتم این کار -درخواست- درست نبود. متاسفانه نظام انتخاباتی ما ایراد دارد؛ این ایراد را از آقای عبدالله نوری، موسوی لاری و آقای پورمحمدی و خیلی دیگر از دلسوزان قبول دارند ولی برای حل آن تلاشی نمی شود. اگر مشکلات نظام انتخاباتی حل می شد خیلی از اتفاقاتی که امروز شاهد آن هستیم، به وقوع نمی پیوست. این که انتخابات در نهایت شفافیت برگزار شود، به نفع نظام است یا به ضرر آن؟ کار خیلی عجیب و غریبی نیست که  انتخاباتی برگزار کنیم که نمایندگان احزاب و گروه ها بتوانند در تمام مراحل و در تمام شعبه ها حضور داشته باشند و نظارت کنند و مشکلات را اعلام نمایند.
با گذشت دو سال از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری دهم در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، تنها چیزی که به آن اصلا توجه نشد همین برطرف کردن اشکالات و بهینه سازی ساختار انتخاباتی است. از دو سال گذشته تا کنون آنقدری که مجلس انرژی برای مدرک تحصیلی نامزدها صرف کرده ، بعید است برای اصلاح روندها تلاش موثری کرده باشد و یا همین طور دولت بیشتر ذهنش را به مکانیزه کردن انتخابات معطوف کرده تا فراهم کردن بستر انتخابات شفاف و امکان نظارت صد در صدی نمایندگان کاندیداها.
به نظر می رسد نظام سیاسی ای که خود را پیشرو کمیت مردم سالاری با برگزاری سالانه یک انتخابات  در جهان می داند، باید برای افزایش کیفیت مردم سالاری هم تلاش های موثری صورت دهد تا دوباره با برگزاری یک انتخابات، ابهام ها موجب تنش در جامعه و خسران کشور نشود.
ذکر این نکته ضروری است که حق اعتراض و راهپیمایی از حقوق مصرح در قانون اساسی است  هر چند که در این روزها و شرایط، تمامی فصول و حقوق قانون اساسی رعایت نمی شود؛ در این نوشته نکته ی مورد نظر بنده، طرح ابطال انتخابات بود.

بازخوانی نگاه دو رییس جمهوربه نظر ولی فقیه زمان خود

دو رییس جمهور و دو ولی فقیه

مدت زمانی است موضوع عزل حیدر مصلحی وزیر اطلاعات توسط محمود احمدی نژاد که با دورکاری! رییس دولت وارد مرحله ی جدیدی شده بود از تب و تاب رسانه ای دور افتاده و امکان ارایه ی برداشت های غیراحساسی و منطقی فراهم شده است.
در ایام بیست و دومین سالگرد ارتحال حضرت امام هفته نامه “شما” ارگان حزب موتلفه اسلامی در گفت وگویی مفصل با حبیب الله عسگر اولادی خاطراتی را منتشر کرد که بخشی از آن به چگونگی نخست وزیر ماندن میرحسین موسوی که این روزها سومین ماه حصرش را سپری می کند، اشاره دارد و خواندش باعث نوشتن این یاداشت شده است.
… گفتند: «امام حکم کنند، امام فتوا بدهند چشم! اما امام می‌فرمایند نظر من این است. نظر فقیه استدلال می‌خواهد. اگر فتوا بدهند، یعنی بگویند حکم خدا این است که ایشان نخست‌وزیر بشود، چشم. اگر حکم حکومتی بکنند، مطیع حکم حکومتی ایشان هستیم، اما نظرشان را اعلام کرده‌اند».  چندی بعد (حدود ۴۰ روز) رییس جمهوری سیدعلی خامنه ای، نخست وزیر میرحسین موسوی را پذیرفت و موضوع پایان یافت.

در داستان عزل حیدر مصلحی،  بار دیگر  این ماجرا البته با صورتی دیگر  تکرار شد. محمود احمدی ن‍ژاد  در این باره خطاب به آقاتهرانی استاد اخلاق هیات دولت اش گفته بود:  من صحبتی کردم که بالاخره وزیر از اختیارات من هست یا نیست؟(که بردارم یا برندارم)، حالا خوب، ممکنه به نظر شما خوب باشه. من به هر دلیل می گذارم، به هر دلیل برمی دارم، درست؟ نمایندگان مجلس که حق دخالت در این امر ندارند. این انتخاب منه. حالا یا درست یا غلط انتخاب رئیس جمهور است. بر می دارم یا می گذارم و این کار را کردم. بله، حضرت آقا هم باید نظر مبارکشان را بدهند، نظرشان هم مصاب است، باید هم عنایت شود. آقا هم یا مخالفت می کنند یا موافقت؛ از این دوحالت که بیرون نیست. اگر موافقت کردند که هیچ، طرف می‏رود. اگر مخالفت کردند، من چه وظیفه ای دارم؟ من صریحا به حضرت آقا گفتم، آقا اگر ببینم که نظر شما هست که باشد، ولی من نمی تونم باهاش کار کنم، آیا من حق انتقاد و گفتن دارم؟ فرمود: بله. حتی به من هم داری.
گذر تاریخ نشان می دهد هم آیت الله سید علی خامنه ای و هم محمود احمدی نژاد در دوره ی ریاست جمهوری شان، در مقابل نظرات ولی فقیه زمان شان تاملاتی داشته و هرکدام بعد از مدتی، به نظر ولی فقیه تمکین کرده اند.
این پیشنه ی ذهنی رهبری، شاید مهمترین دلیل برای میانه روی ایشان در برخورد با احمدی ن‍ژاد در مقایسه با اظهارات تند اصولگرایانی مانند زاکانی و احمدخاتمی بوده است. ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که بخشی از واکنش های تند و اتهام زنی ها به احمدی نژاد و اسلافش به خاطر روحیه ی پیش بینی ناپذیر وی بوده است و بخشی دیگر نیز به این دلیل بوده که منتقدین اصولگرای احمدی نژاد خیال می کردند که به زودی وی عزل یا استیضاح می شود و آنان می توانند جایش را بگیرند.