آسیه توحیدنژاد، انصاف نیوز: | بازنشر: عصر ایران | حالا بیست سال از سرنگونی صدام و رژیم بعث گذشته است و ۲۹ مرداد امسال هم میشود سی و پنجمین سالگرد پایان جنگ ایران و عراق. حالا روابط ایران و عراق چگونه است؟ مردم عراق راجع به ایران چه تصوری دارند؟ در اقلیم کردستان شرایط به چه ترتیبی است؟ اعتراضات ضد ایرانی و شعار «ایران بره بره، بغداد حره حره» از کجا نشئت میگرفت؟ آیا از نتایج نظرسنجی گالوپ که به مناسبت بیستمین سالگرد نابودی رژیم بعث و صدام منتشر شد میتوان برداشتی ایرانی داشت؟ انصاف نیوز به دنبال پاسخ همین سوالات با سید صادق حسینی، خبرنگار باسابقه و آشنا با عراق و تحولات آن، مصاحبهای طولانی داشته است.
عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست
انصاف نیوز: گروههای مختلف در عراق از جمله حامیان مقتدی صدر، افراد حاضر در دولت فعلی عراق، سنیهای عراق، کردهای عراق و سایر گروههای عراقی چه دیدی نسبت به ایران دارند؟
عراق یک کل سیاسی منسجم و یکپارچه نیست که همه در مورد موضوعات همنظر و متحد باشند. در عراق هم مثل ایران گروههای مختلف سیاسی تازه با آزادی بیشتری فعالیت دارند و این امر در عین وجود فضای قومی و مذهبی متنوع، باعث می شود هر کدام از آنها نگاه متفاوتی به ایران و همچنین رابطه با سایر کشورها داشته باشند.
مثلا بین احزاب کرد با وجود نگاههای متفاوت، در مجموع نگاه آنها به ویژه پارتی و یکتی بر مبنای همکاری اقتصادی و تقویت فعالیتهای اقتصادی و سیاسی با ایران است. هرچند متاسفانه به دلیل اتفاقات و بی ثباتی که در این سالها در فضای اقتصادی و صنعتی کشور جریان داشته، ترکیه به مقدار قابل توجهی مبادلات اقتصادیاش را با کردستان عراق افزایش داده است. این را براساس مشاهدات میدانی خود میگویم؛ اگر شما بازار سلیمانیهی ۱۰ سال قبل را با امروز مقایسه کنید بازار محصولات پرمصرف یا همان FMCG و لوازم خانگی و کالاهای صنعتی کردستان عراق را بیشتر محصولات ترکیهای پر کرده است.
در جریان سنی هم همینطور است ما گروههایی داریم که مایل به همکاری سیاسی و اقتصادی با ایران هستند و در مقابل گروههایی هم داریم که مخالف حضور ایران هستند.
در سایر جریان های شیعه هم هستند کسانی مثل آقای ایاد علاوی، نخست وزیر اسبق، که سیاست تقویت روابط با ایران را دنبال نمیکند و نگاههای عربی را تقویت و مدام در رسانه هایشان به ایران حمله میکنند.
اگر به مجموعهی احزاب شیعی، سنی و کرد نگاه کنید ایران یک موقعیت سیاسی قابل توجه و ممتاز در عراق دارد و گروههای سیاسی یا کُتلهها، حتی اشخاص و گروههای قومی و مذهبی از جمله ترکمانان و شبکها و مسیحیها هم روابط خود را با ایران تقویت کردهاند.
در بیت شیعی هم؛ گروههای شیعهی ریشهدارتر مثل مجلس اعلا و حزب الدعوه و گروههای جوانتر مانند جریان حکمت سیدعمار حکیم تقویت روابط با ما را دنبال میکنند.
در اینجا یک نکته ی مهم وجود دارد و در ایران بدفهمی نسبت به آن شکل گرفته است؛ برخی تصور میکنند برقراری روابط عراق با سعودی به معنای دور شدن از ایران است. این حرف خیلی درست و فنیای نیست.
پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیما در گفتگو با ویژه نامه روزنامه جام جم درباره شبکه نمایش خانگی گفت: برخی از انگیزهها یا منافع غیرفرهنگی که در ورای فعالیت برخی از سکوهای تولید محتوای نمایش خانگی مطرح است، سعی میکند با فرافکنی، تهمتزدن یا طرح ادعای غلط جلوی این مسیر را بگیرد. ما در این دوراهی قرار داریم که اولویت تولیدات فرهنگی کدام است؟ سود سرشار مادی یا سلامت فرهنگی جامعه؟ طبیعتا مجموعههایی که در اندیشه کسب سودهای سرشار مادی و درآمد چرب و نرم در این حوزه هستند و با تنظیمگری براساس معیارهای فرهنگی جامعه مخالفت میکنند. مطمئنا اگر تنظیمگری صحیح اتفاق بیفتد محتوای نابههنجاری که به آن اشاره کردید اجازه انتشار نخواهد یافت.
نکته: تشخیص پرمخاطب بودن شبکه ها و سریال های صداوسیما به دلیل عدم ارایه آمارهای فنی سیگنال های ارسالی قابل راستی آزمایی نیست. صداوسیما بر اساس نظرسنجی، میزان استقبال مردم از سریال ها را به صورت عمومی منتشر میکند که دقیق نیست. در حالی که در شبکه نمایش خانگی بلافاصله با پخش محتوا گزارش ها به صورت آنلاین قابل ارایه است و بعضا پلتفورمها آن ها را منتشر میکنند. به عنوان نمونه سریال زخم کاری در یک روز بیش از ۱۳ میلیون بازدید را ثبت کرد و به عدد ۱۳ میلیون و ۱۰۴ هزار و ۳۳۲ بازدید رسید؛ این رکورد پیش از این در اختیار سریال آقازاده بوده است. طبق آمار منتشر شده از سوی فیلم نت، در روز اول عرضه قسمت دوم از فصل سوم سریال «پوست شیر» بیش از دو میلیون بیننده این قسمت را تماشا کردهاند.
مروری بر راهکارهای صداوسیما برای بازگشت به دوران طلایی دهه ۷۰
پیمان جبلی رییس صداوسیما در گفتگوی نوروزی با خبرگزاری تسنیم گفت: دهه ۷۰ دوران طلایی صداوسیما بود، چون رقیب نداشت، آن موقع رقیبی در عرصههای بینالمللی و عرصههای دیگر نبوده و شبکههای اجتماعی و فضای مجازی هم نبوده است. ما مدعی هستیم و در تلاشیم به آن نقطه طلایی دست یابیم.
سیدصادق حسینی، روزنامه نگار| انتشار: عصر ایران: استارتاپ تریبون که بخشی از خدمات روابط عمومی را ارایه می دهد عصر یکی از روزهای میانه ی اردیبهشت سال ۰۲ در کتابخانه ملی ایران، «اولین گزارش جامع وضعیت روابط عمومی در ایران» که بر اساس نظرسنجی شان از فعالان حوزه روابط عمومی به دست آمده را به زیبایی ارایه کرد. (از سایت تریبون دانلود کنید. )
اول. به عنوان کسی که سال هاست در حوزه رسانه، ارتباطات و روابط عمومی هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی فعالیت کرده ام باید بگویم تا اواخر دهه ۷۰ روابط عمومی ها، تجربه ی پاسخگویی به مطالب و پیام های مردم در روزنامه ها و گزارش های رادیو و تلویزیون را به صورت سنتی داشتند. با آغاز دوره اصلاحات و شکوفایی رسانه ها، تاسیس خبرگزاری ایسنا و بعدتر موج فعالیت خبرگزاری ها، نهاد روابط عمومی پاسخگویی به رسانه ها را با شدت بیشتری تجربه کرد.
اما ارتباطات دوطرفه و بدون واسطه روابط عمومی با مردم، از اوائل دهه ۱۳۸۰ و جدی تر شدن وبلاگ فارسی آرام آرام رقم خورد. در این دوره بود که در بولتن های رسانه ای علاوه بر چکیده روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت ها، مطالب وبلاگ ها نیز جمع آوری می شد و بعضا روابط عمومی ها مجبور به پاسخگویی به نویسندگان وبلاگ ها می شدند. با این حال و قبل از فراگیر شدن شبکه های اجتماعی به ویژه تلگرام و اینستاگرام و در ۳ سال اخیر توییتر روابط عمومی ها، تجربه قابل توجهی در مواجهه و تعامل دوطرفه ی روزمره با مردم را نداشتند.
بر این اساس می توان ادعا کرد فراگیری شبکه های اجتماعی در ایران، اساسا سیاست گذاری و فعالیت روابط عمومی ها را از نهادی با کارکردهای سنتی و به قول قدیمی ها بخش گل و شیرینی تغییر داد و متحول کرد. حالا روابط عمومی های پیشرو علاوه بر پاسخگویی و ماموریت معمول، به دنبال حضور فعال در شبکه های اجتماعی و از آن مهمتر ایجاد تصویری مسئولانه و متعهدانه، پاسخگو و خوش نام تر از مجموعه ی خود هستند.
دوم. پاییز سال ۱۴۰۱ در میانه اعتراضات، بحرانی برای شرکت میهن یکی از غول های لبنیات ایران روی داد. اتفاقی که علاوه بر ضربه به فروش برخی از محصولات به برندشان نیز آسیب وارد کرد که برای فعالان روابط عمومی یک درس قابل توجه است. واقعیت این است در بسیاری از شرکت های سنتی، اساسا بخشی به عنوان PR وجود ندارد و مدیران ارشد نیز تنها به مسایل تولید توجه می کنند و حتی در هنگامه بحران و اتفاق نیز می خواهند با روش های سنتی موضوع را مدیریت کنند. یعنی مدیران پشت درهای بسته می نشینند و دستورات شان را به بخش روابط عمومی ابلاغ می کنند، که البته دوره ی آن سرآمده و نتیجه ای بهتر از اتفاقات لبنیات میهن برایشان در پی ندارد. امروزه مدیران روابط عمومی(البته مدیران با کیفیت) مدیران ارشد را از بازخوردهای احتمالی تصمیمات و سیاست هایشان در افکار عمومی آگاه می کنند و با استفاده از نرم افزارهای پایشگر پیش از آغاز یک بحران می توانند از شدت آن مطلع شوند. مدیران روابط عمومی پیشرو باید در فرایند تصمیم سازی برای مدیریت بحران ها حضور داشته باشند و بتوانند برای جنبه های پیچیده برخورد افکار عمومی با موضوع را برای مدیران بیان کنند.
سوم. بسیاری از مدیران به ویژه در بخش دولتی وقتی با بحران روبرو می شوند از مدیر یا مشاور روابط عمومی می خواهند که موضوع را برایشان جمع کند! روابط عمومی خوب موضوع را البته می تواند هدایت کند اما روابط عمومی و مشاور پیشرو نه تنها موضوع را هدایت می کند بلکه تلاش می کند ریشه بحران را نیز خشک کند که علاوه بر ذینفع اصلی که مردم اند، سازمان و مدیر دوباره از این ناحیه ضربه نخورند.
چهارم. ۲۷ اردیبهشت روز ملی ارتباطات و روابط عمومی است. با گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی روابط عمومیها خط مقدم و پیشانی شرکتها و نهادها شده اند، با این حال آن طور که باید در ساختارهای اداری و اجرایی جایگاه مناسبی ندارند و هنوز سازمانهایی هستند که PR را زیر مجموعه دفتر مدیرعامل و مسئول و معاون اداری! تعریف میکنند. روابط عمومیها ضربهگیر سازمانها هستند اما آنقدر که باید قدرشان دانسته نمیشود. توجه به روابط عمومی هم در سطح PR هم GR حتما منافع بیشتری برای شرکتها و سازمانها در پی دارد.
سید صادق حسینی، شبکه شرق| یک شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ دومین استیضاح سید رضا فاطمی امین یکی از وزرای ضعیف کابینه آقای رئیسی در فاصله شش ماه از استیضاح قبلی، برگزار می شود. مردم و به ویژه صنعتگران ضعف مدیریتی وزیر نورچشمی آقای رئیسی را با کمبود و گرانی مداوم قیمت محصولات و خودرو، تعطیلی مداوم و طولانی واحدهای صنعتی به دلیل کمبود برق و گاز! بیثباتی در سیاست ارزی برای واردات نهاده های تولید و صادرات و همین طور عدم پیگیری مساله تامین مالی و تسهیلات بانکی بخش تولید، از نزدیک لمس کرده و آگاهند.
اما یکی از بخش هایی که از صدارت فاطمی امین آسیب دیده و صدایش کمتر شنیده می شود، اقتصاد دیجیتال است. با روی کار آمدن دولت جدید، فرایند برگزاری دومین دوره انتخابات اتحادیه کسب و کارهای مجازی با دخالت های مستقیم دولتی ها روبرو شد و بعد از چندین بار تاخیر به بهانه های واهی، سرانجام برگزاری انتخابات کلا ملغی شد.
از زمان روی کارآمدن دولت آقای رئیسی از شهریور ۱۴۰۰ اتحادیه کسب و کارهای مجازی تا کنون بعد از استعفای رییس این اتحادیه در اردیبهشت ۱۴۰۱ ، تاکنون ۴ نفر به عنوان رئیس این اتحادیه منصوب شدهاند.
دولتی کردن اتحادیههای صنفی به ویژه اتحادیه کسب و کارهای مجازی معنیاش این است دولت، نه علاقهای به شنیدن صحبتهای فعالان بخش خصوصی دارد نه ارادهای برای حل مشکلات آنها و طبیعی است روسای منصوب دولت، خود را وامدار و پاسخگوی دولت میدانند نه اعضا. به کلام دیگر ماحصل این سیاست اشتباه عوض شدن حوزه ذی نفعان از مردم به دولت است و البته دولتی شدن کسب و کارها، موضوعی بود که رهبر انقلاب به تازگی نسبت به آن هشدار دادند.
به نظر میرسد اگر سیاست وزارت صمت دولت آقای رئیسی تضعیف فعالیتها و اتحادیه صنفی بوده، در یک هماهنگی قابل توجه با وزارت پست و تلگراف و تلفن (در دوره ی جدید اینترنت و ارتباطات پایدار نداریم) کاملا موفق عمل کرده و توانستهاند بخش نوپای اقتصاد دیجیتال را زیر ضربه ببرند. کاش در استیضاح وزیر صنعت، معدن و تجارت نمایندگان مجلس به ضعف مشهود فاطمی امین در توسعه و تسهیل کسب و کارهای مجازی و دانش بنیان هم اشاره ای بکنند.
سیدصادق حسینی| پرهام قبادی کارآفرین جوان اقتصاد دیجیتال معتقد است: اینستاگرام رقم بزرگ ۶۰۰ هزار میلیارد تومانی که با دلار ۳۰ هزار تومانی می شود ۲۰ میلیارد دلار، که نیاز است برای اشتغال پایدار سرمایه گذاری شود را از روی دوش دولت برداشته است.
او معتقد است: در سیاستگذاریها به حقوق مردم در استفاده از اینترنت کمتوجهی می شود و تداوم اختلال در اینترنت و شبکه پیامک به کاهش درآمد شرکتهای کوچک و متوسط میانجامد و آنها را ناگزیر به تعدیل نیروی انسانی میکند. در نهایت پیامدش افزایش نارضایتی در جامعه و سوقدادن نیروی انسانی متخصص به مهاجرت است.
پرهام قبادی ۳۵ ساله و فارغالتحصیل معماری است و کارش را در صنعت ساختمان آغاز کرده. او سال ۱۳۹۶ با ایدهی راهاندازی پلتفرمی برای تسهیل اسبابکشی، نوبار را راهاندازی کرده است تا تجربهی بهتر و مناسبتر و البته بدونانعام برای مردم پدید آورد.
گفتگوی خبرآنلاین با پرهام قبادی کارآفرین حوزه دیجیتال در زیر آمده است.
در شرکتهای نوپای دانشبنیانی مثل شما که این روزها با اختلال در اینترنت و قطع شبکه پیامک تجاری روبرو است چگونه می گذرد؟
پرهام قبادی: اگر بخواهم خیلی ساده موضوع را بیان کنم میگویم: یأس و ناامیدی و سرخوردگی در اکوسیستم، جای خود را به امید و هیجان و انگیزه داده است. اگر پیش از این موانعی چون «مجوز»، «مالیات»، «نماد اعتماد» و غیره اجازه توسعه کسبوکار به ما نمیدادند، تداوم وضع فعلی خیلی از ما را به این فکر انداخته که بدون فکر کردن به مالیات و مجوز، کرهکره را پایین بکشیم.
حتما اطلاع دارید در زمانیکه ما با فیلترشکنهای بسیار در حال سر و کلهزدن هستیم تا سرویسهایمان را دایر کنیم، امارات در جنوب خلیجفارس در نمایشگاه معتبر Gitex میزبان ۵۰۰ هزار شرکت فناوری و 800 استارتاپ از ۱۷۵ کشور دنیاست. آن ها فرصتها را جذب میکنند و بستری برای گفتوگو و تعامل و جذب سرمایهگذار فراهم کردهاند و مسئولین ما با فیلترینگ و صیانت! کمر همت بستهاند برای رونق آنها! مسئولین کاری می کنند نیروی انسانی متخصص از ایران مهاجرت کند و این روند در سالهای آتی،کشور را با کمبود نیروی انسانی متخصص روبرو میکند. اتفاقی که همین الان هم شاهدش هستیم و بسیاری از برنامهنویسها به محض دریافت پیشنهادهای مالی بهتر، بلافاصله استعفا میدهند و میروند.
البته این فشار تقریبا همراه با تحریمها همواره بر اقتصاد ایران بوده است، چیز جدیدی که نیست؟
حقیقتش را بخواهید اوضاع برای ما در حوزه اقتصاد دیجیتال به اندازه کافی دشوار است. ما هر روز با تحریم و نوسان شدید نرخ ارز و البته تغییر مداوم و بیثباتی در حوزه قوانین و خطر بستهشدن یک سرویس خارجی در حال جنگ هستیم.
یعنی ما همواره هم با تحریم خارجی یا به قول دوستان فناتحریم که سرویسهای مورد نظر توسعه ی پلتفرم ها را قطع میکند و هم با تحریم داخلی که حالا در چارچوب فیلترینگ و صیانت صورت بندی میشود روبرو بوده و هستیم.
جدیدترین اتفاق سرویس گوگل ادز بود که از دسترس کسبوکارهای ایرانی خارج شد. میدانید این موضوع یعنی چه؟ یعنی یکسری استارتآپها که به تازگی بعد از همهگیری کرونا کمر راست کرده بودند و تقریباً کل درآمدشان را از طریق بازاریابی دیجیتال و ابزارهای گوگل به دست می آورند با بن بست روبرو شده اند!
آقای قبادی! به نظر شما با گذشت حدود ۲۵ سال از حضور اینترنت در ایران مسئولین چه نگاهی به آن دارند؟
اگر بخواهم به قول جامعهشناسان مساله را صورت بندی کنم باید بگویم نگاه مسئولین به اینترنت، نگاه سرگرمی و به قول خارجیها Entertainment است. آنچه در تریبون های رسمی شاهد آن هستیم همین است که اینترنت، ابزار سرگرمی است مثل تلویزیون و ماهواره! متاسفانه این نگاه در کشور حاکم شده.
وقتی نگاه به موضوع فراگیر و چند وجهی اینترنت، تنها سرگمی باشد، طبیعتأ فیلترینگ و قطع سرویس به راحتی توجیهپذیر می شود.
یعنی معتقدید با گذشت حدود ۲ دهه هنوز شناخت درستی از اینترنت در میان مسئولین وجود ندارد؟
بله متأسفانه! یکی از آفتهای شناختی در نظام حکمرانی دیجیتال کشور این است که مسئولین یک بخش از کاربردهای اینترنت را به شدت بزرگ نمایی می کنند و باقی ابعاد و کاربریهای اینترنت را اصلا نمیبینند و متوجه آن نیستند. مثلا ببینید تصورشان از رسانه را در اینستاگرام و تلگرام خلاصه کردهاند و در تمام تریبونها به آن حمله میکنند.
این سادهسازی ها به نفع حکمرانی در فضای مجازی نیست و اصلیترین اشکالش این است که حقوق همهی ذینفعان از جمله ذینفع اصلی که مردم هستند را تامین نمیکند و به آن بیتوجه است. روشن است اگر دنبال حکمرانی مطلوب و اعمال حاکمیت در اینترنت هستیم باید به حقوق و منافع تمام ذینفعان توجه کرد. مثلا در همین طرح صیانت که بسیار چالش برانگیز شد وقتی مطالعه میکنید میبینید اسمش صیانت از مردم است اما در واقع چیزیکه به آن توجه نشده حقوق و منافع مردم است و آشکارا منافع سیستم و حکمرانی را تامین و نگرانیهای آنها را رفع میکند. این یعنی سیاستگذاری نامتوازن!
به نظر شما روند طی شده در حوزه مدیریت اینترنت موفق نبوده؟
متاسفانه از عملکردها، درس گرفته نمیشود و دوباره و چندباره تصمیمات بعضا اشتباه تکرار میشوند. نگاه کنید آذر ۹۲ ویچت فیلتر شد و مردم به وایبر هل داده شدند، اردیبهشت ۱۳۹۳ وایبر فیلتر شد و مردم به تلگرام هل داده شدند، تلگرام هم دی ۱۳۹۶ فیلتر شد و مردم به واتساپ و اینستاگرام مهاجرت کردند. این درحالی است که در این فاصله تمامی پیامرسانهایی که میتوانستند مورد استقبال مردم قرار بگیرند هم فیلتر میشد و تنها یک گزینه برای مردم باقی میماند. نتیجهاش این شد که مردم همواره و با سیاست فیلترینگ اعمالی دولت مجبور شدند به پلتفرمی که بیشترین فراگیری را داشت مهاجرت کنند.
بعد مسئولین علیه همان پلتفرمی موضعگیری میکنند که خودشان مردم را به سمت آن هل داده اند! آیا از این تجربهی شکست خورده، سیستم درس گرفته؟ من میگویم خیر! اگر تجربهاندوزی شده بود امروز واتساپ و اینستاگرام که حدود ۶۵تا۷۰ درصد پهنای باند اینترنت ایران را مصرف میکنند تنها گزینههای فعالیت ایرانیان در شبکههای اجتماعی نبودند. اگر تجربهاندوزی شده بود و اگر نظام کارشناسی در حوزه تصمیمگیری عمل میکرد، مسئولین متوجه میشدند مردم به دلایل شخصی و فنی به پیامرسانهای ایرانی از این دست اعتماد نمیکنند، متوجه میشدند فیلترینگ کارایی سابق را ندارد و سیاست موفقی نبوده است.
همان موضوع تیک سوم؟
بله! موضوع تیک سوم که برجسته شد و یک بخش مهم است که بازتابدهنده نگرانیهای حوزه حریم شخصی است و بخش فناوریهای توسعه این پلتفرمها و همچنین فناوریهای ذخیرهسازی یا همان storage server های این حجم عظیم دیتای شخصی کاربران هم یک موضوع اساسی است که تجربهی ناخوشایند کندی و محدودیت عملکرد برای مردم داشته است.
اما در مورد اعتراضات اخیر به نظر بهتر از اعتراضات سال ۹۸ عمل شد، آن موقع کلا اینترنت را قطع کردند، این بار فقط اینستاگرام و واتساپ را فیلتر کردند. به نظر میرساند از تجربهی قبل، درس گرفته شده؟
سال ۹۸ حدود یک هفته دسترسی به اینترنت به صورت کامل قطع بود و مردم با اختلال روبرو بودند و به مرور دسترسیها بازگشت. اما در اختلال و قطعی اخیر اینترنت که دارد به یک ماه می رسد علاوه بر اختلالهایی که در حوزه سرویسهایی مثل نسخه الکترونیک به وجود آمد، موضوع اصلی کسبوکارهایی است که در بستر اینستاگرام شکل گرفته و نظام تصمیمگیری به آن بیتوجه است و میگوید بروند روی پلتفرم داخلی! یعنی شما با یک تصمیم مدیریتی معیشت و درآمد بخش قابل توجهی از مردم را نادیده میگیرید و مردم را به استفاده گسترده تر از فیلترشکن هدایت میکنید. به نظر شما این اسمش درس گرفتن از تجربهی گذشته است؟
فیلترنیگ شبکههای اجتماعی و مشخصا اینستاگرام چه تاثیری بر کسب و کارهای کوچک و خانگی میگذارد؟
اینستاگرام منبع درآمد تعداد قابل توجهی از مردم است که یا سرمایه اجاره مغازه ندارند یا در کنار مغازه به دنبال افزایش درگاه فروش هستند. بر اساس ارزیابی سایت Statista تا پایان سال ۲۰۲۱ اینستاگرام در ایران ۴۳ میلیون کاربر دارد که اتفاقا ۲ میلیون نفر آن فالوور اکانت آقای رییسی هستند. به تازگی انجمن تجارت الکترونیک اتاق بازرگانی گفته بیش از ۴۰۰هزار کسبوکار در بستر اینستاگرام شکل گرفته است و دبیر انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی نیز گفته: آمار نشان میدهد بیش از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار کسب و کار بر بستر اینستاگرام ایجاد شده است.
صندوق کارآفرینی امید که دولتی است هزینهی ایجاد اشتغال پایداری که در سال ۱۴۰۰ ایجاد کرده را ۲۵۰ میلیون تومان میداند. اگر برآورد ۲میلیون و ۴۰۰هزار شغل اینستاگرامی را در هزینهی ایجاد اشتغال صندوق کارافرینی امید ضرب کنیم به رقم بزرگ ۶۰۰ هزار میلیارد تومان می رسیم. یعنی اینستاگرام رقم بزرگی که دولت باید برای ایجاد اشتغال سرمایهگذاری میکرده را از روی دوش نظام برداشته؛ با دلار ۳۰ هزار تومانی میشود ۲۰ میلیارد دلار!
از سوی دیگر ببینید بسیاری از تجربههای موفق فروش محصولات کشاورزی و طبیعی در روستاها در بستر اینستاگرام شکل گرفته است. میدانید فعالان این حوزه چقدر تلاش کردند تا افراد روستایی و زنان سرپرستخانوار از طریق اینستاگرام درآمدی کسب کنند و حالا با اتفاقهای اخیر به گفته زهرا نقوی، مشاور طرح توانمندسازی اقتصاد زنان سرپرست خانوار به خاطر محدودیت اینترنت خیلی از این افراد مجدد مجبور به دستفروشی شدهاند؛ آن هم در فضایی که چندان امنیت ندارد؟!
شاخص دیگر میزان ارسال و مراسلات پستی است. شرکت پست ایران هم اعلام کرده با قطع دسترسی مردم به اینستاگرام و واتساپ ۳۰درصد از درآمدش را از دست داده! این عدد خیلی بزرگ و قابل توجه است. تازه این فقط در سطح شرکت پست است و سایر شرکتهای لجستیکی داخل شهری و بینشهری که مرسولههای کوچک و متوسط را جابجا می کنند چیزی نگفتهاند. بر اساس گزارش شرکت پست جمهوری اسلامی ایران، مجموع درآمد این شرکت از سرویسهای مختلف ارسال مرسولههای پستی در سال ۱۳۹۹ به هزار و ۹۰۰میلیارد تومان رسیده که نسبت به درآمد سال ۱۳۹۸، آن هم در دوره ی کرونا رشد حدود ۴۸درصدی دارد. به نظرم در سال ۱۴۰۰ درآمد شرکت پس بیش از ۲۵۰۰ میلیارد تومان بوده است. در ۶ ماهه اول سال ۱۲۶،۱۷۰،۲۴۷ بسته پستی ارسال شده. حالا ببینید کاهش ۳۰ درصدی چه عدد بزرگی می شود.
اگر این اعداد و ارقام را در کنار آمارهای بیکاری و اشتغال مرکز آمار ایران بگذارید، پیامهای روشنی برای مسئولین و سیاستگذاران دارد.
سیدصادق حسینی: انتشار خبرآنلاین | ماراتن تشکیل دولت عراق بعد از طی حوادث گوناگون و خشونت آمیز با گذشت یک سال از برگزاری ششمین دور انتخابات مجلس عراق در نهایت با تفاهم به پایان رسید و عبدالطیف جمال رشید ۷۸ ساله عضو اتحادیه میهنی کردستان عراق با کسب اکثریت آرا در دور دوم و در رقابت با برهم صالح، رییس جمهور شد و محمد شیاع سودانی ۵۲ ساله را مامور تشکیل کابینه کرد.
اخبار ائتلاف جریان صدر با فهرست تقدم حلبوسی و حزب دموکرات کردستان عراق(پارتی)، شروط مقتدی صدر برای تشکیل کابینه، اشغال مجلس توسط صدری ها، اعتراضات خشونت آمیز در بغداد، درخواست انحلال مجلس و برگزاری مجدد انتخابات و در نهایت استعفای تمامی نمایندگان جریان صدر رویداد را همه شنیده اند؛ اما با معرفی سودانی نخست وزیر جدید، عرصه سیاسی عراق ناکامان و کامیابان خود را شناخت و ارزیابی بروزی از توان و ظرفیت سیاسی احزاب و گروه ها به دست آورد که اشاره به این موضوع جالب توجه است.
کامیابان تشکیل دولت عراق
روشن است کامیاب اصلی تشکیل دولت سودانی، مردم عراق هستند که بالاخره فعالیت های اساسی دولت آغاز می شود. در حوزه سیاسی نیز احزاب و گروه هایی که در فرایند تشکیل دولت مشارکت داشتند و توانستند موضوع تشکیل دولت عراق را در نهایت با گفتگو و تفاهم به سرانجام برساند نیز کامیاب جلسه پنج شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ پارلمان جدید عراق هستند.
ناکامان تشکیل دولت عراق: مقتدی صدر و مسعود بارزانی
صرف نظر از مقتدی صدر، ناکام اصلی امروز عراق که به دلیل رویکرد لجوجانه و تمامیت خواهش، جریان صدر را از حضور در فرایند سیاسی تشکیل دولت محروم کرد و در بیانیه تازه اش حضور نیروهایش در دولت جدید شیاع سودانی را حرام خواند، مسعود بارزانی نیز از ناکامان اصلی تشکیل دولت در عراق است که نمی تواند مردودی و دلزدگی اش را پشت لبخندهای یخ همیشگی اش پنهان کند.
مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات کردستان عراق که بعد از شکست در همه پرسی سال ۱۳۹۶، از پست ریاست اقلیم کردستان عراق در نهایت سرخوردگی و عزلت استعفا داد با مشخص شدن نتایج انتخابات ۱۴۰۰/۲۰۲۱ عراق و کسب ۳۱ کرسی، ائتلاف ۳ گانه ای را با جریان تقدم به رهبری حلوسی(جریان اهل سنت، ۳۷ کرسی) و مقتدی صدر(۷۳کرسی) تشکیل داد تا بتواند دولت بعدی عراق را معرفی کند.
بارزانی با فرصت طلبی و پشت کردن به حامیان همیشگی اش در بیت شیعی، روابط جدیدش را با مقتدی پایه گذاری و ۲ هدف اصلی را دنبال کرد: اول انتقال پست ریاست جمهوری از اتحادیه میهنی کردستان عراق به پارتی و دوم معرفی هوشیار زیباری دایی اش به عنوان رییس جمهور عراق.
با رد صلاحیت زیباری توسط دادگاه عالی عراق، بارزانی تلاش و رایزنی گسترده ای را برای معرفی ریبر احمد بازرانی وزیر داخله اقلیم و عضو پارتی به عنوان نامزد ریاست جمهوری آغاز کرد اما در نهایت بعد از ۸ ماه با پشت کردن به قول و قرارش با مقتدی صدر و چشم پوشی از خواسته هایش مجبور شد به ریاست جمهوری عبدالطیف رشید تن دهد که عضو اتحادیه میهنی، رقیب سنتی اش است و اتفاقا از خانواده ای است که به صورت ریشه ای با بازرانی ها مشکل دارند.
ابراهیم احمد رهبر معروف جنبش کردستان عراق و نویسنده پرآوازه کرد که به دلیل اختلافات راهش را از ملا مصطفی بارزانی جدا کرده بود، هیرو و شانار (شهناز) ۲ دختر خود را به عقد جلال طالبانی بنیانگذار و عبدالطیف جمال رشید عضو اتحادیه میهنی کردستان عراق(یکتی) درآورده بود. با گذشت سال ها و حل نشدن مسایل ریشه ای، هم چنان چهره های کلیدی اتحادیه میهنی از جمله هیرو خانم و بافل طالبانی نگاه تردید آمیزی به حزب دموکرات کردستان عراق(پارتی) دارند و فعالان کردی نیز می گویند شاناز ابراهیم احمد همسر رییس جمهور جدید عراق نیز به چارچوب های پدرش در رابطه با بارزانی ها وفادار است.
به عبارت ساده تر مسعود بارزانی رهبر کردهای بارزان، مرگهسور و اربیل یا به تعبیر کردها «کاک مسعود» در بازی سیاست پس از انتخابات ناکام بود: هم نامزدهایش رد شدند، هم نتوانست پست ریاست جمهوری را به حزب دموکرات کردستان منتقل کند، هم نامزدی از رقیب سنتی اش پیروز شد، هم احترام و اعتماد حامیان شیعه قدیمی اش را از دست داد (هر چند در تعارفات رعایت کسوتش را می کنند) و هم به عهدش با مقتدی صدر وفا نکرد و او را تنها گذاشت. البته مسعود یک دستاورد داشت و حساب شخصی اش با برهم صالح را تسویه کرد و او را از پست ریاست جمهوری کنار زد.
دولت جدید عراق به زودی تشکیل می شود و «کاک مسعود» همچنان لبخندهای یخ همیشگی اش را می زند؛ او بازنده ی خنده روی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۲ عراق است.
انصاف نیوز| یک فعال حوزه رسانه میگوید: اگر فضای اخلاق حرفهای در جامعهی رسانهای حاکم نباشد به دلیل انگیزههای عمدتاً مالی، همواره شاهد افشاگری و حملات رسانهای غیر اخلاقی و غیر واقعی علیه افراد یا سازمانها و شرکتها خواهیم بود.
تقویت استقلال رسانه و محترم شناختن حقوق فعالان رسانهای در کنار آموزش گسترده سواد رسانهای در مدارس و دانشگاهها، تا حدی جلوی اثرات کمپینهای تخریبی رسانهای را میگیرد.
سیدصادق حسینی روزنامهنگار و فعال رسانهای دربارهی اهمیت رعایت اخلاق حرفهای در رسانهها به انصاف نیوز گفت: برخی افراد و جریانهای سیاسی و اقتصادی با استفاده از ظرفیت رسانهها و در این سالهای اخیر شبکههای اجتماعی، اهداف خود را دنبال میکنند. ممکن است شخصی بخواهد رقیب اقتصادیاش را از عرصه خارج کند، ممکن است جریانی بخواهد نامزد مورد نظرش را در پستی بنشاند، برای همین کمپین علیه سایرین راه میاندازد. یا در نمونهی عینیتر آن، جریانی حداقلی به دنبال محدودیت اینترنت و اجرای طرح صیانت است، برای همین کمپینی جامع شامل رایزنی و فضاسازی و اخبار منفی علیه اینترنت راه انداخت تا گروههای هدف را زیر ضربه ببرد و طرح را به سرانجام برساند که با وجود مخالفتهای گسترده همه گروههای سیاسی و اجتماعی، تا امروز موفق عمل کردهاند.
نکتهی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که در رسانهها بالاخره به دلیل وجود قانون مطبوعات و قوانین مدنی، خبرنگاران و مدیران حداقلهایی از اخلاق حرفه ای را رعایت می کنند به همین دلیل کارفرمایان، سعی می کنند بخشی از کمپین های خود را در شبکه های اجتماعی دنبال کنند تا هم موضوع مطرح شود هم مسئولیتش متوجه کسی نشود و به اصطلاح سرنخ ماجرا گم شود.
تقویت استقلال رسانه و اخلاق حرفه ای و محترم شناختن حقوق فعالان رسانه ای از سویی و آموزش گسترده سواد رسانه ای، حتما از ابزارهای موثر مقابله با کمپین های تخریبی است.
انتشار فیشهای جعلی مدیران پتروشیمی
سیدصادق حسینی با اشاره به یکی از مصادیق اقتصادی سو استفاده از رسانه توضیح داد: یکی از موضوعاتی که بازتاب زیادی داشت، فیشهای نجومی مدیران شرکت پتروشیمی امیرکبیر بود که در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و صدا و سیما هم به آن پرداخت. موضوع این بود که یک چهره اقتصادی برای اینکه مدیر خودش را در پتروشیمی امیرکبیر منصوب کند با استفاده از ظرفیت رسانه ها و شبکههای اجتماعی به انتشار فیشهای جعلی پرداخت تا رقبا را از صحنه خارج کند. چند روز ابتدایی این کمپین شاهد بازتاب زیادی از جمله واکنش وزیر و امام جمعه ها و نمایندگان مجلس بودیم، اما با مشخص شدن جعلی بودن فیشها فضا برگشت. برخی از خبرنگاران مطلع، رقمی که برای انتشار فیش های جعلی هزینه شد را بیش از ۱.۵ میلیارد تومان ارزیابی می کنند.
مسایل مالی باعث زیر پاگذاشتن اصول رسانهای می شود
صادق حسینی ادامه داد: روزنامهها و رسانهها به صورت کلی در ایران مخصوصاً در بخش غیر دولتی عمر محدود و کوتاهی دارند. طبیعتاً بخشی از آن به بیزنس پلن و توانایی مدیریتی صاحبان رسانه برمیگردد. بالاخره راه اندازی رسانه مانند فعالیت تجاری نیاز به طرح تجاری دارد، اما شرایط عمومی رسانهها از جمله برخوردهای سلیقه ای و محدودیت های تبلیغاتی نیز به کاهش کیفیت و کوتاهی عمر رسانه ها دامن زده است و شاهد آن هستیم که بخش خصوصی علاقهای به سرمایه گذاری در رسانه ندارد. از طرفی رسانهها با مشکلات مالی مواجه میشوند و چون فضای رسانهای در کشور هنوز ابتدایی است، ممکن است رسانهها اصول اخلاقی را زیر پا بگذارند و با انتشار اخبار نادرست اشخاص یا شرکت ها و نهادها را تخریب کنند.
طرح نگهداری از حیوانات خانگی در مجلس
سیدصادق حسینی فعال رسانه ای دربارهی نمونه ای از تأثیر موج سازی در موضوعات اجتماعی گفت: چندسالی است نگهداری حیوان خانگی در بخش کوچکی از جامعه رواج دارد، پس این یک موضوع اجتماعی است که حتما از اولویتهای اول و اصلی جامعه ایران نیست. اما شاهدیم چون یک جریان اصولگرا، این سبک زندگی را نمیپذیرد، از ظرفیت شبکههای اجتماعی استفاده میکند و محتواهای متنوعی از حوادثی که ممکن است حتی اتفاق هم نیفتاده باشند منتشر می کنند و با استفاده از رسانه های زنجیره ای شان موضوع را به عنوان یک چالش مطرح و موج را به سمت مجلس میبرد و در نهایت طرحی در مجلس اعلام وصول می شود با عنوان «صیانت حقوق عامه در مقابل حیوانات خطرناک و مضر»! که نگهداری حیوانات خانگی جرم انگاری شده و برایش مجازات تعیین می شود. از این دست طرح ها در این دوره مجلس زیاد است و نشان می دهد مجلسی که با کمترین میزان مشارکت مردم بر سرکار آمده، چقدر با فضای عمومی جامعه و الویت های واقعی مردم بیگانه است.
قرارگاه های هشتگ ساز
این روزنامه نگار گفت: امروزه کمپین های سیاسی بدون برنامه عملیاتی در شبکه های اجتماعی اجرا نمی شوند. در کشور ما نیز نمونه های زیادی داریم که البته تاثیر گذاری در توده ی جامعه ندارند و اما برای گزارش دادن به مقامات و گرم نگه داشتن فضای رسانه ای هواداران کارکردهایی دارند. برای نمونه باید به هشتگ سازی قرارگاه های …. اشاره کنم. آن ها به وسیله اکانت ها و حساب ها، هشتگ ها و پیام های خود را در شبکه اجتماعی ارسال می کنند و هشتگی را داغ می کنند که عموم مردم و فعالان شبکه های اجتماعی درگیر آن نیستند و اسمش را هم نشنیده اند. شما اصلا چیزی درباره هشتگ #اوکراینتجربهاعتمادبهآمریکا شنیدهاید؟ اما آنها برای همین هشتگ صورتحساب برای کارفرما صادر میکنند. اتفاقی که صدای رائفی پور را هم درآورد و از سازمان سراج انتقاد کرده بود که چرا هشتگی را که موسسهاش در توییتر ترند کرده است، به نام سازمان سراج فاکتور زدهاند.
نمونه های فراوانی از این هشتگ سازی ها به ویژه علیه اینترنت، سینمای خانگی، آذری جهرمی، برجام، دولت روحانی و جواد ظریف و حمایت از طرح صیانت وجود دارد که در جریان افکار عمومی تاثیری نداشتند اما برای افکار مخاطبان خاص بولتن ها و توجیه سازی ها و البته برای پیمانکاران آب و نان خوبی داشته است.
ماهیت رسانه با گذشته متفاوت است
صادق حسینی معاون خبرگزاری تماشاگر با تاکید بر این که ماهیت رسانه با گذشته فرق کرده است گفت: ۲۰ سال پیش روزنامه و مجله و تعدادی وب سایت جریان اخبار را هدایت میکردند. در چند سال اخیر به دلیل عمومیتر شدن تکنولوژی، افزایش دسترسی به اینترنت و حضور شبکههای اجتماعی، فضای رسانه هم متفاوت شده است. امروز شاهد آن هستیم بسیاری از افراد و حساب ها در شبکه های اجتماعی از برخی روزنامه ها، وب سایت ها و رسانه های رسمی و حتی برنامه های تلویزیونی، پر بازدیدتر و پر مخاطب تر هستند. شهروندخبرنگاری در سراسر جهان جریان دارد. این ها تحولات، هویت و کارکردهای رسانه را تغییر داده اند و اجبارها و الزامات خود را تحمیل کرده اند. ۲۰ سال پیش، در کنار روزنامه، یک نسخه ی متنی یا PDF روزنامه منتشر می شد، اما امروز روزنامه ها مجبور هستند برای عقب نماندن از جریان رسانه ای، بخش تولید محتوای ویژه ای برای وب سایت و شبکه های اجتماعی داشته باشند.
نتایج مثبت شبکههای اجتماعی پس از حوادث غیر مترقبه
این کارشناس رسانه گفت: همیشه از موج سازی در شبکههای اجتماعی نتایج منفی و سلبی بدست نمیآید. شما نگاه کنید در رویدادهایی مثل بازگشت پیکر پاک شهدای غواص و حادثه سقوط هواپیمای مسافربری، آتش سوزی پلاسکو، کشتی سانچی و حوادث پیش بینی نشده مثل سیل و زلزله که فراوان داریم! مردم از بستر شبکه های اجتماعی برای ابراز احساسات و همدردی و همبستگی استفاده می کنند؛ در مرحله ی بعد می بینیم که بسیاری از چهره ها با استفاده از شبکه های اجتماعی برای کمک فراخوان می دهند و سعی می کنند باری از روی مردم آسیب دیده بردارند و کمک حالشان شوند. این نشان می دهد در بزنگاه ها می توان از بستر شبکه های اجتماعی به صورت ایجابی برای جلب حمایت و هدایت کمک های مردمی استفاده کرد.
در نمونه ای دیگر بارها دیده ایم که یک موضوع که در شبکه های اجتماعی توسط مردم بازتاب می باید مسئولان را مجبور کرده اشتباهشان را جبران کنند. این از مزایای این رسانه های جدید است.
سیدصادق حسینی، عصرایران: در یکی از جلسات آخر، دوستان آمده بودند از رفتار گروه مقابل گله و شکایت می کردند، می گفتند فلان شخص این کار را کرده و دیگری این طور جواب داده و کذا و کذا. حاج قاسم گفت: مهم اهداف است نه افراد؛ از افراد باید بگذرید تا به اهداف برسید. این بخشی از گفتگوی مصطفی شوقی کارگردان مستند ۷۲ ساعت با سیدصادق یکی از فرماندهان و چهره های برجسته حزبالله عراق است. مستندی که به روایت خطی حوادث ۷۲ ساعت پایانی عمر پر برکت شهید حاج قاسم سلیمانی در عراق، سوریه، لبنان می پردازد. حرف و پیامی که این فرمانده عراقی از حاج قاسم بیان کرد، چکیده منظومه ی فکری، سیاسی و عملی این شهید بی نظیر بود: توجه به اهداف و نه افراد. همین نگاه بلند بود که دایره ی کسانی که با او کار می کردند را متنوع می کرد و می توانست از ظرفیت تک تک شان استفاده کند. برای حاج قاسم رسیدن به اهداف مهم بود و هدفش، افزایش و تثبت قدرت و دور کردن خطر از ایران در منطقه ی سراسر آشوب و بحران خاورمیانه بود. اگر سردار سلیمانی می خواست مانند چهره های روزمره ی سیاست در ایران، با نگاه گروهک و جناح گرایی، یا بر اساس خوشامدش از افراد، پرونده هایش را جلو ببرد هیچگاه دستاورد مهم تثبیت جایگاه ایران به عنوان یک قدرت فعال منطقه ای به دست نمیامد. موفقیت حاج قاسم در سایه حسن نیتی که همه ی مردم و مسئولان در طول سال های دفاع مقدس و پس از آن در کرمان و بعد در نیروی قدس از حاج قاسم دیدند، رقم خورد. در سایه اخلاصی که از او دیدند و در سایه همین نگاه بلند به اهداف و از خود گذشتگی. مستند بی پیرایه ۷۲ ساعت واقعیتی را به خوبی به تصویر می کشد: تمام کسانی که در ۳ روز پایانی با حاج قاسم کار یا دیدار کردند؛ می گفتند حاجی می دانست که شهادت چقدر به او نزدیک است. رفتارش جور دیگری شده بود، جور خداحافظی می کرد که می دانست بازگشتی نیست. او البته مزد سال های ایثار و فداکاریش را گرفت، هرچند که ایران را تنها گذاشت. ۲ سال از ترور ناجوانمردانه حاج قاسم سلیمانی به دست آمریکا گذشته است، ما روزهای بسیار تلخ و سختی را پشت سر گذاشتیم و روزهای سختی نیز پیش رویمان است. سختی ها کمتر می شود، اگر به حرف حاج قاسم گوش کنیم، اگر به دور کینه و نفرت، اهداف ملی برایمان مهم باشد؛ سختی ها کمتر می شود، اگر مثل حاج قاسم عمل کنیم. سختی ها کمتر می شود اگر مثل حاج قاسم شهید، خوب باشیم و خوب بمانیم.
سیدصادق حسینی، عصرایران، عصر خبر– به دعوت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در جلسه استماع طرح صیانت از فضای مجازی که در سالن امام خمینی طبقه نهم مرکز شرکت کردم.
در این جلسه که با حضور تعدادی از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای برگزار شد چند موضوع را که بیان کردم و نوشتم. لازم است تاکید کنم که از نگرانی ها و چالش های حکمرانی بر فضای مجازی و اینترنت و اعمال قانون در این فضا آگاه هستم و صرفا این پیشنهادات برای رسیدن به چشم اندازی مشترک که منافع همه ی ذینفعان را تامین کند، بیان شده است.
طرح صیانت نشان از ترس طراحان دارد مجلس یازدهم با مشارکت ۴۲.۵ درصد تشکیل شد که پایین ترین میزان مشارکت در ۱۱ دوره قبل است. با روی کارآمدن نمایندگان جدید، سیل حملات به اینترنت و فضای مجازی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. در چنین فضایی، پیگیری طرح صیانت آن همه از سوی چهره های تندرو و افراطی، این پیام را به جامعه منتقل کرد که طراحان دچار ترس و واهمه اند که می خواهند اینترنت را قطع کنند، اگر در اوج اقتدار و امنیت بودند به دنبال طرح های محدود کننده ی دسترسی به اطلاعات و اینترنت نمی رود.
اظهار نظرهای احساسی و هیجانی نمایندگان، رفتارهای خارج از ضوابط به ویژه طی نکردن روند قانونی ارسال طرح در مرکز پژوهش ها به صحن مجلس و مدیریت عجیب کمیسیون ویژه انگاره ترس را برجسته کرد و مسایل حکمرانی مترتب بر امنیت و حقوق عمومی را به حاشیه برد.
سپردن مدیریت اینترنت به نیروهای مسلح طراحان طرح صیانت، درگاههای ورود و خروج پهنای باند ارتباطی با خارج از کشور را «مرز مجازی» تعریف و در فصل دوم، ماده ۵ صیانت از حریم دادهها نوشته اند: مرزبانی دیجیتال و دفاع سایبری از کشور و جلوگیری از بهرهبرداری غیرمجاز از دادههای مجازی در درگاههای ورود و خروج پهنای باند کشور، با محوریت ستاد کل نیروهای مسلح، توسط مراجع ذیربط انجام خواهد شد. حدود و ثغور وظایف با پیشنهاد ستاد کل نیروهای مسلح به تصویب مقام معظم رهبری خواهد رسید. به نظرم یکی از اصلی ترین اهداف طراحان، همین بوده که نقش دولت به عنوان بخش نظارت پذیر که هر ۴ سال یک بار با انتخاب مردم، تغییر می کند را کم و مدیریت زیرساخت اینترنت را به نیروهای مسلح واگذار کنند. طبعاً و بر اساس قانون، نیروهای مسلح تنها به سلسله مراتب نظامی و فرماندهی معظم کل قوا پاسخگو هستند و عملا امکان نظارت، پرسش و مطالبه گری بخش های مردمی نظام یعنی دولت، مجلس و رسانه ها و نخبگان از آن سلب می شود. همچنین به دلیل ذات محرمانگی و حفاظتی فعالیت نیروی های مسلح، مباحث مربوط کیفیت سرویس و طرح های توسعه زیرساخت نیز دیگر قابل سوال و پرسش نیست و شفافیت از روی آن برداشته می شود و متاسفانه نیروهای مسلح را به هدف اصلی اعتراضات مردم از کیفیت اینترنت تبدیل می کند که برای امنیت ملی کشور مناسب نیست.
ابهام در تامین حقوق و منافع ذینفعان ذی نفعان اینترنت شامل مردم یعنی کاربران، تامین کنندگان خدمات، دولت به عنوان حکمران و تنظیم گر هستند در طرح پیشنهادی، تنها به چالش های بخشی از نظام حکمرانی توجه شده و عملا در بخش مربوط به تامین حقوق کاربران و تامین کنندگان که بخش وسیع و گسترده ذینفعان را تشکیل می دهند، دیده نشده و عبارات کلی و مبهمی بیان شده است و تقریبا موضوع را در «سهم ترافیک» خلاصه کرده اند. نکته ی مهم تر این است که به نظر می رسد طراحان، درک و بینش صحیحی از چالش های پیش روی حکمرانی و اینترنت نداشته اند و کماکان با نگاه فیلترینگ طرح را دنبال می کنند.
خود تحریمی یکی از مهمترین پیامدهای تحریم، علاوه بر قطع دسترسی های مالی، قطع ارتباط مردم ایران با جهان و کاهش حضور ایرانیان در عرصه های جهانی بوده است که در حوزه ی فناوری از آن به فناتحریم یاد می شود. هم اکنون بسیاری از نرم افزارهای تخصصی و عمومی و سرویس های جهانی از جمله خدماتی از گوگل به بهانه ی تحریم بر روی ایرانیان بسته شده اند. به نظر می رسد در حالی که آمریکا با تحریم های خود سعی در حذف ایران در عرصه های جهانی دارد، نباید ولو به بهانه های درست، زمینه سازی حذف ایرانیان در عرصه های جهانی دنبال شود.
طرح صیانت: گام چهارم فیلترینگ گام اول مدیریت بر محتوایی که ظاهرا غیرمجاز تشخیص داده شد، فیلترینگ بود. فرایندی که از ابتدای اینترنت در ایران همراه کاربران بوده و به یک کسب و کار اینترنتی با گردش مالی قابل توجه! تبدیل شده است. فیلترینگ تلگرام از جمله تجربه های درس آمیز حکمرانی در ایران بود که به یک باره با دستور یک بازرپرس، دسترسی حدود ۳۵ میلیون ایرانی به آن قطع شد و مردم مجبور شدند با نصب VPN دسترسی شان به پیام رسان محبوب تلگرام را دنبال کنند.
گام دوم کاهش شدید پهنای باند با هدف نارضاتی مردم از سرویس بود که در مورد وایبر اجرا شد. گام سوم گران کردن اینترنت بود که طراحان مدعی بودند روش های فیلترینگ دیگر کارایی ندارد و باید با گران کردن ۸ برابری اینترنت، موجب کاهش دسترسی مردم شوند. که این طرح با مقاومت و تدبیر محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت روحانی ناکام ماند.
حالا طراحان طرح صیانت به دنبال آن هستند با سپردن مدیریت دسترسی به اینترنت تحت عنوان «مرز مجازی» به نیروهای مسلح، اهداف فیلترینگی شان را به صورت همیشگی و بدون سوال اجرا کنند.
سیدصادق حسینی، خبرآنلاین: اول. در نیمه نخست سال، طرح جنجالی موسوم به صیانت از اینترنت، موضوع پربحث و چالشی مردم و فعالان اقتصاد دیجیتال و بسیاری از کارآفرینان و فعالان اقتصادی است. طرحی که با طی کردن فرایندی غیرقانونی توسط مسعود فیاضی برادر داماد زاکانی از مرکز پژوهش های مجلس به ریاست زاکانی به صحن مجلس راه یافت و در نهایت مقرر شد در کمیسیون ویژه و تقریبا یک دست روی آن کار شود.
غیر از اقلیتی قدرتمند در بخش هایی از حاکمیت، تقریبا تمام بخش های جامعه به ویژه نخبگان علمی و اقتصادی، فعالان استارتاپی و اصناف و انجمن ها این طرح را، قاتل اینترنت و کسب و کارهای اینترنتی و با اهدافی دست نیافتنی خواندند و به صورت یکپارچه آن را محکوم کردند. همگان تاکید دارند طرح صیانت منجر به شدت یافتن مهاجرت نیروی انسانی متخصص از کشور می شود.
دوم. خبرگزاری تسنیم ۷ آذر ۱۴۰۰ نوشت: بر اساس اعلام سایت دیوار، پلتفرم فروش و ارائه کالا و خدمات نو و دستدوم، حکم مجازات زندان سه ماه و یک روز حبس غیرقابل تبدیل اشکان میرآرمندهی، مدیرعامل دیوار در دادگاه تجدیدنظر تهران تأیید شده است، اتفاقی که شوک بسیار بزرگی به فضای کسب و کار اکوسیستم استارتاپ ایران وارد کرد و واکنش همه جانبه فعالان و کارآفرینان حوزه دیجیتال و روزنامه نگاران و رسانه های را در پی داشت. سایت دیوار با انتشار بیانه ای در این باره نوشت: متاسفانه بهرغم پیگیریهای حقوقی و قانونی متعدد، حکم مجازات زندان برای مدیرعامل دیوار، اشکان میرآرمندهی، در دادگاه تجدیدنظر تهران تایید شد. عنوان اتهامی این حکم «فراهم آوردن موجبات فساد و فحشاء از طریق جذب زنان تنفروش» است؛ این در حالی است که خدمات دیوار همواره تحت قوانین موجود در کشور و نظارت نهادهای ذیربط بوده است. در این پرونده نیز آگهیهای موضوع اتهام دارای هیچ محتوای غیرقانونی نبوده و محکومیت دیوار صرفا بر اساس اقداماتی است که اشخاص ثالث در فضای خارج از این پلتفرم انجام دادهاند. دیوار همواره تلاش کرده تا جای ممکن از انتشار محتوایی که حتی شائبه انگیزههای نامناسب دارند جلوگیری کند و به همین دلیل صرفا در سال ۱۳۹۹ حدود ۵۶ میلیون آگهی (۲۰ درصد آگهیهای بررسی شده) به دلیل نقض قوانین، گزارش کاربران یا دستور قضایی رد شده است. بدیهی است دیوار امکان بررسی انگیزه، سوءنیت و سابقه احتمالی یکایک ۴۴ میلیون کاربر استفادهکننده از این پلتفرم را ندارد و به همین دلیل باید بین مسئولیت پلتفرم و کاربر آگهیدهنده تمایز حقوقی قائل شد.
سوم. حاکم دبی شیخ محمد بن راشد آل مکتوم که در تلاش است خود را رهبری پیشرو در جهان عرب معرفی کند، در فرمانی اعلام کرده به ۱۰۰ هزار نفر کارآفرین، صاحبان بنگاههای اقتصادی و شرکتهای نوپا ویزای طلایی میدهد. بر مبنای این طرح امارات متحده عربی می خواهد، بهترین استعدادها، برنامهنویسان و فارغالتحصیلان دانشگاهی متخصص در زمینه برنامهنویسی را بهشکل مقیم و غیر مقیم جذب کند. آنها به دنبال آن هستند تا از طریق یک برنامه اجرایی ۱۰۰۰ شرکت بزرگ دیجیتال را در بازه ۵ ساله و در قالب یک برنامه بلندمدت تاسیس کند. سلطان العلما، وزیر دولت در حوزه هوش مصنوعی امارات گفته است: «نقشه راه امارات متحده عربی برای افرادی که میخواهند با استفاده از استعدادها، تواناییها و تخصص خود، بخشی از مسیر موفقیت کشور را همواره کنند، باز است. علاوه بر این، شرایط برای افرادی که میدانند علم، فناوری و نوآوری در شکلگیری آیندهای روشن برای نسلهای بعدی چقدر ارزشمند است، فراهم است.» چهارم. مدیر یک دارالترجمه رسمی به یکی از دوستانم گفته بود، در ۶ماه گذشته آن قدر درخواست ترجمه مدارک تحصیلی زیاد شده که در طول همه ی این سال ها، حتی بعد از حوادث ۱۳۸۸، شاهد این حجم درخواست نبوده ام، تا جایی که نوبت تحویل اسناد به ۱۰ روز رسیده است و تلخ تر این که بسیاری حاضرند ۲تا۳ برابر پول بیشتر بدهند تا مدارک را زودتر تحویل بگیرند. یک معلم خصوصی زبان هم به نگارنده گفته بود: آن قدر شاگرد برای قبولی در IELTS دارم که آموزش های دیگر را قبول نمی کنم. البته نگاه توهم توطئه نباید داشت اما انگار، سیاستی در کشور دنبال می شود تا نخبگان و نیروی انسانی متخصص به خارج فرستاده شوند؛ انگار برخی هم دست حاکم دبی شده اند تا جوانان ایرانی را به جنوب خلیج فارس بفرستند. رهبرمعظم انقلاب در دیدار اخیرشان با نخبگان علمی و استعدادهای کشور با گله و عتاب گفتند:«امروز در کشور ما جوان های نخبه میتوانند رشد کنند و در برهههایی هم میتوانند بروند از یک کشور دیگر استفاده کنند و برگردند امّا اینکه ما یک جوانی را نسبت به آیندهی کشور ناامید کنیم، دلسرد کنیم، آینده را تلخ و سیاه به او نشان بدهیم که او برود و مهاجرت کند، این را من واقعاً یک خیانتی میدانم که بایستی دنبال کنیم.» مخاطب اصلی این شکوایه و گله رهبر انقلاب مسئولان و نمایندگان مجلس هستند. آن ها هستند که با طرح های نسنجیده، برخوردهای عجیب و خارج از منطق با فعالان و با نگاه های بسته شان، امید و فضای رشد جوانان را می گیرند و فضا را برای مهاجرت گسترده نخبگان و متخصصان فراهم می کنند.