اینستاگرام بار ۲۰ میلیارد دلار هزینه سرمایه‌گذاری دولت در ایجاد اشتغال را به دوش کشیده

سیدصادق حسینی| پرهام قبادی کارآفرین جوان اقتصاد دیجیتال معتقد است: اینستاگرام رقم بزرگ ۶۰۰ هزار میلیارد تومانی که با دلار ۳۰ هزار تومانی می شود ۲۰ میلیارد دلار، که نیاز است برای اشتغال پایدار سرمایه گذاری شود را از روی دوش دولت برداشته است.

او معتقد است: در سیاست‌گذاریها به حقوق مردم در استفاده از اینترنت کم‌توجهی می شود و تداوم اختلال در اینترنت و شبکه پیامک به کاهش درآمد شرکت‌های کوچک و متوسط می‌انجامد و آن‌ها را ناگزیر به تعدیل نیروی انسانی می‌کند. در نهایت پیامدش افزایش نارضایتی در جامعه و سوق‌دادن نیروی انسانی متخصص به مهاجرت است.

پرهام قبادی ۳۵ ساله و فارغ‌التحصیل معماری است و کارش را در صنعت ساختمان آغاز کرده. او سال ۱۳۹۶ با ایده‌ی راه‌اندازی پلتفرمی برای تسهیل اسباب‌کشی، نوبار را راه‌اندازی کرده است تا تجربه‌ی بهتر و مناسب‌تر و البته بدون‌انعام برای مردم پدید آورد.

گفتگوی خبرآنلاین با پرهام قبادی کارآفرین حوزه دیجیتال در زیر آمده است.

در شرکت‌های نوپای دانش‌بنیا‌نی مثل شما که این روزها با اختلال در اینترنت و قطع شبکه پیامک تجاری روبرو است چگونه می گذرد؟

پرهام قبادی: اگر بخواهم خیلی ساده موضوع را بیان کنم می‌گویم: یأس و ناامیدی و سرخوردگی در اکوسیستم، جای خود را به امید و هیجان و انگیزه داده است. اگر پیش از این موانعی چون «مجوز»، «مالیات»، «نماد اعتماد» و غیره اجازه توسعه کسب‌وکار به ما نمی‌دادند، تداوم وضع فعلی خیلی از ما را به این فکر انداخته که بدون فکر کردن به مالیات و مجوز، کره‌کره را پایین بکشیم.

حتما اطلاع دارید در زمانی‌که ما با فیلترشکن‌های بسیار در حال سر و کله‌زدن هستیم تا سرویس‌های‌مان را دایر کنیم، امارات در جنوب خلیج‌فارس در نمایشگاه معتبر Gitex  میزبان ۵۰۰ هزار شرکت فناوری و  800 استارتاپ از ۱۷۵ کشور  دنیاست. آن ها فرصت‌ها را جذب می‌کنند و بستری برای گفت‌وگو و تعامل و جذب سرمایه‌گذار فراهم کرده‌اند و مسئولین ما با فیلترینگ و صیانت! کمر همت بسته‌اند برای رونق آن‌ها! مسئولین کاری می کنند نیروی انسانی متخصص از ایران مهاجرت کند و این روند در سال‌های آتی،کشور را با کمبود نیروی انسانی متخصص روبرو می‌کند. اتفاقی که همین الان هم شاهدش هستیم و بسیاری از برنامه‌نویس‌ها به محض دریافت پیشنهادهای مالی بهتر، بلافاصله استعفا می‌دهند و می‌روند.

البته این فشار تقریبا همراه با تحریم‌ها همواره بر اقتصاد ایران بوده است، چیز جدیدی که نیست؟

حقیقتش را بخواهید اوضاع برای ما در حوزه اقتصاد دیجیتال به اندازه کافی دشوار است. ما هر روز با تحریم و نوسان شدید نرخ ارز و البته تغییر مداوم و بی‌ثباتی در حوزه قوانین و  خطر بسته‌شدن یک سرویس خارجی در حال جنگ هستیم.

یعنی ما همواره هم با تحریم خارجی یا به قول دوستان فناتحریم که سرویس‌های مورد نظر توسعه ی پلتفرم ها را قطع می‌کند و هم با تحریم داخلی که حالا در چارچوب فیلترینگ و صیانت صورت بندی می‌شود روبرو بوده و هستیم.

جدیدترین اتفاق  سرویس گوگل ادز بود که از دسترس کسب‌وکار‌های ایرانی خارج شد. می‌دانید این موضوع یعنی چه؟ یعنی یکسری استارت‌آپ‌ها که به تازگی بعد از همه‌گیری کرونا کمر راست کرده بودند و تقریباً کل درآمدشان را از طریق بازاریابی دیجیتال و ابزارهای گوگل به دست می آورند با بن بست روبرو شده اند!

آقای قبادی! به نظر شما با گذشت حدود ۲۵ سال از حضور اینترنت در ایران مسئولین چه نگاهی به آن دارند؟

اگر بخواهم به قول جامعه‌شناسان مساله را صورت بندی کنم باید بگویم نگاه مسئولین به اینترنت، نگاه سرگرمی و به قول خارجی‌ها Entertainment است. آنچه در تریبون های رسمی شاهد آن هستیم همین است که اینترنت، ابزار سرگرمی است مثل تلویزیون و ماهواره! متاسفانه این نگاه در کشور حاکم شده.

وقتی نگاه به موضوع فراگیر و چند وجهی اینترنت، تنها سرگمی باشد، طبیعتأ فیلترینگ و قطع سرویس به راحتی توجیه‌پذیر می شود.

پرهام قبادی: اگر نظام کارشناسی در حوزه تصمیم‌گیری عمل می‌کرد، مسئولین متوجه می‌شدند مردم به دلایل شخصی و فنی به پیامرسان‌های ایرانی از این دست اعتماد نمی‌کنند، متوجه می‌شدند فیلترینگ کارایی سابق را ندارد و سیاست موفقی نبوده است.

یعنی معتقدید با گذشت حدود ۲ دهه هنوز شناخت درستی از اینترنت در میان مسئولین وجود ندارد؟

بله متأسفانه! یکی از آفت‌های شناختی در نظام حکمرانی دیجیتال کشور این است که مسئولین یک بخش از کاربردهای اینترنت را به شدت بزرگ نمایی می کنند و باقی ابعاد و کاربری‌های اینترنت را اصلا نمی‌بینند و متوجه آن نیستند. مثلا ببینید تصورشان از رسانه را در اینستاگرام و تلگرام خلاصه کرده‌اند و در تمام تریبون‌ها به آن حمله می‌کنند.

این ساده‌سازی ها به نفع حکمرانی در فضای مجازی نیست و اصلی‌ترین اشکالش این است که حقوق همه‌ی ذی‌نفعان از جمله ذی‌نفع اصلی که مردم هستند را تامین نمی‌کند و به آن بی‌توجه است. روشن است اگر دنبال حکمرانی مطلوب و اعمال حاکمیت در اینترنت هستیم باید به حقوق و منافع تمام ذی‌نفعان توجه کرد. مثلا در همین طرح صیانت که بسیار چالش برانگیز شد وقتی مطالعه می‌کنید می‌بینید اسمش صیانت از مردم است اما در واقع چیزی‌که به آن توجه نشده حقوق و منافع مردم است و آشکارا منافع سیستم و حکمرانی را تامین و نگرانی‌های آن‌ها را رفع می‌کند. این یعنی سیاست‌گذاری نامتوازن!

به نظر شما روند طی شده در حوزه مدیریت اینترنت موفق نبوده؟

متاسفانه از عملکردها، درس گرفته نمی‌شود و دوباره و چندباره تصمیمات بعضا اشتباه تکرار می‌شوند. نگاه کنید آذر ۹۲ وی‌چت فیلتر شد و مردم به وایبر هل داده شدند، اردیبهشت ۱۳۹۳ وایبر فیلتر شد و مردم به تلگرام هل داده شدند، تلگرام هم دی ۱۳۹۶ فیلتر شد و مردم به واتس‌اپ و اینستاگرام مهاجرت کردند. این درحالی است که در این فاصله تمامی پیام‌رسان‌هایی که می‌توانستند مورد استقبال مردم قرار بگیرند هم فیلتر می‌شد و تنها یک گزینه برای مردم باقی می‌ماند. نتیجه‌اش این شد که مردم همواره و با سیاست فیلترینگ اعمالی دولت مجبور شدند به پلتفرمی که بیشترین فراگیری را داشت مهاجرت کنند.

بعد مسئولین علیه همان پلتفرمی موضع‌گیری می‌کنند که خودشان مردم را به سمت آن هل داده اند! آیا از این تجربه‌ی شکست خورده، سیستم درس گرفته؟ من می‌گویم خیر! اگر تجربه‌اندوزی شده بود امروز واتس‌اپ و اینستاگرام که حدود ۶۵تا۷۰ درصد پهنای باند اینترنت ایران را مصرف می‌کنند تنها گزینه‌های فعالیت ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی نبودند. اگر تجربه‌اندوزی شده بود و اگر نظام کارشناسی در حوزه تصمیم‌گیری عمل می‌کرد، مسئولین متوجه می‌شدند مردم به دلایل شخصی و فنی به پیامرسان‌های ایرانی از این دست اعتماد نمی‌کنند، متوجه می‌شدند فیلترینگ کارایی سابق را ندارد و سیاست موفقی نبوده است.

همان موضوع تیک سوم؟

بله! موضوع تیک سوم که برجسته شد و یک بخش مهم است که بازتاب‌دهنده نگرانی‌های حوزه حریم شخصی است و بخش فناوری‌های توسعه این پلتفرم‌ها و همچنین فناوری‌های ذخیره‌سازی یا همان storage server های این حجم عظیم دیتای شخصی کاربران هم یک موضوع اساسی است که تجربه‌ی ناخوشایند کندی و محدودیت عملکرد برای مردم داشته است.

اما در مورد اعتراضات اخیر به نظر بهتر از اعتراضات سال ۹۸ عمل شد، آن موقع کلا اینترنت را قطع کردند، این بار فقط اینستاگرام و واتساپ را فیلتر کردند. به نظر می‌رساند از تجربه‌ی قبل، درس گرفته شده؟

سال ۹۸ حدود یک هفته دسترسی به اینترنت به صورت کامل قطع بود و مردم با اختلال روبرو بودند و به مرور دسترسی‌ها بازگشت. اما در اختلال و قطعی اخیر اینترنت که دارد به یک ماه می رسد علاوه بر اختلال‌هایی که در حوزه سرویس‌هایی مثل نسخه الکترونیک به وجود آمد، موضوع اصلی کسب‌وکارهایی است که در بستر اینستاگرام شکل گرفته و نظام تصمیم‌گیری به آن بی‌توجه است و می‌گوید بروند روی پلتفرم داخلی! یعنی شما با یک تصمیم مدیریتی معیشت و درآمد بخش قابل توجهی از مردم را نادیده می‌گیرید و مردم را به استفاده گسترده تر از فیلترشکن هدایت می‌کنید. به نظر شما این اسمش درس گرفتن از تجربه‌ی گذشته است؟

فیلترنیگ شبکه‌های اجتماعی و مشخصا اینستاگرام چه تاثیری بر کسب و کارهای کوچک و خانگی می‌گذارد؟

اینستاگرام منبع درآمد تعداد قابل توجهی از مردم است که یا سرمایه اجاره مغازه ندارند یا در کنار مغازه به دنبال افزایش درگاه فروش هستند. بر اساس ارزیابی سایت Statista تا پایان سال ۲۰۲۱ اینستاگرام در ایران ۴۳ میلیون کاربر دارد که اتفاقا ۲ میلیون نفر آن فالوور اکانت آقای رییسی هستند. به تازگی انجمن تجارت الکترونیک اتاق بازرگانی گفته بیش از ۴۰۰‌هزار کسب‌وکار در بستر اینستاگرام شکل گرفته است و دبیر انجمن صنفی کسب و کارهای اینترنتی نیز گفته: آمار نشان می‌دهد بیش از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار کسب و کار بر بستر اینستاگرام ایجاد شده است.

صندوق کارآفرینی امید که دولتی است هزینه‌ی ایجاد اشتغال پایداری که در سال ۱۴۰۰ ایجاد کرده را ۲۵۰ میلیون تومان می‌داند. اگر برآورد ۲میلیون و ۴۰۰هزار شغل اینستاگرامی را  در  هزینه‌ی ایجاد اشتغال صندوق کارافرینی امید ضرب کنیم به رقم بزرگ ۶۰۰ هزار میلیارد تومان می رسیم. یعنی اینستاگرام رقم بزرگی که دولت باید برای ایجاد اشتغال سرمایه‌گذاری می‌کرده را از روی دوش نظام برداشته؛ با دلار ۳۰ هزار تومانی می‌شود ۲۰ میلیارد دلار!

از سوی دیگر ببینید بسیاری از تجربه‌های موفق فروش محصولات کشاورزی و طبیعی در روستاها در بستر اینستاگرام شکل گرفته است. می‌دانید فعالان این حوزه چقدر تلاش کردند تا افراد روستایی و زنان سرپرست‌خانوار از طریق اینستاگرام درآمدی کسب کنند و حالا با اتفاق‌های اخیر به گفته زهرا نقوی، مشاور طرح توان‌مندسازی اقتصاد زنان سرپرست خانوار به خاطر محدودیت اینترنت خیلی از این افراد مجدد مجبور به دست‌فروشی شده‌اند؛ آن هم در فضایی که چندان امنیت ندارد؟!

شاخص دیگر میزان ارسال و مراسلات پستی است. شرکت پست ایران هم اعلام کرده با قطع دسترسی مردم به اینستاگرام و واتساپ ۳۰درصد از درآمدش را از دست داده! این عدد خیلی بزرگ و قابل توجه است. تازه این فقط در سطح شرکت پست است و سایر شرکت‌های لجستیکی داخل شهری و بین‌شهری که مرسوله‌های کوچک و متوسط را جابجا می کنند چیزی نگفته‌اند. بر اساس گزارش شرکت پست جمهوری اسلامی ایران، مجموع درآمد این شرکت از سرویس‌های مختلف ارسال مرسوله‌های پستی در سال ۱۳۹۹ به هزار و ۹۰۰میلیارد تومان رسیده که نسبت به درآمد سال ۱۳۹۸، آن هم در دوره ی کرونا رشد حدود ۴۸درصدی دارد. به نظرم در سال ۱۴۰۰ درآمد شرکت پس بیش از ۲۵۰۰ میلیارد تومان بوده است. در ۶ ماهه اول سال ۱۲۶،۱۷۰،۲۴۷ بسته پستی ارسال شده. حالا ببینید کاهش ۳۰ درصدی چه عدد بزرگی می شود.

اگر این اعداد و ارقام را در کنار آمارهای بی‌کاری و اشتغال مرکز آمار ایران بگذارید، پیام‌های روشنی برای مسئولین و سیاست‌گذاران دارد.

طرح صیانت فضای مجازی نشان از ترس طراحان دارد

سیدصادق حسینی، عصرایران، عصر خبر – به دعوت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در جلسه استماع طرح صیانت از فضای مجازی که در سالن امام خمینی طبقه نهم مرکز شرکت کردم.

در این جلسه که با حضور تعدادی از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای برگزار شد چند موضوع را که بیان کردم و نوشتم. لازم است تاکید کنم که از نگرانی ها و چالش های حکمرانی بر فضای مجازی و اینترنت و اعمال قانون در این فضا آگاه هستم و صرفا این پیشنهادات برای رسیدن به چشم اندازی مشترک که منافع همه ی ذینفعان را تامین کند، بیان شده است.

طرح صیانت نشان از ترس طراحان دارد
مجلس یازدهم با مشارکت ۴۲.۵ درصد تشکیل شد که پایین ترین میزان مشارکت در ۱۱ دوره قبل است. با روی کارآمدن نمایندگان جدید، سیل حملات به اینترنت و فضای مجازی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. در چنین فضایی، پیگیری طرح صیانت آن همه از سوی چهره های تندرو و افراطی، این پیام را به جامعه منتقل کرد که طراحان دچار ترس و واهمه اند که می خواهند اینترنت را قطع کنند، اگر در اوج اقتدار و امنیت بودند به دنبال طرح های محدود کننده ی دسترسی به اطلاعات و اینترنت نمی رود.

اظهار نظرهای احساسی و هیجانی نمایندگان، رفتارهای خارج از ضوابط به ویژه طی نکردن روند قانونی ارسال طرح در مرکز پژوهش ها به صحن مجلس و مدیریت عجیب کمیسیون ویژه انگاره ترس را برجسته کرد و مسایل حکمرانی مترتب بر امنیت و حقوق عمومی را به حاشیه برد.

سپردن مدیریت اینترنت به نیروهای مسلح
طراحان طرح صیانت، درگاه‌های ورود و خروج پهنای باند ارتباطی با خارج از کشور را «مرز مجازی» تعریف و در فصل دوم، ماده ۵ صیانت از حریم داده‌ها نوشته اند: مرزبانی دیجیتال و دفاع سایبری از کشور و جلوگیری از بهره‌برداری غیرمجاز از داده‌های مجازی در درگاه‌های ورود و خروج پهنای باند کشور، با محوریت ستاد کل نیروهای مسلح، توسط مراجع ذی‌ربط انجام خواهد شد. حدود و ثغور وظایف با پیشنهاد ستاد کل نیروهای مسلح به تصویب مقام معظم رهبری خواهد رسید.
به نظرم یکی از اصلی ترین اهداف طراحان، همین بوده که نقش دولت به عنوان بخش نظارت پذیر که هر ۴ سال یک بار با انتخاب مردم، تغییر می کند را کم و مدیریت زیرساخت اینترنت را به نیروهای مسلح واگذار کنند. طبعاً و بر اساس قانون، نیروهای مسلح تنها به سلسله مراتب نظامی و فرماندهی معظم کل قوا پاسخگو هستند و عملا امکان نظارت، پرسش و مطالبه گری بخش های مردمی نظام یعنی دولت، مجلس و رسانه ها و نخبگان از آن سلب می شود.
همچنین به دلیل ذات محرمانگی و حفاظتی فعالیت نیروی های مسلح، مباحث مربوط کیفیت سرویس و طرح های توسعه زیرساخت نیز دیگر قابل سوال و پرسش نیست و شفافیت از روی آن برداشته می شود و متاسفانه نیروهای مسلح را به هدف اصلی اعتراضات مردم از کیفیت اینترنت تبدیل می کند که برای امنیت ملی کشور مناسب نیست.

مجلس یازدهم با مشارکت ۴۲.۵ درصد تشکیل شد که پایین ترین میزان مشارکت در ۱۱ دوره قبل است. با روی کارآمدن نمایندگان جدید، سیل حملات به اینترنت و فضای مجازی آغاز شد و همچنان ادامه دارد. در چنین فضایی، پیگیری طرح صیانت آن همه از سوی چهره های تندرو و افراطی، این پیام را به جامعه منتقل کرد که طراحان دچار ترس و واهمه اند که می خواهند اینترنت را قطع کنند، اگر در اوج اقتدار و امنیت بودند به دنبال طرح های محدود کننده ی دسترسی به اطلاعات و اینترنت نمی رود.

ابهام در تامین حقوق و منافع ذینفعان
ذی نفعان اینترنت شامل مردم یعنی کاربران، تامین کنندگان خدمات، دولت به عنوان حکمران و تنظیم گر هستند در طرح پیشنهادی، تنها به چالش های بخشی از نظام حکمرانی توجه شده و عملا در بخش مربوط به تامین حقوق کاربران و تامین کنندگان که بخش وسیع و گسترده ذینفعان را تشکیل می دهند، دیده نشده و عبارات کلی و مبهمی بیان شده است و تقریبا موضوع را در «سهم ترافیک» خلاصه کرده اند.
نکته ی مهم تر این است که به نظر می رسد طراحان، درک و بینش صحیحی از چالش های پیش روی حکمرانی و اینترنت نداشته اند و کماکان با نگاه فیلترینگ طرح را دنبال می کنند.

خود تحریمی
یکی از مهمترین پیامدهای تحریم، علاوه بر قطع دسترسی های مالی، قطع ارتباط مردم ایران با جهان و کاهش حضور ایرانیان در عرصه های جهانی بوده است که در حوزه ی فناوری از آن به فناتحریم یاد می شود. هم اکنون بسیاری از نرم افزارهای تخصصی و عمومی و سرویس های جهانی از جمله خدماتی از گوگل به بهانه ی تحریم بر روی ایرانیان بسته شده اند.
به نظر می رسد در حالی که آمریکا با تحریم های خود سعی در حذف ایران در عرصه های جهانی دارد، نباید ولو به بهانه های درست، زمینه سازی حذف ایرانیان در عرصه های جهانی دنبال شود.

طرح صیانت: گام چهارم فیلترینگ
گام اول مدیریت بر محتوایی که ظاهرا غیرمجاز تشخیص داده شد، فیلترینگ بود. فرایندی که از ابتدای اینترنت در ایران همراه کاربران بوده و به یک کسب و کار اینترنتی با گردش مالی قابل توجه! تبدیل شده است. فیلترینگ تلگرام از جمله تجربه های درس آمیز حکمرانی در ایران بود که به یک باره با دستور یک بازرپرس، دسترسی حدود ۳۵ میلیون ایرانی به آن قطع شد و مردم مجبور شدند با نصب VPN دسترسی شان به پیام رسان محبوب تلگرام را دنبال کنند.

گام دوم کاهش شدید پهنای باند با هدف نارضاتی مردم از سرویس بود که در مورد وایبر اجرا شد.
گام سوم گران کردن اینترنت بود که طراحان مدعی بودند روش های فیلترینگ دیگر کارایی ندارد و باید با گران کردن ۸ برابری اینترنت، موجب کاهش دسترسی مردم شوند. که این طرح با مقاومت و تدبیر محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت روحانی ناکام ماند.


حالا طراحان طرح صیانت به دنبال آن هستند با سپردن مدیریت دسترسی به اینترنت تحت عنوان «مرز مجازی» به نیروهای مسلح، اهداف فیلترینگی شان را به صورت همیشگی و بدون سوال اجرا کنند.