مراسم احیاء شب های قدر و
مجلس عزای شهادت حضرت امیر المومنین علی علیه السلام
با حضور حضرت استاد حاج شیخ محمود امجد
شب های ۱۹، ۲۱ و ۲۳ رمضان | از ساعت: ۱۱| نشانی: شهرک غرب، فاز ۶، مجتمع آموزشی روشنگر
صادق مدیا | نوشتههای سیدصادق حسینی
سیدصادق حسینی|روزنامه نگار|مشاور رسانه و ارتباطات|
فریبا پژوه را از اوایل ایلنا می شناختم؛ مانند آن روزهای همه ی ما پر شور بود و سرشار از انرژی؛ قبل از حوزه ی سیاسی، کارش را در حوزه حماسه و دفاع مقدس شروع کرده بود؛ شاید ادای دینی بود به پدر جانبازش؛
در ده سال گذشته؛ همان طور که همه ی ما پخته تر شدیم؛ او نیز؛ پخته تر شد و آرام تر.
سال ۱۳۸۸ بعد از آزادی از اوین که به منزلش رفتیم؛ از قرص هایی می گفت که همدمش شده بودند؛ …
برای فریبا پژوه و برای امیر بنان همسر روایت فتحی اش؛ که صبر را این روزها تجربه می کنند؛
برای آزادیش دعا کنیم که امیر المومنین علی (عل) فرمود:
مَنْ طَلَبَ عِزّا بِظُلْمٍ وَباطِلٍ أَوْرَثَهُ اللّهُ ذُلاًّ بِإِنْصافٍ وَ حَقٍّ؛
هر کس عزّت را با ظلم و باطل طلب کند، خداوند به انصاف و حق ذلّت نصیبش مى نماید.
نظر وارده: روح الله رجایی روزنامه نگار و مدرس ارتباطات درباره فریبا پژوه نوشت: اگر نوشتن این کامنت باعث دردسر برای من نمی شود باید بگویم که تقریبا ۱۰ سال قبل با او و یک بزرگوار دیگر رفتیم کربلا.طبیعی است که یک روح الله که رجائی هم باشد خودش را از یک فریبای پژوه متدین تر بداند و اعتراف می کنم فکر می کردم من لایق تر از او به این سفرم و نمی دانستم اصلا برای چه به چنین سفری آمده.بماند که چند بار و چقدر صورتش را خیس اشک دیدم اما این را خوب یادم هست که صبح اولین روزی که به تهران برگشتیم،به من تلفن کرد.بد جوری گریه می کرد.فکر کردم لابد کسی مرده.گریه می کرد و می گفت: «پس چرا من هر چه بیرون پنچره را نگاه می کنم حرم را نمی بینم؟!»
خانم پژوه البته در حوزه کاری اش « بیش فعال» بود و البته من و او الان دو جور متفاوت فکر می کنیم.اما هر چه هست،شنیدن این خبر که برای من کم تلخ نیست.اصلا خانه پرش این است که او را باید می گرفتند تا برای امنیت ملی مشکلی پیش نیاید.بیشتر از این؟ کاش دست کم این اتفاق در ماه رمضان نمی افتاد. از امیرالمونین که او با معرفت زیارتش کرد آزادی اش را می خواهم .
صادق حسینی{منتشر شده در خبرآنلاین/ بازنشر: عصر ایران، پارسینه، عصر خبر، روزنامه اعتماد ۲۴تیر۱۳۹۲، نسخه PDF} : مردم ایران زمین یک ماه شاد را تجربه می کنند؛ ماهی که از شادی انتخاب «حسن روحانی» آغاز شد و با صعود مستقیم تیم ملی فوتبال به جام جهانی۲۰۱۴ برزیل و بردهای شیرین «عالی بالیست های»* غیور ایرانی در نخستین حضور در لیگ جهانی ادامه یافت.
اگر مصائب ناشی از ناکارآمدی دولت مهرورزکه اثرات تحریم های ظالمانه و غیر متعارف غرب را بیشتر کرده فضایی برای «تدبیر»های دولت رییس جمهور روحانی بگذارد، پیروزی های ورزشی اخیر نشان داد که روی دیگر دولت روحانی یعنی «امید» به مدد ورزش راحت تر به برانگیخته می شود.
راه حل های ۱۰۰ روزه
«راه حل های کوتاه مدتی یک ماه و ۱۰۰ روزه برای حل مشکلات ومعضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر وا مید پیش بینی شده است.» این ها سخنان «حسن روحانی» نامزد سابق یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است که امروز او را باید «رییس جمهور منتخب » به دانیم و کمتر از ۲۰ روز دیگر او را رییس جمهور به خوانیم.
هرچند در ۱۰۰ روز اول، دولت درگیر انتخاب وزراء، رای اعتماد از مجلس و انتصابات است، اما باید تیم مشاوران و «کارگروه های در سایه» فهرست بحران های به جا مانده از «دولت مهرورز محمود احمدی نژاد» را تهیه و برایش راه حل بنویسند.
بحران ورزشی
علاوه بر مشکل اعتبارات و بودجه که گریبان تمامی بخش های کشور را گرفته است، ورزش ایران با یک بحران اساسی بین المللی روبرو است؛ بحران مشروعیت! بحرانی که تیغ تیز محرومیت و تعلیق را بر گردن ورزش ایران نهاده است.
نخستین وزیر ورزش و جوانان ایران که حمید سجادی قهرمان سابق دوومیدانی را در جایگاه معاونت ورزشی اش داشت، دستوری را اجرا کرد که مشروعیت بین المللی ورزش ایران را فروریخت؛ برکناری هم زمان چند رییس فدراسیون المپیکی در فاصله کمتر از شش ماه! تا آغاز المپیک لندن۲۰۱۲؛ اول فدراسیون ها را به تعلیق کشاند بعد تا مرز تعلیق کاروان و حضور ایران با پرچم IOC در المپیک پیش رفت و سرانجام انتخابات کمیته ملی المپیک کشورمان را به محاق برد.
«دولت تدبیر و امید» در ۱۰۰ روز نخست می تواند با اصلاح اساس نامه های فدراسیون های** ورزشی با در نظر گرفتن منافع ملی و تطبیق با قوانین بین المللی حقوق ورزشی گام اول را بردارد و به بحران مشروعیت بین المللی ورزش ایران پایان دهد.
گام دوم با گرفتن تاییدیه اساس نامه ها از فدراسیون های جهانی و اصلاح اساس نامه کمیته ملی المپیک برداشته می شود. با رفتن «محمد عباسی» از وزارت ورزش و جوانان و نبودن مقاومت بی دلیل و لجوجانه وی، زمینه برای به روز رسانی و اصلاح اساس نامه کمیته ملی المپیک مطابق فرم جهانی فراهم می شود.
می توان در این زمینه از ارتباطات سازنده چهره هایی مانند سید مصطفی هاشمی طبا، بهرام افشارزاده، سید امیر حسینی و سایر نخبگان ورزشی با نهادهای بین المللی و فدراسیون های جهانی استفاده برد و اساس نامه در مدت زمان کوتاهی به تایید IOC و شورای المپیک آسیا (OCA) رساند.
با تایید اساس نامه جدید از سوی کمیته بین المللی المپیک، هیات اجرایی کنونی کمیته ملی المپیک باید مجمع عمومی و انتخاباتی را کوتاه ترین زمان برگزار کند.
دولت می تواند در گام سوم ۱۰۰ روز نخست با تدبیری بلند نظرانه بعد از اصلاح اساس نامه فدراسیون ها، کمیته ملی المپیک و برگزاری انتخابات کمیته، امور مربوط به فدراسیون های المپیکی را به کمیته ملی المپیک واگذار کند و آن ها را از مدیریت دوگانه رها کند.
*تیتر هفته نامه تماشاگر، ۲۲ تیر ۱۳۹۲، شماره ۱۶۰
** اساس نامه فدراسیون های ورزشی در دولت دوم سید محمد خاتمی، توسط محسن مهرعلیزاده رییس وقت سازمان به این نحو تغییر کرد که رییس سازمان تربیت بدنی رییس مجمع است و حق عزل و نصب رییس فدراسیون را دارد. این بند دستاویزی برای تمامی رئوسای بعدی ورزش شد تا به تغییرات گسترده رئوسای فدراسیون های ورزشی به اقدام کنند.
محمد مرسی؛ که حالا باید او را رییس جمهور سابق مصر بدانیم؛ درگیر همان آش و آتشی شد که در سوریه آن را هم می زد؛
بخشی از جامعه با حضور خیابانی و حمایت رسانه ای خواسته ای را به بخشی دیگر از جامعه تحمیل می کند؛ اگر او به دستور ارتش تمکین کند و از قدرت کنار رود؛ فاتحه مشروعیت انتخابات را در مصر باید خواند؛ و اگر کنار نرود جامعه به سوی خشونت پیش می رود و همان «وضعیت ویژه» ۴۰ ساله حاکم می شود و با انتخابات بعدی لابد قطب دیگر؛ سکولارهای مصری؛ رای می آورند؛ و این بار نوبت اسلام گراهای سلفی و اخوانی می شود تا با حضور خیابانی؛ دولت سکولار را بربیاندازد.
صادق حسینی{روزنامه اعتماد، نسخه PDF}: «شور و نشاط و حضور مردم یک جمله را میگفت و آن این بود که ما آینده بهتری را میخواهیم.» این بخشی از سخنرانی «حسن روحانی» رییسجمهور آینده ایران در جمع اعضای ستادهای انتخاباتیاش بود.
جامعه ورزش به عنوان بخش فعال جامعه مدنی ایران، به دنبال «آینده بهتری» است که «دولت تدبیر و امید» نوید آن را میدهد. اما انتظارات جامعه ورزش از «رییسجمهور روحانی» که هر روز برای پست وزارت ورزشاش اسامی متنوعی را میپذیرد، چیست؟
۱- سپردن ورزش به ورزشیها: یکی از انتظارات اساسی، همیشگی و مغفول جامعه ورزش سپردن مسوولهای ورزش به جامعه ورزش است. با همان منطقی که نمیپذیرد برای یک وزارتخانه تخصصی مانند صنعت و تجارت یا اقتصاد از یک چهره فرهنگی یا ورزشی استفاده شود با همان منطق روا نیست برای وزارت ورزش نیز از چهرهیی سیاسی همانند قبل استفاده شود چه آنکه این چهرهها از نوع اصلاحطلب و اصولگرایش نتیجه موفقی در ورزش نداشتند.
۲- سپردن مسوولیت فدراسیونهای المپیکی به کمیته ملی المپیک: «دولت تدبیر و امید در زمینه ورزش نمیخواهد تصدیگری داشته باشد بلکه باید پشتیبان باشد.» این یکی از راهبردهای ورزشی دکتر روحانی است که در رادیو ورزش بیان شده است. بدون شک سپردن فدراسیونهای المپیکی به کمیته ملی المپیک به عنوان بالاترین نهاد مردمی و عمومی که طبق ماده ۳ اساسنامهاش مسوول توسعه و ترویج ورزش قهرمانی و شرکت در بازیهای المپیک و آسیایی است، گامی است ارزشمند در جهت زدودن تصدیگری دولت در ورزش.
۳- اصلاح اساسنامهها: اساسنامه فدراسیونهای ورزشی در زمان ریاست محسن مهرعلیزاده به نحوی تغییر کرد که رییس سازمان ورزش، رییس مجمع هر فدراسیون شد و بر این اساس حق عزل و نصب روسای فدراسیون را یافت. علاوه بر مهرعلیزاده تمامی جانشینانش از این «افزایش اقتدار» نهایت استفاده را کردند و عباسی نخستین وزیر ورزش، تیر خلاص را به ورزش قهرمانی ایران زد: برکناری دنیامالی (قایقرانی) و کریم صفایی (تیروکمان) و… این برکناریها که کمیته بینالمللی المپیک و فدراسیونها جهانی از آن به «دخالت دولت در ورزش» یاد میکنند، از جمله بحرانهای جاری ورزش ایران است. انتظار جامعه ورزش از «رییسجمهور آتی» این است که با انجام تغییر و اصلاح اساسنامه فدراسیونها و کمیته ملی المپیک با لحاظ منافع و ضرورتهای داخلی و تعامل سازنده با نهادهای بینالمللی بالادستی و نه بازی دادن آنها، بحران ورزش را به ساحل آرامش برساند.
۴- مدیریت هماهنگ: یکی از چالشهای همیشگی بین کمیته ملی المپیک و سازمان وزارت ورزش وجود «مدیریت دوگانه» است. اختلافات «غفوری فرد با هاشمیطبا»، «هاشمیطبا با محلوجی»، «مهرعلیزاده با هاشمیطبا»، «قرخانلو با علیآبادی» و «سعیدلو و عباسی با علیآبادی» نشان میدهد همیشه سه سال از عمر چهار ساله کمیته ملی المپیک با دولت جدید به چالش خورده است. ارتقای جایگاه ایران در المپیکها و بازیهای آسیایی در زمان تصدی همزمان هاشمیطبا در سازمان تربیتبدنی و کمیته ملی المپیک نشان میدهد وجود «مدیریت هماهنگ» در توسعه ورزش قهرمانی چه تاثیر شگرفی داشته است. حال که با بیتدبیر مسوولان، فرصت تاریخی برای «مدیریت هماهنگ» پیش آمده، انتظار این است که در انتخاب وزیر ورزش و بعد از آن رییس کمیته ملی المپیک دقت لازم صورت گیرد.
۵- عضویت ایران در IOC: یکی از حسرتهای تاریخی جامعه ورزش «از دست رفتن کرسی عضویت ایران در هیات اجرایی کمیته بینالمللی المپیک» است. نه محسن مهرعلیزاده، رییس وقت سازمان و نه رضا قرخانلو، رییس تازه کمیته ملی المپیک و جانشین سیدمصطفی هاشمیطبا توجهی به عواقب تصمیمشان نکردند. جانشینان بعدیشان نیز نه توانش را داشتند و نه چنین عزمی؛ چه آنکه سیاست خارجی تهاجمی دولت نهم و دهم نیز مجالی برای آن نمیگذاشت. حال که کشورهای جهان به انتخاب ملت ایران با دیده احترام و اعتماد مینگرند، «رییسجمهور روحانی» نیز میتواند با بهرهگیری از تمام ظرفیتهای دستگاه «دیپلماسی عمومی و رسمی» برای عضویت مجدد ایران در IOC اقدام کند.
۶- تداوم حمایتها: از حق نباید گذشت که علایق «محمود احمدینژاد» که از ۱۲ مرداد۱۳۹۲ او را «رییسجمهور سابق» میخوانیم، موجب بیشترین حمایتهای سیاسی و مالی از ورزش شده است. انتظار از «حسن روحانی» افزایش حمایتهای سیاسی و تداوم حمایتهای بودجهیی و مالی است تا ورزش بتواند به جایگاه اصلی خود در آسیا و جهان برسد.
سیدصادق حسینی{منتشر شده در خبرآنلاین/بازنشر: آفتاب، عصر ایران، اعتدال، مشرق، عصرخبر، انتخاب، مثلت، صراط نیوز، یزد فردا، نامه، مرصاد، شمال نیوز}: «اعتدال، آزادی ۳۶۰ درجه ای و فشار مردم برای افزایش حفاظت از احمدی نژاد و مبارزه با فساد اداری و پایبندی به قانون» اصلی ترین موضوعاتی بود که محمود احمدی نژاد در اولین کنفرانس خبری اش در مقام رئیس جمهور نهم به آن اشاره کرد.
محمود احمدی نژاد که در ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ دولت را تحویل حسن روحانی می دهد در نخستین نشست رسانه ای اش با عنوان رییس جمهور منتخب در۵ تیر ۱۳۸۴ در محل شورای اسلامی شهر تهران گفت: « بهترین ژست دیپلماتیک پایبندی به قوانین است در کشور ما دموکراسی واقعی وجود دارد و قوا مستقل از یکدیگر هستند و اگر بپذیریم که قوه مجریه در کار مقننه دخالت کند، مفهومش دیکتاتوری است لذا من حامی اجرای قانون هستم و از تمام ظرفیت قانون برای استیفای حق مردم استفاده خواهم کرد.»
او که در آن نشست کابینه خود را «کابینه ۷۰ میلیونی» خواند به سئوال هایی درباره سیاست داخلی و خارجی، انرژی هسته ای، اقتصاد و سرمایه گذاری، مبارزه با فساد، آزادی و ورزش پاسخ گفت.
رییس دولت نهم و دهم گفته بود:« اعتدال، مشی دولت است و هر نوع افراط و تفریط جایی در این دولت ندارد و به همه فرصتها، توانها و شایستگیها اتکا خواهد شد و پیشرفت و منافع ملی و عزت همگانی در این دولت مد نظر خواهد بود.»
نگاهی به مبارزات ۸ نامزد اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل در کارزار انتخاباتی سال ۱۳۹۲ و واگویی برخی از واقعیت های امروز کشور نشان می دهد محمود احمدی نژاد تا چه حد توانسته است به شعارهای اساسی خود، همچون عدالت، مبارزه با فساد و پایبندی به قانون موفق باشد.
ادامه خواندن “احمدی نژاد ۸ سال پیش در نخستین کنفرانس مطبوعاتی اش چه گفت”
سیدصادق حسینی؛ منتشر شده در عصرایران{بازنشر: پارسینه، عصرخبر، اعتدال، انتخاب، بورس نیوز}: « به نظرم باید بره کار علمی کنه. از اجرا بیاد بیرون. بره گفتمان سازی کنه. به هر حال دوبار تا به الان شکست خورده و خیلی باید برای بررسیش وقت بذاره» این بخشی از گفت و گوی من با یکی از مشاوران امین محمدباقر قالیباف نامزد ناکام یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بود در واکنش به این حرفم که «باقر حتماً در دولت آینده مسئولیت بالایی خواهد داشت».
واقعیت این است؛ محمدباقر قالیباف که سازماندهی ترین شده ستاد، متنوع ترین و با کیفیت ترین تبلیغات انتخاباتی را داشت، مدیرتوانمندی است که نشان داده توان اجرایی و عملیاتی اش، بیش از هوشمندی سیاسی اش است. از «تهران» سازی او از سویی و اظهاراتی که در میان بسیجیان و دانشجویان در خصوص موضوعی فراموش شده (کوی دانشگاه) در جامعه و در حمله اش به «حسن روحانی» در آخرین مناظره می توان فهمید که هوش عملیاتی و اجرایی اش بیش از سیاست ورزی اش است.
قالیباف که در آستانه ۴۴ سالگی برای نخستین بار خود را در معرض انتخاب(انتخابات ریاست جمهوری سال۱۳۸۴) مردم قرار داده و توانسته بود ۴میلیون رای به دست آورد، بار دیگر در آغاز میان سالی و در ۵۲ سالگی بعد از ۸ سال تلاش طاقت فرسا و کادر سازی و فعالیت مداوم ستادهایش، نتوانست منتخب ملت باشد، اما آیا این پایان کار سیاسی محمدباقر قالیباف فرمانده موفق سپاه و پلیس و شهردار توانمند تهران است؟
اگر «محمدباقر قالیباف» به دنبال ماندگاری در تاریخ ایران و انقلاب اسلامی است و اگر نمی خواهد مانند یکی از نامزدها پای ثابت انتخابات ها باشد و از انتخاباتی به انتخابات دیگر حلول کند و ناکام شود، باید روی ویژگی ای «عملگرایی» اش تمرکز کند و از آن بهره ببرد. امروز و فردای ایران بیش از آن که نیازمند «کار علمی» قالیباف باشد، نیازمند «عملگرایی و ظرفیت بالای عملیاتی و اجرایی» اوست.
نخستین بیانیه رییس جمهور منتخب نیز موید پیش فرض ابتدای یادداشت است که: « با همت مردم فصل جدید همدلی آغاز شده است. بار دیگر به توان این ملت شگفتی آفرین ایمان بیاوریم و به مدد همه فرزانگان و شایستگان خدمت به این مردم وفادار سامانی نو بخشید. در این راه من دست همه اعتدالگرایان، اصلاح طلبان و اصولگرایان به گرمی می فشارم.»
وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دورانها
کشور روزهای دشوار
زخمی سربلند بحرانها
ایستادی بر جنگ رودررو
خنجر از پشت می زند دشمن
گویی از ما در نهان بر ما
وطنم پشت حیله را بشکن
رگت امروز تشنه عشق است
دل رنجیده خون نمی خواهد
دل تو تا ابد برای تپش
غیرعشق و جنون نمی خواهد
شرم بر من اگر حریم تو
پیش چشمان من شکسته شود
وای بر من اگر نبینم چشم
رو به رویای عشق بسته شود
از تب سرد موجهای خزر
تا خلیجی که فارس بوده و هست
می شود با تو دل به دریا زد
می شود با تو دل به دنیا بست
وطنم ای شکوه پابرجا، با صدای سالار عقلی، شعر دکتر افشین یدالهی، ساخته: بابک زرین: دانلود کنید