خبرنگاران «هرزه نگار» هستند!

صادق حسینی، منتشر شده در عصر خبر، بازنشر در سروش: «مجلس در راس امور است» و «مجلس عصاره فضایل ملت است»؛ این دو جمله تاریخی تعریف رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) از مجلس است.
جمله اول نگاه امام ناظر به «ساحت سیاسی» و «عملکردی» مجلس است و در جمله دوم آشکار رویکردهای «اخلاقی» را مد نظر قرار داده اند.
سئوال این است طرح محدودیت فعالیت خبرنگاران که هفته ی گذشته در مجلس بررسی شد و با نظر مجلس رای نیاورد (۱)، متوجه کدام دیدگاه امام است. محدودیت پوشش رسانه ای آن چه در مجلس شورای اسلامی می گذرد و بر طبق قانون اساسی، تمام آحاد ملت باید متوجه آن باشند در راستای «راس امور بودن مجلس» است یا هم جهت با «عصاره فضایل» بود آن.
این که عده ای از نمایندگان رفتاری دور از شئون نمایندگی یا فعالیت سیاسی و اخلاقی دارند، این که نمایندگانی برای بیان مخالفت خود با پرخاش  قندان و ناسزا به سوی همدیگر پرت می کنند، این که در جلسات رسمی و علنی عکس های شخصی و یا حتی عکس هایی با زیرپیراهنی را به دیگر نمایندگان نشان می دهند، یا این که در جلسه پارلمان مشغول موبایل بازی و عکس گرفتن و توجه به مسایلی خارج از دستور هستند، واقعیتی است که بیش از مجلس به مردمی مربوط است که نمایندگان را انتخاب کرده اند.
مردم باید بدانند که نماینده منتخب شان رفتاری در شأن نماینده مجلس شورای اسلامی دارد؟ آیا به وظایف نمایندگی خود توجه می کند؟ آیا درکی از شرایط کشور دارد؟  یا …
و این خبرنگاران هستند که با عمل به اصل شصت و نه قانون اساسی (۲) و وظیفه ی حرفه ای خود  گزارشی از مجلس ارایه می کنند که خواست موکلین است؛ از سوی دیگر انتشار اخبار و رویدادهای متن و حاشیه مجلس به تمامی، قطعاً حمایتی است از «در راس امور بودن» مجلس.
ای کاش نمایندگانی که با حمایت برخی گروه ها چند دروه ای است که در مجلس حضور دارند، حداقل توجهی به بنیان و مفاهیم قانون اساسی جمهوری اسلامی می کردند و به جای تهیه طرح های محدود کننده فعالیت خبرنگاران با انجام «فریضه امر به معروف و نهی از منکر» رفتار و عمل همکاران خود را اصلاح کنند.
همان طوری که مردم از مجلس مطالبه دارند و مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده اند، انتظار از نمایندگان مجلس شورای اسلامی این است که با درک شرایط کشور، الویت ها را در نظر بگیرند و سرمایه ی و  وقت مردم را صرف طرح های بی فایده به حال مُلک و ملت نکنند.

***
۱. براین اساس ماده ۱ طرح اصلاح موادی از قانون آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی که توسط کمیسیون تدوین آیین‌نامه داخلی مجلس به تصویب رسیده بود، حضور تصویربرداران و عکاسان در جلسات علنی مجلس محدود می‌شد و آن‌ها فقط می‌توانستند در یک ساعت ابتدایی مجلس در صحن حاضر باشند. نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی  چهارشنبه ۹ اسفندماه  با ۱۱۷ رای موافق، ۴۵ رای مخالف و ۱۳ رای ممتنع با حذف ماده ۱ این طرح وضعیت حضور خبرنگاران در صحن علنی را به همان حالت قبلی باز گرداندند.
۲.  اصل شصت و نهم : مذاکرات مجلس شورای اسلامی باید علنی باشد و گزارش کامل آن از طریق رادیو و روزنامه رسمی برای اطلاع عموم منتشر شود. در شرایط اضطراری, در صورتی که رعایت امنیت کشور ایجاب کند, به تقاضای رئیس جمهور یا یکی از وزرا یا ده نفر از نمایندگان, جلسه غیر علنی تشکیل می شود.
مصوبات جلسه غیر علنی در صورتی معتبر است که با حضور شورای نگهبان به تصویب سه چهارم مجموع نمایندگان برسد. گزارش و مصوبات این جلسات باید پس از بر طرف شدن شرایط اضطراری برای اطلاع عموم منتشر گردد.

سرنوشت مبهم درآمدهای نفتی کردستان عراق؛ ۱۰ میلیارد دلار پول نفت کجا رفته است؟

صادق حسینی|منتشر شده در خبرآنلاین|بازنشرها:عصر خبر، بولتن، شفقنا، نیمروز: مسئله فروش مستقیم نفت توسط اقلیم کردستان عراق از جمله چالش های اساسی بین دولت محلی اربیل و دولت مرکزی بغداد بود. دولت محلی کردستان عراق علاوه بر برخورداری از ۱۸ درصد از بودجه کل عراق، خواهان درآمد نفت مناطق تحت کنترلش نیز می باشد در حالی که بر اساس قانون اساسی درآمد نفت باید به صندوق دولت مرکزی واریز شود و این کاری است که دولت اقلیم حداقل در سه سال گذشته انجام نداده است. چالش چندساله اقلیم با دولت مرکزی نیز در خصوص کرکوک به همین دلیل است: سیطره بر منابع عظیم نفتی.
نگاهی به عملکرد سیاسی مسعود بارزانی در ساحت داخلی(چالش دائمی با نوری مالکی و ماجرای پناه دادن به طارق الهاشمی) و خارجی(حمایت از تروریست ها و معارضان در سوریه) موید این است که او برای خود در منطقه «نقش بازیگری» قایل است.
ناپدید شدن ۱۰ میلیارد دلار پول نفت در کردستان عراق
سایت عصر ایران به نقل از یک سایت عراقی نوشت: اسنادی دولتی منتشر شده نشان می دهد در سه سال گذشته ۹۸.۸۱۰.۲۴۲ بشکه نفت به ارزش ۹ میلیارد و ۷۱۳ میلیون و ۷۰۹ هزار دلار در اقلیم کردستان عراق ناپدید شده است و اسناد و اطلاعات آن نه در وزارت دارایی اقلیم کردستان و نه در وزارت نفت دولت مرکزی عراق موجود نیست.
این سرآغاز مجموعه ای از واکنش ها و اطلاعات در خصوص قراردادهای نفتی اقلیم کردستان عراق بود.
اتحادیه میهنی کردستان عراق: اطلاعی از درآمد نفت اقلیم کردستان نداریم
عماد احمد، جانشین نچیروان بارزانی نخست وزیر دولت محلی اقلیم کردستان عراق و عضو حزب اتحادیه میهنی کردستان به روزنامه هاوولاتی (همشهری کردستان) گفت: با وجود ائتلاف ما با حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی (رییس اقلیم)، ابداً اطلاعی از فروش نفت اقلیم نداریم و نمی دانیم پول های حاصله از فروش نفت به کجا می رود؟ به کردستان که نمی آید.
قراردادهای بارزانی غیر قانونی است
روزنامه ئاوێنه‌نیوز ( آئینه نیوز) نیز در گزارشی نوشت: م. ع . یکی از اعضای کابینه محلی کردستان عراق اعلام کرده است بر طبق قانون اساسی عراق و قوانین کردستان هر قراردادی که بدون تایید پارلمان تنها به امضاء رییس اقلیم برسد غیر قانونی است.
همچنین ناسک توفیق حقوق دان برجسته کرد و عضو پارلمان کردستان عراق گفت: طبق ماده شماره ۲ قانون نفت و گاز مصوب سال ۲۰۰۷ در پارلمان محلی کردستان – امضا هر قراردادی نفتی – گازی در حیطه صلاحیت گروهی است و شخص رئیس اقلیم حق قانونی امضا هیچ قراردادی ندارد و این عمل بارزانی خلاف نص صریح قانون است.
با این وجود از سال ۲۰۰۷ مسعود بارزانی برای کشف و استخراج نفت بدون توجه به تذکرات دولت مرکزی عراق، قراردادهای متعدد و متنوعی امضاء کرده که هیچ شفافیتی ندارند و موجب تشدید اختلاف های اقلیم با حکومت مرکزی در بغداد شده است.
از سوی دیگر احزاب اپوزیسیون کردستان عراق مانند حزب گوران به رهبری نوشیروان مصطفی هم انگشت اتهام فساد مالی و تبارگرایی در این نوع قراردادهای غیرقانونی را به سمت رییس اقلیم دراز کرده اند.
آنها معتقدند بخش قابل توجهی از درآمد حاصل از این قراردادهای در بودجه اقلیم مشخص نیست و صرفا به حساب های شخصی مسعود بارزانی در اتریش، استرالیا، سوئیس و ایالات متحده واریز می شود.
هدف بارزانی خریدهای تسلیحاتی است
یکی از مقام های امنیتی کردستان عراق در گفتگو با خبرآنلاین با اشاره به سابقه فعالیت های مسلحانه بارزانی ها در این باره اظهار داشت: نفت و گاز جزو ثروت مردم عراق است و آقای بارزانی به اسم کردها، آن ها را به صورت شخصی می فروشد و نه تنها هیچ حسابی به حکومت مرکزی پس نمی دهد بلکه پارلمان و احزاب اقلیم کردستان نیز هیچ اطلاع و نظارتی بر درآمدها و نحوه هزینه آنها ندارند.
این مقام امنیتی با اشاره به سفر مسعود بارزانی به روسیه گفت: به نظر می رسد یکی از اهداف اصلی بارزانی از جمع کردن درآمد های نفتی همان طور که در مسکو اعلام کرده خریدهای تسلیحاتی است در حالی که این گونه قراردادها بدون تایید حکومت مرکزی قابل پذیرش نیست.
بارزانی خودکشی سیاسی کرده است
سایت کردی استاندارد (ستانده‌ر) نیز در تحلیلی نوشت: چند روزی است از سخنان جنجالی بارزانی مبنی بر خرید سلاح از روسیه در رسانه های منطقه منتشر شده است و کسی هم سوال نمی کند که چرا باید یک سخن غیرقانونی و بی ربط که ضد قانون اقلیم و خلاف قانون عراق و حتی سازمان ملل متحد است چنین گسترده پخش شود.
این سایت با انتقاد شدید از بارزانی افزود: طبق ماده ۴۱ – بند ۷ میثاق جهانی که هنوز هم عراق پایبند به بند ۷ می باشد و ماده ۲ میثاق ۶۸۸ شماره ۱۵۱۸ در مورخ ۲۴/۹/۲۰۰۳ شورای امنیت ملی یک گروه منتخب در کشور باید به خرید سلاح اقدام کند که تحت نظارت کل مقامات امنیتی – نظامی کشور باشد. اما سخنان بارزانی و اقدام ناشیانه وی که خلاف قانون عراق و نوعی ایجاد حساسیت در منطقه است «خودکشی سیاسی» قلمداد می شود و کردستان را به ناکجاآباد می کشاند.
حمایت از تروریست ها در سوریه
ازدیاد بی حد و حصر درآمد نفتی در اقلیم کردستان زمینه ساز «توهم بازیگری» شده است به صورتی که از آغاز درگیری های نظامی و تروریستی در سوریه، بارزانی در نقش «برادر بزرگ تر» سعی کرد با تسلیح و حمایت لجستیک گروه های کردی جدایی طلب و اعضای گروهک تروریستی جبهه النصره علیه سوریه، زمینه سقوط دولت دمشق را فراهم کند.
اسناد تاریخی حاکی از آن است که بارزانی ها در آغاز سال های ۱۹۸۰ از کمک های مالی حافظ اسد بهره مند بودند و در سوریه نیز دفتر سیاسی داشتند.
او که رویای عوام فریبانه کردستان بزرگ را در سر می پروراند به دنبال متحد کردن کردهای سوری علیه بشار اسد بود غافل از این که کردهای سوریه فریب ادعاها او را نمی خورند و تمامیت ارضی کشورشان را بر همه چیز ترجیح می دهند.
چنین بود که بارزانی حتی با صرف چندصد میلیون دلار از ثروت بادآورده نفت عراق نیز نتوانست توفیقی در این زمینه کسب کند و موجب ناراحتی کارفرمایان ترک و عرب خود شد.
به هر حال بارزانی با داشتن تشکیلات امنیتی و درآمدهای متنوع اقتصادی و نفتی بدون آن که خود را پاسخگو بداند، دوست دارد که خویش را در منطقه «نقش آفرین» ببیند اما عملکرد چندسال اخیر او نشان داد که نه تنها ظرفیت سیاسی نقش آفرینی در منطقه را ندارد بلکه اساساً هوشمندی بازیگری را نیز ندارد.

انتظار تلویزیون از برنامه های ورزشی مجیزگویی است

منتشرشده در خبرآنلاین| صادق حسینی: «زوایه» عنوان دوبرنامه چالشی از دو شبکه مختلف است. شبکه چهار مجله علوم انسانی «زوایه» را چهارشنبه ها به صورت زنده روی آنتن می فرستد و شبکه پنج مجله ورزشی «زوایه» را جمعه شبه ها پخش می کند.
اما این هر دو برنامه ی چالشی تلویزیون سرنوشتی یکسان نیز پیدا کردند. برنامه «زوایه» شبکه چهار به دلیل پخش اظهارات دکتر صادق زیباکلام و دکتر محمد منصور هاشمی دچار تغییر شد، دکتر عبدالله صلواتی مجری توانای آن از اجرای آن کنار رفت، ساختار آن با تغییرات اساسی روبرو شد و مخاطب خود را از دست داد و برنامه ورزشی «زوایه» نیز از این جمعه سرانجامی یکسانی یافت.
صرف نظر از برنامه نود، «زوایه» چندهفته ای بود که در کنار جنگ های ورزشی تلویزیون، جای خالی نقدِ مدیریت ورزشی را پر کرده بود. علی جوادی روزنامه نگار خوش نام ورزش کشورمان این برنامه را به صورت چالشی اداره می کرد تا با طرح نقدهای کاربردی در وانفسای تدبیر، کمکی به ورزش ایران شده باشد. حضور مسئولان و چهره های ورزش ایران و پاسخ به سئوال هایی که در برنامه های دیگر هیچگاه شاهد آن نبوده اند، نوید بخش فضایی بود که مردم به توانند مسئولان را بهتر به شناسند.
خداحافظی علی جوادی از مجله ورزشی «زوایه» نشان داد مدیران ورزشی تلویزیون نه تنها ظرفیت و تحمل بازخوردهای «نقد» را ندارند بلکه اساساً فاقد نگاه جدی به موضوعات ورزشی هستند و صرفاً به دنبال حاشیه ها می باشند.
رفتن جوادی از «زاویه» موید این نکته است که رویکردهای انتقادی در تلویزیون برخلاف رادیو به ویژه رادیو ورزش، ناشی از یک فرایند تصمیم گیری و سیاست گذاری نیست و قائم به فرد است. اگر سردبیر، مجری و تهیه کننده نسبت به رویدادهای ورزشی حساسیت داشته باشد، با نگاهی نقادانه به کنکاش و تحلیل رویدادهای ورزشی می پردازد و در غیر این صورت، برنامه ورزشی تبدیل به تریبونی برای خودنمایی رییس فدراسیون یا مسئول ورزشی می شود و اثربخشی اش را از دست می دهد.
نبود «نگاه نقادانه» و «پرداختن به حاشیه های بی اهمیت» متاسفانه تبدیل به روند جاری بیشتر برنامه های ورزشی تلویزیون شده است. «ورزش و مردم» آیینه ای است که نشان می دهد در سیما چنین برنامه هایی شانس دوام بیشتری دارند.

مهرعلیزاده مقصر حذف کرسی ایران در آی.او.سی

صادق حسینی{روزنامه اعتماد، صفحه ۱۵ شنبه ۲۸ بهمن  ۱۳۹۱ نسخهPDF پی.دی.اف }{بازنشرها: پارسینه، نامه۱- حذف کشتی از بازی‌های المپیک ۲۰۲۰ بدون تردید مهم‌ترین خبر ورزشی ایران بود که بازتاب‌های متعددی در پی داشت. علاوه بر محمد علی‌آبادی رییس کمیته ملی المپیک بسیاری از نخبگان جامعه ورزش همچون دکتر امیررضا خادم و دکترعلیرضا دبیر در واکنش‌های خود تاکید کرده‌اند اگر کرسی عضویت سیدمصطفی هاشمی‌طبا در IOC از دست نمی‌رفت، چه بسا می‌شد با بهره‌گیری از توان ایشان و ایجاد یک فراکسیون از اعضای هم فکر، به تغییر رای کمیته بین‌المللی المپیک اقدام کرد.

۲- با تشکیل دولت دوم اصلاحات، مهرعلیزاده که خود را برای ریاست سازمان گردشکری آماده می‌کرد به یک باره از سازمان ورزش سر درآورد. او که در دولت اصلاحات سرکار آمده بود با نگاهی اقتدارگرایانه اساسنامه دموکراتیک فدراسیون‌های ورزشی را تغییر داد و خود را به عنوان رییس مجمع فدراسیون نهاد تا بتواند با اقتدار «روسای فدراسیون‌های ناهماهنگ» را با «مدیران همراه» عوض کند. مهرعلیزاده که با صرف هزینه هنگفت با واگذاری طرح جامع ورزش کشور به چهره‌های دانشگاهی بدون عملکرد نظیر رضا قرخانلو عملا در حوزه زیرساختی نیز توفیقی نداشت، گام بعدی‌اش را برای تصاحب کمیته ملی المپیک برداشت و زمینه را برای فعالیت شورای معاونین سازمان به رهبری سردار محمد درخشان معاون حقوقی و رییس فدراسیون جودو مهیا کرد.

۳- شورای معاونینی که رضا قرخانلو، عیسی اسحاقی، مهدی قدمی و محمد درخشان چهره‌های متنفذش بودند به هاشمی‌طبا فشار آوردند که در انتخابات کاندیدا نشود و او نپذیرفت. سرانجام در حالی که مهرعلیزاده قسم جلاله خورده بود در انتخابات دخالتی ندارد اما هاشمی‌طبا در انتخاباتی پرحرف و حدیث در مقابل رضا قرخانلو معاون وقت سازمان تربیت‌بدنی شکست خورد و بهرام افشارزاده نیز جایش را به رییس خندان این روزهای فوتبال، علی کفاشیان داد. در نهایت هیات اجرایی منتخب و منسوب مهرعلیزاده در کمیته المپیک در کنار مدیریت مبتنی ساخت و ساز محمد علی‌آبادی در سازمان ورزش با ضعیف‌ترین حضور ایران در المپیک‌های دو دهه اخیر شاهکار المپیک ۲۰۰۸پکن را خلق کرد: تنها مدال طلای هادی ساعی و مدال برنز مراد محمدی و جایگاه پنجاه و یکمی.

۴- در گرماگرم انتخابات بسیاری از چهره‌های باسابقه و تحصیلکرده ورزش به محسن مهرعلیزاده تذکر دادند که برای حفظ کرسی ایران در IOC که با تلاش بیش از ۱۰ ساله به دست آمده، سیدمصطفی هاشمی‌طبا را به عنوان رییس افتخاری کمیته ملی المپیک اعلام کند که او هرگز نپذیرفت. مهرعلیزاده در اظهاراتی تامل‌برانگیز با تایید عملکرد خود به ایسنا گفت: «به نظر نمی رسد کسب یک کرسی در IOC مشکل باشد. با تلاشی که مسوولان جدید انجام می‌دهند، درصددیم تنها رییس کمیته عضو IOC نباشد، بلکه قهرمانان بنام ایران نیز صاحب کرسی شوند. برای عضویت جدید برقراری ارتباطات قوی حرف اول را می‌زند.» البته او هیچگاه پاسخ نداد که آن ارتباطات قوی چرا نتوانسته‌اند تنها کرسی ایران را بازگردانند!

۵- این داستان تلخ «ورزش ایرانی» است؛ ورزشی که به دلیل ضعف جامعه مدنی‌اش همیشه از مدیران سیاسی ضربه خورده است و می‌خورد. اگر سیدمحمد خاتمی رییس‌جمهور وقت و غلامعلی حدادعادل رییس مجلس هفتم نسبت به این اتفاق تلخ بی‌تفاوت نبودند و مسوولان و مقصران را بازخواست کرده بودند و اگر نمایندگان مجلس در کنار «طرح تثبیت قیمت‌ها» گوشه چشمی هم به ورزش داشتند، شاید امروز کرسی عضویت ایران در کمیته بین‌المللی المپیک پابرجا بود و می‌شد به واسطه آن با رایزنی و تلاش‌های فراوان کشتی را به بازی‌های المپیک بازگرداند.

ساکتین ۷.۵ ساله ، شرکای هزینه ای که بر نظام و ملت تحمیل شد

{فیلم سخنانِ پایانی لاریجانی}{فیلم پاسخ لاریجانی به احمدی نژاد}{متن کامل پاسخ لاریجانی}{متن کامل نواری که احمدی نژاد از  فاضل لاریجانی پخش کرد}{بازنشرها: آفتاب، بازتاب؛  سروش، عصر خبر؛ عبرت    }اگر استیضاح عطالله مهاجرانی به واسطه هنر خطابه اش جذاب شد و او از مجلس محافظه کار و راست آن موقع -و به تعبیر امروزی اصول گرا- رأی دوباره گرفت، استیضاح وزیر کار آخرین دولت مهرورزان را باید به واسطه سخنان جنجالی محمود احمدی نژاد و پاسخ توفنده علی لاریجانی «منحصر به فرد ترین» دانست.

عصرایران ؛ صادق حسینی –  استیضاح  عبدالرضا شیخ الاسلامی که حالا باید وزیر کار سابق محمود احمدی نژاد خواندش را می توان منحصر به فرد ترین استیضاح جمهوری اسلامی دانست.

اگر استیضاح عطالله مهاجرانی به واسطه هنر خطابه اش جذاب شد و او از مجلس محافظه کار و راست آن موقع -و به تعبیر امروزی اصول گرا- رأی دوباره گرفت، استیضاح وزیر کار آخرین دولت مهرورزان را باید به واسطه سخنان جنجالی محمود احمدی نژاد و پاسخ توفنده علی لاریجانی «منحصر به فرد ترین» دانست.

جذابیت دیگر این استیضاح به آن جهت بود که غیر از شیخ الاسلامی، بیشتر موافقان و مخالفان استیضاح و شخص محمود احمدی نژاد، چندان در خصوص عملکرد وزیر کار و موارد استیضاح صحبت نکردند.
مخالفان که در روزهای پایانی دولت بینا شده  و بر واقعیت ها بصیرت پیدا کرده اند، در پشت میکروفن فریاد می زدند که مشکل شخص شیخ الاسلام یا مرتضوی نیست و ما با دست انداختن و دور زدن قانون مشکل داریم! ما با رویه ای که قانون را تفسیر به رای می کند و نظر فصل الخطابِ شورای نگهبان را نمی پذیرد مشکل داریم!

محمود احمدی نژاد هم که خود را “نوکر مردم” می خواند و در مصاحبه های اخیر خود تاکید می کند«اجازه دهید دولت مدیریت کند» با دفاع کوتاه از وزیر استیضاح شونده اش، مشکل و انسداد پیش آمده در سال های اخیر را ناشی از دخالت مجلس در کار دولت و تفسیر گسترده مجلس از قوانین اجرایی و انتصاب ها دانست و با استفاده از ناآگاهی مردم نسبت به قوانین، برخی از آن ها را که می توانست به نفعش باشد خواند و نتیجه گرفت: عزیزان با این وضع به بن بست می رسیم.

او همچنین تلاش کرد تا با تکرار مدل «بگم بگم» که از «کاغذ» به «نوار ویدیویی» ارتقاء یافته بود، چنان برادران و خاندان لاریجانی ها را بکوبد و اتهام «کارچاق کنی» به «فاضل لاریجانی» وارد کند تا از شانس «علی» در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ بکاهد. این بار اما اوضاع فرق می کرد؛ و او جواب سخنان و «بگم بگم» اش را همان جا در محضر ملت از علی لاریجانی شنید.

اگر در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۴ و دولت نهم و در مناظرات انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۸ اصولگرایان در مقابل سیل تهمت ها و تخریب های احمدی نژاد و اسلافش به همه شخصیت ها و گروه ها که اوج آن را در مناظره اش با میرحسین موسوی شاهد بودیم چشم هایشان را فروبستند و ساکت بودند؛ این بار اما دیگر نیازی به محمود احمدی نژاد و رفتارهایش ندارند برای همین بود که لاریجانی با اظهاراتی آرام ، شمرده و مستظهر به قانون و  البته و با صلابت او را بی اخلاق و مافیایی  خواند و گفت با انتشار این فیلم مردم شخصیت احمدی نژاد را بهتر شناختند.

این بار اما احمدی نژاد برخلاف حضور قبلی اش در مجلس حرف اش را زد و نرفت ؛ البته می خواست برود ولی رئیس مجلس به او گفت که بنشیند و جوابش را بگیرد و بعد برود. او  نشست و با تمام تیک های عصبی اش اظهارات ۵ ساعته نمایندگان و پاسخ های لاریجانی را شنید و این لاریجانی بود که از همان کلیدواژه های خود احمدی نژاد استفاده و او را محکوم کرد و این شاید آغازی باشد بر پایان دوره سیاسی محمود احمدی نژاد.

احمدی نژاد در حالی روز گذشته ، پروژه اختلاف را علنی کرد که همین چند وقت پیش رهبر انقلاب تاکید کردند: «از امروز تا روز انتخابات هرکس احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف بکار گیرد قطعا به کشور خیانت کرده است.»

هزینه ای که دیروز در این استیضاح به نظام و ملت تحمیل شد  نتیجه سکوت ۷.۵ ساله بزرگان اصول گرا بود. آنان که به تعبیر مجلسیان در «دور زدن های قانون اساسی» سکوت کردند، کسانی که در مقابل توهین ها، تخریب ها و اتهام های بی اساس سکوت کردند، کسانی که رویه های غلط و افراط و تفریط ها را دیدند و دم نزدند و کسانی که امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کردند  در این هزینه هنگفت و تلخ که به نظام تحمیل شد سهیم اند.

* عنوان یادداشت «از آن مناظره تا این استیضاح؛ هزینه که به نظام تحمیل شد» بود که با نظر سردبیر عصر ایران تغییر کرد.

هادی خامنه ای: مرحوم پدر ۴۰ سال یک کفش را پوشیدند

بازنشرها: پارسینه، بازتاب، انتخاب، اعتدال، مشرق|  هفته ی گذشته شصت و پنجمین سال تولد سید هادی خامنه ای با حضور تعدادی از دوستان و همکارانش در پژوهشکده تاریخ اسلام با سادگی و صمیمیت برگزار شد. برنامه قرار بود به صورت غافلگیری باشد، اما از سروصدا و فعالیت ها، ایشان خبردار شده بود اما به روی همکاران نیاورد.
سید هادی خامنه ای چهره ای آرام و رفتاری همراه با دقت و آرامش و میانه روی دارد و اجازه نمی دهد هیجان برای رفتار سیاسی و اخلاقی اش غلبه یابد.  بیش از آن که به فعالیت سیاسی اعتقاد داشته باشد، به فعالیت علمی و فرهنگی ایمان دارد. او می گفت: بارها بعد از فوت حضرت امام به آقایان گفتم باید حوزه علمیه و دانشگاه تاسیس کنیم،  با همین نگاه بود که همراه با شیخ علی اکبر محتشمی پور مدتی به تدریس در حوزه علمیه شهرری پرداختند.

برخی نکات گفت و گو با سیدهادی خامنه ای در زیر آمده است.

  • بیش از ۵۰ سال است که ورزش زورخانه ای انجام می دهم. در زورخانه های مختلف تهران مثل نیروشادی و چیذر ورزش کرده ام اما ورزش را به اندازه و به قاعده انجام می دهم. معنی ندارد ورزشکار ۶۰۰ تا شنا برود ۸۰۰ جف میل بگیرد با این روش، آسیب به بدن می رسد.
  • بیشتر ورزش ها مانند والیبال، شنا، تنیس و کوه نوردی را تجربه کرده ام.
  • ظهرهای پنج شنبه، وعاظ و روحانیون مشهد به میزبانی مرحوم پدر آسید جواد آقا(۱۲۷۴-۱۳۶۵) می آمدند منزل ما. با هم گعده ای داشتند و بعد از نماز می رفتند. آن موقع مشهد کوچک تر بود و مرسوم نبود نهار بمانند. البته وضع اقتصادی خانواده ی ما هم به گونه ای نبود که بتوانیم غذای مناسبی برای میهمانان تهیه کنیم. در یکی از این پنج شنبه ها با حضور دوستان ابوی معمم شدم.
  • برخلاف اخوان(سید محمد و سیدعلی) که عادت به «نو پوشی» داشتند، من از همان دوران طلبگی ساده و کهنه پوش بودم و از عبا، لباده و جوراب اخوان بزرگتر استفاده می کردم. برای همین بود که من همیشه چندین لباس داشتم و از این نظر وضع از برادرانم بهتر بود.
  • یک لباده داشتم که سال ها می پوشیدمش،مرحوم مادرم آن را پنهان کرد که دیگر نپوشمش و مرا مجبور کرد با پارچه ای که داده بود پیش خیاط برم.
  • خواهر بزرگوار ما که همسر شیخ علی آقای تهرانی است، لباس های برادران را برایم تعمیر می کرد که بپوشم.
  • مرحوم ابوی عزیز ما هم ساده پوش بودند. یک جفت کفش داشتند که بیش از ۴۰ سال پوشیدند.
  • اوایل انقلاب از لبنان یک کفش ایتالیایی خریدم و قریب به ده سال از آن استفاده کردم.
  • در اواخر دهه ۱۳۶۰ مجلس یک دوره کلاس کامپیوتر در شرکت داده پردازی گذاشت و در آنجا برنامه نویسی بیسیک را یاد گرفتم.

حسن حبیبی درگذشت


دکتر حسن حبیبی، برای نسل ما، مظهر تحملِ نقد و میانه روی بود، همو بود که پای ثابت گل آقا بود. گل آقا که زورش به آقای هاشمی نمی رسید، پس هرچه داشت می گذاشت برای حسن حبیبی.
انسان فرهیخته و ایران دوستی که بعد از فراقت از سیاست هرچه داشت از تجربه و علم را روی «بنیاد ایران شناسی» گذاشت. می گفت: موضوعات پایان نامه ها را خودم تایید می کنم تا مطمئن باشم ایران نیازمند آن است. ما نمی خواهیم دانشجویانمان کار کم اثر انجام دهند.
وقتی مجله «زورخانه ریویو» را در دستش گرفت، نگاه کرد و گفت کار خوبی انجام داده اید. خستگی از تنم در رفت.
***

وی که نام کاملش حسن ابراهیم حبیبی  است از حقوقدانان دوران انقلاب و دانش آموخته از فرانسه بود، از عناصر اصلی تدوین پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی به شمار می رود. حبیبی، کاندیدای حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاست جمهوری بود که در مقابل بنی صدر شکست خورد.
وی متولد ۱۳۱۵ در تهران بود و وزیر ارشاد دولت بازرگان، وزیر علوم و آموزش عالی و پس از آن وزیر دادگستری دولت میرحسین موسوی بود.  وی در سال های اخیر، رئیس بنیاد ایران شناسی بود که بیشتر وقت خود در اواخر عمرش را در این بنیاد می گذراند.
حبیبی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶ معاون اول رئیس‌جمهور وقت، اکبر هاشمی رفسنجانی، و پس از آن نیز در فاصله سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰، معاون اول سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور سابق ایران، بود.

حقِ کاپیتالیسیونِ حجاب

سیدصادق حسینی، روزنامه نگار: انا لله و انا الیه راجعون…. استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى کردند، پایکوبى کردند. اگر من به جاى اینها بودم این چراغانى‏ها را منع مى‏کردم. … ملت ایران را از سگ‏هاى امریکایى پست‏تر کردند! ..چرا! براى این که مى‏خواستند وام بگیرند امریکا خواست که این کار انجام شود.

این جملات بخشی از سخنرانی تاریخی امام در۴ آبان ۱۳۴۳ درباره لایحه کاپیتالیسیون  بود که در جامعه با عنوان حق توحش از آن یاد می شود.

با گذشت نزدیک به نیم قرن (۴۸ سال) از آن سخنرانی، نماینده ی بوشهر در مجلس شورای اسلامی پرده از حق دیگری برداشت؛ حقی که این بار نه به آمریکایی ها که به زنان روسی داده شد. اگر در آن قضیه کاپیتالیسیون «دولت از پیگیری متجاوزان آمریکایی در خاک ایران منع می شد» در مورد اخیر به زنان روسی نیروگاه بوشهر مبلغی به عنوان «حق حجاب» پرداخت می شود تا حجاب شان را حفظ کنند.

سید مهدی موسوی نژاد نماینده مردم دشتستان در گفت و گو با سایت محلی سپاس گفت «زنان روس حق حجاب را می گیرند، اما حجابشان را رعایت نمی کنند». او که درباره میزان مبلغ حق حجاب دریافتی زنان روسی، اعلام بی اطلاعی کرد افزود: «بالاخره این افراد در بازارهای بوشهر هم حضور میابند و این در حالی است که در عمده موارد بد حجابند و حجابشان را رعایت نمی کنند.»

در تمام این مصاحبه ی کوتاه، موسوی ن‍ژاد گله و انتقادی  از چرایی لحاظ چنین حقی برای روس ها و اصولاً خارجی ها نمی کند بلکه نگرانی او این است که چرا با گرفتن مبلغ زنان روسی، روسری های خود را احتمالاً مطابق آیین نامه ی ضمیمه حق حجاب، رعایت نمی کنند.

به عبارت ساده تر این نماینده ی مجلس به صورت تلویحی تایید کرده که حفظ حجاب برای دیگران سختی و مشقت دارد و خارج از عرف است و باید حقی مانند حق سختی کار به زنان برای تحمل این سختی ها اعطاء شود تا آن ها هم ملزم شوند در مقابل دریافت نقدی این مبلغ، غش در معامله نکنند و روسری و مانتوی خود را بهتر بپوشند.

انتظار از سید مهدی موسوی نژاد نماینده مردم دشتستان این است که همراه با بیان این انتقاد، از چرایی پرداخت چنین حقی سخن بگوید و از مسئولین اجرایی بخواهد شرایط و ضوابط کار در ایران را به نحوی بیان کنند که نیازی به پرداخت «حقِ کاپیتالیسینِ حجاب» نباشد چرا که دور نیست با باب شدن این حق سایرین هم که برای کار به ایران می آیند حقِ خطرِ رانندگی، حقِ آلودگی هوا، حقِ ترافیک، حقِ نیاشامیدن …، و سایر حقوق را طلب نکنند.

حضرت امام خمینی آن سخنرانی مشهور را چنین خاتمه دادند: اگر این مستشاران نوکر شما هستند، چرا از ارباب‏ها بالاترشان مى‏برید؟ اگر نوکرند با آنان مثل سایر نوکرها عمل کنید. والله گناهکار است کسى که داد نزند، والله مرتکب گناه کبیره است کسى که فریاد نزند.

بشار چهره سال ۲۰۱۲ خاورمیانه

سال ۲۰۱۲ که تمام شد؛ خیلی ها دلشان می خواست، خیلی های دیگر بر مسند قدرت نباشند؛ «بشار اسد» از جمله افرادی بود که خیلی ها، نقشه کشیدند، پول خرج کردند، جنگجو وارد کردند، فتوی صادر کردند، و کردند هرچه می توانستند تا او را از مسند قدرت پایین بکشند؛ اما او ماند؛ شاید به این دلیل که ایران و روسیه و چین، حامی او هستند؛ اما به دلیل اصلی تر: «او هنوز شعبیت اش را از دست نداده»؛
به نظرم برای ما خاورمیانه ای ها، بشار اسد یکی از چهره های این سال بود؛ چهره ای که می توانست با تدبیر؛ بحرانی را آرام کند؛ و نکرد؛ او می توانست در ابتدا جلوی خشونت های طرفدارانش را بگیرد و در دام نیفتد و بهانه به دست ندهد؛ بشار دیر فهمید که بازی سیاست و قدرت، چند سالی است از گلوله گذر کرده؛ و حالا با گذشت بیست ماه؛ یک بحران رسانه ای تبدیل یه یک جنگ تمام عیار شهری؛ تلخ و دردناک شده است؛
کشمکشی که؛ مردم سوریه؛ قربانی اند؛

نظر فوکویاما درباره حوادث سوریه: از جنگ قومی، دموکراسی بیرون نمی آید

{گزارش تصویری بی نظیری از درگیری های سوریه} با آغاز بحران سوریه، بسیاری از ایرانیان با خوش بینی آن را در راستای بهار عربی و جنبش های دموکراسی خواهانه ی عربی ارزیابی می کردند، بودند و هستند کسانی که نه تنها به مشی مسلحانه اعتراضی نمی کردند بلکه معتقد بودند می شود از دل چنین خشونت هایی مردم سالاری متولد شود.

“یوشی‌هیرو فرانسیس فوکویاما” متولد ۲۷ اکتبر ۱۹۵۲ ، فیلسوف ژاپنی الاصل آمریکایی ، متخصص اقتصاد سیاسی ، رئیس گروه توسعه اقتصادی بین‌المللی دانشگاه جان هاپکینز و نویسنده کتاب “پایان تاریخ و آخرین انسان” است .

با گذشت بیش از ۲۰ ماه از این بحران روشن شده است که آن چه که امروز در سوریه می گذرد کمترین نسبت را با دموکراسی دارد و در واقع دعوایی است با هدف تضعیف قدرت سیاسی بلوکی از قدرت (ایران و روسیه) و تقویت بلوک دیگری(آمریکا و عربستان و قطر).
توجه به موضع گیری های روسیه و چین از سویی و آمریکا و انگلیس از سوی دیگر در شورای امنیت  کاملا موید این است که آنچه در سوریه می گذرد رقابت قدرتی است که هزینه ی آن را مردم سوریه می دهند.

حال با گذشت ۲۰ ماه ابعاد بحران سوریه بیشتر آشکار شده است که حتی فوکویاما هم چنین می گوید: در سوریه بیش از ۱۸ ماه است که جنگی خونین در گرفته که به روشنی می‌بینیم با همه نظریه‌هایی که برای انقلاب‌های بهار عربی زده می‌شود، متفاوت است. ما نمی‌توانیم بگوییم کشوری وارد جنگ داخلی شود به صرف این که به دموکراسی برسد. نه تنها سوریه بلکه هیچ کدام از کشورهای عربی را نمی‌توان با دموکراسی‌های اروپا مقایسه کرد.
اندیشمند آمریکایی تاکید می کند: در سوریه اگر حکومت اسد سقوط کند مشکلاتی بسیار بزرگ روی خواهد داد که کاملا از مباحث دموکراسی خواهی و آزادی طلبی جدا خواهد بود. در سوریه بحث قومیت‌ها مطرح است. این بحث باعث می‌شود تا نگاه به دموکراسی کاملا تغییر کند. به عبارت دیگر هنگامی که بحث برتری قومیت‌ها مطرح می‌شود موضوع دموکراسی خواهی کنار گذاشته می‌شود. این دقیقا چیزی است که ما در سوریه شاهدیم.
فوکویاما معقد است: در نبود اسد ما خواهیم دید که کشور از هم پاشیده خواهد شد و مرکزیتی که هر کشوری نیاز دارد تا بتواند براساس آن به دموکراسی برسد از بین خواهد رفت. از این رو به اعتقاد من در سوریه با این وضعیت هیچ کس به اهدافش نمی‌رسد، نه دموکراسی خواهان به دموکراسی خواهند رسید و نه هیئت حاکمه که بشار اسد رئیس‌جمهور آن است می‌توانند قدرت سابق خود را حفظ کرده و در وضعیت سابق خود باقی بمانند.
یک سال و نیم  پیش از یک روزنامه نگار برجسته جهان عرب درباره حوادث سوریه سئوال کردم گفت: بس حرب الطائفیه. فقط جنگ قومی.