تیتریکاتور: دلار در مرز ۳۰۰۰ تومان

سقوط آزاد قیمت دلار در چندماه اخیر، رکورد و دستاورد جدیدی برای دولت مهرورز به ارمغان آورده که در تاریخ ایرانِ مدرن کم سابقه است.
احمدی نژاد: دشمن ابرهایی که به سمت ایران می آید را تخلیه می کند
افتراق یا اتحادِ دلار و ریال؛ مسئله این است؛یکی از امامان جمعه: قیمت دلار آخِ ملت را در آورد
یکی از مقامات: در سراسر تاریخ حیات بشر، چنین افتی قیمتی را شاهد نبودم
مهدی کروبی: اگر من نخوابیده بودم الان وضع اینطور نبود
محسن رضایی: به عنوان پاسدار ریال آماده خدمت هستم
قالیباف: همی یه ذره ارزش ریال رو از بین می برن
برادر حسین: ملت بار دیگر سیلی محکمی به ایادی استکبار جهانی زد
کلمه: صحت پیش بینی های میرحسین موسوی عیان شد
علی مطهری: مهریه ازدواج موقت را به دلار محاسبه نکنند
وزیر اقتصاد: با مدیریت کارآمد؛ دلار را بزکش می کنیم
فرمانده پلیس: تلویزیون دلار نشان ندهد
عطا الله مهاجرانی: چشم گشا و رو نگر جرم بیار و خو نگر
سرمقاله کیهان: دست های پنهان اپوزیسیون و استکبار جهانی در ماجرای ارز
رجا نیوز: قالیباف موج سوار بازار دلار است
رحیم پور ازغدی: امپریالسیم دلار به دریوزگی افتاده است
کیسسنجر جهان اسلام: دکترین دلاری به جای دکترین دفاعی باید تدوین شود
بیست و سی: دستاورد درخشان دیگری از مدیریت بازار پولی و ارزی؛ قمیت دلار در سراشیبی سقوط
بی بی سی فارسی: ریال ایرانی: مردم وامانده؛ دولت درمانده!
بهمنی: همه چیز عادی و تحت کنترل است
باهنر: اصلاح طلبان معذرت خواهی کنند
لاریجانی: وارد نیست؛ میکروفن شماره ۲۵ رو باز کنید!
پورمحمدی: پرونده دلار بازان را می پیچم
مشایی: ما با همه دوستیم از جمله دلار فروش ها
صادق محصولی: خمس اش را هم می دهم
عسگر اولادی: دلار را بدهند من بفروشم
سعید حجاریان: ریال مرد؛ زنده باد ریال
کفاشیان: خنده در کمال خونسردی
خاوری از جایی نامعلوم: باید با عملکرد مثبت خود اعتماد عمومی مردم را جلب کنیم
شرق: این همه از نتایج سحر است
روزنامه ایران: رقبای سیاسی و واماندگان فتنه دست از سر دلار بردارند
عصر ایران: آقای پپه راست می گفت!
عبدالله شهبازی بعد از آزادی: دلارسالاران را می نویسم
خبرآنلاین: دلار گران شد+نمودار
مرحوم حافظ شیرازی: امشب ز غمت میان خون خواهم خفت/ وز بستر عافیت برون خواهم خفت

کمیته ملی المپیک ایران مجازات می شود؟

سید صادق حسینی،۲۸ مرداد ۱۳۹۱ منتشر شده در عصر ایران، همشهری تماشاگر و …: کمیته بین‌المللی المپیک نقش اساسی و کلیدی نهادهای دولتی در گسترش و توسعه فعالیت‌های ورزشی در سطح ملی را محترم می‌شمارد .. این مساله به این معناست که نهادهای دولتی هرگز نباید در مسائل داخلی، فعالیت‌ها، نحوه اداره، مدیریت، انتخابات و سایر فعالیت‌های مرتبط به نهادهای ورزشی، به هیچ وجه دخالت کنند. نهادهای ورزشی باید در درجه اول کاملا به طور مستقل اداره شوند و نحوه مدیریت آن براساس قوانین مندرج در آیین‌نامه‌های بین‌المللی مصوب باشد. چراکه آنها زیرنظر مجامع بین‌المللی ورزشی فعالیت می‌کنند.
این بخشی از آخرین نامه مدیر ارتباطات IOC خطاب به محمد علی آبادی و بهرام افشارزاده رییس و دبیر کل کمیته ملی المپیک کشورمان است نامه ای که واکنشی است به یک برنامه: تغییر روسای فدراسیون های المپیکی و تلاش برای تصاحب کمیته ملی المپیک از سوی دولتیان.
پرده نخست:  عزل بی دلیل
ماجرا از آنجا آغاز شد که احمد دنیامالی رییس موفق فدراسیون قایقرانی بدون ارایه حتی یک دلیل عزل گردید. فدراسیون جهانی قایقرانی دلایل این عزل را از مسئولین کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش جویا شد و وقتی پاسخ مناسبی نیافت،  تاکید کرد: از نظر ما احمد دنیامالی رییس قانونی فدراسیون قایقرانی است و ورزشکاران ایرانی تنها با اجازه و تایید او امکان حضور در المپیک می یابند و در غیر این صورت حضور ایران در المپیک تعلیق می شود.

وزارت ورزش ابتدا گمان داشت می تواند این بحران را مدیریت کند، اما هر چه کرد، نه تنها دستاوردی برایش نداشت بلکه وضعیت را وخیم تر کرد. حتی در حالی که وزیر ورزش با دنیامالی برای حل بحران در حال مذاکره بود، معاون زیر دستش، مجمع این فدراسیون را تشکیل دارد تا عزلش چهره ای قابل قبول بیابد، اما مجمع قایقرانی عاقل تر از آن بود که در این بازی اسیر شود.

در نهایت احمد دنیامالی در تنها کنفرانس خبری خود در زورخانه ده ونک تهران گفت: نامه ای به فدراسیون جهانی ارسال کردم که برای ورزشکاران ایرانی مشکلی پیش نیاید. این وظیفه من بود و بی‌تدبیری آقایان را با تدبیر و عقل و جوانمردی انجام دادم. خیلی ها گفتند این کار را انجام نده چرا که بعد المپیک کارشان را ادامه می دهند اما نمی توانم با سرنوشت این ورزشکاران بازی کنم. این ورزشکاران تلاش کردند و از بیت المال برای آنها هزینه شده است. ۵۰ روز سکوت کردم و چیزی نگفتم و تنها برای المپیک بود تا فضا پرتنش نشود.

حساسیت شورای المپیک آسیا و کمیته بین المللی المپیک که توسط فدراسیون های جهانی قایقرانی برانگیخته شد، بحران را به شنا و تیروکمان رساند تا آن جا که وزارت ورزش مجبور شد کریم صفایی را به عنوان مسئول فدراسیون در المپیک لندن بپذیرد، هرچند که صفایی نپذیرفت در المپیک حضور یابد و فقط ورزشکاران مورد تایید او به المپیک رفتند.

بحرانی که می رفت به حضور کاروان ایران در لندن با پرچم کمیته بین المللی المپیک منجر شود، اندکی فرونشست.

پرده دوم: غیبت در لندن
المپیک لندن فرصتی بود تا مسئولین کمیته بین المللی المپیک IOC، به ارزیابی وضعیت ورزش در کشورهای مختلف بپردازند. وقت جلسه با مسئولین ایرانی هماهنگ شد: محمد علی آبادی رییس کمیته ملی المپیک، محمد عباسی وزیر ورزش و بهرام افشارزاده دبیرکل پرسابقه کمیته ملی المپیک ایران؛ دستور جلسه هم که روشن است: بررسی دخالت دولت در فدراسیون های المپیکی ایران.

اما جلسه با غیبت یک نفر آغاز می شود: محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان. کسی که با یک امضاء ۳ رییس فدراسیون المپیکی را عزل کرد عزیمت به تهران را به ماندن در لندن و حضور در جلسه ای که باید از عملکرد خود می گفت، ترجیح داد.

گفته می شود قرار ملاقات دومی هم با مسئولین IOC هماهنگ شده بود اما بازهم مسئولین دولتی ورزش ایران از حضور در آن امتناع ورزیده اند.

پرده سوم: فشار از بالا
موفقیت های تاریخی کاروان ایران در المپیک ۲۰۱۲ لندن موجب آن نشد که کمیته بین المللی المپیک از مسئولیت های خود چشم بپوشد. آن ها که از جلسه با مقامات دولتی ایران نتیجه نگرفته بودند، همان طور که پیش بینی می شد یک هفته بعد از پایان المپیک در نامه ای بلند بالا درخواست های جدی ای را مطرح کردند: «استقلال فدراسیون‌های ورزشی در ایران».

پرومیرو مدیر بخش ارتباطات کمیته های ملی المپیک در نامه ای خطاب به محمدعلی آبادی و بهرام افشارزاده تاکید کرد: «کمیته بین‌المللی المپیک علاوه بر مجازات‌ها و محرومیت‌هایی که برای کشورهای متخلف در چارت خود پیش‌بینی کرده، می‌تواند از طریق هیات اجرایی خود، تصمیمات مناسب را اتخاذ کند تا در یک کشور فعالیت‌های المپیکی در راستای صحیح صورت گیرد. این تصمیم‌گیری می‌تواند شامل محرومیت و یا به رسمیت نشناختن کمیته ملی المپیک آن کشور در صورت زیرپا گذاشتن قوانین باشد. این دخالت می‌تواند همچنین در شرایطی که قوانین، آیین‌نامه و مصوبات کمیته ملی المپیک یک کشور توسط مقامات دولتی تحت تاثیر قرار گرفته باشد، صورت پذیرد.»

به نظر می رسد ادامه سیاست «ارایه پاسخ های مبهم و زمان خریدن» که در ارتباط با فدراسیون جهانی قایقرانی از سوی وزارت ورزش دنبال شد، IOC را به تصمیمی می رساند که مدیر ارتباطات آن گفته است: مجازات، محرومیت و تعلیق. در حالی که بلافاصله بعد از این نامه، هیات اجرایی کمیته ملی المپیک نشست فوق العاده برگزار می کند، اما روشن است با قوانین فعلی، کمیته المپیک توان صیانت از استقلال خود و فدراسیون های ورزشی را ندارد. پایان دولت اصلاحات که با حذف کرسی ایران در کمیته بین المللی المپیک همراه شد حال باید منتظر ماند و دید آیا پایان دولت اصولگرایانِ مهرورز با تعلیق کمیته ملی المپیک کشورمان همراه می شود؟

روایت ساواک از سرنوشت امام موسی صدر: از قذافی ۵۰ میلیون دلار کمک گرفت! در بازجویی عوامل امنیتی لیبی سکته قلبی کرد

کتاب در دامگه حادثه گفتگو با پرویز ثابتی معاون امنیت داخلی سازمان اطلاعات و امنیت ایران در دوره پهلوی دوم، ساواک، به کوشش عرفان قانعی فرد اواخر سال ۱۳۹۰ منتشر شد که ناگفته ها و اطلاعات و ادعای های فراوانی از چهره ها و وقایع دوران ۳۷ ساله سلطنت محمدرضا شاه پهلوی را بازگو کرد. نظرات وی درباره دکترعلی شریعتی و شهید مظلوم دکتر بهشتی بیش از سایر موارد بازتاب داشته ، اما روایت وی درباره امام موسی صدر در فضای رسانه ای تاکنون منتشر نشده است.
۹ شهریور امسال، ۳۴ سال از ربایش امام موسی صدر گذشت و در این سال ها اظهار نظرهای متفاوتی درباره سرنوشت ایشان بیان شده است، اما در تمام این اظهارات هیچ نظری از ساواک از سرنوشت امام موسی صدر منتشر نشده بود و این پرویز ثابتی معاون وقت امنیت داخلی ساواک بود که برای نخستین بار در گفتگوهایش با قانعی فر سرنوشت امام را شرح داد. با این وجود هنوز  نیز اخباری از سرنوشت امام منتشر می شود.
ثابتی در بخش اول کتاب، ایران در دامگه حادثه،  با اشاره درگذشت علامه  عبدالحسین شرف الدین رهبر شیعیان لبنان و درخواست شیعیان از علمای قم و آیت الله بروجردی، در سال ۱۳۳۸ مدعی است: تیمور بختیار (نخستین رییس ساواک) به سید احمد طباطبایی(نماینده قم در دوره ۱۹ مجلس و دوست بختیار) ماموریت داد تا  فرد واجد صلاحیتی  را در نظر بگیرد که مورد تایید آیت الله بروجردی باشد و او هم سید موسی صدر را برای این کار نامزد کرد و ساواک توانست موافقت آیت الله بروجردی را جلب و با اعتبارات قابل توجه موسی صدر را عازم لبنان کند. موسی صدر چون فرد لایق و کاردانی بود توانست در مدت کوتاهی رهبری شیعیان لبنان را با عنوان امام موسی صدر به دست آورد. (صفحه ۱۱۷)
پرویز ثابتی در بخش دوم کتاب خود، سیاست امنیتی در برابر مخالفین، درباره امام موسی صدر چنین می گوید: یکی از بستگان موسی صدر به نام صدرعاملی، عضو سازمان مجاهدین خلق بود که در سال ۱۳۵۰ دستگیر شده بود. در آن سال موسی صدر، در آخرین سفر خود به ایران با شاه ملاقات کرد و درخواست کمک مالی نمود که شاه با قسمتی از درخواست او موافقت کرد.  با من نیز ملاقاتی داشت و در این ملاقات درخواست کرد به آزادی و قوم و خویش او، صدر عاملی کمک کنم و من هم چون این شخص نقش مهمی در مجاهدین نداشت و تازه به آن ها پیوسته بود، ترتیب آزادی وی را دادم. من از کمک او (امام موسی صدر) به مجاهدین خلق برای پیوستن به گروه های فلسطینی و آوردن مصطفی چمران از آمریکا به لبنان و همکاری با  او از موسی صدر گله و انتقاد کردم و چمران را عامل آمریکایی ها (!) و مصر خواندم که موسی صدر، کمک به مجاهدین را تکذیب و از چمران دفاع کرد.
پس از بازگشت موسی صدر به لبنان، سرلشکر قدر سفیر ما در بیروت، تلگراف ها و گزارش های متعددی برای شاه فرستاد که موسی صدر دشمن شاه و ایران است و نباید به وی کمک شود و تا آن جا که من اطلاع دارم، کمکی ارسال نشد. من هم از این که موسی صدر با ما صادق نبود، با منصور قدر هم عقیده بودم چون هدف های موسی صدر با سیاست های شاه در منطقه، همخوانی نداشت.
موسی صدر مبلغ ۵۰ میلیون دلار از معمر قذافی، کمک دریافت کرده بود که سازمان امل، عملیات نظامی در خاک اسراییل به عمل آورد ولی صدر و چمران کمترین عملیاتی علیه اسراییل انجام نمی دادند.
موقعی که قذافی در سال ۱۹۷۸ به مناسبت دهمین سال کودتای لیبی او را به تریپولی –طرابلس- دعوت کرده بود، پس از یک برخورد بد با قذافی، قذافی دستور داده بود که عوامل سازمان اطلاعات لیبی، از وی درباره چگونگی استفاده از این کمک بازجویی کنند. موسی صدر که «………» در حین بازجویی عصبی شده و دچار سکته قلبی گشته و فوت می کند. قذافی مجبور می شود ۲ نفر از همراهان او را نیز از بین برده و ادعا کند که و همراهانش به هواپیمای آلیتالیا به رم رفته اند.
دلیل این که هنوز خانواده صدر، امیدوارند که موسی صدر زنده باشد این است که پس از انقلاب، سید رضا صدر (برادر امام موسی صدر) در سوریه با حافظ اسد ملاقات و از وی می خواهد درباره تعیین سرنوشت برادرش مداخله کند. اسد هم به او می گوید:« معمر قذافی، میهماندار خوبی است و از برادرتان مراقبت می کند و به موقع آزاد خواهد کرد.» (صفحه ۲۵۸)
پیوند مرتبط: نقد و واکنش ها به کتاب در دامگه حادثه

آیا جمهوری اسلامی از همه ظرفیت های خود بهره می گیرد؟

«وحدت و همدلی» فصل مشترک سخنان تمام چهره ها و گروه های سیاسی نظام است و استفاده از ظرفیت های سیاسی و اجتماعی کشور در اجلاس سران عدم تعهد می تواند پیام وحدت و همدلی گروه های مختلف را در سیاست ها کلان نظام به جهان نشان دهد.
بر این مبنا، مطلوب است از ظرفیت های بین المللی سید محمد خاتمی که مورد وثوق و احترام کشورهای جهان به ویژه کشورهای اسلامی است بهره برداری مناسبی شود.
جمهوری اسلامی باید با گذر از ورطه تنگ نظری و کج اندیشی، با بهره گیری از ظرفیت های بین المللی سید محمد خاتمی و فراهم کردن زمینه مذاکره وی با رئوسای کشورهای تاثیرگذار عضو جنبش عدم تعهد، نشان دهد به رغم وجود اختلاف نظر و سلیقه در مباحث داخلی، همه گروه ها در اصول و سیاست های راهبردی با هم، همسو و همراه هستند.
بدیهی است در شرایطی که رییس جمهور ایالات متحده توانسته است با سیاست «تحریم موثر» فشار سنگینی بر روی کشور وارد آورد، استفاده از تمام ظرفیت های ارتباطی و حرفه ای می تواند، گامی رو به جلو در راه کم اثر کردن فشار تحریم ها و گذر از این دوران سخت باشد.
تجربه مثبت واقع گرایی در سیاست خارجی در کنار بهره گیری از مدیران کارآمد که در گذشته دنبال شد و مردم شاهد دستاوردهای آن در زندگی خود به ویژه در وجه اقتصادی آن بودند، می تواند بار دیگر با استفاده از چنین ظرفیت های بالقوه ای دنبال شود و میزبانی جنبش عدم تعهد فرصت مناسبی است که نظام می تواند با بهره گیری از آن، از دوران سختی که در آن به سر می برد گذر کند.
هرچند در چنین فضای سیاسی ای، خوش بینی است گمان کنیم مقامات تصمیم به بهره برداری از چنین ظرفیت هایی داشته باشند.

برای نقش آفرینی در حل بحران سوریه؛ هاشمی موثر تر از خاتمی است

علی اصغر شفیعیان در وبلاگ، گذر،  مطلبی با عنوان  «ظرفیت خاتمی در میدان سوریه» نوشت . تعلیقه زیر را در پاسخ به آن مطلب نوشتم.
برای بررسی نقش آفرینی جناب آقای خاتمی در بحران سوریه پیش تر باید به وضعیت معترضین در سوریه نگاه کرد. آنچه مسلم است در بحران اخیر گروه های خشونت طلب مسلح که ملغمه ای از القاعده، اخوانی ها، سلفی ها، وهابی و جنگجویان مزدور هستند دست بالا را گرفته اند و با دامن زدن به خشونت ها و ترورها، و هل من مبارز طلبیدن، ارتش سوریه را مجبور به واکنش می کنند که نتیجه اش افزایش خشونت هاست. این صحنه گردانان مسلح و ملیشاهای متنوع، سر در گرو منفعت ملت و کشور سوریه ندارند و خط خود را از دوحه و ریاض و آنکارا می گیرند.
از دیگر سو، معترضین واقعی وضعیت سوریه که در داخل کشور هستند در این موج خشونت ها صدایشان به جایی نمی رسد و دولت بشار اسد هم وقتی درگیر جنگ مسلحانه با میلیشاهای غالباً اجیر شده است فرصت مذاکره و اصلاح امور را ندارد. هرچند که برگزاری چند دور نشست گفتگوی ملی با پیشنهاد و پیگیری ایران و اصلاح قانون اساسی و برگزاری انتخابات نشان داد که بالاخره بشار اسد خود را ملزم به انجام تغییر می داند اما کدام عقل سلیم می پذیرد وقتی درگیر جنگ تمام عیار در داخل هستی، دست به تغییرات بزنی که امنیت شرط هر تغییری ماندگاری است با این همه سکوت بخش اعظم جمعیت و قومیت های سوریه در وقایع اخیر نشان می دهد که هنوز دولت بشار اسد مردم را با خود همراه دارد و مردم با گروه های خشونت طلب مرز بندی جدی دارند.
در چنین وضعیتی به نظر نمی رسد آقای خاتمی بتواند ارتباط موثری با فعالان عرصه سوریه داشته باشد؛ چرا که آنان که معقول اند حاشیه نشینند و آنان که می جنگند و ترور می کنند اصولا راه گفتگو را بسته اند که اگر قرار به گفتگو بود با کوفی عنان که منسوب قدرت های غربی بود، وارد تعامل می شدند.
به نظر گره بحران سوریه در مذاکره و مفاهمه ایران و عربستان باز می شود و بر چنین مبنایی، شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی نقش آفرینی اش موثر تر است تا جناب آقای خاتمی.
درباره اصلاح طلبان ذکر این نکته ضروری است که به جهت هزینه های فعالیت سیاسی که اقتدارگرایان به آن ها تحمیل کرده اند، آن ها که نگاه داخلی دارند سقوط بشار اسد را انتقام خود از اقتدارگرایان می پندارند و توجهی به عواقب بعد از آن ندارند.

نظر ساواک درباره بارزانی ها؛ غیرقابل اعتماد اما قابل استفاده

ساواک مصطفی بارزانی را از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۵ به عنوان رهبر حرکت مسلحانه کردهای عراق مورد استفاده قرار داد، اما ساواک وی را فردی غیرقابل اعتماد اما قابل استفاده می دانست، زیر وی نه سوادی داشت و نه به هنر و شخصیتی آراسته بود. کرد و کردستان برای او دستاویزی در جهت منافع شخصی بود.
تندباد حوادث؛ تاریخ شفاهی عیسی پژمان
نماینده شاه، مامور ساواک و وابسته نظامی در عراق، مدیر دایره بررسی اطلاعات ساواک (اداره هفتم)، رییس اداره اطلاعات شهربانی کل کشور،عنصر اطلاعاتی طرح محرمانه شاه و ساواک در عملیات نظامی کردهای عراق از ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۵
تالیف: عرفان قانعی فرد Erfan Qaneeifard
نشر علم چاپ اول ۱۳۹۰

مقصر اول تعلیق قایقرانی کیست؟

منتشر شده در رجا، عصر ایران و ….: اگر بخواهیم سیاهه ای از مدیران موفق ورزش کشور در مقابل انبوهی از مدیران سیاسی که با تغییر دولت ها به ورزش سرک کشیدند با اتوبوسِ یاران در ایستگاه تربیت بدنی پیاده شدند؛ تهیه کنیم، نام دو مدیر در ابتدای آن است؛ دو مهندس؛ سید مصطفی هاشمی طبا و احمد دنیامالی.

البته این هردو سرنوشتی یکسان داشتند؛ هاشمی طبا و دنیا مالی که علاوه بر توفیق داخلی توانسته بودند با هوشمندی و درایت مسئولیت های بین المللی کسب کنند و توجه و حمایت بین المللی را به ورزش کشور جلب نمایند، هر دو توسط مدیرانی سیاسی و به بهانه هایی واهی از مسئولیت کنار گذاشته شدند و چه فرق می کند نتیجه این کار اصولگرایان و اصلاح طلبان در ورزش!

سناریو حذف سیدمصطفی هاشمی طبا از ریاست کمیته ملی المپیک با پرسش محمد درخشان معاون وقت سازمان ورزش در دوره تصدی گری محسن مهرعلیزاده آغاز شد: «شما با ما هستید؟»؛ و وقتی پاسخ منفی شنید که «من کار خودم را می کنم»؛ سناریو حذف مهندس کلید خورد و با انتخاب دکتر رضا قرخانلو خاتمه یافت که دستاورد آن نتایج اسف بار و تحقیر آمیز المپیک پکن و جایگاه پنجاه و یکم برای ایران بود.

البته سردار درخشان و معاونین سازمان تربیت بدنی هوشمند تر از مسئولین فعلی بودند و صورت شکلی سناریوی خود را درست کردند. آنها که پیشتر اساس نامه فدراسیون های ورزشی را تغییر داده بودند تا محسن مهرعلیزاده بتواند رئسای فدراسیون ها را عزل کند برای در آوردن نام مورد نظر خود از صندوق آرای کمیته ملی المپیک مشکلی نداشتند. مهندس هاشمی طبا هم در حالی که می توانست با گزارش اعمال نظر دولت، انتخابات کمیته ملی المپیک را باطل کند، با لحاظ کردن منافع ملی از حق خود صرف نظر کرد و در نهایت جایگاه ارزشمند ایران در کمیته بین الملل المپیک براحتی از دست رفت.

امروز! در دورانی که وزارت ورزش، از نداشتن نیروی ورزشی تصمیم ساز و تصمیم گیر رنج می برد و درگیر روزمرگی مفرط و بی برنامگی است،ی رییس موفق ترین فدراسیون ورزشی ایران که به برنامه ریزی و توانایی بالای اجرایی شهره است و حتی وزیر ورزش وی را به عنوان الگوی رییس فدراسیون موفق به سایر فدراسیون ها معرفی می کرد، به دلیل حضور نیافتن در مراسم تقدیر از قهرمانان، عزل گردید.

این بار اما به مدد رسانه ها خبر این عزل عالم گیر شد و وزارت ورزش با غروری دولت ساخته، نصایح دلسوزان مبنی بر لحاظ کردن منافع ملی و فراهم نکردن بستر تعلیق را نادیده گرفت و شد آن چه نباید؛ فدراسیون قایقرانی ایران به تعلیق رفت.

بی گمان مسئولیت تعلیق قایقرانی ایران و ناکامی قهرمانان این رشته در المپیک، متوجه سیدحمید سجادی معاون ورزشی وزارت ورزش و جوانان است. در حالی که همگان می دانند تصمیم به عزل دنیا مالی بر اساس اراده ای خارج از وزارت ورزش بوده است، این وظیفه سجادی بود که مسئولین را از پیامدهای این تصمیم غلط آگاه سازد و با رایزنی های مسئولانه دنیامالی را به قایقرانی بازگرداند، مقابل تضییع منافع ملی و تعلیق فدراسیون و در نگاهی کلان تر، بی اعتباری ورزش ایران در جهان  را بگیرد؛ و الا کت شلوار رسمی پوشیدن، شیک و دانشگاهی حرف زدن، ماشین امضاء بودن و در یک کلام بله قربان بودن را که هر شخص غیر ورزشی دیگری هم می تواند انجام دهد.

اگر جامعه ورزش با مسببین حذف کرسی ایران از کمیته بین المللی المپیک که بعد از بیش از یک دهه تلاش به دست آمده بود برخورد می کرد،‌ امروز داغ دار حذف مدیری توانمند و شاخص در عرصه مدریت ورزش به بهانه هایی واهی در این قحط الرجال نبود.

حدادعادل؛ مرد این میدان نیست

غلام‌علی حداد‌عادل

بازنشر در بازتاب: غلامعلی حداد عادل؛ از جمله اشخاصی است که ارادتی به ایشان ندارم؛ که اگر معیار؛ عملکردها باشد، با تصدی همزمان انبوهی از مشاغل و مسئولیت ها، ایشان در سیاهه ی بی عمل ترین شخصیت های جمهوری اسلامی قرار دارد. دلیل عدم توفیقات فرهنگی انقلاب را هم باید در وجود چنین افراد نیک ولی بی خاصیتی دید.

از سوی دیگر، صرف نظر از اعتماد نَسَبی؛ دلیل حضورش در عرصه سیاسی از واهمه ی شور فراگیر اصلاح طلبی بود که فضای سیاست ایران را در می نوردید و گرنه مرد فرهنگ کجا و عرصه ی سیاست کجا؛  مرد خاموش فرهنگ که سیاست را هم با خاموشی دنبال می کرد؛ خود را مقابل احمدی نژادی یافت که معجزه هزاره سومش خوانده اند! و البته که توفیقی نداشت و نتوانست کیان مجلس را در مقابل دولت دفاع کند.

پس! کرسیِ ریاست به علی لاریجانی داد که از جمله عملکرد دارهای جریان اصولگراست؛ لاریجانی به واقع سیاست مداری زیرک و تیزهوش است؛ هرچند که در مقابل رییسِ دولتِ نظر کرده، دست بسته بود و نتوانست از ساحت مجلسی که مملو از وکیل الدوله ها و کیف های دولتی بود، به تمامی صیانت کند.

اینک که سال پایانی دولتِ کریمه ی مهرورزِ اصولگرای احمدی نژاد است و جامعه سیاسی اصولگرایان به مانند جامعه کوفیان؛ به یک باره روی از احمدی ن‍ژاد برکشیده؛ به او پشت کرده؛ چشم هایشان بینا شده است و زبان انتقادشان باز؛ هر از گاهی سخن می رانند که: احمدی ن‍ژاد کسی نیست که به راحتی همه چیز را رها کند و تیرها در چله کمان دارد؛ برای چنین وضعیتی؛ قطعاً حداد عادل بدترین و خطرناک ترین انتخاب است.

شخصیت و سبقه جناب حدادعادل نشان می دهد که اصولاً او مرد میدان سیاست و مواجهه و مقابله نیست چه رسد در مقابله با سیاست مداری همچون احمدی نژاد؛ پس گزینه ریاست حدادعادل بیشتر دلخواه حامیان معجزه هزاره سوم است تا سیاست و برنامه خود را پیش برند.

با چنین مبنا و تحلیلی، ریاست احتمالی علی لاریجانی بر مجلس نهم را باید واکنشی دانست از نگرانی های حاکمیت از پایان دوران احمدی ن‍ژادیسم در عرصه قدرت و سیاست ایران.

غلام علی حدادعادل هم اینک این مسئولیت ها را تصدی می کند. (برگرفته از سایت شخصی ایشان)
عضو شورای عالی آموزش و پرورش کشور، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو هیأت امنای بنیاد ایران شناسی، عضو هیأت امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو هیأت امنای موسسه آموزشی مجمع جهانی اهل بیت (ع)، عضو شورای تخصصی تحول و ارتقاء علوم انسانی و رئیس شورا، عضو هیئت علمی گروه فلسفه در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، مدیر عامل بنیاد دایره المعارف اسلامی، نظارت بر تألیف جلدهای دوم تا چهاردهم، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله ۸۳ تا ۸۷)، مدیر گروه واژه گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی (به استثنای فاصله ۸۳ تا ۸۷)، نماینده مردم تهران، مشاور عالی مقام معظم رهبری، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی (مجلس هشتم)، ریاست بنیاد سعدی(هنوز در سایت ایشان نیامده است)/ در میان عکس ها عکس آقازاده ایشان، فریدن الدین هم گذاشته ام.

دو عکس از جوانی آیت الله شاهرودی

این عکس بعد از آزادی آیت الله هاشمی شاهردوی از زندان آنذاک در سال ۱۳۹۵ هجری قمری گرفته شده است. صوره نادره من صور الشهید الصدر الاول ( قدس سره ) مع السید محمود الهاشمی الشاهرودی رئیس السلطه القضائیه السابق فی ایران جمعتهما فی مدینه الکوفه سنه ۱۳۹۵ هجریه بعد خروج السید الشاهرودی من السجن آنذاک

شهید حکیم و آیت الله هاشمی شاهرودی